۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » تفسیر آیات 151 تا 160
  • شناسه : 7446
  • 08 مارس 2024 - 13:25
  • 91 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
آیه ۱۵۹ | هشدار و لعن شدید به حق پوشان 
آیه 159 | آیه ۱۵۹ | هشدار و لعن شدید به حق پوشان 

آیه ۱۵۹ | هشدار و لعن شدید به حق پوشان 

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۵۹  جلسه ۱ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی  ۱ جلسه تفسیر آیه صدو پنجاه و نهم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ (۱۵۶) أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (۱۵۷) إِنَّ الصَّفا وَ […]

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۵۹  جلسه ۱

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

 ۱ جلسه تفسیر آیه صدو پنجاه و نهم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ (۱۵۶) أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (۱۵۷) إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلیمٌ (۱۵۸) إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدى‏ مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ (۱۵۹) 

همان کسانى که چون بلا و آسیبى به آنان رسد گویند: ما مملوک خداییم و یقیناً به سوى او بازمى‏گردیم. (۱۵۶)  آنانند که درودها و رحمتى از سوى پروردگارشان بر آنان است و آنانند که هدایت یافته‏اند. (۱۵۷)  بى‏تردید صفا و مروه از نشانه‏هاى خداست؛ پس کسى که حج خانه کعبه کند، یا عمره انجام دهد، بر او گناهى نیست که بر آن دو طواف کند. و کسى که [به خواست خودش افزون بر واجبات‏] کار نیکى [چون طواف و سعى مستحب‏] انجام دهد، بدون تردید خدا [در برابر عمل او] پاداش دهنده و [به کار وحال او] داناست. (۱۵۸) یقیناً کسانى که آنچه را ما از دلایل آشکار و [وسیله‏] هدایت نازل کردیم، پس از آنکه همه آن را در کتاب [تورات و انجیل‏] براى مردم روشن ساختیم، پنهان مى‏کنند [تا مردم به قرآن و پیامبر ایمان نیاورند] خدا لعنتشان مى‏کند، و لعنت کنندگان هم لعنتشان مى ‏کنند. (۱۵۹)

تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه  ۱۵۹ 

پنهان کردن حقایق به شدّت هشدار مى‏دهد و با لعنت به حق‏پوشان‏

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ (۱۵۶) أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (۱۵۷) إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلیمٌ (۱۵۸) إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدى‏ مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ (۱۵۹) 

همان کسانى که چون بلا و آسیبى به آنان رسد گویند: ما مملوک خداییم و یقیناً به سوى او بازمى‏گردیم. (۱۵۶)  آنانند که درودها و رحمتى از سوى پروردگارشان بر آنان است و آنانند که هدایت یافته‏اند. (۱۵۷)  بى‏تردید صفا و مروه از نشانه‏هاى خداست؛ پس کسى که حج خانه کعبه کند، یا عمره انجام دهد، بر او گناهى نیست که بر آن دو طواف کند. و کسى که [به خواست خودش افزون بر واجبات‏] کار نیکى [چون طواف و سعى مستحب‏] انجام دهد، بدون تردید خدا [در برابر عمل او] پاداش دهنده و [به کار وحال او] داناست. (۱۵۸) یقیناً کسانى که آنچه را ما از دلایل آشکار و [وسیله‏] هدایت نازل کردیم، پس از آنکه همه آن را در کتاب [تورات و انجیل‏] براى مردم روشن ساختیم، پنهان مى‏کنند [تا مردم به قرآن و پیامبر ایمان نیاورند] خدا لعنتشان مى‏کند، و لعنت کنندگان هم لعنتشان مى ‏کنند. (۱۵۹)

 

إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدى‏ مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ (۱۵۹) 

انجام عمل با طیب نفس

از نظر عرفانی آن عبادتی مورد توجه حق تعالی است که از روی میل باطنی و طیب نفس باشد‌، بسیار اهمیت دارد که انسان یک کاری را گرچه در ظاهر سخت بوده و صعوبت دارد و برای فرد مشقت آفرین می‌باشد اما انسان آن را با میل باطنی و طیب نفس انجام دهد و به آن مبادرت بکند.

بررسی معنای طوع

لذا از آیه ۱۵۸ و از نظر عرفانی این «وَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْرًا» ۱ برای ما مقبول است که اعمال از نظر تمایل نفسی و خواست خودمان با میل و طیب نفس انجام گردد که کلمه طوع را آورده چرا که طوع به معنای طاعتی می‌باشد که از روی تمایل و عشق صورت می‌گیرد لذا این نکته بسیار اهمیت دارد.

شرط ارزشمند بودن عبادات

برخی اوقات کارها با زور انجام می‌شوند که ارزشی ندارند چرا که بر انسان اجبار شده‌اند ، به سوی ما شمشیر گرفته‌اند که آن کار را انجام بده یا بر کاری اکراه شدیم یا از روی بی میلی و دلسردی یک کاری را انجام می‌دهیم؛ اگر این در باب عبادات باشد، آن‌ها ارزشی نخواهند داشت، بنابراین عبادتی ارزش دارد که انسان از روی تمایل به نفس و طیب نفس و میل باطنی به آن مبادرت کرده و آن را انجام دهد.

رجحان در اعمال مستحب

از آن جهت است که می‌گویند تطوع درباره اعمال مندوب می‌باشد، یعنی اعمالی که مستحب بوده و واجب نیست که آن‌ها را انجام دهیم اما اگر آن را انجام دادیم برای ما رجحان دارد مانند به پا داشتن نمازهای نافله یومیه که اگر کسی آن را از روی تمایل باطنی انجام دهد، بسیار ارزشمند خواهد بود ، یکی از راه‌های خودسازی نیز خواندن نمازهای نافله است.

بحث کتمان و معنای آن

آیه بعدی می‌فرماید :«إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ ۙ أُولَٰئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» ۲ بحث کتمان به معنای اخفا و پوشاندن است و واژه  «کتم» به معنای خفا بوده و کسی یا چیزی را اخفا کردن‌ می باشد ،البته کتمان مانند سایر اعمال انسان در احکام خمسه دارای مواردی هستند مانند: کتمان واجب، کتمان مستحب، کتمان حرام، کتمان مکروه و کتمان مباح.

وجوب احکام خمسه بر افعال انسان

معمولا آنچه که ما انجام می‌دهیم، احکام خمسه بر افعال بشر مترتب می‌شود ، در اینجا اگر منظور کتمان سر باشد و اسرار مومنان مطرح گردد، کتمان آن واجب خواهد بود و اعلان آن حرام می‌باشد، اگر در ضد آن دقت کنیم، حکم عکس خواهد گرفت یعنی اگر کتمان واجب بود، اعلان حرام می‌شود.

مصداق حرام بودن اعلان سر

اگر کتمان حرام‌ بود اعلان واجب می‌شود که موارد آن را در ادامه بیان می‌کنیم ، این بحث کتمان در واجبات جا و مصداق دارد و اگر کسی آن را در واجبات اعلان کند، حرام بودن و مذموم است که باید به این موارد دقت کنید لذا  از حضرت امیر مومنان علی ابن ابیطالب نقل شده که فرمود :«جُمِعَ خَیرُ الدُّنیا وَالآخِرَهِ فی کِتمانِ السِّرِّ ومُصادَقَهِ الأَخیارِ، وجُمِعَ الشَّرُّ فِی الإِذاعَهِ ومُؤاخاهِ الأَشرارِ» ۳

حماقت انسان در افشای راز

برخی از انسان‌ها مشکلی دارند و دوست دارند به محض دیدن یا شنیدن موضوعی آن را برملا کنند ، آن‌ها تا حدی مشکل دارند که ممکن است اسرار خود ،حتی ناموسی را نیز افشا نمایند،  کمال حماقت در این می‌باشد که کسی اسرار خود را فاش کند لذا «جُمِعَ خَیرُ الدُّنیا وَالآخِرَهِ فی کِتمانِ السِّرِّ» و «ومُصادَقَهِ الأَخیارِ» یعنی همنشینی با خوبان و جمله «وجُمِعَ الشَّرُّ فِی الإِذاعَهِ ومُؤاخاهِ الأَشرارِ» یعنی شر و بدی در جایی جمع می‌شود که دوستی با انسان‌های بد و شر اتفاق بیفتد .

کتمان اسرار و جهاد در راه خداوند

از حضرت صادق آل محمد نقل شده «نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبیحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَهٌ وَ کِتمانُ سِرّنا جِهادُ فی سَبیلِ اللهِ» ۴ یعنی کسی که نسبت به ظلمی که به ما شده، نفس کشیدن او از روی ناراحتی، غمناک و اندوهگین باشد، آن تسبیح خدا خواهد بود ، کسی که هم و غم او این می‌باشد که برای اهل بیت راه برود، کار کند و سخن بگوید همانا این عبادت است و کتمان کسی که بر اسرار اینگونه باشد ، همانا جهاد در راه خدا خواهد بود.

ارزش مهموم بودن برای اهل بیت

نفس المهموم یعنی کسی که اهل بیت را مورد احترام قرار دهد و برای آن‌ها اندوهگین باشد یعنی انسان واقعا محزون می‌شود زمانی که قصه فاطمه زهرا (س) در واقعه سوزاندن درب خانه و شکسته شدن پهلوی ایشان و سقط محسن را می‌شنود ، حال برای کسی که اینگونه باشد، نفس کشیدن او و عمری که طی می‌کند، تسبیح خدا خواهد بود ، کسی که هم و غم او برای اهل بیت باشد، بسیار با ارزش می‌باشد.

کتمان سر و جهاد

کسی که اسرار ما را کتمان کند، جهاد است برای مثال جایی که ظلم وجود دارد و اگر فاش شود که کسی که اهل قرآن و امام زمان می‌باشد و ممکن است او را به قتل برسانند ، مانند زمان رضاخان اینگونه بود و موقع روضه خواندن به پستوی خانه می‌رفتند و صدا در حدی بلند بود که از بیرون شنیده نشود، برای گریه کردن نیز آزاد نبودند ، لذا باید سر او کتمان گردد.

مصادیق کتمان حرام

مسلما کتمان وقتی مورد و مصداق آن مصداقی باشد حکم حرمت گرفته، کتمان در اینجا حرام می‌شود و اگر برعکس باشد یعنی باید افشا کنیم  مانند اینکه حق مظلومی باید استیفا شود، شما می‌توانید شهادت بدهید چرا؟ چون در مجلسی که این فرد حق برای او مسلم شده حضور داشتید و اگر کتمان کردی گناهکار هستید پس برای او باید بینه ایجاد نمایید تا قاضی به نفع ذی حق حکم بدهد.

کتمان و تقیه در دین

کتمان بسی حرام بوده و حرام آن کبیره می‌باشد و باعث کفر و خلود در آتش می‌گردد، برخی اوقات نیز عکس آن رخ می‌دهد که باید کتمان انجام گیرد مثلا تقیه ، در موارد تقیه روایات شدیدی داریم که می‌فرماید :«لا دِینَ لِمَنْ لاَ تَقِیَّهَ لَهُ» ۵ کسی که تقیه نکند دین ندارد تا این حد اهمیت دارد.

روایت امام عسکری در باب کتمان

روایتی از امام عسکری (ع) وجود دارد که ایشان از علی ابن ابیطالب امیرالمومنین (ع) نقل می‌کند و او از رسول اکرم (ص) نقل کرده و فرمود فرمود :«مَنْ سُئِلَ عن عِلْمٍ فَکَتَمَهُ، حَیْثُ یَجِبُ إِظْهَارُهُ وَ تَزُولُ عَنْهُ اَلتَّقِیَّهُ جَاءَ یوم القیامهِ مُلْجَماً بِلِجَامٍ مِنْ نارٍ» ۶ باید انسان بگوید و باید راهی ایجاد کند تا افراد به مقصد خود برسند.

رعایت شروط کتمان علم

اگر کسی از علم سوال کند و شما او را کتمان کنید درحالی‌که واجب است بگویید و شما می‌دانید که در این مسیر، اگر فرد برود به هلاکت می‌رسد، حیث اینکه کتمان کردید و آن را نگفتید، فرد به هلاکت می‌افتد در این صورت شما یک واجب را ترک کرده‌اید «یَجِبُ إِظْهَارُهُ» اظهار کنید و حکم تقیه ندارد « تَزُولُ عَنْهُ اَلتَّقِیَّهُ» حضرت رسول اکرم (ص) همه شرایط را رعایت کردند.

مصادیق وجوب عدم تقیه و کتمان

اگر کسی از چیزی یا از علمی که اظهار آن واجب می‌باشد، سوال کند و شما کتمان کنید و تقیه محلی نداشت «جَاءَ یوم القیامهِ» روز قیامت او را می‌آورند «مُلْجَماً» درحالی‌که او به لجامی زده‌اند «بِلِجَامٍ مِنْ نارٍ» با افساری از جنس آتش.

مراد از بینات در آیه شریفه

مورد آیه شریفه‌ای که داریم از این قرار می‌باشد که «ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدى» ۷ که مراد از بینات ادله و براهینی می‌باشد که خداوند تبارک و تعالی توسط پیامبران و امامان برای مردم بیان فرموده، معجزات آن‌ها و کارهای خارق‌العاده‌ای که باید انجام می‌دادند و از آن‌ها صادر می‌شده است.

مراد از بیان کلمه هدی

مراد از کلمه هدی در اینجا علوم و احکامی می‌باشد که خداوند برای سعادت قرار داد و خود تعبیر قرآن به «هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» ۸ از این جهت است ، البته قرآن هم تعبیر به بینات شده و هم تعبیر به هدایت می‌شود و برای همگان خواهد بود حتی برای ناس «هُدًى لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ» ۹

لزوم عدم کتمان بینات و هدایت

اگر این موارد کتمان شوند، این مورد آیه شامل «إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا» می‌شود و نباید کتمان گردد که «مَا أَنْزَلْنَا» عبارت بیان از دو چیز خواهد بود: بینات و هدی. والهدی همان علوم‌ عالیه‌ای هستند که برای سعادت بشر بیان شده‌اند ، «مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ» بعد از اینکه ما قرآن را نازل کردیم و برای مردم بیان نمودیم «فِی الْکِتَابِ»

لعن و دوری از رحمت خداوند

جمله «أُولَٰئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» ۱۰ یعنی  آن‌ها مورد لعن قرار می‌گیرند که لعن به معنای طرد و دور کردن از رحمت‌های الهی می‌باشد، ابعاد می‌فرماید ابعاد یعنی دور کردن چیزی از چیز دیگر ، به دور شدن از رحمت‌های الهی لعن گفته می‌شود ، لعن الهی یعنی خدا آن‌ها را از رحمت و نعمت‌های خودش دور می‌کند.

نکته جالب درباره صلوات

در مقابل لعن نکته جالبی وجود دارد که مرحوم طیب هم آن را آورده ، صلاه در مقابل لعن است صلاه یعنی اراده خیر و نزدیک کردن آن را برای کسی مانند صلواتی که بر پیامبر می‌فرستیم. لذا به معنای طرد و دور کردن رحمت الهی و صلاه به معنای خیر و نزدیک به رحمت الهی خواهد بود.

مراد از لاعنون در آیه شریفه

مراد از «اللَّاعِنُونَ» که در آیه گفته آن می‌باشد که از جانب خدا یک عده ای هستند که مامور می‌شوند افراد را لعن کرده و آن‌ها را از رحمت‌های الهی دور می‌کنند ، ملائکه و انبیا می‌توانند از لاعنون باشند «أُولَٰئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ» پس لعن در برابر صلاه قرار می‌گیرد.

تفاوت لعن و صلاه

صلاه یعنی نزدیک کردن و چسباندن کسی به چیزی که از طرف خدا برای انسان خوشایند است و به آن رحمت گفته می‌شود و باعث شادی و فرح انسان خواهد شد و سرور در وجود انسان ایجاد می‌نماید، لذا رحمت اشمئزاز ندارد یعنی هیچ هیچ چیزی را در وجود انسان به سختی، مشکلات، تلخی و گرفتاری دچار نمی‌کند اما لعن برعکس می‌باشد.

صلاه در ارکان مخصوصه

آن صلاتی که به معنای ارکان مخصوصه می‌باشد، مسلما در ارکان مخصوصه از بدو خلقت آدم قرار داشته چون اولین کسی که در بین انسان‌ها پیامبر بوده و تکلیف به صلاه شده حضرت آدم ابوالبشر بوده لذا نماز از همان زمان در ارکان مخصوصه قرار داده شده لذا در بحث حقیقت شرعیه نیز در آن باب ما از نظر اصولی قبول نداریم و در ارکان مخصوصه وضع شده بود و از ابتدا به معنای وضعی آن را قبول داریم.

شارع مقدس و وضع تعیینی نماز

ما وضع نماز را به لحاظ تعیینی لحاظ می‌کنیم نه وضع تعینی ولو اینکه شارع مقدس را واضع بدانیم ، این مورد بحث جالبی در باب اصول که بحث حقیقت شرعیه را به طور کل سالبه به انتفاع موضوع آن می‌دانیم حتی در بقیه الفاظی که می‌توان آن را مصداقی برای کلام در بحث حقیقت شرعیه قرار دهیم و آن‌ها نیز در این بحث وارد می‌شوند.

ایجاد استمرار در لعن

لاعنون عبارت بیان هستند از ملائکه و کسانی که از طرف خدا مامور هستند به این امر که کسانی که آنچه را خدا برای مردم قرار داده بود از جهت بینه و از جهت اینکه آن‌ها به واقعیت‌های نورانی دست پیدا کنند، کتمان می‌کنند، آن‌ها مورد لعن خدا قرار می‌گیرند «أُولَٰئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ » فعل مضارع دلالت بر استمرار دارد.

منابع

۱_سوره بقره آیه ۱۵۸

۲_سوره بقره آیه ۱۵۹

۳_سفینه البحار ج ۴ ص ۱۹۱، بحارالانوار ج ۷۱ ص ۱۷۸ ح ۱۷

۴_ سفینه البحار ج ۴ص ۱۹۲

۵_من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۱۲۸

۶_ امالی طوسی، ص ۱۱۵، ح ۱۷۸

۷_ سوره بقره آیه ۱۵۹

۸_ سوره بقره آیه ۲

۷_سوره بقره آیه ۱۸۵

۱۰_ سوره بقره آیه ۱۵۹

Visits: 49

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1