۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » تفسیر آیات 08 تا 20
  • شناسه : 2047
  • 09 ژانویه 2022 - 6:45
  • 287 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
آیه ۸ تا ۲۰ بقره (صفات منافقین ) جلسه ۸
آیه ۸ تا ۲۰ بقره (صفات منافقین ) جلسه 8

آیه ۸ تا ۲۰ بقره (صفات منافقین ) جلسه ۸

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۸ تا ۲۰ جلسه ۸ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۷۲ جلسه شرح ویژگیهای منافقین بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ (۸)  به نام خداوند بخشنده بخشایشگر و برخى از مردم مى‏گویند: «ما به خدا […]

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۸ تا ۲۰ جلسه ۸

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

۷۲ جلسه شرح ویژگیهای منافقین

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ (۸) 

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

و برخى از مردم مى‏گویند: «ما به خدا و روز بازپسین ایمان آورده‏ ایم»، ولى گروندگان [راستین‏] نیستند. (۸)

http://bayanbox.ir/view/5122040553263843431/poster4.jpg

—————————————–

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعِینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اللَّعْنَهُ الدّائِمَهُ عَلیَ اَعْدائِهِمْ مِنَ اْلآنِ اِلی قیامِ یَوْمِ الدِّینِ».

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ (۸)  یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ (۹)   فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ (۱۰)

و برخى از مردم مى‏گویند: «ما به خدا و روز بازپسین ایمان آورده‏ ایم»، ولى گروندگان [راستین‏] نیستند. (۸) با خدا و مؤمنان نیرنگ مى‏بازند؛ ولى جز بر خویشتن نیرنگ نمى‏زنند، و نمى‏فهمند. (۹) در دلهایشان مرضى است؛ و خدا بر مرضشان افزود؛ و به [سزاى‏] آنچه به دروغ مى‏گفتند، عذابى دردناک [در پیش‏] خواهند داشت. (۱۰)

http://bayanbox.ir/view/1308105324576933146/006.gif

دروغگویی، ریشه‌ی نفاق

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ‏»[۱] در بیان توصیفاتی راجع به منافقین ذیل آیه‌ی هشتم تا بیستم سوره‌ی مبارکه‌ی بقره بودیم و عرض کردیم ریشه‌ی نفاق، دروغگویی است و اقسام دروغ را هم بیان کردیم که یا عین نفاق است یا متضمّن نفاق است. دلالت آیات و روایات  را پیرامون این مسئله آوردیم و چند مسئله است که برای تکمیل مطلب خدمت شما عرض می‌کنم و بعد وارد بیان خود کلمات آیات می‌شویم تا إن‌شاء‌الله به پایان توصیفاتی که در قرآن راجع به منافقین شده است، برسیم.

خداوند روز قیامت با چه کسانی حرف نخواهد زد؟

در کتاب خصال و یا جامع السعادات روایتی نقل شده است که روایت نبوی است، از حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده است که فرمودند: «ثَلاثَ نَفَرٌ لا یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ یَومَ الْقِیامَهِ وَ لا یَنظُرُ إلَیْهِمْ وَ لا یُزَکِّیهِمُ الْمَنَّانِ بِعَطیَّهِ وَ الْمُنفِقُ سَلَعَتَهُ بِالْحَلْفِ الْفاجِر وَ الْمُسبْلْ أزارَه»[۲]، «ثَلَاثَهٌ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ الْمَنَّانُ الَّذِی لَا یُعْطِی شَیْئاً إِلَّا بِمِنَّهٍ وَ الْمُسْبِلُ إِزَارَهُ وَ الْمُنَفِّقُ سِلْعَتَهُ بِالْحَلْفِ الْفَاجِر»[۳] سه دسته هستند که خدا روز قیامت با آن‌ها حرف نمی‌زند.

قیامت، روز وصال

یکی از نکاتی که باید دقّت کنیم این است روز قیامت روز وصال است؛ منتها روز وصال مخلوق و خالق است و بزرگ‌ترین و بالاترین درجه برای انسان قرب است که اگر کسی بتواند کسب کند بالاترین مقام را برای خود إن‌شاء‌الله به دست آورده است.

حالا آن کسانی که بازخواست می‌شوند و آن کسانی که از افرادی نیستند که به این درجه رسیده باشند، خیلی زجر می‌کشند و مضمون روایات پیرامون این مسئله فراوان وارد شده است که وقتی خدا برخی را محاکمه می‌کند و بازخواست می‌کند، آن‌ها از خجالت می‌گویند خدایا ما را به جهنّم بفرست، تحمّل جهنّم برای ما از این بازخواست و سؤال وجواب‌ها که باعث خجالت ما است، راحت‌تر است. بدتر از همه این است که خدا با کسی حرف هم نزده است، یعنی بنده‌ی خود را مورد تکلّم قرار ندهد، به او بی‌محلّی محض می‌کند.

مذمّت منّت گذاشتن در بخشش

«لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ»[۴] هیچ وقت خدا روز قیامت با سه دسته صحبت نمی‌کند «وَ لا یَنظُرُ إلیهِم» هیچ نگاهی هم به او نمی‌کند «وَ لا یُزَکیهِم» او را پاک و تزکیه نمی‌کند که بعد بتواند به مقامات بالا دست پیدا کند. «المَنانُ بِعَطیَّه» کسی به بخششی که کرده منّت بگذارد، باید مواظب باشیم، در منّت گذاشتن خیلی مذمّت شده است و نباید کسی که بذل و بخششی می‌کند و سخاوتمند است، منّت بگذارد. «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏»[۵]، «بِالمَنِّ» یعنی منّت گذاشتن، «الأذی» یعنی با زبان اذیّت کردن.

به قول شخصی می‌گفت یک آقای مهربان و سخاوتمندی یک گاوی برای کسی خرید که او زن و بچّه و معاش خود را با آن طی کند، هر جلسه‌ای هر جا وارد می‌شدند، احوال گاو را می‌پرسید و او بنده خدا خجالت می‌کشید. یک روز او عصبانی شد، رفت افسار گاو را گرفت و به در خانه‌ی آن آقا برد و گفت: این هم گاو شما، من نه گاو می‌خواهم، نه این‌که این حرف‌ها را به من بزنید. گفت: چرا؟ گفت: چون شما هر کجا می‌رسید آبروی من را می‌برید و باعث اذیّت من می‌شوید.

۱) بی‌اعتنایی خداوند در روز قیامت نسبت به شخص منّت‌گذار

حالا «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏» این هم از صدقات… جمع محلّای به الف و لام همه‌ی صدقات را شامل می‌شود. حتّی واجبات، حتّی یک کاری کردید وظیفه‌ی شما بود، نباید آن را بازگو کنید. ما مسلمان هستیم و جان کسی را نجات دادیم دیگر بالاتر از این نیست، با مال خود آبروی او را حفظ کردید، حالا هر وقت به او می‌رسید مدام به رخ او بکشید، حق ندارید این کار را انجام بدهید، وظیفه‌ی شما بود انجام دادید، حالا که وظیفه‌ی خود را انجام دادید، نباید بر او منّت بگذارید. حالا چه برسد به جایی که شما یک عطا و بخششی به کسی دارید بعد سر او منّت بگذارید. اگر سر او منّت گذاشتید، خدا با شما حرف نمی‌زند، روز قیامت به شما نگاه نمی‌کند، شما را پاک و تطهیر هم نمی‌کند. این‌ها خیلی مهم است.

-‌ این آیه بیشتر در مورد امام حسن عسگری، درباره‌ی معرّفی حضرت علی است که پیامبر ایشان را معرّفی کردند و از آن سه نفر، شخص به شخص، بیعت گرفتند و  و بعد متفرّق شدند ولی ایمان نیاوردند؛ این مطلب را می‌خواهد بیان کند؟

۲) بی‌اعتنایی خداوند در روز قیامت نسبت به شخصی که قسم دروغ می‌گوید

پس فرمودند: سه دسته هستند که خدا روز قیامت با آن‌ها حرف نمی‌زند، به آن‌ها نگاه نمی‌کند، آن‌ها را تزکیه نمی‌کند، یکی «المَنانُ بِعَطیَّه»[۶] کسی که به عطا و بخشش خود مدام منّت می‌گذارد و کسی که «وَ المُنفِقُ سَلَعَتَهُ بِالحَلفِ الفَاجِر» متاع خود را با قسم خوردن، آن هم قسم دروغ، ترویج و تبلیغ می‌کند. این‌ها خیلی مهم است و حواس خود را جمع کنید. از کسبه‌ای که این‌گونه هستند، خرید نکنید و با آن‌ها معامله نکنید.

۳) بی‌اعتنایی خداوند در روز قیامت نسبت به شخص متکبّر

«وَ المُسبِلُ أزارَه» کسی که تکبّر کند، حالا این‌جا کنایه می‌زند بر این‌که ابای خود را روی زمین بکشد و فخر بفروشد و برود. علی أی نحوٍ این سه دسته را فرمودند و چیزی که در آن‌ها است این‌که این‌جا دررویی کسی را منّت بگذارد که با قسم، آن هم به فجور و زیاده‌روی بخواهد انفاق کند و مال خود را بفروشد و کسی که تکبّر کند، در همه‌ی این‌ها هم کذب است و هم نفاق است.

روایتی از رسول اکرم درباره‌ی قسم دروغ و کذب

حضرت رسول اکرم نیز فرمودند: «التُّجَّارَ هُمُ الْفُجَّارُ»[۷] که در جامع السعادات و مستدرک الحاکم آمده است. «قالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ» سؤال کردند: یا رسول الله! «أَلَیْسَ قَدْ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ؟» مگر خدا نفرموده است «أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا؟»، «قَالَ: بَلَى» فرمودند: چرا. «وَلَکِنَّهُمْ یَحْلِفُونَ فَیَأْثَمُونَ» این‌ها در حالی که تجارت می‌کنند، قسم دروغ می‌خورند پس گناه می‌کنند. «وَیُحَدِّثُونَ فَیَکْذِبُونَ» حرفی که می‌زنند دروغ می‌گویند؛ اخباری که به شما می‌دهند خلاف واقع است. کلمه‌ی کذب در این حدیث موجود است. این راجع به تجّار بود.

خلف وعده‌ و وظیفه‌ی سنگین هر شخص در قبال جایگاه خود

حالا خلف وعده‌ی آیت الله عظمی باشد یا رفتگر محل خلف وعده کند. خلف وعده، خلف وعده است، فرقی نمی‌کند. منتها ادّعای هر کسی زیادتر است، چوب زیادتری هم می‌خورد. کسی که ادّعای بالایی دارد و خود را در منظر قرار داده است و مدّعی است، وظیفه‌ی سنگین‌تری است لذا باید وظیفه‌ی خود را دقیق‌تر انجام بدهد. اگر کسی وظیفه‌ی خود را دقیق‌تر انجام نداد، هر چه ادّعا بالا برود وظیفه سنگین‌تر می‌شود.

وقتی خواستند از بچّه دبستانی امتحان بگیرند «بابا آب داد» را از او می‌پرسند، ولی یک کسی که می‌خواهد وارد دانشگاه شود و دکتری بخواند باید بین هزاران نفر رقابت کند و از هزاران نفر چند نفر به اندازه‌ی انگشت‌های دست برنده می‌شوند که بروند دکتری بگیرند و باید برای آن‌ها بسیار اهمّیّت داشته باشد که کار آن‌ها موفّق باشد.

حالا من و شما هم که این لباس‌ها را پوشیدیم ادّعا داریم لذا باید مواظب باشیم خوبی‌های عوام سیّئه‌های ما هستند. فکر نکنیم ما هر کاری می‌توانیم انجام بدهیم مشکلی نیست، حالا ممکن است به ما احترام بگذارند، اهمّیّت بدهند و از ما بگذرند، ولی خدا نمی‌گذرد.

ایمان به خدا و قیامت: وفای به عهد

در کافی و همچنین جامع السعادات روایتی از رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که فرمودند: «مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ‏ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیَفِ إِذَا وَعَدَ»[۸] کسی که ایمان به خدا و قیامت دارد باید به آنچه که وعده می‌دهد، وفا کند.

یکی از چیزهایی که ظهور در وجوب دارد امر غایب است، امر حاضر است. ظهوری در وجود دارد، یعنی آنچه که ما از آن می‌فهمیم متفاهم عرفی وجوب است، حکم الزامی به عمل است. حالا کسی که وعده می‌کند باید به وعده‌ی خود وفا کند. این دستور از سوی رسول اکرم است.

وعده‌ی مؤمن، نذری بدون کفّاره

از حضرت صادق آل محمّد (صلوات الله علیه) نقل شده در کافی و جامع السعادات نقل است که فرمود: «عِدَهُ الْمُؤْمِنِ أَخَاهُ نَذْرٌ»[۹] وعده کردن مؤمن با برادرش نذری است «لَا کَفَّارَهَ لَهُ» و کفّاره‌ای هم بر آن نوشته نشده است.

خلف وعده و تعرّض به دشمنی با خدا

«فَمَنْ أَخْلَفَ فَبِخُلْفِ اللَّهُ‏ بَدَأَ» با خلف وعده شروع به مخالفت کرده است. «وَ لِمَقْتِهِ تَعَرَّضَ» و خود را بر دشمنی با خدا هم متعرّض کرده است. «وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ» از همین باب است که خدا در سوره‌ی مبارکه‌ی صف، آیات ۲ و ۳ فرمود: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ * کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ» حالا این‌جا کلمه‌ی قول است، اگر وعده را بخواهیم حساب کنیم به طریق اولویّت می‌شود.

خطاب دارد که چرا؟ توبیخ است «لِمَ» برای چه می‌گویید چیزی را که انجام نمی‌دهید؟ «کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ» این یک نوع دشمنی می‌شود، بزرگ است دشمنی کردن نزد خدا «أَنْ تَقُولُوا ما لا» چیزی را که بگیرد و عمل نکنید و انجام ندهید، «تَفْعَلُونَ» هم است. کلمه‌ی فعل یعنی باید ظاهر آن روشن باشد. نیّت تنها فایده‌ای ندارد، باید به فعلیّت برسد، یعنی باید آن را انجام بدهد.

چهار خصوصیت که منجر به منافق شدن شخص می‌شود

از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایت شده است که «أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ فَهُوَ مُنَافِقٌ»[۱۰] چهار دسته هستند که اگر این خصوصیّات در این افراد باشد منافق می‌شود. «وَ إِنْ کَانَتْ فِیهِ وَاحِدَهٌ مِنْهُنَّ کَانَتْ فِیهِ خَصْلَهٌ مِنَ النِّفَاقِ حَتَّى یَدَعَهَا مَنْ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ» وقتی حرف و حدیث می‌گوید، دروغ می‌گوید «وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَ إِذَا عَاهَدَ غَدَرَ» وقتی عهد می‌بندد  عهد خود را می‌شکند «وَ إِذَا خَاصَمَ فَجَرَ» و وقتی با یکی مخاصمه می‌کند زیاده‌روی می‌کند، به فجور می‌کشاند.

خداوند صادق الوعد است

باز خداوند در سوره‌ی مبارکه‌ی آل عمران می‌فرماید: «رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فیهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُخْلِفُ الْمیعاد»[۱۱] خدا هیچ وقت به آنچه که وعده داده باشد تخلّف نمی‌کند، آن وقت در مدح حضرت اسماعیل می‌فرماید: «إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ»[۱۲] خدا این‌ها را هم در مورد خود و هم راجع به انبیاء هم می‌گوید. «صادِقَ الْوَعْدِ»، «کاذِبُ الوَعَد» در مقابل او است.

اهمّیّت تفسیر قرآن و کاربرد در زندگی روزمره

خلاصه‌ی آنچه که تا حالا گفتیم راجع به این بود، یکی از مطالبی که در تفسیر مهم است، این است که خروجی داشته باشیم. این مطالب اخلاقی و این مطالبی که است از ذیل همین کلمه‌ی منافق، که در توصیف آن، این آیات آمده است و ما خواستیم آنچه که در بضاعت ما است و جلسه اقتضا می‌کند، از قرآن و روایات بیاوریم و بحث نفاق را تکمیل کنیم. همان‌طور که بحث مؤمن و بحث کفّار را آوردیم و بحث کردیم.

لذا تا این‌جا این مطالب گفته شد و من فکر می‌کنم حضرت آیت الله طیّب اصفهانی زیبا فرموده بود -چون ما همه‌ی این‌ها را به نحو از این تفسیر آوردیم- خود مطالب المیزان را هم یک مقداری عرض کردیم و بیانات آن را هم إن‌شاء‌الله در روزهای آینده بیان می‌کنیم و از تفاسیر دیگر هم اگر مطلب جالبی راجع به این نکات نبود، آن‌ها را متعرّض می‌شویم. ولی آنچه که من قبلاً خدمت شما گفتم این است تفسیر ما کاربرد و خروجی داشته باشد. یعنی بدانیم علومی که تا حالا آن‌ها را در سینه‌های خود انباشته کردیم، حالا در قرآن چه کاربردی دارد و چه فایده‌ای دارد، تا ما بتوانیم قرآن و تفسیر آن را بفهمیم و آنچه که مرادات و مقاصد حضرت حق است از قرآن آن هم به بیان اهل بیت (سلام الله علیهم أجمعین) بتوانیم استخراج کنیم و بتوانیم بعد از فهم آن بفهمانیم و به منصه‌ی عمل برسانیم.

اهمّیّت قبول مبدأ و معاد

آنچه که در کلمات وارده‌ی در آیه‌ی هشتم مهم بود بحث: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ»[۱۳] بود. نکته‌ی قابل توجّهی عالی که ما می‌توانیم در این‌جا استخراج کنیم بحث مبداء و معاد است که اهمّیّت مبداء و معاد را در این آیه مورد توجّه داده است. بعد می‌فرماید: «وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ» یعنی آن‌ها مبداء و معاد را اصلاً قبول ندارند. این نکته قابل توجّه است که باید به آن دقّت کنیم.

تفاوت بین کافر و منافق

مطلب دوم هم در طبقات ناس، یعنی طبقه‌بندی که در آیات قبل و این آیه قرآن ناس را فرموده است و خداوند در کلام قرآن فرموده است. دسته‌ی اوّل متّقین که بعد آن‌ها را تعبیر به ایمان و تعبیرات دیگر کرده است. دسته‌ی دوم کفّار و دسته‌ی سوم منافقین است. فرق بین کافر و منافق این است کافر هیچ چیزی را قبول ندارد و اظهار کفر می‌کند. می‌گوید من اصلاً خدا را قبول ندارم، من هیچ چیزی را قبول ندارم. امّا منافقین می‌گویند قبول داریم ولی ایمان ندارند.

منافقین خطرناک‌تر از کفّار

این دسته‌ی سوم از همه‌ی کفّار خطرناک‌تر هستند، آن‌ها هم کافر هستند امّا کافر منافق هستند. فرق آن‌ها این است که در همه‌ی اعصار و در همه‌ی جاها برای اسلام خطرناک‌تر بودند. امّا یک خصوصیّتی دارند که هر جا باشند خود را برملا و نابود می‌کنند.

خودبینی منافقین و برملا شدن نفاق آنان

در بحث کشاورزی یک سری آفات حشره‌ای است که آن‌ها را با چراغ و آب مخلوط به شامپو آن‌ها را شکار می‌کنند. یک لامپ روی ظرفی آبی می‌گذارند که داخل آن یک مقدار ریکا یا شامپو ریختند بعد داخل گلخانه‌هایی که گوجه می‌کارند این کار را می‌کنند. یک حشره‌ای به نام طوطال است که این‌ها می‌آیند نابود می‌کنند، بعد این لامپ را می‌گذارند که آن‌ها را شکار کنند. وقتی که این لامپ روشن است این حشرات زیر روشنایی این لامپ می‌روند و وقتی وارد آن روشنایی می‌شوند، گرما آن‌ها را بی‌حال می‌کند و داخل ظرف می‌افتند و همه خفه می‌شوند.

منافقین هم به این شکل هستند. منافق خیلی زود خود را نشان می‌دهد منتها فکر می‌کنند خیلی مهم هستند.

من به یاد دارم در یک برنامه‌ی تلویزیونی با یکی از آن‌ها مصاحبه شد و از او ‌پرسیدند که چرا شما این کارها را می‌کنید؟ می‌گفت: من فکر می‌کردم کلّ نظام جمهوری اسلامی در من خلاصه می‌شود،  این‌قدر به خود مطمئن بود.

 مثل همان تعبیری که قبلاً خدمت شما گفتیم منافقین به حرم امام حسین و حضرت ابالفضل می‌روند و عملیات مرصاد را شروع می‌کنند که ۲۴ ساعته به تهران بیایند، آن وقت با صدا و سیما و تلویزیون با مردم صحبت کنند و حکومت کنند، به قول معروف فکر می‌کنند خیلی مهم هستند.

وقتی وارد ایران می‌شوند بین کرمانشاه و اسلام‌آباد، داخل یک دره، مثل ابابیل چندین هلی‌کوپتر هوانیروز همه را نابود می‌کنند. مثل طوطال‌ها که داخل آب می‌ریزند. این‌ها خطرناک هستند امّا زود خود را آشکار می‌کنند گرچه خیلی ضربه می‌زنند.

بالاخره وارد اسلام آباد و چند شهر قبل وارد شدند و حتّی خیلی از غیر نظامی‌ها را کشتند.

مراقبت از ظهور و بروز خصوصیّات نفاق در انسان

ما باید مواظب باشیم که بیاناتی که از آیات و روایات راجع به منافقین شد همه‌ی آن‌ها بر این است که مواظب باشیم خصوصیّات نفاق یک وقت در ما حتّی یک مرتبه هم ظهور و بروز نکند. چون اگر کسی به دروغگویی عادت کرده باشد یک بار می‌ترسد و می‌لرزد، دفعه‌ی دوم دیگر نمی‌ترسد، دیگر عادی می‌شود. یک بار گناه کرده است، دفعه‌ی دوم دیگر راحت می‌شود. باید مواظب باشیم که قباحت چیزی از ما گرفته نشود.

این‌که در جامعه‌ی ما راحت دروغ می‌گویند و غیبت می‌کنند و تهمت می‌زنند، برای این است که قباحت آن کار از آن‌ها گرفته شده است، دیگر این کار را قبیح نمی‌دانند. به قول آن روایت که فرمود: معروفات منکر می‌شود و منکرات معروف می‌شود. الآن در جامعه‌ی ما این‌گونه هستند، جوان‌هایی که به هرزگی نباشند به آن‌ها می‌گویند که منگل هستند. باید مواظب باشیم وظیفه‌ی ما این است که احکام الهی را برای جوان‌ها ابلاغ کنیم و بگوییم و آن‌ها را بفهمانیم تا إن‌شاء‌الله آن‌ها به صراط مستقیم هدایت شوند.

«وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد».


[۱]– سوره‌ی بقره، آیه ۸٫

[۲]– جامع السعادات، ج۲، ص ۳۴۱٫

[۳]– الخصال، ج ‏۱، ص ۱۸۴٫

[۴]– جامع السعادات، ج۲، ص ۳۴۱٫

[۵]– سوره‌ی بقره، آیه ۲۶۴٫

[۶]– جامع السعادات، ج۲، ص ۳۴۱٫

[۷]– جامع السعادات، ج ۲، ص ۳۴۱؛ المستدرک علی الصحیحین للحاکم، ج ۲، ص ۸، ح ۲۱۴۵ و ۲۱۴۶٫

[۸]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ‏۲، ص ۳۶۴؛ جامع السعادات، ج ۲، ص ۱۰۳٫

[۹]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ‏۲، ص ۳۶۳، ح ۱؛ جامع السعادات،ج ۲، ص ۱۰۳٫

[۱۰]– الخصال، ج ‏۱، ص ۲۵۴، جامع السعادات، ج ۲، ص ۱۰۳٫

[۱۱]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۹٫

[۱۲]– سوره‌ی مریم، آیه ۵۴٫

[۱۳]– سوره‌ی بقره، آیه ۸٫

http://bayanbox.ir/view/1308105324576933146/006.gif

بازدیدها: 3

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1