۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » تفسیر آیات 101 تا 110
  • شناسه : 5675
  • 16 جولای 2023 - 21:21
  • 141 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
آیه ۱۱۰ | پیوند مسلمانان با خدا و خلق ۱
آیه 110 | فراخوانی مسلمانان به پيوند با خدا و خلق

آیه ۱۱۰ | پیوند مسلمانان با خدا و خلق ۱

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۱۰  جلسه ۱ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۱ جلسه تفسیر آیه صدو نُهم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏  یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ أَلیمٌ (۱۰۴) ما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِکینَ أَنْ یُنَزَّلَ […]

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۱۰  جلسه ۱

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

۱ جلسه تفسیر آیه صدو نُهم

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

 یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ أَلیمٌ (۱۰۴) ما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِکینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ (۱۰۵) ما نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ (۱۰۶) أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ (۱۰۷) أَمْ تُریدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ کَما سُئِلَ مُوسى‏ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ (۱۰۸) وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ (۱۰۹) وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ (۱۱۰)

 

 به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 نه کافران از اهل کتاب و نه مشرکان، دوست ندارند که هیچ خیرى از سوى پروردگارتان بر شما نازل شود، در حالى که خدا هرکه را بخواهد به رحمت خود اختصاص مى‏دهد؛ و خدا داراى فضل بزرگى است. (۱۰۵) [حکم‏] هر آیه‏اى را که [بر اساس مصالح مردم و مقتضاى زمان‏] از میان برداریم یا به تأخیر اندازیم، بهتر از آن یا مانندش را مى‏آوریم. آیا ندانسته‏اى که خدا بر هر کارى تواناست؟! (۱۰۶) آیا ندانسته‏اى که فرمانروایى و حکومت آسمان‏ها و زمین فقط در سیطره اوست و شما را جز خدا هیچ سرپرست و یاورى نیست؟ (۱۰۷) بلکه مى‏خواهید از پیامبرتان [کارهاى نامعقول و بیهوده‏] درخواست کنید، همان گونه که پیش از این از موسى درخواست شد؟ و کسى که کفر را به جاى ایمان اختیار کند، تحقیقا راه راست را گم کرده است. (۱۰۸) بسیارى از اهل کتاب پس از آنکه حق براى آنان روشن شد به سبب حسدى که از وجودشان شعله کشیده، دوست دارند که شما را پس از ایمانتان به کفر بازگردانند. هم اکنون [از ستیز و جدال با آنان‏] درگذرید، و [از آنان‏] روى بگردانید، تا خدا فرمانش را [به جنگ یا جزیه‏] اعلام کند؛ یقینا خدا بر هر کارى تواناست. (۱۰۹)

  

http://bayanbox.ir/view/5122040553263843431/poster4.jpg

تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه  ۱۱۰

درخواست‏ هاى بهانه ‏جویانه ‏ى بنى ‏اسرائیل و مردم صدراسلام را مقایسه کرده و با هشدار

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

 یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ أَلیمٌ (۱۰۴) ما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِکینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ (۱۰۵) ما نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ (۱۰۶) أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ (۱۰۷) أَمْ تُریدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ کَما سُئِلَ مُوسى‏ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ (۱۰۸) وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ (۱۰۹) وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ (۱۱۰)

  به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

 نه کافران از اهل کتاب و نه مشرکان، دوست ندارند که هیچ خیرى از سوى پروردگارتان بر شما نازل شود، در حالى که خدا هرکه را بخواهد به رحمت خود اختصاص مى‏دهد؛ و خدا داراى فضل بزرگى است. (۱۰۵) [حکم‏] هر آیه‏اى را که [بر اساس مصالح مردم و مقتضاى زمان‏] از میان برداریم یا به تأخیر اندازیم، بهتر از آن یا مانندش را مى‏آوریم. آیا ندانسته‏اى که خدا بر هر کارى تواناست؟! (۱۰۶) آیا ندانسته‏اى که فرمانروایى و حکومت آسمان‏ها و زمین فقط در سیطره اوست و شما را جز خدا هیچ سرپرست و یاورى نیست؟ (۱۰۷) بلکه مى‏خواهید از پیامبرتان [کارهاى نامعقول و بیهوده‏] درخواست کنید، همان گونه که پیش از این از موسى درخواست شد؟ و کسى که کفر را به جاى ایمان اختیار کند، تحقیقا راه راست را گم کرده است. (۱۰۸) بسیارى از اهل کتاب پس از آنکه حق براى آنان روشن شد به سبب حسدى که از وجودشان شعله کشیده، دوست دارند که شما را پس از ایمانتان به کفر بازگردانند. هم اکنون [از ستیز و جدال با آنان‏] درگذرید، و [از آنان‏] روى بگردانید، تا خدا فرمانش را [به جنگ یا جزیه‏] اعلام کند؛ یقینا خدا بر هر کارى تواناست. (۱۰۹)

 

وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ ۚ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ۱

معنای واژه عفو

در آیه صد و نهم از سوره مبارکه بقره ، ذیل آیه وارد شده بود  که حضرت حق تعالی فرمودند :«فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّىٰ یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِٓ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»۲ کلمه «عفو و صفح» بود که عفو یعنی اینکه شلاق نزنید  ، حد جاری نکنید ، بگذرید و مواخذه را تعطیل کنید پس عفو یعنی تعطیل شدن و ترک مواخذه و آنچه که باید مواخذه می شد ،مواخذه آن را تعطیل کنید مثلا شخصی مرتکب زنا شده به او می گویند شما الان باید شلاق بخورید ، اما خیر ؛ شلاق نزنید که این شلاق نزنید را عفو گویند.

معنای واژه صفح

اما یک زمان می گویند از او بگذرید نه اینکه تعطیل و ترک مواخذه کنید  لذا ترک مواخذه جای خودش ،علاوه بر ترک مواخذه او را صفح کنید که صفح یعنی او را ببخشید و خطایی که مرتکب شده است را روی آن قلم بزنید و پرونده آن را جمع ، بایگانی و مختومه کنید .

تفاوت عفو و صفح

لذا فرق عفو و صفح بر همین است که عفو ترک مواخذه می باشد اما ان مجرم و خطاکار ،خطایش سر جای خودش است یعنی شخصی حکم برای او بریده شده بعد به مرحله اجرا می رود لکن اجرای حکم را متوقف می کنند لذا اینکه اجرای حکم را متوقف کنند را عفو گویند ولی یک زمانی اجرای حکم را متوقف میکنند به واسطه بخشش آن شخص و آن خطایی که مرتکب شده را قلم می گیرند.

معنای واژه غُفران

 اما مرحله سوم که غفران می باشد و در اینجا نیست ، یعنی کسی را مواخذه نمی کنند ،او را عفو می کنند ،پرونده او را کنسل می کنند و در انتها تبدیل به حسنه می کنند و بار سنگین گناه او را مبدل به حسنه می کنند که به این غفران گویند و مغفرت الهی شامل کسی شود یعنی اینکه کار به جایی می رسد که بدی های او را تبدیل به خوبی می کند .

غفران و تبدیل سیئات به حسنات

در بحث اثر حسنه هم همین را داریم که خداوند متعال فرموده :«إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ»۳ یعنی حسنات سیئات را از بین می برد آنوقت غفران اگر آمد ،نه تنها از بین می برد آن ها را نیز تبدیل به خوبی و ثواب می کند.

مقام شهید و غفران گناهان

من یادم است زمان جنگ در مقام شهید برای رزمندگان صحبت میکردند ،میگفتند که با ریخته شدن اولین قطره خون شهید ، خداوند همه گناهان او را می بخشد آنوقت مکرر می گفت الا حق الناس و شخصی پرسید از آن آقا ،یادم نیست که آقای صالحی نجف آبادی نماینده مجلس بود که آمده بود لشکر امام حسین علیه السلام یا شخص دیگری بود یا آقای جوادی آملی بود چون بزرگان حوزه جبهه می آمدند ؛ از او پرسید خب کسی که حق الناس به گردن او می باشد و شهید شده تکلیفش چیست؟ مگر نمی گویید حق الناس است و خداوند نمی گذرد ؟! لذا این روایت را آورد ،اما من ندیدم روایتش را ایشان گفت که یادم نیست کدام یک از بزرگان بود ؛ گفت خداوند آنقدر به آن کسی که حق دارد و ذی حق می باشد ، عنایت می کند تا از دست شهید راضی شود که طرف حساب آدم خداوند می شود که این خیلی خوب است لذا حیف است که انسان آرزوی شهادت نداشته باشد .

فوت در بستر یا شهادت؟

من با یکی از دوستان جنگ و جبهه که با هم بودیم چند روز پیش از تهران آمده بود یک بار حرف دلم را به ایشان گفتم ،گفتم واقعا این همه صدمه خوردیم در جبهه ،  بی انصافی می باشد که ما در بستر بمیریم و اینکه زمینه ای مهیا شود که به دست دشمنان کشته شویم .

معانی اجمالی عفو ، صفح و غفران

بنابراین عفو ،صفح و غفران که همان مغفرت الهی می باشد ،اگر کسی مشمول مغفرت الهی شود ، گناهان او را می بخشند  و مواخذه هم نمی کنند به طریق اولی وقتی گناهان او را بخشیده اند و سیئات او را نیز تبدیل به حسنات می کنند .

امر خداوند برای پیمان شکنی یهود

پس جمله :«فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّىٰ یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِٓ»۴ یعنی تا اینکه امر خداوند بیاید که امر خداوند که دستور خداوند می باشد که چه شود و چه کار باید بکنند و بحث آن بنی قریظه بود که پیمانی با پیامبر بستند قبل از جنگ احزاب مبتی بر اینکه اکنون که کمک مسلمانان نیستند ، کمک مشرکین هم نروند و هم پیمان با آنها نیز نشوند اما پیمان خود را شکستند و به کمک احزاب رفتند و علیه مسلمانان جنگیدند .

عهد شکنی بنی قریظه

 لکن بعد که آب از آسیاب افتاد و احزاب شکست خوردند و عمر بن عبدود کشته شد و رفتند پی کارشان ،پیامبر سراغ بنی قریظه آمدند و آنها را خواستند و گفتند در قوم ،مذهب و دین شما اگر کسی عهد و پیمان نظامی که با ما بسته است را بشکند خود شما چه حکمی می کنید ؟ بزرگ امها را آوردند و او گفت آنها را می کشیم پیامبر فرمود حکم خود را قبول دارید ؟ گفتند بله پس پیامبر به امیرالمومنین علیه السلام دستور داد که در تاریخ داریم هفتصد نفر از آنها سر زده شدند به خاطر اینکه پیمان شکستند لذا فرمود :«حَتَّىٰ یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِٓ»۵ یعنی آنها را کاری نداشته باشید تا امر خداوند بیاید و «إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»۶ هر چه خداوند بخواهد بر آن قادر می باشد و امر می کند .

مباحث اعتقادی و فروعات فقهی

 بحث هایی که تاکنون  در آیات داشتیم ،بحث های کلامی ،اعتقادی و ایمان آوردن یا نیاوردن ،دشمنی و حسادت یهود بود  و آنچه که پیرامون آن بحث شد لکن آیه بعدی پیرامون فروع و مسائل فرعی فقهی بحث می کند .

دستور و اوامر فقهی خداوند

لذا می فرماید :«وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ ۚ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»۷ حال که بنا است آنها در برابر حسادت یهودیان و همه مشکلاتی که آنها درست می کنند ما باید صبر و حوصله کنیم که امر خداوند بیاید ،دستوری که از طرف خداوند نازل می شود که :«وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ» لذا اولین امری که در صلاه و زکات وارد شده در قران از نظر ترتیبی ،که در توصیفات نیستیم بلکه در اوامر هستیم در قران وارد شده ،آیه صد و دهم سوره مبارکه بقره است که فرمود :«وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ»۸ که اولین حکم فرعی فقهی را به ترتیب قرآنی آن در این آیه بیان فرموده است .

امر حاضر ظهور در وجوب دارد

نکته ای که در کلمه «أَقِیمُوا» می باشد این است که امر حاضر می باشد ،امر حاضر هم ظهور در وجوب دارد یعنی آنچه فهمیده می شود از این امر این است که واجب می باشد بر ما اقامه صلاه کنیم که وجوبش را از صیغه امر حاضر می فهمیم .

موارد ظهور در وجوب

یازده چیز در ظهور وجود دارد :« امر حاضر ، امر غائب که امر لام هم به آن میگویند ، خبر در مقام انشاء ، خود کلمات فَرَضَ،وَجَبَ،لَزمَ،امر و کتب ، عَلَیکَ به معنای الزموا که اسماء افعال می باشد ، عَلیٰ ضرریه مثل آیه :« وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا»۹ که در این آیه هم لام نفعیه می باشد هم علی ضرریه که هر دو ظهور در وجوب دارند.» این یازده چیز بودند که ظهور در وجوب دارند و باید با دیدن آنها در روایت و آیات دنبال باشیم که چه چیزی واجب است و حکم وجوب بر آنها بار می شود البته به شرطی که اطلاق داشته باشند لذا اگر قید یا قرینه ای در کار باشد که آن وجوب را تبدیل به ترخیص کند ،وجوب از کار می افتد .

معنای اقامه نماز

نکته دیگر در ماده إقامه می باشد و ان اینکه می فرماید نماز را به پا دارید لذا فرمود :«أَقِیمُوا الصَّلَاهَ» که در زبان فارسی می گویند نماز را بخوانید ،مادربزرگی عیال ما داشت که میگفت ننه نماز کردی؟! می گفتیم چرا می گویید کردی؟ گفت عمل های آن بیشتر از حرف است پس نماز را باید کرد یعنی نماز جزء کار هایی است که باید انجام دهیم لذا قرآن هم می فرماید نماز را اقامه کنید .

چگونگی اقامه نماز

 اقامه صلاه به این است که آن را به پا داریم به طوری که آثار نماز در آن ظهور داشته باشد و :«إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنْکَر»۱۰ باشد بنابراین نمازی که اینگونه باشد نماز اقامه شده است ،نمازی که دشمنان از آن بترسند و نمازی که دشمنان از آن نترسند فایده ای ندارد .

اقامه نماز و ترس دشمنان

خیلی از نماز ها می باشد که در اهل تسنن خیلی باشکوه اقامه می شود اما اثری ندارد و دشمن از آن نمی ترسد ، شیطان و دشمن از آن نمی ترسد به قول آن که شخص انگلیسی پرسیده بود این چه صدایی است که از ماذنه ها می آید ؟ گفتند مسلمانان اذان می گویند ،گفته بود بر منافع انگلستان و بریتانیا ضرری دارد ؟ گفتند نه ،گفت اگر منافع ما در خطر نباشد خب اذان بگویند ! لذا اگر منافع دشمن مخدوش شد با این نماز ، نماز اقامه شده است .

عدم تأثیر نماز با انجام گناهان

نمازی که به پا داشته و اقامه و قامت دارد و نماز بی قامت فایده ای ندارد و نمازی که اقامه نداشته باشد یعنی «تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنْکَر»۱۱ نیست و نمازی می باشد که شخص نماز میخواند و صف اول ،پشت سر اقا می ایستد اما ربا هم میخورد و ابایی هم ندارد ،روضه برای امام حسین علیه السلام می گیرد اما چک هم تنزیل می کند بنابراین نمازی که انسان بخواند اما به دنبال آن گناهان آنچنانی داشته باشد مثل اینکه در اداره کار می کند اما رشوه میخورد ،این خیلی بد است و معلوم است که نمازش ،نماز موثر نیست بلکه نمازی می باشد که هیچ ثمره ای ندارد و این نماز اقامه نشده .

تفاوت خواندن نماز و اقامه نماز

 اما نمیگویم کسی که دزدی می کند نماز نخواند بلکه ایا این اقامه صلاه را انجام داده یا خیر ؟ انجام نداده ،شخصی مقیم صلاه است که مصلی واقعی باشد و مصلی واقعی نمازش «تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنْکَر»۱۲ می باشد  و نمازش آثار بسیار مثبتی ایجاد می کند اما کسی که ربا بخورد و پول تنزیلی بدهد و در اداره رشوه میگیرد و رشوه میخورد و در کارش کم کاری و تقلب مرتکب شود که متاسفانه در این ایران خیلی بد است .

معنای تدلیس و مصادیق آن

این تقلب کردن در بحث اجناس فروختن خصوصا این خیلی بد است که در احکام فقهی به آن تدلیس گویند یعنی یک چیزی را وارونه جلوه دادن ،دختر را شوهر می دهند اما چهره زشت او را با پیرایش و آرایش مرتب می کنند طرف مقابل گول می خورد و فکر میکند خیلی زیباست لکن تا آبی به صورتش زد متوجه میشود که این خیلی بد است ، جنس و پرتغال را قشنگ چیده و زیر آن را ریز و خراب چیده که این کار خیلی بد است.

انصاف حاج علی کشاورز

 من یک بار دیگر هم گفته ام که مرحوم حاج علی که کشاورز بود در نجف آباد وقتی انار های خود را به  بنگاه تره و بار می برد میدویدند و انار های او را بر می داشتند که او برعکس ریز و ضعیف تر ها را رو میریخت و خوب ها را زیر می ریخت ، به او گفتند چرا این کار را می کنید ؟! گفت چون فقرا بیایند و ارزان تر بخرند و بخورند لذا این ها خیلی موثر می باشد و اعتماد جلب می کند .

خیاط با انصاف و نخ مرغوب

در همه چیز همینطور می باشد مثلا خیاط  لباس می‌دوزد ،نخی که مصرف می کند نامرغوب است ،من شلوار نو پوشیده بودم آمدم بشینم روی منبر که پاره شد بعد فهمیدیم درز شلوار کامل باز شده ،عبا و قبا پوشیده بودیم وگرنه آبروی ما را می برد اما خیاطی است در درچه پیاز برادر یکی از شهدای طلاب به نام آقای پناهی ، پیراهن دوخته است برای ما که بیست سال است من آن را میپوشم یعنی از سال حدود هفتاد و شیش دوخته من هنوز آن را میپوشم .

صبوری و عدم گلایه طلبه جانباز

برادرش سال نود و سه بر اثر جانبازی چند روز در کما بود شهید شد و خیلی طلبه ی صبوری بود با اینکه قطع نخاع گردنی بود ولی در طول بیست و هشت سال مجروحیت خود من مرتب با ایشان تماس داشتم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم و مرتبط با هم ارتباط داشتیم ،یک بار نشد که ایشان اظهار پشیمانی نماید یا گلایه از مجروحیت و دردش کند با این که کلستومی بود و قطع نخاع گردنی بود و یکی از دستهایش در حد بازو حرکت می کرد یعنی مچ و انگشتاتش کار نمی کرد ولی یک ذره در دلش این نبود چرا من رفتم و اینطور شدم با اینکه زمانی که جبهه بودیم نیروی پیاده بودیم و فرمانده دسته بود و من هم تک تیرانداز بودم یعنی جزو فرماندهان محسوب می شد ولی اینقدر از نظر روحی بالا بود بعد هم بالاخره بعد از بیست و هشت سال اینهمه زجر که کشید ،شهید شد .

برپایی نماز در خانه

این منظور بنده است که ببینید کاری که انسان انجام می دهد باید درست باشد لذا نمازی که اقامه نمودید خوب است و مقیم صلاه بودن خوب است و «یقیمون» یعنی دائما نماز را برپا دارید در خانه بعضی اشخاص مثلا نماز میخوانند هیچ اثری ندارد ،آقا خواستید زن و بچه ات نماز خوان شوند درست نماز بخوان در خانه ،نماز شب هم بخوانی اما هیچ کس نفهمد برای این که ریا نشود آن وقت ما به یکی از اساتید گفتیم ،گفت همین که کسی نماز را اینگونه بخواند که ریا نشود ،این عمل خودش ریا محسوب می شود

سیره علما در اقامه نماز

مرحوم آقا سید محمد باقر درچه ای را آقا سید مرتضی خدا بیامرز کسی که در مدرسه صدر با ما درس می آمدند خودشان تعریف می کردند که یک ساعت قبل از اذان صبح در خانه  ما بیدار شدن عادی شده بود و ما بلند می شدیم وضو می گرفتیم و همگی نماز شب می خواندیم ، بعد نافله قبل نماز صبح می خواندیم و بعد نماز صبح میخواندیم لذا عادی شده بود در خانه ما و همگی همینطور بودند و الان هم همینطور هستیم.

اقامه نماز و زی طلبگی

در طلبگی های ما کاری کنیم که اقلا آنهایی اطراف ما هستند از طلبگی خوششان بیاید نه اینکه زده شوند لذا مقیم صلاه بودن مهم است ، توصیفات قرآن آنچه که می باشد «یقیمون» می باشد و آنچه که در امر آن می باشد اقامه و «أَقِیمُوا الصَّلَاهَ» است هیچ جایی نداریم که « إقرء الصلاه» بنابراین اقامه صلاه مهم است و اقامه صلاه اگر شد  اذکار ،قرائت و اعمال اعم از ارکان و غیر ارکان در ان می باشد .

صلاه حقیقت شرعیه یا لغویه ؟

بنابراین اولین فرعی فقهی در ایه صد و دهم که به ترتیب قران امده إقامه می باشد که اقامه صلاه آنچه که مسلم می باشد همان ارکان مخصوصه منظور است لذا بعضا گفته اند اقامه صلاه حقیقت در دعا می باشد که این قول را ما نپذیرفتیم و همان جمله:«یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ»۱۳ آن را عرض کردیم که این صلاه زمان حضرت ادم علی نبینا و اله و علیه السلام بوده و ارکان مخصوصه به حسب حال آن زمان بوده و زمان بعد از ایشان مانند نوح ، داوود و سلیمان تا حضرت ابراهیم و حضرت عیسی و موسی بوده پس نماز همیشه بوده و همیشه اقامه صلاه می کردند خب این مطلب چگونه حقیقت متشرعه شد ؟ که بگوییم صلاه حقیقت در ارکان مخصوصه نیست ؟! بلکه مکررا استعمال کرده اند و حقیقت در معنای دعا می باشد ؟

اقوال در معنای صلاه

کلمه دعا را اگر به معنای سوال مصطلح بگیریم که کلا غلط است و اگر به معنای دعا هم فرض کنیم که یکی از مصادیق دعا صلاه می باشد که دعا به معنای دعوت و داعی الله بودن می باشد و باید آن مراتب را طی کرده باشد تا به مقام داعی رسیده باشد پس بنابراین صلاه همان ارکان مخصوصه است و معنای حقیقی صلاه همان ارکان مخصوصه به حسب هر زمانی و دینی بوده ،به همان حسب بوده لذا این را ما قبول نکردیم آن روز در آیه سوم سوره مبارکه بقره لذا کلمه صلاه همان ارکان مخصوصه می باشد.

معنای ارکان مخصوصه

البته ارکان مخصوصه «کل شئ بحسبه» هر کسی به حسب خودش ،شخصی جوان است نمازش را به تمام الاجزء و الشرایط می آورد شخصی هم نمی تواند نشسته میخواند و شخصی هم حتی با اشاره باید سجده برود آنها دیگر فرقی نمی کند همگی به حسب حال خودش می باشد لذا نماز باید اقامه شود و مراد از کلمه صلاه همان ارکان مخصوصه که الف و لام هم در اینجا بر سر کلمه «الصَّلَاهَ» آمده که برای ما معرفی شده .

بررسی دیگر ویژگی های صلاه

 لکن اوقات نماز کم کم باید در آیات دیگر بررسی شود ،نمازهای پنجگانه ، فرائض ،صلاه اللیل ، نوافل و نماز های مأثوره ای که از اهل بیت برای ما بیان شده و در موارد و زمان های خاص خودش باید  اقامه شود که همه ی این موارد باید اقامه شوند لذا این کلمه صلاه همه ی آنها را شامل می شود چون اسم جنس محلای به الف و لام می باشد که دلالت شمولی هم دارد

 منابع   

۱_ سوره مبارکه بقره آیه ۱۱۰

۲_ سوره مبارکه بقره آیه ۱۰۹

۳_ سوره مبارکه هود آیه ۱۱۴

۴_ سوره مبارکه بقره آیه ۱۰۹

۵_ سوره مبارکه بقره آیه ۱۰۹

۶_ سوره مبارکه بقره آیه ۱۰۹

۷_ سوره مبارکه بقره آیه ۱۱۰

۸_ سوره مبارکه بقره آیه ۱۱۰

۹_ سوره مبارکه آل عمران آیه ۹۷

۱۰_ سوره مبارکه عنکبوت آیه ۴۵

۱۱_ سوره مبارکه عنکبوت آیه ۴۵

۱۲_ سوره مبارکه عنکبوت آیه ۴۵

۱۳_ سوره مبارکه بقره آیه ۳

Visits: 4

برچسب ها

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1