تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۱۹ جلسه ۱ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۱ جلسه تفسیر آیه صدو نوزدهم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ بَدیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (۱۱۷) وَ قالَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتینا آیَهٌ کَذلِکَ قالَ الَّذینَ مِنْ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۱۹ جلسه ۱
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۱ جلسه تفسیر آیه صدو نوزدهم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بَدیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (۱۱۷) وَ قالَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتینا آیَهٌ کَذلِکَ قالَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (۱۱۸) إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحیمِ (۱۱۹)
او آفریننده آسمانها و زمین است و چون اراده آفریدن چیزى کند، به محض آنکه گوید: موجود باش، موجود خواهد شد. (۱۱۷) مردم نادان اعتراض کردند که چرا خداوند با ما سخن نگوید، یا معجزهاى (و کتابى مطابق میل ما) بر ما نمىآید؟ پیشینیان هم به مانند اینان (به نادانى) چنین سخنان مىگفتند؛ دلهاشان (در نافهمى) به هم شبیه است. ما ادله رسالت را براى اهل یقین روشن گردانیدیم. (۱۱۸) (اى پیغمبر) ما تو را به حق فرستادیم که مردم را (به نعمت بهشت) مژده دهى و (از عذاب جهنم) بترسانى، و تو مسئول کافران که به راه جهنم رفتند نیستى. (۱۱۹)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۱۱۹
دو هدف تربیتى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و مسئول نبودن او در برابر دوزخیان
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بَدیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (۱۱۷) وَ قالَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتینا آیَهٌ کَذلِکَ قالَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (۱۱۸) إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحیمِ (۱۱۹)
او آفریننده آسمانها و زمین است و چون اراده آفریدن چیزى کند، به محض آنکه گوید: موجود باش، موجود خواهد شد. (۱۱۷) مردم نادان اعتراض کردند که چرا خداوند با ما سخن نگوید، یا معجزهاى (و کتابى مطابق میل ما) بر ما نمىآید؟ پیشینیان هم به مانند اینان (به نادانى) چنین سخنان مى گفتند؛ دلهاشان (در نافهمى) به هم شبیه است. ما ادله رسالت را براى اهل یقین روشن گردانیدیم. (۱۱۸) (اى پیغمبر) ما تو را به حق فرستادیم که مردم را (به نعمت بهشت) مژده دهى و (از عذاب جهنم) بترسانى، و تو مسئول کافران که به راه جهنم رفتند نیستى. (۱۱۹)
«إِنّا أَرسَلناکَ بِالحَقِّ بَشیرًا وَنَذیرًا ۖ وَلا تُسأَلُ عَن أَصحابِ الجَحیمِ»۱
جمله اسمیه هم بر تاکید و هم بر حصر دلالت دارد چون که جمله اسمیه در اینجا موکد به آن تحقیقیه شده و اینکه اسم را مقدم داشتند در اینجا نقش فاعل دارد و از نظر ترکیبی مبتدا خواهد بود و دلالت بر منحصر کردن ارسال پیامبر که حق بوده به عنوان بشیر و نذیر بودن خواهد داشت ، بحث ارسال پیامبر در جای دیگری هم داریم که «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعالَمِین»۲ که الای استثنایی که آورده دلالت بر حصر مسلم است.
آنچه که مسلم است این است که همه انبیا بشیرا و نذیرا فرستاده شدهاند یعنی انبیای الهی از حضرت آدم تا خاتم که معروف است ۱۲۴۰۰۰ بودهاند فرستاده شدهاند، بشیر و نذیر بودند و ارسال آنها هم بالحق بوده یعنی اینکه از نظر اعتقادی مسلم و موافق با حکمت و واقع است که خداوند آنها را فرستاده است .
تمام آنچه که در اعتقادیات آورده و آنچه که در احکام عملیه آورده و آنچه که در بیان کنترل غرائض آورده موافق با واقع و مطابق با آنچه که خداوند دستور داده میباشد، لذا بالحقی که در آیه گفته شده برای همین است و از جهت علمی هم مصلحتی در همه آنچه که پیامبر در امور مختلف اعتقادی، اخلاقی و عملی آورده میباشد و دارای مصلحت برای عباد خواهد بود.
یک قاعده و اصولی در علم اصول داریم که نواهی و اوامر خداوند یعنی واجبات و محرمات ، البته به غیر از مفاسد و مصالح یعنی در اصول ملازمهای بین مصلحت داشتن برای واجبات قائل شدند، منتهی مصلحت، مصلحت ملزم است، در مستحبات مصلحت راجحه و در محرمات مفسده مهلکه و در مکروهات مفسده مرجوحه که این از آن چیزهایی است که حق و حقیقت دارد و در مخالفت با آن نمیتوان حرفی زد چرا که ثابت، محقق و مسلم است.
در ادامه «بَشیرًا وَنَذیرًا» آورده شده که بیانگر حال است ، همان ارسال خود پیامبر خاتم که بالحق است، همیشه در آیات بشیرا و نذیرا را از نظر ترتیبی داریم. بشیر، بشارت دهنده به چیزهایی است که باعث سرور انسان میشود ولکن برخی اوقات بشیرا به معنای بشارت دادن به جهنم و اهل جهنم و دوزخ هم خواهد بود؛ برای مثال « فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ» ۳ که کلمه بشارت بکار رفته.
اینکه کلمه «بَشِّر» در آیه ۳۴ سوره توبه آمده دارای مصلحت بیانی برای مخاطبین است که آنها مقداری به خود بیایند و توجه کنند ولی نذیرا همیشه برای عذاب بوده و بیانگر چیزهایی است که برای انسان خوشایند نیستند ،هردو به صورت صفت مشبهه مورد استفاده قرار میگیرند ، این صفت که بشارت دهندگی و انذارکنندگی می باشد، در وجود همه پیامبران بوده است و در پیامبر خاتم نیز این توصیف محقق است چرا که صفت مشبهه دارد و دلالت بر ثبوت وصف در توصیفش میکند.
بزرگترین عمل و چیزی که انجام میدادند، همین بشارت و انذار پیامبران است که البته مقدم داشتن بشارت بر این است که همیشه ما بدانیم که اگر قصد داشتیم کسی را چیزی ترغیب کنیم، اول او را به آثار خوب آن بکشانیم؛ اول به سمت خداپرستی و آثار نیک و بشارتهایی که در خداپرستی شامل انسانها میشود، آنها را شما ترغیب کنید بعد آنها را از موارد آن بترسانید که اگر غیر از آن عمل کنند و اطاعت نکنند، سر به جهنم باز میکنند.
لازم است ابتدا آنها را به سمت و سوی حق و الله دعوت کنید و برای دعوتشان بشارت دهید ، این موضوع حالت همه انسانها می باشد که آدمیان را به چیزی بکشانیم که به آن تمایل دارند ، وقتی به بهشت بشارت میدهد، در بهشت اینگونه توصیف میکند که «جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ»۴ و امثال اینها.
«حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِی الْخِیَامِ»۵ چیزهایی را میگویند که وجود انسان به آن تمایل داشته باشد چرا که زندگی حیوانی انسان به آن وابسته است و به چیزهای خوب تمایل پیدا میکند ، وقتی که خداوند تبارک و تعالی ترغیب میکند در همه آیات اینگونه است، «إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّهَ» ۶
من برخی اوقات در این دقت میکنم مثل این نستجیر بالله از نظر تعبیر معقول به محسوس، اینگونه بنظر میرسد که بلندگوهایی که در کوچهها آهنآلات و ضایعات میخرند کانه حضرت حق میفرماید این هیکل، زندگی و همه شما را میخریم چگونه میخرد؟ «إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ» مشتری خداست اما چیزی که چندان از لحاظ ظاهری خیلی مهم نیست «بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّهَ» در ازای آن سکه میدهد ، اینها چیزهایی هستند که انسان را به سمت خدا ترغیب میکنند.
این تعبیری که حضرت حق فرموده است براین است که وجود انسان را در حیطه هدایت خودش قرار دهد و آنها سمت و سوی خدا را اختیار کنند ، اول به این نحو ترغیب میکند همهجا همینگونه است ،جمهوری اسلامی هم بعد از انقلاب قصد داشت آب و برق را مجانی کند که مردم برای این هم که شده الله اکبر بگویند.
البته آنچه که مسلم است در حکومتهای اسلامی باید عدالت وجود داشته باشد و حق به حق دار برسد و لذا اگر آن را به شعار تبدیل میکنند و شعار میدهند، این از حکمت دور نیست اما مقدار عمل چقدر است؟ کسانی که کاندید ریاست جمهوری میشوند هریک ادعاهایی دارند که به آنها شعار گفته میشود اما اینکه چقدر میتوانند به این شعارها عمل کنند مهم است.
نکتهای که در بحث و این آیه وجود دارد این است که پیامبر به جهت اینکه پیامبر رحمت است، وی در حسب واقع دلواپس امت خواهد بود ، مثلا یک کسی مانند قاضی حکمی میدهد و برایش مهم نیست که محکوم علیه به جهنم برود یا به بهشت، زندان برود یا تبرئه شود ولی پیامبر به حدی فداکار است که حاضر است برای دیگران خودش را فدا کند و دلواپسیهای پیامبر بیشمارند.
بعد اینجا خداوند میفرماید «وَلا تُسأَلُ عَن أَصحابِ الجَحیمِ» اگر از تو پیروی و اطاعت نکردند و اگر اسلام نیاوردند تو دلواپس نباش که تو برای اینها بعدا بازخواست شوی از جهت اینکه ایمان نیاوردند «إِنْ عَلَیْکَ إِلاَّ الْبَلاغ»۷ وظیفه تو این است که به آنها ابلاغ کنی ولی چون وجود پیامبر یک وجود رحمانی است نمیتواند دلواپس نباشد گرچه آیات دیگری مانند «وَلا تُسأَلُ عَن أَصحابِ الجَحیمِ» داریم ولی پیامبر نمیتواند بی تفاوت بماند و بداند که این امت چه میشوند.
شما اگر در احوال همه امامان تحقیق کنید به این موضوع میرسید وقتی در جنگ نهروان یا جمل طلحه کشته شد، وقتی امیرالمومنین به جنازه او رسید شمشیر طلحه را برداشت و حضرت گریه کردند گفتند یا ابوطالب چرا گریه میکنی با اینکه او دشمن تو بود و باید اکنون خوشحال باشی؟ فرمود شما نمیدانید که این شمشیر تا چه اندازه در راه رسول خدا مقاتله کرده و حق او نبود که اینگونه شود.
اگر انسان کوچکترین تردیدی در دل داشته باشد و اگر تشابهت قلوبهم شود کار خراب خواهد شد ، ببینید اهل بیت ما به گونهای هستند که وجود آنها وجود رحمانی است اینطور نیست که بدانند اگر دشمنی کشته شده، خوشحال شوند ، حتی من به جرات میتوانم بگویم از احوال ائمه که سراغ داریم اگر به صلاح مملکت و بشریت باشد از همه چیز خواهند گذشت ،همان نصیحتی که حضرت سجاد علیه السلام به یزید کرد که نماز شب بخوان تا خدا تو را ببخشاید ، حضرت زینب اعتراض کردند ولی امام فرمودند که ما راه را متذکر میشویم ولی آنها موفق نخواهند شد.
امام سجاد یک راهی به یزید گفت که نجات پیدا کند مانند همان داستانی که آقای قرائتی از یک اصفهانی تعریف میکرد که سر خود را به حجرالاسود تکیه داده بود و گریه میکرد و میگفت خدایا شمر را نیامرز. بعد گفتم چه کسی شمر را میآمرزد؟ در جواب گفت با رحمانیتی که شما از خدا گفتید من از این ترس دارم که خدا شمر را هم بیامرزد ، لذا بالاترین خواست و مسئلت من از خداوند این است که شمر را نیامرزد و با عدالتش عمل کند.
اهل بیت اینگونه بودند؛ هماکنون یکی از نکات بسیار ظریفی که در وجود صاحب الزمان است همین رحمانیت ایشان است ، یکی از صفات مشابهت با پیامبر اکرم همین «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعالَمِینَ» ۸ خود حضرت حجت است گرچه بدخواهان در ذهن ما اینگونه فرو کردند که وقتی امام زمان ظهور میکند، همه را از دم شمشیر میگذراند.
اگر قرار براین بود که با شمشیر بیایند و بر امت فائق آیند، فقط اراده میکردند یعنی اصلا نیازی به شمشیر نبود میتوانستند همه افراد مخالف را زمینگیر کنند ولی برحسب طبیعت عالم و امور عادی، طبیعی و وجودی عالم باید پیش برویم و آنها اینگونه عمل کنند. «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» ۸ لذا ای پیامبر تو نگران نباش که افرادی هدایت نمیشوند شما بابت آنها مورد بازخواست قرار نمیگیرید.
آنچه که مسلم و محقق است ما هدایت خود را فرستادیم، حق و صراط مستقیم را از راه باطل و جحیم مشخص کردیم ، حالا یک عده خودشان هدایت را برگزیدند و عدهای انتخاب نکردند؛ عدهای شکر کردند و به راه حق پیوستند و عدهای هم کفران کردند «وَ أَمّا ثَمُودُ فَهَدَیْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى»۹ خیلی زیبا بیان کرده ، میفرماید اما ما قوم ثمود را هدایت کردیم اما برخی از آنها کوری را دوست داشتند یعنی تاریکی و ظلمت را بر روشنایی و سعادت ترجیح میدادند. آنها دوست داشتند و اختیار کردند که بجای سعادت کوری را انتخاب کنند.
لذا آیه «وَلا تُسأَلُ عَن أَصحابِ الجَحیمِ» بیان شد تا به پیامبر بگوید از اصحاب جهنم بازخواست نمیشود و ما که پیامبر هستیم و وظیفه پیامبری داریم، همان وظیفهای که پیامبران در سطح وسیع و مطلق عمل میکردند ما در سطح جزء و پایین و در حیطه خودمان به عنوان علمای دین (یعنی کسانی که برای تبلیغ دین عمل میکنند) عمل کنیم.
راه را معرفی میکنیم و آنها هرگونهای خواستند عمل کنند. حداقلش این است که ما در خانوادههای خود و اقربا و نزدیکان بتوانیم عملکردی انجام دهیم موثر باشد و تبلیغ و ارشادی که داریم، برای هدایت آنان نتیجه بخش باشد.
۱) سوره بقره آیه ۱۱۹
۲) سوره انبیا آیه ۱۰۷
۳) سوره توبه آیه ۳۴
۴) سوره بروج آیه ۱۱
۵) سوره الرحمن آیه ۷۲
۶) سوره توبه آیه ۱۱۱
۷) سوره شوری آیه ۴۸
۸) سوره انسان آیه ۸
۹) سوره فصلت آیه ۱۷
بازدیدها: 7
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.