۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » تفسیر آیات 111 تا 120
  • شناسه : 6165
  • 13 آگوست 2023 - 22:59
  • 126 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
آیه ۱۱۷ | قدرت بى ‏کران الهى و شیوه ‏ى ایجاد
آیه 117 | قدرت بى‏ كران الهى و شيوه‏ ى ايجاد موجودات

آیه ۱۱۷ | قدرت بى ‏کران الهى و شیوه ‏ى ایجاد

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۱۷ جلسه ۱ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی  ۱ جلسه تفسیر آیه صدو هفدهم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلیمٌ (۱۱۵)  وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ […]

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۱۷ جلسه ۱

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

 ۱ جلسه تفسیر آیه صدو هفدهم

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلیمٌ (۱۱۵)  وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ (۱۱۶)  بَدیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (۱۱۷)

مالکیت مشرق و مغرب فقط ویژه خداست؛ پس به هر کجا رو کنید آنجا روى خداست. یقینا خدا بسیار عطا کننده و داناست. (۱۱۵) و [یهود و نصارى‏] گفتند: خدا [براى خود] فرزندى گرفته. منزه است او [از اوصاف دروغ و باطلى که به حضرتش نسبت مى‏دهند]، بلکه آنچه در آسمان‏ها و زمین است مخلوق و مملوک اویند [نه فرزند او؛ زیرا فرزند، هم جنس پدر و مادر است و چیزى در جهان هم جنس خدا نیست تا فرزند خدا باشد] و همه در برابر او مطیع و فرمانبردارند. (۱۱۶)  [بى‏سابقه ماده، مدت و نقشه‏] پدیدآورنده آسمان‏ها و زمین است. وهنگامى که فرمان به وجود آمدن چیزى را صادر کند فقط به آن مى‏گوید: «باش». پس بى‏درنگ مى‏باشد. (۱۱۷)

 

http://bayanbox.ir/view/5122040553263843431/poster4.jpg

تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه  ۱۱۷

قدرت بى‏ کران الهى و شیوه‏ ى ایجاد موجودات

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلیمٌ (۱۱۵)  وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ (۱۱۶)  بَدیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (۱۱۷)

مالکیت مشرق و مغرب فقط ویژه خداست؛ پس به هر کجا رو کنید آنجا روى خداست. یقینا خدا بسیار عطا کننده و داناست. (۱۱۵) و [یهود و نصارى‏] گفتند: خدا [براى خود] فرزندى گرفته. منزه است او [از اوصاف دروغ و باطلى که به حضرتش نسبت مى‏دهند]، بلکه آنچه در آسمان‏ها و زمین است مخلوق و مملوک اویند [نه فرزند او؛ زیرا فرزند، هم جنس پدر و مادر است و چیزى در جهان هم جنس خدا نیست تا فرزند خدا باشد] و همه در برابر او مطیع و فرمانبردارند. (۱۱۶)  [بى‏سابقه ماده، مدت و نقشه‏] پدیدآورنده آسمان‏ها و زمین است. وهنگامى که فرمان به وجود آمدن چیزى را صادر کند فقط به آن مى‏گوید: «باش». پس بى‏درنگ مى‏باشد. (۱۱۷)

 بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ۱

معنای کلمه بدیع

کلمه «بَدِیعُ» به معنای آن چیزی می باشد که بدون هیچ طرح ،شبیه ،نظیری و الگویی  ایجاد شود ،لذا چه کسی ایجاد کننده است ؟ خداوند تبارک و تعالی ایجاد کننده می باشد ،یعنی خداوند تبارک و تعالی می باشد که «بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»۲ یعنی آسمان ها و زمین را آورده که نوعی تازه و بی نظیر می باشد .

شرح بدیع بودن خداوند

این مهم است که چیزی که نو و تازه می باشد و نظیر نداشته باشد،سابقه ای بر مثل او نبوده ، لذا خداوند مبدع است و این ابداع به معنای ایجاد می‌باشد ،منتهی ایجادی که آن موجد و چیزی که خداوند آن را آورده هیچ سابقه ی قبلی ، نقشه و طرحی ، شکل ، مثالی و هیچ صورتی از او وجود نداشته است .

معنای بدعت در دین

این عمل را بدعت گویند که یعنی احداث و ایجاد کردن چیزی در دین و بدعت در دین هم یعنی چیزی که در دین سابقه نداشته و هیچ چیزی در دین به آن شکل ، صورت و طرحی که آن شخص می آورد در دین ،نبوده لذا به آن بدعت گویند ،بنابراین آنچه را که تازه می آورند و به معنای «بِدَع» ،تازه و بی سابقه می آورند آن را نسبت به ذات احدیت بدیع گویند که مبدع آن خداوند تبارک و تعالی است.

استعمالات بدیع در قرآن

لذا در آین شریفه بیان شده که خداوند متعال می فرماید :«قُلْ ما کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ »۳ یعنی من از اول رسول و بی سابقه نیستم که معنای عکس دارد ،یعنی پیامبران دیگر هم بوده اند و انبیاء بسیاری هم قبل از من مبعوث شده اند ، لذا چیزی نبوده که شما فکر کنید نیست و نبوده و در این زمان چیز جدیدی آورده شده که شما بخواهید نپذیرید ، بلکه قبلا هم پیامبرانی بوده اند و الان هم که من مبعوث شده ام خاتم همه آنها هستم ،یعنی کامل کننده همه آنچه که آنها انجام داده اند را من انجام می دهم و رسالت انها را من تمام می کنم .

استعمال بدیع در ادعیه

کلمه بدیع به معنای شیئ جدید و صفت تازه ای که آن را همراه چیزی که آفریده شده را دارد و در دعای استفتاح صحیفه وارد شده که می فرماید :« وآدَمَ بَدِیعِ فِطْرَتِکَ» ۴ یعنی حضرت آدم که نوع و چیز تازه ای از طرف تو می باشد .

نکته ای در عظمت خداوند

ببینید نکته عظمتی که در وجود خلقت حضرت حق می باشد این است که انسانی را خداوند به نام آدم یا حوا خلق نموده با اینهمه سیستم هایی که در وجود این آدم وجود دارد ، مانند : سیستم تنفسی ،سیستم مغز ،سیستم پمپاژ خون ، سیستم سلول ها و … این‌همه عوالم در وجود انسان وجود دارد و هیچ کسی در اول خلقت  طرح و برنامه ای ایجاد نکرده تا آنها را ایجاد کنند.

تفاوت اراده خداوند و انسان

لذا گاهی اوقات تلویزیون نشان می دهد که اول ستون فقرات و بعد دنده های  انسانی را یکی یکی نشان می دهد و بعد هم روی آن را با گوشت پنهان می کند و به آن شکل می دهد ،ولی خداوند که حضرت آدم را خلق کرد اول نقشه ای طراحی نکرد بلکه اراده نمود و اراده خداوند منجر به این شد که انسان موجود شود ، لذا در دعای استفتاح هم می گوییم : «وآدَمَ بَدِیعِ فِطْرَتِکَ» یعنی و آدمی که نوع و تازه ی فطرت تو است ، لذا بی سابقه بود اما از وجود ، فطرت و اراده تو بود که خلق شد .

تفسیر کلمه «قَضى‏»

در ادامه خداوند متعال می فرماید :«وَ إِذا قَضى‏ أَمْراً»۵ کلمه «قَضى‏» در قرآن هفت استعمال دارد ،یعنی هفت معنا و مستعمل فیه در قرآن برای کلمه «قَضى‏» وارد شده .

استعمالات کلمه «قَضى‏» در قرآن

استعمال اول به معنای اراده و مشیت ، دوم به معنای به اتمام رساندن و کامل کردن ،سوم به معنای فعل ،چهارم به معنای حکم ،پنجم به معنای اعلام ، ششم به معنای امر و دستور و معنای هفتم کلمه «قَضى‏» به معنای خلق و صنع می باشد.

استعمال اول کلمه «قَضى‏»

در سوره مبارکه نحل خداوند متعال می فرماید:«إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْ‏ءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»۶ و در آیه مورد بحث می فرماید:«إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»۷ که  کلمه «قَضى‏» به معنای «أَرَدْنا» و اراده می باشد ،  این یک معنای استعمالی می باشد که در ما نحن که به قرینه این آیه که سیاق این آیه با آیه سوره نحل یکی می باشد ،کلمه «أَرَدْنا» به جای کلمه «قَضى‏» وارد شده و الا سیاق همان آیه می باشد ، پس در اینجا به معنای اراده است ، البته اراده ذات احدیت بر هر چیزی موجد و ایجاد کننده ان چیز می باشد .

استعمال دوم کلمه «قَضى‏»

معنای دوم در سوره مبارکه قصص خداوند متعال می فرماید :«فَلَمَّا قَضى‏ مُوسَى الْأَجَلَ »۸  یعنی وقتی که تمام و به پایان رساند آن وقت را حضرت موسی که کلمه «قَضى‏» به معنای تمام کردن ،پایان رساندن و کامل کردن است .

استعمال سوم کلمه «قَضى‏»

معنای سوم در سوره مبارکه طه خداوند متعال می فرماید :« فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ »۹ که کلمه «فَاقْضِ» به معنای فعل می باشد ،یعنی «فافعل» و انجام بده آنچه را که تو انجام دهنده آن و «ما انت فاعله» تو فاعل آن هستی .

استعمال چهارم کلمه «قَضى‏»

معنای چهارم در سوره مبارکه غافر خداوند متعال می فرماید:«وَ اللَّهُ یَقْضِی بِالْحَقِّ»۱۰ که کلمه «یَقْضِی» به معنای حکم می باشد که یعنی خداوند قضاوت و حکم  می کند که قضاوت به معنای فصل خصومت بین مدعی و متهم حکم می کند ، لذا دو نفر تنازع و نزاع دارند که بین انها حکم می کند که جمله «یَقْضِی بِالْحَقِّ» دلالت بر این دارد که به معنای حکم و فصل خصومت بین دو نفر نفر می باشد .

اهمیت و دشواری امر قضاوت

قضاوت خیلی سخت و دشوار می باشد ، بنابراین طلاب خیلی مواظب باشید که به جهت مسائل مالی رو به قضاوت می آورند که بنده یک نکته از قضاوت را برای شما میگویم که فکر میکنم برای همه کافی است و آن نکته این است که دو عالم می آیند که شما باید با جهل کامل بین دو عالم قضاوت کنید ،دو عالمی که هیچ کدام از آنها معلوم نیست که آنچه که معلوم است را برای تو بگویند ،لذا یک انسان جاهل اگر بخواهد بین انسان عالم قضاوت کند خیلی دشوار است و به این راحتی نیست و به حق قضاوت کردن خیلی سخت است .

نقل قصه ای از مرحوم دستغیب

در این قصصی که مرحوم دستغیب در داستان های شگفت ذکر کرده‌اند ، ایشان فرموده که آقایی خیلی مقرب بود وقتی که فوت می کند یکی از دوستان او به قبرستان می رود و می گوید ما را مهمان نمی کنی؟! مکاشفه ایجاد می شود و قبر باز می شود و او را دعوت می کند و می گویند بفرمایید ،درون قبر می رود و می بیند که چه باغ ، خدم و حشمی ! مینشیند و نگاه می کند ،سپس از او پذیرایی می کنند.

نیش مار و قضاوت بیجا

بعد می بیند که ماری از درب وارد شد ،بدون اینکه کسی متعرض او شود به دامن آن فرد رفت و روی زانوی آن فرد زبان او را نیش زد ! آمد پایین و رفت و به محض اینکه زبان او را نیش زد ،غش کرد ، بعد از او پرسیدم نه به اینکه خداوند برای تو وسعت و نعمت اراده نموده و نه به این نیش مار ،آن فرد گفت من در عمر خود یک قضاوت بیجا کردم .

قضاوت میان بدهکار و طلبکار

مضمون آن قضاوت را اینگونه گفته اند که من داشتم رد میشدم دیدم که دو نفر با هم نزاع دارند توقف کردم که مشکل آنها را حل کنم ،گفتم مشکل شما چیست ؟ یکی از آنها گفت بنده از این فرد یک میلیون تومن طلبکار هستم که آن را نمی دهد که طرف مقابل گفت بنده بدهکار نیستم .

شرح قضاوت نادرست

من گفتم خب شما که دلیل ندارید که بدهکار نیستید و شما هم دلیل ندارید که طلبکار هستید ، لذا پنج هزار تو ببخش و شما هم پنج هزار به طرف مقابل بده !  یک تومن را تنصیف نمودیم که نصف را این آقا بدهد که گفت بدان قضاوتی که کردی من بدهکار نبودم و پنج هزاری که باید می دادم ، نباید میدادم ،بنابراین این حیوان هم مأمور است که روزی یک مرتبه نیشی به زبان ما می زند تا ما دیگر از این قضاوت ها نکنیم .

قضاوت کننده به حق

بنابراین «وَ اللَّهُ یَقْضِی بِالْحَقِّ»۱۱ یعنی فقط خداوند است که قضاوت به حق می کند و حکم به حق و حقیقت می کند ولی بقیه افراد اینگونه نیستند که خیلی دشوار می باشد و اگر کسی خودش را در باب قضاوت وارد می کند خود به خود در ورطه ناحقی می افتد که تجربه نشان داده که بعضی از افراد واقعا مثلا فامیل او می باشد و به چشم دیگری به او نگاه می کند و به ناحق قضاوت می کند ، لذا در دادگاه های ما متاسفانه به وفور این مساله مطرح است .

اهمیت قضاوت درست

یکی از قضاتی که ادعا داشته خیلی مواظب بوده گفت بنده در بحث قرض الحسنه هایی که تازه راه افتاده بود ،قاضی بودم که بعد از اینکه پول های مردم پرداخت شد ،مبلغی اضافه آمد که هر مسئولی از شهر تماس می گرفت که این پول را برای فلان جا بدهید که خرج کنیم ، لکن بنده هیچ کدام را صلاح  ندانستم مگر خود قرض الحسنه و کارکنان آنها که باید پول به دست آنها برسد و بنده همین حکم را دادم منتهی بنده را از مقام  بالا به پایین کشاندن ، لذا بنده به دوستان توصیه می کنم که مواظب باشید وارد قضاوت نشوید ، بنابراین این یکی از معانی کلمه «قَضى‏»حکم نمودن بین مردم و دو طرف به جهت فصل خصومت می باشد .

استعمال پنجم کلمه «قَضى‏»

معنای پنجم در سوره مبارکه اسراء خداوند متعال می فرماید :«وَ قَضَیْنا إِلى‏ بَنِی إِسْرائِیلَ »۱۲ که در واقع کلمه «قَضَیْنا» به معنای «أعلمنا» می باشد ،یعنی به بنی اسرائیل اعلام کردیم .

استعمال ششم کلمه «قَضى‏»

استعمال ششم کلمه «قَضى‏» در قرآن که خداوند متعال در سوره مبارکه اسراء می فرماید:«وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ»۱۳ کلمه «قَضى‏» در این آیه به معنای امر است ،یعنی پروردگار تو دستور داد و امر کرد که بندگی نکنید مگر او را .

استعمال هفتم کلمه «قَضى‏»

استعمال هفتم کلمه «قَضى‏» در قرآن به معنای خلق و صنع می باشد که خداوند متعال فرمود :«فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ»۱۴ که فعل «فَقَضاهُنَّ» به معنای «خلقهن» است ، یعنی خداوند آسمان ها و زمین را خلق فرمود .

مباحث پیرامون قضا و قدر

بحث قضا و قدر را هم داریم که به دنبال هم گفته می شود ،بحثی مفصل است که مرحوم امام و مرحوم طیب در کلمه الطیب هم این بحث را مفصلا  دارند که بحث قضا و قدر قابلیت تحقیق دارد ،نسبت به آنچه انسان انجام می دهد میتواند قضاوت آنچه که خداوند برای او تقدیر نموده ،تغییر دهد .

اتمام تفسیر کلمه «قَضى‏»

این مبحث مسئله ای بود که باید در این امر بدان می پرداختیم و مستعملات کلمه «قَضى‏» را در قرآن بیان می کردیم .

ذکر اشکال در معنای آیه

در ما نحن که خداوند متعال می فرماید :«فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»۱۵ که گفتیم کلمه «قَضى‏» در این آیه به معنای اراده حق می باشد ،یعنی خداوند اراده می کند که چیزی را موجود کند ،منتهی این اراده می کند و الفاظی که گفته می شود، شاید مورد اشکال قرار بگیرد ،لذا اگر بگوییم این ها برای تعبیر معقول به محسوس می باشد ،اشکالی مطرح نمیشود و حرفی در آن نیست اما این خطاب را اشکال می کنند و میگویند این خطاب به معدوم نمی شود ، چیزی که نیست را به آن خطاب کنند ؟

جواب اشکال مذکور

خیر ، چون که کلام الهی همان فعل خداوند می باشد که اراده خداوند آن را موجود کرده است ، لذا اگر خطاب می کند برای شما می باشد ،نه اینکه به او بگوید همینکه خداوند اراده می کند ، موجود است ،منتهی اراده خداوند از نظر طولی مقدم بر موجود می باشد ، ولی اراده و موجود با همدیگر است و همینکه اراده شود او موجود است .

شرح چگونگی اراده خداوند

بنابراین آنچه که خداوند اراده می کند این نیست که فکر کنیم طول می کشد و زمان می برد و باید چند کارگر بیایند تا گل این آدم را درست و به هم پیوسته کنند ،اینطور نیست بلکه اراده خداوند مساوی است با موجود شدن آن مرید و آنچه که خداوند اراده کرده است لذا مرید را  خداوند اراده کرده که مراد او می باشد ،او موجود است .

قول مرحوم طیب اصفهانی

منتهی از لحاظ طولی رتبه اراده خداوند مقدم بر رتبه وجود آن مراد خداوند است در ادامه هم مرحوم طیب اصفهانی می فرمایند :« در حدیثی از کتاب بحار الانوار درباره خلقت خداوند فرموده که :«خلقت الاشیاء بالمشیه و خلقت المشیّه بنفسها» یعنی مشیتی که خداوند ایجاد می کند به دنبال مشیت دیگر نیست ، بلکه آنچه  خداوند خلق می کند به مشیت خود اوست که آن موجود ایجاد می شود و خود مشیت لازم به ایجاد قبلی ندارد که قائل به تسلسل شویم » با همین سخن جناب طیب جواب همه مستشکل ها را می دهد .

عین ذات بودن صفات الهی

صفات خداوند را وقتی وارد شویم ، مانند بحث خلقت که یکی از صفات خداوند و این صفت عین ذات خداوند است ، لذا وقتی که صفات عین ذات باشند ،همین که خداوند در بحث خلقت ،اراده بر خلقت داشته باشد آن موجود ،موجود و آن مخلوق ،خلق می شود ، لذا اشکالاتی که به حسب ظاهر متصور است به مانحن وارد نمی شود و معنای کلمه«قَضى‏» به معنای اراده حضرت حق می باشد که «بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» است .

منابع

۱_سوره بقره آیه ۱۱۷

۲_سوره بقره آیه ۱۱۷

۳_سوره مبارکه احقاف آیه ۹

۴_مفاتیح الجنان ص ۱۴۱۳

۵_سوره بقره آیه ۱۱۷

۶_سوره نحل آیه ۴۰

۷_سوره بقره آیه ۱۱۷

۸_سوره قصص آیه ۲۹

۹_سوره طه آیه ۷۲

۱۰_سوره غافر آیه ۲۰

۱۱_سوره غافر آیه ۲۰

۱۲_سوره  اسراء آیه ۴

۱۳_سوره  اسراء آیه ۲۳

۱۴_سوره فصلت آیه ۱۲

۱۵_سوره بقره آیه ۱۱۷

۱۶_بحار الانوار  ج ۴ ص ۱۴۵ ح ۲۰

Visits: 1

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1