تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۳۱ جلسه ۱ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۱ جلسه تفسیر آیه صدو سی یکم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَهً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۳۱ جلسه ۱
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۱ جلسه تفسیر آیه صدو سی یکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَهً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ (۱۲۵) وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ (۱۲۶) وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ (۱۲۷) رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ (۱۲۸) رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ (۱۲۹)
و [یاد کنید] هنگامى که ما این خانه [کعبه] را براى همه مردم محل گردهمایى و جاى امن وامان قرار دادیم، و [فرمان دادیم:] از مقام ابراهیم جایگاهى براى نماز انتخاب کنید. و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که: خانهام را براى طواف کنندگان و اعتکافکنندگان و رکوع کنندگان وسجدهگذاران [از هر آلودگى ظاهرى و باطنى] پاکیزه کنید. (۱۲۵) و [یاد کنید] آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگارا! این [مکان] را شهرى امن قرار ده و اهلش را آنان که به خدا و روز قیامت ایمان آوردهاند از هر نوع میوه و محصول روزى بخش. خدا فرمود: [دعایت را درباره مؤمنان اجابت کردم، ولى] هر که کفر ورزد بهره اندکى به او خواهم داد، سپس او را به عذاب آتش مىکشانم و آن بد بازگشت گاهى است. (۱۲۶) و [یاد کنید] زمانى که ابراهیم و اسماعیل پایههاى خانه کعبه را بالا مىبردند [و به پیشگاه حق مىگفتند:] پروردگارا! [این عمل را] از ما بپذیر که تو شنوا و دانایى، (۱۲۷) پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتى که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر، که تو توبهپذیر و مهربانى! (۱۲۸) پروردگارا! در میان آنها پیامبرى از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد، و پاکیزه کند؛ زیرا تو توانا و حکیمى (و بر این کار، قادرى)!» (۱۲۹)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۱۳۱
تسلیم ابراهیم و وصیت دینى او به فرزندانش
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَهً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ (۱۲۵) وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ (۱۲۶) وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ (۱۲۷) رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ (۱۲۸) رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ (۱۲۹)
و [یاد کنید] هنگامى که ما این خانه [کعبه] را براى همه مردم محل گردهمایى و جاى امن وامان قرار دادیم، و [فرمان دادیم:] از مقام ابراهیم جایگاهى براى نماز انتخاب کنید. و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که: خانهام را براى طواف کنندگان و اعتکافکنندگان و رکوع کنندگان وسجدهگذاران [از هر آلودگى ظاهرى و باطنى] پاکیزه کنید. (۱۲۵) و [یاد کنید] آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگارا! این [مکان] را شهرى امن قرار ده و اهلش را آنان که به خدا و روز قیامت ایمان آوردهاند از هر نوع میوه و محصول روزى بخش. خدا فرمود: [دعایت را درباره مؤمنان اجابت کردم، ولى] هر که کفر ورزد بهره اندکى به او خواهم داد، سپس او را به عذاب آتش مىکشانم و آن بد بازگشت گاهى است. (۱۲۶) و [یاد کنید] زمانى که ابراهیم و اسماعیل پایههاى خانه کعبه را بالا مىبردند [و به پیشگاه حق مىگفتند:] پروردگارا! [این عمل را] از ما بپذیر که تو شنوا و دانایى، (۱۲۷) پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتى که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر، که تو توبهپذیر و مهربانى! (۱۲۸) پروردگارا! در میان آنها پیامبرى از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد، و پاکیزه کند؛ زیرا تو توانا و حکیمى (و بر این کار، قادرى)!» (۱۲۹)
إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ ۱
در آیات قبلی آن وجوه و مطالبی که پیرامون مقامات حضرت ابراهیم بیان شد مورد توجه قرار می گیرد که آیه بعد آن را به ثمرات آن واصل می کند ، ایشان کمال عبودیت را رعایت می کند و بندگی که دارند ،البته همه انبیاء الهی مراتب بندگی را داشتند ،حتی نه اینکه زمان کودکی و بعد از آن ،بلکه از زمان قبل از تولد ،از زمان عالم ذر و روحانیت هم کمال بندگی را داشته اند .
مثلا در سوره مبارکه مریم خداوند متعال پیرامون حضرت مسیح (علی نبینا و آله و علیه السلام) که تازه متولد شده بودند ، می فرماید:«قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّـهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا»۲ ،به تازگی بچه متولد شده ، اما بگویید به فرض حضرت ابراهیم (علیه السلام) مقامات بندگی را در همین عالم طی کرد ، بله آن بندگی که عموم انبیاء داشته اند را ایشان طی کرده است .
اما آن زمانی که فرمود:«وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ»۳ یعنی وقتی که خداوند حضرت ابراهیم را به بلایا و آزمایشات سنگین دچار کرد، « فَأَتَمَّهُنَّ » حضرت ابراهیم همه ی آنها را به تمامیت رساند و کامل کرد ،یعنی مقامات بندگی را حضرت ابراهیم (علیه السلام) تمام می کند و طی می شود تا به مقام نبوت می رسد .
بحث «وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ»۴ این «اصطفی» یعنی وقتی که حضرت ابراهیم به جایی رسید که متمایل به نبوت شد ، بر اینکه برگزیده شود برای نبوت ، آن زمان را بیان می کند که فرمود «اصطفی» که برگزیده شد ، یعنی آن مقامات اولیه ای که پیرامون بندگی ،اهل بیت و انبیاء داریم از مسلمات می باشد که مصداق آن را هم گفتیم «إِنِّی عَبْدُ اللَّـهِ آتانِیَ الْکِتابَ»۵ است .
اما اینکه در آیه مورد بحث می فرماید :«إِذْ قالَ» ،کلمه «اذ» تعلیل «وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ» است که در آیه قبل داشتیم که خداوند متعال می فرماید:« وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِی الدُّنْیا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ»۶ که جمله «إِذْ قالَ له» تعلیل می کند این مطلب قبلی را که اصطفای خداوند و اینکه او «إِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ» می باشد ، بدین خاطر است که می فرماید: «إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ» خداوند تبارک و تعالی به حضرت ابراهیم فرمود:«اسلم» که باب افعال می باشد؛ مانند : «اکرم» ،یعنی مسلمان ساز شو که فرمود:« قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ»۷
نکات ظریفی که در این آیه وجود دارد : اول بحث حرف «إذ» می باشد که این حرف را مفسرین فرموده اند تعلیل برای کلمه«اصطفی» است و اینکه توهم شود ،چون بعض مفسرین این احتمالات را گفته اند مثلا بگویند آن زمانی حضرت ابراهیم پیامبر شد که از غار بیرون آمد و به ستاره ،ماه و آفتاب نگریست و آن سخنان را گفت که این توهمات فاسدی است .
این سخنان از چند جهت فاسد است : اول اینکه انبیاء و اوصیاء الهی چون برگزیده اند و انتخابی نیستند و به قول مرحوم آیت الله شیخ جواد تبریزی( رحمت الله علیه ) که گفتند :« در اسلام و در توحید آنچه است ،انتصاب است ، برگزیدن من الله است» انتخاب و دموکراسی که نیست ! در اسلام ما هیچ وقت دموکراسی نداریم .
دموکراسی در مقام ضرورت است ،همانطور که پیامبر به امیرالمومنین سفارش فرمود که بعد از من اگر مردم به دنبال تو آمدند ،حکومت را در دست بگیر و الا در خانه بنشین ،چون مردم باید بخواهند.
فلسفه انتظار هم همین است که باید انتظار صاحب الزمان را بکشیم به همین جهت می باشد چون تا نخواهیم نمی شود ، همان بحثی که ما مرتب تکرار کردیم مبنی بر اینکه تا اهتدی نداشته باشیم ، هدایت نمی شویم ، باید به دنبال هدایت باشیم تا «یهدی الله» و « هُدىً لِلْمُتَّقِینَ»۸ شامل ما هم شود ،اما باید بخواهیم و تا نخواهیم نمی شود.
نکات ظریف را هم گفتیم که شخصی رفته بود حرم حضرت رضا (علیه السلام) و گفته بود آقا یکی از ماشین هایی که به نام مردم در بانک ها در می آید ،یکی هم به نام من در آید و مکررا التماس می کرد ،لکن یک بار خواب امام رضا علیه السلام را دیده بود که ایشان فرموده بودند حداقل یک حساب در بانک باز کن ! بدون حساب بانکی که ماشین به نام تو در نمی آید !
لذا بدون اینکه من و شما بخواهیم که آن هدایت واقعی الهی شامل ما نمی شود ،باید بخواهیم و اگر خواستیم کار ها حل میشود در این مطلب هم آنچه که مسلم است ،انبیاء و اوصیاء از زمانی که خلق شده اند، برگزیده من الله هستند ،نه از زمانی که متولد شده اند.
بعضا هم گفته اند مثلا وقتی پیامبر اکرم رفتند و چندین سال در غار حرا عبادت کردند بعد ایشان به نبوت نائل شدند که از نظر ظاهری این مطلب صحیح است ، اما وقتی به دنیا می آیند تمام دنیا از وجود ایشان متزلزل می شود و قبل از آن حضرت آدم (علی نبینا و آله و علیه السلام) تا زمانی که خود پیامبر به دنیا می آیند همگی مژده به چنین پیامبری می دادند که خداوند چنین پیامبری خلق کرده و یک روزی ایشان متولد می شود .
چنین پیامبری یک روزی متولد می شود و بعد به دنبال ایشان مصلح خاتم که خاتم اوصیاء هم می باشد را گفته اند ،لذا همه ادیان الهی این مطالب را بیان کرده اند و همه انبیاء برای امت های خویش گفته اند و از مسلمات می باشد .
ولی همین که این میل به نبوت ایجاد می شود از این بیان می باشد که «قالَ لَهُ رَبُّهُ» که با کلمه «رب» بیان می کند ، یعنی مربی این افراد خود خداوند است ،لذا انتصاب که من الله می باشد مربی نیز خود خداوند است ، آن کسی که انبیاء را تربیت می کند که پیامبر شوند ،همچنین آن کسی که پیامبر ابراهیمی را چنان تربیت می کند که وقتی او را در منجنیق قرار می دهند تا به آتش پرتاب کنند ،خم به ابروی او نمی افتد و به هیچ کسی هم التماس نمی کند را خداوند تربیت کرده است .
جمله «إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ» که تعبیر به اینکه «اسلم» را در باب افعال می فرماید یعنی اسلام بیاور که اسلام را هم خیلی از مفسرین گفته اند منظور همان دین پیامبر خاتم است و حضرت ابراهیم چون مسلمان واقعی بوده .
البته بنده اعتقاد دارم که همه انبیاء مسلمان واقعی بوده اند و همه آنها پیامبر را قبول داشته اند و جالب اینجاست که ما به دین اسلام و قرآن کریم ایمان داریم ،همه ی آن پیامبران را قبول داریم .
یعنی همه انبیاء و کتب آسمانی را قبول داریم ، لذا فرمود:«وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ»۹ به معنای اینکه همه آنچه نازل شده است بر ما قبل را قبول داریم ،بنابراین ما هم موسوی ،هم عیسوی ،هم ابراهیم هستیم و همه را قبول داریم .
لذا اصلا اینکه ما نسبت به امت های دیگر خودمان را برتر می دانیم ، نه اینکه بگوییم ما خودمان کاری کرده ایم که برتری داشته باشیم ،بلکه اعتقادات ما مجموعه ای از اعتقاداتی است که همه آنچه آنها اعتقاد داشته اند را ما اعتقاد داریم ،لذا تعبیر می شود به « چون صد آید نود هم نزد ماست»
مرحوم طیب اصفهانی در حرف«اذ» که فرمودند:« تعلیل است نسبت به جمله قبل که علت اصطفی و برگزیدن را گفته اند. » و صلاحیت داشتن در اعمال حضرت ابراهیم نسبت به آخرت که «من الصالحین» بیان شده و خطاب «اسلم» به حضرت ابراهیم آن زمانی که میل به نبوت پیدا کرد ، مشخص می شود .
اینکه بگویند از غار بیرون آمد و… که به ذوق افراد ساخته می شود، چون بعض مفسرین هم به صورت ذوقی سخنانی را می گویند که دلیل نیست وگرنه بهترین و ادل الدلیل بر بیان قران خود قران است.
بزرگان تفسیر مانند علامه طباطبایی را اگر دقت کنید ،کلماتی از آیات قران را با قران تفسیر می کنند و قرآن را با قرآن تفسیر می کنند و در بیان آیاتی که برای ما روشن نیست را با بیان اهل بیت که مفسرین واقعی قرآن آنها هستند که فرمودند :« فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ»۱۰ یعنی اهل قرآن که مصداق اکمل اهل قران ،اهل بیت هستند ، بنابراین اگر ما چیزی می گوییم چیزی را نمی دانیم ، بلکه از اهل بیت یاد گرفته ایم و از خود بیان قرآن فرا گرفته ایم که آن هم بیان الله می باشد .
اینکه سوق این کلام را مرحوم طیب اصفهانی می فرماید بر این است که اشعار دارد ، اگر نگوییم دلیل است ؛ ببینید چیز هایی که از الفاظ ما می فهمیم ، آنچه که اولا واضح و روشن می باشد بحث دلالت است که دلالت یا به مطابقه می باشد که عین الفاظ موضوع له و معنا است ، یا آن معنا را در بر دارد و یا ملتزم آن می باشد که دلالت التزامی آن را شامل می شود .
لذا اگر بگوییم که دلالت ندارد بر تعلیل ،مشعر که می باشد ، یعنی روشن کننده و اشعار می دهد ، حس می کند و به احساس می آورد که شما بفهمید این «اصطفی» و اینکه می فرماید:« لَمِنَ الصَّالِحِینَ»۱۱ بدین خاطر می باشد که خداوند تبارک و تعالی به حضرت ابراهیم فرمود باید به پیامبر خاتم ایمان و اسلام بیاورید که ایشان اسلام اورد .
ما می گوییم باید کاری کنیم که دیگران هم مسلمان شوند ، اسلام بیاورند و معتقد شوند ، لذا باید معتقد پرور و مسلمان پرور شویم ، آقای قرائتی بنده می گفت باید تفسیر من را بگویید که من گفتم که نمی توانم قرائتی شوم چون این تفسیر را فقط قرائتی می تواند بگوید و من به هر روشی که بگویم فایده ای ندارد .
بلکه من اگر هنر داشته باشم و بتوانم ،این ادعا را دارم که می خواهم قرائت پرور شوم ، لذا ما باید کاری کنیم که از حوزه های علمی قرائتی بیرون بیاید و هر کسی به ذوق و سلیقه خودش ، به ان شمی که خداوند به او داده تفسیر قرآن بگوید .
در این آیاتی که بدین گونه بیان می فرماید ،اینکه به حضرت ابراهیم می فرماید:«اسلم» یعنی مسلمان پرور شوید که همین طور هم شد ، لذا ببینید حرکت حضرت ابراهیم از بابل تا شامات ، فلسطین و حجاز دنیایی می باشد که اینگونه توسعه پیدا می کند ،تا بذر وجود نبوت ابراهیمی چنان حرکتی داشته باشد که همه جا را فرا گیرد .
حرکت ایشان در بابل و بحث شکستن بت ها ، بحث به آتش افکندن ایشان ، بعد بحث فلسطین و شامات که آنجا اسکان می یابد و بحث مطرح کردن توحید و بعد حرکت به سمت حجاز و بازسازی خانه خدا که از نظر فیزیکی هم انتشار پیدا می کند .
نظیر این مطلب را ما در اهل بیت می بینم که در تعبیرات زیارتی حضرت رضا (علیه السلام) داریم که «عمود الدین» یعنی ستون دین که یعنی دین بر او استوار می شود ، اما چرا به ایشان ستون دین گفته می شود ؟ چون حرکت حضرت رضا (علیه السلام) از مدینه تا عراق ،ایران و تا به طوس برسند ،همگی حرکتی می باشد که وقتی نگاه کنید تمام مردم منطقه را تحت تاثیر قرار می دهد.
چون سفر های آن زمان هم فقط رد شدن نبوده بلکه اسکان می گرفتند، وقتی شما بحث نیشابور را می بینید که آن روایت سلسله الذهب چه روایتی می باشد که عالم را تکان می دهد ؟! این حرکت حضرت است و کار فیزیکی بوده که بیست و شش سند معتبر شیعه در آن روایت نورانی وجود دارد و حتی در اهل تسنن هم داریم که به صد سند می رسد که یک روایت متواتر بدین گونه بیان می شود و در بحث اهل بیت و ولایت که فراگیر می شود .
به گونه ای می شود که حضرت رضا بیایند و حفظ کننده اصل اسلام بشود ، چون بنی العباس در آن زمان جنگ و دعوا داشته اند که عوامل خارجی هم آمده بودند برای سوء استفاده و میخواستند ریشه اسلام را بکنند ،تفرقه ای که در میان مسلمین ایجاد شده بود و جنگ های بین أمین و مأمون کار را به جایی رسانده بود که اعتقادات مردم را منهدم می کرد ،حضرت رضا (علیه السلام) آمدند و به حسب ظاهر آن بحث ولایت عهدی را پذیرفتند .
فکر نکنید این مباحث بازیچه بوده خیر ،بلکه اینکه حضرت رضا (علیه السلام) قبول کرند به این جهت که پایه های اسلام محکم شود ،لذا ایشان به «عمود الدین» تعبیر می شوند .
اینکه طریق وحی بودند و قبل از اسلام ،اسلام بوده و این اسلام اولیه ای که وجود داشته و حضرت ابراهیم به آن مسلمان بوده و اینکه می فرماید:«أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ»۱۲ جالب اینجا می باشد که «لِرَبِّ الْعالَمِینَ» که هر جایی حرف لام در تعبیرات وارد شد و «لله ،لربه» منظور توحید و در صدد بیان توحید می باشد یعنی اسلامی که محضا لله است و چرا اسلام بیان می شود ؟ چون اسلام دستخوش دیگران نشد و نخواهد شد ، لذا به همین جهت است که اینگونه بیان می شود .
در ادامه آنچه که از این آیه روشن می شود و کلمه «اذ» بیانگر آن می باشد در واقع اصطفای الله بر حضرت ابراهیم و صلاحیت داشتن او بر آخرتش ، علت آن قبولی اسلام از طرف حضرت ابراهیم است .
۱_ سوره بقره آیه ۱۳۱
۲_ سوره مریم آیه ۳۰
۳_ سوره بقره آیه ۱۲۴
۴_ سوره بقره آیه ۱۳۰
۵_ سوره مریم آیه ۳۰
۶_ سوره بقره آیه ۱۳۰
۷_ سوره بقره آیه ۱۳۱
۸_ سوره بقره آیه ۲
۹_ سوره بقره آیه ۴
۱۰_ سوره انبیاء آیه ۷
۱۱_ سوره بقره آیه ۱۳۰
۱۲_ سوره بقره آیه ۱۳۱
Visits: 37
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.