تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۲۹ جلسه ۲ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۲ جلسه تفسیر آیه صدو بیست و نهم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَهً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکِفینَ وَ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۲۹ جلسه ۲
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۲ جلسه تفسیر آیه صدو بیست و نهم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَهً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ (۱۲۵) وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ (۱۲۶) وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ (۱۲۷) رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ (۱۲۸) رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ (۱۲۹)
و [یاد کنید] هنگامى که ما این خانه [کعبه] را براى همه مردم محل گردهمایى و جاى امن وامان قرار دادیم، و [فرمان دادیم:] از مقام ابراهیم جایگاهى براى نماز انتخاب کنید. و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که: خانهام را براى طواف کنندگان و اعتکافکنندگان و رکوع کنندگان وسجدهگذاران [از هر آلودگى ظاهرى و باطنى] پاکیزه کنید. (۱۲۵) و [یاد کنید] آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگارا! این [مکان] را شهرى امن قرار ده و اهلش را آنان که به خدا و روز قیامت ایمان آوردهاند از هر نوع میوه و محصول روزى بخش. خدا فرمود: [دعایت را درباره مؤمنان اجابت کردم، ولى] هر که کفر ورزد بهره اندکى به او خواهم داد، سپس او را به عذاب آتش مىکشانم و آن بد بازگشت گاهى است. (۱۲۶) و [یاد کنید] زمانى که ابراهیم و اسماعیل پایههاى خانه کعبه را بالا مىبردند [و به پیشگاه حق مىگفتند:] پروردگارا! [این عمل را] از ما بپذیر که تو شنوا و دانایى، (۱۲۷) پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتى که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر، که تو توبهپذیر و مهربانى! (۱۲۸) پروردگارا! در میان آنها پیامبرى از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد، و پاکیزه کند؛ زیرا تو توانا و حکیمى (و بر این کار، قادرى)!» (۱۲۹)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۱۲۹
آیه ۱۳۰ بقره | ویژگى هاى ابراهیم (ع) و معیار بودن مکتب او و سبک سرى مخالفانش
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَهً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ (۱۲۵) وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ (۱۲۶) وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ (۱۲۷) رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ (۱۲۸) رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ (۱۲۹)
و [یاد کنید] هنگامى که ما این خانه [کعبه] را براى همه مردم محل گردهمایى و جاى امن وامان قرار دادیم، و [فرمان دادیم:] از مقام ابراهیم جایگاهى براى نماز انتخاب کنید. و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که: خانهام را براى طواف کنندگان و اعتکافکنندگان و رکوع کنندگان وسجدهگذاران [از هر آلودگى ظاهرى و باطنى] پاکیزه کنید. (۱۲۵) و [یاد کنید] آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگارا! این [مکان] را شهرى امن قرار ده و اهلش را آنان که به خدا و روز قیامت ایمان آوردهاند از هر نوع میوه و محصول روزى بخش. خدا فرمود: [دعایت را درباره مؤمنان اجابت کردم، ولى] هر که کفر ورزد بهره اندکى به او خواهم داد، سپس او را به عذاب آتش مىکشانم و آن بد بازگشت گاهى است. (۱۲۶) و [یاد کنید] زمانى که ابراهیم و اسماعیل پایههاى خانه کعبه را بالا مىبردند [و به پیشگاه حق مىگفتند:] پروردگارا! [این عمل را] از ما بپذیر که تو شنوا و دانایى، (۱۲۷) پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتى که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر، که تو توبهپذیر و مهربانى! (۱۲۸) پروردگارا! در میان آنها پیامبرى از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد، و پاکیزه کند؛ زیرا تو توانا و حکیمى (و بر این کار، قادرى)!» (۱۲۹)
رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ۱
در آیات قبل پیرامون کلمه اسلام بحث کردیم که درباره آن فرمودند، آنچه که مقبول درگاه حق است ، اسلام میباشد چنانکه خداوند متعال می فرماید:«إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام» ۲ .
خود کلمه اسلام به معنای تسلیم کردن معرفی شده که اگر انسان نسبت به نفس خودش داشته باشد، برای خودش حکم تسلیم شدن دارد ، یعنی تسلیم کردن نفس در برابر ذات احدیت و آن مسلمی که حضرت ابراهیم خواستند، تسلیم کردن و دیگران را به اسلام آوردن میباشد.
یک نکته دیگر درباره بحث حضرت ابراهیم داریم که«إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّهً قَانِتًا لِلَّهِ»۳ ایشان به امت تعبیر شدهاند«إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّهً قَانِتًا» این معنای تعبیر به امت شدن نکته مهمی است ، گرچه برخی افراد بگویند که یعنی برای امتی میباشد اما آنچه که در لفظ آمده میفرماید:«إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّهً»که خبر کان کلمه «أُمَّهً» است ، مسلم میدانیم چیزی که در اینجا قصد دارد بگوید، اسناد دادن امت به حضرت ابراهیم میباشد.
برای کسانی که وسعت وجود دارند از کلمه امت استفاده میکنند؛ برخی از افراد خیلی فهیم هستند و مانند این است که جمعی بر روی مسئلهای اندیشه کنند و عقول خود را بهم متصل نمایند اگر چیزی بگویند چنین تعبیر میشود که عقل جمع است اما ایشان خودش به تنهایی میتواند این جمع را اجرا کند.
کلمه «قَانِتًا» یعنی کسی که در حالت قنوت دعا میخواند که همان دعا و قنوت در حالت ایستاده ، بعد کلمه عزیز را داریم«إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»، عزیز به معنای قهر و غلبه در مقابل خفت و زاری میباشد ، اما قهر و غلبهای که با قدرت، قوت و توان بالا همراه شده است.
در جمله «وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ»۴ قسمت حکیم را عرض نکردیم و حکیم به معنای این است که اولا خود حکمت و حکیم بودن از صفات ذات حق میباشد در این صورت حکیم یعنی دانای مصالح و مفاسد برای عباد و کسی که میداند و آگاهی کامل دارد که هر اتفاقی از مصالح و مفاسد خداوند تبارک و تعالی است.
اگر بیاد داشته باشید یک بحث داشتیم که بین مصالح، واجبات و مستحبات و مفاسد با محرمات و مکروهات ملازمه بود ، اگر مفسده، مفسده مهلکه باشد، حرام است اما اگر مرجوحه باشد، مکروه است و اگر مصلحت ملزمه باشد، واجب بوده و اگر راجحه باشد، مستحب خواهد بود.
در ادامه گفتیم که اوامر و نواهی خداوند تابع مصالح و مفاسد عباد هستند. چه کسی از این امر آگاه است؟ خداوند، لذا به خداوند، حکیم گفته میشود، این هم نکتهای از معنای علم و حکمت که شئون علم را به مصالح و مفاسد برای عباد، آگاهی کامل دارد.
در جمله «وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ إِبْرَاهِیمَ» حرف «مَن» استفهامی بوده و یعنی هیچ کسی دوری نمیکند و اگر کلمه رغب اگر با ان متعدی شود یعنی دوری کردن و دوری جستن ، لکن اگر با کلمه فی متعدی شود، به معنای تمایل و رفتن انسان به سوی یک چیز خواهد بود لذا«وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ إِبْرَاهِیمَ»یعنی هیچ کسی از ملت ابراهیم دور نمیشود«إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ» مگر کسی که سفیه باشد و سفاهت نفس او را گرفته باشد در ترجمه گفته شده: فردی که نفس خودش را سفیه کرده باشد.
اگر نفس کسی که وجود اجرایی انسان است را سفاهت و نادانی دربرگرفته باشد، آن است که از ملت ابراهیم دوری و اعراض میکند ، لذا جمله «وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ» یعنی اعراض و دور کردن خودش ، اعراض هم باب افعال است یعنی خودش را دور میکند.
جمله «وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ» یعنی کسی از مله ابراهیم اعراض میکند که سفیه باشد و نفس خود را مهار نکرده باشد.«وَلَقَدِ اصْطَفَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ»۵ بحث «اصْطَفَیْنَاهُ» که در اینجا فرموده آن هم با دو کلمه تحقیق و تاکید یکی لام مفتوح و دیگری قد تحقیقیه که هر دو بیانگر تاکید بر مطلب هستند.
چه چیزی حضرت ابراهیم را با کلمه اصطفی برگزیده است؟ خود اصطفی به معنای اینکه چکیده و خالص هر چیزی را مصطفی گویند ،در اینجا نسبت به بندگی خدا و عباد به چه صورت معنا میکنیم؟ خلوص عبودیت یعنی آنچه که مخلص است و از آنچه غیر خدا می باشد فارغ است .
درحالیکه در همین عالم بوده؛ از همین عالم ماده و همه آنچه که در این دنیا متاسفانه انسان را فریب میدهد و به ورطه کفر، شرک و گناه میکشاند همه اینها در اطراف انسان وجود دارد ، حال آنکه اگر انسان بندگی کند به طوریکه مخلص حضرت حق باشد، حضرت حق درباره آن میفرماید:«وَلَقَدِ اصْطَفَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا»ما حضرت ابراهیم را از همه اینها، خالصا خارج کردیم و توسط خودمان انجام شد.
در ادامه می فرماید:«فِی الدُّنْیَا وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ» و واقعا حضرت ابراهیم در آخرت از کسانی است که صالح میباشند ، کلمه ملت بر اساس همان تعبیری که در اینجا آورده، مراد همان شریعت است و در واقع بیانگر شریعت حضرت ابراهیم میباشد؛ شریعتی که برای کل امت آوردهاند و در معنای «مله» به کار میبرند.
اینکه در آیه نوعی از حصر را ایجاد کرده«وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ»استفهام انکاری کانه نفی است چون با کلمه «الا» آمده حصر ایجاد شده ، اگر بیاد داشته باشید یکی از چیزهایی که حصر را ایجاد میکرد، نفی و الا بود. این هم استفهام انکاری کانه نفی میباشد ، کلمه «الا»، الای استثناییه یعنی کسانی که از دین، آیین و مله حضرت ابراهیم اعراض میکنند را به افرادی که سفیه اند منحصر کرده است«إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ» مگر کسانی که نفس خودشان را رها کردند.
آدم سفیه به چه معنای می باشد؟ در برابر حکیم قرار میگیرد ،لذا سفاهت در برابر حکمت است ،کسی که سفیه باشد مفسده و مصلحت خود را تشخیص نمیدهد ، لذا اینکه لازم است حاکم اسلامی برای سفیه تصمیم بگیرد، برای این است که مصلحت خود را نمیدانند ،لذا لازم است یک فرد عاقل برای آنها تصمیم بگیرد اما اگر ولی نداشته باشد چه کسی میتواند برای او تصمیم بگیرد؟ قیم او.
اگر یک سفیه قیم نداشته باشد تکلیف چیست؟ حاکم برای او تصمیم خواهد گرفت چون سفیه یعنی کسی که آگاه بر مصالح و مفاسد زندگی اش نیست چرا که مانند یک بچه سفیه میباشد.
برای مثال اگر یک النگوی طلا در دست سفیه باشد و به او بگویید که این را بده به جای آن خوراکی بگیر، وی تشخیص نمیدهد که کدام بهتر است، زیرا به خوراکی رغبت نشان میدهد و طلا را از دست خواهد داد ، اکثر سارقین همین کار را میکنند در کوچههای خلوت از کودکان سوءاستفاده کرده و طلای آنها را میدزدند.
اگر کسی نفس خود را سفیه نکند و خودش را بر نفس غالب بداند، هیچگاه از امت ابراهیم دور نمیشود«وَلَقَدِ اصْطَفَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا»و به دنبال آن چکیده و خالص آن چیزی که خلوص بندگی را در وجود حضرت ابراهیم داشتیم، آن را انجام میدهیم و او را آوردیم و الا بین چه کسانی زندگی کرده است؟ برخی گفتهاند پدرش و برخی میگویند عمویش که مشرک بوده و کسی که اطرافش این نوع افراد باشند، بعد تبدیل به ابراهیم شود، بسیار مهم است و لذا میفرماید:«وَلَقَدِ اصْطَفَیْنَاهُ» ما بودیم که این کار را کردیم.
آخرتی که در اینجا گفته شده، زندگی واپسین همین دنیا است که البته همه ما از این غافل هستیم که دنیای دیگر و آخرت، زندگی برتر از این دنیا میباشد منتهی چون ما محدود هستیم، فقط جلوی خود را میبینیم به قول معروف فرد فقط بینی خود را میبیند چرا که عاقبت اندیش نیست.
افراد عاقبت اندیش به جایی میرسند ،کسانی که فکر بلندی دارند میتوانند به جایگاههای بلندی صعود کنند اما کسانی فقط امروز را میبینند و می گویند: بخوریم، بپوشیم یا چه اتفاقی بیفتد و عاقبت اندیش نیستند، شکست میخورند.
لذا آخرت یعنی آن زندگی دیگری که صحیح است و ما باید بر آن ملتزم شویم چه کاری انجام دهیم و الا در آن دنیا دست خالی خواهیم بود ،من همیشه اینگونه تعبیر میکنم و میگویم که خداوند برای هر بندهای در آن دنیا به اندازه آسمانها و زمین، ملک قرار داده، در این صورت اگر کسی در این دنیا هنرمند باشد یا هنری داشته باشد، دنیای دیگر را برای خود محل کشتوکار و مزرعه قرار خواهد داد؛ در این دنیا میکارد و زمانی که به آن دنیا وارد میشود همه آنها به بهشت تبدیل میشوند و الا به برهوت وارد میشود.
اگر تابحال از سمت طبس به مشهد رفتهاید، مسیر بیابان است در این حالت تصور کنید که جاده ای وجود نداشته باشد؛ هیچ چیز در آن نیست حتی یک شاخه درخت یا یک پرنده. عالم آخرت نیز برای ما اینگونه است که اگر در این دنیا برای آن یک بنا ایجاد کردی، اینکه میگویند یک تسبیح یا تحمید بگویید، خداوند در آن دنیا بواسطه ملائکه برای تو درختکاری میکند.
خدا برای تو زندگی ایجاد میکند چرا که دنیای بسیار وسیعی است و برای هر فردی به همین صورت میباشد«سابِقُوا إِلى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»۶ و یا در آیه«سارِعُوا إِلى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ»۷ اگر ما اندکی به آن فکر کنیم، فریب نمیخوریم و طلا را با خوراکی تعویض نمیکنیم. کسانی که آخرت را رها کرده و به دنیا میپردازند مانند کودکی هستند که طلا را رها کرده و به خوراکی رغبت دارد.
منابع
۱_سوره بقره آیه ۱۲۹
۲_سوره آل عمران آیه ۱۹
۳_سوره نحل آیه ۱۲۰
۴_ سوره بقره آیه ۱۳۰
۵_ سوره بقره آیه ۱۳۰
۶_ سوره حدید آیه ۲۱
۷_سوره آل عمران آیه ۱۳۳
Visits: 27
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.