۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » تفسیر آیات 08 تا 20
  • شناسه : 2158
  • 10 فوریه 2022 - 6:55
  • 171 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
آیه ۸ تا ۲۰ بقره (صفات منافقین ) جلسه ۴۰
آیه ۸ تا ۲۰ بقره (صفات منافقین ) جلسه 40

آیه ۸ تا ۲۰ بقره (صفات منافقین ) جلسه ۴۰

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۸ تا ۲۰ جلسه ۴۰ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۷۲ جلسه شرح ویژگیهای منافقین بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ (۸)  به نام خداوند بخشنده بخشایشگر و برخى از مردم مى‏گویند: «ما به خدا […]

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۸ تا ۲۰ جلسه ۴۰

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

۷۲ جلسه شرح ویژگیهای منافقین

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ (۸) 

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

و برخى از مردم مى‏گویند: «ما به خدا و روز بازپسین ایمان آورده‏ ایم»، ولى گروندگان [راستین‏] نیستند. (۸)

http://bayanbox.ir/view/5122040553263843431/poster4.jpg

—————————————–

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعِینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اللَّعْنَهُ الدّائِمَهُ عَلیَ اَعْدائِهِمْ مِنَ اْلآنِ اِلی قیامِ یَوْمِ الدِّینِ».

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ (۸)  یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ (۹)   فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ (۱۰)

و برخى از مردم مى‏گویند: «ما به خدا و روز بازپسین ایمان آورده‏ ایم»، ولى گروندگان [راستین‏] نیستند. (۸) با خدا و مؤمنان نیرنگ مى‏بازند؛ ولى جز بر خویشتن نیرنگ نمى‏زنند، و نمى‏فهمند. (۹) در دلهایشان مرضى است؛ و خدا بر مرضشان افزود؛ و به [سزاى‏] آنچه به دروغ مى‏گفتند، عذابى دردناک [در پیش‏] خواهند داشت. (۱۰)

http://bayanbox.ir/view/1308105324576933146/006.gif

توضیح واژگان امر به معروف و نهی از منکر

«وَ إِذا قیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ».[۱] عرض کردیم از کلمه‌ی «قیلَ» که مادّه‌ی آن قول است، آن چیزی که استنباط می‌شود این است که از جهت امر به معروف و نهی از منکر به آن‌ها گفته می‌شود، نه همین‌طور. لذا وارد بحث امر به معروف و نهی از منکر شدیم و مطالبی را پیرامون آن گفتیم. این را باز تذکّر می‌دهم؛ امر به معروف، امر یعنی دستور به زبان. در اصول خواندیم که امر یعنی دستور دادن. در این‌جا امر معناهای مختلفی دارد، امّا کلمه‌ی امر در باب اصول به معنای دستور دادن عالی به دانی است و بحث عالی بودن در این‌جا و علو و استعلایی که حدّاقل مشروط شده است آن هم به جهت این است که فرمودند: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ».[۲]

لذا دستور دادن با زبان بر انجام فعل را امر می‌گویند و دستور دادن به ترک فعل را نهی می‌گویند. حالا امر به معروف، معروف هم عرض کردیم منظور مستحبّات و واجبات، نهی از منکر؛ منکر یعنی مکروهات و محرّمات. این در واژه‌ی امر به معروف و نهی از منکر است.

تفاوت انکار منکر با نهی از منکر

من عذر می‌خواهم که تذکّر می‌دهم، ولی باید تذکّر دهیم که بعضی‌ها اشتباه نکنند. انکار منکر با نهی از منکر فرق می‌کند. انکار منکر یعنی شما خود را نشان دهید که می‌خواهید جلوی منکر را بگیرید حالا یا زباناً است یا تشر زدن است یا عاملاً و عملاً باید وارد شوید. این‌ها بستگی به آن طرف دارد که دارد آن منکر را مرتکب می‌شود. این نکته‌ی اوّل راجع به کلمه‌ی امر به معروف و نهی از منکر است.

احکام خمسه در امر به معروف و نهی از منکر

امّا حکم آن در اسلام چیست؟ همان‌طور که می‌دانید آن چیزی که مسلّم است، احکام خمسه بر امر معروف و نهی از منکر بار می‌شود. حالا وجوب از کجا است؟ از آیات قرآن و روایات است. دو آیه از سوره‌ی مبارکه‌ی آل عمران، آیات ۱۰۴ و ۱۱۰ را خدمت شما عرض کردیم که وجوب را از این دو آیه استحضار می‌کنیم. یعنی آن‌ها ظهور در وجوب امر به معروف و نهی از منکر دارند. روایات هم بر آن دلالت دارند، هم دلالت بالمطابقه دارند، هم دلالت بالإلتزام دارند و هم دلالت تضمنّی. یعنی از نظر دلالت چیزی کم نداریم، چه آیه و چه روایت که امر به معروف و نهی از منکر واجب است.

اقسام واجبات امر به معروف و نهی از منکر

 امّا بعد از این‌که وجوب را معلوم کردیم این واجب چه نوع واجبی است. اقسام واجبات آن هم قابل توجّه است. اوّلاً واجب عینی است یا کفایی که این را هم اشاره کردیم که واجب امر به معروف و نهی از منکر بعضی وقت‌ها عینی است. یعنی اگر یک نفر بگوید کفایت نمی‌کند. بله، اگر کسی آمد امر به معروف کرد و طرف هم معروف را به پا داشت و اقامه کرد دیگر موضوع ندارد، منتها همین را هم عرض می‌کنم که اگر تذکّراً هم بگویند اشکال دارد؟ نه، اشکال ندارد، امّا حکم وجوب بر آن بار نمی‌شود. حالا این بحث عینی یا کفایی است.

 بحث‌های دیگر هم در آن است. بعضی‌ وقت‌ها واجب برای کسی تعیّن پیدا می‌کند، گاهی اوقات واجب برای کسی تعیین می‌شود، گاهی اوقات هم واجب فوری است یعنی اگر نگفتید و تأخیر افتاد فایده ندارد. این نکاتی است که در بحث اقسام واجب است، مضیّق و موثّق که تمام این‌ها شامل این بحث خواهد شد، چون از نظر اصولی باید به همه‌ی این‌ها دقّت کنیم که تمام این‌ها بر ما نحن بار می‌شود.

دو وظیفه‌ی مهم روحانیون

لذا در بحث امر به معروف و نهی از منکر اگر خواستید برای مردم مطالب را بگویید با دقّت‌هایی که عرض کردیم آن‌ها را برای مردم بیان کنید. حالا در شرایط که وارد می‌شویم چگونگی برخورد با کسی که منکر را مرتکب می‌شود یا تارک واجب و معروف است در جای خود بیان خواهیم کرد. این ها همه مطالب قرآنی است و تمام این‌ها به بیان اهل بیت گفته شده است. آن چیزی که ما اصرار بر آن داریم این است که این مطالب یک خروجی برای شما داشته باشد، یعنی یک نکته‌ی روایی یا قرآنی  که در بیان قرآن است را به دست بگیرند و إن‌شاءالله بعد از تفهّم آن بتوانند برای مردم تفهیم کنند که آن چیزی که مسلّم است وظیفه‌ی من و شما دو تا است؛ تکسّب علوم آل الله و انقاذ ایتام آل محمّد (صلوات الله علیهم أجمعین).

تأثیر گذاری عمل یک طلبه بر دیگران

مواظب باشیم تمام آن چیزی که ما هستیم، یعنی چه وظیفه‌ی عملی ما که در این لباس قرار گرفتیم چه رفتارهای روزمرّه‌ی ما تمام باید آمرانه به معروف و ناهیانه از منکر باشد. ما باید مواظب باشیم کاری نکنیم که جامعه از رفتار ما بر تخطّی منبعث شوند، برای این‌که واجبات خود را ترک کنند و محرّمات را مرتکب شوند. بعضی اوقات این‌قدر عمل طلبه و روحانی اثر دارد که هیچ چیزی برای هدایت مؤثّر قرار نمی‌گیرد. عمل کسی خیلی مؤثّر است. خصوصاً در نهی از منکر دقّت کنید آن طرف خود را طوری نهی از منکر کنید که کلام شما در دل او نافذ باشد و اثر کند.

رفتار مشفقانه با مردم

یکی از اشکالاتی که در ما است این است که برخورد ما با مردم مشفقانه نیست، طلبکارانه است. اگر رفتار کسی با مردم مشفقانه باشد یعنی از سر دلسوزی باشد، همان‌طور که نبیّ اکرم رفتار می‌کردند. اگر شما مشفقانه نهی از منکر کردید اثر می‌کند. رفتار شما باید مشفقانه‌ی بودن شما را نشان دهد. برای این‌که این امر به معروف و نهی از منکر که می‌کنید مؤثّر واقع شود، خصوصاً نهی از منکر، باید به گونه‌ای رفتار کنید که آن‌ها شما را بپسندند، کلام شما را قبول داشته باشند.

 آن وقت طبق همان روایتی که حضرت صادق آل محمّد (صلوات الله علیهم أجمعین) فرمودند: «کُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا عَلَیْنَا شَیْناً»[۳] ما باید زینت اهل بیت باشیم. این‌که ادّعا کنیم ما مروّج احکام و دین هستیم، این‌ها گزافه است. ما کسی نیستیم که بخواهیم این کار را بکنیم.

تأثیر بسیار مثبت دین اسلام در میان فرق و مذاهب

اوّلا ًدین و آیین اسلام این‌قدر نورانیّت دارد که از پس کلّ ابرهای انباشته شده از کفر و نفاق و ضلالت خود را نشان می‌دهد. ما کسی نیستیم که بخواهیم مبلّغ و رساننده‌ی آن باشیم. ثانیاً ما مروّج هستیم. کسی نیستیم که بتوانیم دین را ترویج کنیم. صاحب الزّمان و اهل بیت این‌قدر در عالم وجود تأثیرگذار هستند و سلطنت آن‌ها آن‌گونه است که حتّی غیر مسلمان‌ها هم به سمت و سوی آن‌ها کرامت می‌گیرند. لذا ما در برابر آن‌ها هیچ هستیم. آن چیزی که وجود دارد این است که ما باید زینت اهل بیت شویم. یعنی یک روحانی در محلّ، در مسجد، در خانه‌ی خود طوری عمل کند که زیبنده‌ی اهل بیت باشد، وقتی او را می‌بینند به یاد خدا بیفتند، متذکّر خدا شوند.

نه این‌که ما طوری رفتار کنیم که حتّی بچّه‌های ما از آخوند شدن و طلبگی متنفّر شوند. حالا جدای از این‌که تمام عوامل در دنیا بسیج شدند که علیه توحید و شیعه عمل شود. ما هم اگر بد عمل کنیم آب به آسیاب دشمن ریختن است و باید مواظب باشیم. ما حدّاقل در خانواده‌ی خود و اجتماع فامیلی خود باید از هر حیثی زیبنده باشیم و مواظب باشیم.

حفظ عزّت نفس در جامعه

با وجود مشکلات مالی در زندگی طلبگی

بله، کمبودهای طلبگی، مشکلات اختصاصی همیشه دست و پا گیر ما طلبه‌ها بوده است. من فکر می‌کنیم فقیرترین قشر در جامعه قشر روحانی هستند که جدا از این‌که ما صدمات و لطماتی را می‌خوریم، امّا همین هم یک ارزشی به ما می‌دهد که ما از نظر مالی به حکومتی که الآن به نام جمهوری اسلامی است وابسته نیستیم که بخواهیم نان به نرخ روز بخوریم. استقلال حوزه همین است، ولی در عین حالی که ما فقر و تنگ دستی و مشکلات و گرفتاری مالی داریم، باید مواظب باشیم که در جامعه‌ی خانوادگی و فامیلی طوری نباشیم که بخواهند ترحّماً به ما کمک کنند، چون خانواده‌ی ما بسیار ناراحت می‌شوند و احساس حقارت می‌کنند و این کار درست نیست. من به همه‌ی عزیزان توصیه می‌کنم عزّت نفس خود را در خانواده‌ی خود حتماً حفظ کنید. اگر جایی مستأصل مشکلات مالی شدید و گرفتار شدید یک گوشه‌ای بروید که شما را نشناسند و کاری کنید حتّی عملگی کنید. کار کشاورزی کنید، کار صنعتی کنید، مسافرکشی کنید تا هیچ وقت گرفتار این نشوید که بخواهد دست خود را پیش نامردها دراز کنید.

رعایت تقوا و گشایش مشکلات مالی

 من همه‌ی مشکلات را ‌می‌دانم و درک کرده‌ام و همه‌ی ما مبتلا به هستیم، امّا این‌ها دلیل نمی‌شود که ما عزّت نفس خود را زیر پا بگذاریم. گاهی اوقات ما آن‌طور که باید مشکلات را عمل کنیم نمی‌کنیم و تنگ دست‌تر می‌شویم. حالا ندانم کاری ما است یا رعایت نکردن بعضی موازین است. اگر آن را رعایت کنیم، طبق آیه و نصّ قرآن کریم فرمودند: «مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب‏».[۴]

من مواردی را در این سی-چهل سالگی طلبگی خود دارم که واقعاً طلبه‌هایی که رعایت تقوا کردند خدا از نظر مالی آن‌ها را « مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب» تأمین کرد. کسی که می‌گفت احتمال عقلایی ندارد که من در این دنیا خانه داشته باشم، خدا ظرف شش ماه تا یک سال احتمال عقلا را به شهود عقلا تبدیل کرد بر این‌که خدا «مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب» به او خانه داد. امّا باید تقوا را رعایت کنیم.

خسران دنیا و آخرت با درست

انجام ندادن وظایف طلبگی

تقوای من و شما این است که وظیفه‌ی طلبگی خود را انجام بدهیم ما در وظیفه‌ی طلبگی کوتاه می‌آییم. ما سمت قرآن نمی‌آییم، ما واقعاً سمت اهل بیت و امام زمان نیستیم. این خیلی بد است. وظایف ما در قبال قرآن و اهل بیت و صاحب الزّمان متأسّفانه خیلی پایین است، خیلی کم است، یک مقدار به خود بیاییم، با قرآن و اهل بیت باید واقعاً هماهنگ شویم و همه چیز ما قرآنی و صاحب الزّمانی شود. همه آن چیزی که ما همّ و غم داریم باید در راستای علی ّبن ابی طالب و اولاده المعصومین (علیهم صلوات الله أجمعین) قرار بگیرد. اگر غیر از این باشد که فایده‌ای ندارد، «خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَه»[۵] می‌‌شویم، یعنی خسران دنیا.

عرب‌ها در مورد خسارت می‌گویند که یعنی رأس المال آن‌ها از بین می‌رود. وقتی یک چیزی از آن‌ها می‌گیرید اگر چانه بزنید می‌گویند خسارت، خسارت. یعنی چه؟ یعنی پول خرید من را هم نمی‌دهید. حالا اگر ما درست عمل نکنیم خسارت می‌بینیم. یعنی اصلاً در وجود و سرمایه‌ی اصلی خود ضرر می‌کنیم. آن وقت اگر همراه علم و رسیدن به قرآن و اهل بیت و صاحب الزّمان، رعایت موازین و تقوا را داشته باشیم هیچ موقع در هیچ جایی دست ما به سمت نامردها دراز نمی‌شود. إن‌شاءالله همه جا دست ما بر سر مردم قرار می‌گیرد. این‌ها مهم است.

پایبندی در راه طلبگی برای رسیدن به سعادت

قرآن و این بحث‌هایی که راجع به کفّار و منافقین داریم یا بحث کلامی است یا بحث اخلاقی است یا بحث فروع است. چیزی دیگری ندارد. آن چیزی که مسلّم است و ما باید در راستای طلبگی دقّت کنیم عمل ما است. عمل ما باید شایسته‌ی طلبگی باشد و پشیمان هم نباشید. فکر نکنید که اگر نرفتید پزشک شوید، نرفتید مهندس شوید، نرفتید برای خود کاسبی راه بیاندازید ضرر کردید. نه، این شایسته‌ترین و بهترین راه و باسعادتمندترین راه برای همه‌ی ما است. این خیلی مهم است. امّا اعتقاد قلبی نسبت به این داشته باشید و انگیزه‌ی آن را بسیازید. اگر انگیزه بسازید هر جا که می‌روید طلبگی خود را نشان می‌دهید، کتمان نمی‌کنید.

علم به وجوب و حرمت

 در بحث شرایط امر به معروف و نهی از منکر اوّلین مورد این بود که علم به وجوب و حرمت بر مرتکب و تارک باشد. یعنی کسی که می‌خواهید او را امر به معروف کنید باید بداند که این معروف است. نه این‌که فکر کنید نداند. یا این‌‌که بداند این منکر است، حرام است، کراهت دارد، برای او ضرر دارد، مفسده دارد. اگر او علم نداشته باشد امر به معروف و نهی از منکر کردن او اثری ندارد. امر به معروف و نهی از منکر فی الجمله باید نفوذ داشته باشد و مؤثّر واقع شود.

چه زمانی امر به معروف و نهی از منکر واجب است؟

دومین مورد را احتمال تأثیر فرمودند. اگر ما یقین داشته باشیم که امر به معروف و نهی از منکر ما اثری ندارد واجب نیست.

قدرت در امر به معروف

 سومین مورد قدرت و تمکّن از امر به معروف است یعنی اگر شما دقّت کنید در شرایط عامّه‌ی تکلیف یک مورد قدرت بود. حالا اگر ما قدرت نداشته باشیم و لال باشیم… امر به معروف یعنی باید به زبان امر کنیم، نهی باید با زبان باشد. حالا کسی قدرت ندارد که به زبان بیاورد، قدرت ندارد که به زبان امر کند یا به زبان نهی کند این از او ساقط است.

مُصِرّ نبودن در انجام منکرات

 تارک معروف و مرتکب منکر باید مُصِرّ بر آن منکر یا ترک واجب نباشد. اگر مُصِرّ باشد امر به معروف شما و نهی از منکر شما تأثیری در او نخواهد گذاشت. بنابراین واجب نمی‌شود.

عدم انجام امر به معروف

و نهی از منکر از راه معصیّت

 می‌فرماید امر کننده به معروف و نهی کننده از منکر یعنی آمر، یعنی ناهی، نباید در امر کردن و نهی کردن خود مرتکب حرام شود. یک وقت کسی می‌خواهد امر به معروف و نهیا از منکر کند برود فال گوش بایستد یا سخن چینی کند یا به وسیله‌ی گناه بخواهد این کار را انجام بدهد. امر به معروف و نهی از منکر دلیل نمی‌شود که آمر و ناهی از راه معصیّت، از راه گناه بخواهد آمر و ناهی باشد. این شرط پنجم است.

پرهیز از ضرر زدن مالی و جانی و عرضی به خود

شرط ششم هم که دیروز تذکّراً عرض کردیم ضرر مالی و جانی و عِرضی برای ما نداشته باشد. ممکن است ما جایی آمر به معروف شویم، ناهی از منکر شویم، امّا آن‌ها آبرو و حیثیّت ما را از بین ببرند. حالا نگوییم مگر می‌شود. بله، ممکن است اگر جایی ما آمر به معروف و ناهی از منکر شویم آبروی ما لکّه دار شود. نگویید امام حسین آن‌طور امر به معروف و نهی از منکر کرد! آن فرق می‌کند. اصلاً نمی‌شود عمل سیّد الشّهداء را مقایسه کرد که آمرانه‌ی به معروف و ناهیانه از منکر است.

 ایشان احیا کننده‌ی امر به معروف و نهی از منکر بود. ایشان فرمود من می‌‌خواهم محیی، یعنی احیا کننده باشد و احیا کنندگی ایشان هم به این بود که اصلاح در دین امّت جد خود را انجام بدهد و بهترین راه آن آمرانه به معروف و ناهیانه از منکر بود، آن هم با آن طمطراق و وضعیّتی که در عالم تا قیامت خاموش نمی‌شود.

واجب نبودن امر به معروف و نهی از منکر در هنگام خطر

به هر حال اگر جایی مال ما از بین برود، آمر به معروف شویم، ناهی از منکر شویم و مال ما از بین برود یا جان ما به خطر بیفتد، مثلاً در وهّابی‌ها امر به معروف کنیم طوری که این‌ها بفهمند ما شیعه هستیم. جایی که برای ما خطر است؛ جاناً، مالاً، عرضاً، آن‌جا واجب نیست. آن‌جا نباید امر به معروف و نهی از منکر کرد. حتّی اگر به مرحله‌ی شدید برسد نه تنها این وجوب از مکلّف برداشته می‌شود، بلکه حرام می‌شود. این‌جا دیگر بحث تقیّه پیش می‌آید.

لزوم تقیّه در هنگام خطر

در بحث تقیّه داشتیم کسی که تقیّه نکند دین ندارد. کسی که «مَنْ لَا تَقِیَّهَ لَهُ لَا دِینَ لَهُ»[۶] کسی که جای تقیّه برای او بود و تقیّه نکرد دین ندارد، چون همه چیز او از بین می‌رود و ممکن است کلّ دین را از بین ببرد.

تقیّه در زمان حکمرانی بعضی از سلاطین

خصوصاً در زمان بنی العبّاس این بود که اگر ما تقیّه نمی‌کردیم و شیعه تقیّه نمی‌کرد دین شیعه حفظ نمی‌شد! چون کافی بود که آن‌ها از یک ابراز کلام بفهمند که شیعه‌گری در این کلام است. در این صورت نسل اندر نسل طرف را نابود می‌کردند. زمان بنی العبّاس این‌طور بود! رحم نمی‌کردند. حتّی بدتر از زمان بنی امیّه بوده است.

ببینید زمان رضا خان که پدر بزرگ‌های ما تعریف می‌کردند می‌گفتند به گونه‌ای بود که روضه خوانی ممنوع و قدغن بود. می‌گفتند وقتی روضه می‌گرفتیم در پستو خانه که صدای آن را کسی نشنود آن را برگزار می‌کردیم، حتّی از بعضی از افراد اهل خانه هم مخفی می‌کردیم از ترس این‌که ما را لو ندهند. کشف حجاب که می‌کردند فقط چادر و کلاه برداشتن نبود، همه چیز را می‌خواستند بردارند. لذا بعضی اوقات سلطه‌هایی بر عالم است که آن سلطه‌ها باعث می‌شود که تقیّه واجب می‌شود. وقتی تقیّه واجب می‌شود باید بدانید که بعضی از واجبات حرام است. این در بحث تقیّه است.

کم رنگ شدن بحث تقیّه به برکت جمهوری اسلامی

 الحمدلله و المنّه به برکت جمهوری اسلامی و خون شهداء و رهبری‌هایی که الحمدلله در این نظام بوده است ما استثناء پیدا کردیم و این حرف‌ها را حس نمی‌کنیم که یعنی چه. البتّه مشکلاتی که در انقلاب بوده است، مشکلات اقتصادی وجود دارد و همه آن را قبول داریم و همه باید دست به دست هم بدهیم و آن‌ها را برطرف کنیم، ولی بحث تقیّه الآن دیگر موجود نیست. حتّی در کلّ عالم، غیر بعضی از اوقات که در بین وهّابی‌ها به مشکل بخوریم.

داستان هدیه مفاتیح به یک وهّابی

 البتّه این را هم من یک سال امتحان کردم، خیلی لازم نیست آن‌جا تقیّه کنیم. کار به جایی رسید که آن رئیس دادگاه که داشت ما را محاکمه می‌کرد ما مفاتیح خود را به او هدیه کردیم. به او هم گفتیم که ما این را به شما هدیه می‌کنیم به شرطی که از آن استفاده کنید، او هم خندید. یعنی آن‌ها هم اگر یک چیزهایی را بفهمند، بعضی از آن‌ها آدم‌های خوبی هستند. منتها بعضی از آن‌ها به آن چیزی که اعتقاد دارند پایبند هستند، اگر واقعیّت را بفهمند بیدار می‌شوند، مستبصر می‌شوند. دو تا قاضی بودند که ما را محاکمه کردند. وقتی دیدند که ما صداقت داریم و بحث مفاتیح را گفتند ما هم گفتیم این مفاتیح هدیه به شما امّا به شرطی که از آن استفاد کنید و خندیدند.

الآن موقعیّتی است که به برکت نظام جمهوری اسلامی در کلّ دنیا بحث تقیّه یک مقدار غیر محسوس شده است. إن‌شاءالله پیرامون بحث امر به معروف و نهی از منکر فقط یک بحث داریم و آن این‌که آیا باید آمر به معروف و ناهی از منکر باید عادل باشد؟ آیا خود او باید عامل باشد یا نباشد؟


[۱]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۱٫

[۲]– سوره‌ی توبه، آیه ۷۱٫

[۳]– الأمالی( للصدوق)، النص، ص ۴۰۰٫

[۴]– سوره‌ی طلاق، آیه ۳٫

[۵]– سوره‌ی حج، آیه ۱۱٫

[۶]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۷۵، ص ۳۴۷٫

http://bayanbox.ir/view/1308105324576933146/006.gif

Visits: 1

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1