تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۵۸ جلسه ۲ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۲ جلسه تفسیر آیه صدو پنجاه و هشت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ (۱۵۶) أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (۱۵۷) إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَهَ مِنْ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۵۸ جلسه ۲
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۲ جلسه تفسیر آیه صدو پنجاه و هشت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ (۱۵۶) أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (۱۵۷) إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلیمٌ (۱۵۸)
همان کسانى که چون بلا و آسیبى به آنان رسد گویند: ما مملوک خداییم و یقیناً به سوى او بازمىگردیم. (۱۵۶) آنانند که درودها و رحمتى از سوى پروردگارشان بر آنان است و آنانند که هدایت یافتهاند. (۱۵۷) بىتردید صفا و مروه از نشانههاى خداست؛ پس کسى که حج خانه کعبه کند، یا عمره انجام دهد، بر او گناهى نیست که بر آن دو طواف کند. و کسى که [به خواست خودش افزون بر واجبات] کار نیکى [چون طواف و سعى مستحب] انجام دهد، بدون تردید خدا [در برابر عمل او] پاداش دهنده و [به کار وحال او] داناست. (۱۵۸)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۱۵۸
تشویق نیکوکاران به شعائر الهی مانند سعی و طواف
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ (۱۵۶) أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (۱۵۷) إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلیمٌ (۱۵۸)
همان کسانى که چون بلا و آسیبى به آنان رسد گویند: ما مملوک خداییم و یقیناً به سوى او بازمىگردیم. (۱۵۶) آنانند که درودها و رحمتى از سوى پروردگارشان بر آنان است و آنانند که هدایت یافتهاند. (۱۵۷) بىتردید صفا و مروه از نشانههاى خداست؛ پس کسى که حج خانه کعبه کند، یا عمره انجام دهد، بر او گناهى نیست که بر آن دو طواف کند. و کسى که [به خواست خودش افزون بر واجبات] کار نیکى [چون طواف و سعى مستحب] انجام دهد، بدون تردید خدا [در برابر عمل او] پاداش دهنده و [به کار وحال او] داناست. (۱۵۸)
إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَهَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ ۖ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا ۚ وَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ ۱
جلسه قبلی نکاتی را در این آیه خدمت سروران عرض کردیم که خلاصه و اجمال آن عبارت بیان است از الف و لامی که بر سر کلمه «الصَّفَا» آمده بیانگر کوهی میباشد که در شمال بیت الله الحرام قرار دارد و در ۴۰۰ متری آن نیز کوه دیگری وجود دارد که به آن مروه گفته میشود.
صفا به معنی سنگ نرم درحالیکه ظاهر آن اینگونه است ولی از لحاظ پیچیدگی سخت میباشد یعنی بهراحتی نمیتوان آن را شکست، معنای زیبایی و درخشان نیز درباره آن صدق میکند ،مروه به معنای آن سنگ بسیار درخشان یا بسیار سخت است که مسمای آن با خود اسم تناسبی خواهد داشت.
بعد بحث شعائر الله را بیان میفرماید که علت آن این میباشد که مسلمانان تصور میکردند که صفا و مروه و سعی بین آن را از کفار و مشرکین گرفتهاند و آنها این صنعت را ایجاد کردند لذا مرحوم طبرسی روایتی را به نقل از صادق آل محمد بیان کرده که ایشان فرمود: «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ کَانُوا یَظُنُّونَ أَنَّ السَّعْیَ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَهًِْ شَیْءٌ صَنَعَهُ الْمُشْرِکُونَ» ۲
تصور کردند که سعی صفا و مروه را مشرکان ایجاد نمودهاند مانند برخی از اخباریهایی که چندان واقف به زبان عربی نیستند؛ آنها اصولیون را تکفیر میکنند و میگویند: «اصول الفقه شی صنعه السنیون» و با آن مخالف هستند درحالیکه اینگونه نیست ، مفاد اصول فقه شامل ۲۳۰۰ روایت از روایات ائمه اطهار است و اینگونه نیست که آن به دست مخالفین شکل گرفته باشد.
در روایت «کَانُوا یَظُنُّونَ» یعنی آنها گمان طولانی داشتند و فکر میکردند ، علت اینکه آنها برای سعی صفا و مروه میگفتند «شَیْءٌ صَنَعَهُ الْمُشْرِکُونَ» چه بود؟ بت پرستان بتهای خود را در اماکن مقدس و اماکنی که شرافت داشتند، قرار میدادند کما اینکه در سعی صفا و مروه نیز بتهایی به نام اسافل و انابل نصب کرده بودند و هر دو از بتهای مشهور زمان جاهلی بودند.
بتهای مشهور زمان جاهلی در داستانهای کهن عربی نیز حضور داشتند و توسط آنها بیان میشدند ، از همین جهت چون در جایی قرار داشته که علامت شرک و کفر بوده و بتها در آن قسمت قرار داشتهاند، مسلمانان فکر میکردند که نباید به آن معتقد باشند ، بعد فرمود :«إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَهَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ» شعائر یعنی آنچه که در دین و برای مذهب علامت میباشد و علائم دین و مذهب را بیان میکند.
آنچه که برای ما مسلم میباشد این است که اماکن و تمام مکانهایی که مقدس هستند و شرافت دارند آنها همه از شعائر دین محسوب میشوند؛ برای مثال مساجد نیز از شعائر دین هستند ، چیزهایی که شعائر دین و مذهب هستند و نشانه تقوا میباشند، مقامات حج و کل آنچه در حج انجام میدهیم مانند خود خانه خدا، مقام ابراهیم، حجرالاسود، ارکان خانه و خود بیت الله الحرام و همچنین سعی بین صفا و مروه.
اعمال مربوط به جبل النور ، عرفات و مشعر الحرام که از نام آن مشهود میباشد، همه اینها از شعائر دین خدا هستند و نشانههای دین و تقوای الهی به حساب میآیند و کل اماکنی که میتوانیم به آن تشرف پیدا کنیم ،به نظر حقیر قبور ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین و مساجد در روستاهای عقبافتاده همه علائم و نشانههایی هستند که برای دین خدا لحاظ شدهاند.
همچنین اعیاد، زمانهای مهم و زمانهایی که شریف هستند مانند عید غدیر یا عید قربان، عید فطر ماه مبارک رمضان؛ این موارد از لحاظ زمانی برای دین از شعائر محسوب میشوند ،مسلما تعظیم به شعائر الهی برای ما فرض خواهد بود لذا «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَهَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ» این نیز از شعائر الهی به شمار میرود.
پیرامون «حَجَّ الْبَیْتَ» حج جلسه قبل توضیح دادیم، حج در درجه اول بر استطاعت انسان که در سه جهت مستطیع باشد، حج واجب میشود و در قرآن نیز از حج به عنوان واجب مشروط یاد میگردد ، «وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا» ۳ یعنی مشروط بر کسانی که استطاعت داشته باشند.
استطاعت در قرآن مطلق است یعنی شامل باز بودن راه و پول و امکان انجام اعمال حج میشود که اگر کسی دارای هر سه این موارد مستطیع خواهد شد ، البته برخی اوقات حج به واسطه نذر واجب میگردد یعنی شما استطاعت ندارید اما باید به نذر خود عمل نمایید یا به واسطه عهد و قسم یا نائب و اجیر شدید تا برای فردی حج نیابتی انجام دهید.
همه آن موارد برای فرد فرض میشوند تا مکلف شده و آنها را انجام دهد تا به مناسک حج برسد ، بحث اعتمار و عمره مفرده نکتهای دارد که اولا صیغه اعتمار، افتعال بوده و آن به معنای این میباشد که در عمره، اصل بر استحباب قرار گیرد یعنی اصل بر این است که مستحب خواهد بود.
مستحب بودن عمره به آن معنا میباشد که فردی به دنبال انجام حج عمره باشد تا مشرف شده و عمره مفرده انجام دهد ، فرق عمره مفرده با عمره تمتع در طواف نسا و نماز طواف نسا میباشد ، تفاوت اعمال حج با عمره در این است که عمره تقصیر دارد و در حج اعمالی که بعد مشعر و منا انجام دهیم، تقصیر ندارد و زمانی که به طواف، نماز و سعی صفا و مروه میرسیم، مُحِلّ هستیم و آن مرا محلا انجام میدهیم.
اعمال حج و عمره آنهایی که در احرام باید انجام گردد، عمره مفرده و عمره تمتع و اعمال حجی میباشد که در آن سه روز باید انجام دهیم ، اعمال خود حج که پس از پایان وقوفین باید انجام گردند، در آن احرام نداریم گرچه هنوز یک سری اعمال بر ما حرام است اما محرم به معنای واقعی نخواهیم بود.
بحث اعتماری که در آیه بیان کرده منظور عمره مفرده میباشد یا اگر بخواهیم شامل حج عمره نیز شود ، چون میدانید که فقط در حج تمتع، عمره مفرده لحاظ میگردد، حج غیر تمتع و حج قِران تفاوت دارند ، خود حج تمتع از نام آن مشهود است که شما وقتی عمره را انجام میدهید تا زمان حج میتوانید استمطاع در همه چیز حتی در همسر داشته باشید لذا از همین جهت به آن تمتع میگویند.
تمتع بر وزن تفعل بوده و به معنای لذت جویی به کار میرود ، بعد میفرماید :«فَلَا جُنَاحَ» واژه «جناح و جنحه» به معنای آن عمل و گناهی میباشد که از خلاف بالاتر بوده اما از جنایت پایینتر خواهد بود ، برخی از افراد شاید به این جهت بوده که اینجا کفار میرفتند و بخاطر اسافل و انابل که دو بت در صفا و مروه بودند سعی انجام میدادند، تصور میکردند که اگر ما مسلمانان نیز همین کار را کنیم برای ما حکم جنحه خواهد داشت.
این مورد به آن معنا است که آن کار خلاف بوده و حتی بالاتر از خلاف نیز خواهد بود گرچه به جنایت نمیرسد چرا که مقام جرم آن بالاتر میباشد ، از همین جهت میفرماید : «فَلَا جُنَاحَ» بدانید که چون صفا و مروه از شعائر خدا هستند و کسی که قصد دارد حج یا عمره انجام دهد، یعنی اگر این کار را بکند گناه و تقصیری بر او نیست.
برای دور زدن در صفا و مروه گناهی وجود ندارد ،«أَنْ یَطَّوَّفَ» خود طواف یعنی دور زدن اطراف یک چیزی مانند خانه خدا که به دور آن طواف میکنند اما به اصطلاح برای صفا و مروه که طواف نمیکنند، مابین آن رفتوآمد میکنند و به آن شوت گفته میشود به معنای ذهابا و ایابا و ذهاب….
جمله «وَمَنْ تَطَوَّعَ» خود طوع به معنای اطاعتی است که از سر میل و اختیار کامل انسان انجام میگردد ، اگر بنده یک کاری انجام دهد احتمالا به خاطر اعمال زور مولایش میباشد چرا که از او ترس دارد و میداند که اگر انجام ندهد چوب خورده و تنبیه میشود؛ گاهی وظیفه خود را طوعا انجام میدهد یعنی آن را با اختیار کامل و داوطلبانه انجام خواهد داد.
زمان جنگ برخی افراد سرباز وظیفه بودند و باید به جنگ میرفتند اگر نمیرفتند برای آنها جرم به حساب میآمد اما برخی بسیجی و داوطلب بودند؛ به این داوطلب بودن، طوع گفته میشود ، اینکه فرد با اختیار خودش داوطلب شده و به جبهه برود تا بجنگد، او مجاهدی میباشد که کار خود را طوعا انجام میدهد.
سرباز، ارتشی یا سپاهی وظیفه دارند بجنگند چرا که شغل آنها همین است و این غیر از افرادی میباشد که هیچ وظیفه قانونی بر گردن ندارد اما خودش داوطلبانه یک حرکتی را انجام میدهد ، بعد میفرماید کسی که این کار را طوعا و داوطلبانه انجام دهد « وَمَنْ تَطَوَّعَ» این بهترین میباشد و «خَیْرًا» .
خداوند متعال در آخر آیه میفرماید «فَإِنَّ اللَّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ» باید بدانید که فقط خداوند از همه چیز آگاه است که واقعا بر کاری که انجام میدهیم اکراه داریم یا با اختیار انجام میدهیم ، برخی اوقات قصد دارید کار سختی را انجام دهید اما با لذت آن را تمام میکنید به این کار طوع میگویند : «فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ»۴ یعنی از آنچه که خوش دارید و به آن علاقمند هستید.
این اهمیت دارد که طوع یعنی اطاعت و بندگی کردنی که از طیب نفس میآید ، برای مثال از روی طوع و طیب نفس برخاسته و نماز میخوانی یا روزه میگیرید یا جهاد میکنید یا حتی پولی برای خمس، زکات یا حج خرج میکنید ، از این رو از کار خود لذت برده و متحمل زور نخواهید بود ، برخی اوقات فرد با میل خود کاری نمیکند گرچه اطاعت باشد اطاعتی که اگر مابین آن رخصت بجوید از آن فرار میکند.
تفاوت آن این میباشد که اگر در یک عمل بندگی و اطاعتی، انسان طوعا قرار گرفت یعنی اکراهی بر او نبوده و خود او علاقه داشته اما اگر کسی اجبارا باشد وقتی قلاده زور ازبین برود، رها کرده و انجام نمیدهد، ارزش عبادت به طوعا بودن آن میباشد یعنی از روی اختیار و داوطلبانه، با لذت و طیب نفس نفس مبادرت داشته باشد.
۱. سوره بقره آیه ۱۵۸
۲. اصول کافی ج ۴ ص ۲۴۵
۳. سوره آل عمران آیه ۹۷
۴. سوره نسا آیه ۳
Views: 13
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.