تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۵۴ جلسه ۳ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۳ جلسه تفسیر آیه صدو پنجاه و چهار بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ (۱۵۳) وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۵۴ جلسه ۳
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۳ جلسه تفسیر آیه صدو پنجاه و چهار
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ (۱۵۳) وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ (۱۵۴) وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ (۱۵۵)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از صبر و نماز [در همه امور زندگى] یارى جویید؛ زیرا خدا با صابران است. (۱۵۳) و به آنان که در راه خدا کشته مىشوند مرده نگویید، بلکه [در عالم برزخ] داراى حیاتاند، ولى شما [کیفیت آن حیات را] درک نمىکنید. (۱۵۴) و بىتردید شما را به چیزى اندک از ترس و گرسنگى و کاهش بخشى از اموال و کسان و محصولات [نباتى یا ثمرات باغ زندگى از زن و فرزند] آزمایش مىکنیم. و صبرکنندگان را بشارت ده. (۱۵۵)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۱۵۴
زنده بودن شهیدان
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ (۱۵۳) وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ (۱۵۴) وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ (۱۵۵)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از صبر و نماز [در همه امور زندگى] یارى جویید؛ زیرا خدا با صابران است. (۱۵۳) و به آنان که در راه خدا کشته مىشوند مرده نگویید، بلکه [در عالم برزخ] داراى حیاتاند، ولى شما [کیفیت آن حیات را] درک نمىکنید. (۱۵۴) و بىتردید شما را به چیزى اندک از ترس و گرسنگى و کاهش بخشى از اموال و کسان و محصولات [نباتى یا ثمرات باغ زندگى از زن و فرزند] آزمایش مىکنیم. و صبرکنندگان را بشارت ده. (۱۵۵)
وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَکِنْ لَا تَشْعُرُونَ ۱
پیرامون اینکه خداوند متعال درباره شهداء فرموده احیاء هستند ، مرحوم طباطبایی و طیب اصفهانی و دیگر مفسران گفتهاند که حیاتی که منظور میباشد، نه همین حیاتی که من و شما داریم بلکه یک حیات بالاتر را بیان میکند ، حیاتی که من و شما داریم، حیات نباتی است که در آن رشد و نمو بدن وجود دارد یا موجود در عالم که حتی گیاه باشد.
بحث حیات حیوانی نیز بحث غرائز و درک کننده مجموعهای از مسائل ارادی میباشد که این هم منظور نیست چون این دو حیات، چه نباتی چه حیوانی، با موت زائل میشوند اما یک حیاتی به نام حیات انسانی داریم و یک حیاتی به نام حیات ایمانی نیز داریم.
مرحوم طیب اصفهانی در عبارت زیبایی این حیات را بیان میکند: عبارت است از آرامش دل، اطمینان نفس و روشنی قلب که در اثر ایمان و معرفت به خدا برای مومن پیدا میشود و انسان در پرتو آن در راحت، روح، انبساط و لذت زیست نموده و آلام و مصائب دنیا برای او ایجاد خوف ، ناراحتی ، تزلزل و اضطراب نمیکند.
در ادامه می فرماید:«و ما رایت الا جمیلا» یعنی هر آنچه میبیند همه زیبا هستند چرا؟ زیرا توجه و اعتماد او به مبدای است که جز خیر، جمیل و جمال از او صادر نمیشود و این همان حیات طیبهای میباشد که آن را به حیات ایمانی تعبیر میکنند که آیه شریفه «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» ۲ درباره آن است.
مصداق کامل «بَل أَحیاءٌ» و «عند ربهم یرزقون» بودن و همچنین حیات ایمانی میباشد، برخی اوقات این موضوع در ذهن ما وارد میشود که وقتی میگویند او زنده و احیا به شمار میرود، منظور این است که مانند ما قضای حاجت میکنند، غذا میخورند ؛ اینها مراحل پست و دون دنیا هستند و این موارد برای انسان فضیلت و شرافت آفرین نیستند.
من به یک نکته زیبایی دقت کردم که در یک ویدیوی نشان میداد جنینی را از شکم مادر خارج کردند اما کیسه آب اطراف او همچنان باقی مانده بود ؛ گذشتگان به آن جفت میگفتند ، بچه در آن آبها هیچ حرکتی نداشت اما دستی انداخت و کیسه را پاره کرد، به مجرد اینکه کیسه پاره شد، سر خود را از آن خارج کرد.
تولد در قسمت بدو دنیا برای حیات به شمار میرود چون قبل از به دنیا آمدن حال ما به گونه دیگری خواهد بود و بعد از تولد نیز حالت ما عوض خواهد شد ، آنچه که حیات حیوانی و حیات نباتی محسوب میشود، بیشتر مد نظر ما قرار میگیرد چرا که توجهی بدان معنا نداریم ، لکن اگر به معنا توجه داشتیم، در اثر رشد روح و روان و آنچه که ما در باطن برای خود ایجاد کرده باشیم که اطمینان نفس نسبت به خداوند تبارک و تعالی برای ما حاصل شده باشد، برای ما مشکلی نخواهد بود.
مرگ برای اکثر بزرگان اهل دل و علمای بزرگ راحتی بوده و آنها نشان دادند که راحتی آنها میباشد و برای آن جزع و فزع نمیکردند.
آیه بعد میفرماید :«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ» ۳ کلمه بلا را باید معنی کنیم.
کلمه «لَنَبْلُوَنَّکُمْ» از «بلا . یبلو» و فعل یفعل گرفته شده که از بابهای اصول میباشد و در صرف، اگر عین الفعل فعل مضارع و در فعل ماضی حرکات آن متفاوت باشد، اصل خواهد بود چرا که اصل در این است که متفاوت باشند ، خود کلمه صرف معنای تغییرمیدهد پس اگر تغییر داشته باشد آن مطابقت اصل بوده و به آن اصول گفته میشود.
اما آن بابهایی که عین الفعل فعل ماضی و مضارع آن حرکت یکسان داشته باشد، به آنها فروع میگویند و به آن اصول نمیگویند ، «بلا_ یبلو» به معنای اختبار و آزمایش میباشد، اینکه اختبار فرمودند آن را از این باب گفتند که ما به دنبال آن بوده و بلاکش باشیم وگرنه اختبار در باب افتعال نباید بیاورد.
باب افتعال متابعه محسوب میشود ،لذا اگرنسبت به خدا اختبار بگوییم معنا ندارد و باید بگوییم از باب تخبیر و از باب اینکه خدا بخواهد کسی را امتحان کند، باب تفعیل میآوریم اما اختبار که میگویند شاید از این جهت باشد که انسان باید خودش به دنبال این برود که بلاها را حل کرده و به راه خود ادامه دهد وگرنه استفاده از کلمه اختبار که در باب افتعال قرار دارد، شاید صحیح نباشد.
این بلا که در اینجا میفرمایند در واقع آنچه که در عرف بر مبنای عرفی و لغوی آن دقت بکنیم، یعنی آزموده شدن در اثر شدت ناملایمات و سختی در بعضی از امور ،بعد از باب اینکه در دنیا، محل تصادم حوادث و تزاحم مسائل دنیا میباشد، لذا بحث دنیا را میآورند یعنی انسان در معرض بلیات و آزمایشهای مختلف خواهد بود.
برخی اوقات به آن دقت کنید که این آزمایشها و بلاها برخی اوقات ثمره عمل خودمان بوده و برخی اوقات یک چیزی در دنیا وجود دارد و اینکه ما یک اعمال داریم که در نهان آنها مانند جهاد تفاسیری وجود دارد، جهاد مانند تعبیری که قرآن میفرماید که قتال و جهاد را برای شما گذاشتیم، گرچه شما از آن کراهت دارید چون بحث کشتن، کشته شدن، جنگ و دعوا به میان میآید.
خداوند متعال می فرماید:« وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ» ۴ و آن برای شما کراهت دارد، کلمه «کُرْهٌ» در اینجا صفت مشبهه بر وزن فعل میباشد ، «وَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ» ؛ امیرالمومنین (علیه السلام) هم میفرمایند:«دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَهٌ وَ بِالْغَدْرِ مَعْرُوفَهٌ» ۵ یعنی خانهای که با بلا و گرفتاری در هم پیچیده شده و به نیرنگ و فریبکاری شناخته میشود؛ به همین علت ملائکه اعتراض نمودند که چرا انسان را خلق نمودی؟
سوال فرشتگان استفهامی بود چون میدانستند از آنچه که حتما در دنیا سابقه داشته که خداوند وقتی انسان را آفرید آنها «یَسْفِکُ الدِّماءَ» ۶ آنها خونریزی میکنند که بدترین آن این بوده اما نحوه آن متفاوت میباشد لذا این جمله : «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَهٌ وَ بِالْغَدْرِ مَعْرُوفَهٌ» یعنی نیرنگ و فریبکاری در آن توصیف شده و دنیا را بدان وصف کردند و شرح دادند.
بلاها و شدائد در دنیا یا مصائب و هر تعبیری که شما میکنید، دو گونه هستند: یک قسمت از آن به واسطه اختیار خودمان رخ میدهند و خودمان میخواهیم که دچار اینها میشویم و مرتکب کاری خواهیم شد که این مشکلات را برای ما ایجاد میکنند لذا سوء اختیار، جهل و حماقت، اشتباه و خیالات واهی و تصور میکنند که آن سراب میباشد.
انجام برخی از کارها موجب میشود که برای ما بلا ایجاد گردد، بلیه، بلا و مصیبت از روی سوء اختیار خواهد بود ، برای مثال با زنی ازدواج میکنی که دائما برای مصیبت ایجاد میکند ، در یک روایت دیدم که اگر کسی مورد آزار همسر خود قرار بگیرد و او را طلاق ندهد، دعای او مستجاب خواهد شد.
برخی اوقات اشتباهاتی که خود ما انجام میدهیم موجب بلا میشوند که همین بلا به وسیلهای برای امتحان مبدل میشود و امتحان آن به گونهای است که ما بتوانیم بدون یاس و ناامیدی و با رجاء کامل و امیدواری، از آن پیروز خارج شویم ، بدبختیهایی که برای ما به وجود میآیند در دست خودمان هستند.
من به یاد دارم ما در جبهه بودیم و زمانی که بازمیگشتیم حدود ۴۰ روز فرصت داشتیم ، در آن رمان مدرسه چهارباغ مسئولی به نام محسن علینقی داشت که به محض دیدن ما میگفت کجا بودی؟ از غیبتها و امتحانات خود باخبری؟ و تشویقی برای جبهه رفتن ما نمیکرد.
به یاد دارم که آقای معمار منتظری ،از جبهه برگشته بودیم که اگر اشتباه نکنم عملیات خیبر بود ، طلبه مدرسه چهارباغ بود، یک ناظم داشتیم که از طرف امام در ماه ۲۵۰ تومان شهریه میداد و شهریه در آن زمان مرسوم نبود ، برخی از علما مانند شهریه کلاسها بوده و مقسمی در کار نبود ، امام ۲۵۰ تومان به مجردها و ۵۰۰ تومان به متاهلین شهریه میداد و بعد به ۵۰۰ و هزار تومان تبدیل گردید.
آقای معمار در ابتدای طلبگی خود بسیار مودب بود و باید دو زانو یکی یکی مینشستیم تا وی (ناظم) توبیخ کند یا به ما شهریه دهد ، به او گفته شد کجا بودی؟ گفت آقا من جبهه بودم ، گفته شد چرا اجازه نگرفتی؟ در پاسخ گفت مگر نماز خواندن هم اجازه لازم دارد؟ امام دستور داد همه باید جبهه بروند من نیز تشخیص دادم که تکلیف من این میباشد بنابراین رفتم، گفت آیا باید اجازه میگرفتم؟ گفتند بله.
از جای خود برخاست و گفت عطای شما را به لقایتان بخشیدم و از حجره خارج شد ، حجره آقای معمار دقیقا بالای حجره همین فرد بود، به اتاق خود رفت و وسایل خود را جمع کرده و از مدرسه خارج شد و به حجره دوست خود در مدرسه جده رفت و در آنجا آزادانه به تحصیل پرداخت.
برخی اوقات انسان خود را درگیر میکند که بعد از آن مشکل ایجاد خواهد شد ، انسان نباید خود را درگیر مسائل گوناگون کند ، احتمال دارد مسائلی برای انسان ایجاد گردد که فرد نتواند آن را تحمل کند حال چه کسی به آنها دچار میشود؟ خودمان ؛ تصور میکنیم اگر به این راه برویم یا همه چیز به ما تعلق داشته باشد، همه چیز خوب خواهد شد اما آن را از ما میگیرند.
هرکسی باید در عدالت باشد؛ عدالت را رعایت کن تا دچار ضلالت و گمراهی نشوی ، قرآن درباره آنچه که بلاهایی که جز بدبختی دنیا و بلایای آخرت در آن وجود ندارد، میفرماید :«خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهَ ذَٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ» ۷ اینها بلاهایی هستند که خودمان ایجاد کردیم ولی نکته مثبت آن این میباشد که اگر کسی خودش را درگیر یک بلا کرد، بعد از آن بفهمد که اشتباه کرده است و از آن کار توبه کرده و از آن اشتباه خودش را خارج نماید.
قسمت دیگری از بلیات که برای ما ایجاد میشوند، در اختیار ما نبوده و از جانب خدا میباشند، حقیقت و طبیعت عالم اینگونه است ، لازمه حیات دنیا آن میباشد که ما یک مشکلات و سختیها را تحمل نماییم برای مثال اکنون هوا گرم است و چند مدت دیگر سرد خواهد بود، در کنترل ما نیست، اینها طبیعت عالم هستند.
طبیعت عالم حضرت حق بر آن میباشد که این بلیات را دارد که برخی از آنها بلا بوده و در برخی دیگر حکمت و مصلحتی وجود دارد و برای ما دارای فایده خواهد بود لذا ما باید دقت کنیم که برای آنها جزع و فزع بیهوده نکنیم چون اگر این کار را کنیم کار به ناکجا خواهد کشید.
مرحوم طیب اصفهانی بلیاتی که از جانب خدا میباشد را در هفت قسم بیان میکند: اکثر بلیاتی که به ظاهر بلا هستند و شدت و سختی دارند اما درحقیقت برای ما تفضل و نعمتی دارند برای مثال بیماریهایی که دچار آن میشویم و باید آن را مداوا کنیم چرا که به هلاکت میرسیم؛ مداوا کردن آن یک نوع بلا خواهد بود.
در دنیا یک سری نعمتها وجود دارند که به وسیله آنها خدا ما را مقاوم میکند، مقاوم میکند تا بتوانیم پرواز کنیم؛ درباره آن گفته میشود که هیچ شری نیست مگر اینکه در آن خیری وجود دارد ، در روایت قدسی داریم که «وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِی مَنْ لاَ یُصْلِحُهُ إِلاَّ اَلْفَقْرُ فَلَوْ أَغْنَیْتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِکَ» ۸
به یاد دارم در گذشته پدرم داستانی میگفت و درباره مستند بودن آن اطلاعی ندارم ، حضرت موسی در مسیر خود بنده خدایی را دید که التماس میکند: یک پول سیاه به من بده او ناراحت شد و دید که فقیر بسیار التماس میکند بعد نگاه به موسی کرد و گفت که ای پیامبر دعا کن تا خدا به من پول سیاهی عطا کند!
موسی دعا کرد اما جبرئیل نازل شد و گفت که خداوند میفرماید او ظرفیت یک پول سیاه را ندارد اما حضرت موسی درخواست خود را تکرار کرد. خداوند قبول کرده و فرمود یک پول سیاه به او بده ، مرد فقیر پول را گرفته و در بازار چرخی زد و یک کارد خرید.
بعد از خرید چاقو به خانه رفته و در را کوبید اما هیچ کس در را نگشود. پس از مدتی مادر پیرش در را باز کرد اما مرد فقیر که عصبانی شده بود او را به قتل رساند. برخی از افراد ظرفیت پول و مال داشتن را ندارند. تصور نکنید که خداوند همه را بی مصلحت فقیر آفریده، خیر فقیر هستند و باید تهی دست باشند چون ظرفیت ندارند لذا می فرماید: «وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِی مَنْ لاَ یُصْلِحُهُ إِلاَّ اَلْفَقْرُ»
۱_ سوره بقره آیه ۱۵۴
۲_سوره نحل آیه ۹۷
۳_سوره بقره آیه ۱۵۵
۴_سوره بقره آیه ۲۱۶
۵_ شرح ابن ابی الحدید جلد ۱۱ ص ۱۷۷، بحارالانوار ج ۷۰ ص ۸۲ ح ۴۵
۶_سوره بقره آیه ۳۰
۷_سوره حج آیه ۱۱
۸_ تفسیر صافی ج ۴ ص ۳۷۶ ،عوالی اللئالی ج ۲ ص ۳۰۸
بازدیدها: 21
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.