تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۵۲ جلسه ۱ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۱ جلسه تفسیر آیه صدو پنجاه و دو بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّهٌ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۵۲ جلسه ۱
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۱ جلسه تفسیر آیه صدو پنجاه و دو
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّهٌ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنی وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتی عَلَیْکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (۱۵۰) کَما أَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ (۱۵۱) فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی وَ لا تَکْفُرُونِ (۱۵۲)
و از هر کجا بیرون آمدى، [به هنگام نماز] روى خود را به سمت مسجد الحرام بگردان؛ و هر کجا بودید رویهاى خود را به سوى آن بگردانید، تا براى مردم- غیر از ستمگرانشان- بر شما حجتى نباشد. پس، از آنان نترسید، و از من بترسید، تا نعمت خود را بر شما کامل گردانم، و باشد که هدایت شوید. (۱۵۰) همان طور که در میان شما، فرستادهاى از خودتان روانه کردیم، [که] آیات ما را بر شما مىخواند، و شما را پاک مىگرداند، و به شما کتاب و حکمت مىآموزد، و آنچه را نمىدانستید به شما یاد مىدهد. (۱۵۱) پس مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم؛ و شکرانهام را به جاى آرید؛ و با من ناسپاسى نکنید. (۱۵۲)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۱۵۲
فراخوانی مردم به سپاس و یادمان
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّهٌ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنی وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتی عَلَیْکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (۱۵۰) کَما أَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ (۱۵۱) فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی وَ لا تَکْفُرُونِ (۱۵۲)
و از هر کجا بیرون آمدى، [به هنگام نماز] روى خود را به سمت مسجد الحرام بگردان؛ و هر کجا بودید رویهاى خود را به سوى آن بگردانید، تا براى مردم- غیر از ستمگرانشان- بر شما حجتى نباشد. پس، از آنان نترسید، و از من بترسید، تا نعمت خود را بر شما کامل گردانم، و باشد که هدایت شوید. (۱۵۰) همان طور که در میان شما، فرستادهاى از خودتان روانه کردیم، [که] آیات ما را بر شما مىخواند، و شما را پاک مىگرداند، و به شما کتاب و حکمت مىآموزد، و آنچه را نمىدانستید به شما یاد مىدهد. (۱۵۱) پس مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم؛ و شکرانهام را به جاى آرید؛ و با من ناسپاسى نکنید. (۱۵۲)
«فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ»۱
پیرامون ذکر و شکر سزاوار است که ذیل این آیه مجموعهای از مطالب گفته شود که حق مطلب تاحدودی ادا گردد لذا پیرامون کلمه ذکر، نکاتی را عرض میکنیم ، اولین مبحثی که درباره ذکر عرض کردیم معنای لغوی آن بود که گفتیم به معنی یادآوری، یاد بودن و توجه داشتن میباشد.
این کلمه در برابر غفلت میآید و یاد خدای متعال و توجه به او در اینجا مدنظر است که هیچ زمان، مکان و مرحلهای از زندگی برای او فرقی ندارد یعنی یاد خدا بودن شرایط خاص و محدودیت انحصاری ندارد، در هر کجا، در هر زمان و در هر مکان این باید مورد توجه قرار بگیرد و انسان نسبت به خداوند تبارک و تعالی ذکر در وجود خودش داشته باشد.
البته این ذکری که عرض کردیم برخی تصور میکنند که حتما بایستی زبانی باشد، خیر؛ ذکر به معنای واقع در باطن انسان وجود دارد که انسان متوجه ذات احدیت باشد؛ البته این به زبان آوردن هم برخی اوقات بر این ممارست میشود که کم کم ذکر در وجود انسان ایجاد گردد ،لذا به عبارت دیگر علامت ذکر این میباشد که در لسان بر آن توجه هم جریان داشته باشد.
لذا ذکر به معنای یادآوری چیزی این در دل و بر زبان جاری کردن نیز است جدای از اینکه به چه علت ما ذکر نداریم؟ اول مطلبی که به ذهن میخورد این است که چرا ذکر نداریم و چه کاری انجام دهیم تا ذاکر شویم؟ چه کنیم تا غفلت را از خودمان دور کنیم؟
آنچه که مسلم میباشد این است که اولین مرحلهای که ما را به مقام ذکر میرساند، ایجاد قابلیت برای خودمان خواهد بود ، باید در دل صلاحیت توجه به خدا را ایجاد کنیم بعد زبان بر آن جریان پیدا میکند و کم کم ذکر در وجود ما نهادینه میشود.
ذکر در وجود هر فردی به حسب حال آن شخص ایجاد میشود یعنی یک کلی مشککی میباشد که برای هر فردی متفاوت است ، لذا اگر کسی ذاکر باشد آن مراتب دارد، اگر مراتب اعلای آن را داشته باشد هیچ چیز نمیتواند او را از یاد خدا بیرون کند و باز دارد پس اگر کسی در مراحل پایین باشد احتمال برگرداندن او وجود دارد.
مسلما زمینهسازی برای ایجاد ذکر این است که ما از آلودگیها پاک شویم و طبق آن روایتی که فرمود اگر کسی دل و قلب خود را از سوی الله پاک کند در نتیجه یاد خدا در دل او ایجاد خواهد شد ، بنابراین هرچه این دل پاکتر باشد، یاد نیز خالصتر میشود، دل انسان بهگونهای است که آلودگی دارد اما کمی به یاد خدا نیز میتواند باشد.
لذا برخی اوقات ذکر خدا را داریم و برخی اوقات از آن محروم هستیم؛ البته که وجود این آلودگی نسبی میباشد ، هرچقدر سمت ذکر تقویت گردد، غفلت از انسان پر میکشد و کم کم انسان از آن آلودگیها رهیده شده و از سوی الله پاک شده و دل او فقط جایگاه ذکر خداوند تبارک و تعالی خواهد بود.
هر چه او میبیند، میشنود و بر او میآید و هر چه از او سر میزند یاد و توجه خدا میباشد و غفلت در آن نیست؛ زمانی که غفلت در آن نباشد منجر به معصیت نیز نمیشود ، اگر غفلت نباشد و توجه باشد ممکن است هر کسی اعمالش را به آنچه که در دل دارد انجام دهد ، شاید آن الاعمال بالنیات که در روایت فرمود چون نیت یعنی «ما قصد» و «ما قصد» یعنی آنچه در دل ما وجود دارد و ما به دنبال آن هستیم.
لذا لازم است ابتدا زمینه ذکر را در خودمان ایجاد کنیم سپس اسباب آن توجه خاص و واقعی را فراهم نماییم که یکی از آنها زبان میباشد و تذکراتی که باید با زبان ایجاد کنیم تا ذکر ایجاد گردد و در نهایت آن ذکر در وجود ما نهادینه میشود.
در روایات فرمودهاند که اگر کسی برخی از اذکار را بیان کند کم کم ذکر خدا در دل او ایجاد خواهد شد؛ برای مثال در روایت داریم هرکسی سی مرتبه ذکر «سبحان الله و الحمدلله و لاالهالاالله و الله اکبر» را با اخلاص بگوید و مفاهیم آن را با اراده دل بیان نماید، خدا را فراوان یاد نموده و مصداق «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ کَثِیراً» ۲ میشود.
آیاتی که پیرامون مسئله ذکر بیان شدهاند مانند «الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً» ۳ یعنی در حال حرکت، در حال نشستن و در هر حالی خدا را یاد کنید و آن را به کسانی که قیاما و قعودا ذکر دارند، توصیف میکنند و نیز خداوند متعال فرموده :«وَ اذْکُرْ رَبَّکَ کَثِیراً» یا «وَاذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعًا»۴
خداوند متعال می فرمایند:«وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَهً وَ أَصِیلًا» ۵ صبحگاهان و شامگاهان همیشه در ذکر خدا هستند «اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً» ۶ این آیات نمونههایی از توصیههای قرآن در ادای ذکر زیاد و برطرف کردن موانع ذکر و توجه و ازبین برد غفلت از دلها میباشد.
بهترین ذکری که در قرآن بیان شده، ذکر خداوند است که به همراه خود تسبیح و تنزیه خدا را داشته باشد «اذْکُرُوا اللَّهَ وَسَبِّحُوهُ» ۷ این بهترین ذکر خدا میباشد که به دنبال خودش تسبیح خدا را دارد، تسبیح به معنای منزه ساختن خدا از آنچه که قابلیت بر حق نیست.
همچنین خداوند متعال می فرماید:«وَسَبِّحُوهُ بُکْرَهً وَأَصِیلًا» ۸ آغاز و پایان روز را باید ذکر داشته باشید یعنی با ذکر خدا شروع کرده و با ذکر خدا پایان دهید ، فرمود:«وَسَبِّحُوهُ» که آغاز روز را با ذکری انجام میدهید که آن تسبیح است «وَسَبِّحُوهُ بُکْرَهً وَأَصِیلًا» و همچنین می فرماید:« «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذکُرُوا اللَّهَ ذِکرًا کَثیرًا» ۹
در اکثر موارد دقت داشته باشید ما چنین چیزی نداریم که زیاد نماز بخوانیم اما از لحاظ ذکر در قرآن چندین مرتبه از ذکر سخن به میان آورده شده و برای آن کثیر آورده چون ذکر کثیر اهمیت زیادی دارد ، ذکر کثیر چه در این باشد که نماز بخوانیم چه در قرآن خواندن یا در دعا خواندن یا اینکه تسبیح بگوییم همه اینها اسباب ذکر هستند و اینکه ما بتوانیم همیشه به یاد خداوند تبارک و تعالی باشیم.
در چه زمانی یاد خداوند در انسان تاثیرگذار است؟ زمانی که از آلودگی پاک باشد ، چه زمانی انسان از ذکر خدا متاثر میشود؟ زمانی به ذکر مداومت داشته باشد؛ اکثر علمای بزرگ را من به خدمتشان رسیده بودم در آن زمانی که ما تحصیل میکردیم، دائم الذکر بودند.
من به یاد دارم که آیت الله بهجت که ما برای درس به خدمت او میرسیدیم، ایشان از در که وارد میشدند در حال ذکر گفتن بودند تا زمانی که درس را آغاز میکرد به ذکر مشغولیت داشت و بعد از اتمام درس نیز مجددا ذکر میگفتند ، در این مدرسه برخی از آیاتی که بودند که ما در خدمت آنها تلمذ میکردیم، آنها دائما ذکر میگفتند.
به یاد دارم که یکی از آقایان میگفت :«استغفرالله و اسئل الله التوبه» و همیشه اشک در چشمان او بود و دائما این ذکر را میگفت، همه این مصداق ذکر کثیر و مصداق «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ» ۱۰
آثاری که برای ذکر در قرآن بیان شدهاند، آرامش دلها، اجتناب از گزافهگویی، بصیرت یافتن، فوز و پیروزی، تامین منافع، زنده بودن و حیات دل، خروج از حزب الشیطان، جلب رحمتهای الهی، رستگاری، نورانیت دل، هدایت یافتن و ممانعت از انجام فحشا هستند که اگر کسی توجه و یاد خدا را در دل داشته باشد همین توجه و تذکر باعث میشود که کسی فحشا و منکر انجام ندهد.
آثاری که در قرآن برای ذکر بیان شده که همه آنها را خداوند در قرآن بیان نموده و آن را میبینیم ، یک سری موانع برای ذکر وجود دارد و دلایلی هستند که مانع از ذکر خدا میشوند ممکن است بپرسند ما چرا نمیتوانیم نماز بخوانیم؟ چرا نمیتوانیم به یاد خدا باشیم؟ در وجود این افراد موانعی وجود دارد که باید آنها را پاک کنند؛ متقضی همیشگی است.
دل انسان همیشه مقتضی معرفت حق، یاد و توجه خدا میباشد اما یک موانعی در او وجود دارد که مانع از توجه به خداوند میشوند به عبارت دیگر انسان غافل میشود ،مناشی غفلت که همان موانع ذکر میباشند برای مثال کسی که همیشه به دنبال آلات لهو و لعب است؛ آثار این آلات لهو و لعب تابع بر مفاسد عباد میباشد ،لذا یکی از مفسدههای آلات لهو و لعب این میباشد که انسان را از ذکر الله دور میکند.
دلبستگی به اموال یا کسی که به مال دلبستگی دارد و همیشه توجه به مال دارد و مال را برای خود عزیز میداند و نمیتواند آن را خرج کند و حتی کم کم در ضروریات زندگی خود نیز آنها را هزینه نخواهد کرد.
استاد ما آقای فقهی تعریف میکرد که در بازار اصفهان یک احمد گیوهای کار میکرد که نزولخور بود و هر چه پول داشت صرف نزول میکرد، طلبهای وصول شده را مجددا نزول میداد در چنین حالتی به کمترین خرج و مخارج اکتفا میکرد ،چرا به او گیوهای میگفتند چون گیوههای خود را فروخته و آن را نیز نزول داده بود.
از استاد پرسیدیم که بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟ گفت او یک زن متدینهای داشت که وی پس از فوتش ایستادگی کرد و نزولها را به افرادی میشناخت و کسانی که نمیشناخت بازگرداند سپس خدمت آیت الله خراسانی رسیدند و باقی مال را تخمیس نمود تا بعد اجازه داد میان فرزندانش تقسیم گردد.
امروزه زنان اینگونه نیستند، ماشین و پولها را توقیف میکنند و منزل را به مزایده میگذارند و باقی اموال را نیز تقسیم میکنند ، دیگری دلبستگی به اولاد: برخی از افراد هستند که به واسطه اولاد خود از ذکر و توجه به خدا غافل میشوند. دیگری اقدام به خیانتکاری: خیانت کردن به دیگران اجازه توجه به خدا را نخواهد داد و فرد غافل میشود.
همنشین بد و دوستان ناباب و همچنین کسی که قرین شیطان باشد ، در چیزهایی که باعث میشود انسان قرین شیطان باشد ؛ از ذکر خدا غافل میشود ، کینهتوزی: کسی که کینهتوز است تا حدی در دل خود کینه میپروراند که جایی برای یاد خدا نیست دائم به یاد انتقامجویی خود بوده و اینکه در برابر کینههای خود پاسخگو باشد، شرابخواری و قماربازی همه اینها مانع از ذکر خدا میشوند یا کسی که قساوت قلب دارد.
بحث داعشیها متفاوت است ،در کلیپهایی که منتشر میکنند، چگونه آدم میکشند؟ ما هم در جبهه آدم کشتیم اما نه اینگونه، مردم را مظلومانه به قتل میرسانند ، ممکن است دو طرف مردانه بجنگند یا با اسلحه یکدیگر را بکشند اما اینکه چشمهای فرد را میبندند و او را به سمت گودالی میبرند تا در آن سقوط کند.
یکی دیگر از موانع ذکر سستی و کاهلی در اعمال انسان میباشد مانند تنبلی در نظافت کردن، عبادت ؛ برخی از افراد تنبل بوده و با وجود قبول داشتن نماز، آن را به جا نمیآورند؛ این موارد باعث میشوند غفلت بر انسان چیره شود ، کفر ورزیدن که کفر به معنای مطلق است یکی از کفرها، کفران نعمت میباشد بهگونهای که تصور کند این نعمات به خود او تعلق دارد ، این مورد باعث غفلت انسان خواهد شد.
بدتر از همه این موارد، نفاق است؛ در نفاق انسان دائما در این تفکر میباشد که در مقابل یا پشت سر افراد چه بگوید تا همان فرد یا دیگران از او راضی باشند یا دشمنان رضایت پیدا کنند لذا توجه او به خدا نخواهد بود، مسلما ذکر و توجه به ذات احدیت برای ما اهمیت دارد و تصور میکنم اگر کسی بتواند مقام ذکر را در خودش ایجاد نماید، زمانی است که فرد به مقام انس نائل میشود.
اگر کسی با خدا مانوس شد کم کم زمینه حب الله در او ایجاد شده و اطاعت خداوند برای او عادی شده و به راحتی از خداوند اطاعت خواهد کرد و اگر از خدا اطاعت کرد، باعث میشود که حب الله نیز شامل او شده و محب خداوند گردد ، اگر کسی محبوب و محب خدا شد، بالاخره به عاشقی میرسد، به عشقی که اگر یاد خدا نباشد میمیرد.
بدون خداوند میمیرد ؛ عشق الله اینگونه است، اینکه در روایت داریم هرکسی عاشق خداوند باشد، خدا او را میکشد خیر! درواقع طبیعت آن اینگونه میشود که اگر من عاشق خدا شدم به دنبال وصال هستم ،لذا همیشه عاشق به دنبال وصال معشوق است ، پس اگر کسی عاشق باشد بدون یاد خدا خواهد مرد.
لذا اگر جامعه، جامعهای باشد که یاد خدا در آن نباشد کم کم از آن جامعه پر کشیده و جایگاهی در آن ندارد و از خانوادهای که ذکر الله، توجه به خدا، امرونهی خدا حاکم نباشد، کم کم او رفته و از آن جدا میشود؛ بنابراین ذکر بسیار مهمی بوده که اگر کسی بتواند آن را تحصیل کند و زمینه آن را ایجاد نماید، برای او ثمرات زیادی در پی خواهد داشت.
نکته جالب آن این است که ذکر الله را با خود ذکر الله ما بتوانیم ایجاد نماییم {فَاذْکُرُونِی} این را میگوید منتهی این ذکر و توجه فقط برای او میباشد {فَاذْکُرُونِی} سپس اگر {فَاذْکُرُونِی} شد، {أَذْکُرْکُمْ} میشود.
منابع
۱_سوره بقره آیه ۱۵۲
۲_سوره آل عمران آیه ۴۱
۳_سوره آل عمران آیه ۱۹۱
۴_سوره اعراف آیه ۲۰۵
۵_سوره انسان آیه ۲۵
۶_سوره احزاب آیه ۴۱
۷_سوره احزاب آیات ۴۱ و ۴۲
۸_سوره احزاب آیه ۴۱
۹_سوره احزاب آیه ۴۱
۱۰_سوره بقره ۱۵۲
بازدیدها: 2
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.