۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » تفسیر آیه 21 متقیـن
  • شناسه : 2608
  • 17 آوریل 2022 - 6:00
  • 77 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
آیه ۲۱ بقره (خطبه متقین) جلسه ۲۵
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه 21 | عبادت ، خلقت ، تقوا | جلسه 25

آیه ۲۱ بقره (خطبه متقین) جلسه ۲۵

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۲۱ – جلسه ۲۵ حجت الاسلام و المسلمین رضوانی شرح خطبه مُتَّقین (همّام) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (۲۱) به نام خداوند بخشنده بخشایشگر اى مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانى را […]

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۲۱ – جلسه ۲۵

حجت الاسلام و المسلمین رضوانی

شرح خطبه مُتَّقین (همّام)

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (۲۱)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

اى مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانى را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید. (۲۱)

http://bayanbox.ir/view/5122040553263843431/poster4.jpg

——————————————————–

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعِینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اللَّعْنَهُ الدّائِمَهُ عَلیَ اَعْدائِهِمْ مِنَ اْلآنِ اِلی قیامِ یَوْمِ الدِّینِ».

«یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‏».[۱]

http://bayanbox.ir/view/1308105324576933146/006.gif

طرح کلّی بحث

«یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‏»

در راستای کلمه‌ی «اعْبُدُوا» در این آیه که بندگی خدا را از حضرت حق امر فرموده، تا به جایی که به «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» فرموده‌اند رسیدیم. چگونگی تقوا داشتن و به دست آوردن آنچه که به عنوان تقوا لحاظ شده است را در خطبه‌ی همّام حضرت امیر المؤمنین در نهج البلاغه دنبال می‌کردیم. به بخشی از علائم و نشانه‌های متّقین پرداختیم، نشانه‌ی آخری که عرض کردیم: «الخُشوعُ فِی العِبَادَه».  خشوع در عبادت را فرمودند.

خشوع در عبادت و تفکّر

مرحوم بحرانی ذیل این کلمه می‌فرماید که: «وَ هُوَ مِن ثَمَرَهِ الفِکر»،  می‌فرماید: این (خشوع) از ثمرات و نتایج اندیشیدن «فِی جَلَالِ المَعبُود»، در بزرگی و عظمت حضرت حق است. «وَ مُلَاحِظَهِ عَظَمَتِهِ الَّذی هُوَ روحُ العِبَادَه». شعر این را هم برای ما خواندند.

تفاوت فقر و فاقه

امّا هشتمین علامت را می‌فرمایند: «التَّحَمُّلُ فِی الْفَاقَهِ». فاقه تنگدستی و تهی‌دستی خیلی شدید را می‌گویند. نیازها و گرفتاری‌ها بسیار زیاد است، از آن طرف هم انسان برای رفع این گرفتاری به جایی نمی‌رسد. «الفَقرِ وَ الفَاقَه»، فقر آن نیازمندی مطلق انسان است، انسان‌ها همه نیازمند در همه چیز هستند. امّا فاقه آن چیزهایی است که باعث شده است انسان در دنیا از خیلی مسائل محروم باشد.  

– به آن‌ها نمی‌رسد.

– تهی‌دست شود، تنگدست شود. در تنگناها و مضیقه‌های سخت زندگی قرار بگیرد.

تحمّل در تنگدستی شدید

می‌فرمایند: «التَّحَمُّلُ فِی الْفَاقَهِ»، این‌ها (متّقین) متحمّل هستند. یعنی به دنبال این هستند که این (فاقه) را بپذیرند و جزع و فزع نکنند. در برابر ذات احدیّت، در جایی که فقر و فاقه زیاد بر آن‌ها وارد شده است، شکوه نکنند. مرحوم بحرانی می‌فرماید: «وَ ذَلِکَ بِتَرکِ الشَّکوى»،  به این‌که شکایت کردن و شکوه را ترک کنند «إِلَی الخَلق». بعضی افراد هستند همین که به ما می‌رسند شروع به شکوه کردن می‌کنند! مدام می‌گویند: چرا این اتّفاق برای من افتاد؟ یعنی به قضای الهی تن نمی‌دهند. همیشه شکوه می‌کنند.

شکوه نکردن در برابر مردم

انسانی که متّقی باشد تحمّل در فاقه دارد، لذا شکوه به خلق را ترک می‌کند، این‌که از خلق طلب کند را ترک می‌کند. می‌فرماید: «بِتَرکِ الشَّکوى إِلَى الخَلق وَ الطَّلَبِ مِنهُم‏»، این‌که از مردم و از خلق خدا چیزی را مطالبه کند ترک می‌کند.

– مطالبه نکند.

– نمی‌کند، ترک می‌کند، ترک مطالبه می‌کند.

نمونه‌ای از صبر و توکّل انسان متّقی

«إِظهَارِ الغِنَى عَنهُم»، در برابر مردم… یک آقایی از اقوام هست، پدر دو شهید است، دو نفر از دامادهای او هم شهید شده‌اند، یک داماد هم داشت که دو سه سال پیش در حالی که جوان بود یک مرتبه سکته کرد و مُرد. بچّه‌های شهید را هم شوهر دادند، مرگ ناگهانی برای آن‌ها اتّفاق افتاد. امّا من هر وقت او را دیدم به ذکر و عبادت مشغول است و نماز اوّل وقت در مسجد او ترک نمی‌شود. هر وقت از جلوی مغازه‌ی او هم عبور می‌کنید، می‌بینید که قرآن تلاوت می‌کند. من هیچ وقت ندیده‌ام حتّی یک مرتبه شکوه داشته باشد، شکایت کند.

– این همه از اولاد و نوه و داماد از دست داده است.

– شوخی نیست، دو نفر از دامادهای او، دو نفر از پسرهای او، پسر اوّل و دوم او شهید شده‌اند. داماد اوّل و دوم او هم شهید شده‌اند.

– نوه‌ی او هم فوت کرده است.

– نوه‌ی اوّل دختری خود را هم شوهر داده، او هم در زمان عقد کشته شد. داماد آخر او هم یک مرتبه سکته کرد و فوت کرد. این‌ها خیلی مصیبت سنگینی است. امّا هیچ وقت من ندیدم این مرد و حتّی خانم او اخم کنند و گله کنند، یا شکوه کنند، یا از جمهوری اسلامی مطالبه‌ای داشته باشند. همان زندگی قدیمی خود را دارند. اسم آن‌ها را هم بگویم بد نیست، از کفعمی‌ها هستند، معروف هستند، یکی از کفعمی‌ها است. خیلی انسان صبوری است، گاهی اوقات انسان یک مصداق‌هایی در عوام می‌بیند که برای او درس است.

صبور بودن از ثمرات تفکّر

نکته‌ای که در کلمات مرحوم بحرانی است می‌فرماید: (صبر) ثمره‌ی فکر است. یعنی درباره‌ی آنچه در فاقه برای انسان وجود دارد، اندیشه کند. اندیشیدن در این راه و فکر کردن، خیلی مهم است.

– اگر انسان را اندیشه بنامیم، خطا نکرده‌ایم.

– در روایات هم داریم: «التَّفَکُّرُ فِی السَّاعَه أَفضَلُ مِن عِبَادَهِ سَبعین سَنَه» (منبع یافت نشد) و امثال این روایت را زیاد داریم. فکر کردن و اندیشه کردن در این راستا (در راستای مشکلات) خیلی مهم است. مورد اهمّیّت و اهتمام است که انسان فکر کند، اندیشه کند. لذا ثمره‌ی فکر، این است که (انسان متّقی) تحمّل در فاقه دارد. «التَّحَمُّلُ فِی الْفَاقَهِ وَ ذَلِکَ بِتَرکِ الشَّکوی إِلَی الخَلق وَ الطَّلَبِ مِنهُم وَ إِظهَارِ الغِنَی عَنهُم».

قناعت منشأ تفکّر

این (تفکّر) از کجا نشأت می‌گیرد؟ بعد می‌فرماید: «وَ ذَلِکَ یُنشأ عَنِ القِنَاعَهِ وَ الرِّضَا بِالقَضَا» «وَ یُنشَأ عَنِ القِنَاعَهِ وَ الرِّضَا». دو نکته خیلی مهم است، یکی این‌که انسان قناعت داشته باشد. به آنچه که خداوند به انسان اعطا فرموده و رزق قرار داده، قانع باشد. «قَنَعَ» یعنی به آنچه خدا به ما داده است بسنده کنیم. «وَ الرِّضا بِالقَضاء»، و انسان راضی به قضای الهی هم باشد. خدا هر چه حکم کند ما به همان رضایت بدهیم، راضی باشیم. راضی بودن به هر چه که می‌خواهد باشد. لذا انسان در فاقه تحمّل داشته باشد همین است.

تنگدستی‌های غیر مالی

هر وقت تنگدستی عنوان می‌شود بیشتر در ذهن ما تنگدستی مالی می‌آید. در صورتی که بعضی وقت‌ها یک فاقههایی برای انسان به وجود می‌آید و در یک تنگناهایی قرار می‌گیرد که شاید جان انسان در خطر قرار بگیرد.

– سفر کن، از هوای خویش رو، در ملک رضا بنشین که در سیر و سلوک اعجاز، ما را به آخرین منزل…

ابا عبد الله، مصداق اکمل رضایت

– ببینید رضا داشتن خیلی مهم است، در کلمات حضرت ابا عبد الله الحسین در واپسین لحظات حیات ایشان در دنیا ـ‌در روایات داریم‌ـ آمده است که «رِضًا بِقَضَائِکَ»  را بر زبان می‌آوردند. این‌که می‌فرمایند مصداق اکمل «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه»  حضرت أبا عبدالله است. باز به این توصیف می‌شود که: «راضِیَهً مَرْضِیَّهً».  این‌که راضیه را مقدّم بر مرضیّه آورده‌اند دلالت بر همین دارد که میزان و ملاک این‌که خدا از ما راضی است یا راضی نیست، رضایت ما است.

رضایت به قضای الهی ، سبب رضایت خداوند

آیا ما از خدا راضی هستیم؟ اگر ما از خدا راضی باشیم بدانیم که خدا هم از ما راضی است. لذا راضیه را اوّل آورده‌اند، یعنی نفس مطمئنّه اوّلین خصوصیّتی که بعد از اطمینان خود نسبت به حضرت حق دارد، این است که راضی است. رضا به آنچه که خداوند برای او قرار داده است.

اگر راضی بود «مرضیّه»، مورد رضایت حضرت حق هم قرار می‌گیرد. این‌که راضیّه به مرضیّه تقدّم دارد دلالت بر این دارد.

– تأیید این‌که شما فرمودید این است که عوام هم می‌گویند خدایا «رِضاً بِرِضَائِک». این می‌شود؟

– بله.

– راضی به رضای تو هستم.

– این اظهار کردن است. انسان رضایت واقعی داشته باشد. تحمّل که فرموده‌اند باب «مُتَابعه» است، «تَفَعُّل»، یعنی به دنبال این است آنچه برای او از طرف خدا قرار داده شده است بپذیرد.

– از شکایت گر زنی دم جای آه نیست.

– بله. پس بنابراین می‌فرمایند: «وَ ذَلِکَ»، و این تحمّل در فاقه به این‌ است که شکایت به خلق و طلب از آن‌ها را ترک کند، بی‌نیازی از خلق اظهار کند. این «یُنشأ»، یعنی نشأت گرفته است «عَنِ القَنَاعَهِ وَ الرِّضَا بِالقَضَاء». از آن‌جایی نشأت گرفته که قناعت دارد و راضی به رضای حضرت حق است.

بلند همّتی انسان متّقی

سومین مورد: «وَ عُلُوِّ الهِمَّه»،  همّت بلند مرتبه دارد، همّت بالا دارد.

همّت بلند دار که مردان روزگار     از همّت بلند به جایی رسیده‌اند

نه این‌که بنشیند و دست روی دست بگذارد. رضا به قضای الهی دارد، در فاقه هم شکوه نمی‌کند، شکایت نمی‌کند، از خلق مطالبه نمی‌کند، اظهار قنا هم می‌کند. امّا منتظر نمی‌نشیند، در تلاش است. «لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏». 

– نامش به کارگاه جهان پایدار ماند آن سرفراز                کز دل و جان تن به کار داد

– بله.

وعده‌ی الهی برای صابران

«وَ یُعِینُ عَلَى ذَلِک مُلَاحِظَهُ الوَعدِ العَاجِل وَ مَا أَعَدَّ لِلمُتَّقین». می‌‌فرماید: چه چیزی به تحمّل کردن کمک می‌کند؟ آنچه که خداوند برای او قرار داده و به او وعده داده است. این فرد متّقی ملاحظه می‌کند آنچه خدا به او وعده داده است، بهشت و… آنچه که «وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ».  «جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ»، این اقلّ مساحت می‌شود برای این‌که آسمان و زمین، اندازه‌ی جنّت را مشخّص کند. اگر پهنا را نگوییم، اگر معنای عرض و طول را نخواهیم بگوییم. بگوییم آسمان‌ها و زمین پهنای بهشت است، طول آن چقدر است؟ نامحدود است.

اقلّ این است که این عرض را به عنوان مساحت معنا کنند، بگوییم به اندازه‌ی آسمان‌ها و زمین است. اندازه‌ی آسمان‌ها و زمین را چه کسی توانسته است به دست بیاورد؟ «جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ»، یک آسمان نگفته است، تا به حال کسی نتوانسته حدّ و حدود آسمان‌ها را مشخّص کند.

– یک چیزهایی گفته‌اند. عرض ما در کلام قرآن است که می‌فرماید: «عَرْضُهَا السَّماواتُ»، سماوات جمع است، جمع مُحَلّی به الف و لام، افاده‌ی عموم می‌کند. یعنی همه‌ی آسمان‌ها، همه‌ی آسمان‌ها چقدر است؟

– مطلق است.

نامحدود بودن خلقت خدا

– حضرت موسی (به خدا) گفت: یک معجزه‌ی قوی‌تر به من نشان بده که اعتقاد من زیاد شود. حضرت حق گفت: بالای آن چاه برو و یک سنگ بینداز. سنگ را انداخت. بعد حضرت حق گفت: بدان که هزاران موسی آمده‌اند و سنگ در این چاه انداخته‌اند و این چاه پر شده است و من دوباره آن را خالی کرده‌ام. یعنی خلق خدا نامحدود است. خلقت خدا نسبت به آنچه هست و ما داریم می‌بینیم خیلی بیشتر است.

– بعضی چیزها در قرآن آمده است، در شکم مادر چیست. الآن با دستگاه می‌توانند ببینند.

– خیلی وقت‌ها اشتباه هم می‌کنند. سه بُعدی را بعضی وقت‌ها می‌گیرند، بعد هم می‌بینند اشتباه کرده‌اند!

– چهار ماه به بالا را می‌توانند بفهمند.

تمام امور دنیا به اذن خدا

– بله. همه‌ی این موارد که می‌گویید نشأت گرفته از چیست؟ از آنچه که خدا عنایت کرده است. خود ما که نقشی نداریم. این‌که شما می‌گویید، مؤیّد آنچه است که خدا در قرآن می‌فرماید: وجود بشر در رحم مادر، در ظلمات ثلاث است. باید این آیات را مؤیّد قرار بدهیم. همه‌ی چیزهایی که می‌گویید درست است، اگر توانستید یک کسی را زنده کنید، یعنی کسی تا به حال توانسته است در این دنیا علمی داشته باشد که نگذارد کسی بمیرد؟ مرد‌ه‌ای را زنده کند؟ الّا این‌که این کارها «بإذن الله» است، فقط به اذن خدا است. هر کاری کنیم در آخر به اذن خدا می‌رسیم.

اگر کسی توانست چیزی را به عنوان نطفه خلق کند، در عرض نطفه که خدا خلقت کرده است و از آن بشر متولّد می‌شود. نهایت کاری که انجام می‌دهند نطفه‌ی یک نفر را می‌گیرند، در یک رحم مصنوعی آن را تبدیل به انسان می‌کنند. امّا مواد اوّلیه را از کجا آورده‌اند؟ از «ما خلق الله» است. از خود چیزی ندارند.

صبر در شدّت و سختی

«التَّاسِعَه»،  می‌فرماید: نُهمین علامت برای انسان متّقی در ذیل خطبه‌ی همّام «الصَّبرُ فِی الشِّدَّه» است. صبور بودن در سختی‌ها. شدّت در این‌جا سختی‌هایی است که برای انسان پیش می‌آید. مرحوم علّامه طباطبایی درباره‌ی صبر در ذیل آیه‌ی بیست و هشتم سوره‌ی مبارکه‌ی کهف می‌فرمایند: «مُضایقه النَّفس»،۲۰:۲۷ صبر یعنی مضایقه، یعنی در مضیقه قرار دادن، در تنگنا قرار دادن نفس. به این صبر می‌گویند.

انواع صبر

البتّه صبر در سختی‌ها و مشکلات یک مورد است، در مصائب یک مورد دیگر است. سه بخش دیگر هم دارد؛ صبر در طاعت، صبر در معصیت و صبر در نعمت. صبر در نعمت شکر نعمت است، صبر در مصیبت همین تحمّلی که فرموده‌اند است. در مشکلات و گرفتاری‌ها «قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ».   «وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ»  هم آن را تأیید می‌کند. صبر در طاعت هم این است که انسان تن به بندگی خدا بدهد و اطاعت کند. صبر در معصیت هم باز همین است، این‌طور است که خود را در مضیقه قرار بدهد و آنچه حرام الهی است مرتکب نشود.

لذا «الصَّبرُ فِی الشِّدَّه»، قبل از آن هم فرموده: «وَ کَذَلِکَ». یعنی «التَّحَمُّل بِالصَّبرِ بِالطَّاعَه».

حضرت زینب، اسوه‌ی صبوری

– گفت پیغمبر خدا ایمان نداد                          آنکه را نبود صبوری در معاش

ایّوب صابر است ولیکن در این مقام                   انصاف ده که ریزه خور خوان زینب است

– این خیلی نکته‌ی مهمّی است. این‌که ریزه ‌خوار است. یعنی تحمّل مشکلاتی که حضرت ایّوب نسبت به بیماری و فقر و تنگدستی و بیچارگی کرد برای خود او بود. امّا حضرت زینب مصائب بسیار سختی را تحمّل کرد. بچّه‌های یتیم و راه‌های طولانی و این بدرفتاری‌هایی که سربازهای یزید با بچّه‌ها و زن‌ها داشتند. این‌ها برای حضرت زینب خیلی سخت بود و بر ایشان خیلی سخت گذشت.

شام، سخت‌ترین منزل برای حضرت زینب

بدتر از همه در شام بود، آن‌جا اجانب طمع می‌کردند و خیلی به اهل بیت سخت گذشت. حضرت سجّاد (علیه السّلام) فرمود: بدترین جا برای ما شام بود، «الشَّام الشَّام الشَّام». عرض کردند: یا ابن رسول الله، در کجا خیلی به شما سخت گذشت؟ فرمود: «الشَّام الشَّام الشَّام». آنچه که ما دقّت کردیم هیچ چیزی نیست، مگر همان‌جا که اجانب نسبت به نوامیس پیغمبر اظهار طمع می‌کردند. البتّه ناگفته نماند که هیچ یک از آن‌ها نتوانستند حتّی به اندازه‌ی یک ذرّه به زنان و دختران اهل بیت دست پیدا کنند. امّا همین که طمع کرده بودند و اظهار کرده بودند، خیلی به اهل بیت سخت می‌گذشت. حضرت سجّاد فرمود: امان از شام که خیلی به ما سخت گذشت.

طلب رزق و روزی حلال

«العَاشِرَه الطَّلَبُ فِی الحَلَال».  علامت دهم برای متّقین در این راستا این است که آن‌ها به دنبال حلال هستند. رزق حلال را طلب می‌کنند. رزق شامل همه چیز است. کسی که همسری هم ندارد به دنبال چیست؟ به دنبال این است که یک زن حلال برای خود پیدا کند.

عفّت، منشأ حلال طلبی

لذا منشأ این‌که دنبال حلال باشند «العِفَّه» است. لذا این‌که کلمه‌ی «العِفَّه» را این‌جا می‌آورند نشانه‌ی این است که در مسائل ناموسی اگر کسی به دنبال حلال و مطالبه‌ی حلال باشد، مهم‌تر از این است که در مسائل مالی دنبال حلال باشد. حلال در مسائل مالی آسان‌تر است، این‌که انسان در مسائل مالی حلال باشد زیاد سخت نیست. امّا در نوامیس سخت‌تر است. لذا عفّت منشأ بر حلال طلبی انسان متّقی است. همیشه به دنبال حلال خدا است.

بماند که در دنیای امروز حلال خدا را حرام کرده‌اند، حرام خدا را حلال کرده‌اند! بدتر این‌که روایت فرمود: معروف‌ها منکر شده، منکرها معروف شده است!

http://bayanbox.ir/view/1308105324576933146/006.gif

بازدیدها: 0

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1