۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » تفسیر آیات 08 تا 20
  • شناسه : 2268
  • 23 فوریه 2022 - 6:47
  • 159 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
آیه ۸ تا ۲۰ بقره (صفات منافقین ) جلسه ۵۳
آیه ۸ تا ۲۰ بقره (صفات منافقین ) جلسه 53

آیه ۸ تا ۲۰ بقره (صفات منافقین ) جلسه ۵۳

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۸ تا ۲۰ جلسه ۵۳ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۷۲ جلسه شرح ویژگیهای منافقین بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ (۸)  به نام خداوند بخشنده بخشایشگر و برخى از مردم مى‏گویند: «ما به خدا […]

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۸ تا ۲۰ جلسه ۵۳

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

۷۲ جلسه شرح ویژگیهای منافقین

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ (۸) 

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

و برخى از مردم مى‏گویند: «ما به خدا و روز بازپسین ایمان آورده‏ ایم»، ولى گروندگان [راستین‏] نیستند. (۸)

http://bayanbox.ir/view/5122040553263843431/poster4.jpg

—————————————————————————

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعِینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اللَّعْنَهُ الدّائِمَهُ عَلیَ اَعْدائِهِمْ مِنَ اْلآنِ اِلی قیامِ یَوْمِ الدِّینِ».

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ (۸)  یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ (۹)   فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ (۱۰)

و برخى از مردم مى‏گویند: «ما به خدا و روز بازپسین ایمان آورده‏ ایم»، ولى گروندگان [راستین‏] نیستند. (۸) با خدا و مؤمنان نیرنگ مى‏بازند؛ ولى جز بر خویشتن نیرنگ نمى‏زنند، و نمى‏فهمند. (۹) در دلهایشان مرضى است؛ و خدا بر مرضشان افزود؛ و به [سزاى‏] آنچه به دروغ مى‏گفتند، عذابى دردناک [در پیش‏] خواهند داشت. (۱۰)

http://bayanbox.ir/view/1308105324576933146/006.gif

الطاف نسبت به مؤمنین

و بلیّات نسبت به منافقین

«وَ یَمُدُّهُمْ فی‏ طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ»[۱] که در ذیل این آیه به دنبال مبحث آن به بلیّه‌ها و بلاهایی که اهل نفاق در دنیا دچار می‌شوند و ۱۵ مورد را عرض کردیم. ۱۵ مورد هم برای اهل ایمان از آن فضایلی که خدا عنایت می‌کند. البتّه غیر از این‌ها هم شاید متصوّر باشد که هم برای الطاف نسبت به مؤمنین و هم بلیّات نسبت به منافقین باز هم باشد و منشأ تمام این مطالب هم خود بنده است که هر چه خود را به طرف خدا ببرد وسایل قرب برای او آماده می‌شود.

قدم در راه اطاعت خدا

می‌دانید علّت این جمله «هر چه به سمت خدا برویم وسایل قرب بر انسان محیّا می‌شود» چیست؟ چون ما در راستای رسیدن به قرب الی الله هستیم. خلقت ما از عالم مادّه تا ما را به صد مقام برساند که صدمین مقام آن قرب إلی الله «عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ»[۲] فرموده است، هر چه در راه کسب رضایت حق قدم برداریم و برای آنچه که خدا فرموده است مطیع باشیم ما به قرب نزدیک‌تر می‌شویم. به جایی که قرب إلی الله است نزدیک‌تر می‌شویم و هر چه از خدا اعراض کنیم، هر چه از خدا دوری کنیم، اسباب و وسایل تفرقه را ایجاد کنیم و کفر بورزیم و نفاق داشته باشیم، همیشه خود را در معرض معصیّت قرار بدهیم آن وقت این‌ها باعث می‌شود که سعادت از روی ما بسته شود و ما از سعادت دور شویم.

در سوره‌ی مبارکه‌ی أسراء دارد: «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ»[۳] هرچه شما نیکی و احسان کنید این «لِأَنْفُسِکُمْ» یعنی تمام به نفع شما است. «وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» اگر هم بدی کنید بدانید که گریبان شما را می‌گیرد. «فَما کانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ»[۴]خدا هیچ موقع به شما ظلم نمی‌کند، بلکه کسی که ظلم می‌کند خود شما هستید. خود شما هستید که به خود ظلم می‌کنید.

تلاش منافقین در فریب دادن مردم

«أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَهَ بِالْهُدى‏ فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما کانُوا مُهْتَدینَ»[۵] بهتر است این آیه را از آخر بگوییم. «وَ ما کانُوا مُهْتَدینَ» منافقین هیچ موقع در ذهن خود تخیّل نکردند که به دنبال هدایت باشند. همیشه به دنبال حقّه بازی و به دنبال فریب زدن و به دنبال این بودند که جامعه‌ی اسلامی را به هم بزنند و مردم را از هم دور کنند. دشمنی با خدا دارند. لذا هر کاری می‌کنند خدا علیه آن‌ها است. «اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ»[۶] گفتند «إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ»[۷] ما نسبت به مؤمنین استهزاء کننده هستیم، خدا می‌فرماید من شما را استهزاء می‌کنیم. یعنی مکافات عمل را خود خدا برای آن‌ها می‌دهد.

منافق دنبال هدایت نیست

لذا یکی از خصوصیّاتی که منافقین دارند و بارزترین خصوصیّات و ریشه و منشأ عدم هدایت، ریشه و منشأ «فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً»[۸]، «خَتَمَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِم‏»[۹]، «وَ یَمُدُّهُمْ فی‏ طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُون‏»[۱۰] همین کلمه است که «وَ ما کانُوا مُهْتَدینَ»[۱۱] این‌ها هیچ وقت به دنبال هدایت نبودند، اگر هم جایی آمدند و خود را در ورطه‌ی هدایت قرار دادند، برای منفعت خود آن‌ها بوده است. ما حتّی در جبهه‌های جنگ داشتیم، البتّه این‌ها خیلی کم بودن، ولی این‌ها نه برای اسلام، نه برای رهبری، نه برای کشور، به جنگ نمی‌آمدند. اوایل جنگ به این خاطر می‌آمدند که غنایم جمع کنند.

 همین جنگ هشت ساله‌ی ما که من بعضی از آن‌ها را می‌شناسم. عملیّات‌های اوّل جنگ غیر از عملیّات‌های وسط جنگ تا آخر جنگ بود. یعنی از عملیّات رمضان تا به عملیّات مرصاد و سال ۶۷ و آن عملیّات‌ها واقعاً مرد می‌خواست که بجنگند. چون از نظر اسلحه و مهمّات و تجهیزات دست ما خالی بود و عراقی‌ها به همه چیز مجهّز بودند. هر روز یک نوع هواپیما، موشک و یک نوع تجهیزات انفرادی به این‌ها می‌دادند. هر روز قوای زرهی خود را تقویت می‌کردند. ایرانی‌ها در یک عملیّات ۱۰۰ یا ۲۰۰ تانک آن‌ها را منهدم می‌کردند، یک مقداری هم غنیمت می‌گرفتند و در عملیّات بعد می‌دیدیم که تانک‌های آن‌ها چند برابر شده است. این‌ها مهم است.

 به هر حال آن چیزی که مسلّم است منافق به دنبال هدایت نیست. آن وقت یکی از کارهایی که در این راستا می‌کند، در جهت این‌که به دنبال هدایت نیست این است که «أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَهَ بِالْهُدى‏».

ارکان بیع

 ببینید هر معامله‌ای چهار رکن دارد. یکی بایع، یکی مشتری، یکی ثمن، یکی مثمن. هر کدام از این‌ها نباشد این معامله باطل است. لذا به آن ارکان معامله می‌گویند؛ ارکان بیع. بایع یعنی فروشنده، مشتری یعنی خریدار، ثمن یعنی بهاء و مثمن یعنی کالا که مورد معامله قرار می‌گیرد. اگر یک مورد نباشد این معامله معنی ندارد. این نکته‌ای است که در کلمه‌ی معامله است و بحث «اشْتَرَوُا». «اشْتَرَوُا» یعنی خریداری می‌کند. یک وقت می‌گویند می‌فروشند و یک وقت می‌گویند خریداری می‌کنند. خریدار در بازار می‌رود.

لذا «أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا» چه چیزی می‌خرند؟ «الضَّلالَهَ» ضلالت و گمراهی و بدبختی و سرگردانی و نکبت دنیا را می‌خرند. این مثمن آن‌ها است. در برابر آن چه ثمنی می‌دهند؟ «بِالْهُدى» آنچه که هدایت از خدا بر آن‌ها فرض شده است از آن می‌گذرند و به دنبال ضلالت و گمراهی و سرگردانی و حیرانی می‌روند. بعد می‌فرماید: «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ» این‌ها با هم تناسب ندارد.

منافقین طالب ضلالت و گمراهی

شما اگر رفتید یک کالایی را خریدید در برابر آن می‌خواهید طلا بدهید، می‌خواهید اسکناس بدهید، معلوم است این فرشی که شما می‌خرید ۱۰ درصد، ۵ درصد برای شما سود آوری دارد. لذا حساب صندوق شما یازده ریال می‌شود. این رشد می‌کند. امّا این نوع معامله، معامله‌ای است که در برابر آن ضلالت است. یعنی چیزی که می‌فروشد هدایت است و چیزی که می‌خرد هدایت است. به عبارت دیگر آن چیزی که جناب منافق مشتری می‌شود و خریداری می‌کند چیست؟ ضلالت است. در برابر آن چه چیزی می‌دهد؟ ضلالت را می‌خرد و هدایت را می‌فروشد. شاید سؤال پیش بیاید که مگر منافقین هم هدایت دارند؟ بله، برای همه‌ی مؤمنین و ناس و بنی الآدم خداوند هدایت را آورده است. «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ»[۱۲] ما سبیل را برای بنی الآدم عرضه کردیم «إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» یک عدّه آن‌ها را استفاده می‌کنند و یک عدّه کفران می‌ورزند.

تفاوت هدایت تکوینی و تشریعی

-‌ آن هدایت تکوینی است؟

– نه آن هدایت تکوینی نیست. «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» می‌خواهد تشریعی را بگویند. تکوینی مانند آن هدایتی است که شما وقتی به دنیا آمدید هدایت تکوینی شما بود که چشم که باز کردید شروع به شیر خوردن از سینه‌ی مادر کردید، اگر هدایت تکوینی نبود نمی‌توانستید این کار را کنید. امّا این هدایت تکوینی در ذات ما است، این هم بُعد حیوانی ما است. همه‌ی حیوانات هم همین‌طور هستند. آن‌ها وقتی گرسنه شوند سر و صدا می‌کنند. بچّه‌ی ما هم گریه می‌کند. این هدایت تکوینی است. «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» این هدایت تشریعی است.

-‌ منافق قبل از این‌که بپذیرد و قبل از این‌که بخواهد منافق شود… هنوز که نه دین ابلاغ شده است و نه

-‌ آن که شما می‌گویید که طرف هنوز منافق نشده است همان است «إِمَّا کَفُوراً» است. ببینید وقتی منافق… یک وقت هنوز منافق، منافق نشده است، آن‌جا عرضه‌ی هدایت بر او شده است. «هَدَیْناهُ السَّبیلَ» راه را بر او گذاشتند. حالا وقتی منافق شد «کَفُوراً» می‌شود. اگر مؤمن شد می‌شود «شاکِراً».

-‌ اگر عرضه‌ی هدایت بر او مشهود باشد هدایت تشریعی ندارد. گرچه آن هدایت تکوینی را دارد که

– کسی از هدایت تکوینی برنمی‌گردد. ببینید ما یک هدایت تکوینی داریم که با تمام موجودات عالم شریک هستیم. حیوانات هم همین‌طور هستند و انسان‌ها هم همین‌طور هستند.

– آن وقت هدایت تشریعی نداشته است و بر اساس فطرت خود اسلام را پذیرفته است.

– نه بر اساس فطرت و این‌ها یک بحث دیگری دارد؛ برای پذیرش این دین … «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» اگر غیر از این بود و هدایت تکوینی بود نمی‌فرمود: «إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً».

-‌ هدایت تشریعی هم یعنی فطرت.

– همان هم جزء هدایت تشریعی است. فطرتی که «فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها»[۱۳] خود این رسول باطنی برای انسان است. به عبارت دیگر همان عقل است.

– فطرت است، هدایت تشریعی نیست.

– فطرت چیست؟

– فطرت دین، اسلام.

– یعنی همین، آن چیزی که اسلام را پذیرش می‌کند همین است.

منافق؛ بازنده‌ی معامله

 بعد می‌فرماید: «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ»[۱۴] هیچ سودی نکردند. وقتی فعل ماضی با کلمه‌ی «ما» منفی شد برعکس ماضی مثبت که معنای تحقّق می‌داد این‌جا معنای عدم تحقّق را می‌دهد. «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ» یعنی هیچ سودی ندارد. تجارتی که این‌ها کردند، هدایت را دادند و ضلالت را خریدند هیچ سودی و هیچ ربحی در معامله به دست نیاوردند. چرا؟ «وَ ما کانُوا مُهْتَدینَ» چون این‌ها در معامله به دنبال هدایت نبودند. اگر هم به مسجد رفتند و نماز خواندند و ظاهر الصّلاه برای خود درست کردند می‌خواهد از مؤمنین و از مسلمین بهره‌مند شود. لذا «وَ إِذا خَلَوْا إِلى‏ شَیاطینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ».[۱۵]

در معامله گفتیم معامله چهار رکن دارد. اگر خواستیم این ارکان به منصه‌ی سودآوری برسد شرایط آن را باید رعایت کنیم که سه دسته شرایط در معامله لحاظ شده است. در فقه مکاسب این‌ها را مفصّل خواندید؛ یکی شرایط متعاملین، یکی شرایط عوضین، یکی شرایط معامله و عقد.


[۱]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۵٫

[۲]– سوره‌ی قمر، آیه ۵۵٫

[۳]– سوره‌ی إسراء، آیه ۷٫

[۴]– سوره‌ی توبه، آیه ۷۰؛ سوره‌ی روم، آیه ۹٫

[۵]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۶٫

[۶]– همان، آیه ۱۵٫

[۷]– همان، آیه ۱۴٫

[۸]– همان، آیه ۱۰٫

[۹] – همان، آیه ۷٫

[۱۰]– همان، آیه ۱۵٫

[۱۱]– همان، آیه ۱۶٫

[۱۲]– سوره‌ی انسان، آیه ۳٫

[۱۳]– سوره‌ی روم، آیه ۳۰٫

[۱۴]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۶٫

[۱۵]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۴٫

http://bayanbox.ir/view/1308105324576933146/006.gif

بازدیدها: 0

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1