تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۰۸ جلسه ۱ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۱ جلسه تفسیر آیه صدو هشتم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ أَلیمٌ (۱۰۴) ما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِکینَ أَنْ یُنَزَّلَ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۰۸ جلسه ۱
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۱ جلسه تفسیر آیه صدو هشتم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ أَلیمٌ (۱۰۴) ما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِکینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ (۱۰۵) ما نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ (۱۰۶) أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ (۱۰۷) أَمْ تُریدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ کَما سُئِلَ مُوسى مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ (۱۰۸) وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ (۱۰۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
نه کافران از اهل کتاب و نه مشرکان، دوست ندارند که هیچ خیرى از سوى پروردگارتان بر شما نازل شود، در حالى که خدا هرکه را بخواهد به رحمت خود اختصاص مىدهد؛ و خدا داراى فضل بزرگى است. (۱۰۵) [حکم] هر آیهاى را که [بر اساس مصالح مردم و مقتضاى زمان] از میان برداریم یا به تأخیر اندازیم، بهتر از آن یا مانندش را مىآوریم. آیا ندانستهاى که خدا بر هر کارى تواناست؟! (۱۰۶) آیا ندانستهاى که فرمانروایى و حکومت آسمانها و زمین فقط در سیطره اوست و شما را جز خدا هیچ سرپرست و یاورى نیست؟ (۱۰۷) بلکه مىخواهید از پیامبرتان [کارهاى نامعقول و بیهوده] درخواست کنید، همان گونه که پیش از این از موسى درخواست شد؟ و کسى که کفر را به جاى ایمان اختیار کند، تحقیقا راه راست را گم کرده است. (۱۰۸) بسیارى از اهل کتاب پس از آنکه حق براى آنان روشن شد به سبب حسدى که از وجودشان شعله کشیده، دوست دارند که شما را پس از ایمانتان به کفر بازگردانند. هم اکنون [از ستیز و جدال با آنان] درگذرید، و [از آنان] روى بگردانید، تا خدا فرمانش را [به جنگ یا جزیه] اعلام کند؛ یقینا خدا بر هر کارى تواناست. (۱۰۹)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۱۰۸
درخواست هاى بهانه جویانه ى بنى اسرائیل و مردم صدراسلام را مقایسه کرده و با هشدار
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ أَلیمٌ (۱۰۴) ما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِکینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ (۱۰۵) ما نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ (۱۰۶) أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ (۱۰۷) أَمْ تُریدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ کَما سُئِلَ مُوسى مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ (۱۰۸) وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ (۱۰۹)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
نه کافران از اهل کتاب و نه مشرکان، دوست ندارند که هیچ خیرى از سوى پروردگارتان بر شما نازل شود، در حالى که خدا هرکه را بخواهد به رحمت خود اختصاص مىدهد؛ و خدا داراى فضل بزرگى است. (۱۰۵) [حکم] هر آیهاى را که [بر اساس مصالح مردم و مقتضاى زمان] از میان برداریم یا به تأخیر اندازیم، بهتر از آن یا مانندش را مىآوریم. آیا ندانستهاى که خدا بر هر کارى تواناست؟! (۱۰۶) آیا ندانستهاى که فرمانروایى و حکومت آسمانها و زمین فقط در سیطره اوست و شما را جز خدا هیچ سرپرست و یاورى نیست؟ (۱۰۷) بلکه مىخواهید از پیامبرتان [کارهاى نامعقول و بیهوده] درخواست کنید، همان گونه که پیش از این از موسى درخواست شد؟ و کسى که کفر را به جاى ایمان اختیار کند، تحقیقا راه راست را گم کرده است. (۱۰۸) بسیارى از اهل کتاب پس از آنکه حق براى آنان روشن شد به سبب حسدى که از وجودشان شعله کشیده، دوست دارند که شما را پس از ایمانتان به کفر بازگردانند. هم اکنون [از ستیز و جدال با آنان] درگذرید، و [از آنان] روى بگردانید، تا خدا فرمانش را [به جنگ یا جزیه] اعلام کند؛ یقینا خدا بر هر کارى تواناست. (۱۰۹)
أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ کَما سُئِلَ مُوسى مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإِیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ ۱
در ذیل آیات ۱۰۶ و ۱۰۷ سوره بقره چند نکته وجود دارد که خدمت سروران عرض میکنم خلاصه و مطلبی که باید گفته شود معنای نسخ است که توسط مرحوم علامه طباطبایی بیان شده یکی بحث اینکه نسخ به معنای زائل کردن میباشد و چیزی که ازبین برود و به آن نسخ میگویند مانند این مثال که «نسخت الشمس الظل» یعنی خورشید سایه را ازبین میبرد که این به معنای ازبین بردن است.
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّیْطانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ»۲ در این آیه شریفه کلمه نسخ به معنای زایل کردن واز بین بردن بکار رفته چون «فَیَنْسَخُ اللَّهُ» اسم ظاهر کلمه «الله» فاعل «فَیَنْسَخُ» است «ما یُلْقِی الشَّیْطانُ» ۳ آن منسوخ خواهد بود یعنی چیزی که توسط خدا نسخ شده همانا القائات شیطان است این به معنای زائل شدن و ازبین بردن میباشد.
در دومین معنا نقل از یک به نسخه دیگر را نسخ گویند حتی معنایی که علامه طباطبایی فرمودهاند و لذا کلمه تبدیل را بکار بردهاند «وَ إِذا بَدَّلْنا آیَهً مَکانَ آیَهٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما یُنَزِّلُ قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ» ۴ که در اینجا به جای کلمه نسخ کلمه بدل آمده تبدیل یعنی چیزی را به چیز دیگری بدل کردن که از بین رفتن معنا نمیشود؛ چیزی که کلی است این است که هر چیز خدا خلق کند از بین نخواهد رفت.
بحث القائات شیطانی که در آن معنا استعمال کردهاند آن حقیقی است هیچ مشکلی ندارد ولی آنچه که از طرف خدا باشد هیچگاه ازبین نمیرود لذا مرحوم علامه میفرماید که آیت بودن یک آیه به چه چیزی است؟ چیزی که خارقالعاده و در قدرت بشر نباشد را آیه گویند لذا آیه بودن به چیست؟ میفرماید آیه و آیات مختلف هستند هم از جهات حیثیت مختلف اند هم خودشان مختلف اند یعنی خیلی کثیرند و هم جهات آنها مختلف میباشد یعنی از هر جهتی آیتهای خداوند مختلف و زیاد هستند و جهات بسیار زیادی دارند که بشر از آوردن آنها عاجز است، معمولا به چیزی آیه گفته میشود که از قدرت انسان خارج باشد پس وقتی بشر عاجز باشد به آین آیه میگویند.
پس آنچه که مفهوم آیه است مسلما مرحوم علامه طباطبایی میفرماید که آیه بودن یک آیه از جهت مفهومی دارای شدت و ضعف است لذا ممکن است یک آیه نسبت به آیات دیگر شدت یا ضعف داشته باشد و اینجا هم میفرماید «لَقَدْ رَأی مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْری» ۵ یعنی برخی آیات هستند که آنها نسبت به دیگر آیات بزرگتر هستند که عرض کردیم آیات کبری همان پیامبر و ائمه اطهار هستند که اینگونه تعبیر شدهاند.
لذا در اینجا آنچه که مسلم است این است که چون شدت و ضعف آیات فرق میکند برخی از آیات بزرگترند برخی از آیات کوچکترند برخی آیات در ارزش آوردن شدت دارند و برخی دیگر ضعیفتر هستند و شدت آنها کمتر است؛ این نشاندهنده این است که آیههایی که از طرف خدا هستند اینها دارای مراتب خواهند بود، مراتب مختلفی برای آیات خدا مطرح شده است که آنچه که در ذیل این آیه آمده مرحوم علامه طباطبایی مفصلا آنها را بین فرموده است لکن وجوه دیگری نیز در این بحث وجود داشت که مجالش را تا همینجا بسنده میکنیم و اطاله سخن نمیکنیم.
در کلام مرحوم طیب اصفهانی راجع به کلمه ولی و نصیر که کلمه ولی را عرض کردیم ولایت ذاتیه است و فقط مختص ذات احدیت است یعنی فقط خداوند ولایت ذاتیه دارد و شخص دیگری ندارد بنابراین خداوند متعال فرمود:«النَّبِیُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ »۶ «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ»۷ که این هم مربوط به امیرالمومنین و ائمه اطهار است گرچه ولایت آنها ولایتی است که بر نفوس خود آنها هم اولویت دارد اما ذاتی نیست بلکه ولایت آنها جعلی خواهد بود یعنی از طرف خدا مجعول است، یعنی پیامبر اکرم و ائمه اطهار هم ولایت دارند اما ولایت آنها ولایت ذاتی نیست لذا تعبیر مرحوم طیب اصفهانی اینگونه است که فرمودند: «جعلیه مطلقه کلیه.»
برخی از ولایتها جزئی هستند مثل اینکه کسی ولایت فرزند خود را به دیگری بسپارد یا اینکه حاکم شرع ولایت طفل صغیر ،یتیم یا سفیه را بر کسی قرار میدهد به این ولایت جزئیه گفته میشود اما ولایتهای کلیه مربوط به ائمه اطهار است که لازم بود باز تکرار شود.
نکته بعدی در کلمه «لا نَصِیرٍ» است که در آیه شریفه فرمودند «وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ» ۸ کلمه «نَصِیرٍ» صفت مشبهه می باشد و خود نصیر به معنای یاور و یاری است یعنی کسی که دیگران را یاری و یاوری کند ، کلمه نصرت گاهی اوقات مطلقه است یعنی قدرت بر رفع گرفتاریها یعنی هر چه گرفتاریها، آفات و بلیات هستند، کسی قدرت داشته باشد که اینها را ازبین ببرد و بتواند در همه امور دخل و تصرف بکند که این مورد مختص به ذات احدیت است یعنی تنها کسی که این قدرت را به ذات دارد و میتواند همه بلیات و آفات را دفع کرده و اعانه بر مشکلات داشته باشد فقط ذات حضرت احدیت است.
معنای دیگر نصرت این است که برخی نسبت به برخی دیگر نصرت داشته باشند مانند نصرت پیامبر، امامان یا مومنین که با انصار آنها را تعبیر کردهاند که اولا بالذات اینها مستقل نیستند یعنی اینکه آنها مستقلا نمیتوانند یاری کرده و کاری بکنند آنها از جهتی که به ذات حق متصل هستند میتوانند انصار باشند و الا به خودی خود نمیتوانند نصرتی داشته باشند یا به بیان دیگر بالاستقلال نیست خود آنها هم محتاج می باشند .
خود پیامبر به کمک خداوند نیازمند است اگر آنگونه محتاج اعانه خداوند نبود و خودش همه کاره بود زمانی که در غار و در پس تار عنکبوت بود و دیگران قصد کشتن او را داشتند، نمیتوانست پناه بگیرد لذا سستترین خانه خانه عنکبوت است اما پیامبر با اعانه از خدا توانست از مشرکین نجات پیدا کند پس آنها استقلالا نمیتوانند به کسی کمک کنند و یاری برسانند.
آنچه که مسلم است در نحوه دوم در بحث نصرت بر همه امور و رفع همه بلیات، آفات و گرفتاریها آنها نمیتوانستند کمک کنند چون قدرتش را ندارند ، قدرت اینکه همه مشکلات را رفع کنند و به همه انسانها نصرت دهند مسلم آنها ندارند بلکه خودش ممکن بالذات است و از خود هیچ چیز ندارد هرچه دارد از ذات احدیت است و در واقع نصرت و یاوری را از خداوند تبارک و تعالی اینجا انجام میدهد خودش نمیتواند کاری بکند چون قدرتی که خدا کند به او عنایت میکند قادر به کمک کردن به دیگران است.
چنانچه داریم زمانی که قصد داشت مردهای را زنده کند می فرمود:« قم باذن الله» یا هرچیزی که در حیطه قدرت انبیا بود همه به واسطه اذن خداوند بود حتی شفاعت بنابراین کسی نمیتواند چیزی را به تنهایی انجام دهد مگر با اذن خداوند متعال.
۱_سوره مبارکه بقره آیه ۱۰۸
۲_ سوره مبارکه حج آیه ۵۲
۳_ سوره مبارکه حج آیه ۵۲
۴_ سوره مبارکه نحل آیه ۱۰۱
۵_ سوره مبارکه نجم آیه ۱۸
۶_ سوره مبارکه احزاب آیه ۶
۷_سوره مبارکه مائده آیه ۵۵
۸_ سوره مبارکه بقره آیه ۱۰۷
بازدیدها: 1
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.