۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » تفسیر مهرج1
  • شناسه : 2502
  • ۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۰:۱۰
  • 677 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
پژوهش های تفسیری سوره مبارکه بقره آیه 2
پژوهش های تفسیری سوره مبارکه بقره آیه 2

پژوهش های تفسیری سوره مبارکه بقره آیه 2

پژوهش های تفسیری آیه دوم سوره بقره عظمت قرآن‏ و بى‏ تردید بودن آن‏ 2) ذلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ‏ آن کتاب [با عظمت‏] هیچ تردیدى در آن نیست. [و] راهنماى پارسایان (خود نگهدار) است. نکته ‏ها و اشاره ‏ها : 1) نکته اول  «ذلک» در ادبیات عرب براى اشاره به دور به […]

پژوهش های تفسیری آیه دوم سوره بقره

عظمت قرآن‏ و بى‏ تردید بودن آن‏

2) ذلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ‏

آن کتاب [با عظمت‏] هیچ تردیدى در آن نیست. [و] راهنماى پارسایان (خود نگهدار) است.

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

نکته ‏ها و اشاره ‏ها :

1) نکته اول 

«ذلک» در ادبیات عرب براى اشاره به دور به کار مى‏ رود و به معناى «آن» است، در حالى که قرآن نزدیک است؛ این به خاطر نشان دادن عظمت قرآن است که گویى در نقطه‏ اى دور دست و در اوج آسمان‏ها قرار گرفته است.

2) نکته دوم

«کتاب» به معناى «نوشته شده» است و در این‏جا مقصود، قرآن کریم است که در صفحه‏ ى علم الهى (لوح محفوظ) نوشته شده، یا منظور بخشى از آن است که فرود آمده و نوشته شده یا آماده‏ ى نوشته شدن است.

3) نکته سوم

«هدایت» و راه‏نمایى درجات و مراتبى دارد که برخى براى همه‏ ى مردم و برخى مخصوص مؤمنان ، نیکوکاران و پارسایان است؛  یعنى براى‏ استفاده از برخى مراتب محتواى عالى قرآن نیاز به زمینه ‏سازى درونى است و افراد هوا پرست و خود بین و متعصب یا لجوج نمى ‏توانند از همه‏ ى مراحل هدایت قرآن استفاده کنند؛ همانند زمین شوره ‏زارى که نمى ‏تواند از زلال باران استفاده کند و لاله برویاند.

عروس حضرت قرآن نقاب آن‏گه براندازد

که دارالملک ایمان را مجرد یابد از غوغا

 (سنائى)

4) نکته چهارم

قرآن هدایت‏گر است و نور هدایتش مى ‏درخشد و اگر کسى این نور را دریافت نکند، زمینه و آمادگى دریافت این نور را نداشته و اشکال از خود اوست و گرنه چراغ نور افشان قرآن مشکل و بُخلى در هدایت‏گرى ندارد.

 جمال چهره‏ ى جانان اگر خواهى که بینى تو

دو چشم سرت نابینا و چشم عقل بینا کن‏

5) نکته پنجم

«رَیب» به معناى «توهّم درباره‏ ى چیزى» است؛  یعنى به کوچک‏ترین شکى که ریشه در توهّمات انسان دارد، ریب گفته مى‏شود. این تعبیر مى ‏رساند که هیچ تردیدى در مورد قرآن وجود ندارد و آیات و مطالب قرآن خود شاهد راستى و عظمت و استحکام آن است و با گذشت زمان و پیش‏رفت علوم بشرى، درخشش آیات آن بیش‏تر مى‏شود.

6) نکته ششم

چگونه در قرآن تردیدى نیست؟

شهید مطهرى با طرح این پرسش این‏گونه پاسخ مى‏ دهد:

1)ممکن است کسى در اصالت قرآن شک بکند، ولى تا هنگامى که دور است، و همین که با خود قرآن نزدیک شد (یعنى قرآن را خواند و فهمید و به آن عمل کرد)، دیگر شک نخواهد داشت.

2)قرآن یک کتاب نظرى صرف نیست، نظر و عمل در آن توأم است؛ پس مى‏ خواهد بفرماید: اى مردمى که در قرآن شک دارید و حق دارید شک داشته باشید، زیرا نه در قرآن نظر نموده و از نزدیک آن را مطالعه کرده ‏اید و نه در عمل آزمایش نموده ‏اید، اگر شما با قرآن نزدیک شوید و آن را لمس نمایید، دیگر در اصالت آن تردیدى نخواهید داشت.

7) نکته هفتم

«تقوا» در اصل به معناى حفظ خود از ضرر جسمى و روحى است و از این رو معناى خود نگه‏دارى و پارسایى دارد و «مُتّقى» کسى است که مواظب خویش باشد که به دام گناه و کارهاى مضرّ نیفتد و در میان اجتماع بماند ولى خود را گرفتار عذاب الهى ننماید.  تقوا یک نیروى کنترل درونى است که هم‏چون ترمز نیرومندى، ماشین وجود انسان را از تندروى و انحرافات حفظ مى‏کند.

و مراد از «متقین» در این‏جا همان‏ هایى هستند که بر فطرت پاک اولیه باقى مانده ‏اند و اگر کسى چنین باشد این کتاب او را به سر منزل مقصود راه‏نمایى مى ‏کند.

آموزه‏ ها و پیام‏ها :

1) قرآن عظیم هم‏چون کتاب‏هاى دیگر نیست که مورد شک و تردید واقع شود.

2) مراتب عالى هدایت قرآن، مخصوص پارسایان است

که زمینه ‏هاى‏ استفاده از هدایت وحى را در خود فراهم ساخته ‏اند.

3) اگر خواستار مراتب عالى هدایت هستید ، پارسا شوید. 

                    تفسیر قرآن مهر (ویژه جوتفسیر قرآن مهر، ج‏1، ص: 162انان)، ج‏1، ص: 162

2) ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ‏

آن کتاب (با عظمت که) در (حقّانیت) آن هیچ تردیدى راه ندارد، راهنماى پرهیزگاران است.

نکته‏ ها :

«لا رَیْبَ فِیهِ» یعنى در اینکه قرآن از سوى خداست، شکّى نیست. زیرا مطالب آن به گونه ‏اى است که جایى براى این شکّ و تردید باقى نمى ‏گذارد و اگر شکّى در کار باشد، بخاطر سوء ظن و روحیّه لجاجت افراد است. چنانکه قرآن مى‏فرماید: «فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ»[1] آنان در شکّى که خود ایجاد مى‏ کنند، سر در گم هستند.

هدف قرآن، هدایت مردم است و اگر به مسائلى از قبیل خلقتِ آسمان‏ها و زمین و گیاهان و حیوانات و … اشاره کرده به خاطر آن است که توجّه مردم به آنها، موجب توجّه به علم و قدرت و حکمت خداوند گردد.[2]  قرآن وسیله هدایت همه مردم است؛ «هُدىً لِلنَّاسِ»[3] همانند خورشید بر همه مى ‏تابد

______________________________
(1). توبه، 45.

(2). در قرآن به موضوعات طبیعى، کیهانى، تاریخى، فلسفى، سیاسى و صنعتى اشاراتى شده، ولى هدف اصلى هدایت است.

(3). بقره، 185.

ولى تنها کسانى از آن بهره مى‏برند که فطرتِ پاک داشته و در برابر حقّ خاضع باشند؛ «هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» همچنان که نور خورشید، تنها از شیشه‏ى تمیز عبور مى‏کند، نه از خشت وگِل. لذا فاسقان‏[4]، ظالمان‏[5]، کافران‏[6]، دل‏مردگان‏[7]، مسرفان و تکذیب کنندگان‏[8] از هدایت قرآن بهره‏مند نمى‏شوند.

سؤال: این آیه درباره قرآن ومطالب آن مى‏فرماید: «لا رَیْبَ فِیهِ» هیچ شکّى در آن نیست. در حالى که خود قرآن شکّ وتردید مخالفان را در این باره بیان مى‏دارد: یک جا مى‏فرماید:

«إِنَّنا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ مُرِیبٍ»[9] ما درباره آنچه ما را به آن مى‏خوانى، در شکّ هستیم. و در مورد شکّ در وحى ونبوّت نیز مى‏خوانیم: «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْ ذِکْرِی»[10] درباره‏ى قیامت نیز آمده: «لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْآخِرَهِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِی شَکٍّ»[11] بنابراین چگونه مى‏فرماید: «لا رَیْبَ فِیهِ» هیچ شکّى در قرآن ومحتواى آن نیست؟

پاسخ: مراد از جمله‏ «لا رَیْبَ فِیهِ» آن نیست که کسى در آن شکّ نکرده و یا شکّ نمى‏کند، بلکه منظور آن است که حقّانیت قرآن به قدرى محکم است که جاى شکّ ندارد و اگر کسى شکّ کند به خاطر کور دلى خود اوست. چنانکه در آیه 66 سوره نمل مى‏فرماید: «بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ»[12]

پیام‏ها:

1- قرآن در عظمت، مقامى بس والا دارد. «ذلِکَ» در ادبیات عرب، «ذلِکَ‏» اسم اشاره به دور است. در اینجا به قرآن که در پیش روى ماست، با «ذلِکَ» اشاره مى‏کند که از عظمتِ دست نایافتنى قرآن حکایت مى‏کند.

______________________________
(1). «لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ» توبه، 80.

(2). «لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» مائده، 51.

(3). «لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ» مائده، 67.

(4). «لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّارٌ» زمر، 3.

(5). «لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ» غافر، 28.

(6). هود، 62.

(7). ص، 8.

(8). سبأ، 21.

(9). نخبه التفاسیر به نقل از آیهاللَّه جوادى.

 

2- راهنما باید در روش دعوت و محتواى برنامه خود، قاطع و استوار باشد.

جمله‏ى‏ «لا رَیْبَ فِیهِ» نشانگر استوارى و استحکام قرآن است.

3- توانِ قرآن بر هدایت پرهیزکاران، خود بهترین دلیل بر اتقان و حقّانیت آن است. «هُدىً لِلْمُتَّقِینَ»

4- تنها افراد پاک وپرهیزکار، از هدایت قرآن بهره‏مند مى‏شوند. «هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» هرکس که ظرف دلش پاکتر باشد، بهره‏مندى و نورگیرى او بیشتر است.[13]

[1] . توبه، 45.

[2] . در قرآن به موضوعات طبیعى، کیهانى، تاریخى، فلسفى، سیاسى و صنعتى اشاراتى شده، ولى هدف اصلى هدایت است.

[3] . بقره، 185.

[4] .« لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ» توبه، 80.

[5] .« لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» مائده، 51.

[6] .« لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ» مائده، 67.

[7] .« لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّارٌ» زمر، 3.

[8] .« لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ» غافر، 28.

[9] . هود، 62.

[10] . ص، 8.

[11] . سبأ، 21.

[12] . نخبه التفاسیر به نقل از آیهاللَّه جوادى.

[13] . هدایت داراى مراحل و قابل کم و زیاد شدن است.« وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً»

تفسیر نور، ج‏1، ص: 48

 

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

Views: 244

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1