تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۲۷ جلسه ۳ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۶ جلسه تفسیر آیه بیست و هفتم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ «الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ».[۱] به نام خداوند بخشنده بخشایشگر همان […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۲۷ جلسه ۳
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۶ جلسه تفسیر آیه بیست و هفتم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
همان کسانى که پیمان خدا را پس از استوار کردنش مى شکنند و رشته هایى را که خدا به پیوند آن امر کرده است [مانند رابطه با انبیا، امامان و ارتباط با خویشان] مى گسلند، و در زمین فساد مىکنند؛ یقیناً آنان زیانکارند. (۲۷)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۲۷
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
«الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ».[۱]
در کلمهی عهد و اقسام عهد بحث میکردیم و عرض کردیم که عهد ، عهد خدا با بندگان خود، عهد بندگان خدا و عهد بندگان با بندگان است که روز گذشته تا قسم سوم عهد رسیدیم که قراردادهایی است که فمابین بندگان خدا نوشته میشود و قرار گذاشته میشود که احکام آنها مفصّلاً در فقه بیان شده است.
روز گذشته به ازدواج اشاره کردیم یا قراردادهای دیگر مثل بیع که بین مردم معمولاً متداول است که روزمره هر کسی خرید و فروشهایی را در زندگی خود دارد. خرید و فروشهای کلان تجاری برای تجّار و کسبهی بالا امّا خود مردم هم بیع دارند. احکام آن مفصّلاً در فقه ما معلوم و مشخّص است.
امّا آنچه که عموم ادلّه بر آن دارد این است که باید وفای عهد بکنیم. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ»[۱] که آنچه مسلّم است «العُقود» یکی از الفاظ عام است، جمع محلّای به الف و لام است، امر شده است که وفای به همهی عهدها بکنند.
روز گذشته یکی از دوستان یک چیزی را اشاره کرد که اگر کسی عهدی را بشکند وعدهای را بکند و عمل نکند اشکالی ندارد، ما یک چنین چیزی را نداریم. اگر من و شما یک عهدی با هم بستیم، شما نقض پیمان کردید، وقتی نقض پیمان کردید، دیگر پیمانی نیست.
کما اینکه در صلح حدیبیّه صلح نامهای را که (کفّار با پیامبر) نوشتند و معاهدهای که پیامبر با کفّار قریش داشتند را آنها نقض پیمان کردند و به مسلمانها آزار رساندند. دیگر پیمانی در جایی نبود، پیغمبر یک لشکرکشی به مکّه کرد و مکّه را فتح کرد. اینها چیزی است که مسلّم است. اگر من پیمانی را نقض کردم، دیگر پیمانی نیست، شما هم میتوانید نقض بکنید. دیگر خود به خود نقض میشود.
کلمهی بعدی در این آیه میفرماید: «مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ» کلمهی میثاق از «وَثِقه» و وثاقت گرفته شده است، مصدر میمی است، مِمثاق بوده است، به تناسب کسرهی میم میثاق شده است که مصدر و اصل آن از وثوق است. وثوق به معنای احکام و استواری است، چیزی را محکم کردن، چیزی را استوار کردن.
در حالات مکلّف به ظنّ قوی هم میثاق و وثوق میگویند، چون احتمال تخلّف آن کم است. بیشتر انسان به واقع آن را میبیند.
- میگویند: میثاق عهد و پیمان هم معنا میدهد.
بله.
کسی که انسان به قول و فعل و دیانت و امثال اینها در او اطمینان دارد، ثقه میگویند. یعنی کسی که مورد وثوق دیگران است، مورد اطمینان دیگر است، به آن هم ثقه میگویند.
لذا بر همین منوال خبری که ما میتوانیم به آن استناد بکنیم و از لحاظ سندی مشکلی نداشته باشد و به عبارت دیگر توثیق راویان حدیث آن شده باشد را موثّق میگویند. میگویند: این خبر موثّق است، این روایت موثّق است.
- میگویند: وثیقه گذاشته است.
– وثیقه گذاشته است یعنی باعث استواری آن حکم یا آن چیز شده است که به آن طرف مقابلی که ذی حق است اطمینان بدهد تا بتوانند این آقا را آزاد بکنند. یا بتواند وام بگیرد، قرض بگیرد و امثال اینها.
مراد از میثاق عهد یعنی استوار کردن عهد، محکم کردن عهد به واسطهی اَحکام، اَحکام چه احکام فطریّه باشد، چه اَحکام و ادلّهی عقلیّه باشد، چه ادلّهی نقلیّه که آیات قرآن باشد یا مثلاً سایر کتب آسمانی نسبت به آیات آن و همچنین اخباری که از پیامبر و اهل بیت به ما رسیده است که به آن اخبار مأثوره میگویند. همهی اینها سبب استحکام بخشیدن به آن عهد یا پیمان است. مراد و منظور از میثاق عهد این است.
کلمهی بعدی در این آیه «وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ»[۲] که این «یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ»، «ما أَمَرَ اللَّهُ» چیست و منظور از «وَ یَقْطَعُونَ» چیست؟ میخواهد بگوید آنچه که خدا امر فرموده است. یعنی آنچه که من و شما مأموریت داریم که کاری را از طرف خدا انجام بدهیم. اوامر خدا بر اموری آمده است که ما باید آنها را انجام بدهیم. «وَ یَقْطَعُونَ» یعنی آنها را (اوامر خدا را) قطع میکنند، یعنی آنها را نافرمانی میکنند. منظور از «یَقْطَعُونَ» این است. مای «ما أَمَرَ اللَّهُ» هم مای عامّه است، یعنی همهی آنچه که خدا به آن امر فرموده است.
«أَنْ یُوصَلَ» که به آنها صله بکنید، یعنی خود را به آنها برسانید. صله النّبی و انبیاء و قرآن، صلهی امام که همهی اینها اطاعت از انبیاء است. ما مأموریت داریم که از پیغمبر اطاعت بکنیم. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»[۳] یعنی شما باید هم خدا را اطاعت بکنید، هم رسول را اطاعت بکنید، هم باید مِن بعد پیغمبر هر کسی که ولایت بر عهدهی او است را اطاعت بکنید.
و همچنین ذیل این «أَنْ یُوصَلَ»[۴] چون کلمهی «أَنْ یُوصَلَ» آمده است، صله رحم بکنید. صلهی رحم هم صلهی خویشاوندان را میفرماید، هم صلهی اخوان را میفرماید، صلهی همسایگان را میفرماید. صلهی همدرسی، صلهی استاد، صلهی شاگردها، صلهی همحجرهایها، همهی اینها صله دارد. یعنی شما باید آنچه را که خدا در مورد آنها فرموده است را عمل بکنید. آقای حق شناس را تنها گذاشتن و روی صندلی نشستن، ضایع کردن حق او است. باید در کنار او قرار بگیرید.
در مسجد میرویم یکی از نکات -به ذهن من آمد- رعایت نظافت در مسجدها است. این صلهی اخوان است. متأسّفانه اکثر مساجد اصفهان که شلوغ هم است، جمعیت بالا دارد، نمیشود بوی تعفّن عرق پا را در مسجد تحمّل کرد.
اینها «یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ» نشود. یعنی اینقدر سهلانگاری میکنیم که امر خدا را به بهداشت و نظافت رعایت نکنیم. بعضی وقتها -یعنی بعضی وقتها که من میگویم اکثر اینطور است- در مسجد نمیشود سجده کرد، اینقدر بو میآید که شامّهی آدم تحمّل ندارد که بخواهد به فرشها نزدیک بشود، حتّی بعضی وقتها فضا هم متعفّن است. اینها نکاتی ظریفی است. «یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ» شامل این هم میشود، «ما أَمَرَ اللَّهُ» این را هم شامل میشود.
«النَّظَافَهُ مِنَ الْإِیمَانِ»[۵] خود نظافت داشتن جزء ایمان است، بعضی از ایمان نظافت است.
یکی از چیزهایی که زن و مرد را، همسران به همدیگر متمایل میکند نظافت داشتن است و عکس آن بعضی وقتها چیزی که باعث برای زن و شوهر تنفّر میشود، عدم رعایت نظافت است. لذا مواظب باشید خصوصاً ما که روحانی هستیم، تابستان در غیر تابستان هم وقتی این لباسها را پوشیدیم، عرق میکنیم، اگر نظافت نکنیم و به وقت حمام نرویم، تمیز نباشیم، بدن ما بو میگیرد، آن وقت چطور همسر ما را تحمّل بکند.
همسران هم همینطور هستند خانمها با مانتو و چادر و فلان در کوچه و بازار دنبال کار و درس و بحث خود میروند، بدن آنها هم عرق میکند، دوش بگیرند. زمانهای قدیم سخت بود، حمامها عمومی بود، وقتها مخصوص بود، هر زمانی که شما اراده میکردید، اینطور نبود که بتوانید حمام بروید ولی الآن حمام در دسترس شما است. جناب آیت الله، حضرت حجه الاسلام وارد منزل میشوید اوّل بروید یک دوش بگیرید، خود را مرتّب بکنید و در کنار خانوادهی خود بنشین که اگر کنار تو نشستند بوی تعفّن آنها را اذیّت نکند. مسواک بزنید، دهان شما بو ندهد، اینها مهم است. زنها هم همینطور هستند، بچّهها هم همینطور هستند، فرق نمیکند. بچّهها هم که در خانه هستند باید یاد بگیرند که نظافت داشته باشند، عدم رعایت نظافت خوب نیست، این باعث ایجاد تنفّر میشود، آدم از یکدیگر رنجیده میشود. اگر نظافت باشد، مرتّب دوش بگیرید، بدن شما بو نمیدهد، اگر عرق هم بکنید عرق شما بو نمیدهد. بعضیها میگویند: عرق بعضیها بو میدهد، بدن کثیف است، بدن بو میگیرد، عرق که میکند، بوی آن متصاعد میشود. لذا اینها حقّ و حقوقی است که باید ما رعایت بکنیم و جزء ما امر الله است.
«ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ»[۶] همین است. اینها را باید رعایت بکنید. تمام آنچه را که خدا امر فرموده است که ما انجام بدهیم که واجبات و مستحبّات را در بر میگیرد، «ما أَمَرَ اللَّهُ» است. هم واجبات و هم مستحبّات و آنچه که ما باید ترک بکنیم و از آن دوری بکنیم چه حرام باشد که مفسدهی مهلکه داشته است، چه آنها که مفسدهی مهلکه ندارد امّا مفسده دارد، لذا ترجیح بر ترک دارد، لذا آنها را باید ترک بکنید. این هم «ما أَمَرَ اللَّهُ» است. منتها امر خدا در نواهی به ترک است. امر خدا به ترک «منهی عنه» است، یعنی آن را ترک بکنید.
پس آنچه که «ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ» است، یعنی آنچه که خدا روی آن امر دارد، حتّی شامل نواهی هم میشود، چون آن هم امر به ترک «منهی عنه» است، آن وقت همه را شامل میشود لذا اطاعت از اوامر الهی و ترک نواهی الهی «ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» است. باید نسبت به اینها دقّت داشته باشیم که انجام بدهیم.
حتّی در بحث اهل بیت؛ فکر نکنیم این مراسماتی که راجع به اهل بیت گرفته میشود همینطور است، اینها هم جزء «ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ» است.
«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى»[۷] یعنی مؤدّت، مسئلت پیغمبر است، خواستهای است که از طرف خدا بیان شده است که ما باید نسبت به اهل بیت مودّت داشته باشیم.
مودّت همین مراسماتی که برای اهل بیت شکل میگیرد چه مراسمات مولودیخوانی که فرح و شادی خود را در شادی اهل بیت نشان بدهیم، چه آنجاهایی که حزن و اندوه دارند، ما باید خود را محزون نشان بدهیم. بر پا کردن مجالس حزن در حزن اهل بیت و برپا کردن شادی در شادیهای اهل بیت مودّت فی القربی است. لذا این هم «ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ»[۸] است. «ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» به ولی خدا، به امام زمان خود، اینها مهم است.
- این مودّت را که سنیها هم دارند؟
– بله خیلی از سنیها مودّت دارند امّا به مودّت تنها نیست، بهشت نمیرود. آیا کسی که مودّت به اهل بیت دارد به طوری که اصلاً قمه هم میزند، زنجیر تیغدار هم میزند امّا نماز نمیخواند. «ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ» یعنی همهی آنچه را که خدا فرموده است باید اطاعت بکنیم، نگفتند: یک مقدار را «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ»[۹] اینکه نمیشود. آنجا را بگوییم علاقه نشان میدهیم امّا اطاعت آنها را نمیکنیم، این فایده ندارد. مودّت تنها سعادت آفرین نیست. شیعهی اثنی عشری باشید یا سنی باشید، فرق نمیکند. ما شیعه باشیم و اطاعت واقعی نکنیم و مودّت بکنیم، اهل نجات نیستیم، چه برسد به اینکه در اعتقاد و ایمان ما هم سستی باشد، سنی باشیم یا نه اصلاً سنی هم نباشیم، هندو باشیم، بعضیها اینطور هستند. شش امامی باشیم، فرقهی اسماعیلیه وا مثال اینها، اینطور نمیشود. کسی بخواهد این گونه باشد و بعد بگوید: این اهل نجات است، نه این شخص اهل نجات نیست، باید همهی آنچه را که خدا گفته است اطاعت بکند.
ما نباید یک ذره نباید غیر خدا را بندگی بکنیم. «أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ»[۱۰] یعنی یک ذره بندگی شیطان را نکنید. «وَ أَنِ اعْبُدُونی»[۱۱] یعنی دائماً در بندگی و سرسپردگی حضرت حق باشید، این مهم است. اینکه ما یک مقدار از آن را میگوییم: اینجا مودّت بکنیم، ما به امام حسین علاقه داریم امّا نماز سر وقت که نه، به نماز خود اهمّیّت ندهیم.
من رفتم دیدم، خمینی شهر نصف شب آقایانی قمه میزدند، خیلی از آنها با علاقه و با عشق و اینها (این کار را میکردند) امّا بعضاً میدیدم الآن قبل از اذان صبح اینها قمه زدند، پر خون و اینها بود تا فردا ظهر همینطور خود را مشغول کردند، نماز نخواندند. اصلاً بعضی از آنها به دنبال نماز نبودند. این معلوم است دیگر طاعت امام را نکرده است، اطاعت خدا را نکرده است، اطاعت رسول را نکرده است، لذا صلهی به پیغمبر و صلهی به امام به این است که نمازخوان باشید، باید عوامل را به طور کامل اطاعت بکنید.
شیطان یک امر خدا را اطاعت نکرد، همهی اوامر الهی را اطاعت کرد، مقام او بالا رفت، از جنّی به رتبهی ملائکه رسید، امّا وقتی خداوند جلّ و اعلی امر فرمود: آدم را سجده بکن. «أَبى وَ اسْتَکْبَرَ»[۱۲] ابا کرد از اینکه آدم را سجده بکند و استکبار ورزید. یعنی گفت: من بزرگتر هستم، من از آتش هستم. البتّه این را گفت: «خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ»[۱۳] یعنی خلقت را به خود خدا انتساب کرد امّا گفت: من هم کسی هستم. حضرت جلّ و اعلی فرمود: «فَإِنَّکَ رَجیم»[۱۴] شما رانده شدی.
آنچه که مهم است این است که ما همهی اوامر الهی را باید «یُوصَلَ»[۱۵] یعنی صله بکنیم، آنها را برسانیم.
آنچه که در کلمهی صله و «یُوصَلَ» اهمّیّت پیدا میکند صلهی ارحام است. در اطاعت خدا و رسول و اهل بیت و اینها بحث صله را خیلی مطرح نمیکنند الّا چند آیه که آنها را بیان میکنیم که کلمهی «یُوصَلَ» و اینها بیان شده است. امّا آنچه که در مورد بحث صله به سرعت به ذهن میخورد، صلهی ارحام است. خیلی به صلهی ارحام سفارش شده است. لذا دربارهی آن مفصّل باید بیان بکنیم.
سورهی مبارکهی نساء میفرماید: «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً»[۱۶] یعنی تا حالا بندگی خدا است، «وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً» نباید هیچ شرکی هم بر او قائل بشوید. «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبى»، بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبى» صلهی رحم است.
«وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً»[۱۷] مراقب و نگهبان شما خدا است، نمیتوانید خدا را فریب بدهید، مواظب باش. این برادر شما است، باید با او صلهی رحم داشته باشید، خواهر شما است، پسر برادر شما است، پسر خواهر شما است. صلهی رحم به مطالبی است که ما الآن عرض میکنیم.
در همهی موارد کنار آنها باشیم، برای حلّ مشکلات به آنها کمک حال آنها باشیم، دادرس آنها باشیم، بماند که خیلی از اصفهانیها به دیدار هم، هم نمیروند، سر اندکی چیزی با برادر خود قهر است تا از دنیا میرود و بدتر از آن بعضی وقتها دیدیم پدر و فرزند -دختر و یا پسر- دهها سال با هم قهر هستند، فرزند یا پدر از دنیا میروند. آن وقت چه میماند؟ ما نباید اینگونه عمل بکنیم.
در سورهی مبارکهی رعد میفرماید: «وَ الَّذینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ»[۱۸] که در واقع این وصل امر خدا آنچه که بسیار به ذهن میخورد، صلهی ارحام است، اینجا انواع صله را شامل میشود که یکی از آنها صلهی ارحام است. این از آیات است.
در این رابطه روایت هم وجود دارد. روایت از رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم) در جامع السّعادات، جلد ۲، صفحهی ۵۲ است که حضرت فرمود: «إِنَّ أَعْجَلَ الْخَیْرِ ثَوَاباً صِلَهُ الرَّحِمِ»[۱۹] بعضی وقتها آدم یک کاری را میکند مزد او نسیه است. امّا در این روایت پیغمبر میفرماید: بهترینها را شما دارید، آنکه ثواب آن زودتر از همه به شما میرسد، صلهی رحم است. یعنی اگر یک صلهی رحم انجام دادید، بلافاصله خیر آن به شما میرسد. اوّلین مورد آن این است که در روایات حالا بعداً داریم که عمر شما را طولانی میکند. مانع مرگ شما میشود، در مرگ شما به تأخیر میافتد.
روایت بعدی باز از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که حضرت فرمود: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَمُدَّ اللَّهُ فِی عُمُرِهِ وَ أَنْ یَبْسُطَ لَهُ فِی رِزْقِهِ فَلْیَصِلْ رَحِمَهُ»[۲۰] کسی که دوست دارد، «مَنْ سَرَّهُ» یعنی کسی که مسرور میشود، شاد میشود که عمر او طولانی باشد، دوست دارد زندگی بکند و دوست دارد رزق وسیعی داشته باشد، گشایش در رزق داشته باشد، به قول قرآن «مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»[۲۱] باشد، اگر میخواهد خدا به او رزق بدهد، میفرماید: این است که «فَلْیَصِلْ رَحِمَهُ» باید «فَلْیَصِلْ» پس باید صلهی ارحام خود را بکند. اگر صلهی ارحام کردید، دو خصوصیت به سرعت برای شما نوشته میشود. یکی این است که عمر شما طولانی میشود، مرگ شما به تأخیر میافتد و یکی هم رزق شما وسیع میشود. بعضی وقتها میبینید همیشه تنگ دست هستید، همیشه مشکل مالی دارید، یک مقدار فکر بکن ببین خواهر و برادر و خویشاوندان خود را صلهی رحم میکنید. الآن عروسی آنها است، رفتید ببینید مشکلی برای جهاز خود ندارند، کمک بکنید، میخواهد عروسی پسر خود را برگزار بکند، برای منزل و دیگر چیزها مشکلی دارد، آیا رفتید؟ اگر نرفتید و یک دفعه از دنیا رفتید آن وقت باید خود را ملامت بکنید. مرگ مفاجات است. عکس این هم وجود دارد، یعنی اگر (صلهی رحم) نکردید، از آن طرف عمر شما کم میشود، از آن طرف رزق شما بسته میشود. اینها بسیار نکات ظریف و زیبا و مهمی است.
باز از امیر المؤمنین علیّ بن ابیطالب (علیه السّلام) روایات داریم، فرمود: «صِلُوا أَرْحَامَکُمْ وَ لَوْ بِالتَّسْلِیمِ»[۲۲] میگوید: صله رحم بکنید، یک تلفن بزنید احوال خویشاوندان خود را بپرسید. میفرماید: ولو به یک سلام کردن صلهی رحم بکنید، کمترین آن این است که به دیدار هم بروید، امّا الآن اگر خواستیم حرف بزنیم… نمیرسید تهران بروید، خویشاوندان خود را ببینید، نمیشود یک تلفن هم بزنید؟ یک تلفن بزن از او احوالپرسی بکن. لذا امیر المؤمنین میفرماید: «صِلُوا أَرْحَامَکُمْ وَ لَوْ بِالتَّسْلِیمِ» ولو با یک سلام کردن با خویشاوندان خود اینگونه عمل بکنید.
یا حضرت باقر آل محمّد (صلوات الله علیهم أجمعین) میفرماید: … ادرس روایت را هم بدهیم. روایت دوم از رسول اکرم به همان آدرس بود…
[۱]– سورهی مائده، آیه ۱٫
[۲]– سورهی بقره، آیه ۲۷٫
[۳]– سورهی نساء، آیه ۵۹٫
[۴]– سورهی بقره، آیه ۲۷٫
[۵]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۶، ص ۳۱۹٫
[۶]– سورهی بقره، آیه ۲۷٫
[۷]– سورهی شوری، آیه ۲۳٫
[۸]– سورهی بقره، آیه ۲۷٫
[۹]– سورهی نساء، آیه ۱۵۰٫
[۱۰]– سورهی یس، آیه ۶۰٫
[۱۱]– همان، آیه ۶۱٫
[۱۲]– سورهی بقره، آیه ۳۴٫
[۱۳]– سورهی اعراف، آیه ۱۲ و سورهی ص، آیه ۷۶٫
[۱۴]– سورهی حجر، آیه ۳۴ و سورهی ص، آیه ۷۷٫
[۱۵]– سورهی بقره، آیه ۲۷٫
[۱۶]– سورهی نساء، آیه ۳٫
[۱۷]– همان، آیه ۱٫
[۱۸]– سورهی رعد، آیه ۲۱٫
[۱۹]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۱۵۲، ح ۱۵ و بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۷۱، ص ۱۲۱، ح ۸۳ و جامع السعادات، ج ۲، ص ۲۶۷٫
[۲۰]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۱۵۶٫
[۲۱]– سورهی طلاق، آیه ۳٫
[۲۲]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۱۵۵٫
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.