۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » تفسیر آیات 22 تا 30
  • شناسه : 3332
  • 05 می 2022 - 16:40
  • 64 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
آیه ۳۰ | جایگاه بلند انسان | جلسه ۳
آیه ۳۰ | جایگاه بلند انسان | جلسه 3

آیه ۳۰ | جایگاه بلند انسان | جلسه ۳

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۳۰ جلسه ۳ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۶ جلسه تفسیر آیه سی ام بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَهً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی […]

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۳۰ جلسه ۳

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

۶ جلسه تفسیر آیه سی ام

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

«وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَهً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ (۳۰) [۱].

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

و [یاد کن‏] هنگامى که پروردگارت به فرشتگان فرمود: مسلماً من جانشینى در زمین قرار خواهم داد. گفتند: آیا کسى را در آن قرار مى‏دهى که فساد مى‏کند و خون مى‏ریزد؟! در حالى که ما تو را همراه با سپاس و ستایشت تسبیح مى‏گوییم و تقدیس مى‏کنیم. [پروردگار] فرمود: من [واقعیات و اسرارى از قرار گرفتن این جانشین در زمین‏] مى‏دانم که شما نمى‏دانید. (۳۰)

 

http://bayanbox.ir/view/5122040553263843431/poster4.jpg

تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۳۰

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

«وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَهً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ (۳۰)[۱]

بیان شرع و عقل در وجود ملائکه

در بحث حقیقت ملائکه و حقیقت وجودی آن‌ها، نظرهای مختلفی را بیان کردیم. تحقیق در مطلب، آنچه که مسلّم است این است که این رأی و این نظر، مبتنی بر این است (برای) وجود ملائکه ـ آنچه که ما در ادلّه‌ی واقعیّه داریم ـ (دلیلی) نیست، مگر آنچه که از شرع مقدّس و از دلیل عقل بر آن اقامه شده است. چیز دیگری نداریم.

اشرف بودن ملائکه

بعضی حکما آمده‌اند بحث اشرفیّت ملائکه را مطرح کرده‌اند که اشاره کردیم. گفته‌اند اشرفیّت آن‌ها دلیل بر وجود آن‌ها می‌شود، آن‌ها بر سایر موجودات شرافت دارند. این هم مسلّم درست نیست، چرا که نسبت به ملائکه، انبیا و ائمّه‌ی اطهار و اولیای خدا شرافت بیشتری دارند. فرض کنیم این اشرفیّت معلوم شود، باز این دلیل بر خلقت آن‌ها نیست. ما می‌گوییم به دلیل این‌که آن‌ها اشرف هستند، در بحث اعتباریات ممکن است اشرف بر پیامبر اعظم هم تصوّر شود، امّا دلیل بر خلقت نمی‌شود.

اشرف بودن نبیّ مکرّم بر ملائکه

آنچه که مسلّم بر ما است این است که حضرت نبیّ مکرّم، اشرف مخلوقات عالم آفریده شده است. ممکن است تصوّر کنیم اشرف بر ایشان هم خدا می‌تواند خلقت کند، امّا این‌که دلیل بر وجود و خلقت نمی‌شود. پس بنابراین آنچه مسلّم است نه از جهت صغروی و نه از جهت کبروی، دلیل حکما تمام نیست بر این‌که وجود ملائکه و حقیقت ملائکه را از راه اشرفیّت بر موجودات ثابت کنیم.

نامشخّص بودن حقیقت ملائکه

حقیقت ملائکه از لسان شرع و آیات قرآن ـ در واقع اگر بخواهیم این‌طور هم حساب کنیم ـ صد درصد معلوم نیست. امّا اجمالاً آنچه که از شرع مقدّس برمی‌آید معلوم است. در حالی که وجود اجنّه و شیاطین مسلّم است، حقیقت وجودی آن‌ها هم از قرآن و هم از احادیث برمی‌آید. آن روایتی که مرحوم سبزواری از امیر المؤمنین آورده‌اند که فرمود: «صور خالیّهٌ عن المواد عاریهٌ عن القوّه و الإستعداد تجلّی لها ربّها فأشرقت»، «صُوَرٌ عَارِیَهٌ عَنِ الْمَوَادِّ خَالِیَهٌ عَنِ الْقُوَّهِ وَ الِاسْتِعْدَادِ تَجَلَّى لَهَا فَأَشْرَقَتْ».[۲] این حدیث هم از نظر سند، مجهول السّند است. چون مجهول السّند است برای ما اعتباری ندارد.

می‌دانید که برگشت تمام مباحث ادلّه در بحث اصول هم به چیست؟ به سند روایت است. وقتی سند مجهول باشد اصلاً نمی‌شود به آن استناد کرد. لذا سند این روایت مجهول است.

مسلّم بودن وجود ملائکه در منابع مختلف

علی أیّ نحوٍ آنچه مسلّم است این است که از قرآن و روایات و شرع مقدّس وجود ملائکه اجمالاً به دست می‌آید و حقیقت آن‌ها وجود دارد. درجات و طبقاتی را هم برای آن‌ها در آیات و شرع مقدّس قائل هستند. مرحوم طیّب اصفهانی آن را دسته‌بندی کرده و ۹ درجه و طبقه برای آن‌ها از کلام قرآن بیان فرموده است. این ۹ مورد را خدمت شما عرض می‌کنم.

ملائکه‌ی حامل عرش

اوّلین گروه از ملائکه و درجاتی که دارند، آن‌هایی هستند که حامل عرش خدا هستند. «وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَهٌ».[۳] یعنی عرش پروردگار را هشت نفر از ملائکه حمل می‌کنند، حامل عرش خدا هستند. البتّه این‌ها جای بحث دارد، بحث عرش و کرسی جای بحث دارد.

– مکان ندارد.

– مکانی که در عالم ماده باشد می‌توانیم در مورد آن چیزی بگوییم، ولی روایت داریم که فرموده است: حضرت ابا عبد الله الحسین بر تکّه‌ای از عرش خدا دفن می‌شود. همان ۱۱ زراع که زیر قبّه را تشکیل می‌دهد. این هست، ولی این‌که حقیقت وجودی آنچه به حضرت جلّ و علا نسبت داده می‌شود، چگونه باید آن را ترسیم کنیم؟ حداقل این‌که تعبیر معقول به محسوس برای ما می‌شود.

– بله، معقولاتی که باید تعبیر شود برای این‌که ما بفهمیم. تعبیر معقول به محسوس است.

– می‌گویند حمله‌ی عرش، فارسی زبان هستند.

– نمی‌دانم، شاید به تازگی گفته شده است، شاید هم زبان خاصّی داشته باشند.

– آیت الله کرباسی، خدا ایشان را رحمت کند، پای درس ایشان بودیم گفتند.

– آقایان حرف‌هایی گفته‌اند، حتماً حرف‌های آن‌ها از روی حساب است.

ملائکه‌ی حول عرش خداوند

مقام دوم و رتبه‌ی دوم از ملائکه، آن‌هایی هستند که به دور عرش خدا هستند. «وَ تَرَى الْمَلائِکَهَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ».[۴] فرشتگان و ملائکه‌ای که اطراف عرش خدا به تسبیح و تحمید حضرت حق مشغول هستند. این هم دسته‌ی دوم و رتبه و مقام دوم ملائکه است.

ملائکه‌ی مستقر در بهشت

سومین مقام برای ملائکه در درجاتی که قائل شده‌اند، ملائکه‌ی بهشت هستند. «وَ الْمَلائِکَهُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ * سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ».[۵] این هم رتبه‌ی سوم ملائکه که ملائکه‌ی بهشت هستند. ملائکه‌ای که «یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ». یعنی وقتی بهشتیان در بهشت وارد می‌شوند، این ملائکه بر آن‌ها وارد می‌شوند.

ویژگی برجسته‌ی ملائکه

یک نکته‌ای از کلّ همه‌ی بحث‌هایی که گفته شده و گفته خواهد شد این است، آن مخلوقاتی که در خلقت خدا قرار گرفته‌اند و مأمور انجام مرادات حضرت حق هستند، بدون اختیار، بدون این‌که بخواهند تمرّد کنند را ملائکه می‌گویند. ملائکه‌ی جهنّم، ملائکه‌ی آتش، ملائکه‌ی دوزخ، همه‌ی این‌ها که تحت فرمان حضرت حق هستند، به اراده‌ی حضرت حق عمل می‌کنند، هر چه حضرت حق اراده کند عمل می‌کنند، تعبیر به ملائکه در آیات شده‌اند.

– تلذّذ برای آن‌ها وجود دارد یا نه؟ خود همین اطاعت کردن برای آن‌ها لذّت دارد؟

– نه، این‌ها مأمور هستند. لذّت برای ما است، مواردی که شما می‌گویید اختیار داشتن و لذّت بردن (برای ما است). لذّت ملائکه به همان تسبیح و تحمید است.

– انسان‌ها و اجنّه هم اختیار قرار داده شد و هم تلذّذ قرار داده شد.

تفاوت خلقت انسان و ملائکه و حوری

– عرض می‌کنم، آن‌ها (ملائکه) این‌طور نیستند، آن‌ها به طور محض برای عبادت هستند، به طور محض برای این هستند که حمله‌ی عرش باشند، به طور محض برای این هستند که خدمت‌گزار بهشتیان باشند، به طور محض برای این هستند که جهنّمیان را عذاب کنند. ملائکه این‌طور هستند. اصلاً فرق بین انسان و سایر موجودات این است که انسان اختیار دارد، مختار آفریده شده است. در اختیار خود هم مسلّم است، اگر در حرام و حلا‌ل‌ها قرار بگیرد، بر حسب هر کدام شاید تلذّذ هم داشته باشد.

– حوریه و مَلَک یکی هستند؟

– نه، حوری فرق می‌کند. تعبیرات و واژه‌های قرآن هر کدام به حسب حال خود است، فعلاً آنچه که ما داریم روی آن بحث می‌کنیم بحث ملائکه است که در این آیه آمده بود. ما داریم حقیقت «الملائکه» را بررسی می‌کنیم که چه حقیقتی دارند.

ملائکه‌ی مستقر در دوزخ

چهارمین درجه و دسته‌بندی ملائکه، ملائکه‌ی دوزخ هستند. «وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلاَّ مَلائِکَهً».[۶] یعنی فقط ملائکه را قرار دادیم که موکّل بر اصحاب آتش باشند. یعنی نه از جنس انسان هستند، نه از جنس جن هستند. چون جهنّم و دوزخ برای چه کسانی است؟ برای انسان‌ها و اجنّه است. آیا مأموری که باید جهنّم و دوزخ را اداره کند انسان است؟ نه، آیا اجنّه هستند؟ نه. گرچه ممکن است کسانی که عذاب می‌شوند یا وسیله‌ی عذاب دادن، انسان‌ها باشند. فرمود: «وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ».[۷]

– اجنّه در دوزخ می‌روند آتش

علّت عذاب بودن آتش برای انسان

– این بر حسب حال خود آن‌ها است. چون آتش ما را… بحث عذاب که می‌شود، آنچه برای انسان از نظر وجودی و جنسی ضدّیّت دارد آتش است، تعبیر به آتش شده است. جالب این است آن‌هایی که دشمن ما هستند که به آن‌ها شیاطین می‌گوییم، از همین جنس آفریده شده‌اند. «إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ»،[۸] (شیاطین) دشمن آشکار هستند، آتش هستند.

– جهنّم سرد هم داریم.

– باید رفت و دید!

ملائکه‌ی نگهبان

رتبه‌ی پنجم، ملائکه‌ی «حَفِظَ» هستند، آن‌هایی که نگهبان بر انسان‌ها هستند. «وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَهً».[۹] می‌فرماید: او است که قاهر و مقتدر است، بنا بر قدرت خود فوق تمام بندگان است، «فَوْقَ عِبادِهِ». «وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَهً»، نگهبانانی از طرف خداوند بر شما فرستاده شده است. این «حَفِظَ» منظور همان ملائکه‌ای هستند که از اعمال و رفتار و کردار و کارهای ما حفاظت می‌کنند و رقیب هستند.

ملائکه‌ای مأمور کتابت

ششمین رتبه و ششمین گروه از ملائکه، آن‌هایی هستند که نویسندگان هستند. «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ».[۱۰] البتّه «ما یَلْفِظُ» یعنی هیچ حرفی از زبان صادر نمی‌شود الّا این‌که یک محافظ وجود دارد و آن را جمع‌آوری می‌کند. این‌جا کتابت نیست، کلمه‌ی کتابت در این آیه نیست. امّا مرحوم طیّب اصفهانی آن‌ها (ملائکه) را به عنوان نویسندگان بیان فرموده است. محافظت و مراقبت آن‌ها شاید از همین جهت باشد.

بررسی معنایی کلمه‌ی «لفظ»

لفظ اگر به یاد داشته باشید در بحث امثله بود، فرمود کلمه‌ی لفظ در لغت «حَرَّمت». لفظ به معنای تیر انداختن است. وقتی ما هوا را از دهان و حنجره بیرون می‌اندازیم به این لفّاظی می‌گویند. لذا آنچه می‌آید و به آن لفظ می‌گویند همان صوت می‌شود.

هر آوازی که بوده باشد آن را عرب صوت خواند و هر صوتی که معتمد بر مخرج فَم باشد آن را لفظ خواند. لفظ یا مستعمل است یا محمل، محمل آن الفاظی هستند، صوت‌هایی هستند که مخرج فهم هستند، امّا دارای معنا نیستند. لفظ آن است که دارای معنا است. لذا کَلِم که همان جمع کلمه‌ی ثلاث است، اسم و فعل و حرف، همه‌ی این‌ها را شامل می‌شود، چون هر سه مورد دارای معنا است. یا معنای مستقل یا معنای غیر مستقل دارد.

«ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ». به اعتبار کلمه‌ی «یَلفِظ» و کلمه‌ی «قول» که در این آیه آمده است، این ملائکه را به عنوان نویسندگان بیان فرموده است.

ملائکه‌ی نام برده شده به عنوان رسول

مقام هفتم، فرستادگان و رسولانی که از طرف خدا آن‌ها را تعبیر فرموده‌اند. «جاعِلِ الْمَلائِکَهِ رُسُلاً».[۱۱] یعنی خداوند ملائکه‌ای را خلق کرد و قرار داد که فرستادگان حضرت حق هستند. «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ».[۱۲] شاید این ملائکه هم از همان دسته باشند.

ملائکه‌ی مأمور انجام کارهای عالم

دسته‌ی هشتم، ملائکه‌ای که مأمور تنظیم کارهای هر کدام (از امور عالم) در قسمت‌های مختلف باشند. مأمورهای خدا در کارهای مختلف هستند. «وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً»،[۱۳] فرشتگانی که از کافران به سختی جان می‌گیرند. «وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً»، فرشتگانی که جان مؤمنان را به آرامی می‌گیرند. «وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً»، فرشتگانی که در دریای بی‌مانند شنا کنان هستند، شناور هستند. «فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً»، در پیشی گرفتن (برای انجام) فرمان خدا، از هم سبقت می‌گیرند. برعکس ما انسان‌ها که مدام خود را در اجرای فرمان خدا عقب نگه می‌داریم.

نمونه‌ای از فداکاری و پیشی گرفتن در کار خیر

من به یاد دارم در جنگ و جبهه، بچّه‌های جنگ دو دسته بودند؛ یک دسته‌ آن‌هایی بودند برای این‌که به عملیات بروند از هم سبقت می‌گرفتند. اکثراً و غالب رزمندگان این‌طور بودند. ولی بعضی هم بودند مدام معطّل می‌کردند. (ولی) فرار نمی‌کردند. من در طول جنگ که از سال ۶۱ تا پایان جنگ را در جبهه‌ها دیدم، یک مرتبه یک نفر را در عملیات‌ دیدم… بعد هم شهید شد. بحث آتش بود، خیلی شجاعت می‌خواست، شوخی نبود. وارد میدان کارزار که می‌شدید آتش می‌بارید، اصلاً نمی‌شد حساب هیچ کاری را بکنید. در یک میدان جنگ که ما بودیم، مثلاً ۳۵۰ تا ۳۶۰ نفر افراد گردان ما بودند، زیر ۵۰ نفر سالم ماندند، یعنی بالای ۳۰۰ نفر شهید شدند یا مجروح شدند. آن‌جا یکی از شهدا ـ بعداً شهید شد، در کربلای ۵ شهید شد ـ را دیدم که داشت فرار می‌کرد. به او رسیدم و گفتم: کجا می‌روی؟ توجّه نکرد. پدر  او هم شهید شده بود، بعد خود او هم دو سال بعد شهید شد. امّا من این را دیدم. کس دیگری را ندیدم که فرار کند.

ولی خیلی سخت بود، یعنی وقتی آتش روی سر رزمندگان می‌ریختند، خصوصاً بعد که مواد شیمیایی هم استفاده می‌کردند، باید ماسک می‌زدید. ماسک صورت را تحت فشار قرار می‌داد، اکثر رزمندگانی که در اثر شیمیایی موادّ خردل به شهادت رسیدند به این علّت بود که نمی‌توانستند ماسک را تحمّل کنند. خیلی سخت بود، چهره‌ی انسان را آتش می‌زد. افرادی که کمی طاقت داشتند ماسک را تحمّل می‌کردند، و الّا  اگر تحمّل نمی‌کردند اگر یک نفس می‌کشیدند کار آن‌ها تمام بود. خیلی سخت بود.

– نه، خیلی سخت بود. من این را دیدم، آن‌جا به من ثابت شد که ایشان دارد از میدان فرار می‌کند. ولی صبح برگشت، یعنی رفت، بعد برگشت و ماند. رزمنده‌ی خیلی خوبی بود، امّا همه جوان‌های زیر ۲۰ سال بودیم، ۱۳ ساله، ۱۴ ساله بودیم. نهایتاً ۲۰ تا ۲۱ سال، عمده‌ی رزمنده‌ها در این سنین بودند. شوخی نبود.

علی أیّ نحوٍ این‌که در این‌جا می‌فرماید از هم سبقت می‌گیرند، توده‌ی رزمندگان در بحث شهادت از هم سبقت می‌گرفتند. این‌که سرِ ستون بدود و جلو برود، دوشکا را خاموش کند و خود را در معرض خطر بگذارد، جلو برود و جلوی تانک‌های زره‌پوش عراقی بایستد و آن‌ها را نابود کند، برای این کارها سبقت می‌گرفتند. امّا بعضی افراد بودند که سبقت نمی‌گرفتند،  جالب این است کسانی که سبقت گرفتند همه جا سبقت گرفتند و رفتند. اکثر کسانی که سبقت می‌گرفتند رفتند (به شهادت رسیدند).

سبقت در خیرات و نیکی‌ها

«وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ».[۱۴] قرآن در سوره‌ی مبارکه‌ی آل عمران سرعت گرفتن را می‌فرماید. در سوره‌ی مبارکه‌ی حدید سبقت گرفتن را می‌گوید: «سابِقُوا إِلى‏ مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ».[۱۵] پس سبقت گرفتن در همه جا ممنوع نیست، در بعضی جاها ممدوح است، در بعضی جاها مقبول است. آن‌جا که به سوی مغفرت الهی، به سوی جنّت بشتابد ممدوح است. علی أیّ نحوٍ یک گروهی از ملائکه آن‌هایی هستند که در پیشی گرفتن در فرمان خدا سبقت گیرنده هستند.

ملائکه‌ی مدبّر امور بندگان

همچنین «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً»،[۱۶] امور بندگان خدا را تدبیر می‌کنند. پس ملائکه‌ی تنظیم کارها در هر قسمتی، این ملائکه هستند.

ملائکه‌ی مأمور به عبادت

نهمین دسته از ملائکه در رتبه و درجه، آن‌هایی هستند که مأمور به عبادت خدا هستند. «وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا * فَالزَّاجِراتِ زَجْراً * فَالتَّالِیاتِ ذِکْراً».[۱۷] یعنی سوگند به صف بستگانی که صفی باشکوه بسته‌اند و زجر کننده هستند. نسبت به ذات اقدس احدیّت ذکر می‌گویند، صحبت می‌کنند، یاد خدا هستند. می‌فرماید به سختی زجر می‌کشند و به تلاوت آیات الهی مشغول هستند. این‌ها هم گروه نهم از ملائکه هستند.

همه‌ی این (چند دسته)‌ موجودات در قرآن تعبیر به ملائکه شده است. ۹ دسته و ۹ گروه از مأموران الهی در جاهای مختلف هستند که همه‌ در قرآن نصّاً و صریحاً تعبیر به ملک و ملائکه شده‌اند. مَلَک مفرد است، ملائکه جمع است، مأمورین به عبادت درباره‌ی حق تعالی آن‌هایی هستند که همیشه در رکوع و سجود و تسبیح و تحمید هستند. در حال عبادت خدا هستند. در یک کلام به ذکر الهی و یاد الهی اوقات خود را طی می‌کنند.

این آنچه بود که در مقام ملائکه بحث شد. مقام بعدی بحث را در معنای خلافت و این‌که خدا فرمود: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَهً» فردا بحث خواهیم کرد.


[۱]– سوره‌ی بقره، آیه ۳۰٫

[۲]– عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص ۳۰۴٫

[۳]– سوره‌ی حاقه، آیه ۱۷٫

[۴]– سوره‌ی زمر، آیه ۷۵٫

[۵]– سوره‌ی رعد، آیات ۲۳ و ۲۴٫

[۶]– سوره‌ی مدثر، آیه ۳۱٫

[۷]– سوره‌ی بقره، آیه ۲۴٫

[۸]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۶۸، ۲۰۸، سوره‌ی انعام، آیه ۱۴۲، سوره‌ی یس، آیه ۶۰، سوره‌ی زخرف، آیه ۶۲٫

[۹]– سوره‌ی انعام، آیه ۶۱٫

[۱۰]– سوره‌ی ق، آیه ۱۸٫

[۱۱]– سوره‌ی فاطر، آیه ۱٫

[۱۲]– سوره‌ی قدر، آیه ۴٫

[۱۳]– سوره‌ی نازعات، آیه ۱٫

[۱۴]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۱۳۳٫

[۱۵]– سوره‌ی حدید، آیه ۲۱٫

[۱۶]– سوره‌ی نازعات، آیه ۵٫

[۱۷]– سوره‌ی صافات، آیات ۱ تا ۳٫

Visits: 5

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1