تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۴۶ جلسه ۱ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۱ جلسه تفسیر آیه صدو چهل و ششم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۴۶ جلسه ۱
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۱ جلسه تفسیر آیه صدو چهل و ششم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ (۱۴۴) وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ بِکُلِّ آیَهٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَهَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمینَ (۱۴۵)
ما گردانیدن رویت را در [جهت] آسمان [چون کسى که به انتظار مطلبى باشد] مىبینیم؛ پس یقیناً تو را به سوى قبلهاى که آن را بپسندى برمى گردانیم؛ پس رویت را به سوى مسجد الحرام گردان؛ و [شما اى مسلمانان!] هر جا که باشید، روى خود را به سوى آن برگردانید. و مسلماً اهل کتاب مىدانند که این تغییر قبله [از بیت المقدس به کعبه] از سوى پروردگارشان [کارى] درست و حق است؛ [زیرا در تورات و انجیلشان خواندهاند که پیامبر اسلام به دو قبله نماز خواهد خواند] و خدا از آنچه [بر ضد پیامبر و مؤمنان] انجام مىدهند، بىخبر نیست. (۱۴۴) [به خدا] سوگند اگر براى اهل کتاب هر نشانه و دلیلى بیاورى، از قبله تو پیروى نمىکنند، و تو هم از قبله آنان پیروى نخواهى کرد و [نیز] برخى از آنان [که یهودىاند] از قبله دیگران [که نصرانىاند] پیروى نخواهند کرد. اگر پس از دانشى که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوسهاى آنان پیروى کنى، مسلماً در آن صورت از ستمکاران خواهى بود. (۱۴۵)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۱۴۶
آیه ۱۴۶ | پیامبرشناسى اهل کتاب و کتمان آنان
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ (۱۴۴) وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ بِکُلِّ آیَهٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَهَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمینَ (۱۴۵)
ما گردانیدن رویت را در [جهت] آسمان [چون کسى که به انتظار مطلبى باشد] مىبینیم؛ پس یقیناً تو را به سوى قبلهاى که آن را بپسندى برمى گردانیم؛ پس رویت را به سوى مسجد الحرام گردان؛ و [شما اى مسلمانان!] هر جا که باشید، روى خود را به سوى آن برگردانید. و مسلماً اهل کتاب مىدانند که این تغییر قبله [از بیت المقدس به کعبه] از سوى پروردگارشان [کارى] درست و حق است؛ [زیرا در تورات و انجیلشان خواندهاند که پیامبر اسلام به دو قبله نماز خواهد خواند] و خدا از آنچه [بر ضد پیامبر و مؤمنان] انجام مىدهند، بىخبر نیست. (۱۴۴) [به خدا] سوگند اگر براى اهل کتاب هر نشانه و دلیلى بیاورى، از قبله تو پیروى نمىکنند، و تو هم از قبله آنان پیروى نخواهى کرد و [نیز] برخى از آنان [که یهودىاند] از قبله دیگران [که نصرانىاند] پیروى نخواهند کرد. اگر پس از دانشى که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوسهاى آنان پیروى کنى، مسلماً در آن صورت از ستمکاران خواهى بود. (۱۴۵)
وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ بِکُلِّ آیَهٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَهَ بَعْضٍ وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ ۱
در آیه ۱۴۵ از سوره مبارکه بقره، آنچه که از این آیه برمیآید این است که قومی که در اینجا اهل کتاب بیان فرموده و منظور یهود و نصاری هستند، از سر لجبازی، عناد، عصبیت، بغض و کینهای که نسبت به پیامبر و مسلمانان دارند، هر کاری که پیامبر انجام دهد باز آنها از عناد خود دست برنمیدارند.
اینکه خداوند متعال می فرماید:«وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ بِکُلِّ آیَهٍ» یعنی اگر که مثلا قرآن که ۶۶۰۰ آیه دارد را برای آنها بازخوانی کنی همچنان به لجاجت خود ادامه خواهند داد ، به هرحال عناد و لجاجت آنها قصه ابوجهل است که به پیامبر صلوات الله علیه گفت که اگر شما شق القمر کنی و معجزه تو را ببینم، بر اینکه مسلمان شوم یا خیر تصمیمی میگیرم.
ابوجهل با دیدن معجزه لجاجت خود را ادامه داد و گفت من میدانم که تو پیامبر هستی ولی به تو ایمان نمیآورم ، تا آن زمان به وی ابوعلم گفته میشد اما بعد از این واقعه به ابوجهل گفتند.
آنچه که مسلم است اکثر علمای ما قائل به نجاست اهل کتاب هستند، از اینجا ریشه میگیرد که اینها میدانند پیامبر، رسول خاتم است و آیه بعدی نیز این موضوع را بیان میکند که خداوند متعال فرمود:«الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»۲
اگر به یاد داشته باشید همان معنای کفر که در آیات اولیه سوره بقره گفتیم «کفر ای ستر» یعنی حق را میدانند اما آن را میپوشانند، میدانند که پیامبر، پیامبر خاتم میباشد و میدانند که در دین خودشان و تورات یا انجیل خودشان مامور شدهاند که به پیامبر خاتم ایمان بیاورند اما ایمان نمیآورند.
خداوند متعال می فرماید:«ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ» اگر شما همه دنیا را به عنوان دلیل جمع کنید و بر آنها اقامه نمایید تا به قبله شما ایمان بیاورند، پیروی نمیکنند «ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ» آنها به سمت کعبه تو نماز نمیخوانند.
خداوند متعال فرمود:«وَ ما أَنْتَ بِتابِعٍ قِبْلَتَهُمْ» یعنی از طرف دیگر تو نیز هیچگاه از آنها تبعیت نخواهی کرد ، «وَ ما بَعْضُهُمْ بِتابِعٍ قِبْلَهَ بَعْضٍ» حتی اینها در خانه خودشان هم مشکل دارند برای مثال مسیحیان محل زایش حضرت مسیح را قبله خود قرار دادهاند و به آن سمت نماز میخوانند و یهودیان به سمت خود بیتالمقدس درحالیکه هیچ یک از آنها قبله دیگری را قبول ندارند.
هر قومی فقط خودش را قبول میکند و نکته جالب این است که در قوم یهود، کسی دیگران را به پذیرش قوم یهود دعوت نمیکند یعنی همه ادیان به دنبال این هستند که تبلیغ کنند برای مثال ببینید که وهابیت چگونه گسترده عمل میکند که مسلمانان را به سمت و سوی وهابیت بکشاند؛ بنابراین آنها به دنبال این نیستند که افراد دیگری به دین آنها گرایش پیدا کند.
لذا در محدودیت و اقلیت قرار گرفتن یهودیان به خاطر عدم تبلیغ میباشد وگرنه ممکن است این هم یک حکمتی باشد که خدا قرار داده است و الا با ثروتهایی که آنها دارند میتوانستند تبلیغات گستردهای بکنند و افراد را به سمت و سوی یهودیت دعوت کنند تا شاید پیشروی کنند.
خداوند متعال در قسمت آخر آیه که میفرماید :«وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ» اینجا تهدید میکند ، این تهدید خداوند به پیامبر برای قطع طمع یهود میباشد یعنی پیامبر قصد دارد بگوید که ببینید خداوند تهدید کرده که اگر من بخواهم از شما تبعیت کنم، من نیز از شما خواهم بود ،یعنی از همان ظالمان خواهم بود.
خداوند فرمود:«وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ» در سوره زمر هم این تهدید را داریم که اگر شما از آنها تبعیت کنید، ممکن است تو نیز از ظالمین باشی اما این تهدید پیامبر برای قطع طمع یهود میباشد تا آنها تصور نکنند که میتوانند پیامبر را به سمت و سوی خودشان بکشانند.
مانند چیزی که در سوره جحد یا کافرون داریم که درخواست بت پرستان این بود که ای پیامبر، بتهای ما را یکبار ستایش کن تا ما نیز خدای تو را بپرستیم تا این سوره بر حضرت نازل شد و فرمود «و دین شما متعلق به شما و دین من متعلق به خودم خواهد بود.» آنها قائل به این امر بودند که تو نیز به سمت ما بیا و به قول مثال اصفهانی، یک پل به ما نشان بده تا ۳۳ پل به تو نشان دهیم!
آیه بعدی الظالمین را اینگونه توصیف میکند «الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ» ۳ این ظالمین یعنی کسانی که اهل کتاب هستند «یَعْرِفُونَهُ» کلمه عرفان را ذکر میکند یعنی از باطن و از همه وجود خود، شمای پیامبر را میشناسند «کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ» نظیر اینکه فرزندان خود را میشناسند.
می فرماید:«وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ» یک دسته علما در اهل کتاب و یهود هستند که این افراد اهل علم بوده و از نظر علمی آگاهی کامل دارند و همه چیز را میدانند اما «لَیَکْتُمُونَ» کتمان میکنند ، برای کتمان کردن باید چیزی وجود داشته باشد تا بتوان آن را کتمان نمود پس آنها هم «یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ»
جمله «وَ إِنَّ فَرِیقاً» قصد دارد به علما اشاره کند ، البته ببینید شاید در اهل کتاب هم ما جاهل داشته باشیم. عوام مردم اکثرا جاهل هستند و نمیدانند اما علمای آنها و کسانی که اهل علم هستند و خودشان را رهبران دینی اهل کتاب میدانند، آنها موازین را میدانند لذا میفرماید کتمان میکنند؛ همیشه این کار را انجام میدهند.
عبارت «لَیَکْتُمُونَ» هم لام تاکید دارد و هم فعل مضارع میباشد یعنی کاری که برای آنها ملکه شده، کتمان کردن است درحالیکه همه چیز را میدانند، «لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ» چه چیز را میدانند؟ حقیقت را میدانند ،حقانیت را نسبت به پیامبر و اسلام همه را میدانند«وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»
در جمله «وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» تاکید شده بر این مطلب که منظور علما هستند اگر بگوییم در «وَ إِنَّ فَرِیقاً» مراد، علما هستند آنچه که دلالت بر این مطلب دارد، «وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» است، آنها علما میباشند اینجا مراد در این است که به علمای یهود اشاره شود که کاملا پیامبر و اسلام را میشناختند اما آن را قبول نمیکردند.
عدهای از آنها کتمان میکنند با علم به حقیقت آنچه که در واقعیت و نسبت به پیامبر و اسلام وجود دارد ، کاری آنها انجام میدهند ظلم میباشد منتهی این ظلم با دیگر ظلم تفاوت دارد چون عرض کردیم ظلم ممکن است درباره دیگران، جمادات، جانوران یا گیاهان خداوند یا خود فرد باشد.
ظلمی که آنها روا میدارند ظلم به همه چیز میباشد ، یعنی هم خداوند و هم غیر خداوند که اولین آنها پیامبر است مورد ظلم واقع میشوند ، حق پیامبر این است که او را بپذیرند و به او ایمان بیاورند چرا که آنها به این وظیفه مامور هستند اما آن را انجام نمیدهند ، به بقیه نیز ظلم میکنند چرا که خودشان را از دیگران برتر میدانند.
کار به جایی میرسد که به راحتی مردم را کشته و آنها را سلاخی میکنند ، این ظلمها به این حدود نیز خواهند رسید و حتی به کل عالم ظلم میکنند تا نفع خودشان تامین گردد ، در هر زمانی هم به هر عنوانی و به یک دلیلی اقدام میکنند که همه آنها بهانه است ، بهانهای برای اینکه به دیگران ظلم کنند.
آنچه که مسلم است این میباشد که میفرماید :«لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» علی بن ابراهیم در تفسیری که دارد روایتی را از حضرت صادق آل محمد نقل میکند «نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ فِی الْیَهُودِ وَ النَّصَارَی یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ یَعْنِی رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ لِأَنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَ قَدْ أَنْزَلَ عَلَیْهِمْ فِی التَّوْرَاهًِْ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ صِفَهًَْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ صِفَهًَْ أَصْحَابِهِ وَ مَبْعَثَهُ وَ مُهَاجَرَهُ»۴
لذا آنها همه این موارد را میدانند ، قول الله تعالی «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ» ۵ نکتهای که باید بسیار به آن دقت کنیم این آیه است ؛ ما اکثرا به غلط به این آیه عمل میکنیم؛ اکثر ما از بافت خانوادگیمان گرفته تا بافت شهری و فامیلی ما و بافتهای اجتماعی و بینالمللی به صورت برعکس به آن عمل کردهایم یعنی «أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ» نیستیم.
برخی اوقات رحماء بین کفار میشویم و نسبت به خودمان از جهت حسادتها، کینهها، حب و بغضهای بیهوده به یکدیگر ظلم میکنیم ، سرمنشأ کلیه این مشکلات و خشکسالیها بلیه و گرانیها همین موضوع میباشد.
البته مسئولان ما به درستی عمل نکردند و از ابتدای انقلاب تاکنون از نظر اقتصادی نمره پایینی کسب کردهاند اما خودمان چه کاری انجام میدهیم، نانهای فانتزی را گران کردهاند و از هزار تومان تبدیل به سه هزار تومان شده که در این صورت یک ساندویچ ۲۰ هزار تومانی به ۳۰ هزار تومان مبدل میشود.
ما به خودمان ظلم نمیکنیم؟ این رحماء بینهم است؟ یعنی زمانی که میدان باز میشود تا بتوانند قیمتها را افزایش دهند، خود ملت کار بدتری میکنند ، ظلم کردن از خود ما آغاز میشود و زمانی که خطا میکنیم این مکافات به دنبال آن خواهد آمد ، این همان آثار ظلم است بعد در قرآن داریم «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ» شدت و خشونت را باید بر دشمنان اعمال کرد.
نکته جالب این است که در جنگ کسانی که سن آنها اقتضا میکرد و میتوانستند بجنگند، کار عملی انجام میدادند با اینکه ما در جنگ هیچ چیز نداشتیم ، از نظر پرسنلی نیروی زیادی داشتیم اما از نظر تدارکات در برابر عراقیها صفر بودیم ، تدارکات مهندسی و معاشی برای رزمندگان ما واقعا ضعیف بود و مردم کمک میکردند، از لحاظ مهمات و تسلیحات نیز توانایی بالایی نداشتیم.
یک هواپیما کوچک از ما مواضع آنها را بمباران میکرد و یک هواپیما با راکت از آنها میآمد و هزاران موشک رها مینمود اما چه چیزی به ما اقتدار میداد؟ اینکه با یکدیگر اتحاد داشتیم ، به حدی با یکدیگر مانوس بودیم که در شبهای عملیات، زمانی که اعزام میشدیم ابراز محبت و لطف داشتیم ولی در میدان جنگ و در برابر دشمن، شدت داشتیم و خشونت ابراز میکردیم.
آنجا در برابر دشمن اقتدار خود را نشان میدادیم لذا خدا نیز به ما کمک میکرد. در مسائل اقتصادی سوء مدیریتها بخاطر بیتجربگیها، مسائل سیاسی و… بوده و وضع کشور را بدتر میکند.
ما اکنون در حوزههای علمیه هستیم و اگر به یکدیگر در مسائل علمی و اعتقادی رحم کنیم یا بحثی که وظیفه اولیه هر طلبه میباشد یعنی تکسب علوم آل الله، اگر بتوانیم به یکدیگر کمک کنیم تا بتوانیم از نظر علمی بار بگیریم تا بتوانیم وظیفه دوم را انجام دهیم که همان انقاذ ایتام آل الله میباشد، اگر ما واقعا بتوانیم به ایک وظایف عمل کنیم شما فکر نمیکنید که خداوند هم به ما رحم میکند؟
من حیث لایحتسب همه چیز برای ما فراهم شود ، چه میشود که در زمان گذشته مردم از نظر ظاهری مشکلات فراوانی داشتند اما به روحانیت نیز ایمان داشتند و به آنها اهتمام میدادند؟ اکنون چگونه است؟ یکی از بحثها مسئله حکومت آخوندی میباشد که باعث ناراحتی مردم شده است.
ما هم در مردم به درستی عمل نمیکنیم ، اگر هر طلبهای در خانواده اطراف خودش، وظیفه طلبگی و آخوندی خود را انجام دهد، کشور گلستان میشود اما کاری کردیم که در خانههای خودمان نیز مشکل وجود دارد ،لذا اکثر طلبهها در خانه خودشان با همسران، فرزندان، عروس و داماد با طلبگی خود مشکل دارند چرا؟ چون به وظیفه عمل نمیشود.
وظیفه ما که تکسب علوم الله و انقاذ ایتام آل محمد است، عمل نمیکنیم، عمل نکردن ما باعث ایجاد بیعلاقگی، دین فراری و دینگریزی میشود ، هر کدام از ما به حسب حال خودش باید به یکدیگر توجه داشته باشیم. اگر ما به یکدیگر توجه داشته باشیم که موجب رحمت به یکدیگر گردد، مصداق این «رُحَمَاء بَیْنَهُمْ» میشویم.
اینکه خداوند متعال می فرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ» یعنی ایمان داشته باشند «تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا» ۶ مرحله بعدی که ایمان داشته باشند و رحم کنند این است که نماز بخوانند «یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ» ۷
میفرماید که در تورات و انجیل هم این موارد را بیان کردیم اما به آن عمل نشد. میفرماید که «فِی التَّوْرَاهًِْ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ صِفَهًَْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله)» این صفاتی که ما بیان کردیم در تورات و انجیل هم بیان شده است.
«فَلَمَّا بَعَثَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ» و زمانی که خداوند عزوجل پیامبر را مبعوث فرمود «عَرَفَهُ أَهْلُ الْکِتَابِ، کَمَا قَالَ جَلَّ جَلاَلُهُ» همانگونه که خداوند در کتابهایشان ذکر کرده بود، آن موارد را یافتند «فَلَمّٰا جٰاءَهُمْ مٰا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ» ۸ وقتی آنچه که میدانستند بر آنها وارد شد، آنها کفر ورزیدند.
«فَلَمّٰا جٰاءَهُمْ مٰا عَرَفُوا» آنچه را که آنها میدانستند زمانی که پیامبر آمد و آنچه که در کتب آنها تالیف شده بود و آنها عرفان داشتند و میدانستند «کَفَرُوا بِهِ» کفر ورزیدند. «وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ» اینجا قصد دارد تاکید کند که علما و دانشمندان یعنی کسانی که سردمدار هستند، در دین یهود و مسیح، آنها «لَیَکْتُمُونَ» کتمان میکنند و نمیگذارند که دیگران از آن اطلاع داشته باشند و آن را ابلاغ نمیکنند.
گفتیم که وجه اینکه «فَرِیقاً» را بگوییم که همان علما هستند همان «وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» پایان آیه میباشد پس انکار آنها از روی جهل نبود و به خاطر علم بود. اینکه برخی از مجتهدین شیعه قائل به نجاست آنها هستند، کفر آنها به معنای کفر حقیقی است. تشریکی آنها قائل هستند و مشرک میشوند و وقتی که آنها حقیقت را کتمان کنند و بپوشانند، آنها به معنای کافر حقیقی هستند.
لذا آنها کافر به شمار میروند و کفرشان به معنای حقیقی میباشد که حق را میدانند اما به آن عمل نمیکنند «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ» ۹ کسی که حق است و حقانیت پیامبر و اسلام را دربرمیگیرد، آن از طرف کیست؟ از طرف پروردگار تو.
«فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ» مواظب باش که در آن شک و شبه ایجاد نکنی. یک موردی را برایتان بگویم که یکی از خصوصیات پیامبر این بوده است که بسیار رحمان و رئوف نسبت به همه عالم بوده که آیه شریفه «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعالَمِینَ» ۱۰ اینگونه توصیف فرمود. ایشان علاقه نداشتند که افراد در عناد، لجاجت، کینه و بغض خودشان باقی بمانند و علاقمند بود که آنها را به سمت حق و حقیقت بکشاند.
برخی اوقات وقتی دیگران رحمت پیامبر را میدیدند چنین تصور میکردند که پیامبر نسبت به آنچه که حق است، شک و تردید دارد. خیر ایشان هیچ شک و تردیدی نداشتند منتهی خداوند این موضوع را چنین بیان میکند که هیچ راهی بر غیر این وجود ندارد «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ»
۱_سوره بقره آیه ۱۴۵
۲_سوره بقره آیه ۱۴۶
۳_سوره بقره آیه ۱۴۶
۴_ بحارالانوار ج ۶۹، ص ۹۲
۵_سوره فتح آیه ۲۹
۶_ سوره فتح آیه ۲۹
۷_سوره فتح آیه ۲۹
۸_سوره بقره آیه ۸۹
۹_سوره بقره آیه ۱۴۷
۱۰_سوره انبیاء آیه ۱۰۷
Views: 30
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.