۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » تفسیر آیات 141 تا 150
  • شناسه : 7049
  • ۲۴ آذر ۱۴۰۲ - ۲۲:۴۶
  • 150 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
آیه ۱۴۱ |مسئولیت انسان‏ها در برابر کردارشان
آیه 141 |مسئولیت انسان‏ها در برابر كردارشان

آیه ۱۴۱ |مسئولیت انسان‏ها در برابر کردارشان

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۴۱ جلسه ۱ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی  ۱ جلسه تفسیر آیه صدو چهل و یکم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ تِلْکَ أُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ (۱۴۱) سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتی‏ کانُوا […]

...فهرست مطالب

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۴۱ جلسه ۱

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

 ۱ جلسه تفسیر آیه صدو چهل و یکم

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

تِلْکَ أُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ (۱۴۱) سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتی‏ کانُوا عَلَیْها قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (۱۴۲)

آن جماعت را روزگار سپرى شد؛ براى ایشان است آنچه به دست آورده اند؛ و براى شماست آنچه به دست آورده ‏اید؛ و از آنچه آنان مى ‏کرده ‏اند، شما بازخواست نخواهید شد. (۱۴۱) به زودى مردم کم خرد خواهند گفت: «چه چیز آنان را از قبله ‏اى که بر آن بودند روی گردان کرد؟» بگو: «مشرق و مغرب از آن خداست؛ هر که را خواهد به راه راست هدایت مى ‏کند.» (۱۴۲)

 

http://bayanbox.ir/view/5122040553263843431/poster4.jpg

تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه  ۱۴۱

اصل کلى مسئول بودن انسان‏ها در برابر کردار خود

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

تِلْکَ أُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ (۱۴۱) سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتی‏ کانُوا عَلَیْها قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (۱۴۲)

آن جماعت را روزگار سپرى شد؛ براى ایشان است آنچه به دست آورده اند؛ و براى شماست آنچه به دست آورده ‏اید؛ و از آنچه آنان مى ‏کرده ‏اند، شما بازخواست نخواهید شد. (۱۴۱) به زودى مردم کم خرد خواهند گفت: «چه چیز آنان را از قبله ‏اى که بر آن بودند روی گردان کرد؟» بگو: «مشرق و مغرب از آن خداست؛ هر که را خواهد به راه راست هدایت مى ‏کند.» (۱۴۲)

 

تِلْکَ أُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَ لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ ۱

حکمت تکرار آیه های قرآنی

این آیه قبلا هم تکرار داشت و آنچه که مسلم می باشد تکرار این آیه حکمت ها و نتایجی را در بر  دارد که هر کسی مطلبی به ذهنش خطور کرده و به تحقیقات خود اضافه و بیان نموده است.

تمام شدن قوم یهود و نصاری

اما در این آیه خداوند متعال می فرماید :«تِلْکَ أُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ»۲ بعد از اینکه بحث یهود و نصاری را مطرح فرمودند و آنچه که اعتقادات آنها بود و بیان کردند در رد نظرات خود و جواب ادعاهایی که داشتند می فرماید :«تِلْکَ أُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ» یعنی این قوم یهود و نصاری امتی بودند که گذشتند و تمام شد.

عدم محاسبه گناهان بر دیگران

 لذا فرمود:«قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ» یعنی هر آنچه بوده تمام شد و «لَکُمْ ما کَسَبْتُمْ» شما فکر نکنید که آنها هر کاری انجام دادند دست و پا گیر شما می شود یا شما اگر راه را درست طی نکنید دست و پا گیر آنها می شود ،یعنی تقصیرات شما را گردن آنها نمی گذارند ، به همین جهت خداوند متعال فرمود :«وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى‏»۳ یعنی هر چه شما به دست آورید برای شما و  به نفع شما می باشد و هر چه آنها به دست آورند متعلق به خود آنها است .

عدم بازخواست برای گناه دیگران

در ادامه خداوند متعال می فرماید:«و لا تُسْئَلُونَ عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ»۴ یعنی آنچه که آنها به دنبال آن بودند و به آن عمل می کردند هیچ وقت شما مورد سوال قرار نمی گیرید ،به بیان دیگر بازخواست نمی شوید به هر آنچه که آنها دائما در پی آن بودند و به آن عمل می کردند .

تفسیر آیه بعدی

در آیه بعدی خداوند متعال می فرماید:«سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیْها قُلْ لِلَّـهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»۵

اتفاقات قبل از هجرت پیامبر

آنچه مسلم می باشد در اینجا پیامبر بعد از آن مشکلات و گرفتاری های مکه و سختگیری های قوم قریش و فامیل های خود بالاخره خودش را رساند به مدینه بعد از ۱۳ سال که سه سال را با سختی هایی در شعب گذراندند و بعد از آن یعنی سال هفتم بعثت پیامبر و اطرافیان ایشان در مکه مورد آزار ، شکنجه و اذیت قرار گرفتند به جهت اینکه آنها بیان توحید می کردند .

مقدمه بودن لیله المبیت برای هجرت

بالاخره لیله المبیت مقدمه ای شد تا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هجرت کنند و به سوی مدینه بروند که ایشان همین کار را کردند و وارد مدینه شدند.

بیان وجود مشکلات در مدینه

اما در مدینه هم خالی از مشکلات نبود چون به مدینه هجرت کردند قریشیان هنوز در پی تدارک بودند و جنگ هایی تحمیل کردند و از چیزی که علیه اسلام پیامبر باشد دست بردار نبودند .

برخورد پیامبر با یهودیان مدینه

وقتی به مدینه هجرت کردند هم با دو دسته مکافات داشتند ،دسته اول یهودی هایی بودند که به مدینه آمده و اتراق کرده بودند بر اینکه وقتی پیامبر خاتم ظهور کردند از آنها باشد که وقتی دیدند پیامبر از مکه آمدند و ظهور کردند و پیامبر از اعراب می باشد و از یهودی ها نیست ،علم مخالفت برپا کردند ،بنابراین بخشی از مشکلات از جهت یهودیان بود.

وجود منافقین در مدینه

دسته دوم منافقین بودند که بدتر از یهودیان بودند ،منافقینی که به ظاهر اسلام آوردند اما در باطن هیچ اعتقادی نداشتند که این موارد همگی مشکلاتی بوده که پیامبر داشتند پس از طرفی که از مشکلات مکه رها شده بودند اما در مدینه دچار مشکلات غیر آن هم شدند .

قصه چوپان و طلبگی

قصه همان چوپانی که گفت من آخوند می شوم چون انگار خوب اوضاعی است و بخور بخور می باشد اما همسرش گفت کار تو نیست ولی لباس آخوندی پوشید و از آبادی بیرون رفت ،نزدیک آبادی بعدی که رسید دید که جمعیتی ایستاده اند ،دویدند و گفتند آقا یک نفر فوت کرده و نماز میت او را بخوان ،گفت من نماز میت بلد نیستم! او را به باد چوب و کتک گرفتند ، گفت می‌خوانم!

گیر افتادن چوپان و کتک خوردن

او را کنار میت آورند جلو ایستاد و گفت راحت شدی تو ،گیر افتادم من ،الله اکبر! خلاصه نماز که تمام شد دو مرتبه او را کتک زدند و گفتند آخوند که دروغ نمی گوید و تو که نماز بلد بودی چرا دروغ گفتی؟ او را رها کردند و برگشت و تا  دور شد عبا و عمامه را در بیابان گذاشت و با پای برهنه دوید تا خانه ی خود ،همسرش گفت چه اتفاقی افتاده ؟! گفت ای زن هیچ مگو که  خدا به داد این آخوند ها برسد ،قبل از نماز یک کتک و بعد از نماز نیز یک کتک !

توطئه یهود و منافقین 

لذا پیامبر (صلوات الله علیه) از مکه به مدینه هجرت کردند تا حکومت تشکیل دهند ،از دست قریش راحت شدند ،اما راحت نشدند چون آنها توطئه کردند و جنگ احزاب و احد و … را شروع کردند و در مدینه نیز دچار دو دسته شدند که بد تر از قریش بودند ؛ یهودیان مدینه که حسادت می کنند و حتی ادعا میکنند که ابراهیم هم یهودی بوده است ! عیسی هم یهودی بوده است ! از طرف دیگر هم بحث منافقین که به گونه ای دیگر ،همه این موارد متوجه وجود پیامبر بوده که ایشان باید تحمل کنند .

شدت آزار و اذیت پیامبر

اینکه در طی ۲۳ سال آزار ، اذیت ،شکنجه ها و مشکلاتی که پیامبر خاتم متحمل شدند که می فرمایند  حتی حضرت نوح پیامبر تحمل نکردند با اینکه ۹۵۰ سال نبوت ایشان طول کشید ،اما آنقدر مورد آزار و اذیت و شکنجه واقع نشد .

بیان مصیبت های مکه و مدینه

در مکه به گونه ای بود که ایشان را مورد هجمه قرار می دادند و شکم دان بچه شتر و خاکستر را بر سر ایشان می ریختند ،بچه ها را تحریک می کردند که به ایشان سنگ بزنند و ایشان را سه سال محروم کردند از اقامه در شهر که در شعب ابی طالب چه مصیبت ها ، گرسنگی ها و مشکلات را متحمل شدند و بعد هم از دست دادن حضرت ابوطالب و خدیجه ، بعد هم به مدینه هجرت کردند که گرفتاری های ایشان چندین برابر و به شکل دیگری دچار شدند .

بیان ادعای باطل یهودیان مدینه

لذا خداوند متعال می فرماید:«سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی »۶ به مدینه که وارد شدند یکی از مشکلاتی که پیامبر داشتند اینکه یهودی ها می گفتند ما امت افضل هستیم ، ما امتی هستیم که نسبت به همه فضیلت داریم و برانگیخته شدیم و ببینید که شما نماز خود را هم به سمت بیت المقدس می خوانید .

ابلاغ دستور تعویض قبله

این قضیه معضلی شد برای پیامبر و مسلمانان که دیگر پیامبر تحمل فرمودند تا اینکه حکم دستور تعویض قبله مسلمانان نازل شد که پیامبر از بیت المقدس به سمت کعبه نماز را اقامه کنند که قبلا بتکده بود ولی سابقه و ساخت کعبه به دست حضرت ادم و بعد به دست حضرت  ابراهیم ساخته شده و واضح می باشد که برای چه چیزی ساخته شده است .

سخن بیهوده یهودیان

 وقتی سمت کعبه رفتند یهودی ها دو مرتبه شروع کردند و شعار سر دادند که ببینید  قبله را عوض کردند ، لذا شأن نزول این آیه در این قضیه صدق می کند پس :«سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیْها» یعنی قبله بیت المقدس چه ایرادی داشت که قبله را تغییر دادند ؟ چه کسانی این سخن را می گفتند ؟ «سَیَقُولُ السُّفَهاءُ».

تفسیر عبارت السُّفَهاءُ

بحث سفیه آنچه که در آیات قبل استفاده شد ،سفیه یعنی کسی که عقل او به کارش نمی رسد و مصلحت امر خودش را تشخیص نمی دهد ،منتهی در این آیه کلمه «السُّفَهاءُ» جمع سفیه می باشد و الف و لام هم بر سر آن وارد شده ،یعنی همه آن مصادیق سفیه را شامل می شوند .

معنای واژه سفیه

آنچه که از این آیه و آیات دیگر از کلمه سفیه واضح می شود ،یعنی کسی که در برابر حکم خداوند اعتراض می کند که  دانسته و یا ندانسته این کار را می کند که در هر دو صورت معلوم می شود که عقل ندارد و سفیه می باشد که بدین گونه صحبت می کند .

معنای مختلف کلمه سفیه

ولی بعضی از مفسرین می فرمایند مراد از سفیه در این آیه مشرکین مکه هستند و نیز بعضی گفته اند مراد جهودان مکه هستند و همچنین بعضی گفته اند مراد منافقین هستند و جمعا اگر ما همه ی این موارد را به عنوان سفیه معنا کنیم به نظر می رسد که همه آنها را شامل می شود .

عمومیت معنایی کلمه سفیه

عبارت :«سَیَقُولُ السُّفَهاءُ» از جهت اینکه قرینه می باشد بر بحث این آیه نسبت به قبله یهودی ها را شامل می شود و همچنین قرائن آیات قبل که پیرامون بحث یهود و نصاری بود از همین قبل می باشد ،لکن در هر صورت خود کلمه سفیه شامل همه ی این موارد خواهد شد .

منشأ اعتراض یهودیان

عبارت :«أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ»۷  در آیه ۱۳ گذشت که سفیهان مردم در آیه می گویند ببینید که قبله مسلمانان را تغییر دادند ، «عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیْها» که در واقع یهودی ها  اعتراض می کنند و اعتراض آنها دو منشأ دارد .

عدم اعتراض به اوامر الهی

اول اینکه اعتراض آنها از جهت این است که نمی‌دانند پس سفیه هستند و تشخیص نمی دهند ،دوم اینکه می دانند اما خود را به نادانی زده اند ،،به بیان دیگر امر خدا را می دانند ،لکن جایی که امر خداوند قرار گیرد اعتراض ندارد چون امر خداوند می باشد لذا قبلا فرموده رو به بیت المقدس نماز اقامه کنید اما امروز فرموده رو به مکه نماز اقامه کنید .

اعتراض و سفاهت یهودیان

بنابراین اگر کسی اعتقاد داشته باشد که این امر الهی می باشد ،اعتراض معنایی ندارد و اگر کسی اعتراض کند از روی سفاهت  اعتراض می کند .

عناد یهودیان با اسلام

مورد دیگر اینکه اعتراض که می کند ،نه از جهت اینکه نمی داند بلکه می داند ولی عناد دارد و پیراهن عثمان را علم می کنند  که ببینید اگر مسلمانان با ما دشمنی نداشتند قبله خود را تغییر نمی دادند

دو منشأ اعتراض یهودیان

در هر صورت اگر در صورت اول باشد که آنها می دانند و اعتقاد دارند که این امر ،امر خداوند متعال است لذا اعتراض در امر خداوند سفاهت است و اگر بدانند امر ،امر پیامبر (صلوات الله علیه) می باشد که پیامبر هم از طرف خداوند است لذا اگر امر و دستوری را فرموده اند ، بعد از اینکه نبوت برای آنها ثبوت دارد و کار های پیامبر «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏»۸ می باشد ،یعنی هر چه که او می گوید از روی هوای نفس نیست بلکه مطابق دستور الهی می باشد .

اعتراض از روی جهل و علم

بنابراین جای اعتراض به او نیست لذا این عناد در برابر پیامبر در صورت عالم بودن است و در جهت جهل می باشد و اعتراض کردن آنها که نمی دانند حکم پیامبر و خداوند به چه معنایی می باشد لذا آنها اعتراض می کنند.

عاقبت اعراض از اسلام

این مطلب را هم در آیه ۱۳۰ سوره بقره چند جلسه قبل داشتیم که خداوند متعال فرمود:«وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ إِبْراهِیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ»۹ یعنی آن کسی که سرپیچی می کند و اعراض می کند از ملت ابراهیم و از اسلام ،نیست مگر آن کسی که خودش را به نفهمی زده و مگر کسی که خود را سفیه نموده است ، لذا فاعل جمله «إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ» خود حرف «من» است یعنی آن کسی که دوری و اعراض می کند ،او خودش را به دست خودش به سفاهت ، جهل و نادانی زده است .

مصادیق سفیه در آیه

پس آنچه که مسلم می باشد سفیه در این آیه  در باب اعتراض به حکم الهی ،این دو وجه را پیدا می کند و در جاهای دیگر مثل «ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیْها» و بحث سفهاء را در این آیه مطرح کردند ،می گوییم مفسرین گفته اند که منظور مشرکین هستند ، بعضی گفته اند منظور یهودیان هستند ،جهود اهل مدینه هستند و متعصب مسائل پوچ هستند .

بدترین معاندین در اسلام

همچنین  بالاخره منافقینی که در مدینه ایجاد شدند و در مقام اعتراض به دین خداوند و پیامبر هستند و معاندت می کنند با پیامبر که بدترین معاندت را در هر ملت ، مذهب و دولتی منافقین دارند چون آنهایی که شمشیر را از رو بسته اند معلوم هستند .

سختی مقابله با منافقین

مقابله با دشمنان خارجی راحت تر می باشد تا منافقین داخلی ،منافقینی که در لباس خودی هستند اما علیه ما هستند لذا با دشمنان ما همکاری می کنند تا بتوانند خودشان فائق بیایند مانند منافقینی که در جمهوری اسلام وجود داشتند.

نفاق و سازمان مجاهدین خلق

سازمان مجاهدین خلق که منشأ همه ی منافقین بود ، قبل از انقلاب از مبارزین بودند که علیه طاغوت و رژیم سابق مبارزه می کردند ،بعد هم زندانی رفتند ،لکن  وقتی انقلاب و مردم پیروز شدند خودشان را نشان دادند که ما که هستیم و از همانجا وقتی به اهداف خود نرسیدند شروع به معاندت با نظام کردند و کار به جایی رسید که با دشمنان خونین مانند صدام که در آن زمان در جنگ با ما بود  هم‌ پیمان شدند و زیر لوای آنها رفتند و شروع به مبارزه  بر علیه انقلاب کردند .

ضربات منافقین بر اسلام

این منافقین بدتر هستند از دشمنانی که در مرز ها با آنان راحت می جنگیم و ضرباتی که همیشه ما در نظام و در مبارزات خوردیم از ضربات منافقین بدتر نبود.

 دلیل عمومیت کلمه السُّفَهاءُ

آنچه که مسلم می باشد موضوعی که در این آیه وجود دارد ،بحث «السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ» همه ی این موارد را شامل می شود چون کلمه «السُّفَهاءُ» الف و لام دارد ،جمع می باشد و بعد هم جمله «مِنَ النَّاسِ» وارد شده که همه این کسانی که مصداق سفاهت هستند را در آین آیه شامل می شود مانند قریش ، مشرکین قریش ،منافقین در مدینه ،جهود یهودیان در مدینه که علیه پیامبر قرار گرفتند و معاندت می کردند که همه ی این موارد را شامل خواهد شد و مسلما آنها دست از مبارزه نمی کشند .

بیان روایتی از تفسیر طبرسی

در موضع دیگری این بحث را می فرمایند که در تفسیر مجمع البیان مرحوم طبرسی روایتی را از تفسیر قمی آورده که از حضرت صادق آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) بیان می فرمایند که ایشان فرمودند:«فَقَالَتِ  اَلْیَهُودُ وَ اَلسُّفَهَاءُ : مٰا وَلاّٰهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ اَلَّتِی کٰانُوا عَلَیْهٰا »۱۰ استفاده می شود که قائل به این سخن چون عطف کلمه «اَلسُّفَهَاءُ» به یهود می باشد ،مشرکین قریش یا یهود و منافقین مدینه ،همگی را شامل می شود .

بین معطوف و معطوف علیه در آیه

چون کلمه «اَلسُّفَهَاءُ» را بر یهود عطف نموده لذا معطوف و معطوف علیه باید بتواند در جای همدیگر قرار گیرند که در جواب می فرماید:« قُلْ لِلَّـهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ » ۱۱ که در جواب اعتراض سفهاء می باشد به اینکه چرا قبله را تغییر دادند .

مالکیت خداوند بر عالم هستی

لذا فرمود:«قُلْ» ای پیامبر به آنها بگو که مخصوص خداوند است «الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ » چون همه چیز برای خداوند است و به همین جهت مغرب و مشرق می فرماید یعنی  همه جهات عالم برای خداوند است ، در ادامه می فرمایند:« فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّـهِ» یعنی هر سمتی که شما نظر کنید به همان سمت وجه خداوند نظر کرده اید.

دلیل تعویض جهت قبله

به جهتی در اینجا حکمت خداوند اقتضا کرده که شما به سمت کعبه نماز بخوانید و مکلفین مامور هستند که به سمت کعبه نماز بخوانید .

هدایت مردم به سوی صراط مستقیم

 در این آیه مراد از جمله «فَثَمَّ وَجْهُ اللَّـهِ» منظور هدایت مردم به صراط مستقیم است لذا فرمود :« یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» ۱۲که راه راست و طریق سعادت که همان اطاعت و تسلیم بودن در برابر ذات احدیت است که هر کسی زمینه هدایت را داشته باشد و اهتدا بورزد لایق هدایت می شود و وقتی لایق هدایت شد ، در نتیجه سعادت هدایت الهی هم بر او خواهد بود و او هدایت می شود .

أخص بودن صراط مستقیم

معنای صراط مستقیم اخص از «سُبُلَ السَّلامِ» ۱۳ می باشد که راه های هدایت را در آیات قبل داشتیم .

بیان قرائن موجود در آیه

آنچه مسلم می باشد در این آیه بحثی را مطرح می کنند نسبت به اعتراضی که یهود ،منافقین و مشرکین علیه مسلمین داشتند که به قرائن موجود در این آیه مصداق اکمل آنها همان یهودی هایی بودند که معترض بودند به جهت اینکه احوال یهودی ها را بررسی کردند لذا در این آیه هم منظور آنها هستند.

اعتراض یهودیان به تعویض قبله

چون آنها بودند که اعتراض شایانی داشتند علیه پیامبر و مسلمانان که چرا قبله را کنار گذاشتند و به قبله دیگری نماز میخوانند و این وجه اعتراض آنها یا از جهت معاندت می باشد و یا از جهت تبلیغ علیه پیامبر و مسلمانان برای اینکه خودشان را نشان دهند و بگویند ما از همه برتر و بالاتر هستیم .

منابع

۱_ سوره بقره آیه ۱۴۱

۲_ سوره بقره آیه ۱۴۱

۳_ سوره انعام آیه ۱۶۴

۴_ سوره بقره آیه ۱۴۱

۵_ سوره بقره آیه ۱۴۲

۶_ سوره بقره آیه ۱۴۲

۷_ سوره بقره آیه ۱۳

۸_ سوره نجم آیه ۳

۹_ سوره بقره آیه ۱۳۰

۱۰_تفسیر قمی ج ۱ ص ۶۳

۱۱_ سوره بقره آیه ۱۱۵

۱۲_ سوره بقره آیه ۱۴۲

۱۳ _ سوره مائده آیه ۱۶

بازدیدها: 31

فهرست مطالب

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1