تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۴۸ جلسه ۵ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی پنج جلسه تفسیر آیه چهل و هشت «أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمیعِ الْعَلیمِ مِنَ الشَّیطانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اللَّعْنَهُ الدَّائِمَهُ ْعَلَى أَعْدَائِهِمْ مِنَ الآنَ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۴۸ جلسه ۵
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
پنج جلسه تفسیر آیه چهل و هشت
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمیعِ الْعَلیمِ مِنَ الشَّیطانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اللَّعْنَهُ الدَّائِمَهُ ْعَلَى أَعْدَائِهِمْ مِنَ الآنَ إلَی قِیَامِ یَوْمِ الدِّینِ».
« یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ. وَ اتَّقُوا یَوْماً لاَ تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لاَ یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَهٌ وَ لاَ یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لاَ هُمْ یُنْصَرُونَ »[۱]
مقدمه
به جهت اهمیت موضوع شفاعت از جهت بحث کلامی و هجمه شبهاتی که از طرف دشمنان پیرامون این موضوع وجود دارد لازم است نکاتی را آموزش ببنیم تا بتوانیم پاسخگوی این شبهات باشیم به خصوص به وهابیت که با هزینه های گزاف و زیادی در حال انتشار شبهات فراوانی پیرامون این موضوع است. لذا لازم است نگاهی علمی و متفاوت از نگاه عرفی به این بحث داشته باشیم.
در این جلسه متن ترجمه المیزان از آقای همدانی را محور قرار می دهیم. لازم به ذکر است استفاده از ترجمه در همه موارد مذموم نسیت بلکه بعضی اوقات جهت فهم و انتقال بهتر و سریعتر مطالب ،استفاده از یک ترجمه معتبر ممدوح و پسندیده نیز هست.
معنای شفاعت در محاورات عرفی که باید مورد توجه قرار بگیرد، میانجیگری برای کم کردن جرم یک شخص یا تلاش دیگران برای گذشت شخصی از اشتباه فرد دیگری .
به عبارت دیگر و سلیس و تند تر همان پارتی بازی است که در امور مادی از این تعبیر استفاده می کنیم. البته شفاعت عینا همان پارتی بازی نیست بلکه نحوه ای از شفاعت است و معنای آن نزدیک به شفاعت است و ما برای فهم بهتر از این اصطلاح عرفی استفاده کردیم.
مقابل معنای شفاعت، سعایت است به معنای زیرآب زنی به هدف زمین زدن یک شخص.
مرحوم علامه به عنوان مقدمه می فرماید : (وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی) الخ، پادشاهى و سلطنت دنیوى از هر نوعش که باشد، و با جمیع شئون و قواى مقننه، و قواى حاکمه، و قواى مجریه اش، مبتنى بر حوائج زندگى است، و این حاجت زندگى است که ایجاب مىکند چنین سلطنتى و چنین قوانینى بوجود آید، تا حوائج انسان را که عوامل زمانى و مکانى آن را ایجاب مىکند بر آورد.[۲]
یکی از مواردی که لازمه زندگی دنیوی و اجتماعی است وجود حاکم است. همچنانکه که حضرت علی علیه السلام فرمود: هر حکومتی یک حاکم می خواهد چه ظالم چه عادل.[۳] همه اینها را زندگی ایجاب می کند.
«بهمین جهت چه بسا میشود که متاعى را مبدل بمتاعى دیگر، و منافعى را فداى منافعى بیشتر، و حکمى را مبدل بحکمى دیگر مىکند، بدون اینکه این دگرگونیها در تحت ضابطه و میزانى کلى در آید»[۴]
لذا در برخی موارد به دلیل مصالح موجوده احکام قاضی نیز تغییر می کند. مثلا به اقتضای مصالح، حکم اعدام را به حبس ابد و حبس ابد را ۱۵ سال و به همین ترتیب تغییر دهند.
و بر همین منوال مسئله مجازات متخلفین نیز جریان مىیابد، با اینکه جرم و جنایت را مستلزم عقاب میدانند
چه بسا از اجراء حکم عقاب بخاطر غرضى مهمتر، که یا اصرار و التماس محکوم بقاضى، و تحریک عواطف او است، و یا رشوه است، صرفنظر کنند، و قاضى بخاطر عوامل نامبرده بر خلاف حق حکم براند[۵]
حتی تا حد خلاف حق هم حکم قابل تبدّل است.همین بحث در روز قیامت هم هست. مثلا شخصی جرم های زیادی انجام داده ولی کار خاصی انجام داده که شایستگی آن عمل همه آن جرم ها را پوشش می دهد.
به عنوان مثال مقام شهید که فرمودند همه گناهان او را می بخشد.
سوال شد: حق الناس چه می شود؟فرمود: خداوند آنقدر به صاحب حق و حق دار، می بخشند تا راضی شود البته ناگفته نماند که که شفیع شهداء خود خداست و همه مقدمات شفاعت او را فراهم می کند.
سوال : پس چگونه امام حسین علیه السلام در کربلاء در شب عاشوراء به برخی فرمودند بروید و دین خودتان را ادا کنید.
پاسخ:
در روایات آمده است خود امام حسین علیه السلام یکصد و شصت هزار دینار بدهکار بودند که امام سجاد علیه السلام با فروش املاک مادرشان در مدینه این دیون را اداء کردند.
لازم است وقتی اشکالی می شود با دقت در صحت نقل تاریخی آن و هم چنین کنار هم گذاشتن نقل ها و روایات به پاسخ آنها رسید.
گاهی مجرم پارتى و شفیعى نزد قاضی بفرستد، تا بین او و خودش واسطه شود، و یا اگر قاضى تحت تاثیر اینگونه عوامل قرار نگرفت، پارتى و شفیع نزد مجرى حکم برود، و او را از اجراء حکم باز بدارد، و یا در صورتى که احتیاج حاکم به پول بیشتر از احتیاجش بعقاب مجرم باشد، مجرم عقاب خود را با پول معاوضه کند. و یا قوم و قبیله مجرم بیارى او برخیزند، و او را از عقوبت حاکم برهانند، و عواملى دیگر نظیر عوامل نامبرده، که احکام و قوانین حکومتى را از کار مىاندازد، و این سنتى است جارى، و عادتى است در بین اجتماعات بشرى.[۶]
مرحوم علامه در اینجا به روند عرفی شفاعت اشاره کردند.در محاکم قضایی هم اینگونه می شود. زندانی خیلی از افراد را تبدیل به پول می کنند و هزینه آن به بیت المال واریز می شود البته برای افرادی جاری می شود که شاکی خصوصی نداشته باشند یا جرم امنیتی یا …. نداشته باشند.مرحوم علامه در مطالب فوق روند دنیایی شفاعت را توصیف کردند.به چیزهائی اشاره می کنند که در بین همه ملل مشترک است.
«نظام حیات اخروى نیز بر مبناى اسباب و مسببات مادى می گردد»
و در ملل قدیم از وثنىها و دیگران، این طرز فکر وجود داشت، که معتقد بودند نظام زندگى آخرت نیز مانند نظام زندگى دنیوى است، و قانون اسباب و مسببات و ناموس تاثیر و تاثر مادى طبیعى، در آن زندگى نیز جریان دارد، لذا براى اینکه از جرائم و جنایاتشان صرفنظر شود، قربانیها و هدایا براى بتها پیشکش مىکردند، تا باین وسیله آنها را در برآورده شدن حوائج خود برانگیزند، و همدست خود کنند، و یا بتها برایشان شفاعت کنند[۷]
در تاریخ آمده است که برای نجات یک شخص، برای بت ها قربانی می کردند که البته در بین مسلمین و بعد از اسلام این عمل به سمت صحیح خود هدایت شده با عناوینی نظیر نذر و عهد و …
این نکته مهم است که در قدیم بت ها را خدا نمی دانستند بلکه انها را شفیع خود نزد خدا معرفی می کردند.
و یا چیزى را فدیه و عوض جریمه خود میدادند، و بوسیله یک جان زنده یا یک اسلحه، خدایان را بیارى خود مىطلبیدند، حتى با مردگان خود چیزى از زیور آلات را دفن مىکردند، تا بان وسیله در عالم دیگر زندگى کنند، و لنگ نمانند، و یا انواع اسلحه با مردگان خود دفن مىکردند، تا در آن عالم با آن از خود دفاع کنند، و چه بسا با مرده خود یک کنیز را زنده دفن مىکردند، تا مونس او باشد، و یا یکى از قهرمانان را دفن مىکردند، تا مرده را یارى کند، و در همین اعصار در موزههاى دنیا در میانه آثار زمینى مقدار بسیار زیادى از این قبیل چیزها دیده میشود.[۸]
در بین ملل اسلامى نیز با همه اختلافى که در نژاد و زبان دارند، عقائد گوناگونى شبیه بعقائد خرافى گذشته دیده میشود، که معلوم است ته مانده همان خرافات است، که به توارث باقى مانده است، و اى بسا در قرون گذشته رنگهاى گونه گونى بخود گرفته است، و در قرآن کریم تمامى این آراء واهیه و پوچ، و اقاویل کاذبه و بى اساس ابطال شده، خداى عز و جل در بارهاش فرمود:(وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ، امروز تنها مؤثر خداست)[۹]، و نیز فرموده: (وَ رَأَوُا الْعَذابَ، وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ، عذاب را مىبینند و دستشان از همه اسباب بریده میشود)[۱۰].
و نیز فرموده: (وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى، کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ، وَ تَرَکْتُمْ ما خَوَّلْناکُمْ وَراءَ ظُهُورِکُمْ، وَ ما نَرى مَعَکُمْ شُفَعاءَکُمُ، الَّذِینَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِیکُمْ شُرَکاءُ، لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ، وَ ضَلَّ عَنْکُمْ ما کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ، امروز تک تک و به تنهایى نزد ما آمدید، همانطور که روز اولى که شما را آوردیم لخت و تنها آفریدیم، و آنچه بشما داده بودیم با خود نیاوردید، و پشت سر نهادید، با شما نمىبینیم آن شفیعانى که یک عمر شریکان ما در سرنوشت خود مىپنداشتید، آرى ارتباطهایى که بین شما بود، و بخاطر آن منحرف شدید، قطع شد، و آنچه را مىپنداشتید (امروز نمى بینید)[۱۱]
«فرادی و تک تک» اشاره به مطلبی دیگر نیز دارد. اینکه انسان هیج چیز با خودش همراه نمی برد.
و نیز فرموده:
(هُنالِکَ تَبْلُوا کُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ، وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ، وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ، در آن هنگام هر کس بهر چه از پیش کرده مبتلا شود، و بسوى خداى یکتا مولاى حقیقى خویش بازگشت یابند، و آن دروغها که مىساختهاند نابود شوند)[۱۲].هنالک اشاره به روز قیامت دارد.
سرپرست حقیقی و مولای حقیقی ما، همان خداوند متعال است.
خدا رحمت کند مرحوم حاج اقای فقهی که آیت الله فقهی هم بگوئیم مشکلی ندارد، می فرمود: دعا می کنم حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه نیاید! سوال کردیم چرا؟!
فرمود: چون من احکام ظاهری اسلام را هم نمی توانم اجرا کنم چه برسد به احکام باطنی و واقعی که با حضور امام باید اجرا کنم. مثلا حضرت بفرماید این خانه، این همسر از ان تو نیست، برای تو حلال نیست. من چه کنم!!!!!
احکام واقعی بسیار مهم است.
سوال : آیا در زمان حضرت امیر علیه السلام احکام واقعی وجود نداشته است؟آیا برای شیعیان سخت نبوده است؟
پاسخ :
بله بوده و رعایت آنها هم سخت بوده است. لذا وقتی که به از حضرت درخواست خلافت را کردند حضرت فرمود: بیت المال حتی اگر در مهریه زنانتان باشد هم خارج خواهم کرد.
بحث در آیه این است که روز قیامت همه پرده ها کنار میرود و کذب همه افتراء هایی که به خدا بسته اند، روشن می شود به عبارتی باطن همه چیز آشکار می شود.
و همچنین آیاتى دیگر، که همه آنها این حقیقت را بیان مىکند، که در موطن قیامت، اثرى از اسباب دنیوى نیست، و ارتباطهاى طبیعى که در این عالم میان موجودات هست، در آنجا بکلى منقطع است، و این خود اصلى است که لوازمى بر آن مترتب میشود، و آن لوازم بطور اجمال بطلان همان عقائد موهوم و خرافى است، آن گاه قرآن کریم هر یک از آن عقائد را بطور تفصیل بیان نموده، و پنبهاش را زده است، از آن جمله مسئله شفاعت و پارتى بازى است، که در باره آن مىفرماید: (وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً، وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَهٌ، وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ، وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ، بپرهیزید از روزى که احدى بجاى دیگرى جزاء داده نمیشود، و از او شفاعتى پذیرفته نیست، و از او عوضى گرفته نمیشود، و هیچکس از ناحیه کسى یارى نمى گردند)[۱۳]، و نیز فرموده: (یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّهٌ وَ لا شَفاعَهٌ، روزى که در آن نه خرید و فروشى است، و نه رابطه دوستى)[۱۴]
در قیامت از کسب و کار و میانجیگری خبری نیست.در این دنیا شاید استاد از اشتباه شاگرد بگذرد ولی در قیامت خبری از این گذشت ها نیست.«لا» در آیه لای شبیه به لیس است.
و نیز فرموده: (یَوْمَ لا یُغْنِی مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَیْئاً، روزى که هیچ دوستى براى دوستى کارى صورت نمى دهد)[۱۵]
گروهی(فامیل نسبی-پدر و پسر و ..) به صورت قاچاقی و غیر قانونی از راه اروند به کربلا می رفتند.روزی آب اروند بالا آمد و همه افراد غرق شدند.در عالم رویا از او پرسیدند: از ان لحظه چه خبر؟
گفت: می دیدم که هر کسی به فکر نجات خودش بود. هیچکس برای کسی نمی توانست کمکی بکند.
در قیامت هم وانفساییست و هر کسی باید خود را نجات دهد
و نیز فرموده: (یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ، ما لَکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ روزى که از عذاب مىگریزید ولى از خدا پناهگاهى ندارید)[۱۶] و نیز فرموده ما لَکُمْ لا تَناصَرُونَ؟ بَلْ هُمُ الْیَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ، چرا بیارى یکدیگر برنمیخزید؟ بلکه آنان امروز تسلیمند.[۱۷][۱۸]
و نیز فرموده: (وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ، وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ، قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا یَعْلَمُ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ؟ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا یُشْرِکُونَ، بغیر خدا چیزى را مىپرستند که نه ضررى برایشان دارد، و نه سودى بایشان مىرساند، و میگویند: اینها شفیعان ما به نزد خدایند، بگو: آیا بخدا چیزى یاد میدهید که خود او در آسمانها و زمین اثرى از آن سراغ ندارد؟ منزه و والا است خدا، از آنچه ایشان برایش شریک مىپندارند)[۱۹]
بندگی کردن غیر خدا، هیچ سودی ندارد. بندگی برای آن بت نه نفعی دارد و نه ضرری چنانچه ححضرت ابراهییم به مردم اثبات کرد و تبر را روی شانه بت بزرگ گذاشت و فرمود: بت های دیگر را این بت شکسته است که خود پرستندگان بت تعجب کردند و گفتند مگر می شود.
و نیز فرموده، (ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ، وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ، ستمکاران نه دوستى دارند، و نه شفیعى که سخنش خریدار داشته باشد)[۲۰]
و نیز فرموده: (فَما لَنا مِنْ شافِعِینَ وَ لا صَدِیقٍ حَمِیمٍ)،[۲۱] و از این قبیل آیات دیگر، که مسئله شفاعت و تاثیر واسطه و اسباب را در روز قیامت نفى مى کند.
کسانی در قیامت شفیع و میانجیگر می شوند که حرفشان نزد خداوند خریدار داشته باشد.
و از سوى دیگر قرآن کریم با این انکار شدیدش در مسئله شفاعت، این مسئله را بکلى و از اصل انکار نمىکند، بلکه در بعضى از آیات مىبینیم که آن را فى الجمله اثبات مینماید، مانند آیه:
(اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ، ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ، ما لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا شَفِیعٍ، أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ،؟ او است اللَّه، که آسمانها و زمین را در شش روز بیافرید، و سپس بر عرش مسلط گشت، شما بغیر او سرپرست و شفیعى ندارید، آیا باز هم متذکر نمىگردید؟!)[۲۲] که مىبینید در این آیه بطور اجمال شفاعت را براى خود خدا اثبات نموده.
و نیز آیه: (لَیْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفِیعٌ، بغیر او ولى و شفیعى برایشان نیست)،[۲۳] و آیه:
(قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَهُ جَمِیعاً، بگو شفاعت همهاش مال خدا است،[۲۴]
اگر کوچکترین مناسبتی بین شما و خدا بوجود آمده باشد، خود خدا شفیع شما خواهد شد.در قیامت فقط خداوند عرض اندام دارد.هیچکس هیچ توانائی ندارد.در آنججا هیچ رفیقی بهتر از خدا نیست.
در قیامت اگر کسی قدرت میانجیگری دارد، از جانب خدا دارد..
آنچه که ما را از این شفاعت بی بهره می کند، ادعا است. ادعا و ادعا و ادعا.
عزیزان ادعا را کنار بگذارید. مهم این است که در چنته خود چه دارید.
مرحوم آیت الله ایزدی[۲۵] می فرمود اهل علم در اوائل مسیر خود را خدا می دانند. در ادامه که اگاهی بیشتری پیدا می کنند نبی می شوند و بعد امام می شوند و…
مرحوم امام خمینی ره فرمود: من افتخار می کنم که طلبه خدمتگذار مردم هستم.
توقع خود را کم کنید و تکبر و عجب را کنار بگذارید.این ها که ما می خوانیم نشانه حسابی بودن انسان نیست بلکه عمل مخلصانه و بی ادعا ملاک حسابی بودن است.
اگر عقب هستیم از کم کاری خودمان است.باید دنبال باشیم که را امر و نهی خداوند را ملاک کارمان قرار دهیم.
تقوا داشته باش همه چیز به ما می دهند. اگر شرط رعایت شود مشروط هم موجود می شود. من یتق الله ……شرائط را ایجاد کنیم ، سعادت دنیا و آخرت خواهد آمد.
[۱] البقره ، الجزء ۱، الصفحه: ۷، الآیه: ۴۷و۴۸
[۲] ترجمه تفسیر المیزان-همدانی، ج۱، ص: ۲۳۳
[۳] قَالَ ع: کَلِمَهُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا ..(نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص: ۸۲
[۴] ترجمه تفسیر المیزان-همدانی، ج۱، ص: ۲۳۳
[۵] المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص: ۱۵۴
[۶] طباطبایى، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ۲۰جلد
[۷] همان:۲۲۴
[۸] طباطبایى، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ۲۰جلد
[۹] سوره انفطار آیه ۱۹
[۱۰] سوره بقره آیه ۱۶۶
[۱۱] سوره انعام آیه ۹۴
[۱۲] سوره یونس آیه ۳۰
[۱۳] سوره بقره آیه ۴۸
[۱۴] سوره بقره آیه ۲۵۴
[۱۵] سوره دخان آیه ۴۱
[۱۶] سوره مؤمن آیه ۳۳
[۱۷] سوره صافات آیه ۲۶
[۱۸] طباطبایى، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ۲۰جلد
[۱۹] سوره یونس آیه ۱۸
[۲۰] سوره مؤمن آیه ۱۸
[۲۱] سوره شعراء آیه ۱۰۱
[۲۲] سوره سجده آیه ۴
[۲۳] سوره انعام آیه ۵۱
[۲۴] سوره زمر آیه ۴۴
[۲۵] امام جمعه نجف آباد اصفهان
[۲۶] الإسراء ، الجزء ۱۵، الصفحه: ۲۸۳، الآیه: ۹
بازدیدها: 0
فهرست مطالب
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.