۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » تفسیر آیات 41 تا 50
  • شناسه : 3584
  • 16 دسامبر 2022 - 10:30
  • 116 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
آیه۴۸|هشدارتنهایى انسان درآخرت|جلسه۹
آیه۴۸ | هشدار تنهایى انسان در آخرت | جلسه9

آیه۴۸|هشدارتنهایى انسان درآخرت|جلسه۹

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۴۸ جلسه ۹ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۱۰ جلسه تفسیر آیه چهل و هشت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ (۴۵) الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ (۴۶) یا بَنی‏ إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی‏ أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ […]

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۴۸ جلسه ۹

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

۱۰ جلسه تفسیر آیه چهل و هشت

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ (۴۵الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ (۴۶یا بَنی‏ إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی‏ أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمینَ (۴۷)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

از صبر و نماز یارى بخواهید، و یقیناً این کار جز بر فروتنان، گران و دشوار است. (۴۵) آنان که یقین دارند [در نهایت‏] دیدار کننده پروردگارشان خواهند بود، و قطعاً به سوى او بازمى‏گردند. (۴۶) اى بنى‏اسرائیل! نعمت هاى مرا که به شما عطا کردم و اینکه شما را بر جهانیانِ [زمانِ خودتان‏] برترى دادم، یاد کنید، (۴۷)

http://bayanbox.ir/view/5122040553263843431/poster4.jpg

تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۴۸

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ (۴۵الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ (۴۶یا بَنی‏ إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی‏ أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمینَ (۴۷) وَ اتَّقُوا یَوْماً لاَ تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لاَ یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَهٌ وَ لاَ یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لاَ هُمْ یُنْصَرُونَ(۴۸) وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ‏ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ وَ فی‏ ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظیم‏» (۴۹) [۱]

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

از صبر و نماز یارى بخواهید، و یقیناً این کار جز بر فروتنان، گران و دشوار است. (۴۵) آنان که یقین دارند [در نهایت‏] دیدار کننده پروردگارشان خواهند بود، و قطعاً به سوى او بازمى‏گردند. (۴۶) اى بنى‏اسرائیل! نعمت هاى مرا که به شما عطا کردم و اینکه شما را بر جهانیانِ [زمانِ خودتان‏] برترى دادم، یاد کنید، (۴۷)

« یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ. وَ اتَّقُوا یَوْماً لاَ تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لاَ یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَهٌ وَ لاَ یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لاَ هُمْ یُنْصَرُونَ .وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ‏ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ وَ فی‏ ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظیم‏»[۱]

«وَ اتَّقُوا یَوْماً لاَ تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لاَ یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَهٌ وَ لاَ یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لاَ هُمْ یُنْصَرُونَ »[۱]

مقدمه

در بحث شفاعت اشکالاتی که متصور شد که پنج اشکال آن را تاکنون بیان کردیم:

 اشکال پنجم

این بود که فرمودند هر مسئله اعتقادی را باید به دلالت یکی از ادله سه گانه :قران ،سنت و عقل ؛ ثابت کنیم .

 که در این مسئله  گفتند  عقل مسئله شفاعت را رد میکند و عقل آن را قبول ندارد چون بحث خلاف عدالت عمل کردن است و هیچ وقت عقل حکم نمی کند که آن کسی که ظلم و گناه کرده با شفاعت بخشیده شود و در مورد کتاب هم گفتند آیاتی وجود دارد که یا شفاعت را کلا نفی کرده است یا نفی ضمنی کرده است و جز این نیست که بگوییم بحث شفاعت اثبات نمی شود و روایت این مبحث را هم موکول کردیم به سوره آل عمران که آنجا بیان می کنیم که روایات هم دلالت بر ثبوت شفاعت ندارد .

 جواب اشکال

اولا

عرض کردیم که شفاعت را که گفتید عقل نفی می کند اتفاقا اینطور نیست بلکه عقل سلیم ، عرف و بنای عقلاء را بررسی کنیم همگی در دائره عقل قرار می گیرند ،همگی حاکم بر این هستند که اگر کسی یک زمانی خطایی مرتکب شد اما الان پشیمان شده و ندامت دارد و توبه نیز کرده است با شرایط خاص خودش کسی نزد مولا بیاید و او را شفاعت کند ،این قضیه ممدوح و مورد پسند می باشد نزد خداوند.

ثانیا

اما از نظر آیات که بیان فرمودند ،آیاتی که نفی کلی کرده باشد شفاعت را نداریم ،اما نفی که وجود دارد این است که شفاعت را منحصر کرده که شفاعت فقط مختص ذات اقدس حضرت ربوبی می باشد و هر کسی که بخواهد شفاعت کند باید اذن از خداوند داشته باشد یا هر کسی که بخواهد مورد رضایت و شفاعت اهل بیت علیهم السلام و بزرگان و اولیاء خداوند قرار بگیرد باید خودش به دنبال رضایت طلبی و هدایت طلبی حق باشد لذا در بعضی از آیات هم آنچه که شفاعت را نفی میکند در مورد خاصی نفی میکند و هیچ وقت مورد مخصص نمی شود .

اضافه مصدر به مابعد

علاوه بر اینکه در آیات وقتی مصدر را اضافه کرده اند به ما بعدش ،این اضافه کردن مصدر مثل «شفاعه الشافعین» ،دلالت بر این دارد که شفاعت وجود دارد چون شافع که مضاف الیه می باشد اگر وجود نداشت نمی توانست آن ذات متصف به این وصف بشود پس اینکه مصدر اضافه به ما بعدش شده خودش دلالت بر ثبوت شفاعت دارد .

 اشکال ششم

می فرمایند قرآن کریم و آیات قرآن صریحا شفاعت را اثبات نمی کند و دلالت صریح ندارد ،دلالت بالمطابقه و بالتضمن در آیات نیست بر اینکه شفاعت وجود دارد و آنچه که هست اگر شفاعتی باشد به طوری است که مثلا اگر کسی مرتکب گناهی شده شفاعت او را می کنند نه اینکه جرم و عقاب او برداشته شود بلکه به منزله این می باشد که مثلا انبیاء واسطه می شوند به حالتی که بذری کاشت کنند و هدایتی کنند ،مردم را به سمت و سویی هدایت کنند نه اینکه بیایند و آن جرمی که مردم مرتکب شده اند عقوبتش را بردارند بنابراین شفاعت انبیاء این است که می آیند و راهنمایی می کنند ،راه را از چاه برای مردم روشن می کنند لذا مردم  کم کم به راه صحیح کشیده میشوند در همین حد ولی اینکه باعث شوند عقوبت مجرمین برداشته شود ،اینطور نیست !

 جواب اشکال

اگر بخواهیم معنای شفاعت را غیر ازمعنای مورد نظر لحاظ کنیم اصلا شفاعت معنا پیدا نمی کند و آنچه که در آیات هم وارد شده همین معنای مورد نظر ما از شفاعت می باشد گرچه دلالت صریح ندارد اما مثلا «إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَنْ یَشَآءُ»۲ یعنی هر گناهی غیر از شرک را خداوند متعال مورد غفران قرار می دهد و کلمه غفران به معنای این است که خداوند تبارک و تعالی هم خطا را می‌بخشد و هم آن عمل را تبدیل به حسنه می‌کند .

ضابطه شفاعت

 منتهی نه اینکه شفاعت با تصوری که مستشکل دارند که هر کسی هر خطا و غلطی را مرتکب شد شفاعت می شود ،خیر! بلکه چارچوب شفاعت مشخص می باشد یعنی شرایط و ضوابطی وجود دارد که بتواند شفاعت در آنها مؤثر باشد  و آن شرایط را باید رعایت کنند جزء من الرتضی و من الهتدی شوند و از جمله کسانی که به دنبال هدایت و رضایت طلبی خداوند باشند پس معلوم است که این «وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَنْ یَشَآءُ» از مصادیق خود شفاعت محسوب می شود لذا شفاعت از طرف انبیاء و اولیاء و ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین از مصادیق آیات می باشد که خداوند به واسطه شفاعت بندگان مجرم و خاطی را گناهانشان را می بخشد و حتی به وسیله غفرانی که در آیه وارد شده اعمال آنها تبدیل به حسنه می شود در نتیجه اینکه انبیاء مبعوث شوند که بذری را بکارند که باعث نمو و رشد آنها شود و مردم را هدایت کنند اینکه شفاعت نیست بلکه رسالتی می باشد که همه انبیاء داشته اند و همه انبیاء در آن مشترک بوده اند که مردم را به سمت توحید و بندگی بکشانند بنابراین شفاعت به معنای این است که انبیاء این نابسامانی را بین عباد و خدا اصلاح کنند و میانجیگری کنند و ارتباط مردم را با خداوند درست کنند و این ارتباط یعنی بنده ای که خطا کرده توبه کند و نادم شود لذا جرم را از این عباد بر می دارند و الا اگر شفاعت شود و جهنم هم بروند ،شفاعت نیست دیگر !بلکه شفاعتی که وجود داشته باشد و عباد هم جهنم بروند معنا پیدا نمی کند و معنای واقعی شفاعت نیست .

  اشکال هفتم

مستشکل در این اشکال هم رجوع می کند به بحث عقلی و می گوید در شفاعت هر چه  به عقل خود مراجعه کنیم ،نمی فهمیم معنای شفاعت را که بنده یک جرمی را مرتکب شود و پیامبر نزد خداوند شفاعت من را بکند و آن جرم از بنده برداشته شود  اولا صریح نیست آیات در بحث شفاعت چون صریح نیست و ما هم نمیفهمیم و از محکمات قرآن نیست پس ما ناچاریم که تعبداً آن را بپذیریم و الا از باب اینکه شفاعت را ثابت کنیم و ثبوت آن برای ما محرز شود نمی شود بنابراین باید سکوت کنیم و ثانیا حتی آیات شفاعت از مشتبهات می باشد و باید آنها را مسکوت بگذاریم.

 جواب اشکال

اینکه گفتید آیات بحث شفاعت متشابه هستند ،ما با مراجعه به محکمات و تفسیر آیات متشابه به وسیله آیاتی که محکم هستند میتوانیم شفاعت را اثبات کنیم  ،این آیات نیز از محکمات به شمار می روند لذا آیاتی در قرآن وجود دارند که با آیات دیگر تفسیر می شوند و در صورتی که بپذیریم این آیات متشابه هستند و در باب شفاعت ما نمیتوانیم آن را صریحا بیان کنیم وقتی که مراجعه کردیم به آیات محکم مثلا آنچه در آیه «وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَنْ یَشَآءُ» در بحث مشیت فهمیده اند و اینکه « إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ»۳ همه ی این آیات را با هم جمع کنیم می فهمیم که آنچه که شما می فرمایید متشابه هست ،معنایش روشن و از محکمات به شمار می رود و وقتی محکم شد باید به آنها عمل کنیم و دلالت آن صحیح می شود .

 نتیجه

از آنچه که در هفت اشکالی که مطرح شده است و جواب همه آنها را با دلیل قرآنی بیان فرموده اند علامه طباطبایی این است که شفاعت ثابت است بر امت چه به صورت کلی چه به صورت جزئی و به طور مسلم  شفاعت فی الجمله در امت موجود است و ثابت شده است به دلالت قرآن و به دنبال آن بیان روایات که مؤید اینها تصورات صحیح عقلی می باشد لذا شفاعت ثابت می باشد .

رضایت خداوند

منتهی آن چیزی که باعث شده است مستشکلین ایراد بگیرند ،این است که وقتی در شفاعت بحث می شود و آنچه که متبادر به اذهان مردم می باشد این است که مثلا آن شخصی که برای امام حسین علیه السلام عزاداری می کند و اشک می ریزد مورد شفاعت امام حسین علیه السلام قرار می گیرد حتی اگر هر گناهی مرتکب شده باشد لکن اینطور نیست که هر کسی هر گناهی مرتکب شده باشد بتواند مورد شفاعت قرار بگیرد بلکه کلمه مشیت در آیات ذکر شده است و دلالت بر این دارد که آن بندگانی مورد مشیت حضرت حق قرار می گیرند در این باب که خود آنها به دنبال رضایت طلبی خداوند باشند  و به دنبال هدایت شدن حرکت کنند و به دنبال این باشند که بالاخره آن مشکلاتی که خودشان برای خودشان درست کرده اند یک جوری جبران شود لذا کسی که هیچ اهمیتی به صلاه نمی دهند .

عزاداری و شفاعت

یک مرتبه بنده بیست سال پیش به خمینی شهر رفتم که بدانم اوضاع قمه زن ها چگونه می باشد و قمه زنی را از نزدیک ببینیم که اصلا چگونه می باشد وقتی رسیدیم آنجا ،سحرگاه یعنی یکی دوساعت قبل از اذان صبح مشغول عزاداری و قمه زنی شدند که لاجرم خیلی از آنها اهمیتی به وقت نماز ندادند و اینها جزو روایتی هستند که امام صادق علیه السلام فرمودند «لا ینال شفاعتنا من استخف  بالصلاه »۴ کسی که نماز را اینقدر بی اهمیت بشمارد ،مورد شفاعت قرار میگیرد ؟! خیر چون استخفاف برای نماز دارد و اهمیتی برای نماز قائل نمی شود بعد هم که به اینها مراجعه میکنیم میگوید برو دلت را درست کن !

موازین شفاعت

بنابراین  شفاعت شامل هر کس نمی شود بلکه چارچوب دارد و موازین خاص خودش دارد اگر کسی بتواند آن موازین را برای خودش دنبال کند مثل آن ایاتی که فرمود  «وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَىٰ»۵ به دنبال رضایت خدا باشد و رضایت خدا را تحصیل کند و سعی خودش را کرده و در حد توان و معرفت خودش هم پیشرفت کرده مورد شفاعت قرار میگیرند لکن کسانی که به صرف اینکه بیایند و عزاداری برای امام حسین علیه السلام به جا آورند ،نذری بدهند و پول خرج کنند برای چه این کار را می کنند.

صدق لسان و أداء أمانت

بعضی اوقات وقتی وارد روایات می شویم حتی آنهایی که خیلی مقید به صلاه هستند اما صدق لسان ندارند و ادای امانت نمی کنند آنها هم همینطور هستند یعنی کسانی که نماز هم میخوانند به حسب ظاهر اما اقامه صلاه ندارد و مقیم واقعی نماز نیستند مصداق همان روایتی هستند که فرمود «لا تنظروا الى طول  رکوع الرجل و سجوده فان ذلک شیء اعتاده فلو ترکه استوحش لذلک و لکن انظروا إلى صدق حدیثه و أداء أمانته»۶اعتماد نکنید به کسانی که نماز و سجده رکوع طولانی دارند بلکه اینها معتاد به این کار شده اند و اینها اگر بخواهند ترک کنند این سجده و رکوع طولانی را وحشت می کنند می‌گویند نکند مردم بفهمند  و دکان ما بسته شود بلکه به اداء امانت و صدق لسان است و اینها ملاک می باشد که بتوانیم اعتماد کنیم .

 منابع

۱_سوره مبارکه بقره آیه ۴۸

۲_سوره مبارکه نساء آیه ۴۸

۳_سوره مبارکه هود آیه ۱۱۴

۴_الوافی ج ۷، ص ۵۰

۵_سوره مبارکه انبیاء آیه ۲۸

۶_تفسیر الصافی ج ۱، ص ۴۶۱

Visits: 31

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1