۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » تفسیر آیات 41 تا 50
  • شناسه : 3592
  • 18 دسامبر 2022 - 12:16
  • 139 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
آیه ۴۸  | هشدار به انسان | جلسه ۱۰
آیه ۴۸ | هشدار به انسان | جلسه 10

آیه ۴۸ | هشدار به انسان | جلسه ۱۰

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۴۸ جلسه ۱۰ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۱۰  جلسه تفسیر آیه چهل و هشت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ (۴۵) الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ (۴۶) یا بَنی‏ إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی‏ أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ […]

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۴۸ جلسه ۱۰

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

۱۰  جلسه تفسیر آیه چهل و هشت

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ (۴۵الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ (۴۶یا بَنی‏ إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی‏ أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمینَ (۴۷)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

از صبر و نماز یارى بخواهید، و یقیناً این کار جز بر فروتنان، گران و دشوار است. (۴۵) آنان که یقین دارند [در نهایت‏] دیدار کننده پروردگارشان خواهند بود، و قطعاً به سوى او بازمى‏گردند. (۴۶) اى بنى‏اسرائیل! نعمت هاى مرا که به شما عطا کردم و اینکه شما را بر جهانیانِ [زمانِ خودتان‏] برترى دادم، یاد کنید، (۴۷)

http://bayanbox.ir/view/5122040553263843431/poster4.jpg

تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۴۸

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ (۴۵الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ (۴۶یا بَنی‏ إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی‏ أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمینَ (۴۷) وَ اتَّقُوا یَوْماً لاَ تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لاَ یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَهٌ وَ لاَ یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لاَ هُمْ یُنْصَرُونَ(۴۸) وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ‏ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ وَ فی‏ ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظیم‏» (۴۹) [۱]

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

از صبر و نماز یارى بخواهید، و یقیناً این کار جز بر فروتنان، گران و دشوار است. (۴۵) آنان که یقین دارند [در نهایت‏] دیدار کننده پروردگارشان خواهند بود، و قطعاً به سوى او بازمى‏گردند. (۴۶) اى بنى‏اسرائیل! نعمت هاى مرا که به شما عطا کردم و اینکه شما را بر جهانیانِ [زمانِ خودتان‏] برترى دادم، یاد کنید، (۴۷)

« یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ. وَ اتَّقُوا یَوْماً لاَ تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لاَ یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَهٌ وَ لاَ یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لاَ هُمْ یُنْصَرُونَ .وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ‏ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ وَ فی‏ ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظیم‏»[۱]

«وَ اتَّقُوا یَوْماً لاَ تَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لاَ یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَهٌ وَ لاَ یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لاَ هُمْ یُنْصَرُونَ »[۱]

منشأ توهم و اشکال

در ذیل آیه چهل و هشتم سوره بقره بحث شفاعت را داشتیم و اشکالاتی که متصور است در مسئله شفاعت که هفت اشکال می باشد را مرحوم علامه طباطبایی بیان فرموده اند که عرض کردیم منشأ اشکالاتی که شده است و آنچه که به طور کلی می شود روی آن بحث کرد این است که مستشکلین آنچه که واقعیت بوده است بر اینکه شفاعت بدون اسباب و بدون حساب و کتاب می باشد را قائل شده اند و از این جهت  اشکال وارد کرده اند .

خلاصه اشکال اول و پاسخ

 عرض کردیم اولین اشکال تناقض بود که روی تالی فاسد آن بحث بود که گفتند خداوند فرموده مثلا مجرمی که عقاب او مشخص است باید در قیامت عقاب شود اما بعد به شفاعت عقاب او را بردارند حکم خودش را نقض کرده و تناقض می شود که گفتیم تناقض نیست هم جواب نقضی دادیم هم حلّی که در قرآن داریم بعضی از احکام که خداوند امر فرموده اما آن امر امتحانی بوده و لذا آن امر بر این نبوده که حتما صددرصد انجام شود لذا آن را برداشته است، اما نقض نشده که تناقض ایجاد شود بلکه امر ، امر امتحانی بوده و چون که امر امتحانی بوده  مثلا دستور داد که حضرت ابراهیم علی نبینا حضرت اسماعیل را ذبح کند اما همین که کارد را روی گلوی آن حضرت قرار داد حکم را خداوند برداشت و قوچ بهشتی فرستاد .

 خلاصه اشکال دوم

ترجیح بلا مرجح

اشکال دوم بر این بود که فرمودند خداوند در قرآن فرموده است که احکام من محکم می باشد و صراط من مستقیم است و باید همه از او اطاعت کنند و اینکه خداوند تبارک و تعالی بیاید و آن را نقض کند و جریان سنت های الهیه را به این وجه یعنی به وسیله شفاعت آن ها را به هم بزند این میشود تخلف و اختلافی که در احکام و سنت خدا پیاده شده است.

شاهد های قرانی

۱)  «قَالَ هَٰذَا صِرَاطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ»۲

۲)  «وَأَنَّ هَٰذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ۚ ذَٰلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»۳

۴)  «فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا ۖ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا»۴

 خلاصهٔ پاسخ

مبنا بر این می باشد  که درست است که سنت های الهی همگی مستقیم و پا برجا می باشد منتهی شفاعت تبدّل حکم نیست ،شفاعت آن شفیع عند الله این نیست که حکم خدا را نقض کند و حکم خدا را تبدیل به دیگری کند و جهت ویژگی خاصی در آن شخصی که مورد شفاعت قرار میگیرد می باشد که شفیع می آید و بر او شفاعت می کند اولیاء خدا در این باب از طرف خود خداوند شفیع شده اند و خداوند شفاعت را به آنها عطا کرده لذا بخاطر آن خصوصیت خاصه در آن افراد شفاعت که شدند ،شفاعت آنها پذیرفته می شود و آن حکم از آنها برداشته می شود نه اینکه حکم نقض و تبدیل شود لذا سنت الهی اینجا تبدیل نشده بنابر این شفاعت تبدّل و تبدیل حکم نیست که شما بگویید خداوند چرا حکم خود را تبدل نموده لذا صریح آیه قرآن می باشد که این صراط مستقیم من است پس چگونه صراط قابل تبدیل باشد و به خاطر همین فرموده اند خداوند بخاطر خصوصیتی که ویژه و خاص می باشد در مورد کسی که مورد شفاعت قرار میگیرد پس آن حکمی که بر او شده را بر می دارد نه اینکه تبدیل کند .

صفت حاکمیت خداوند

حرف جناب مستشکل در صورتی صحیح می باشد که این سنت خداوند قائم به یک صفت خداوند باشد و آن صفتی که حاکم بودن خداوند است یعنی چون خداوند حاکم است و تشریع می کند و هر چیزی را که تشریع و حکم نمود قابل تبدیل نیست  اگر قائم به همین یک صفت باشد اما آنچه که از خداوند می باشد قائم به یک صفت نیست بلکه خداوند صفاتی دارد که هر چیزی را که می بینیم قائم به صفات باری تعالی در چند گروه می باشد مثلا در اینجا که بحث سنت های الهی مطرح می باشد قائم بر صفاتی می باشد که آنها قائم بر مقتضای مثلا رئوفیت ،رحیمیت و منعمیت ، شافی و معافی بودن خداوند می باشد که همه اینها صفات خداوند می باشند که در واقع سنت های الهی قائم به همه ی این ها است لذا اگر مشکلی بود برای آن کسی که شفاعت میخواهد مورد شفاعت قرار بگیرد ،نمی تواند اما اگر ویژگی خاصی داشت یا حالت خاصی برای او پیش آمد آن وقت  قابلیت این را دارد حکم را خداوند به جهت رئوفیت ،معافی و شافی بودن خود و به عنوان اینکه خداوند رحمٰن و رحیم می باشد آن حکم را از او بردارد لذا نوعی تلائم و ائتلاف و اقتضای بین صفات می باشد که آنچه سنت الهی می باشد قائم بر آن هاست .

ضابطه احکام الهی

اگرغیر از این باشد باید هر کسی که بدکار بود و هر کس که نیکو کار بود خداوند احکام خود را جدا جدا بر هر کدام جعل می کرد در حالی که اینطور نیست یا اینکه بیاییم احکام خداوند را نسبت به هر کدام از مؤمن یا کافر جدا کنیم و فرق کند در حالی که اینطور نیست بلکه احکام الهی برای همه مساوی می باشد لذا شفاعت در واقع اثر عده ای از صفات باری تعالی می باشد که آنها را مثلا از سر رحمت ،مغفرت و عفو و آنچه که وجود حضرت حق می باشد باعث می شود که خداوند رعایت کند بعضی از احوال عباد را و آنها را به شفاعت آن شفیع ،عقوبت انها را رفع کند.

 اشکال سوم

ترجیح ظلم بر عدالت

شفاعت در بین مردم بر این است شافع آبرو داری نزد مولا می آید و به جهت آبرو و مقربیّتی که دارد ، آن حکمی که حاکم صادر کرده است را به حاکم می‌گوید که نسخ کند و حکم را حاکم بر دارد لذا این در بحث بین مردم فرق می کند تا خداوند تبارک و تعالی ،که بگوییم خداوند هم همینکار را می کند بلکه حاکم از جهت این است که کاری به ظلم و عدالت ندارد و حاکم به جهت اینکه جناب شفیع اهمیتی زیادی برای او دارد قیول می‌کند که آن حکم به عدالت خود را به ظلم تبدیل کند اما خداوند تبارک و تعالی محال است  حکمی که به عدالت داده است را به ظلم تبدیل کند یعنی حکمی که خداوند داده است را خودش نقض کند در حالی که خداوند روی علم خود حکم داده بنابر این بیاید خلاف علم خود عمل کند پس این عمل هم یک نوع تناقض محسوب می شود .

 جواب اشکال

در اینجا عمل شفاعت تغییر و تبدّل اراده خداوند محسوب نمی شود بلکه علم خداوند بر این است که آنچه که حکم داده مسلم می باشد و آنچه که به شفاعت می پذیرد به این است که خداوند اراده ی این را می‌بیند که در آینده تبدل و تحول پیدا می کند مثلا خداوند می فرماید «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ»۵ اراده ی خداوند تبارک و تعالی در هر روز  به شأن همان روز است که اراده دارد بر هر چیزی یا می فرماید:«یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَآءُ وَیُثْبِتُ ۖ وَعِنْدَهُٓ أُمُّ الْکِتَابِ»۶ خداوند هر چیزی را بخواهد آن را محو می کند و هر چیزی را که بخواهد اثبات میکند .

مشیّت الهی

 اما کلمه «یَشَآءُ» که در بحث مشیت عرض کردیم که مشیت حضرت حق دائر مدار چگونگی عملکرد عباد می باشد یعنی اگر بنده یک گناهی را مرتکب شد اما بعداً از گناه خود پشیمان شد و اوضاع کاری و احوال وجودی خودش را جوری کرد که خداوند متعال رحمت خود را شامل بنده کرد لذا اراده خداوند به این حال بنده تبدّل پیدا می کند بخاطر اینکه میداند احوالات بنده زمانی که جناب شفیع آمده ،شفاعت می کند خداوند میداند چون «علام الغیوب» می باشد خداوند به علمی که خود دارد می داند که بنده اش چه حالی دارد لذا «یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَآءُ وَیُثْبِتُ» یعنی محو می کند آن گناهانی را که انجام داده اند  برای کسانی که دنبال هدایت هستند  و کسانی که گناهی مرتکب شده اند اما پشیمان هستند و برای بعضی عباد «وَیُثْبِتُ» برای اینکه بر آنچه که بوده اند طغیان می کنند لذا مشیت الهی برای آنها این می باشد که اعمالشان اثبات شود .

نتیجه

در واقع آنچه که خداوند تبارک و تعالی درباره تبدل رأی او و حکم او نسبت به شفاعتی که می شود برای این بنده می باشد بر این نیست که خلاف انچه که خداوند علم داشته است عمل کرده باشد ،و لذا هیچ موقع اینطور نیست که فکر کنیم ان معلوم حتما منطبق بر همین علم میشود یا ان مجهول منطبق بر همین جهل می شود لذا انچه که مسلم می باشد این است گاهی اوقات معلوم منطبق بر اراده نمی شود بعضی اوقات هم می شود پس انجایی که منطبق شد اراده حق هم تبدل پیدا نمی کند اما انجایی که منطبق نشد و انچه که طغیان نمود و جرمی را مرتکب شد ولی تحول پیدا کرد خود تحول عباد باعث می شود که مورد شفاعت ان کسی که ماذون الهی می باشد در باب شفاعت

سخن علامه

لذا مرحوم علامه می فرماید : بنا نیست که هر معلومی بر هر علم، اراده ای و مرادی منطبق شود ،لذا وقتی غیر از ان شد تغیر علم و اراده از ظرف خداوند محال می باشد اما از طرف عباد خیر چون احوال عباد فرق می کند بنابر این چرا شفیع شفاعت می کند ؟ چون در وجود او ایثاری و عملکرد خوبی داشته لذا شفیع شفاعت او را می کند عند الله انهم به اذن خود خداوند لذا هیچ ترجیح بلا مرجحی هم وجود ندارد

 منابع 

۱_سوره مبارکه بقره آیه ۴۸

۲_سوره مبارکه حجر آیات ۴۱،۴۲،۴۳

۳_سوره مبارکه انعام آیه ۱۵۳

۴_سوره مبارکه فاطر آیه ۴۳

۵_سوره مبارکه الرحمن آیه ۲۹

۶_سوره مبارکه رعد آیه ۳۹

Visits: 15

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1