اعجاز بلاغی آیه اول سوره حمد بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان « بــلاغت » فن براعت استهلال در سوره حمد از فنون بلاغت فن براعت استهلال به کار رفته است. خواص صفت مشبهه همانطوری که در تجزیه بیان گردید (رحمن) و (رحیم) صفت مشبهه هستند و از خواص صفت مشبهه عمل […]
اعجاز بلاغی آیه اول سوره حمد
در سوره حمد از فنون بلاغت فن براعت استهلال به کار رفته است.
همانطوری که در تجزیه بیان گردید (رحمن) و (رحیم) صفت مشبهه هستند و از خواص صفت مشبهه عمل فعل خود می باشد
لذا این سؤال پیش می آید که چرا (رحمن) و (رحیم) در اینجا مفعول نگرفته اند؟ .
به شبهه مزبوره چنین می توان پاسخ داد : (رحمن) و (رحیم) در آیه شریفه بر معنای متعدی باقی نمانده اند، بلکه به منزله فعل لازم نازل گردیده اند، زیرا همان طوری که در کتاب مطول و مختصر المعانی آمده است بعضا متکلم یک فعل متعدی را به منزله فعل لازم نازل می کند و همچنین است عکس آن و بعضا فعل متعدی به دو مفعول را به منزله فعل لازم نازل می نماید و هر دو مفعول را حذف می کند و آن در صورتی است که منظور متکلم صرفا اثبات اصل فعل برای فاعلی، یا نفی آن باشد، مثلا: در عبارت (فلان یعطی) مقصود گوینده آن است که: فلان شخص اهل بخشش است، ولی چه چیز را و به چه کسی بخشش می نماید، مد نظر قرار نگرفته است، در آیه مبحوث عنه نیز چون غرض خداوند تبارک و تعالی این است که اصل رحمانیت) و (رحیمیت) را به خود ثابت فرماید، علیهذا (رحمن) و (رحیم) را به منزله لازم نازل نموده است.
مرحوم کاشفی می گوید: اطلاق (رحمن) و (رحیم) به خدا به طریق مجاز مرسل است که ذکر سبب شده و از آن مسبب اراده گردیده، بعضی از مفسران دیگر نیز همین طور آورده اند، در حالی که علامت صحت مجاز آن است که: در نفس الأمر نفی آن صحیح باشد، مثلا در (رید أسد) که زید را به مناسبت شجاعت مجازه أسد گویند، نفی آن که گفته شود: (زید لیس باسد) یعنی: زید شیر نیست، صحیح است، در صورتی که نفی رحمت از خدا صحیح نمی باشد، پس اطلاق (رحمن) و (رحیم) به خدا به طریق تمثیل است، نه مجاز.
اگر متعلق «بسم الله» فعل مضارع باشد، دلالت بر تجدد استمراری دارد و اگر متعلق آن اسم باشد، آن موقع إفاده ثبوت می کند.
در آیه مبارکه ایجاز (به خاطر اضافه شدن عام به طرف خاص) که ایجاز قصر می نامند، بکار رفته است.
چنانچه (باء) جر را استعانت بگیریم، آن موقع استعاره مکانی در کلام وجوددارد (به لحاظ شباهت آن به ارتباطی که میان مستعین و مستعان به می باشد
باء الصاق » علاقه محلی
اگر عقیده به الصاق بودن(باء) داشته باشیم، در آن زمان مجازاً علاقه محلی در کلام وجود دارد، مانند: (مررت بزید).
إعجاز بلاغی آیه اول سوره بقره
پایگاه قرآنی رضوان
إعجاز بلاغی آیه اول سوره بقره
پایگاه قرآنی رضوان
لقد کرّر اللّه سبحانه و تعالى ذکر الرحمن الرحیم لأن الرحمه هی الإنعام على المحتاج و قد ذکر المنعم دون المنعم علیهم فأعادها مع ذکرهم و قال: «ربّ العالمین الرحمن» بهم أجمعین.
سبحانه الرحمن على الرحیم مع أن الرحمن أبلغ من الرحیم، و من عاده العرب فی صفات المدح الترقی فی الأدنى الى الأعلى کقولهم: فلان عالم نحریر. و ذلک لأنه اسم خاص باللّه تعالى کلفظ «اللّه» و لأنه لما قال «الرحمن» تناول جلائل النعم و عظائمها و أصولها، و أردفه «الرحیم» کتتمه و الردیف لیتناول ما دقّ منها و لطف. و ما هو من جلائل النعم و عظائمها و أصولها أحق بالتقدیم مما یدل على دقائقها و فروعها. و افراد الوصفین الشریفین بالذکر لتحریک سلسله الرحمه.
فباسم اللّه تعالى تتم معانی الأشیاء و من مشکاه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ تشرق على صفحات الأکوان أنوار البهاء.
۱- کتاب المطول فی شرح تلخیص المفتاح ص ۱۵۰.
۲- مختصر المعانی ص ۷۱.
3- برگرفته از پاورقی منهاج النجاه فی تفسیر الصلاه ج ۱ ص ۲۵۹.
بازدیدها: 2672
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.