۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » لغت شناسی قرآن
  • شناسه : 7219
  • ۱۰ دی ۱۴۰۲ - ۲۳:۱۵
  • 324 بازدید
  • ارسال توسط :
ریشه و مشتقات «حجر» در قرآن کریم
ریشه و مشتقات «حجر» در قرآن کریم

ریشه و مشتقات «حجر» در قرآن کریم

کلیدواژه: حَجَر معرفی امروز می‌خواهیم درباره ریشه [ح ج ر] و مشتقات آن صحبت کنیم. کلیدواژه ما عبارت است از: حَجَر. اصل معنای این ریشه، منع است. به سنگ، هم حَجَر گفته می‌شود چون با چیدن سنگ‌ها کنار هم، مانع و محدوده ایجاد می‌شود. عصر حَجَر، به معنای عصر سنگی و حَجَر الاسود به معنای […]

کلیدواژه: حَجَر

معرفی
امروز می‌خواهیم درباره ریشه [ح ج ر] و مشتقات آن صحبت کنیم. کلیدواژه ما عبارت است از: حَجَر. اصل معنای این ریشه، منع است. به سنگ، هم حَجَر گفته می‌شود چون با چیدن سنگ‌ها کنار هم، مانع و محدوده ایجاد می‌شود. عصر حَجَر، به معنای عصر سنگی و حَجَر الاسود به معنای سنگ سیاه، مثال‌هایی از این ریشه هستند.

حَجَر در ادبیات
حجّاری نیز به معنای سنگ‌تراشی است. به اتاق، حُجره گفته می‌شود چون از کنار هم چیده شدن و محصور شدن توسط سنگ‌ها درست شده است. حِجْر نام سرزمین قوم ثمود نیز است که محصور در سنگ‌ها بود.

مفاهیم مذهبی و فلسفی
حِجْرِ اسماعیل
حِجْرِ اسماعیل، ساختمان سنگی کوچکی در کنار خانه کعبه است که ورود به داخل آن، در حین طواف ممنوع بوده و طواف باید از خارج آن صورت بگیرد.
تَحَجّر یا جمود فکری
واژه تَحَجّر یا جمود فکری، نیز از این ریشه بوده و کنایه از سختی و عدم انعطاف‌پذیری در قبول اندیشه‌های نو است.

کاربردهای دیگر
عقل
به عقل نیز حِجر گفته می‌شود چون مانع انجام کارهای ناشایست است.
فعل حرام
به فعل حرام نیز حِجر گفته می‌شود چون انجام آن ممنوع است.

اصطلاحات قرآنی
عبارتِ “حِجراً مَحْجوراً” اصطلاحی بوده که اعراب در هنگام روبرو شدن با دشمن، بویژه در ماه حرام، برای در امان ماندن از آسیب دشمن می‌گفتند و مفهوم آن، این بوده که: از من دور شو و یا کشتن من بر تو ممنوع و حرام است.

مثال‌های قرآنی
سنگ
– حَجَر: سنگ، جماد. جمع آن می‌شود >>> اَحْجار، حِجارَه
– مثال: اِضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ: با عصایت بر آن سنگ بزن.

اتاق
– حُجْرَه: اتاق. جمع آن می‌شود >>> حُجُرات

سرزمین قوم ثمود
– حِجْر: سرزمین قوم ثمود
– مثال: وَلَقَدْ کَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِینَ: اصحاب حجر (قوم ثمود) رسولان را تکذیب کردند.

عقل
– حِجْر: عقل

صاحب خرد
– ذى حِجْر: صاحب خرد
– مثال: هَلْ فِی ذٰلِکَ قَسَمٌ لِذِی حِجْرٍ: آیا در آن، سوگندی برای صاحب خرد نیست؟

حرام
– حِجْر: حرام
– مثال: وَقالوا هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ: و گفتند این چهارپایان و زراعت، حرام است.

مانع و حائل
– حِجْراً مَحْجوراً: مانع و حائل، ممنوع و حرام
– مثال: یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَلائِکَهَ لابُشْریٰ لِلْمُجْرِمِینَ وَیَقُولونَ حِجْراً مَحْجوراً: روزی که فرشتگان را ببینند برای مجرمان، بشارتی نیست و می‌گویند: ممنوع و محروم باد.

کنار و دامان
– حِجْر: کنار و دامان، منع کردن کسی از تصرف در اموال خود به دلایل کمیِ سن، کمی عقل یا تحت سرپرستی کسی بودن مثل فرزند خواندگی. جمع آن می‌شود >>> حُجور
– مثال: وَرَبَائِبُکُمُ الَّاتِی فِی حُجُورِکُمْ: و نادختری‌هایتان که در دامان شما پرورش یافته و شما اختیار آنان را دارید.

نتیجه‌گیری
مطالعه عمیق ریشه و کاربردهای واژه “حَجَر” نشان می‌دهد که این واژه و مشتقات آن در زبان عربی و متون اسلامی دارای کاربردهای گسترده و متنوعی هستند. از مفهوم فیزیکی سنگ گرفته تا مفاهیم فلسفی و مذهبی، این واژه در تفسیر و تحلیل‌های متنوع به کار رفته است و نقش مهمی در فهم متون دینی و ادبی ایفا می‌کند.

کلیدواژه‌ها: حَجَر، منع، حجر الاسود، عصر حَجَر، حُجره، حجّاری، حِجْرِ اسماعیل، جمود فکری، حرام، حجره، حجر مَحْجورا، نادختری، ثمود، حجره اسماعیل، عقل، صاحب خرد، منع، سرزمین، حجر، حجر قرآن، دختر، تربیت، دامان، مَحْجورا، تحجّر، فکر، اندیشه، قرآن، تفسیر، سنگ، سنگی، برزخ، حائل، حائلی، فرزند خواندگی، عقل، بندگی، عقل، دین، مذهب

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1