۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » كلمة الله العليا | تجزیه | جلد 1
  • شناسه : 2685
  • ۱۲ بهمن ۱۴۰۰ - ۷:۲۶
  • 583 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
تجزیه سوره مبارکه بقره آیه «17»
تجزیه آیه هفدهم  سوره بقره

تجزیه سوره مبارکه بقره آیه «17»

تجزیه آیه هفدهم  سوره بقره  مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فی‏ ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ (۱۷) « مثلشان، مثل آن کسانی است که آتشی افروختند، چون پیرامونش را روشن ، ساخت، خدا روشنایی از آنان باز گرفت و نابینا در تاریکی رهایشان کرد.» مَثَلُ تجزیه: اسم ثلاثی […]

تجزیه آیه هفدهم  سوره بقره

 مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فی‏ ظُلُماتٍ لا یُبْصِرُونَ (۱۷)

« مثلشان، مثل آن کسانی است که آتشی افروختند، چون پیرامونش را روشن ، ساخت، خدا روشنایی از آنان باز گرفت و نابینا در تاریکی رهایشان کرد.»

مَثَلُ

تجزیه: اسم ثلاثی مجرد، از ماده مثل، سالم، منصرف، متصرف، جامد، برای مفرد، مذکر و مؤنث، جمعش امثال، معرب، معرفه به اضافه

هُمْ

تجزیه: ضمیر متصل به هر سه قسم کلمه، برای جمع مذکر غایب، معرفه، مبنی

کَ   

تجزیه: حرف جر، مبنی، عامل، مختصّ به اسم

مَثَلِ

تجزیه: اسم ثلاثی مجرد، از ماده مثل، سالم، متصرف، متصرّف، جامد، برای مفرد مذکر و مؤنث، جمعش امثال، معرب، معرفه به اضافه

الَّذِی

تجزیه: موصول اسمی، برای مفرد مذکر غایب، معرفه، جامد، غیرمتصرّف، مبنی

اسْتَوْقَدَ 

تجزیه: فعل ماضی، صیغه مفرد مذکر غایب، ثلاثی مزید، از باب استفعال، از ماده وقد، معتل، مثال واوی، متعدّی، معلوم، مبنی، متصرّف

ناراً  

تجزیه: اسم ثلاثی مجرّد، از ماده نور، اجوف واوی، منصرف، متصرّف، جامد، مفرد، مذکر مجازی، معرب، نکره [الف آن منقلب از واو است، واو به خاطر فتحه ما قبل به الف تبدیل شده]

فَ  

تجزیه: حرف عطف، مبنی، غیرعامل

لَمَّا

تجزیه: از حروف جازمه، شرطیه، وجودیه، زمانیه، مبنی، عامل

أَضاءَتْ  

تجزیه: فعل ماضی، صیغه مؤنث غایب، ثلاثی مزید، از باب افعال، از ماده ضوءَ، ناسالم، اجوف واوی، مهموز اللام، متعدّی، معلوم، مبنی، متصرّف، [«الف» اَضَاءَ منقلب از واو است چون در اصل اَضوَءَ بوده است]

مَا

تجزیه: موصول اسمی، مبنی، جامد، غیرعامل، غیرمتصرّف

حَوْلَ    

تجزیه: اسم ثلاثی مجرد، ظرف مکان، جمعش احوال، از ماده حول، اجوف واوی، منصرف، متصرف، جامد، معرفه به اضافه، مفرد، مذکر مجازی، معرب

هُـ

تجزیه: ضمیر متصل به هر سه قسم کلمه، برای مفرد مذکر عایب، مبنی، معرفه

ذَهَبَ   

تجزیه: فعل ماضی، صیغه مفرد مذکر غایب، ثلاثی مجرد، از ماده ذهب، سالم، لازم، معلوم، مبنی، متصرّف

اللَّهُ    

تجزیه: علم است برای ذات باری تعالی، به عقیده اکثر صرفیون جامد و به عقیده بعضی مشتق است، مفرد مذکر مجازی، منصرف، معرفه، معرب، غیر متصرّف، در اصل (ال اله) بوده و به معنای اسم مفعول یعنی معبود، الف و لام آن زایده لازمه به منظور تفخیم و تعظیم، (اِله) اسم ثلاثی مزید بر وزن فِعال، از ماده (أله) یا (وله) بنابر قول اول مهموز الف، و بنابر قول دوم مثال واوی

بِ 

تجزیه: حرف جر، مبنی، عامل، مختص به اسم

نُورِ 

تجزیه: اسم ثلاثی مجرد، از ماده نور، اجوف واوی، جمعش انوار، منصرف، متصرّف، جامد، مفرد مذکر مجازی، معرب، معرفه به اضافه

هِمْ

تجزیه: ضمیر متصل به هر سه قسم کلمه، برای جمع مذکر غایب، مبنی، معرفه

وَ                            

تجزیه: حرف عطف، مبنی، غیرعامل

تَرَکَ   

تجزیه: فعل ماضی، صیغه مفرد مذکر غایب، ثلاثی مجرد، از ماده ترک، سالم، متعدی، معلوم، مبنی، متصرّف

هُمْ

تجزیه: ضمیر متصل به هر سه قسم کلمه، برای جمع مذکر غایب، مبنی، معرفه

فِی   

تجزیه: حرف جر، مبنی، عامل، مختصّ به اسم

ظُلُماتٍ  

تجزیه: اسم ثلاثی مزید، جمع مؤنث سالم، مفردش ظلمه، از ماده ظلم، سالم، منصرف، متصرّف، جامد، معرب، نکره

لَا

تجزیه: حرف نفی، مبنی، غیرعامل

یُبْصِرُونَ

تجزیه: فعل مضارع، صیغه جمع مذکر غایب، ثلاثی مزید، از باب افعال، از ماده بصر، سالم، متعدّی، معلوم، معرب، متصرّف

 

0

بازدیدها: 250

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1