تجزیه آیه شانزدهم سوره بقره أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما کانُوا مُهْتَدینَ (۱۶) « اینان گمراهی را به هدایت خریدند، پس تجارتشان سود نکرد و در شمار هدایت یافتگان در نیامدند. » أُولئِکَ تجزیه: أُولاءِ: اسم اشاره مشترک، برای جمع مذکر و مؤنث، معرفه، مبنی بر کسر، جامد کَ: […]
تجزیه آیه شانزدهم سوره بقره
أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما کانُوا مُهْتَدینَ (۱۶)
« اینان گمراهی را به هدایت خریدند، پس تجارتشان سود نکرد و در شمار هدایت یافتگان در نیامدند. »
تجزیه: أُولاءِ: اسم اشاره مشترک، برای جمع مذکر و مؤنث، معرفه، مبنی بر کسر، جامد
کَ: حرف خطاب، مبنی بر فتح
الَّذینَ
تجزیه: موصول اسمی، موصول خاص، برای جمع مذکر، مفردش الذی، معرفه، مبنی، غیرمتصرف، جامد، الف و لامش زائده لازمه
تجزیه: فعل ماضی، صیغه جمع مذکر غایب، از باب افتعال، ثلاثی مزید، از ماده شری، معتل ناقص یایی، متعدی، معلوم، مبنی، متصرف [در اصل (اشتریوا) بوده، حرف عله متحرک (یاء) ما قبل مفتوح، قلب به الف شده (اِشتَراوا) شده پس از آن الف در اثر التقاء ساکنین حذف شده و (اشتروا) به دست آمد.
تجزیه: ال: الف و لام تعریف عهد ذهنی یا تعریف ماهیت، مبنی، غیر عامل، مختص به اسم
ضَلالة: اسم ثلاثی مزید، مصدر سماعی از ثلاثی مجرد، از ماده ضلّ، ناسالم، مضاعف، منصرف، غیرمتصرف، جامد، مؤنث مجازی، معرفه به الف و لام
تجزیه: حرف جر، مبنی، عامل، مختص به اسم
الْهُدى
تجزیه: ال: الف و لام تعریف عهد ذهنی یا تعریف ماهیت، غیر عامل، مختص به اسم
هدی: اسم ثلاثی مجرد، از ماده هدی، ناقص یایی، مصدر سماعی، منصرف، غیرمتصرف، جامد، معرفه به الف و لام
تجزیه: حرف عطف، مبنی، غیر عامل
تجزیه: حرف نفی، مبنی، غیرعامل
تجزیه: فعل ماضی، صیغه مفرد مؤنث غایب، ثلاثی مجرد، از ماده ربح، سالم، لازم، معلوم، مبنی، متصرف
تجزیه: اسم ثلاثی مزید، مصدر سماعی، از ثلاثی مجرد از ماده تجر، سالم، منصرف، غیر متصرف، جامد، مؤنث مجازی، معرفه به اضافه، معرب
تجزیه: ضمیر متصل به هر سه قسم کلمه، برای جمع مذکر غایب، معرفه، مبنی
تجزیه: حرف عطف، مبنی، غیر عامل
تجزیه: حرف نفی، مبنی، غیرعامل
تجزیه: فعل ماضی، صیغه جمع مذکر غایب، ثلاثی مجرد، از ماده کون، معتل، اجوف واوی، لازم، معلوم، مینی، از افعال ناقصه، متصرف
تجزیه: اسم ثلاثی مزید، اسم فاعل، از باب افتعال، برای جمع مذکر، مفردش مُهتدٌ، از ماده هدی، ناقص یایی، منصرف، متصرف، مشتق، معرب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.