تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۷۶ تا ۷۸ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی بىسوادان آرزوگرا و دانشمندان تحریفگر تفسیر آیه هفتادو هشتم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (۷۵) وَ إِذا لَقُوا […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۷۶ تا ۷۸
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
بىسوادان آرزوگرا و دانشمندان تحریفگر
تفسیر آیه هفتادو هشتم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (۷۵) وَ إِذا لَقُوا الَّذینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (۷۶) أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ (۷۷) وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ الْکِتابَ إِلاَّ أَمانِیَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ (۷۸)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آیا [شما مردم مؤمن] امید دارید که [آن سخت دلان] به [دین] شما ایمان بیاورند؟! در حالى که گروهى از آنان کلام خدا را همواره مى شنیدند، سپس بعد از آنکه [معنا و مفهومش را] درک مىکردند، [به سبب دنیا طلبى و امور مادى] به دلخواه خود تغییرش مى دادند، در صورتى که مى دانستند [به کلام خدا و به مردم جویاى حق خیانت مى کنند]. (۷۵) و هنگامى که با مؤمنان دیدار کنند، مىگویند: ما ایمان آوردیم. و چون با هم خلوت مىکنند [از روى اعتراض و ایراد] به یکدیگر مىگویند: چرا حقایقى را که خدا [در تورات درباره پیامبر اسلام] براى شما بیان کرده به مؤمنان مىگویید تا [روز قیامت با این حقایق] در پیشگاه پروردگارتان بر ضد شما استدلال کنند؟ آیا تعقّل نمىکنید [که نباید زمینه استدلال بر ضد خود را در اختیار مؤمنان گذارید؟!] (۷۶) آیا [آن سخت دلان] نمىدانند که خدا آنچه را پنهان مىدارند و آنچه را آشکار مى کنند، مى داند؟! (۷۷) و گروهى از یهود، بى سوادانى هستند که کتاب [آسمانى تورات] را جز بافته هاى دروغى [که عالمان خائن یهود به عنوان تورات ارائه کردهاند] نمى دانند، و [در امر دین] فقط پیرو گمان و پندارند [نه تحقیق و علم]. (۷۸)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۷۶ تا ۷۸
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (۷۵) وَ إِذا لَقُوا الَّذینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (۷۶) أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ (۷۷) وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ الْکِتابَ إِلاَّ أَمانِیَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ (۷۸)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آیا [شما مردم مؤمن] امید دارید که [آن سخت دلان] به [دین] شما ایمان بیاورند؟! در حالى که گروهى از آنان کلام خدا را همواره مى شنیدند، سپس بعد از آنکه [معنا و مفهومش را] درک مىکردند، [به سبب دنیا طلبى و امور مادى] به دلخواه خود تغییرش مى دادند، در صورتى که مى دانستند [به کلام خدا و به مردم جویاى حق خیانت مى کنند]. (۷۵) و هنگامى که با مؤمنان دیدار کنند، مىگویند: ما ایمان آوردیم. و چون با هم خلوت مىکنند [از روى اعتراض و ایراد] به یکدیگر مىگویند: چرا حقایقى را که خدا [در تورات درباره پیامبر اسلام] براى شما بیان کرده به مؤمنان مىگویید تا [روز قیامت با این حقایق] در پیشگاه پروردگارتان بر ضد شما استدلال کنند؟ آیا تعقّل نمىکنید [که نباید زمینه استدلال بر ضد خود را در اختیار مؤمنان گذارید؟!] (۷۶) آیا [آن سخت دلان] نمىدانند که خدا آنچه را پنهان مىدارند و آنچه را آشکار مى کنند، مى داند؟! (۷۷) و گروهى از یهود، بى سوادانى هستند که کتاب [آسمانى تورات] را جز بافته هاى دروغى [که عالمان خائن یهود به عنوان تورات ارائه کردهاند] نمى دانند، و [در امر دین] فقط پیرو گمان و پندارند [نه تحقیق و علم]. (۷۸)
وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لَا یَعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلَّآ أَمَانِیَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ ۱
پیرامون آیات سوره مبارکه بقره آیه هفتاد و چهار ،پنج ، شش و هفتم مطالبی را عرض کردیم بحث کلمه طمع بود و عرض کردیم که خلاصه آن را بگویم که آقایانی که نبوده اند بهتر است که بدانند و ان اینکه بحث طمع و کلمه طمع به معنای خواستن و امید بسیار بالا را طمع گویند ،امید بالا و به دنبال بودن یک چیز را میگویند طمع انسان است ، طمع هم ممدوح داشت هم مذموم داشت و طمع ممدوح مثل طمع داشتن اینجا که پیامبر طمع دارد بر اینکه :«أَنْ یُؤْمِنُوا»۲ ایمان بیاورند یهودیان .
،خب معلوم است یهودیان ایمان نمی آورند ، لذا در ایه مبارکه سوره مبارکه بقره :«أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ»۳ پیامبر فکر می کنی و به دنبال این هستی و خواست تو و طمع تو بر این است که اینها ایمان بیاورند که اینجا گفتیم اصلا یک باره از مقام تخاطبی که نسبت به بنی اسرائیل داشت یک مرتبه در اینجا به معنای غیبت و صیغه های غایب را آورد ه « أَنْ یُؤْمِنُوا» ،در ایه قبلی داشتیم که :«وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»۴ یعنی تا اخرین کلمه بحث خطاب بود و مخاطبش اینجا یک مرتبه بخاطر این است که غائب آوردند .
به جهت اینکه متوجه کنند یهود را که جناب بنی اسرائیل فکر نکنید که خداوند چیزی را نمی داند ، همه چیز را خداوند می داند از شما و آگاهی کامل دارد لذا بدبخت ها فکر می کنند آنچه که خودشان میدانستند ،خداوند نمی داند لذا آنها آمدند گفتند به عوام زیر دستشان که نروید همه حرفی را به مسلمانان بزنید که علیه ما شوند و در آیات بعدی داریم که این نکته را فرمودند.
طمع همینطور که ممدوح است و مذموم ،احکام خمسه هم بر آن بار میشود یعنی جایی است که ما باید طمع داشته باشیم که طمع واجب است ،طمع مستحب است ،طمع مکروه ، طمع حرام و مباح که اینها همگی احکام خمسه بر آن بار می شود چون هم ممدوح دارد و هم مذموم دارد ،مذموم آن آنجایی است که به مال و ناموس مردم طمع داشته باشید.
جاه و مقام مردم البته حرص هم است منتهی عام و خاص مطلق است نسبت بین طمع و حرص که در مقام بیان حرص نبودیم در کلمات بعد ان شاءالله رسیدیم بیشتر آن را توضیح می دهیم منتهی در طمع مذموم بسیار روایات وارد شده و ما را بر حذر داشتهاند از اینکه انسان یک وقت طمع داشته باشد و به امید این باشد که به آن برسد به ناموس ،مال ، جاه و مقامی که از حضرت صادق آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین که فرموده اند « ایاک و الطمع فانه الفقر الحاذق»۵ .
یا روایت داریم از حضرت باقر علیه السلام که می فرمایند:«بِئْسَ اَلْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ طَمَعٌ یَقُودُهُ»۶ که در اینجا طمع را نکره آورده یعنی هر جور طمعی ،البته طمع مذموم که اینجا در واقع می فرماید بدترین بنده آن بنده ای است که حرص و طمع داشته باشد و به دنبال مال مردم و ناموس مردم باشد و به دنبال مقامی باشد که حق او نیست .
یک روایت دیگر از نهج البلاغه از امیر المومنین علیه السلام که فرمودند:« اَلطَّامِعُ فِی وِثَاقِ اَلذُّلِّ»۷ انسان طمع کار که خودمان هم میگوییم انسان طمع کار رنگش زرد است لذا می فرماید انسان طمع کار همیشه و همواره در گرو بدبختی و خواری و ذلت است می رود به مال مردم دست پیدا کند ذلیل می شود افتضاح می شود به ناموس مردم هم همینطور یا مقامی را میخواهد که حقش نیست کسب کند هم همینطور این طمع مذموم است در کل روایات این طمع را طمع مذموم می گویند .
نکته ای که باز دارد در روایتی از صادق آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین که فرمودند:« اَلَّذِی یُثْبِتُ اَلْإِیمَانَ فِی اَلْعَبْدِ قَالَ اَلْوَرَعُ وَ اَلَّذِی یُخْرِجُهُ مِنْهُ قَالَ اَلطَّمَعُ . »۸ آن چیزی که ثابت میکند و اثبات می کند و نگه می دارد در دل مومن ورع است و آن چیزی که ایمان را از دل مومن خارج می کند طمع داشتن به آنچه حقش مطلقا نیست .
نکته بعدی در این ایه که :« وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ» ۹ که «فَرِیقٌ مِنْهُمْ» را عرض کردیم منظور علمای یهود بودند یعنی افراد خاص یهود بودند انهایی که خیلی چیز ها را می دانستند به طوری که « یَسْمَعُونَ کَلَامَ اللَّهِ» ۱۰ کلام خدا را همیشه می شنیدند « ثم یحرفونه» که « مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ»۱۱ می دانستند چه خبر است .
لذا مینشستند تدبیر می کردند اندیشه می کردند و آن را تحریف می کردند که تحریف را عرض کردیم یعنی برگردان آن به یک چیز دیگر و آن را منقلب کردن که اینها را البته جلسات قبل بیان کردیم همه از لحاظ لغت و هم از لحاظ صیغه هایی که در آن صرف شده و معناهایی که استفاده می شود ما اشاره ای کردیم که آقایانی که نبوده اند مطلب را متوجه شوند .
در ایه بعدی می فرماید :«وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا»۱۲ وقتی ملاقات می کنند با انسان های مومن « قَالُوٓا آمَنَّا » همگی می گویند ما ایمان آوردیم « وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ قَالُوٓا أَتُحَدِّثُونَهُمْ بِمَا فَتَحَ اللَّهُ » ۱۳ اما وقتی که خودشان با بعض دیگر ملاقات می کنند که این منظور همین علما هستند وقتی با عوام مردم برخورد می کنند که در سیاق آیه این را ثابت شده و توضیح هم دادیم دیروز ،اشاره می کنیم . منافق هستند و صفت منافق را عرض کردیم که در اینجا نشان می دهد اینها وقتی خودشان با بعضی از خودشان ملاقات می کنند میگویند حرف هایی که از تورات و انجیل است را برای مسلمانان نگویید که علیه ما می شوند چونکه :«لِیُحَآجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُون» ۱۴ یعنی شما عقل و اندیشه ندارید؟ نروید این حرف ها را بزنید بگذارید این ها پیش خودمان باشد .
اینها فکر می کردند که خدا اینها را نمیداند اما خداوند آنچه که در دل شما است را می داند لذا «أَوَلَا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ»۱۵ توبیخ میشوند که نمیدانستند این بدبخت ها که «أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ» خداوند همیشه دانا است «مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ»۱۶ هر آنچه که در سینه مستور بدارید چه اینکه سر باشد چه اینکه علنی و اشکار باشد همه را اگاه است .
نکته ای که لازم است بگوییم این است که ایا فقط مقصر علمای اینها بودند در این امر که همیشه در برابر پیامبران میماندند و محاجه و مخالفت می کردند و حتی کار به جایی میکشید قتل پیامبران را انجام می دادند یا مردم هم با انها بودند؟« وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لَا یَعْلَمُونَ الْکِتَابَ إِلَّآ أَمَانِیَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ»۱۷ بعضی از اهل کتاب شاید سواد خواندن و نوشتن نداشتند«أُمِّیُّونَ» .
که عرض کردیم که کلمه « أُمِّیُّونَ» چهار استعمال در قران دارد که اشاره کردیم امروز توضیحش را می گوییم .
«وَمِنْهُمْ أُمِّیُّونَ» بعضی از بنی اسرائیل هستند که سواد ندارند ،خواندن و نوشتن درست و حسابی بلد نیستند «إِلَّآ أَمَانِیَّ» جز یک سری بافته های دروغ و چیز هایی که از خود بافته اند که حالت مزورانه انها را بیان می کنند «وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ»۱۸ و یک حدس و گمان هایی فقط اینها دارند.
کلمه «أُمّی» در قران ، در سوره مبارکه زخرف آیه چهارم که اشاره کردیم دیروز بیان شده که مراد در اینجا از کلمه «أُمّ» قرآن است لذا «وَإِنَّهُ فِیٓ أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ» ۱۹ این مستعمل فیه که در قران داریم و منظور در اینحا و اشاره شده به لوح محفوظ نسبت به اصل کتاب و اصل قران در این دیگر نظیر همین آیه می فرماید :«یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَآءُ وَیُثْبِتُ ۖ وَعِنْدَهُٓ أُمُّ الْکِتَابِ»۲۰ که اینجا مراد کلمه «أُمُّ الْکِتَابِ» که بر ان سوره فاتحه اطلاق می شود .
دومین استعمال و مستعمل فیه قرانی کلمه «أُمّ» بر محکمات و نصوص و ظواهر محکم قران است که در سوره مبارکه آل عمران آیه هفتم می فرماید :«هُوَ الَّذِیٓ أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ » ۲۱ که اینجا اشاره فرموده اند که کلمه «أُمّ» اینجا مراد محکمات قران است .
معنای سوم «أُمّ» به معنای مادر است که به دلالت کلمه «ابن» که در این آیه آمده «أُمّ» به معنای مادر می شود که می فرماید :«قَالَ یَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَلَا بِرَأْسِیٓ »۲۲ اینجا بیان شده که گفت هارون به موسی ای پسر مادر «یَا ابْنَ أُمَّ» یعنی ای پسر مادر «لَا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَلَا بِرَأْسِیٓ »۲۳یعنی نه ریش مرا بگیر و نه موی سر مرا پس این کلمه «أُمّ» به معنای مادر است.
اطلاق چهارم و استعمال چهارم در قران کلمه «أُمّ» به معنای اصل قُرَىٰ است که خداوند متعال می فرماید :«وَمَا کَانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرَىٰ حَتَّىٰ یَبْعَثَ فِیٓ أُمِّهَا رَسُولًا »۲۴ لذا « فِیٓ أُمِّهَا» این اصل قُرَىٰ را می خواهد بگوید یعنی مرکز شهر آنجایی که اصلیت برای کل قُرَىٰ لذا کلمه «أُمّ» در اینجا استعمال شده برای معنای «أُمّ الْقُرَىٰ» و معروف هم است بین محاورات فارسی که حتی «أُمّ الْقُرَىٰ» هم به آن گفته می شود یاد در آیه شریفه :« وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَىٰ وَمَنْ حَوْلَهَا »۲۵ که این هم استعمالش واضح است و روشن است .
در ایه شریفه دیگر خداوند متعال می فرماید :«الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ » ۲۶ اینجا هم کلمه «الْأُمِّیَّ » را داریم که مراد این است که خواندن و نوشتن را نمی دانستند ،اصلا کلمه «أُمّ» در همه ی اینها تناسب کلمه مادر بودن است یعنی حتی «أُمّ الْقُرَىٰ» هم که میگویند یعنی این مثلا مادر همه ی «الْقُرَىٰ» است و یا محکمات قران را که به ان «أُمّ القران» آن هم بخاطر اینکه محکمات قران، مادر قران هستند لذا همه ی اینها تناسب معنایی آن نسبت به انچه وضع شده برای ان همان کلمه «أُمّ» می باشد که به معنای مادر است .
لذا «أُمّی» یعنی پیامبر ما کسی بوده است که از نظر خواندن و نوشتن نزد هیچ کسی تعلیم ندیده است لذا «أُمِّیَّ » که به پیامبر ما میگویند برای همین است نه اینکه این باعث نقض پیامبر باشد ،نقصی بر پیامبر نبوده بلکه این کمال پیامبر بوده چون آنچه پیامبر می دانسته است از پیش خداوند تبارک و تعالی بوده و از علم لدنی آنها را می دانسته لذا این نکته خیلی ظریف است و باید روی ان دقت نمود .
۱_سوره مبارکه بقره آیه ۷۸
۲_سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۳_سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۴_ سوره مبارکه بقره آیه ۷۴
۵_بحار الانوار ج ۷۴ ص ۱۳۰ حدیث ۳۶ ، جامع السعاده جلد ۱ ص۳۶۱
۶_ الکافی ج ۲، ص ۳۲۰
۷_ نهج البلاغه ج ۱، ص ۵۰۸
۸_جامع السعادات جلد ۱ ص ۳۶۱ ،کافی ج۲ ص ۳۲۰ ح ۴، وسائل الشیعه ج۱۶ ص ۲۴ ح ۴
۹_ سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۱۰_ سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۱۱_سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۱۲_ سوره مبارکه بقره آیه ۷۶
۱۳_سوره مبارکه بقره آیه ۷۶
۱۴سوره مبارکه بقره آیه ۷۶
۱۵_ سوره مبارکه بقره آیه ۷۷
۱۶_ سوره مبارکه بقره آیه ۷۷
۱۷_ سوره مبارکه بقره آیه ۷۸
۱۸_سوره مبارکه بقره آیه ۷۸
۱۹_ سوره مبارکه زخرف آیه ۴
۲۰_ سوره مبارکه رعد آیه ۳۹
۲۱_ سوره مبارکه آل عمران آیه ۷
۲۲_ سوره مبارکه طه آیه ۹۴
۲۳_سوره مبارکه طه آیه ۹۴
۲۴_ سوره مبارکه قصص ایه ۵۹
۲۵_ سوره مبارکه انعام ایه ۹۲
۲۶_ سوره مبارکه اعراف ایه ۱۵۷
بازدیدها: 3
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.