تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۷۵ جلسه ۴ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی رابطه ى ایمان نیاوردن یهود به اسلام با تحریف گرى آگاهانه ى تفسیر آیه هفتادو پنجم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَهِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۷۵ جلسه ۴
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
رابطه ى ایمان نیاوردن یهود به اسلام با تحریف گرى آگاهانه ى
تفسیر آیه هفتادو پنجم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَهِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (۷۴) أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (۷۵)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سپس دلهاى شما بعد از آن [معجزه شگفت انگیز] سخت شد، مانند سنگ یا سختتر؛ زیرا پاره اى از سنگهاست که از آنها نهرها مى جوشد، و پاره اى از آنها مى شکافد و آب از آن بیرون مى آید، و پاره اى از آنها از ترس خدا [از بلندى] سقوط مى کند؛ و خدا از آنچه انجام مىدهید بى خبر نیست. (۷۴) آیا [شما مردم مؤمن] امید دارید که [آن سخت دلان] به [دین] شما ایمان بیاورند؟! در حالى که گروهى از آنان کلام خدا را همواره مى شنیدند، سپس بعد از آنکه [معنا و مفهومش را] درک مىکردند، [به سبب دنیا طلبى و امور مادى] به دلخواه خود تغییرش مى دادند، در صورتى که مى دانستند [به کلام خدا و به مردم جویاى حق خیانت مى کنند]. (۷۵)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۷۵
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَهِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (۷۴) أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (۷۵)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سپس دلهاى شما بعد از آن [معجزه شگفت انگیز] سخت شد، مانند سنگ یا سختتر؛ زیرا پاره اى از سنگهاست که از آنها نهرها مى جوشد، و پاره اى از آنها مى شکافد و آب از آن بیرون مى آید، و پاره اى از آنها از ترس خدا [از بلندى] سقوط مى کند؛ و خدا از آنچه انجام مىدهید بى خبر نیست. (۷۴) آیا [شما مردم مؤمن] امید دارید که [آن سخت دلان] به [دین] شما ایمان بیاورند؟! در حالى که گروهى از آنان کلام خدا را همواره مى شنیدند، سپس بعد از آنکه [معنا و مفهومش را] درک مىکردند، [به سبب دنیا طلبى و امور مادى] به دلخواه خود تغییرش مى دادند، در صورتى که مى دانستند [به کلام خدا و به مردم جویاى حق خیانت مى کنند]. (۷۵)
أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (۷۵)
کلمه فریق منهم که در اینجا گفته شده آنچه که از روایات برمیآید علما و بزرگان یهود را منظور دارد نه اینکه بخواهد کل یهود را بگوید، مثل همان قصهای که گفتند ما میخواهیم خدا را ببینیم، بعد بحث همان رفتن به دنبال موسی را در روایات داریم که هفتاد نفر بودند لذا اینجا منظور همانها هستند چون بحث اینکه تحریف بکنند هم این بحث تحریف آیات و کلام خدا این کار عوام نیست تمام اینها قرینه هستند براینکه مراد از فریق منهم علما و بزرگان یهود بوده است، بنابر آنچه که در شان نزول باشد که پیرامون بحث یهودیها بود و بنیاسرائیل که قبل از آن هم آیاتی متعددی را پیرامون بحث بنیاسرائیل مطرح کردند.
اما بحث بعدی ما که بحث تحریف است حالا این دو سه جلسهای که در این سال باقی مانده، دنبال بکنیم، بحث تحریف را اشاراتی داریم دو سه روز نکاتی را میگوییم تا انشاالله بتوانیم حق مطلب را تمام کنیم.
کلمه تحریف در لغتنامه دهخدا به معنای برگرداندن سخن است، سخن کسی را به یک نحو دیگری برگرداندن به آن میگویند تحریف. تاج المصادر بیهقی هم فرموده است: گردانیدن سخن از جای خودش؛ یعنی سخنی را کلامی را از اون جایی که موضع وضعش است برگردانند به جای دیگر. منتهی العرب و ناظم الاطبا باز آن را گردانیدن سخن و چیزی را از وضع و حالت خود ،این هم معنای لغویش البته مثلا فرهنگ نظام، میفرماید «تغییراللفظ دون المعنا» یا فرمودند «تغییر شی عن موضعه» یعنی هر چیزی را از جای خودش برگرداندن و تغییر دادن.
یا در اصطلاحات الفنون، کشاف گفته است که مراد از تحریف، تغییر است ، تبدیل، انقلاب، سرنگونی و واژگونی و انحراف از سخن و یا چیز دیگری از حالت و وضع خود و منجر کردن آن به یک تقلب، به یک چیزی که آنها میخواهند آن رو به آن تعبیر کنند.
ناظمالاطبا گفت که درخواستم تا مردی مسلمان در میان کار من باشد که دروغ نگوید و سخن تحریف نکند. خب اینجا منظور از حرف را تحریف نکند این است که یعنی حرف تبدیل و تغییر به چیز دیگری ندهد. این معنای لغوی تحریف است، البته خود کلمه تحریف از باب تفعیل است از حرف گرفته شده حرف یعنی چیزی که معنای مستقل ندارد.
اینکه در امسله خواندیم دیگر حرف کلمهای است که دارای معنای مستقل نمیباشد لذا باید در درج کلام قرار بگیرد تا معنا پیدا کند، طرف کلام قرار بگیرد حالا در باب تفعیل که میرود یعنی ان را به گونه دیگری برگرداندن ،چیزی را از حالتی به حالتی کشاندن. مرحوم علامه طباطبایی در بحث تحریف نسبت به قرآن کریم اعتقادشان بر این است که هیچ تحریفی در قرآن نشده و این دیدگاه علامه تنها نیست. بلکه علمای شیعه همه انها در این بحث وارد شدهاند و این بحث تحریف را هیچ کسی نتوانسته بیاید و موردی را بگوید.
یک بحثهایی را وهابیها علیه شیعه بیان میکنند، دستاویز کردند که علیه شیعه تبلیغ میکنند، البته تحریف قرآن را مطرح میکنند که شیعه قرآنرا تحریف کرده و اصلا قرآن دیگری آورده به نام “مصحف الفاطمه” قرآن فاطمه که اینها را به حضور و شهود در خود ما دیدیم گه طلبههای وهابی و عربستانی آمدند و بازخواست میکردند که شما چرا قرآن را گذاشتید کنار و قرآن فاطمی به دست گرفتید؟
من خودم یک جلسهای که با اونها برخورد کردم انها با تندی به من گفتند که شما قرآن فاطمی دارید؟ منم گفتم بله ما قرآن فاطمه داریم مصحف الفاطمه. گفتند کو مصحف الفاطمه؟ ما هم یک قرآن از جیبمان در آوردیم و گفتیم هذه مصحف الفاطمه. دادیم به اونها اونها وقتی باز کردند تورق میکردند، دیدند این همان قرآن است. اتفاقا چاپ عثمان طه هم بود، گفتند که این قرآن، قرآن ماست، گفتیم بله قرآن ما و شما ندارد. قرآن ما و قرآن شما و قرآن فاطمی یکی هست.
لذا این تبلیغ را علیه شیعه اینها نامردی را دارند که همیشه دنبال هستند یه نقطهای علیه شیعه بگویند خصوصا روی بحث چیزهایی که اصولی است در اعتقادات مسلمانان و ان بحث قرآن است ، لذا این بحث قرآن را که گفتند تحریف مسلم هیچ تحریفی در قرآن نشده. و کتابهای آسمانی دیگر مثل تورات و انجیل و اینها مسلم تحریف شده بنابراین بزرگان آن زمان آنچه که به نفع خودشان بوده است را انها را برای خودشان گرفتند و آنچه که به ضرر انها بوده است را کنار گذاشتند.
بعضی اوقات دیده شده که مثلا انجیل تقطیع شده، حالا تقطیع شده، تحریف شده یعنی بعضی از اونها را برداشتند و بعضی از انها را گذاشتند کنار درحالیکه قرآن از آن چیزی بوده است تا الان کسی نتوانسته درش دست ببرد. صریح خود قرآن هم هست که« إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» (۲) که خداوند تبارک و تعالی میفرماید که ما خودمان قرآن را بر شما نازل و خودمان هم آن را حفظ خواهیم کرد.
بحث تحریف قرآن که الان بحث میشود، مسلم هیچ تحریفی نیست و اثبات میشود، اثبات میشود به جهت اینکه هیچ تحریفی در قرآن نشده، اثبات میشود که قرآن کلامش، کلام خداست و هیچ گونه نقضی در آن وجود ندارد و تحریفی در آن نتوانستند بکنند ،انهایی هم که قائل به تحریف هستند، انها یا واقعا سواد ندارند یا مریض هستند مانند همین وهابیها که عرض کردیم خدمتتان.
لذا اگر دقت کنیم بحث تحریف در قرآن راهی ندارد، منتهی یک نکتهای هست که در خود قرآن هم دارد که انهایی که مریض هستند میآیند به اصطلاح آیات متشابه را برای خود علم میکنند و تمسک به ظواهر آیات میکنند و کاری به تفسیر و تبیین اونها و مبین قرآن ندارند که اهلبیت هستند و خودشان برای خودشان یک چیزهایی میگفتند اما اصل قرآن و خود متن قرآن هیچ تحریفی در آن نیست نه اینکه علامه طباطبایی ان رو اعتقاد دارد بلکه همه مفسرین و همه علمای بزرگ و مجتهدین قائل به این هستند که قرآن، هیچگونه تحریفی در آن نشده و از مسلمات قرآن و اعتقاد ما شیعهها هم برای همین است.
اگر چیزی گفته میشود راجع به تحریف قرآن، فقط قصد و غرض است، یعنی انهایی که میآیند بحث تحریف قرآن را مطرح میکنند، اینها مریض هستند اگر کل مباحث وهابیها را ما بیاییم کنکاش کنیم، نه بحث قرآن و اتهام شیعه به تحریف و اینها اصلا زیر پله کل اسلام را میخواهند بزنند؛ یعنی ریشه وهابیت، ریشه صهیونیستی است ، یعنی کل قرآن نه کل اسلام و اصلا مسلمان را هر مسلمانی میخواهد باشد شیعه و سنی دیگر برایشان فرقی نمیکند و کلا آنچه که به عنوان اسلام و به اسم اسلام مطرح است را کلا آنها میخواهند زیر پلش را بزنند و ریشه وهابیت بر براندازی اسلام است.
فکر نکنید که زمان پیامبر فقط یهودیها این گونه عمل میکردند، حالا بدترند، حالا این همه از امکانات و این همه از رسانه و این همه ماهواره و کلا وسایل ارتباط جمعی در کل دنیا اونها دارند و از نظر مالی هم که انها بسیار قوی هستند و دارند عمل میکنند، بزرگترین مرکز تحقیقاتی برای قرآن چه برای اینکه بتوانند برداشت مثبت بکنند و چه بتوانند علیه قرآن بحث بکنند در تل آویو است اینکه دیگر مسلم است که لذا اانها دارند اینطوری عمل میکنند، یعنی صهیونیستها علیه اسلام هستند نه علیه شیعه ؛نه علیه یک فرقهای خاص نه کل اسلام را میخواهند اصلا نباشد.
کل چیزی که در دنیا علیه شیعه وجود دارد علیه شیعه نیست علیه اسلام است، علیه اسلام ناب محمدی (ص) است و ریشه و بنیان وهابیت بر همین است که ریشه اسلام را کلا بخشکانند، از بین ببرند. حالا آمدهاند در بین اهل سنت رخنه کردند به هر طریقی که توانستند و همه انها را گذاشتند در برابر شیعه و الا شیعه اثنیعشری آنچه که اعتقاد دارد، اعتقاداتش همه از قرآن است.
حتی این لعنهایی که در روایات ما آمده و در ادعیه ما آمده مثل زیارت عاشورا یا زیارات آمده اینها همه در قرآن است، دلیل قرآنی دارد، همه آنها دلیل قرآنی دارد ،هیچ کدامش نیست که دلیل قرآنی نداشته باشد و گرچه ما ضعف نشان دادیم نسبت به قرآن و قرآن بین ما مهجور است و آنطور که حق قرآن است، ما ادا نمیکنیم و پیرامون قرآن مطالعه نمیکنیم و دنبال کار قرآن نمیرویم در برابر انها که قرار میگیریم کم میآوریم.
و الا آقای قرائتی حفظه الله میگوید که یک بحث دارد شاید کیلیپش را همه شما دیده باشید که میگوید در پاکستان جلسه با علمای سنی بود من رفتم آنجا بعد مطالب قرآن را گفتم گفتند احسنت اما حیف که شیعه هستی! گفت من شیعه را برای شما در سه دقیقه اثبات میکنم اگر شما دلیل قرآنی بر غیر این داشتید من تسلیم میشوم که حالا این چیز معروفی است و کیلیپهایش هم حتما روی گوشیهایتان آمده.
ببینید حالا استاد قرائتی در قرآن این همه زحمت کشیده آثارش این است دیگر که مثلا در کشوری که واقعا از نظر اعتقادی، وهابیها رخنه کردند ،پاکستان، وهابیها آنجا دانشگاههای وهابی طلبهپروری در بحث وهابیت فراوان دارند. انجا بتواند برود در بین علمای اونها بحث بکند و حقانیت شیعه را اینگونه ساده و خیلی مبرهن یعنی با دلیل قرآنی و مدلل بیان بکند اینها عزت شیعه میشود.
لذا ما هم یک مقداری بیش از پیش دقت کنیم و بحث قرآن را پیرامونش بیشتر راه برویم و کار بکنیم. اگر خواستید طلبهها برکت پیدا کند زندگیهای شما، بچسبید به قرآن و اگر خواستید حتی دنیای شما و مشکلات مادی شما و سعادت دنیایتان هم با برکت شود و روزبهروز از نظر مالی هیچ مشکلی نداشته باشید ،مصداق من یتق الله همین است که رزق و روزی «من حیث لایحتسب» میدهد.
باید بچسبیم به قرآن و به روایات (قرآن و اهلبیت). ببینید دو چیز در بین همه انسانیت موضوعیت دارد: یکی قرآن است و یکی اهلبیت. قرآن و عترت اینها موضوع هستند هرکسی و هرچیزی که طریقیت به اینها داشته باشد، بر ما قابلیت ارادت دارد و اینکه ما بتوانیم برای او جانفشانی کنیم و اگر غیر از این شد نه هیچی برای ما نیست دیگر فقط قرآن و عترت موضوعیت دارند و بقیه همه آنچه که در عالم ما به آن برخورد میکنیم، طریقی و اگر طریقیت به قرآن و عترت داشت، همان صراط مستقیم است و اگر طریقیت به قرآن و عترت نداشت نه.
بنابراین بیاییم از الان یک همتی را داشته باشیم که و خودتان بنشینید برای خودتان در حدی که میتوانید در مسجد تان، در محله، در فامیل و در خانواده خود این بحث قرآن را یک مقداری بیشتر جدی بگیرید و جوری نباشد که طلبهای روز، شب بشود و در قرآن را باز نکند و فقط استخاره کنی به قرآن؟ اینکه نمیشود! فقط وقتی میخواهیم برویم مسافرت به عنوان اینکه آن را روی سر بگیریم و مجالس ترحیم لذا این را مسلم بدانید که قرآن هر چیزی که ما نیاز داریم از ریز و کلان، از جزئیترین مسئله زندگی ما تا بحث حکومت و کلان در جامعه همه را دستور دارد.
مبین قرآن هم اهلبیت هستند و لاغیر و خود قرآن آنچه که ما از آن میفهمیم و محکمات قرآن می باشد که مسلم است که در متشابهات هم باید مراجعه کنیم به راسخون در علم راسخان در علم هم مسلم اهلبیت هستند، اهلبیت هم روایاتشان هستند و بحث روایات را هم باید ما بتوانیم در باب تعارض ادله و بحث سند روایات کار کنیم و روایاتی که از نظر سندی مشکل دارند را ما نگیریم و انهایی که سند قطعی پیدا میکنند و بر ما مسلم میشوند، انها را ما اخذ بکنیم؛ چه در اعتقادات، چه در اخلاقیات و چه در احکام و قرآن مبنای اسلام است به عنوان ثقل اکبر و اهل بیت هستند به عنوان مبین قرآن و به عنوان ثقل اصغر.
اگر میخواهید زندگی شما در این دنیا بدبختی، فلاکت، فقر، و تنگدستی و مشکلات دختران شما و مشکلات پسرانتان و مشکلات خودتان اگر میخواهید اندکی نجات پیدا کنید، تقوا ؛ تقوا هم جز قرآن و اهلبیت چیز دیگری برای ما مشخص نمیکند از هیچ راهی شما نمیتوانید به تقوا برسید الا از قرآن و اهلبیت لذا تقوای واقعی که در آیه «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» (۳) این را بدانید فقط راهش خود قرآن است و اهلبیت بنابراین هر چیزی بخواهید در قرآن است.
اگر اعتقادات بخواهید در قرآن هست اگر احکام فرعی بخواهید همه در قرآن است اگر شما اخلاق میخواهید و چگونگی رفتارتان با غیر خودتان در قرآن است. مبین قرآن هم اهلبیت هستند ، لذا از همینجا بنده به همه سروران خودم توصیه میکنم که و به خودم خصوصا که قرآن را اهتمام بدهید ، قرآن یک موجودیست پیش ما که متاسفانه قدرش را نداریم. آیه اول سوره بقره اهتمام به قرآن را خیلی توضیح داده ، «ذلک الکتاب»۴ یعنی این کتابی که در دست ما است همانی است که خداوند در عالم ذر، خلق کرد و بر سینه حضرت پیامبر خاتم و در شب قدر نازل کرد، این همان است. این قرآن همان است.
میخواهی امام زمان (عج) را ببینی، به قرآن نگاه کن، بعضیهایمان هستیم که مُصِریم زمان (عج) را ببینیم. به مرحوم آیتالله بهجت (ره) آمدند گفتند که آقا ما چکار کنیم که ما محضر آقا برسیم؟ گفت موضوعیتی ندارد رسیدن به محضر آقا. خیلیها به محضر امام زمانشان رسیدند ولی رفتند اما زمانشان را کشتند بنابراین رسیدن به محضر امام اصلا موضوعی نیست. مهم این است که ما مطیع امام زمان خود باشیم ؛ مطیع باشیم، بنده خدا باشیم آن زمان کار درست میشود لذا راهی به غیر از قرآن و اهلبیت برای رسیدن به تقوای واقعی و به اینکه تمام مشکلات دنیا و آخرت ما حل شود راهی به جز قرآن و اهلبیت علیهم السلام نخواهد بود.
منابع
۱. سوره بقره آیه ۷۵
۲. سوره حجر آیه ۹
۳. سوره طلاق آیه ۲ و ۳
۴. سوره مبارکه بقره آیه ۲
بازدیدها: 1
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.