تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۷۵ جلسه ۳ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی رابطه ى ایمان نیاوردن یهود به اسلام با تحریف گرى آگاهانه ى تفسیر آیه هفتادو پنجم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَهِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۷۵ جلسه ۳
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
رابطه ى ایمان نیاوردن یهود به اسلام با تحریف گرى آگاهانه ى
تفسیر آیه هفتادو پنجم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَهِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (۷۴) أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (۷۵)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سپس دلهاى شما بعد از آن [معجزه شگفت انگیز] سخت شد، مانند سنگ یا سختتر؛ زیرا پاره اى از سنگهاست که از آنها نهرها مى جوشد، و پاره اى از آنها مى شکافد و آب از آن بیرون مى آید، و پاره اى از آنها از ترس خدا [از بلندى] سقوط مى کند؛ و خدا از آنچه انجام مىدهید بى خبر نیست. (۷۴) آیا [شما مردم مؤمن] امید دارید که [آن سخت دلان] به [دین] شما ایمان بیاورند؟! در حالى که گروهى از آنان کلام خدا را همواره مى شنیدند، سپس بعد از آنکه [معنا و مفهومش را] درک مىکردند، [به سبب دنیا طلبى و امور مادى] به دلخواه خود تغییرش مى دادند، در صورتى که مى دانستند [به کلام خدا و به مردم جویاى حق خیانت مى کنند]. (۷۵)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۷۵
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَهِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَهِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (۷۴) أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (۷۵)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سپس دلهاى شما بعد از آن [معجزه شگفت انگیز] سخت شد، مانند سنگ یا سختتر؛ زیرا پاره اى از سنگهاست که از آنها نهرها مى جوشد، و پاره اى از آنها مى شکافد و آب از آن بیرون مى آید، و پاره اى از آنها از ترس خدا [از بلندى] سقوط مى کند؛ و خدا از آنچه انجام مىدهید بى خبر نیست. (۷۴) آیا [شما مردم مؤمن] امید دارید که [آن سخت دلان] به [دین] شما ایمان بیاورند؟! در حالى که گروهى از آنان کلام خدا را همواره مى شنیدند، سپس بعد از آنکه [معنا و مفهومش را] درک مىکردند، [به سبب دنیا طلبى و امور مادى] به دلخواه خود تغییرش مى دادند، در صورتى که مى دانستند [به کلام خدا و به مردم جویاى حق خیانت مى کنند]. (۷۵)
أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (۷۵)
بحث طمع در این کلمه «أَفَتَطْمَعُونَ» فکر میکنم پنبه اش در حد آنچه که لازم بود گفته شد و لُبّ مطلب این است که طمع به معنای امید زیاد است که در برابر آن هم یاس است این معنای طمع است که طمع کلمه ای است که قابلیت بار شدن بر آن می باشد نسبت به احکام خمسه پس طمع به معنای آنچه که مسلم شد امید داشتن زیاد چون در برابر آن یاس و ناامیدی و توقع داشتن بر منفعت و فایده ای که انسان می خواهد از غیر خداوند .
نسبت به آنچه که موضوع آن مورد معروفات باشد که امر و دستور خداوند بر آن باشد چه واجب و چه مستحب این ممدوح می شود و الا می شود جزء منکرات و مذموم می شود پس هم قابلیت این را دارد که به آن بگوییم این طمع ،طمع واجب است ،مستحب است ،مکروه است ، حرام است یا مباح است .
نکته امروز این است که احکام خمسه هم بر خود طمع قابلیت بار شدن را دارد که این طمعی که تو داری واجب است ،کجا؟ در کسب معارف آل الله طمع داشته باش ،توقع زیاد داشته باش و امیدت خیلی زیاد باشد و حرص بزن به قول خودمان در اینکه شما میخواهی به آن برسی ، آنجایی که مستحب است باز در چیزهایی که مربوط به همین است و امر خدا روی ان است در باب مستحبات .
آنجایی که مکروه است مثل آنجایی که شما طمع دارید اما ضرر و زیان به غیر نیست کراهت دارد و نباید سعی کنید و باید خود را از آن دور کنید که این بهتر است ، یک وقت هم یک مالی است که حرام است مثل مالی که شما در آن مال سود می بینید طمع می کنید که مال مرا بخرید اما نه اینکه کلاه سر من بگذارید لذا طمع دارید که مال من را بخرید چون مضطر هستم میخواهم بفروشم گیر هستم الان شما هم می آیی این مال را از من میخرید طمع دارید که بخرید و سود ببرید این حرام نیست چون میخواهید بخرید و کلاه سر من نمی گذارید منتهی چون گیر هستم من ارزان به شما می دهم که این مکروه است ،این در تجارت هم وارد شده در مکاسب این از آن تجارت هایی است که کراهت دارد.
یک جایی هم هست که حرام است میخواهی کلاه سر من بگذارید لذا حرام است حق من را از بین ببرید یا مال یتیم است :«وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ» ۲ نزدیک مال یتیم نشو چه رسد به اینکه بخواهید کلاه سر آن بگذارید از باب مفهوم اولویت میشود حرام .
یک وقت هم می باشد که شما طمع دارید به این مال اما برای تو خیلی مهم نیست که بخواهی حول بزنید طمع هم دارید اما طمع تو طمع معمولی است مباح است میخواهی بخر میخواهی نخر لذا طمع داشتن به یک مالی که پنجاه پنجاه است و ضرر و زیان به غیر نیست و حتی در بحث اینکه باب کراهت هم در آن ندارد ،می شود مباح بنابراین احکام خمسه هم بر کلمه طمع بار می شود و علی أی نحو آنچه که بر میآید از این مطلب .
به دنبال آن مطلب «أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا»۳ آیا شما ای پیامبر طمع دارید و توقع دارید به دنبال اینکه «أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ»۴ که اینها به تو ایمان بیاورند و حرف تو را گوش بدهند در حالی که آنها البته فکر نکن که نمی دانند ، «وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ»۵ بعضی از انها حرف های تو را گوش می دهند و کلام خداوند را که تو می گویی کاملا استماع می کنند اما آنها ان را تحریف می کنند.
لذا تحریف می کنند در اینجا یعنی به نفع خودشان آن را ترجمه و تفسیر می کنند انهم «مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ» ۶ بعد از آن که در آن تفکر و تعقل کردند فهمیدند که این حرفی که شما می زنید از خداوند است بعد از اینکه تعقل کردند نه اینکه همینطوری بخواهند روی آن مانور بدهند و سرپیچی کنند بلکه می دانند این کلام خداست «وَهُمْ یَعْلَمُونَ» علم هم دارند بنابراین علم دارند در آن تعقل هم می کنند اما آن را تحریف می کنند که تحریف هم ان شاء الله در جای خودش بحث می شود یعنی اینکه میخواهند به نفع خودشان آن را تفسیر کنند .
و ای پیامبر تو طمع داری بر اینکه اینها بیایند «أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ»۷ یعنی اینکه سخن تو را باور کنند و ایمان بیاورند ؟ خیر همچنین فکری نکن اینها ایمان نمی اورند چون می دانند همه چیز را از همه چیز خبر دارند و همه چیز برایشان روشن است اما اینها کسانی هستند که همه آنچه تو گفتی را شنیده اند و نشانه اش هم است گفت مشت نمونه خروار است.
«فَرِیقٌ مِنْهُمْ» یعنی فرقه و گروهی از انها «یَسْمَعُونَ کَلَامَ اللَّهِ» ۸ کلام خداوند را شنیده اند انوقت تحریف می کنند کلام خدا را بعد از دو نکته ، بعد از اینکه «مَا عَقَلُوهُ» یعنی در آن تعقل و فکر می کنند که حرف خداوند است نه اینکه تعقل در این می کنند که برای انها باور بشود و بفهمند بلکه تعقل می کنند بعد اینکه فهمیدند در آن حقه بازی کنند.
لذا تحریف همین را میخواهد بگوید که اول کلام حق را می فهمند بعد از اینکه کلام حق را فهمیدند در آن نقشه کشی می کنند «مَا عَقَلُوهُ» این را به ما میخواهد بگوید که اینها می آیند نقشه می کشند و به نفع خودشان تفسیر کنند در حالی که واقعیت را«هُمْ یَعْلَمُونَ» آنها می دانند یعنی آنچه واقعیت است را می دانند لذا تحریف آنها بعد «مَا عَقَلُوهُ» است و بعد «مَا عَقَلُوهُ» است این چند نکته ای که در اینجا در این آیه است قابل توجه و قابل دقت و تدقق است.
لذا این آیات را در باب شان نزولش گفته اند حتی بعضا گفته اند نسبت به ابو جهل است که پیامبر می آید از خداوند میخواهد که شق القمر کن و معجزه به من بده که من او را بیاورم به این راه خداوند می فرماید فایده ای ندارد ای پیامبر شما خودت را به هلاکت بیندازی ابوجهل ،ابوجهل است و ابوالعلم نیست لذا پیامبر هم فرمود تو ابوجهل هستی لذا شان نزول را بعضا فرموده اند که راجب ابوجهل است.
یا شان نزول این آیه راجب یهودی هایی که سماجت می کردند و آن اهل کتابی که آمدند به عنوان اینکه پیامبر از انها ظهور کند و اصلا هجرت کردند از سمت شامات و جاهای دیگر و امدند اطراف مدینه که خبر رسیده بود محل ظهور پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم است ولی انها وقتی آمدند خب بعضی ادم های خوبی بودند ایمان آوردند و مسلمان شدند و فرمانبر و عبد خداوند شدند.
اما بعضی از انها دیدند از قوم قریش و عرب های حجاز برگزیده شد انوقت خیلی ناراحت شدند چون دنبال خدا پرستی نبودند و دنبال این بودند که خودی را برای خود درست کنند لذا اینها می دانستند اینکه می فرماید: «وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ»۹ یعنی انها « و قد کان » و «یسمعون» مضارع استمراری است یعنی دائم اینها را می شنیدند لذا کلمه قد هم امده اول جمله یعنی بعضی از انها بودند که کلام خدا را می شنیدند و کلام خدا را که می شنیدند نه اینکه فکر کنید همینجور سر سری بلکه «بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ» ۱۰ انها تعقل می کردند در ان یعنی فکر می کردند و واقعیت آن را می فهمیدند بعد هم به دنبالش نقشه می کشیدند که بتوانند تحریفش کنند
لذا یکی از چیزهایی در انسان که باعث می شود تمرد از فرمان خدا ،رسول اکرم و اهل بیت ببرد حسادت است و بحث اینکه آمدند جلوی امیرالمومنین ایستادند و نگذاشتند به حق عمل شود حسادت بود گفتند چرا علی ابن ابیطالب بیاید؟ ما باید باشیم.
منتهی یهودی ها عناد و کفر در وجودشان بود و می نمی خواستند حق را بگذارند ظهور و بروز کند برای این بود که این طور عمل می کردند و دنبال این بودند که از خودشان پیامبر باشد و یهودی ها آمدند گفتند ما آمده ایم و ما باید بشویم صاحب همه چیز بالاخره در قرآن هم داریم که اینها امت برگزیده اند و می گفتند ما امت برگزیده ایم حالا که ما برگزیده ایم پیامبر هم باید از ما باشد و همه چیز باید دست ما باشد .
الان هم همین را می گویند و الان اسرائیلی ها همین حرف ها را می زنند می گویند در دنیا ما باید همه کاره باشیم و جالب اینجاست الان تا یک حدی هم امریکایی ها را و انگلیسی ها و فرانسوی ها و غربی ها همگی دستاویز صهیونیست ها هستند و صهیونیست ها آنها را می چرخانند .
لذا می گویند خطاب به رسول اکرم که تو طمع این را داری و دنبال این هستی که آنها ایمان به تو بیاورند ؟ نه ! «أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ»۱۱ یعنی حرف های تو را باور کنند خیر اینها باور نمی کنند لذا نه اینکه باور نکنند ولی اینها ادم هایی هستند که کلام خدا را شنیده اند «یَسْمَعُونَ کَلَامَ اللَّهِ»۱۲ لذا یسمعون فعل مضارع است یعنی انها همیشه کلام خدا را گوش می دادند «ثم» اما به اندک زمانی می گذشت «یحرفون» کلام خداوند را تحریف می کردند .
منتهی نه اینکه کلام خدا را نفهمیده باشند «بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ» ۱۳ یعنی در ان اندیشه هم می کردند منتهی نه اینکه فکر درست در آن بکنند بلکه فکر می کردند و می فهمیدند که این کلام خداست و حق است لذا برای اینکه در گوش مردم چیز دیگری فرو کنند تحریفش می کردند و به نفع خودشان آن را تفسیر می کردند «وَهُمْ یَعْلَمُونَ» یعنی همه چیز را می دانستند ،کلام را می شنیدند و علم داشتند که این کلام چه چیزی است و سخن خداوند را چگونه مشخص می کند لذا در این اندیشه می کردند و موضع تحریف را برای خودشان مشخص می کردند آنچه که در نفع خودشان بود همان را می گرفتند و به همان سمت آن را می کشاندند .
لذا در اینجا می فرماید که :« أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ» ۱۴ اینها باور به تو نمی اورند لذا استفهام ،استفهام انکاری است «وَقَدْ کَانَ» در حالی که به تحقیق «کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلَامَ اللَّهِ»۱۵ این ها حرف خداوند را مستمر شنیده اند اما «ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ» اما « ثم » نه اینکه همان وقت تحریف می کردند بلکه باید مینشستند نقشه می کشیدند و آن حقه بازی هایی که در آن در بیاورند بعد تحریف می کردند لذا کلمه «ثم» امده لذا « و یحرفونه » نفرمود بلکه «ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ» فرمود ، ان هم «مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ»۱۶ بعد از اینکه مینشستند نقشه میکشیدند و در آن تعقل می کردند که چگونه ان را درست کنند به نفع خودشان در حالی که حق و حقیقت را هم می دانستند .
این بحث آیه هفتاد و پنج من فکر می کنم کفایت می کرد این چند جلسه ای که گفته شد در بحث طمع ،حرص را هم میخواستیم بگوییم ولی چون ایات دیگری کلمه حرص را داریم ان را میگذاریم به جای خودش و کلمه حرص را آنجا بحث میکنیم منتهی آنچه که مسلم است کلمه طمع و کلمه حرص عام و خاص مطلق هستند لذاهر حریصی طماع هم است اما هر طماعی حریص نیست.
ولی خود کلمه حرص هم مثل کلمه طمع مباحثی که پیرامون کلمه سمع گفتیم آنها هم تابع نعل بالنعل برای آن هم بحث می شود یعنی حرص درست می باشد و حرص ممدوح داریم و حرص مذموم هم داریم یعنی کسی ممکن است حریص شود اما حرصش برای خداوند باشد ،حرص بزند بر اینکه یک کاری انجام بشود ولی این ممدوح باشد از آن طرف هم است که یک وقت حرص می زند برای مقام ،مال مردم و ناموس مردم که این مذموم است و حرام است لذا آن را بحثش را جای خودش بیان خواهیم کرد
بحث تحریف را هم آنچه که مسلم است یک نکته خیلی مهم است فقط بحث بنی اسرائیل نیست الان هم در زمان ما بحث تحریف را داریم قران هم صریح فرموده است آنهایی که در دلهایشان مریضی است آنها می آیند و تبعیت میکنند انهایی که تشابه دارد و به ظاهر آن اکتفا می کنند .
ولی عیب کار ما و امتی که ما هستیم که شیعه اثنی عشری هستیم مخصوصا ما آخوند ها این است که بر قرآن تسلط نداریم در برابر مخالفین که قرار می گیریم کم می اوریم چطور علامه امینی الغدیر را از تمام روایات اهل سنت مطالبش را بیان می کند در آن دقت نکردیم این نکته خیلی مهمی است
الان هم اگر از خود قرآن ما بیاییم و حقانیت شیعه را از خود قرآن بیان کنیم و اعتقادات شیعه را بیان کنیم آنها از نظر علمی کم می آورند فکر نکنید سواد دارند آنها بی سواده بی سواد هستند ما کم سوادیم ما در برابر آنها که قرار می گیریم کم می آوریم چون متاسفانه تمسک به قرآن به آن معنای واقعی آن نداریم .
این بحث لعنت است که انها که همیشه بر سر ما می زنند که چرا شما لعن می کنید مثلا خلفا را اینها آیه قران دارد که ایذاء نبی در قران خدا لعن کرده انها را خب این را بیاورید خب چه کسی ایذاء کرد نبی را؟ همان هایی که حضرت زهرا را کشتند و ایا کشتن دختر پیامبر ایذاء النبی نیست؟ روایاتی که در توصیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم راجب حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها داریم که در صحاح سته اهل سنت نوشته شده همه ی اینها را جلویشان بگذارید بگویید چه کسی اذیت نمود ؟
اگر علمی ما برخورد کنیم با تمسک با قرآن آنوقت ما می توانیم در برابر مخالفین پیروز شویم و حرف ما و اعتقادمان را جایگاهش را بهتر از الان کنیم ولی ما متاسفانه به قرآن اهمیت نمی دهیم نه اینکه بیرون از حوزه بلکه در خود حوزه هم اهمیت به قرآن داده نمی شود.
لذا همه ی علومی که خوانده اید را روی قرآن بیاورید ولی بدشان می اید بعض از علما که بیایید از قران درس بگویید ،از قران درس گفتن مگر چه اشکالی دارد ؟ میخواهید شما اصول بگویی فقه بگویی،بگو، فقه و اصول خیلی مهم است اصلا فقیه شدن یکی از لوازم تفسیر قران است برای مفسرین اما در حوزه ها قرآن ها را کنار گذاشتیم و توجه نداریم انوقت کم می اوریم در برابر خصم .
لذا قرآن باید در حوزه های علمیه از بدو ورود طلبه در دروس اصلی قرار بگیرد تا درس خارج آن گفته شود اصلا تفسیر گفته شود چه اشکالی دارد اینها باید باشد و الان عیب کار این است که طلبه هایی تبلیغ می روند ولی قرآن بلد نیستند بخوانند خب اگر قرآن بلد نباشند بخوانند این ننگ است واقعا برای حوزه و امام زمان عجل الله لذا اگر ثقل اکبر را توانستیم اینجور که حقش است آن را در دست بگیریم و تمسک به آن کنیم انوقت ثقل اصغر هم به تبع خواهد آمد چون مبین قرآن هستند اهل بیت آنوقت صراط برای ما درست می شود .
۱. سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۲. سوره مبارکه انعام ایه ۱۵۲
۳. سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۴. سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۵ . سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۶ . سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۷ . سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۸ . سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۹ . سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۱۰ . سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۱۱ . سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۱۲ . سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۱۳ . سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۱۴ . سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۱۵ . سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
۱۶ . سوره مبارکه بقره آیه ۷۵
Views: 4
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.