۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » تفسیر آیات 30 تا 40
  • شناسه : 3365
  • 18 می 2022 - 22:16
  • 73 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
آیه ۳۵ | سکونت آدم وحوا دربهشت | جلسه ۲
آیه ۳۵ | سکونت آدم وحوا دربهشت | جلسه 2

آیه ۳۵ | سکونت آدم وحوا دربهشت | جلسه ۲

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۳۵ جلسه ۲ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی هفت جلسه تفسیر آیه سی وپنجم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ «وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّهَ وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمینَ‏ * فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا […]

...فهرست مطالب

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۳۵ جلسه ۲

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

هفت جلسه تفسیر آیه سی وپنجم

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

«وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّهَ وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمینَ‏ * فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حینٍ‏».[۱]

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

و گفتیم: اى آدم! تو و همسرت در این بهشت سکونت گیرید و از هر جاى آنکه خواستید فراوان و گوارا بخورید، و به این درخت نزدیک نشوید که [اگر نزدیک شوید] از ستمکاران خواهید شد. (۳۵) پس شیطان، هر دو را از [طریق‏] آن درخت لغزانید و آنان را از آنچه در آن بودند [چه مقام و مرتبه معنوى، و چه منزلت و جایگاه ظاهرى‏] بیرون کرد. و ما گفتیم: [اى آدم و حوا و اى ابلیس!] در حالى که دشمن یکدیگرید [و تا ابد، بین شما آدمیان و ابلیسیان صلح و صفایى نخواهد بود، از این جایگاه‏] فرود آیید و براى شما در زمین، قرارگاهى [براى زندگى‏] و تا مدتى معین، وسیله بهره‏ ورى اندکى خواهد بود. (۳۶)

http://bayanbox.ir/view/5122040553263843431/poster4.jpg

تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۳۵

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

موضوع بحث: سه کلمه‌ی مهم استفاده‌ شده در قرآن

در سوره‌ها و آیات قرآن، سه کلمه داریم، این‌ها خیلی برجسته هستند ولی متأُسّفانه دقّت ما روی آن‌ها کم است یکی بحث اهتدی است. یکی بحث تقوا است، اتّقی و یکی هم بحث انتظار است که این‌ها در یک صیغه استفاده شدند، یعنی همه‌ی آن‌ها در باب افتعال هستند.

معنای اصلی باب افتعال

 معنای اصلی باب افتعال مطاوعه و اثرپذیری است. لذا «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ»[۱] که در سوره‌ی مبارکه‌ی طلاق داریم، یعنی کسی که به دنبال خدا نگهداری است، به دنبال تقوای الهی است یا فرمود: «مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ»[۲] کسی که خدا او را هدایت می‌کند، خود او به دنبال هدایت بوده است.

لزوم اهمّیّت قائل شدن برای ۲۲ بهمن و انقلاب امام خمینی

به مناسبت این ایام و فردا که ۲۲ بهمن است… که متأسّفانه به چشم ما خیلی خرد به نظر می‌رسد و اهمّیّت زیادی برای آن قائل نیستیم. در حالی که اگر در راستای همین سه کلمه‌ی انتظار و تقوا و اهتدی قرار بگیریم، از همین‌ها می‌فهمیم کاری که حضرت امام رهبری کرد و مردم پیروی کردند و به پای آن جان‌فشانی کردند و برای این راه خون و جان و مال خود را در طبق اخلاص گذاشتند، صحیح بوده است و در واقع عمل به قرآن و دستورات حضرت حق و دستورات اهل بیت بوده است نسبت به آنچه که واقعیت بشر بر آن بوده است که همان حقیقت عبودیّت باشد.

شرط مهتدی بودن فرد

این سه کلمه را یک معنایی می‌کنیم و در بحث مطاوعه و اثرپذیری آن قضاوت بکنید. «و من یهتدی»، «فَمَنِ … یَهْتَدی»[۳] یا «اهتدی» را به کسی می‌گویند که تمام همّ و غم و تمام وجود خود را به دنبال راه‌جویی و هدایت واقعی قرار بدهد. «و من یهتد»، «مَنْ یَهْدِ اللَّهُ»[۴] این‌که یک بار هم گفتیم مشیّت خداوند دایر مدار زمینه‌سازی بشر است و خود انسان باید زمینه‌ی این را ایجاد بکند که مشیّت الهی شامل حال او بشود.

انسان خود زمینه‌ساز مشیّت الهی

 آن وقت «تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ»[۵] شامل او بشود و همین‌طور «تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ» فرمود و امثال این‌ها و مصداق این نباشیم که «تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ … تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ» باشیم. چون باز زمینه‌ی مشیّت آن‌ها را خود ما فراهم می‌کنیم.

شرط رسیدن به هدایت الهی و جلوگیری از ضلالت

 در بحث هدایت همین گونه است. ما باید همه‌ی وجود خود را دایر مدار هدایت یافتن قرار بدهیم، در این صورت است که خداوند ما را هدایت می‌کند، «فَلَا مُضِلَّ لَهُ» (شامل حال ما می‌شود) امّا خود ما باید اهتدی را داشته باشیم.

فضیلت انتظار فرج

بحث انتظار هم همین‌طور است. «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ»[۶]انتظار فرج این نیست که بنشینیم، دست روی دست بگذاریم (هیچ کاری نکنیم).

معنای درست انتظار فرج

 اوّلاً ماده‌ی این کلمه، کلمه‌ی نظر است. نظر: یعنی مطالعه‌ی عمیق، نگاه کردن با مطالعه، به یک چیزی عمقی نظر کردن و دیدن، نظر سطحی نگاه کردن نیست.

تفاوت نظر کردن با رؤیت کردن

نظر غیر از رؤیت است. رؤیت همین‌طور نگاه می‌کنید امّا نظر با عمق نگاه کردن، با مطالعه نگاه کردن، با تمام وجود به آن نگاه کردن است. بعضی وقت‌ها می‌گویند: منزل ما را دیدید، ارزش آن چقدر است؟ می‌گوید: من ندیدم، منزل شما را به چشم کارشناسی نگاه کردم، آن را به چشم خریداری نگاه نکردم. همین‌طور نگاه کردم یا می‌گویند: قیافه‌ی فلانی چطور است؟ می‌گویید: من نگاه عمیق نداشتم، نگاه کارشناسی و خریداری نکردم ببینم این آقا متشخّص است یا متشخّص نیست.

اهمّیّت نظر در بحث انتظار

 آنچه که در بحث انتظار مهم است این است که ما خود کلمه‌ی نظر را نگاه بکنیم، خود کلمه‌ی نظر یعنی با مطالعه نگاه کردن، عمقاً وعمیقاً به یک چیزی نگاه داشتن، این مهم است. حتّی در بحث نظر به اجنبیّه نگفتند: رؤیت اجنبیّه حرام است. می‌گویند: نظر اجنبیّه حرام است یا نظر اجنبی حرام است. این‌که غض بصر بکنید، یعنی نظر خود را کوتاه بکنید، نظر نداشته باشید. رؤیت می‌شود امّا نظر نه، نظر حرام است. نگاه با مطالعه به اجنبی و اجنبیّه از طرف زن و مرد حرام است.

هم راستا بودن اعمال انسان با امام زمان

در بحث انتظار عکس آن است، یعنی ما باید خود کلمه‌ی نظر را دقّت بکنیم که مادتاً یعنی نگاه ما باید عمیق باشد. در باب افتعال هم که رفته است، مطاوعه را آورده است، یعنی همه‌ی آنچه که عمل می‌کنیم را هم در راستای امام زمان انجام بدهیم.

وفای مؤمنین به عهد و پیمان خود با خدا

خداوند تبارک و تعالی در سوره‌ی مبارکه‌ی احزاب بیان می‌فرماید: «مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلاً»[۷] می‌فرماید: مردانی از مؤمنین هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بسته‌اند وفا می‌کنند. «رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ» یعنی تصدیق می‌کنند، عمل می‌کنند به آنچه که با خدای خود بر آن پیمان بسته بودند.

ویژگی مؤمنین منتظر شهادت

«فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ» بعد می‌فرماید: برخی از آن‌ها بر آن عهد ایستادگی کرده‌اند و برخی به انتظار شهادت رفتند. «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ» چه کسانی به این راه می‌روند؟ آن کسانی که دست روی دست گذاشتند و درد را درمان نمی‌کنند؟ نه این‌ها شامل این آیه نیستند. باید حرکت کرد. «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ» نه این‌که نشستند، دست روی دست هم گذاشتند (هیچ کاری انجام نمی‌دهند) آن‌ها آمدند ایستادگی کردند. «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ» تا جایی که جان خود را هم فدا کردند.

معنای انتظار واقعی

لذا انتظار واقعی این است که همه‌ی مؤمنین در راستای فرج حرکت بکنند. حرکت کردن در راستای فرج این است که ما موانع فرج را برطرف بکنیم. اگر موانع فرج برطرف شد، اقتضا دارد بر این‌که فرج ایجاد بشود امّا ما باید موانع را برطرف بکنیم.

وجه مشترک تمام بشر در انتظار برای فرج

 لذا زمینه‌ای که ما باید ایجاد بکنیم که مشیّت الهی بر این قرار بگیرد که إن‌شاءالله صاحب الزّمان ظهور بکند و بیاید و آن که همه‌ی ما به دنبال آن هستیم، یعنی کلّ بشر به دنبال آن هستند و آن اصلاح جامعه است، به دنبال عدل الهی بودن است، به دنبال حکومت واقعی الله بودن است، همه‌ی بشر به دنبال چنین چیزی است. همه‌ی بشر خواستار عدالت است، همه‌ی بشر خواستار این است که بتواند در حکومت الهی آرامش داشته باشد و زندگی پر فیضی و رحمتی را درک بکند.

ویژگی منتظر واقعی

از کلماتی که در قرآن از اهتدی، از اتّقی و از انتظار است، به این می‌رسیم که آدم مؤمن باید همه‌ی وجود خود را، مالیاً معنویاً در این راستا قرار بدهد، تا این شخص بتواند منتظر واقعی باشد. منتظر واقعی آن کسی است که اوّلاً صاحب الزّمان و واقعیت عبودیّت را به صورت کامل و عمیق نگاه بکند و روش آن نظر داشته باشد و تمام وجود خود را هم در این راستا به ایثار بگذارد. این واقعیتی است که البتّه در این زمان ما این را حس کردیم.

 شما بعضی از این آقایانی که در این راستا همه‌ی وجود خود را قرار می‌دهند را نگاه بکنید، مثلاً مرحوم سردار سلیمانی همه‌ی وجود خود را فدا می‌کند، از هیچ چیزی نمی‌ترسد. وقتی در میدان جنگ قرار می‌گیرد آنچه که برای او خیلی مورد توجّه است عمل به وظیفه و رسیدن به فیض شهادت است چون برای او خیلی ارزش دارد. باور او شده است که این راه، راه سعادت است. باور کرده است که انتهای این راه رضایت صاحب الزّمان است، رضایت قرآن و رضایت خدا، در یک کلمه رضایت خداوند تبارک و تعالی است.

لزوم فدا کردن تمام وجود در راه اهداف الهی

همه‌ی ما باید این‌گونه باشیم. خصوصاً ما که خود را در حوزه‌ی علمیّه و در تلمّذ قرآن و اهل بیت قرار دادیم و به دنبال کسب معارف الهیّه از این دو هستیم که اگر همه‌ی وجود خود را قرار بدهیم، به نتیجه می‌رسیم. امّا اگر یک مقدار از آن را بخواهیم باشیم و یک مقدار را نباشیم این فایده‌ای ندارد. هر کجا به نفع ما باشد از آن استفاده بکنیم، هر کجا که به ضرر ما باید لباس نپوشیم، این‌طور نمی‌شود. باید همه چیز سربازی و نوکری کردن در راستای آن رضایتی قرار بگیرد که همه‌ی وجود ما را فرا بگیرد. دیگر همسر و فرزند و متعلّقات دنیا برای ما مهم نباشد.

اهمّیّت پوشیدن لباس روحانیّت در میان طلّاب

انتظار واقعی یعنی همین. انتظار واقعی یعنی کلّ وجود خود را برای ظهور آقا منحصر بکنید. کلّ وجود خود را منحصر بکنید، در خدمت قرآن و اهل بیت قرار بدهی. همین که لباس نمی‌پوشید برای این است که راحت باشید. برای این‌که راحت بروید و بیاید، با موتور بروید، بنزین کمتر مصرف بکنید. معطّل تاکسی نشوید یا اگر با تاکسی و اتوبوس خواستید بروید و بیایید شما را با لباس شخصی راحت‌تر سوار می‌کنند و امثال این حرف‌ها. در صورتی که این‌طور نیست.

اهمّیّت سلام کردن

من یک راهکار برای آن کسانی که برای وسیله‌ی نقلیّه و رفت و آمد و مشکلات مالی معمّم نمی‌شوند می‌گویم، معمّم بشوید، این سیره‌ی پیغمبر را در جامعه عمل بکنید به هر کسی می‌رسید سلام بکنید، ببینید هم ماشین‌ها زودتر شما را سوار می‌کنند، هم شما را بهتر احترام می‌کنند، همه چیز بهتر برای شما فراهم می‌شود. «مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»[۸].

لزوم وجود نشانه‌ی سربازی امام زمان در روحانیّت

من سرباز امام زمان هستم امّا در جامعه هیچ نشانه‌ای از سربازی امام زمان ندارم. فوتبالیست هم وقتی در میدان فوتبال می‌رود هر جا که می‌رود، آن علامت خود را دارد. یک سرباز در هر لشکری و در هر ملّتی و در هر کشوری، لباس کشور خود را (به تن دارد) یا سرباز هر فرد یا هر شاه یا هر سلطانی است، لباس او را می‌پوشد، لباس سربازی را به تن می‌کند. یعنی علامت این‌که ما سرباز تو هستیم. حالا ما آمدیم سرباز امام زمان شدیم، برای این‌که راحت باشیم، لباس نمی‌پوشیم. معلوم است این موضوع پذیرفته نیست. لذا مشکلات ما هم بیشتر است. آقایانی که مکلّا هستند، مشکلات بیشتری نسبت به آقایان معمّم دارند.

وظیفه‌ی خاصّ سربازی برای امام زمان

آقایانی که معمّم هستند یا آن‌ها هم که نیستند و باید معمّم بشوند بدانند که در راستای طلبگی و در راستای نوکری صاحب الزّمان وظیفه خاص است. یعنی وظیفه‌ی ما خیلی خاص است خیلی باید دقّت داشته باشیم نسبت به امام زمان در وظیفه‌ی خود را کوتاهی نکنیم. اگر آنچه که آن‌ها فرموده‌اند عمل بکنیم و هر آنچه که رضایت معبود است را طی بکنیم، هیچ موقع ما مشکل برای ما پیدا نمی‌شود.

اثرات قرار گرفتن انسان در مسیر تقوا

قرآن می‌فرماید: «مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» اگر کسی خود را در حیطه‌ی تقوا قرار بدهد و به دنبال خدا نگهداری باشد، هیچ کجا گرفتار نمی‌شود. هیچ کجا برای او بن‌بست نمی‌شود، «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»، «یَجْعَلْ لَهُ» فعل مضارع است، یعنی خدا همه جا برای او راه خروج می‌گذارد، هیچ وقت گرفتار نمی‌شود. «وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»[۹] به نحوی رزق و روزی به او می‌دهد که نتواند فکر بکند. حساب و کتاب آن را هم نتواند بکند. از کجا آمد و چطور آمد را نتواند درک بکند. نباید همّ و غم یک طلبه این باشد که درس برود تا شهریه را بگیرد، لباس بپوشد معمّم بشود که بتواند برود یک جا نماز بخواند پول بگیرد. نباید این‌ها هدف ما باشد. گرچه اگر شما خود را در این راستا قرار دادید، ممکن است پول هم به شما بدهند. در یک اداره برای نماز می‌رفتیم، یک آقایی بود گفت: من تعجّب می‌کنم که خدا شما آخوندها را چقدر دوست دارد. گفتم چه شده است؟ گفت: وقتی به این‌جا می‌آیید که نماز بخوانید موظّف هستند که شما را بیاورند و بعد هم می‌برند و به شما پول هم می‌دهند. نهار شما را هم می‌دهند می‌گفت: من باید بروم با تریلری چقدر زحمت بکشم چه کار بکنم، بعد هم یک روز اگر نروم و یک اگر اشکالی در کار من باشد، خیلی مشکلات برای من ایجاد می‌شود. گفتم: شما از خیلی از چیزها نگذشتید. یک روحانی از خیلی از چیزهای دنیا و ظواهر دنیا گذشته است، اگر از یک سری از چیزها گذشتید، به یک چیزهایی هم خواهید رسید. لذا مواظب باشید که در این راستا وظیفه‌ی ما سنگین است.

وجود مشکلات و سختی‌ها در حکومت پیامبر و اقربای نزدیک ایشان

در بابت جمهوری اسلامی و این‌که حضرت امام حرکت کرد و روحانیون بسیار بزرگی امام را همراهی کردند و کلّ مردم تبعیّت کردند و این‌گونه الآن در دنیا سربلند هستیم (وظیفه‌ی سنگینی داریم) مشکلات داریم. این امّت از پیغمبر که دیگر بالاتر نبودند. پیغمبر و امّت اوّلیه‌ی پیغمبر و خاندان و اقربای نزدیک پیغمبر در راستای اسلام شعب ابی طالب را طی کردند. فرار از مکّه و هجرت از مکّه را داشتند. به خانه‌ی پیغمبر هجوم بردند که ایشان را بکشند. همه‌ی اصحاب و یاران و مسلمان‌ها با چه وضعیتی و بیچارگی به حبشه رفتند و بعد به مدینه هجرت کردند. در مدینه هم خرج زندگی آن‌ها به عهده‌ی مردم مدینه افتادند. از مال آن‌ها استفاده کردند، به خانه‌ی مردم مدینه رفتند همین‌ها برای آن‌ها بسیار سخت بوده است. امّا تحمّل این مشکلات چون در راستای انتظار واقعی قرار گرفتند، آسان بود. همه‌ی اموال خود را می‌دادند جان خود را هم می‌دادند. این که ما بر این ایام متأسّفانه آن‌طور که باید و شاید اهتمام نداریم. خیلی از ما هم قبل از انقلاب را نمی‌دانیم. آن کسانی هم که بودیم و می‌دانیم و دیدیم متأُسّفانه از یاد بردیم. قرآن می‌فرماید: «فَنَسِیَ»[۱۰] «فَغَوى»[۱۱] یعنی نسیان کرد و بعد هم فریب شیطان را خورد.

-‌ «وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً»[۱۲].

لزوم عزم و ایستادگی در برابر دشمن

-‌ ما باید عزم داشته باشیم. عزم یعنی ایستادگی، یعنی مقاومت. هیچ وقت نباید در برابر دشمن کوتاهی کرد. من به یاد دارم مادر بزرگ من به ما می‌گفت: اگر در بیابان داشتید می‌رفتید، یک سگ به تو رسید نترس. اگر سگ ببیند تو ترسیدی، به تو حمله می‌کند. امّا اگر نترسیدی، کاری به کار تو ندارد. فکر نکنید آمریکا کمتر از یک سگ است، بدتر از یک سگ است. دور از جان سگ. سبوعی است که هیچ موجود سبعی به او نمی‌رسد. لذا اگر ما در برابر آن کوتاه بیاییم، حمله می‌کند و ما را نابود می‌کند. کما این‌که در طول تاریخ این درس‌ها و عبرت‌ها بوده است. الآن هم همین‌طور است هیچ وقت نباید در برابر دشمن کوتاه آمد. باید مقتدرانه بایستیم و مقاومت بکنیم و بدانیم که هر چه قدرت ما پیدا بکنیم، دشمن روی ما حساب می‌کند.

اهمّیّت قدرتمند شدن در زمینه‌ی اقتصادی

 قدرت نظامی جای خود، قدرت اقتصادی هم مهم است. یعنی از نظر اقتصادی هم (باید قوی بشویم) پیغمبر و اهل بیت در مدینه کشاورزی و نخلستان‌های زیادی ایجاد کردند. ما هم باید همین کار را بکنیم. ما هم باید در اقتصاد پیشرفت بکنیم.

اهمّیّت عدم وابستگی به دشمن

ما نباید وابسته‌ی به دشمن بشویم. مرگ بر آمریکا بگوییم و دست ما به طرف آمریکا دراز باشد. ما اگر مرگ بر آمریکا بگوییم، دیگر نباید هواپیمای آمریکایی سوار بشویم، باید خود ما همّت بکنیم هواپیما را بسازیم. همه‌ی ما خصوصاً، ما روحانی‌ها وظیفه داریم که به مردم آگاهی بدهیم. این مشکلات و این سختی‌ها و سوء مدیریّت‌ها در طول تاریخ بوده است، این‌ها فقط در زمان امام زمان إن‌شاءالله مرتفع می‌شود.

مقایسه‌ کردن حکومت جمهوری اسلامی با حکومت امیر المؤمنین

حضرت آقا هم فرمودند: کسی حکومت جمهوری اسلامی را با حکومت امام زمان مقایسه نکند، با حکومت امیر المؤمنین مقایسه بکند. ببینید زمان امیر المؤمنین چگونه بوده است. البتّه مقایسه از لحاظ ساختاری است، نه از نظر وجود خود امیر المؤمنین که آن اصلاً قابل مقایسه نیست. بعد از پیغمبر در زمان امیر المؤمنین هم بی‌سامانی‌ها خیلی بود. حالا هم وجود دارد، خواهد هم بود.

واجب بودن حفظ نظام جمهوری اسلامی

 ما باید دقّت داشته باشیم که حفظ این جمهوری اسلامی و این نظام اوجب واجبات است، بر همه‌ی ما تکلیف است. اگر لازم شد مال که نه، جان هم باید بدهیم، جوان هم باید بدهیم تا این سالم بماند.

اهمّیّت وجود ولایت فقیه در حفظ نظام اسلامی

سلامتی این نظام هم -آنچه که در اصول نظام ما تعریف شده است و آنچه که واقعیت دارد- بدون ولایت فقیه نمی‌شود. بی‌جهت بحث‌های علمی در بحث ولایت فقیه راه نیندازید. بدون ولی فقیه و بدون رهبری، این جمهوری اسلامی نابود است. حالا می‌خواهید باور بکنید، می‌خواهید باور نکنید. پس ما وظیفه داریم که به مردم آگاهی بدهیم که نسبت به رهبری، نسبت به نظام، نسبت به روحانیّت بیش از پیش إن‌شاءالله رحمان دلبند و مستقیم بشوند.


[۱]– سوره‌ی طلاق، آیات ۲ و ۴ و ۵٫

[۲]– سوره‌ی اسراء، آیه ۹۷٫

[۳]– سوره‌ی یونس، آیه ۱۰۸؛ سوره‌ی نمل، آیه ۹۲٫

[۴]– سوره‌ی اعراف، آیه ۱۷۸٫

[۵] – سوره‌ی آل عمران، آیه ۲۶٫

[۶]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۷۵، ص ۲۰۸٫

[۷]– سوره‌ی احزاب، آیه ۲۳٫

[۸]– سوره‌ی طلاق، آیه ۲٫

[۹]– همان، آیه ۳٫

[۱۰]– سوره‌ی طه، آیه ۱۱۵٫

[۱۱]– همان، آیه ۱۲۱٫

[۱۲]– همان، آیه ۱۱۵٫

Visits: 2

فهرست مطالب

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1