۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » تفسیر آیات 08 تا 20
  • شناسه : 2171
  • 13 فوریه 2022 - 6:56
  • 161 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
آیه ۸ تا ۲۰ بقره (صفات منافقین ) جلسه ۴۳
آیه ۸ تا ۲۰ بقره (صفات منافقین ) جلسه 43

آیه ۸ تا ۲۰ بقره (صفات منافقین ) جلسه ۴۳

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۸ تا ۲۰ جلسه ۴۳ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۷۲ جلسه شرح ویژگیهای منافقین بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ (۸)  به نام خداوند بخشنده بخشایشگر و برخى از مردم مى‏گویند: «ما به خدا […]

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۸ تا ۲۰ جلسه ۴۳

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

۷۲ جلسه شرح ویژگیهای منافقین

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ (۸) 

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

و برخى از مردم مى‏گویند: «ما به خدا و روز بازپسین ایمان آورده‏ ایم»، ولى گروندگان [راستین‏] نیستند. (۸)

http://bayanbox.ir/view/5122040553263843431/poster4.jpg

http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعِینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اللَّعْنَهُ الدّائِمَهُ عَلیَ اَعْدائِهِمْ مِنَ اْلآنِ اِلی قیامِ یَوْمِ الدِّینِ».

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ (۸)  یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ (۹)   فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ (۱۰)

و برخى از مردم مى‏گویند: «ما به خدا و روز بازپسین ایمان آورده‏ ایم»، ولى گروندگان [راستین‏] نیستند. (۸) با خدا و مؤمنان نیرنگ مى‏بازند؛ ولى جز بر خویشتن نیرنگ نمى‏زنند، و نمى‏فهمند. (۹) در دلهایشان مرضى است؛ و خدا بر مرضشان افزود؛ و به [سزاى‏] آنچه به دروغ مى‏گفتند، عذابى دردناک [در پیش‏] خواهند داشت. (۱۰)

http://bayanbox.ir/view/1308105324576933146/006.gif

مقدمه

به دنباله‌ی بحث در امر به معروف و نهی از منکر ذیل آیه‌ی یازدهم از سوره‌ی مبارکه‌ی بقره، در شرایط امر به معروف و نهی از منکر و مراتب آن بحث‌هایی را داشتیم.

وجوب یا عدم وجوب امر به معروف و نهی از منکر

اگر در بحث عدم تأثیر و احتمال عدم تأثیر اصلاً ما قطع به عدم تأثیر داشته باشیم. مثل اوضاع و احوالی که الآن در جامعه نگاه می‌کنیم می‌بینیم چقدر فساد است. دروغ و غیبت کردن و تهمت و افترا و فساد اخلاقی و همه‌ی این‌ها در جامعه بسیار زیاد است. آیا با وجود این همه‌ی مشکلاتی که در جامعه وجود دارد و فسادهایی که است و احتمال تأثیری که بسیار ضعیف است و شاید بعضی از مواقع قطع به عدم تأثیر داشته باشیم وجوب ساقط می‌شود یا وجوب ساقط نمی‌شود؟

برداشته شدن وجوب امر به معروف و نهی از منکر در شرایط عدم تأثیر

بنابر این‌که بگوییم این واجب مشروط است و شرط آن احتمال تأثیر است، اگر قطع به عدم تأثیر باشد معلوم است این‌جا وجوب برداشته شده استلإ امّا جواز آن همچنان باقی است.

باقی ماندن حُسن امر به معروف و نهی از منکر

حسن امر به معروف و نهی از منکر هنوز برای خود آن باقی است. لذا به این نیست که حالا چون وجوب برداشته شد، دیگر کسی امر به معروف و نهی از منکر نکند.

مگر سیّد الشّهداء (علیه الصّلاه و السّلام) نمی‌دانست موعظه‌ی ایشان در مخاطبین ایشان که لشکر حر یا بعد از آن دیگر خود عمر سعد و این‌ها بودند، هیچ اثری ندارد، احتمال تأثیر بود؟ نه نبود ولی حضرت تا لحظات آخر حتّی در جایی که مشرف بر قتله‌گاه شد هم موعظه فرمود.

مستحبّ بودن امر به معروف و نهی از منکر در هنگام عدم وجوب

حسن این فعل در او است، گرچه جدای از حسن آن، وجوب را از آن برداریم که این‌جا یک بحث دارد که آیا اگر وجوب را برداشتیم، با وجود این حسن، رجحان پیدا می‌کند که بگوییم مستحب است یا نه که مسلّم مستحب می‌شود. با وجوب حسن، وجه رجحان بر آن است. یعنی عمل به آن ترجیح دارد و راجح است و مستحب می‌شود و نافع بر جامعه است.

تأثیرگذاری موعظه‌های سیّد الشّهداء در عاشورا

اگر در بحث عاشورا و کلمات حضرت سیّد الشّهداء دقّت بکنیم، بالاخره تأثیر گذاشت که حر برگشت. از کجا معلوم است که حر در همان موعظه‌ها و نصیحت‌ها منقلب نشد؟ درست است شیر و ذات خوبی داشت امّا بالاخره این‌جا تأثیر کلام حضرت جایی برای خود دارد و خالی از قوّت نیست که قائل بشویم که…

رعایت حداقل‌ها در بحث امر به معروف و نهی از منکر

در بحث امر به معروف و نهی از منکر باید حداقل‌ها را رعایت کرد. یک قاعده‌ای است که فرمود: «المیسور لا یسقط بالمعسور» اگر شما نمی‌توانید همه را درک بکنید، همه را ترک نکن. «مَا لَا یُدرَک کُلُّه لَا یُترَک کُلُّه‏» بالاخره باید یک چیزی گفت.

ما به بازار رفتیم، به رستوران می‌رویم، آهنگ می‌گذارند. ما می‌گوییم. خانواده یا کسانی که با ما هستند، می‌گویند: چرا می‌گویید؟ می‌گویم: من می‌گویم، نمی‌توانم نگویم، باید بگویم و همه جا هم مؤثّر بوده است. یعنی ما در جاهایی رفتیم که احتمال تأثیر آن کم بوده است ولی ما را رفتیم، یک تذکّر دادیم، خاموش کرد. حداقل تا زمانی که ما در آن‌جا بودیم خاموش بود، دیگر آهنگ نگذاشتند.

اثر تداوم امر به معروف و نهی از منکر در جامعه

(امر به معروف و نهی از منکر) اثر دارد. اگر در جامعه‌ای که شما الآن در آن هستید، امر به معروف و نهی از منکر متداول باشد، بالاخره جلوی یک مقدار از این فسادهای اخلاقی و اجتماعی را می‌گیرد، بی‌تأثیر نیست. بخواهیم یا نخواهیم آثار وضعی خود امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد. اگر ده نفر به یکی گفتند: حجاب خود را رعایت بکن و رعایت نکرد، نفر بعدی که بگوید، یک اثری در او می‌گذارد، حداقل آن کشف حجاب خود را بیشتر نمی‌کند. این‌ها مؤثّر است. آثاری است که در اعمال ما است و خداوند آن‌ها را رعایت کرده است و آن وضعی برای اعمال ما است که آن‌ها هم مورد نظر شارع مقدّس است. فقط بحث احکام تکلیفیّه نیست.

وجوب امر به معروف و نهی از منکر نسبت به منافقین

این‌که ما درباره‌ی منافقین قطع داشته باشیم که (امر به معروف و نهی از منکر) در منافقین اثر نمی‌کند. پس باید بگوییم وجوب امر به معروف و نهی از منکر نسبت به منافقین برداشته می‌شود؟ بالاخره راجع به منافقین هم اثر می‌کند. وقتی شما راجع به منافقین امر به معروف و نهی از منکر کردید، ممکن است در میان این‌ها آدم‌هایی باشند، افرادی باشند که متنبّه بشوند و برگردند.

یقین منافقین نسبت به درستی راه خود

یکی از خصوصیات و صفات منافقین این است که به وجود خود و آنچه که فکر می‌کنند، قطع دارند که راه آن‌ها درست است. لذا می‌گویند: «إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ»[۱] یعنی با تأکید و حصر می‌گویند که ما مصلح هستیم. مصلح تا مفسد خیلی فرق می‌کند. امّا این‌ها مفسد هستند با این‌که مفسد هستند ولی امر به معروف و نهی از منکر با کلمه‌ی «إِذا قیلَ» معلوم می‌شود اگر نگوییم واجب است، حداقل حسن دارد، مستحب است که شما امر به معروف و نهی از منکر را -ولو منافق باشند ولو این‌که قطع دارید اثر ندارد- بگوییم، شما حرف خود را بزن. بالاخره اگر خدا بخواهد در دل یک نفر هم که باشد تأثیر خود را می‌کند. «مَا لَا یُدرَک کُلُّه لَا یُترَک کُلُّه»

اگر اثر نمی‌گذارد نگویید.

-‌ ما نهی نداریم. نگفته است: نگویید. ما جایی نداریم که امر به معروف نکن، نهی از منکر نکن. ما یک چنین چیزی نداریم الّا در جایی که بحث اضطرار و ضرورت پیش بیاید که مال یا جان یا آبروی آدم در میان باشد که باید تقیّه کرد. فقط آن مورد است.

– اگر اثر ندارد هم ما نهی از امر به معروف و نهی از منکر نداریم. ما هیچ وقت در اطاعت از فروع  احتمال تأثیر، شرط وجوب امر به معروف و نهی از منکر

-‌ این واجبی که می‌گوییم، مشروط است. یعنی به احتمال اثر شرط شده است. اگر قطع به اثر نداشته باشد، نهی ندارد، حرام نیست. خود این یک عبادتی است که ما مأمور هستیم. حالا مأمور مشروط است. اگر شرط نباشد، منهی هم نیست. امر به معروف و نهی از منکر حتّی برای مؤمنین حسن ذاتی دارد. لذا قرآن این همه دارد امر به معروف می‌کند، نهی از منکر می‌کند. برای این‌که خود آن حسن دارد. حسن ذاتی امر به به معروف و نهی از منکر از آن گرفته نمی‌شود. لذا اگر هم بگوییم: واجب مشروط است با منسلخ شدن شرط و عدم وجود شرط وجوب نمی‌آید، وجوب برداشته می‌شود. خود آن که سر جای خود است، حسن ذاتی هم دارد. لذا شما امر به معروف بکن، نهی از منکر بکن ولو این‌که احتمال تأثیر ندهید. خود آن یک امری است که مورد طلب خداوند است.

-‌ یکی از شرایط غسل این است که بدن پاک باشد، اگر پاک نباشد، غسل بکنید غسل باطل می‌شود.

قابلیّت حسن ذاتی امر به معروف و نهی از منکر در شرع

– «لیس من مذهبنا قیاس» این چه کار به آن دارد. عرض این است که امر به معروف و نهی از منکر در شرع مقدّس ما حسن دارد. حسن آن هم حسن ذاتی است. یعنی اصلاً کاری به چیزی ندارد. خود فعلی که ما انجام می‌دهیم، یعنی مردم را امر به معروف بکنیم، یعنی به آن‌ها دستور بدهیم که اوامر خدا را اطاعت بکنند که واجبات و مستحبّات باشد، این حسن ذاتی دارد. وجوب آن، مشروط است. یعنی یک وقتی تکلیف به عهده‌ی ما می‌آید، آن وقت است که احتمال تأثیر باشد. اگر احتمال تأثیر هم ندارد، مستحب است، چون حس ذاتی دارد راجح است. از هر کسی بپرسید، این را می‌گوید. یعنی عقلا، عقل و شرع مقدّس همه‌ی این‌ها را می‌گوید.

دلالت ادلّه‌ی اربعه بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر

ما دلالت بحث امر به معروف و نهی از منکر را با ادلّه‌ی اربعه ثابت کردیم. اوّلین بحثی که ذیل آیه‌ی «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ»[۲] مطرح کردیم، بحث امر به معروف را عرض کردیم گفتیم حکم آن چیست. دو آیه آوردیم و دلالت دو آیه را برای وجوب امر به معروف و نهی از منکر بیان کردیم. روایات را آوردیم، حکم عقل را گفتیم بنای عقلا را هم گفتیم. یعنی همه‌ی آنچه که لازم است (را بیان کردیم) بنای عقلا و اجماع را خیی باز نکردیم و الّا اجماع هم بر آن است که امر به معروف و نهی از منکر واجب است. این راجع به ادلّه است. اگر شرط این واجب، حاصل نشد -به فرض این‌که ما قبل بکنیم که مشروط باشد- منهی نیست.

نظر مرحوم طیّب در مورد وجوب امر به معروف و نهی از منکر

مرحوم آیت الله طیّب در این بحث این‌طور می‌فرماید: بر فرض عدم تأثیر وجوب آن ساقط می‌شود ولی جواز آن بلکه –اگر آن را عربی بکنیم بل اضرابیّه است- حسن آن قابل اشکال نیست و آیه‌ی شریفه به بعضی از این وجوه اشاره دارد.

علّت موعظه‌ی قوم هلاک شونده در قرآن

سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف «وَ إِذْ قالَتْ أُمَّهٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدیداً قالُوا مَعْذِرَهً إِلى‏ رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ‏»[۳] زمانی که گروهی از آن‌ها گفتند: چرا قومی را که خدا آن‌ها را هلاک می‌کند پند می‌دهید؟ «أُمَّهٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ» یا خدا، آن‌ها را هلاک کننده است یا آن‌ها را عذاب کننده است. «عَذاباً شَدیداً» می‌فرماید: «لِمَ تَعِظُونَ» برای چه شما این‌ها را مؤعظه می‌کنید؟ «قالُوا مَعْذِرَهً إِلى‏ رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ‏» شاید بالاخره این‌ها یک مؤعظه‌ای و پندی بگیرند و ه هدایت بشوند «لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ» این شاید‌ها احتمال در هزار است. یک میلیون احتمال است که بالاخره تأثیر بگذارد.

اثر‌گذاری امر به معروف و نهی از منکر در وهابیون

در مورد وهابی‌ها هم که این همه با ما عناد دارند، اگر بحث‌هایی را که ما با آن‌ها داریم حتّی از باب امر به معروف و نهی از منکر و از باب ترویج معارف اهل بیت و قرآن باشد و مطالبی را که مسلّط باشیم برای آن‌ها بگوییم، اثر می‌گذارد.

در یک جلسه پنج طلبه‌ی وهابی با من آمدند در مکّه بحث کردند. در بحث‌هایی که کردند، یکی از آن‌ها بود که متأثّر نشد و به عناد خود ادامه داد ولی هر چهار نفر آن‌ها سمت ما آمدند و حرف‌های ما را قبول کردند. هم در باب قرآن و عدم تحریف قرآن توسّط شیعه قبول کردند. به من گفتند: شما قرآن فاطمه دارید، من هم گفتم: بله ما قرآن فاطمه داریم. «مصحفنا مصحف فاطمه (سلام الله علیها)» خیلی برانگیخته شدند که ببینند این قرآن فاطمه کدام است. گفتند: قرآن فاطمه کجا است؟ من هم یک قرآن سی جزء در جیب خود داشتم، قرآن خود را درآوردم، گفتیم: «هذا مصحف فاطمه» قرآن را درآوردیم و نشان دادیم. این‌ها هم گرفتند، همه با هم داشتند نگاه می‌کردند و مدام ورق زدند، دیدند این قرآن، همان قرآنی است که خود آن‌ها می‌خوانند. گفتند: «هذا قرآننا مصحفنا»؟ گفتم: نعم. بله می‌دانیم این قرآن شما است، نگفتیم قرآن شما نیست.

امر به معروف و نهی از منکر وهابیون در مورد ولایت

بعد آمدند بحث ولایت را بحث کردند. ما هم بحث آیات سوره‌ی مبارکه‌ی مائده را در بحث غدیر خم بیان کردیم که «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ»[۴]؛ بعد هم گفتیم از نظر نکات ادبی این کلمه‌ی «بَلِّغْ» را که در سوره‌ی مبارکه‌ی مائده فرموده است و از باب تفعیل آورده است، این‌جا شدّت را دارد می‌رساند. لذا قبول کردند. گفتم: بیش از صد روایت صحیح السّند از اهل سنّت است که دلالت بر این دارد که این‌جا غدیر خم منظور بوده است. بعد آیه‌ی اکمال را آوردیم. «الْیَوْمَ»[۵] این «الْیَوْمَ» چه روزی بوده است؟ این‌ها قبول کردند.

یکی از آن‌ها بود که قبول نمی‌کردند. آن هم معاند بود. یعنی نسبت به شیعه عناد داشت. از آن‌ها بود که معلوم است، حرام خورده بود. لذا او به من حمله کرد که توهین بکند. آن چهار نفر جلوی او را گرفتند و گفتند: «هذا منّا». به او اشاره کردند گفتند: این از ما است، حق نداری به او توهین بکنی و از من عذرخواهی کردند و رفتند.

لزوم برطرف کردن جهل وهابیّون

اگر ما بگویم این‌ها وهابی هستند و هیچ چیزی نمی‌فهمند و نمی‌شود با این‌ها حرف زد. این‌طور نیست. امر به معروف نهی از منکر در این اثر دارد. بعضی از این‌ها هستند، قاصر هستند، مقصّر نیستند، جاهل هستند، باید به آن‌ها بفهمانیم و جهل آن‌ها را برطرف بکنید. با بیان امر به معروف و نهی از منکر و با بیان قرآنی و روایی خصوصاً روایات نبوی و آیاتی که مستدل بحث بشود، متنبّه می‌شوند و باعث می‌شود که بصیرت پیدا بکنند.


[۱]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۱٫

[۲]– سوره‌ی بقره، آیه ۱۱٫

[۳]– سوره‌ی اعراف ، آیه ۱۶۴٫

[۴]– سوره‌ی مائده، آیه ۶۷٫

[۵]– همان، آیه ۳٫

http://bayanbox.ir/view/1308105324576933146/006.gif

Visits: 0

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1