تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۸ تا ۲۰ جلسه ۱۸ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۷۲ جلسه شرح ویژگیهای منافقین بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ (۸) به نام خداوند بخشنده بخشایشگر و برخى از مردم مىگویند: «ما به خدا […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۸ تا ۲۰ جلسه ۱۸
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۷۲ جلسه شرح ویژگیهای منافقین
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ (۸)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
و برخى از مردم مىگویند: «ما به خدا و روز بازپسین ایمان آورده ایم»، ولى گروندگان [راستین] نیستند. (۸)
—————————————–
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعِینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اللَّعْنَهُ الدّائِمَهُ عَلیَ اَعْدائِهِمْ مِنَ اْلآنِ اِلی قیامِ یَوْمِ الدِّینِ».
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ (۸) یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ (۹) فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ (۱۰)
و برخى از مردم مىگویند: «ما به خدا و روز بازپسین ایمان آورده ایم»، ولى گروندگان [راستین] نیستند. (۸) با خدا و مؤمنان نیرنگ مىبازند؛ ولى جز بر خویشتن نیرنگ نمىزنند، و نمىفهمند. (۹) در دلهایشان مرضى است؛ و خدا بر مرضشان افزود؛ و به [سزاى] آنچه به دروغ مىگفتند، عذابى دردناک [در پیش] خواهند داشت. (۱۰)
به مناسبت بحث از مدارا و مدارات پیغمبر با مردم، رِفق و همراهی کردن با آنها، به بحث ایذاء و ظلم رسیدیم. سه آیه راجع به ظلم از قرآن عرض کردیم، روایاتی راجع به ظلم از رسول اکرم نقل کردیم و یک روایت از حضرت باقر عرض کردیم.
روایت دیگری از حضرت باقر (علیهم صلوات الله أجمعین)، حضرت باقر العلوم که فرمودند: «الظُّلْمُ ثَلَاثَهٌ»،[۱] ظلم سه گونه است. «ظُلْمٌ یَغْفِرُهُ اللَّهُ»، ظلمی که خدا آن را میبخشد. «وَ ظُلْمٌ لَایَغْفِرُهُ اللَّهُ»، ظلمی که خدا هرگز آن را نمیبخشد. «وَ ظُلْمٌ لَایَدَعُهُ اللَّهُ»، ظلمی که خدا از آن نمیگذرد. ظلمی که نمیبخشد و ظلمی که نمیگذرد، این دو با هم فرق میکنند.
– فرق آنها چیست؟
– میگوییم.
«وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی یَغْفِرُهُ»، امّا آن ظلمی که خدا آن را مورد غفران خود قرار میدهد. یعنی آن را میبخشد و در جای خود، حتّی آن را تبدیل به حسنه میکند. چون غفران یعنی این، غفران یعنی تبدیل سیّئات به حسنات. «فَظُلْمُ الرَّجُلِ نَفْسَهُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ»، آن گناهی که عاصی و ظالم، ظلم به خود میکند. یعنی (از) آنچه که خدا فرمان داده است در خلوت خود و خدا (سرپیچی میکند)، معصیت میکند، گناه میکند. کاری به دیگران ندارد، به عباد خدا ارتباطی ندارد. شرک هم در آن نیست. خدا را قبول دارد، امّا گاهی وقتها پای او میلغزد، (لغزش) بین خود او و خدای او است. خدا این ظلم را با توبه و با استغفار واقعی مورد غفران و رحمت خود قرار میدهد.
«فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لَایَغْفِرُهُ فَالشِّرْکُ»، آن ظلمی که خدا هیچ وقت آن را نمیبخشد شرک است. شرک و شریک قرار دادن برای خدا بدترین ظلم دربارهی خدا است. ظلم یا به نفس است که اوّلین نوع است، یا به خدا است که دومین نوع است، ظلم سوم که به غیر خدا و خود شخص است، امّا در واقع هم ظلم به خود شخص است و هم ظلم به خدا است و هم به دیگران است. گرچه تصوّر تقسیم بر این است که این ظلم به غیر است، ظلم به غیر چون نافرمانی خدا را دارد، شخص برای خود هم دارد ستم میخرد.
«وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لَایَدَعُهُ فَالْمُدَایَنَهُ بَیْنَ العِبَاد»، آن چیزی که از (حقّ) بندگان خدا به گردن او میافتد. حقّ النّاس در آن وجود دارد. حقّ النّاس فرقی نمیکند مال باشد یا مربوط به عِرض شود. عِرض و آبرو مهمتر از مال است. اگر غیبت کسی را کردید و آبروی او را بردید، اگر اتّهام به کسی زدید، اگر کسی را مورد استهزاء و تمسخر قرار دادید، این بدتر از این است که مال او را غصب کنید. چون آبرو مهمتر است.
آبرو در ردیف اوّل است، جان در ردیف دوم است، مال در ردیف سوم است. اگر مال فدای جان شود جای تحسین دارد، ارزشمند است. اگر جان فدای عِرض و آبرو شود هم کذلک، یعنی این هم قابل تحسین است.
هیچ کسی قبول نمیکند که جان و مال او حفظ شود آبروی او برود. هیچ کس حاضر نیست مال او بماند و خود او از بین برود، یعنی نابود شود. پس عِرض و آبرو در ردیف اوّل است، مال در ردیف آخر است، جان هم بینابین است. بنابراین اگر به گردن کسی حقّ النّاس است، مالاً یا عِرضاً (مال کسی یا عرض کسی به گردن او است)، باید آن را بپردازد، باید آن را از گردن خود رد کند. اگر مال است باید مال را بپردازد، اگر حقّ معنوی است باید حقّ معنوی را به یک شکل اعادهی حیثیت کند. راحت پشت سر مردم حرف بزنیم، راحت غیبت کنیم، هر کس که باشد (این خیلی بد است).
لذا میفرماید: «وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لَایَدَعُهُ فَالْمُدَایَنَهُ بَیْنَ العِبَاد»، آنچه که به گردن او از حقّ النّاس است. آدرس حدیث، جامع السّعادات، جلد ۲، صفحهی ۲۴ است.
روایت بعدی از صادق آل محمّد (علیهم صلوات الله أجمعین)، ذیل آیهی چهارم سورهی مبارکهی فجر است، «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ». میگوید: خدا در کمینگاه نشسته است، در کمین است که فوری مچ شما را بگیرد (شما را رسوا کند)، حواس خود را جمع کنید. در ذیل این آیه روایتی از حضرت صادق (علیه السّلام) نقل شده است: «قَنْطَرَهٌ عَلَى الصِّرَاطِ لَا یَجُوزُهَا عَبْدٌ بِمَظْلِمَهٍ».[۲] نکتهی خیلی مهمّی است. میگوید یک ایستگاه و بازرسی در صراط وجود دارد ـ در راهی که میخواهید بروید و به بهشت برسید ـ بندهی خدایی که مظلمه بر گردن او است مجوّز ندارد از این ایستگاه بگذرد. باید مواظب باشیم، در محلّ آن قنطره جلوی ما را میگیرند. مواظب باشیم.
قدیمیها به اصطلاح میگویند سر پل هستی؟ مواظب باشیم. پل صراط پلی است که به بندهی خدایی گفته بودند از کارد برّندهتر است و از مو باریکتر است. گفته بود پس بگویید پلی نیست. باید خود ما پل را بزنیم، اگر درست زدیم درست عبور میکنیم، و الّا در جهنّم سقوط میکنیم. باز از حضرت صادق آل محمّد (صلّی الله علیه و آله) روایت شده، این روایت خیلی روایت زیبایی است.
– منظور از پل صراط چیست؟ پلی وجود ندارد.
– بله. صراط که وجود دارد، صراط یعنی آن مسیری که باید بگذریم و طی کنیم تا به بهشت برسیم، به مقصد خود برسیم. این صراط به گونهای است که باید از یک معبری از آن عبور کنیم.
به یاد آوردم زمان جنگ وقتی ما عملیات میکردیم، وقتی از خاکریز خود به آن طرف میرفتیم، قبل از اینکه به خاکریز عراقیها برسیم یک راهی بود که ما برویم، منتها این راه پر از مین بود. یک معبر باید ایجاد میکردند تا از این میدان مین عبور میکردیم. آقایانی که جبهه بودند میدانند چطور است. عبور از این معبر خیلی سخت بود. معبر را میزدند، امّا بستگی به وضعیّت محیط داشت. اینکه آرامش بود؟ آرامش نبود؟ تخریبچیها میتوانستند همهی مینها را خنثی کنند یا نه؟
از معبر که میخواستید عبور کنید کافی بود یک لحظه غفلت کنید، پای خود را کمی اینطرفتر بگذارید، یک مین منفجر میشد و معبر هم گم میشد. چون معبر را یک نخ میکشیدند (تا راه مشخّص باشد) و از آن عبور میکردیم. برای شما به عنوان تمثیل عرض میکنیم.
این راهی که ما میخواهیم برویم راهی نیست که بشود راحت از آن عبور کرد. راهی است که باید یک معبری در آن برای انسان ایجاد شود. به آن پل صراط میگویند. باید از این معبر عبور کنیم، معبر را هم باید خود شما درست کنید. باید معبری درست کنیم که آتشفشانها انسان را درنیابند.
هر چه اعمال انسان عالیتر باشد این معبر برای او وسیعتر است. ما باید گناهان را درو کنیم، یعنی گناهان را انجام ندهیم. اگر انجام ندادیم مثل خنثی کنندههای مین که زرهی بودند، مینها را نابود میکردند و جلو میرفتند، همه راحت از پل صراط عبور میکردیم. باید اینطور برویم.
– پل صراط از روی جهنّم عبور نمیکند؟
– میگویند روی جهنّم است.
بدترین ظلم، ظلم در حقّ بیپناهان
«مَا مِنْ مَظْلِمَهٍ أَشَدَّ مِنْ مَظْلِمَهٍ لَا یَجِدُ صَاحِبُهَا عَلَیْهَا عَوْناً إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ».[۳] به این خوب دقّت کنیم، همهی ما باید دقّت کنیم، این روایت خیلی روایت مهمّی است. میفرماید: هیچ ظلمی بدتر و سختتر از ظلمی نیست که به کسی ظلم کنید هیچ دادرسی غیر از خدا نداشته باشد. فکر نکنید این شخص کسی را ندارد، چون اگر کسی برادر، خواهر، شوهر، کسی را داشته باشد که کمک او باشد، آن کمک کننده جلوی شما میایستد و نمیگذارد ظلم کنید. خدا هم میگوید اجازه بدهید با خود کلنجار بروند بالاخره صلح میشود. امّا کسی که هیچ کس را ندارد، شما به او ظلم کنید و او فقط خدا را صدا بزند، بعد برای آن ظالم مجازات خیلی سخت خواهد بود.
«مَا مِنْ مَظْلِمَهٍ أَشَدَّ»، سختتر، «مِنْ مَظْلِمَهٍ لَا یَجِدُ» صاحب آن مظلمه «عَلَیْهَا»، «عَوْناً إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ»، هیچ کمکی غیر از خدا ندارد. آدرس این روایت «جامع السّعادات»، جلد ۲، صفحهی ۲۴ است.
یک روایت دیگری هم آمده است: «مَنْ أَکَلَ مَالَ أَخِیهِ ظُلْماً وَ لَمْ یَرُدَّهُ إِلَیْهِ أَکَلَ جَذْوَهً مِنَ النَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ»،[۴] میگوید کسی که مال برادر خود را از روی ظلم و ستم بخورد… من تجربه کردهام، یک مرتبه ما یک وسیلهای از یک آقایی خریدیم، وسیلهی کار بود. این کار نمیکرد. با اخوی خود و یک بندهی خدای دیگر شریکی خریده بودیم، وقتی میخواست کار کند فوراً خراب میشد. اخوی ما (در نهایت) رفت و آن را فروخت.
وقتی (دستگاه را به ما) فروخت، رفتند سند آن را بزنند، ما هم دنبال آنها به دفترخانه رفتیم. آن کسی که آمد سند را بزند ـ هنوز سند به نام ما نشده بود ـ من از او سؤال کردم: خدایی این دستگاهی که شما به ما فروختید چه مشکلی دارد؟ چرا نان بیرون نمیدهد؟ چرا درست کار نمیکند؟ گفت: نه، کار میکند. گفتم: چرا، یک مشکلی دارد. گفت: نصف این دستگاه برای برادر من بود، برادر من مرد، من از وارثهای او، پسرها و دخترهای او ـ سه فرزند داشت ـ و خانم او خریدم. گفتم: با چه قیمتی خریدی؟ گفت: به قیمتی که خود من گفتم. گفتم: سر آنها کلاه گذاشتی؟! به گریه افتاد، گفت: بله. این تأثیر داشت. بعد گفتیم که بچّههای خانوادهی فروشنده را راضی کردند، گفتیم قضیّه این است.
بنده خدایی که دستگاه را از برادر ما خرید، ۱۵ سال بعد از او پرسیدم، گفت: حاجی، فقط کار کردیم و از آن نان درآوردیم. این خیلی مهم است.
کسی که مال برادر خود را ـاین برادر برادرِ واقعی هم بود، رَحِمی بودـ با ظلم بخورد، یعنی از روی ظلم و ستم آن مال را بخورد. «وَ لَمْ یَرُدَّهُ إِلَیْهِ»، به او رد نکند. میفرماید: روز قیامت پارهای از آتش را میخورد، «أَکَلَ جَذْوَهً مِنَ النَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَه». باید مواظب باشیم، عذاب آن سخت است. نگوییم اشکالی ندارد، توجیه نکنیم، مواظب باشیم.
ما طلبهها در کارهای مالی در مضیقه هستیم، راه ما سخت است. توجیه نکنیم و مال مردم را نخوریم. یک بنده خدایی گفت: در کاروان پیش آقایی رفتم ـمقلّد آیت الله مکارم بودمـ حساب مال خود را کردم. حساب کرد اینقدر بدهکار هستی، ما هم پول را همراه خود بردیم و دادیم.
بعد خیلی به ما سخت گذشت، چون دیگر پولی نداشتیم میخواستیم سوغاتی بخریم، در سفر بودیم. به دفتر آقای مکارم رفتیم، پرسیدیم چنین قضیّهای است. گفتند یک قسمت را درست دادهاید، ولی به قسمت دیگر اصلاً خمس تعلّق نمیگرفت. میگفت خوشحال شدیم، دیدیم این آقا اشتباه کرده است، گفتیم بقیّهی پول را پس میگیریم. آمدیم و به آن آقا گفتیم: پولی که شما از ما گرفتید ما از دفتر آیت الله پرسیدیم، اینطور فرمودند. آن آقا گفت: شیطان در جلد تو وارد شده است؟! چه کسی گفته پول مردم را زیادی بگیری؟
همهی مراجع گفتهاند شما (طلبهها) که حساب و کتاب وجوهات مردم را میکنید، باید دقیق این کار را انجام بدهید. و الّا این کار را انجام ندهید، اگر بلد نیستید این کار را انجام ندهید. اگر زیادتر بگیرید ضامن هستید. این ضمانت در صورتی است که شما سهوی زیاد بگیرید. اگر خدای ناکرده در این امر اجحاف کنیم، همان «ظُلماً» میشود. مواظب باشید. برای چه بگیریم؟ فرض کنیم یک بخشی هم به ما برسد، زندگی ما را تأمین میکند؟ راه خیلی راه مقدّسی است، امّا ما در مضیقه هستیم، باید مواظب باشیم به مال مردم یا چیزی که در دست ما امانت است یک وقت خیانت نکنیم، هیچ توجیهی ندارد.
روایت دیگری در «کافی» نقل شده است، در «جامع السّعادات» هم به آدرس قبلی آمده است. این هم از حضرت صادق آل محمّد (صلوات الله علیهم أجمعین) است. میفرماید: «أَمَا إِنَّ الْمَظْلُومَ یَأْخُذُ مِنْ دِینِ الظَّالِمِ أَکْثَرَ مِمَّا یَأْخُذُ الظَّالِمُ مِنْ مَالِ الْمَظْلُومِ».[۵] مواظب باشید که به قول قدیمیها دست صبح و عصر است. اگر مال کسی را از روی ظلم خوردید، از مال شما بیشتر میخورند.
یا در روایت دیگری فرمود: «مَنْ یَفْعَلِ الشَّرَّ بِالنَّاسِ فَلَا یُنْکِرِ الشَّرَّ إِذَا فُعِلَ بِهِ».[۶] کسی که به مردم بدی کند، نباید اکراه داشته باشد از اینکه به او بدی کنند.
آقایی در راه که میرفت چشم او به خانمی افتاد، کمی لذّت برد، دل او کمی لرزید. رفت به خانهی خود رسید، دید خانم او لب جوی آب نشسته و لباسها را میشوید، یک آقایی هم سبیل در رفته آن طرف جوی نشسته و دارد خانم او را نگاه میکند! کمی به خود آمد، خود او هم یک نگاهی کرده بود. صبر کرد، بعد به آن آقا گفت: ما یک لحظه نگاه کردیم، تو هم بلند شو و برو!
این را بدانید، اگر خیانتی به مال یا ناموس یا عِرض و آبروی کسی کردید و همان بلا به سر خود شما آمد، ناراحت نشوید، اکراه نداشته باشید از اینکه به سر خود شما بیاید.
بعد میفرماید: «أَمَا إِنَّهُ إِنَّمَا یَحْصُدُ ابْنُ آدَمَ»، بنی آدم درو میکند «مَا یَزْرَعُ»، هر چه که زراعت میکند. هر چه بکاری همان را درو میکنی، این را قدیمیها هم گفتهاند. «وَ لَیْسَ یَحْصُدُ أَحَدٌ مِنَ الْمُرِّ حُلْواً»، از تلخی کسی شیرینی درو نمیکند. برعکس آن هم هست، کسی از شیرینی تلخی درو نمیکند. گندم از گندم بروید جو ز جو، هر چه بکاری همان را درو میکنی، همان را برداشت میکنی. مواظب باشید.
آیهی سورهی مبارکهی زلزال میفرماید: «یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِیُرَوْا أَعْمالَهُمْ».[۷] نکتهی آیه این است که «لِیُرَوْا أَعْمالَهُمْ»، یعنی میخواهند اعمال خود را رؤیت کنند. روز قیامت این روز است (که اعمال خود را رؤیت میکنند). «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ». هر چه بکاری همان را میبینی. رؤیت یعنی اینکه آن را لمس میکنی، حس میکنی.
روایت بعدی، در آدرس قبلی «جامع السّعادات» همین روایت نقل شده است. از حضرت صادق (علیه الصّلاه و السّلام) نقل شده است که: «مَنْ ظَلَمَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِ مَنْ یَظْلِمُهُ».[۸] میفرماید: کسی که ظلم کند، خدا بر او مسلّط میکند کسی را که به او ظلم کرده است. یعنی مظلوم را بر ظالم مسلّط میکند. «أوْ عَلَى عَقِبِهِ»، یا مظلوم را بر فرزند ظالم مسلّط میکند. «أوْ عَلَى عَقِبِ عَقِبِهِ»، یا مظلوم را بر فرزندِ فرزند ظالم مسلّط میکند، بر نوادگان او مسلّط میکند.
«قُلْتُ»، این نکته مهم است، خوب گوش کنید. «هُوَ یَظْلِمُ فَیُسَلِّطُ اللَّهُ عَلَى عَقِبِهِ»، ظالم است که ظلم میکند، خدا مظلوم را بر فرزند ظالم یا فرزند فرزندِ ظالم مسلّط میکند؟! «فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِیداً». نکتهی آیه این است که «لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ»، بترسید بر آنها که به سر آنها (فرزند و نوادگان) خواهد آمد. اگر بر سر خود تو که ظلم کردهای نیاید، بر سر آنها (فرزندان تو و نوادگان تو) خواهد آمد.
این با آیهی «أَلاَّ تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى»[۹] «وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى»[۱۰] چطور جمع میشود؟ سه جواب دادهاند، میگویم، اگر لازم شد بیشتر توضیح خواهیم داد. چرا به فرزندان و نوادگان برمیگردد؟ میفرمایند: یکی به جهت اینکه فایدهی ظلم به آنها رسیده است. فایدهی ظلم به آنها رسیده، باید مظلمهی آن را هم تحمّل کنند.
دومین جواب این است که راضی به فعل پدران باشند. بالاخره بودهاند و دیدهاند پدران آنها ظلم میکنند، راضی به ظلم پدر میشوند. حالا که راضی هستند، راضی، با کسی که مباشر است یکی حساب میشود. لذا اینجا باید مکافات عمل پدر را تحمّل کنند.
سومین جواب این است که خود فرزند هم مثل پدران ظالم خود شده است. اقتدا به سنّت پدر و آباء و اجداد خود میکند. به این جهت است که اینجا دیگر مصداق «وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى» نمیشود.
[۱]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۳۳۱، ح ۱، وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۵۲٫
[۲]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۳۳۱، وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۴۷٫
[۳]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۳۳۱، ح ۴، وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۴۶٫
[۴]– همان، ص ۳۳۳٫
[۵]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۳۳۴، ح ۲۲، وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۴۹، ح ۹٫
[۶]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۳۳۴٫
[۷]– سورهی زلزله، آیه ۶٫
[۸]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۲، ص ۳۳۲، ح ۱۳، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۲، ص ۹۸٫
[۹]– سورهی نجم، آیه ۳۸٫
[۱۰]– سورهی فاطر، آیه ۱۸، سورهی زمر، آیه ۷٫
بازدیدها: 9
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.