تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۶ و ۷ جلسه ۲۰ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۲۰ جلسه شرح ویژگیهای کافران بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (۶) خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَهٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۶ و ۷ جلسه ۲۰
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۲۰ جلسه شرح ویژگیهای کافران
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (۶) خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَهٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ (۷)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
بىتردید کسانى که [به خدا و آیاتش] کافر شدند براى آنان یکسان است چه [از عذاب] بیمشان دهى یا بیمشان ندهى، ایمان نمىآورند. (۶) خدا [به کیفر کفرشان] بر دلها و گوشهایشان مُهرِ [تیرهبختى] نهاده، و بر چشمهایشان پردهاى [از تاریکى است که فروغ هدایت را نمىبینند]، و براى آنان عذابى بزرگ است. (۷)
—————————————–
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعِینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اللَّعْنَهُ الدّائِمَهُ عَلیَ اَعْدائِهِمْ مِنَ اْلآنِ اِلی قیامِ یَوْمِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (۶) خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَهٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ (۷)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
بىتردید کسانى که [به خدا و آیاتش] کافر شدند براى آنان یکسان است چه [از عذاب] بیمشان دهى یا بیمشان ندهى، ایمان نمىآورند. (۶) خدا [به کیفر کفرشان] بر دلها و گوشهایشان مُهرِ [تیرهبختى] نهاده، و بر چشمهایشان پردهاى [از تاریکى است که فروغ هدایت را نمىبینند]، و براى آنان عذابى بزرگ است. (۷)
در آیات انذاری و آنچه که انذارهای قرآنی آنها را نامیدیم، مباحثی را دنبال میکردیم. چند آیه در این باب است که من عرض میکنم و پروندهی این بحث را میبندیم گرچه بحث، بحثی است که سزاوار است در بقیّهی ادلّه هم دنبال شود. بحث روایات را خود دنبال کنید تا إنشاءالله به یک نتیجهی خوبی برسید.
در سورهی مبارکهی مؤمنون، میفرماید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم * قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَیْنا شِقْوَتُنا وَ کُنَّا قَوْماً ضالِّینَ * رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ * قالَ اخْسَؤُا فیها وَ لا تُکَلِّمُونِ»[۱] در این آیه اهل جهنّم، اهل اصحاب آتش ندا بر میآورند، میگویند «رَبَّنا» پروردگار ما! «غَلَبَتْ عَلَیْنا شِقْوَتُنا» اعمال زشت ما بر ما چیره شد، شقاوت بر ما چیره شد. «وَ کُنَّا قَوْماً ضالِّینَ» ما هم یک قومی بودیم که گمراه بودیم، ضلالت داشتیم. «رَبَّنا أَخْرِجْنا» پروردگارا ما را از این آتش خارج کن، «فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ» اگر دوباره ما طغیان و خطا کردیم، آن وقت ما را ظالم بشمار.
«قالَ اخْسَؤُا فیها وَ لا تُکَلِّمُونِ» خداوند میفرماید: ساکت باشید و حرف نزنید، (به قول ما خفه شوید) چون راه و گریزگاه دیگری برای آنجا نیست. این انذار مهمی برای بندگان در این دنیا است که دیگر در آتش جهنّم راهی برای خلاص شدن وجود ندارد.
قرآن این هشدارها را به ما میدهد و ما هم باید آنها را دقّت کنیم و برای مردم هم حتماً بگوییم که آیاتی را در قرآن داریم که اینگونه بیان میکنند. روز قیامت در آتش جهنّم کسی نمیتواند خلاص شود، راهی ندارد یا مثل همان آیهی سورهی جاثیه که فرمود: «وَ ما لَکُمْ مِنْ ناصِرینَ»[۲] یعنی هیچ گونه کمک کننده و یاری کننده بر شما نیست. اینها را باید خوب دقّت داشته باشیم.
با کلمات تند هم بیان میکند: «قالَ اخْسَؤُا»[۳] یعنی ساکت باشید، حرف نزنید. ما در این حد را آنجا دقّت کنیم، در این حد کسی میتواند چنین درخواستی داشته باشد منتها درخواستی است که مردود است و هیچ وقت مستجاب نیست، آنجا جای مکافات است.
«قالَ اخْسَؤُا فیها وَ لا تُکَلِّمُونِ» حرف هم نزنید، سخن نگویید. مرحوم آیت الله طیّب داخل پرانتز کلمهی (خفه شوید) را هم نوشته است. نوشته است صاحب خدایی که فرمودند: ساکت شوید (خفه شوید). منظور از «وَ لا تُکَلِّمُونِ» این است که با من حرف نزنید، یعنی خطاب با من صحبت نکنید. آنها «رَبَّنَا» میگویند منتها قبلاً «رَبَّنَا» را داشتیم، یعنی اینها را هم نگویید.
سورهی مبارکهی غافر میفرماید: «وَ قالَ الَّذینَ فِی النَّارِ لِخَزَنَهِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکُمْ یُخَفِّفْ عَنَّا یَوْماً مِنَ الْعَذابِِ»[۴] اهل جهنّم به خزانهدارهای جهنّم خطاب میکنند که «ادْعُوا رَبَّکُمْ» از خدای خود بخواهید «یُخَفِّفْ عَنَّا» بر ما تخفیف بدهد «یَوْماً مِنَ الْعَذاب» یک روز از این عذاب را. اینجا روز که میگویند از جهت تعبیر زمانی است، یعنی یک مدّتی آتش را بر ما خاموش کنند.
«قالُوا أَ وَ لَمْ تَکُ تَأْتیکُمْ رُسُلُکُمْ بِالْبَیِّناتِ»[۵] خزانهدارهای جهنّم به اهل جهنّم خطاب میکنند، میگویند آیا پیامبران را با بیّنات برای شما نفرستادیم؟ «قالُوا بَلى» چرا آمد. «قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْکافِرینَ إِلاَّ فی ضَلالٍ» یعنی آن روز برای شما بیّنه نیامد؟ کتاب نیاوردند؟ پیامبران نیامدند؟ میگویند: چرا آمدند. «قالُوا بَلى» یعنی با تمام وجود هم آگاهی دارند، این داعی بر این است که در این دنیا میدانیم که بر ما چه میگذرد.
همان آیهی سورهی مبارکهی قیامت: «بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصیرَهٌ»[۶] یعنی همهی انسانها میدانند چه کار کردند «وَ لَوْ أَلْقى مَعاذیرَهُ»[۷] عذر میآوریم، عذرتراشی میکنیم که این فایدهای ندارد، خود میدانیم چه کار کردیم. اینجا هم همهی اهل جهنّم میگویند چرا پیامبران آمدند، بیّنه آوردند، کتاب آوردند، امّا ما گوش نکردیم.
«قالُوا فَادْعُوا»[۸] پس خود را دعا کنید «وَ ما دُعاءُ الْکافِرینَ إِلاَّ فی ضَلالُ» دعا و سر و صدای شما در جهنّم هیچ فایدهای ندارد. میگوید دعای کافرین نیست مگر در تباهی. اینجا ضلال منظور تباهی است. یعنی چیزی که به هیچ جا راهی ندارد. در تعبیر در دعا یعنی اجابت ندارد، یعنی کسی هیچ اجابت و پاسخی در برابر دعاهای شما نمیدهد.
سورهی مبارکهی ملک، میفرماید: «کُلَّما أُلْقِیَ فیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذیرٌ»[۹] هر از گاهی خازنان جهنّم، خزینهدارهای جهنّم گروهی را به جهنّم وارد میکنند، آنها را به دوزخ میافکنند. خازنان جهنّم از آنها سؤال میکنند که آیا کسی نبود شما را انذار کند؟ نذیر یعنی کسی که شما را انذار کند- فعیل اینجا به معنای اسم فاعل است. صفت مشبه به معنای اسم فاعل است- آیا کسی نبود که شما را انذار کند، (نذیر یعنی منذر) «قالُوا بَلى»[۱۰] چرا منذر بود «قَدْ جاءَنا نَذیرٌ» با «قَد» هم میگویند، «جَاءَ» هم میگویند که فعل ماضی است یعنی این امر محقّق شده است، نذیر برای ما آمده است.
«فَکَذَّبْنا» امّا ما آنها را تکذیب کردیم یعنی گفتیم شما دروغ میگویید. «وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ» و ما اینطور گفتیم که خدا هیچ کسی را نازل نکرده است، هیچ حرفی را نزده است. این چیزی است که الآن در جامعه همهی ما مسئول هستیم که مردم را انذار کنیم، عواقب عمل آنها را بگوییم که چه خبر است. حالا اینجا در عذابهای اخروی و حتّی در مکافاتهای دنیوی آنها را بترسانیم که به خود بیایند.
الآن فساد خصوصاً در جامعه بسیار گسترش پیدا کرده است. فسادهای اقتصادی که بیشتر است، اصلاً برای مسائل اقتصادی توجیهاتی میکنند که قبلاً نظیر نداشته است. همهی ما مسئول هستیم که مردم را انذار کنیم، آنها را بترسانیم.
- در این مقطع از زمان باید چه کار کرد؟
– همین کاری که قرآن میگوید، همان کاری که ما به دوش گرفتیم. ما مسئول نیستیم که همهی مردم را بهشتی کنیم، ما مسئول هستیم بر اینکه مردم را از مکافاتها و عذابهای اخروی، برزخی، دنیوی انذار کنیم. بالاخره شما ده نفر را انذار کردید، ممکن است یکی به خود بیاید و از طغیان در گناه کوتاهی کند و عمل خود را اصلاح کند؛ همانطور که در بشارت باید این کار را کرد.
در بشارت شما یک آثار نماز را برای مؤمن بگویید که چه اثرهای خوبی دارد تا بشارت در آنها اثر کند و سمت و سوی معروفات بیایند، سمت نماز و روزه بیایند، سمت کارهای خوب بیایند. همهی ما مسئول هستیم. ما آخوندها، ما روحانیّون، ما طلبهها مسئول انذار و تبشیر در جامعه هستیم. اینکه برخی از ما لباس نمیپوشیم برای اینکه کسی نگوید شما چه کاره هستید، تاکسی خوب ما را سوار کنند و فحش ندهند، اینها عواقب دارد، ما مسئول هستیم.
- منتها برخی لباس خود را در میآورند.
– حالا برخی هم که در میآورند، یک جا باید در بیاورند. مثلاً من میخواهم بچّهی خود را به پارک ببرم، نمیتوانم با عمامه کنار سرسره بایستم و بچّهی خود را سر بدهم، نمیتوانم به بچّهی خود بگویم خودت برو، دوست دارد با پدرش برود. یک وقت لازم است که یک ساعتی لباس را در بیاوریم.
– آنکه شما میگویید فرق میکند. یک وقت لازم است یک جا لباس را در بیاوریم، امّا آن جاهایی که لباس باید پوشیده شود، آدم باید معمّم شود و حواس خود را جمع کند که مسئولیّت را رها نکند. ما همه جا مسئول حیثیّت لباس خود هستیم، آن جایی که باید حیثیّت لباس را حفظ کنیم باید رعایت کرد. بله، یک وقت آقایی است که به جایی نمیرود که شأنیّت آخوندی نیست، ما همیشه میپوشیم. تکلیف بچّههایش را هم خود میداند، امّا اعتقاد من این است که باید لباس خود را بپوشیم الّا آن جاهایی که شأنیّت لباس، زیر سؤال نرود؛ آنجا که شأنیّت لباس زیر سؤال برود نباید پوشید.
حالا میخواهید در بیابان رانندگی کنید، حالا شما عمامه بگذارید و تنها به بیابان بروید، ممکن است شما را اذیّت کنند. رانندگی کردن در بیابان که برای شما اثر انذار و تبشیر ندارد، لباس خود را در آورید و داخل ماشین بگذارید، با لباس شخصی پشت ماشین بشین که راحت رانندگی کنی و مشکلی برای شما ایجاد نکنند؛ چون ممکن است یک وقت کسی شما را اذیّت کند.
در جنگ تحمیلی سال آخر جنگ بود، ما یک روحانی بسیار خوبی به نام آقای احمدرضا آقا کوچکیان داشتیم. از اهواز میخواستند با ماشین به آبادان بروند، زمان جنگ بود، به صرف اینکه این آقا عمامه به سر داشت، او را ترور کردند. ولی اینکه ما اصلاً لباس نپوشیم، با لباس شخصی تردد کنیم و نماد روحانیّت در ما دیده نشود، این کار برای ما مسئولیّت دارد.
همهی ما نسبت به انذار و تبشیر –به خصوص دربارهی بحث انذار- باید توجّه داشته باشیم تا مردم یک مقداری از گناه کردن، فسادهای اخلاقی، فسادهای اقتصادی، فسادهای اجتماعی خود را دور کنند.
در سورهی مبارکهی ابراهیم «سَواءٌ عَلَیْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحیصٌ»[۱۱] به اهل جهنّم خطاب میشود که برای ما مساوی است که شما جزع و فزع (بیتابی) بکنید یا نکنید یا صبر کنید «أَمْ صَبَرْنا» که ما شکیبایی کنیم تا راه چاره و گریزی برای شما باشد، اینگونه نیست. حواس خود را جمع کنید.
خدا مرحوم شیخ مهدی مظاهری را رحمت کند، ایشان کنار صندوق قرض الحسنه مینشست، مردم فقیر میآمدند و ایشان به آنها پول میداد، بعضی وقتها پولها تمام میشد، وقتی یک نفر میآمد، مرحوم میگفت: دیگر چیزی نیست. حالا اینجا هم قرآن به ما خطاب میکند که اگر در جهنّم رفتید، جزع و فزع کنید یا نکنید، راه و گریزگاهی برای شما وجود ندارد. اگر کسی درون جهنّم رفت دیگر باید بسوزد.
در تعبیرات نهج البلاغه داریم آتش که روشن میشود، بعضی از قسمتهای خود بدن جاهای دیگر را میسوزاند. به عنوان مثال به تعبیر عامه، خود دست و پا هیزم میشود و بدن را میسوزاند.
- پس اینکه میگویند بعضی از افراد به جهنّم میروند ولی نمیسوزند، مثل حاتم طایی که در روایات داریم.
- این را نمیدانم، اینکه کسی به جهنّم وارد شود و نسوزد را نمیدانم، مثل این است که کسی به دریا برود و تر نشود. آن خصلتهای خوب مردم است و اخلاقیّات خاصّی که بعضی داشتند، ثمرات آن را در همین دنیا هم دیدند. دختر حاتم وقتی در بین اسرا بود، باعث شد که پیغمبر دستور داد که آنها را آزاد کردند. به هر حال، یک کسی مثل حاتم طایی آیا به جهنّم میرود یا نمیرود؟
– کافر بوده است.
– نمیدانم کافر به معنای حقیقی بوده است یا خیر. چون کافر به معنای حقیقی و لغوی اگر باشد خواهد رفت. «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ»[۱۲]؛ «وَ ما کُنَّا مُعَذِّبینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولا»[۱۳] خدا کسی را به جهنّم خواهد برد که متلبّس به کفر شود. یعنی لباس کفر بر تن کند. این کفری که معنا کردیم و جلسات متعدّد روی آن صحبت کردیم، روشن است. حالا بسیاری از زمانها افرادی بودند که واقعاً کافر نبودند. غافل بودند، قاصر بودند، حجّت بر آنها تمام نشده، و الّا اگر حجّت بر آنها میرسید، ممکن بود که مؤمن شوند، ایمان بیاورند.
«سَواءٌ عَلَیْنا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحیصٌ»[۱۴]، راه گریزی برای آنها وجود ندارد. قرآن تمام این هشدارها را به ما میدهد و این آیات انذارهای بسیار بزرگی است که مواظب باشیم کار به جایی نرسد که به جهنّم برسیم، اگر به جهنّم رسیدیم، راهی برای خروج نیست.
جهنّم به معنای خلود است، جهنّم واقعی، برای کسی که جهنّمی شد، خلود به همراه دارد.
- برای همه اینطور نیست.
– آنچه که اصل است، بر این مطلب استوار است. موارد دیگر استثنا است و بعداً به بحث آن خواهیم رسید.
– مطلبی وجود دارد که خداوند هر شب در ماه رمضان هزاران نفر را از جهنّم آزاد میکند.
– خداوند این کار را به لطف و رحمت خود انجام میدهد و الّا جهنّم کسی را خلاص نمیکند. تعبیراتی که در آیات و روایات هم وجود دارد حاکی از این است که کسانی که اصحاب النّار شدند، مالک آتش شدند، آنها دیگر جزء آتش هستند، عجین با آتش میشوند.
- حالا قرآن قطعیّات را گفته است، انذارهای قرآنی قطعیها را میگوید.
– نه، آنها هنوز جهنّم نرفتند، آنها هنوز پای میز محاکمه هستند، آیا به جهنّم میرسند یا نمیرسند؟ بالاخره پرونده را بررسی میکنند، ممکن است یک موردی هم پیدا شود که آن را تبدیل به یک لایحه کنند تا مورد شفاعت اهل بیت قرار بگیرد.
بالاخره شخص یک خصوصیّتی دارد، یک کار خوبی هم کرده است اهل نجات میشود، امّا اگر که پای میز مُهر شد که به جهنّم برود، دیگر دیوان عالی کشور هم نمیتواند رأی را بشکند، دیگر به جهنّم رسیده است و باید آنجا بسوزد. امّا اگر که در بررسی پروندهی او یک نقطهی مثبتی مشاهده شد و او مورد شفاعت اهل بیت و قرآن قرار گرفت دیگر به جهنّم نمیرود. خدا إنشاءالله همهی ما را از شفاعت قرآن و اهل بیت بینصیب نگرداند.
«وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّد…».
[۱]– سورهی مؤمنون، آیات ۱۰۶ تا ۱۰۸٫
[۲]– سورهی جاثیه، آیه ۳۴٫
[۳]– سورهی مؤمنون ،آیه ۱۰۸٫
[۴]– سورهی غافر، آیه ۴۹٫
[۵]– همان، ایه ۵۰٫
[۶]– سورهی قیامه، آیه ۱۴٫
[۷]– همان، آیه ۱۵٫
[۸]– سورهی غافر، آیه ۵۰٫
[۹]– سورهی ملک، آیه ۸٫
[۱۰]– همان، ایه ۹٫
[۱۱]– سورهی مبارکهی ابراهیم، آیه ۲۱٫
[۱۲]– سورهی بقره، آیه ۶٫
[۱۳] – سورهی اسراء، آیه ۱۵٫
[۱۴]– سورهی مبارکهی ابراهیم، آیه ۲۱٫
بازدیدها: 2
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.