بىتردید کسانى که [به خدا و آیاتش] کافر شدند براى آنان یکسان است چه [از عذاب] بیمشان دهى یا بیمشان ندهى، ایمان نمىآورند. (۶) خدا [به کیفر کفرشان] بر دلها و گوشهایشان مُهرِ [تیرهبختى] نهاده، و بر چشمهایشان پردهاى [از تاریکى است که فروغ هدایت را نمىبینند]، و براى آنان عذابى بزرگ است. (۷)
بىتردید کسانى که [به خدا و آیاتش] کافر شدند براى آنان یکسان است چه [از عذاب] بیمشان دهى یا بیمشان ندهى، ایمان نمىآورند. (۶) خدا [به کیفر کفرشان] بر دلها و گوشهایشان مُهرِ [تیرهبختى] نهاده، و بر چشمهایشان پردهاى [از تاریکى است که فروغ هدایت را نمىبینند]، و براى آنان عذابى بزرگ است. (۷)
معنای لغوی و اصطلاحی کلمهی «کَفَرَ»
در آیهی ششم: «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُون»[۱] کلمهی کفر را معنا کردیم، «کَفَرَ» به معنای «سَتَرَ» و معنای لغوی کفر یعنی پوشاندن است، معنای اصطلاحی آن هم در قرآن در معانی نهگانهای که قبلاً خدمت شما عرض کردیم، در روایتی هم که در پنج معنای کلّی آن را بیان فرموده بود و در مقام دوم این بحث راجع به کلمات دیگر این آیه صحبت خواهیم کرد.
تفسیر کلمهی «إِنَّ»
یکی کلمهی «إِنَّ» که جملهی اسمیّه است که «إِنَّ» بر سر آن آ مده است و از حروف مشبه بالفعل است. «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا» که «الَّذینَ» اسم آن میشود و میدانید حروف مشبه بالفعل مبتدا را نصب میکنند و خبر را رفع میکنند و معنای تأکید و تحقّق ما بعد خود را دارند. آن وقت جمله فرق میکند، اگر کسی دقّت کند مثلاً اگر گفته بود «الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ» خیلی معنا و مراد آن فرق میکرد، تا آن جایی که «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا» بگوید.
آوردن کلمهی «إِنَّ» برای تأکید
در بحث منکر بودن کفّار
مرحوم طیّب میفرماید: مثل این است بگوییم «زیدٌ قائمٌ» یا بگوییم «أنَّ زیداً قائمٌ» خیلی فرق میکند، از نظر معنا به واسطهی همین زیادتی کلمهی «إِنَّ» در آن بیشتر است. لذا اینجا برای تأکید در بحث منکر بودن کفّار این بحث را میکند. لذا «إِنَّ» آمده است.
«الَّذینَ» اسم برای کلمهی «إِنَّ»
«الَّذینَ» که جمع مذکّر «الَّذی» است و اینجا در واقع اسم برای «إنَّ» است. «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا»، «کَفَرُوا» هم صله برای «الَّذینَ» است.
دو نوع ترکیب برای کلمهی «سواءٌ»
حالا «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ»، «سَواءٌ» را در اینجا دو نوع ترکیب میکنند: یکی اینکه «سَواءٌ» خبر شود، یکی «الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ» موصول و اسم میشود، همهی اینها هم مربوط به موصول است، «لا یُؤْمِنُون» خبر میشود. این بهتر است و تأکید آن در ترکیب دوم بیشتر است که «الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ». آن وقت این جملهی «سَواءٌ عَلَیْهِمْ» در این بین معترضه است، «لا یُؤْمِنُونَ» خبر برای «إِنَّ» میشود.
معنای کلمهی «سواءُ»
خود کلمهی «سَواء» هم به معنای برابر بودن، همانند بودن، دو چیز را که با یکدیگر میسنجیم، میبینیم هیچ فرقی در این طرف و آن طرف ندارد، انذار و عدم انذار است. حالا خود انذار را هم بعداً معلوم میکنیم. انذار و عدم انذار برای این افراد مساوی است یعنی چه انذار بشوند و چه انذار نشوند.
تفسیر کلمهی «لا یُؤْمِنُونَ»
«لا یُؤْمِنُونَ» هیچ وقت آنها ایمان نمیآورند، «لا یُؤْمِنُونَ» هم که مضارع منفی است، مضارع منفی دلالت بر استمرار عدم دارد، یعنی آنها هیچ گاه ایمان نخواهند آورد.
معنای کلمهی انذار
بحث کلمهی انذار را داریم که کلمهی انذار به معنای ترساندن است یعنی نشان دادن و بیان کردن عواقب عمل انسان است که به آن انذار کردن میگویند و در باب افعال هم است. حالا آنچه که مسلّم است و برای همهی پیامبران وظیفه بوده اینکه منذر هستند، آنها منذر هستند که حالا تحقیق اینکه چقدر کلمهی منذر یا انذار در قرآن آمده است را جلسهی بعد إنشاءالله خدمت شما عرض میکنیم.
تأکید قرآن بر کلمهی منذر
امّا در سورهی مبارکهی احزاب، خداوند خطاب به رسول اکرم فرمود: «إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً»[۲]آن وقت نذیر را اینجا از باب فعیل آورده است، به معنای اسم فاعلی که بر آن زیاد تأکید شده است. بیم کننده، بیم دهنده است، منتها بیم دهندهای که در آن زیاد تأکید شده است. یعنی همانطور که پیامبر در راستای رسالت خود حرکت میکند، مردم را از عواقب عمل خود و آنچه که در تمرّد از اوامر و نواهی الهی انجام میدهند، آنها را میترسانند.
بشارت دادن پیغمبر مقدّم بر انذار دادن
«إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً» که خود «إِنَّا» جملهی اسمیّه است، خود تأکید دارد، «إِنَّ» تأکید بر تأکید دارد، «أَرْسَلْناکَ» یعنی ما تو را به عنوان رسول برگزیدیم و در حالی فرستادیم که سه خصوصیّت در شما است «شَاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً» البتّه در آیات اگر دقّت کنید همیشه مبشر و منذر آمده است، مبشر بودن پیغمبر اوّل آمده است یعنی بشارت دهندگی پیامبر که مردم را به سمت خدا دعوت کند، آن وقت بشارت را اوّل میدهد یعنی پیامبر آنچه که از بهشت و از آنچه پاداش اعمال نیک را اوّل بیان میکند بعد منذر است. «نَذیراً» بعد میآید. وظیفهی مهمّهی اوّلیّهی پیامبران این بوده است.
وظایف مهم انبیاء و پیامبران الهی
دو نکته راجع به بحث وظایف پیامبران است که یکی آنچه که مشترک بین همهی پیامبران بوده دعوت به توحید است و آنچه که وظیفهی مهمّهی پیامبران و انبیاء نسبت به امّت و مردم است، بشارت دادن و بیم دهنده بودن آنها است یعنی ترساندن مردم و بشارت دادن و مژده دادن به مردم است. اینها از وظایف مهم انبیاء و پیامبران الهی است.
- معنای دیگر انذار را میتوانیم برحذر داشتن بگوییم.
دور شدن انسان از گناه با انذار دادن
– همین، چرا انذار میکنند؟ به خاطر این است. یعنی اثر انذار این است که انسان را دور میکند. شما میخواهید بچّه سمت آب جوش نرود، به سمت چراغ نرود، او را میترسانید برای اینکه بداند باید خود را دور کند. من به یاد دارم بخار نفتی داخل خانه داشتیم، بچّهی ما تازه راه افتاده بود، بیمحابا سمت بخاری و سمت گرما میرفت. من یک روز گفتم او را بترسانم. بچّه را نشاندم و دست او را سمت بخاری که داغ بود، بردم. تا جایی بردم که دیگر داشت دست او داغ میشد و دست خود را کشید. حالا وقتی انسان انذار شود مسلّم انسان از گناه دوری میکند، خود را برحذر میدارد. اثر انذار این است.
نکاتی راجع به مبشر و منذر بودن خدا
در سورهی مبارکهی نساء، آیه ۱۶۵ راجع به پیامبران فرمودند: «رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ»[۳]یعنی آنها را به سمت ثواب و اعمال نیک با بشارت دادن و مژده دادن بردند و با انذار آنها را از گناه و معصیت دور کردند. اینها نکاتی است که در بحث مبشر بودن و منذر بودن است.
مژدهی عذاب علیم برای کفّار
یا مثلاً در سورهی مبارکهی آل عمران فرمود: «فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ»[۴]اینجا حالا بشارت البتّه تناسبی با انذار ندارد، امّا اینجا میخواهد بگوید بدانید که اوضاع چه خبر است. آنچه که مژدگانی شما است عذاب علیم است. عذابی که درد آن درمان ندارد، دردناک است.
معنای مجاز گویی بشارت
اینجا گاهی میفرماید که اینطور است، بعضی وقتها عنایت و آنچه که مورد مجازگویی بشارت است را میآورد، ولی بشارت همیشه برای ثواب است. میگوید: «فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ» اینجا مجازگویی است، عنایت به معنای حقیقی آن نیست، چون مورد انذار اینجا در واقع استعمال میشود و بشارت معنا ندارد.
بشارت به عذاب
مواردی داریم که راجع به عذاب هم بشارت داده است، میخواهد بگوید خود ما در محاورات عرفی داریم، میگوییم گوارای وجودت باد، امّا در آنجایی میگوییم که طرف واقعاً تمرّد کرده است، آن وقت میخواهیم آن را بیش از حد مورد انذار قرار بدهیم.
آوردن کلمهی بشارت برای تأکید بر انذار
یا «مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ»[۵] چنین تعبیراتی را در قرآن داریم، نمیخواهد بشارت بدهد، چون معنای بشارت برای جایی که محل انذار است بشارت نیست، امّا برای تأکید مطلب جایی که باید انذار کنند بشارت میآورند، روی این جهت و قرینه بر این است. خود ما میگوییم این عذاب گوارای وجودت باشد. گوارای وجودت باشد گوارا که نیست، این برای او عذاب است، امّا باید ذائقهی آنها به این عملی که انجام دادند، به عذاب هم مزیّن شود و آنچه را که انجام دادند بچشند. پس بنابراین انذار گاهی اوقات به کلمهی بشارت گفته شده است.
معنای حقیقی کلمهی بشارت
آنچه که در معنای حقیقی خود بشارت و تبشیر هم در اخبار و هم در قرآن نسبت به ثواب و منافع و فواید اعمال صالحه است. یعنی آنچه که اعمال صالحهی انسان نسبت به ثمرات و فواید آن و منافعی که برای آن عاملین و برای آن صالحهایی که انجام دادند، است را بشارت میدهند.
نداشتن ایمان در وجود کفّار
«إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُون»[۶]این راجع به کلمهی انذار در این بحث بود. کلمهی «لا یُؤْمِنُون» را هم عرض کردیم. خود کلمهی ایمان و آنچه که قبلاً بحث شده است، اینکه ایمانسازی نمیکنند، ایمانسازی که هیچ، اصلاً ایمان ندارند. اصلاً امنیّت ندارند، دیگر امنیّتسازی به طریق اولی است. یعنی وقتی که آنها «لا یُؤْمِنُون» باشند یعنی هیچ چیزی از ایمان در وجود آنها نخواهد بود.
ترکیب کلمهی «لا یُؤْمِنُون»
«لا یُؤْمِنُون» هم عرض کردیم در بهترین ترکیبی که انجام شده اینکه «لا یُؤْمِنُون» خبر برای «إِنَّ» باشد. این لب مطالبی بود که راجع به کلمهی انذار و کفر و «لا یُؤْمِنُون» داریم تا به آیهی هفتم برسیم که «خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَهٌ»[۷] فردا إنشاءالله ادامه میدهیم.