تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱ تا ۵ جلسه ۳۲ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۴۱ جلسه شرح ویژگیهای مُتَّقین بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الم (۱)ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ (۲) الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (۳) وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱ تا ۵ جلسه ۳۲
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۴۱ جلسه شرح ویژگیهای مُتَّقین
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (بزرگ است خداوندى که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده). (۱) آن کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است. (۲) (پرهیزکاران) کسانى هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان مىآورند؛ و نماز را برپا مىدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبى که به آنان روزى دادهایم، انفاق مىکنند. (۳) و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان مىآورند؛ و به رستاخیز یقین دارند. (۴)آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند. (۵)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیات ۱ تا ۵
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الم (۱)ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ (۲) الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (۳) وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ (۴) أُولئِکَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۵) [۱]
بحث ما در آیهی شریفهی «الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»[۲] تا به «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» رسید و امروز نکتهای به نظرم رسید، میخواهم آن را عرض کنم که کلمهی «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» و کلمهی رزق به صورت سؤال است: آیا همانطور که خداوند فرموده است رزق بر گردن خداوند است و حق مخلوق را بر خود قرار داد که رزق او را تأمین کند، آیا ارسال کتب و بعث رسل جزء رزق است یا نیست؟ آنچه که مسلّم است اینکه رزق اعم از مادی و معنوی است و آنچه هم به عنوان صغرای مطلب باید بگوییم این است ارسال کتب و بعث رسل از ارزاق خداوند است که برای عباد معنوی است.
پس بنابراین همینطور که مسائل مادی، خوراک و آنچه که مایحتاج زیست بشر است، خداوند به گردن گرفته است که به آنها عنایت بفرماید، به نفع مخلوق و بر گردن مولا قرار داده شده است که هم ارسال کتب بر او بکند و هم بعث رسل بکند.
این نکتهی مهمی است که شاید بعضی از افراد بگویند رزق به گردن خدا است که بر مخلوقات خود و بر انسانها عنایت بفرماید، امّا دیگر پیغمبر فرستادن و کتاب فرستادن و انتساب کردن ائمّه به گردن خدا نیست، آن هم جزء رزق است. البتّه همهی آنها و حتّی خلق انسان همه منشأ لطف حضرت حق است.
- میگویند دو صفت برای الله است: یکی رحمان است که کلّی مطلق است، برای تمام مخلوقات رزق است، چه کافر، چه مشرک، امّا رحیمیّت او مخصوص کسانی است که ایمان دارند.
– آن را عرض کردیم «الرَّحمن» صفت خاص خداوند است که عام و شمول بر همهی موجودات دارد، «الرَّحیم» صفت عام خداوند است که خاص مؤمنین است، این را عرض کردیم. ولی ربطی به «ما نحن» ندارد، نمیشود این مسائل را با هم تداخل کرد. بیان آن کلمات جای خود دارد.
اینکه عرض کردیم یک نکتهای بود، بعضی از آقایان شاید این را در ذهن خود داشته باشند و خیلی از بزرگان شاید به آن قائل باشند که خداوند رزق و روزی انسان را به گردن گرفته است، امّا بحث ارسال کتب و بعث رسل جزء آن گردنگیرهای خدا نیست، حق مخلوق بر خالق نیست. بله، همه از سر لطف است، ولی همانطور که رزق را فرموده است: «عَلى ما رَزَقَهُمْ»[۳] رزق انسانها، رزق موجودات بر گردن خدا است، یکی از رزقها رزق معنوی است، رزق معنوی هم شامل پیغمبر و کتاب و ائمّه و آنچه که اسباب هدایت خداوند است، همهی اینها را شامل میشود.
امّا به پایان آیه برسیم که فرمودند: «وَ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ»[۴] حالا یک معنای سر بسته و مضمونی از این قسمت عرض کنیم که البتّه لازم بود باز آن دو قسمت را هم بگوییم که اینها را باز تکرار میکنیم «وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ» آنچه که مسلّم است بحث ایمان، کلمهی «یُؤْمِنُونَ» همان چیزی که در «یُؤْمِنُونَ» آیهی قبلی که «یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»[۵] بود، همان مطالب در کلمهی «یُؤْمِنُونَ» در این آیه هم جریان دارد، به همان نحو و به همان استعمالاتی که کلمهی ایمان بود. آنچه که معنای حقیقی ایمان است که منظور ایمانسازی است و امنیّت درست کردن و آسایش آفرینی برای دیگران به لحاظ صیغهی باب افعال در کلمهی «یُؤْمِنُونَ» است، را هم داریم.
در اینجا «یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ»[۶]، این «ما أُنْزِلَ»، ما، مای موصوله است، مای موصول اینجا از ادات عموم حساب میشود، ادات عموم یعنی بر همهی افراد شمول دارند. یعنی همهی آنچه که بر تو پیغمبر نازل شده است که «ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ» نیست، کل قرآن کریم همان «ذلِکَ الْکِتابُ»[۷] است که اوّل آیه اشاره کردیم که «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ»، این همان است.
یعنی هر آنچه که انبیاء و پیغمبرهای قبل مژده دادند بر اینکه خواهد آمد و آنچه که خداوند به عنوان قرآن خلق فرمودهاند و آنچه که از طرف خدا بر سینهی محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بر نبی مکرّم ارسال فرمودند و مُنزل بود، همین قرآن است که «ذلِکَ الْکِتابُ» به آن دلالت دارد. اینجا هم «ما أُنْزِلَ»[۸] به همهی قرآن دلالت دارد.
اینجا میتوانست بفرماید مثلاً «یؤمنون بالقرآن»، «یؤمنون بالتورات و الأنجیل» یا صحف، امّا میفرماید: «یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ» همهی آنچه که نازل شده است. حالا همهی آنچه که بر پیامبر نازل شده است قرآن است. یعنی بر تک تک آنچه که در قرآن است، باید آن کسی که تقوا دارد و متّصف به تقوا است، ایمان داشته باشد؛ نه اینکه یک بخشی را ایمان داشته باشد، یک بخشی را ایمان نداشته باشد.
البتّه ما غیر از قرآن را هم قائل هستیم که بر پیغمبر نازل میشده و وحی میشده است. همان احادیث قدسیّهی معروف آنها هم به گونهای بر پیغمبر وحی میشده است منتها قرآن نبوده است. پس اگر بخواهیم «ما أُنْزِلَ» را تعمیم بدهیم، شامل غیر قرآن هم میشود؛ ولی آنچه که مسلّم است و دیگر قدر متیّقن در «ما نحن» است اینکه همهی قرآن را شامل میشود. لذا ایمان برای متّقی نسبت به کل قرآن، همهی آنچه که در قرآن است باید باشد، این توصیفی است که در این قسمت شده است.
ایمان آدم متّقی به وحی خدای متعال
«وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ» کذلک همینگونه بحث میکنیم که همهی آنچه قبل از پیغمبر نازل شده است، حالا چه به ما رسیده باشد، چه نرسیده باشد، همهی آنچه که به قبل از پیغمبر نازل شده باشد، آدم متّقی و مسلمان متّقی و مؤمن متّقی باید ایمان به آن داشته باشد، همهی آنها را قبول داشته باشد.
روز گذشته نکاتی را از دو تفسیر باز عرض کردیم که بیان فرموده بودند، هم در «بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ» و هم «وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ» بحث خلافت امیر المؤمنین و ولایت و وصایت و خلافت حضرت علی (علیه السّلام) و بقیّهی اوصیاء تا خاتم اوصیاء همهی آنها را شامل میشود.
لذا اگر کسی ولایت امیر المؤمنین را قبول نداشته باشد کافر به صحف و زبور و انجیل و تورات میشود. اگر کسی ولایت امیر المؤمنین را قبول نداشته باشد یعنی به آنها ایمان ندارد، کافر به آنها است. حالا ما باید روی این بحث کنیم که بحث ولایت و خلافت امیر المؤمنین آن هم خلافت بلافصل- یعنی خلافت امیر المؤمنین بدون اینکه واسطهای و کسی دیگر بین امیر المؤمنین و بین پیغمبر بخواهد بعد از ایشان خلیفه شود منظور است- این قدر مسلّم است.
- حالا اگر آن را خواستیم بگوییم دیگر درو میشوند، آنچه که ما مسلّم میدانیم به دلالت مطابقی «مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ» در قرآن راجع به امیر المؤمنین و اهل بیت آیات زیادی را داریم. حدود ۵۰۰ آیه در شأن اهل بیت است، اگر ما به آنها ایمان داشته باشیم بحث ولایت تمام است و در غیر قرآن هم نسبت به ولایت امیر المؤمنین و حتّی آمدن مصلح در آنها بیان داریم و بیان داشتیم و لذا اگر کسی به «بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ» ایمان داشته باشد، یعنی به همهی آنچه که قبل از پیغمبر بر پیامبران دیگر نازل شده بود، باید لاجرم ایمان به ولایت و خلافت امیر المؤمنین هم داشته باشند.
حتّی روایت از حضرت سجّاد روز گذشته داشتیم، در تفسیر کنز الدقائق عرض کردیم که فرمودند: متّقین «هُمُ الشِّیعَه»[۹]، «هُم الشیعَهُ عَلیّ بن أبی طالب وَ أولادِهِ المَعصومین». این نکته بسیار نکتهی قابل توجّهی است و ما اگر همینها را حتّی در برابر مخالفین از نظر علمی بحث کنیم، من فکر میکنم هم از این جهت دلیل برای آنها کامل میشود و اثبات میشود منتها باید اهل آن باشند. اگر محارب و معاند باشد و با ولایت و امیر المؤمنین و اولاد او دشمنی داشته باشد، نمیشود کاری کرد.
یک وقت یک کسی خواب است و خواب او سنگین است، امّا بالاخره او را بیدار میکنید، یک وقت یک کسی نه، خود را به خواب زده است، اگر خود را به خواب زده باشد نمیتوانید او را بیدار کنید، خواب نیست، نمیخواهد بیدار شود. حالا یک وقتی یک کسی آنگونه است نمیشود کاری کرد. امّا کسی که مستبصر نیست، نمیداند، اگر آیات قرآن را مثل این آیهای که «یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ»[۱۰] را بیاییم باز کنیم که این «بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ» کیست؟ این «ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ» کیست؟
من از یکی آقایانی که در دایرهی واعضین وهابی بودند و آمده بودند که ما را موعظه کنند و اعتقادات ما را خدشهدار کنند؛ وقتی بحث ولایت امیر المؤمنین را مطرح کرد، سؤال کردم، گفتم: شما بفرمایید «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ فَإن لَم تَفعَل فَمَا بَلَغتَ رسَالَتَه»[۱۱] گفتم این «ما» میخواهد چه چیزی را تبلیغ کند؟ آن هم خدا با این تأکیدات میفرماید: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ» چه چیزی را «بَلِّغ»؟ همینطور متعجّب ماند. آیا غیر از همان بحث ولایت و نصب و معرّفی انتساب حضرت امیر المؤمنین توسّط حضرت خاتم الأنبیاء مگر چیز دیگری بود؟! نتوانست چیزی بگوید.
اگر ما در خود الفاظ قرآن آگاهی داشته باشیم، همانها را در مقابل مخالفین اقامه کنیم اثبات ولایت خیلی راحت است، چون آنها قرآن را قبول دارند، چون سند قرآن را نمیتوانند خدشه کنند. لذا راحت بحث ولایت و بحث امامت تثبیت میشود منتها اینها باید از لحاظ علمی بررسی شوند؛ نه اینکه یک وقت کسی به عنوان یک واعظ برای وهابیها آمده است، امّا اصلاً ادبیات عرب را نمیداند، اصلاً نمیداند مای موصوله چیست، اینجا چه استفادهای از «ما أُنْزِلَ» میشود؟ ادات عموم چه چیزهایی هستند؟ اگر کسی اطّلاعات علمی داشته باشد و اهل نظر باشد، هیچ وقت نمیتواند در برابر مخالفین کم بیاورد.
به قول آن استادی که برای ما نقل میفرمودند که پیش یکی از ائمّهی جماعات مسجد النّبی رفته بودند و با او دوست شده بودند، ماه مبارک رمضان آنجا مستقر بودند بعد به جهت ابهتی که آن عالم و استاد داشت، امام جماعت مسجد او را به ظهر ماه مبارک رمضان به منزل خود دعوت میکند. وقتی به منزل میروند، میبیند سفره پهن کردند و دارند نهار میخورند. میگوید شما مسافر هستید؟ اینجا خانه دارید؟ میگوید: نه. میگوید: مریض هستی؟ میگوید: نه. میگوید: پس چرا روزه نیستی؟ میگوید: من ۲۸ سال –اگر تعبیر من درست باشد- در علوم قرآن کردم و دقّت کردم، دیدم عبادت بدون ولایت و محبّت علیّ بن ابیطالب پذیرفته نیست. در خود هم فرو رفتم، دیدم ذرهای از حبّ علیّ بن ابیطالب در دل من نیست، برای چه روزه بگیرم؟ بیجهت گرسنگی بکشم؟!
او علم را میداند حالا گرچه این همه حرام در دل آنها است که نمیتوانند بپذیرند؛ میگوید یک ذرّهای از حب علیّ بن ابیطالب در دلم نیست، پس برای چه کار بیهوده انجام بدهم؟ آدم عاقل که کار بیهوده نمیکند، من که میدانم خدا روزهی من را قبول نمیکند پس برای چه روزه بگیرم؟!
این نکتهی مهمی است که او گفته است و اینها برای ما واقعاً قابل توجّه است که همهی ما مسئول هستیم که بر قرآن رجوع کنیم و در قرآن غور کنیم و در قرآن دقّت کنیم. در خود قرآن همهی آنچه که جزء معتقدات ما است، اثبات میشود و بیشتر آنها با دلالتهای مطابقی است، حتّی دلالت التزامی لازم ندارد. یعنی به دلالتهایی که دال و مدلول از نظر الفاظ در قرآن مشخّص است.
«بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ»[۱۲]؛ نمیشود بگوید «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ»[۱۳] یا «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ»[۱۴] و دنبالهی آیه که میفرماید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ» اینها را قبول ندارم، اینها هم قرآن است. این هم «ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ»[۱۵] است. در کتابهای دیگر قبل از پیغمبر هم آمده است که وصایت برای امیر المؤمنین و اولاد معصومین او است، حتّی بیان بحث مصلح آخر الزّمان و صاحب الزّمان آمده است، ما باید به این موارد دقّت کنیم.
اگر ما در قرآن دقّت کنیم و از نظر فهم بر قرآن مسلّط باشیم، بدانید که هیچ وقت در برابر مخالفین کم نمیآوریم و لذا قرآن که برای ما از نظر سند قطعی است، از نظر دلالات در محکمات هم قطعی است. محکمات قرآن، آن دلالتهایی که در قرآن است و نمیشود در آن شبهه کرد و دو پهلو نیست، بیان و فهم آنها هم راحت است. لذا تفهیم آن هم برای مخالفین خیلی سهل و آسان است منتها ما باید به علوم قرآن مجهّز باشیم، ما باید به علمهایی مجهّز باشیم که الفاظ را بفهمیم و الفاظ را بر آن کسانی که لازم است، تفهیم و تعلیم کنیم تا آن وقت بفهمند.
- کلمهشناس باشیم.
– بله، الفاظ آن کلمه، کلمهای است که در قرآن آمده است که ما باید علوم قرآنی را در ابتدا بدانیم، یک سری علوم دیگر مثل اصول و فقه و کلام و فلسفه و علوم عقلیّه همه دست به دست هم بدهد تا ما بتوانیم آنچه را که خداوند به عنوان مرادات خود و پیامهای خود برای بشر در قرآن بیان فرموده است، بفهمیم و بتوانیم بفهمانیم و اگر کسی با بیان خود اهل بیت که «راسخون فی العلم» هستند و مبیّن واقعی قرآن هستند، از کلام خود هم وارد شود، مسلّم قرآن برای او هم اثبات ولایت و خلافت و هم اثبات مهدویت و وجود صاحب الزّمان و مصلح بودن او میکند إنشاءالله تعالی.
«وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد».
[۱]– سورهی بقره، آیات ۱ تا ۵٫
[۲]– همان، آیه ۳٫
[۳]– سورهی حج، آیه ۲۸٫
[۴]– سورهی بقره، آیه ۴٫
[۵]– همان، آیه ۳٫
[۶]– همان، آیه ۴٫
[۷]– همان، آیه ۲٫
[۸]– همان، آیه ۴٫
[۹]– تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ۱، ص ۱۲۴٫
[۱۰]– سورهی بقره، آیه ۴٫
[۱۱]– تفسیر القمی، ج ۱، ص ۱۰٫
[۱۲]– سورهی بقره، آیه ۴٫
[۱۳]– سورهی مائده، آیه ۶۷٫
[۱۴]– همان، آیه ۳٫
[۱۵] – سورهی بقره، آیه ۴٫
بازدیدها: 7
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.