تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۶۷ جلسه ۱ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی ۱ جلسه تفسیر آیه صد و شست و هفت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَى الَّذینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ […]
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۶۷ جلسه ۱
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۱ جلسه تفسیر آیه صد و شست و هفت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَى الَّذینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعَذابِ (۱۶۵) إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ (۱۶۶٫ ) وَ قالَ الَّذینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّهً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَذلِکَ یُریهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجینَ مِنَ النَّارِ (۱۶۷)
و برخى از مردم به جاى خدا معبودهایى انتخاب مىکنند که آنها را آن گونه که سزاوار است خدا را دوست داشت، دوست مىدارند؛ ولى آنان که ایمان آوردهاند، محبت و عشقشان به خدا بیشتر و قوىتر است. و اگر کسانى که [با انتخاب معبودهاى باطل] ستم روا داشتند، هنگامى که عذاب را ببینند، بىتردید بفهمند که همه قدرت ویژه خداست [و معبودهاى باطل، هیچ و پوچاند] و خدا سخت کیفر است. (۱۶۵)(همان) هنگام، کسانى که پیروى شدهاند، از پیروانِ خود، بى تعهد مى شوند؛ و عذاب را مشاهده مى کنند؛ و پیوندها از میانشان بریده مى شود. (۱۶۶ ) و آنان که [به جاى خدا از پیشوایان شرک و کفر] پیروى کردند، گویند: کاش براى ما بازگشتى [به دنیا] بود تا ما هم از آنان بیزارى مىجستیم، همان گونه که آنان از ما بیزارى جستند. خدا این گونه اعمالشان را که براى آنان مایه اندوه و دریغ است به آنان نشان مىدهد، و اینان هرگز از آتش بیرون آمدنى نیستند. (۱۶۷)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۱۶۷
واکنش ستمکاران و پیروان آنان در رستاخیز و بیزارى آنان از همدیگر و حسرتزدگى و فرجام عذاب آلودشان
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَى الَّذینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعَذابِ (۱۶۵) إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ (۱۶۶٫ ) وَ قالَ الَّذینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّهً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَذلِکَ یُریهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجینَ مِنَ النَّارِ (۱۶۷)
و برخى از مردم به جاى خدا معبودهایى انتخاب مىکنند که آنها را آن گونه که سزاوار است خدا را دوست داشت، دوست مىدارند؛ ولى آنان که ایمان آوردهاند، محبت و عشقشان به خدا بیشتر و قوىتر است. و اگر کسانى که [با انتخاب معبودهاى باطل] ستم روا داشتند، هنگامى که عذاب را ببینند، بىتردید بفهمند که همه قدرت ویژه خداست [و معبودهاى باطل، هیچ و پوچاند] و خدا سخت کیفر است. (۱۶۵)(همان) هنگام، کسانى که پیروى شدهاند، از پیروانِ خود، بى تعهد مى شوند؛ و عذاب را مشاهده مى کنند؛ و پیوندها از میانشان بریده مى شود. (۱۶۶ ) و آنان که [به جاى خدا از پیشوایان شرک و کفر] پیروى کردند، گویند: کاش براى ما بازگشتى [به دنیا] بود تا ما هم از آنان بیزارى مىجستیم، همان گونه که آنان از ما بیزارى جستند. خدا این گونه اعمالشان را که براى آنان مایه اندوه و دریغ است به آنان نشان مىدهد، و اینان هرگز از آتش بیرون آمدنى نیستند. (۱۶۷)
وَقَالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا کَرَّهً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا ۗ کَذَٰلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَیْهِمْ ۖ وَمَا هُمْ بِخَارِجِینَ مِنَ النَّارِ ۱
بحث برائت چند نکته دارد که در این راستا باید مطرح گردد ما یک حکم برائت داریم و اصل برائت داریم بحث اصل و اصولی آن در اصول الفقه مطرح میشود که بنابر حالات انسان نسبت به حکم و حکم الله که یا قطع، ظن و شک است.
در بحث شک اگر کسی نسبت به حکم خدا شک داشته باشد، یا نسبت به اصل حکم شک دارد که آیا وجوب و حرمتی به گردن او وجود دارد یا خیر یا اینکه نسبت به اصل آن شک دارد و نسبت به این شک دارد که باید چه کاری انجام دهد یعنی در واقع محکوم به یا همانکسی که بر او حکم شده یا امکان لحاظ حالت سابقه بر او وجود دارد یا ندارد.
اگر موضوع آن حالت سابقه داشته باشد آن را استصحاب میکنند اگر احتیاط داشته باشد یعنی حالت سابقه و استصحاب نداشته باشد اما میتوان احتیاط کرد و دو طرف مشکوک را آورد مانند اینکه نمیداند این نمازش را قصر بخواند یا اتمام اینجا احتیاط بوده و اصاله الاحتیاط و یا محذورین میباشد و نمیداند که باید نماز جمعه بخواند یا نماز ظهر اینجا باید یکی را انتخاب کند لذا تخییر است (اصاله التخییر).
مجرای اصول که اصول عملیه در فقه نام دارد بر ۴ نوع بود: اصل برائت، اصل استصحاب، اصل احتیاط و اصل تخییر ، مجرای آن شک است یعنی جایی که مکلف شک کرده باشد در اینجا مسلما بحث برائت را اگر ما دقت کنیم نسبت به اصول الفقه اصل برائت خواهد بود.
اشتباه اخباریون در اصول
آنچه که اخباریین بعضا اشتباه میکنند تصور میکنند که اصول را اهل سنت ایجاد کردهاند و ما از آنها پیروی میکنیم در حالیکه همه اصول عملیه، لفظیه و اصول دیگری که برای موارد دیگر تاسیس شدهاند همگی مفاد روایت دارند یعنی برگرفته و مستفاد از روایات هستند که آن اصول را آوردند و نسبت به تعیین تکلیف برای مکلف در مقام شک، بر روی آن بحث کردند.
اصل برائت که به واسطه آن اصاله البرائه ایجاد شده از روایاتی آمده مثل کل شی لک حلال و کل شی لک مباح ، اصل احتیاط که فرمود «أخوکَ دِینُکَ، فاحتَطْ لِدِینِکَ» ۲ و اصل تخییر که عقلی بوده و زمانی که انسان محذورین باشد چاره ای به جز انتخاب یکی از گزینهها ندارد.
در اصول اصل استصحاب به این شهرت دارد که روایی میباشد و از سنت و روایات گرفته شده که اصل نقلی نیز نام دارد و برگرفته از روایات است بحث حکم برائت قاضی قصد دارد حکم صادر کند، حکم به برائت یا در حقوق یا در مسائل حدودی قرار دارد کیفری که حدود دارد.
اگر اصل برائت در مسائل حدود باشد، حکم برائت جریان پیدا میکند زیرا اصل بحث در حدود، درء است حدود باید کاملا و بدون هیچ خدشهای ثابت شود تا بتوانند به حدود حکم بدهند و الا حکم برائت آن میخورد یعنی اگر شما از کسی شکایت کیفری کردید قاضی مکلف میباشد که با دلایل صد درصد یقینی برای آن به حد حکم بدهد.
وگرنه اگر سه نفر عادل گفتند ما دیدیم که فلانی زنا کرد و دقایقی گذشت و نفر چهارم نیز میرسد قاضی میتواند حکم به شلاق آن سه نفر بدهد تا تنبیه شوند چون اصول در حدود درء است «ادرؤوا الحدود بالشبهات» اصلی که از روایات گرفتند.
در مسائل حقوقی یا منظر عقود لازمه است اگر تحقق مسلم باشد در رفع آن دلیل لازم داریم اما اگر در غیر آن صورت باشد یعنی من ادعا کنم که از شما مالی را خریدهام ولی سند و مدرک و شاهد ندارم و علائمی مانند تصرف و ید نیز ندارم، قاضی بر من حکم نمیکند که مالک باشم.
همه این موارد شامل اصل برائت نسبت به آن کسی که قصد دارد در مسائل حقوقی، کیفری و حدود حکم کند، میباشد بر اصل برائت و حکم برائت دقت داشته باشید که یکی از اصول عملیه در اصول الفقه است و نه تنها در اسلام و ایران جزء مسائل قانونی و فقهی در کشور ما میباشد بلکه یک قانون گذاری بین المللی است چرا که منشا عقلی دارد.
اصول هم منشا عقلی و هم منشا نقلی دارند یعنی برای اقامه آن هم ادله وجود دارد و هم عقل آن را بیان مینماید لذا وقتی عقل مسئلهای را بگوید مانند تقسیم حالات مکلف چون عقلی بوده و مکلف «اذا التفت إلی حکم شرعی» زمانی که به یک حکم شرعی التفات پیدا کند یا برای او قطع به حکم الله حاصل میشود یا ظن یا شک.
اگر قطع باشد که متابعت بر قطع لازم میباشد چون قطع حجیت ذاتی دارد برای قطع نمیتوان حجیت ایجاد کرد یا حجیت آن را از او گرفت یعنی قابل سلب و اثبات نیست حجیت قطع ذاتی است یعنی نمی توان چیزی که کسی بر آن قطع دارد را از او سلب کرده و بگوییم تو قطع نداشته باش!
مانند اینکه شما قطع دارید الان وقت ظهر بوده و باید نماز ظهر بخوانید کسی بگوید که من حکم میکنم شما باید نماز ظهر بخوانید که نیازی به آن نیست و به این مورد، تحصیل حاصل گفته میشود اگر بگوید نماز نخوانید و نفی کند این مورد، نقیض خواهد بود یعنی شما یقین دارید که باید نماز ظهر بخوانید اما بخواهید نماز نخوانید.
منشا قطع یا علم خواهد بود و یا جهل مرکب ولی در هر دو صورت وجه المتابعه دارد چون حجیت ذاتی داشته و حجیت او قابل سلب و اثبات نیست اگر بحث ظن متاخر به علم باشد آن نیز حکم قطع دارد اما اگر متاخر به علم نبوده و ظن عادی باشد، آن را حمل بر شک میکنیم و حکم شک میدهیم.
در اصول الفقه داشتیم که شک یا در تکلیف رخ میدهد که اصل برائت لازم دارد اصل برائت در جایی که شک در اصل تکلیف دارید؛ شما شک دارید که آیا این تکلیف بر شما وارد شده یا نه ، اصل بر نبود آن است اما اگر شک کردید به صورتی که حالت سابقه بر آن دارید مانند اینکه وضو گرفتید اما نمیدانید وضو را دارید یا خیر پس حالت سابق را بر اکنون لحاظ کرده و استصحاب ایجاد میکنید.
اگر حالت سابقه و استصحاب نداشته باشد، میتوان احتیاط کرد یا نکرد اگر بتوان احتیاط کرد که صراط الاحتیاط را انتخاب میکنید «أخوکَ دِینُکَ، فاحتَطْ لِدِینِکَ» برای دین باید احتیاط کرد اگر قابلیت احتیاط نداشته باشد محذورین میشود و اصاله التخییر ایجاد خواهد شد.
شما میدانید که تکلیفی دارید اما نمیدانید که ظهر یا جمعه میباشد بالاخره باید یکی از آنها را انجام دهید برای مثال اگر ظهر را انجام دادید تکلیف از شما ساقط میشود چون نمیتوان هر دو کار را انجام داد این به اصول تعلق دارد که اصل برائت در آن مسلم بوده و بدون هیچ مشکلی محرز است.
درباره اصل در حدود که حکم قاضی در کیفر میباشد عرض کردیم که ربطی به دین و اسلام ما ندارد و یک قانون مملکتی و بین الملل بر آن قرار دارد چون برای بحث آن حکم عقلی وجود دارد در اکثر احکام حکم عقلی وجود دارد مثلا چیزی که نسبت به موضوعات مختلف در دنیا حکم عقل دارد، برائت است.
اگر کسی نسبت به همه چیز شک داشته باشد برائت و عقل به او میگویند که این مشکلی ندارد اگر در دین یا در قانون بحث برائت و حجیت قطع را مطرح کرده و امر به اطاعت از مولا نموده به آن اوامر ارشادی گفته میشود یعنی نقلیات شما را به حکم عقل ارشاد میکنند همان حکم عقلی که شما باید از آن اطاعت کنید.
حکم برائت در قانون جمهوری اسلامی در امور مدنی ماده ۱۹۷ دادرسی مدنی آمده و در امور کیفری نیز اصل بر برائت متهم قرار میگیرد که آن حدود بود چون متهم در کیفریات و جناییات اصل بر برائت خواهد بود اگر نتوان به صورت صددرصدی ادله را برای او لحاظ کرد، حکم برائت برای او صادر شده و فرد متهم نخواهد بود.
یک نکتهای وجود دارد و آن اینکه نمیتوان برای کسی اجبارا قطع حاصل کرد با تهدید، ارعاب، زور و اجبار نمیتوان برای کسی قطع حاصل نمود بلکه مقدمات قطع باید برای هر کسی حاصل شود بعبارت منطقیون باید صغری و کبری را برای هر فردی لحاظ کنیم تا خودبخود نتیجه برای او حاصل گردد و فرد نسبت به نتیجه قاطع شود (یعنی نتیجه بر او مقطوع است)
در بحث برائت نیز اگر برای کسی در حکمی قطعیت و ادله تمام نباشد، اصل برائت رخ خواهد داد یعنی فرد از آن جرم و اتهام رهایی پیدا میکند چون مجرم نیست آنچه که در حقوق کشورهای بین الملل نیز آمده اصل برائت میباشد که آنها نیز اگر نتوانند اتهام خود را اثبات کنند، اصل بر برائت از مجرم خواهد بود.
قاضیان در جمهوری اسلامی بسیار به برائت تاکید دارند، مسلما در سیره اهل بیت خصوصا قضاوتهای امیرالمومنین بر این بود که حفظ اعراض شود (حفظ آبرو) اگر پنهانی زنا کردهاند نباید آبروی آنها از بین برود چون حفظ آبرو اهمیت بسیاری دارد.
اصل برائت به جهت اینکه در منقولات وجود دارد و ادله نقلیه آن را آوردهاند در بحث حدود و مسائل کیفری و جنایی یک اصل رحمانی است و حتی در مسائل غیر آن نیز اینگونه میباشد در خود اصل تکلیف اگر ما شک کنیم که در این موقعیت بدهکار هستیم یا نیستیم (نماز بخوانیم یا نخوانیم یا دست ما نجس شد یا خیر) میگویند اصل برائت انجام بدهید چون حالت سابقه ندارد و در اصل حکم وجود دارد.
۱_سوره بقره آیه ۱۶۷
۲_ دروس فی علم الاصول، ص ۳۸۰
Visits: 14
فهرست مطالب
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.