۞ امام علی (ع) می فرماید:
امام صادق عليه السلام فرمود: مسلمان برادر مسلمان اسـت بـه او ظلم نمى كند و وی را خوار نمى سازد و غیبت وی را نمى كند و وی را فریب نمى دهد و محروم نمى كند. ‌وسائل الشيعه 8: 597 ‌

موقعیت شما : صفحه اصلی » تفسیر جامع رضوان » تفسیر آیات 01 تا 05
  • شناسه : 48
  • ۱۴ فروردین ۱۴۰۰ - ۶:۱۱
  • 851 بازدید
  • ارسال توسط :
  • نویسنده : تفسیر رضوان
  • منبع : حوزه علمیه اصفهان
آیات ۱ تا ۵ بقره | اهل تقوا | جلسه  ۱۴
تفسیر سوره مبارکه بقره | اهل تقوا

آیات ۱ تا ۵ بقره | اهل تقوا | جلسه ۱۴

بررسی استعمالات «یُقیمُونَ» / استعمال کلمه‌ی قائم در مورد امام زمان/ / پا برجا بودن آسمان و زمین

...فهرست مطالب

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱ تا ۵ جلسه ۱۴

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

۴۱ جلسه شرح ویژگیهای مُتَّقین

—————-http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png—————-

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

الم (۱)ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ (۲)  الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (۳) وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ (۴) أُولئِکَ عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۵)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الم (بزرگ است خداوندى که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده). (۱) آن کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است. (۲) (پرهیزکاران) کسانى هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‏] ایمان مى‏آورند؛ و نماز را برپا مى‏دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبى که به آنان روزى داده‏ایم، انفاق مى‏کنند. (۳) و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان مى‏آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند. (۴)آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند. (۵)

http://bayanbox.ir/view/5122040553263843431/poster4.jpg

 

تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه سوم و چهارم

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

—————————————–

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».

بررسی استعمالات «یُقیمُونَ»

در آیات و روایات

  • در سوره‌ی مبارکه‌ی بقره به آیه‌ی «الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ»[۱] رسیدیم. در رابطه با کلمه‌ی «یُقیمُونَ» بحث خود را دنبال می‌کنیم.
  • استعمالات کلمه‌ی «یُقیمُونَ» را در کلمه‌ی قیام، قیّوم، قائم و قیّم و اقامه که از همان کلمه‌ی قیام است در قرآن و روایات بررسی می‌کنیم، نکاتی را خدمت شما عرض می‌کنیم.

قامت: اشراف بر نماز

  • مثل «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ». وقتی «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ» می‌گویند، قامت یعنی مشرف شدن بر نماز. یعنی آماده شدن بر ورود به نماز. از بی‌اهتمامی و بی‌توجّهی خارج بشویم و برای انجام نماز آماده بشویم.

استعمالات قرآنی قیام در مورد حضرت حق

  • حالا قیام به معنای انتصاب به معنای راست شدن، به معنای به پا داشته شدن استعمال شده است. مثلاً در قرآن راجع به ذات اقدس حق استعمال داریم. سوره‌ی مبارکه‌ی بقره، آیه ۲۵۵ که از آیت الکرسی است. «هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ» یا «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ‏»[۲] که این‌جا این کلمه‌ی «قائِماً» هم به معنای حفظ، تربیت، تدبیر مراقبت و قدرت و تسلّط معنا شده است که راجع به ملائکه و اولی العلم «قائِماً بهِ» این مربوط به علم است.

استعمال کلمه‌ی قائم در مورد امام زمان

  • استعمال درباره‌ی حضرت مهدی صاحب الزّمان داریم، کأنّه در روایات بیشتر داریم که ایشان قائم است، اطلاق قائم بر او شده است. در این‌جا قائم به معنای ایستاده و آماده بودن برای ظهور و قیام به امر امامت است که در همه‌ی این‌ها معنای قامت و ایستادن و آماده بودن وجود دارد.

استعمال کلمه‌ی قائم بر مردمان صالح

  • باز در قرآن برای مردمان صالح در سوره‌ی مبارکه‌ی آل عمران، آیه ۱۱۳ داریم: «مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّهٌ قائِمَهٌ» که این‌جا وصف است، وصف برای امّت است که در امر ایمان و اطاعت ثابت و راست و پابرجا می‌باشند، این معنا را اطلاق کرده است.

معنای کلمه‌ی قیّم

اگر نسبت به کلمه‌ی قیّم دقّت فرموده باشید و (این کلمه را) شنیده باشید که حتماً در ذهن شما وجود دارد قیّم به معنای کسی است که مراقبت از اموال و جان کودکان دارد. اطفالی که یتیم هستند، یک قیّم دارند، یک کسی که باید آن‌ها را مراقبت بکند. اطلاق قیّم بر آن‌ها است که منظور مراقبت و رسیدگی به اموال و کارهای آن‌ها است.

معنای کلمه‌ی قوّام

  • باز بر تسلّط مردان بر زنان کلمه‌ی قوّام را داریم که صیغه‌ی مبالغه استعمال شده است، آن هم از «قَوَمَ» است «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ»[۳].
  • برای (نشان دادن) این‌که مرد‌ها بر زن‌ها تسلّط دارند، از کلمه‌ی «عَلَى» می‌شود استفاده کرد. «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى» این تسلّط را این‌طور (به واسطه‌ی این کلمه نشان داده است).

قوام زن به واسطه‌ی مرد

  • آنچه که در معنای زیباتر این کلمه‌ی وجود دارد و به آن اشاره بکنیم این است که وجود زن‌ها و قوام زن‌ها به واسطه‌ی مردها است. لذا شما دقّت بکنید زن‌هایی که بی‌سرپرست می‌شوند، همه نسبت به آن‌ها طمع می‌کنند. لذا دیگر از آن حالت درمی‌آیند. یعنی پابرجا بودن و حیثیّت کامل داشتن زن‌ها به واسطه‌ی مردها است. این هم در کلمه‌ی «قَوَّامُونَ» است.

واجب کفایی بودن برپا داشتن بازار مسلمین

  • (در رابطه با استعمالات این کلمه) در روایت (هم مطالبی) داریم. مثلاً در کافی، جلد ۷، صفحه‌ی ۳۸۷، حدیث ۱٫ راجع به برپا کردن بازار برای مسلمین است. کارهایی که باید امورات مردم و مسلمین را حل بکند، واجب کفایی است. در قسمتی از این روایت دارد: «لَوْ لَا هَذَا لَمَا قَامَ لِلْمُسْلِمِینَ سُوقٌ»[۴]، «لَوْ لَمْ یَجُزْ هَذَا لَمْ یَقُمْ لِلْمُسْلِمِینَ سُوقٌ»[۵] (در کافی به این شکل درج شده). باید برای مسلمین یک بازاری را برپا بداریم. این هم استعمالات دیگر این کلمه است.

پا برجا بودن آسمان و زمین

  • راجع به ایستاده و پابرجا بودن آسمان و زمین هم (آیاتی را) داریم. سوره‌ی مبارکه‌ی روم، آیه ۲۵: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ بِأَمْرِهِ» کلمه‌ی «قَوَمَ» و «تَقومُ» استعمال شده است.

قائم بودن مردم در روز قیامت

  • (در مورد) روز رستاخیر داریم: «یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمینَ‏» سوره‌ی مبارکه‌ی مطفّفین، آیه ۶٫ یعنی روزی که مردم قیام می‌کنند. باز کلمه‌ی قیام در این‌جا استعمال شده است.

قائم بودن دین

  • برای خود کلمه‌ی دین هم توصیف شده است. سوره‌ی مبارکه‌ی انعام، آیه ۱۶۱: «دیناً قِیَماً». کلمه‌ی «قِیَماً» که معنای قیام و قائم بودن را دارد، برای دین هم استعمال شده است.

استعمال کلمه‌ی قیام برای انقلاب

  • قیام برای خیلی از امور دیگر هم استعمال می‌شود. مثلاً در مورد انقلاب اسلامی گفتیم: مردم ایران قیام کردند، یعنی برپا خواستند. یعنی از حالت سستی درآمدند، به خیابان‌ها آمدند، در برابر طاغوت قد علم کردند و انقلاب کردند، برای این استعمال می‌شود.

استعمال قیام در برپا داشتن مراکز مختلف

  • مثلاً مردم می‌آیند یک مدرسه‌ای را برپا می‌کنند. در مورد این هم می‌گویند: مردم قیام کردند، آمدند مدرسه‌ای را درست کردند، یک حرکتی را انجام دادند. یک دانشگاه قرآنی درست کردند. یک مؤسسه‌ی خیریه‌ای را برپا کردند. اگر در همه‌ی این امور دقّت بکنیم کلمه‌ی قیام در آن استعمال شده است.

تفاوت معنای قیام و انقلاب

  • -‌ انقلاب از ماده‌ی «قَلب» است. از ماده‌ی «ق» و «ل» و «ب» است و قیام: «ق» و «و» و «م» است. انقلاب به معنای دگرگونی دارد، قیام به معنای: به پا داشتن، یک چیزی را جاندار کردن است.

معنای «یُقیمُونَ» در نماز

  • در معنای کلمه‌ی «یُقیمُونَ» هم روز گذشته عرض کردیم یعنی نماز جاندار، نمازی که به پا داشته شده است. در قرآن «یُقیمُونَ الصَّلاهَ»[۶]. فرمودند، این‌جا نداریم نماز را می‌خوانند. نماز می‌خوانند معنا ندارد، نماز را به پا می‌دارند. یعنی یک وجودی است که مسلمین باید آن را برپا بدارند و حیات‌دار و مؤثّر قرار بدهند.

با ارزش بودن نماز اقامه شده

  • لذا نمازی که هیچ اثری برای مصلّی و جامعه نداشته باشد، نماز اقامه شده نیست. دیگر «یُقیمُونَ الصَّلاهَ» به آن نمی‌گویند. این یک نمازی است که می‌خوانند، فایده‌ای هم ندارند. نماز «مُقیمَ» ارزش دارد، نمازی که اقامه شده است.
  • این معنای اقامه به معنای بسیار گسترده و عالی بر یک صفتی است که مسلمین را توصیف بکند. ما الآن در خود واژه‌ی کلمه‌ی «قیام» و «إقامه» و «یُقیمون» هستیم.

متّقین، اقامه کننده‌ی واقعی نماز

  • ما باید شرایطی را رعایت بکنیم که نماز ما، نماز مؤثّر باشد، نمازی باشد که «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»[۷] باشد. شرایطی که برای اقامه‌ی صلاه وجود دارد، یعنی هر کسی که نماز می‌خواند، مقیم صلاه نیست. متّقین هستند که «یُقیمُونَ الصَّلاهَ» هستند.

معنای «یُقیمُونَ» اقامه کنندگان دائمی نماز

  • فعلاً داریم در خود ماده‌ی «یُقیمُونَ» بحث می‌کنیم و روز گذشته صیغه‌ی آن را هم عرض کردیم، آن‌طور که مستفاد از صیغه بود، این معنا در خود فعل مضارع بود: نماز را دائماً اقامه و به پا دارند آن.

شرایط مقیم صلاه

  • شرایطی که مقیم صلاه باید داشته باشد علاوه بر آنچه که در صحّت نماز باید رعایت بکند، آن شرایط را هم باید رعایت بکند. نماز اقامه شده آن نمازی است که «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» است. اگر کسی شرایط را رعایت نکند، مشروط آن هم از بین می‌رود. دیگر نماز اقامه نشده است.

بی‌اثر بودن نماز بدون اقامه

  • نمازی که اقامه نشده باشد، نمازی که شیاطین از آن نترسند، نمازی که آمریکا برای آن اهمّیّتی قائل نباشد، این را بخوانید (این فایده ندارد) این معلوم است، تأثیری برای او ندارد. نماز جمعه‌های ما به خصوص در اوایل انقلاب به نحوی بود که واقعاً دشمن از آن می‌ترسید، الآن هم همین‌طور است. هر چند الآن یک مقدار مردم ما نسبت به آن سست شدند و این افسوس دارد.
  •  نمازی که واقعاً اثر داشته باشد، در جامعه آثار داشته باشد، آن نماز اقامه شده است. اگر نسبت به «یُقیمُونَ» دقّت بفرمایید، برای متّقین وصف آورده شده است که آن‌ها نماز را اقامه می‌کنند.

عدم شفاعت اهل بیت

نسبت به سبک شمردن نماز

  • کسانی که نماز را  بدون ‌توجّه و به دلیل اجبار بخوانند، این نماز اقامه نمی‌شود ولی آن کسی که اهتمام به نماز دارد. وقت نماز شده است. آقا روحانی است، متدیّن هم است، دارند اذان می‌گویند امّا هیچ توجّهی ندارد. این‌ها استخفاف نسبت به صلاه است. لذا اگر کسی استخفاف به صلاه کرد، مقیم صلاه نیست. «لَا یَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاهِ»[۸] حضرت صادق فرمود: شفاعت ما شامل کسانی که استخفاف به صلاه می‌کنند نمی‌شود. این‌ها اوّلیّات است.

ویژگی‌های خشوع ظاهری در نماز

  • -‌ نه، همین‌ها تنها نیست. در خشوع در نماز یک کارهای ظاهری داریم که مثلاً ایستادن ما چگونه باشد. وقتی ایستادیم، نگاه ما به کجا باشد. دست‌های ما در چه حالتی قرار گرفته باشد. رکوع می‌کنیم، به چه حالتی باشد این‌ها ظاهری است که به آن خشوع می‌گوییم.

خشوع باطنی در نماز

  • خشوع یک سری توجّهات باطنی هم دارد که به آن جوانح که در آن‌ها هم باید توجّه به خدا وجود داشته باشند.

شرایط ظاهری و باطنی اقامه‌ی نماز

  • اقامه‌ی صلاه یک شرایط ظاهری دارد. باید حداقل طهارت و مسائلی که صحّت نماز را دارد داشته باشید و مؤمن و متّقی باید تمام شرایط دیگر را هم رعایت بکند، آن وقت نماز اقامه بشود و الّا به همین سادگی که ما بگوییم…

اهمّیّت ندادن به وقت نماز

نشانه‌ی عدم اقامه‌ی آن

  • کسی که به نماز اهمّیّت نمی‌دهد، سر وقت نمی‌خواند، این معلوم است مقیم نماز نیست. کسی که اذان نماز دارد اعلام می‌شود امّا توجّه به کار خود دارد. می‌گوییم: وقت نماز است. می‌گوید: کار دارم. استاد ما (از شاگرد خود) پرسید: چرا دیروز سر کلاس نیامدید؟ گفت: کار داشتم. گفت: یعنی ما بیکار هستیم سر کلاس می‌آییم؟! یعنی فقط بیکارها باید نماز بخوانند؟ هر وقت کار ندارید، باید نماز بخوانید. در اوج کار باید نماز را خواند، همه‌ی کارهای خود را کنار بگذاریدف بگویید: من نماز دارم، نگویید کار دارم. نماز را بخوان…

بی‌ارزش بودن عمل از روی اجبار

  • البتّه این در ذهن شما نیاید که چقدر سنّی‌های عربستان به نماز اهمّیّت می‌دهند، سر وقت می‌خوانند. آن‌ها از روی اجبار است. من (از آن‌ها) پرسیدم: چرا شما سر وقت مغازه‌ها را برای نماز می‌بندید؟ می‌خواستم ببینم واقعاً اهتمام به نماز اوّل وقت دارند. گفت: اگر در مغازه را نبندیم، ده هزار ریال پول سعودی -که به پول امروز ده میلیون می‌شود- ما را جریمه می‌کنند.
  •  یا مثلاً می‌گویند: در اروپا چقدر مردم منضبط هستند. چطور منضبط هستند؟ هیچ خلافی نمی‌کنند، رانندگی که می‌کنند نصف شب سر چهار راه می‌ایستند. اگر نصف شب سر چهار راه توقّف نکنند، دوربین آن‌ها را جریمه می‌کند. پلیس نیست، دوربین است. از خانه که ماشین خود را بیرون می‌آورد، سیستم دوربین برای آن‌ها وجود دارد تا دوباره به خانه‌ی خود برگردند. هر کسی تخلّف بکند، دوربین تخلّف او را ثبت می‌کند و او را جریمه می‌کند. در ایران هم الآن دارد این سیستم پیاده می‌شود. پس معلوم می‌شود این‌که ما خیلی از آن‌ها تعریف می‌کنیم عجب آدم خوبی هستند و ما چه آدم های بدی هستیم این‌طور هم نیست. سیستم آن‌ها به نحوی اتوماسیون شده است هر کسی در خیابان تخلّف بکند، دوربین تخلّف او را ثبت می‌کند و جریمه هم برای او فرستاده می‌شود.. الآن در ایران خود ما هم این‌ها راه افتاده است. آن که به اختیار خود تخلّف نکند، ارزش دارد.
  • امنیت داشتن در خیلی از مواقع روی این جهات است. امّا آنچه که نزد خدا نسبت به اعمال انسان ارزش دارد، این است که انسان با اختیار و طیب نفس عمل را انجام بدهد با همه‌ی وجود نسبت به آن عملی که خدا فرموده است منقاد باشد، دنبال این باشد که آن را انجام بدهد، رضایت خدا را جلب بکند.

معنای «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ»

  • کلمه‌ی «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ» را عرض کردیم. یعنی نماز نه این‌که الآن برپا می‌شود، می‌گوید: مشرف بر این هستیم که نماز دارد برپا می‌شود. پس دیگر باید از سستی و توجّه به غیر آن دربیاییم، آماده بشویم، تکبیره الاحرام را بگوییم و نماز را شروع بکنیم.

به پا داشته شدن نماز توسّط اهل بیت

  • یا مثلاً راجع به توصیف اهل بیت در زیارت جامعه داریم: «أَقَمْتُمُ الصَّلَاهَ» یعنی شما نماز را برپا داشتید یا در زیارت وارث داریم: «قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ» یعنی تو واقعاً به پا داشتی.

اهل بیت مصداق کامل اقامه کنندگان نماز

  • وقتی کلمه‌ی «قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ» را داشتیم، ذهن من متوجّه حضرت علیّ بن موسی الرّضا شد که داریم روزی برای نماز عید با آن حالت پا برهنه و حالتی که واقعاً یک اثر بسیار عالی در بین مردم گذاشت حرکت کردند یا آن‌جا که حضرت برای نماز استسقاء حرکت کردند. به ذهن آدم می‌آید که آن را اقامه‌ی صلاه می‌گویند که حضرت با آن منزلت و شوکت حرکت کردند و با توجّه خاص نماز استسقاء را خواندند و باران هم باریدن گرفت. آن‌ها (اهل بیت) «قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ» هستند.
  • یا حضرت سیّد الشّهداء را می‌بینید که در روز عاشورا، در وسط میدان جنگ که دشمن در حال جنگیدن است و حضرت را محاصره کرده بودند و آماده بودند برای این‌که جلو بیایند، آقا بلند می‌شوند و با اصحاب خود شروع به خواندن نماز جماعت می‌کنند. این «قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ» است.
  • این اقامه‌ی صلاه بر خود صلاه است. حالا نسبت به آنچه که پیرامون نماز هم باید باشد آن هم باید مورد توجّه قرار بگیرد.

اهل بیت معرّف ایتا کنندگان زکات

  • بحث ما راجع به خود صلاه است. وقتی که می‌گوییم: «أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاهَ»[۹] آن‌جایی که راجع به زکات حضرت امیر المؤمنین در رکوع انگشتر خود را درمی‌آورد و به آن فقیر می‌دهد یا حضرت صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) لباس عروسی خود را درمی‌آورد و به فقیر می‌دهد، این‌ها ایتای زکات کردند، آن‌ها اقامه‌ی صلاه کردند که وسط میدانی که هزاران دشمن آن‌ها را محاصره کرده است، نماز جماعت می‌خوانند. لذا «أَنَّکَ‏ أَقَمْتَ‏ الصَّلَاهَ» واقعاً «قَدْ أَقَمْتَ‏ الصَّلَاهَ» است. آوردن این قد تحقیقیّه در این‌جا درست است. این‌ها نکاتی است که پیرامون نماز ما باید دقّت بکنیم.
  • «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ»[۱۰] این دو موضوعی که آقایان فرمودند، ربطی به صلاه ندارد. گرچه آن‌ها را پیرامون صلاه می‌توانیم بیان بکنیم امّا راجع به «یُقیمُونَ» و کلمه‌ی اقامه‌ی صلاه سخنان این دو بزرگوار -در این موضوعی که ما داریم بحث می‌کنیم- موضوع ندارد. می‌شود حرف‌های آن‌ها را پیرامون (صلاه) مطرح بکنیم، بگوییم کسی که مقیم صلاه است، مثلاً آن‌گونه هم باید عمل بکند ولی کلمه‌ای که ایشان فرمودند راجع به این‌که حضرت داشتند صحبت می‌کردند و به یاد ایشان آوردند که الآن وقت نماز است و حضرت برای نماز بلند شدند، این مصداق دارد.
  • -‌ اقامه‌ی نماز این نیست که اهمّیّت بدهد؟
  • – بله عرض من همین است که کسی که استخفاف به صلاه داشته باشد، مقیم صلاه نیست. «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ» که این راجع به اهل بیت، در وجه ائمّه‌ی هدی نازل شده است. آیه ۵۵، سوره‌ی مبارکه‌ی مائده است.

قیام به معنای خروج بر ظلم

  • و همچنین راجع به امیر به معروف و نهی از منکر در سوره‌ی مبارکه‌ی آل عمران، آیه ۱۱۰: «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» این‌ها برای امر به معروف و نهی از منکر خروج کردند که خود خروج یکی از معناهای قیام را دارد، البتّه مادتاً ندارد ولی… چون می‌دانید خروج و قیامی که راجع به خود حضرت ابا عبدالله داریم: «إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّهِ جَدِّی (صلّی الله علیه و آله و سلّم)»[۱۱] این‌ها نکاتی است که ما باید…

[۱]– سوره‌‌ی بقره، آیه ۳٫

[۲]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۱۸٫

[۳]– سوره‌ی نساء، آیه ۳۴٫

[۴]– عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، ج ‏۱، ص ۳۹۲٫

[۵]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ‏۷، ص ۳۸۷٫

[۶]– سوره‌‌ی بقره، آیه ۳٫

[۷]– سوره‌ی عنکبوت، آیه ۴۵٫

[۸]– الکافی (ط – الإسلامیه) ج ‏۳، ص ۲۷۰٫

[۹]– من لا یحضره الفقیه، ج ‏۲، ص ۵۸۹٫

[۱۰]– سوره‌ی مائده، آیه ۵۵٫

[۱۱]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ‏۴۴، ص ۳۲۹٫

TafsirRezvan_02_1_5_014.mp3

بازدیدها: 6

فهرست مطالب

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

پاسخ دادن

ایمیل شما منتشر نمی شود. فیلدهای ضروری را کامل کنید. *

*

New Page 1