1384/1/18 زجرها و زحمات پيامبر اسلام بايگاني سالانه - 1384



بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

خدايا بر زبان ما حق جاري كن و بر دل ما تقوي بحث هايمان را ذخيره تعليم و تربيت ما در عصرها و نسل‌ها و ذخيره قبر و قيامت قرار بده.
بحث را بينندگان عزيز در بيست و هشتم صفر رحلت جانگداز پيغمبر اسلام شهادت امام حسن مجتبي(عليه السلام) اين بحث را در اين ايام مي‌بينند ما يك مقداري براي اينكه بيشتر با پيغمبر آشنا بشويم ببينيم پيغمبر چقدر سختي كشيده است. گاهي آدم مي‌آيد توي خانه لباسهايش شسته توجه ندارد اما يكوقت مي‌آيد خانه مي‌بيند اين مادر تمام لباسها را شسته روي بند است نگاه مي‌كند همه بندها پر از لباس است مي‌گويد مادر دست شما درد نكند وقتي لباسها پهن است زحمت مادر پيداست اما وقتي شسته و تا كرده و داخل كمد گذاشته است زحمت‌هاي مادر پيدا نيست من مي‌خواهم زحمت‌هاي پيغمبر يك ذره‌اش يك ذره زحمت‌ها را پهن كنم تا ببينيد چقدر زجر كشيدند كه وقتي ما صلوات مي‌فرستيم با جان و دل بگوئيم اللهم صل علي محمد و آل محمد ما وقتي مي‌گوئيم اللهم كن لوليك في هذه. . . . اما اگر بدانيم كه حديث داريم حضرت مهدي(عليه السلام) فرمود من روزي صدبار به شما دعا مي‌كنم عجب ما يك دعا گو داريم بنام حضرت مهدي ما اگر بدانيم كه خدا مي‌گويد من ياد تو هستم فقط يك الله اكبر بگو من ياد تو هستم آنوقت الله اكبر تو براي من اثري ندارد تو ياد من باشي چيزي به من اضافه نمي‌شود «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» البقرة/152 تو ياد من باشي من ياد تو هستم مثلاً شما زنگ بزني به رهبر انقلاب تلفن شما به رهبري چيزي اضافه نمي‌كند اما اگر بداني كه او گوشي را برمي دارد خودش با شما صحبت مي‌كند مي‌گويي واقعاً خودش گوشي را برمي دارد پس بده من يك زنگ به او بزنم اگر بداني كه خودش گوشي را برمي دارد حتماً دلت مي‌خواهد با او صحبت كني خدا مي‌گويد بابا خودم گوشي را برمي دارم تو با من حرف بزن من با تو حرف مي‌زنم تو ياد من باش من ياد تو هستم نمي‌دانم آنهايي كه راجع به نماز سرسنگين هستند چه خيري از دستشان در مي‌رود گفتگوي با خدا را از دست مي‌دهند حيف است. حالا من يك خرده از زحمت‌هاي پيغمبر را براي شما باز كنم چون بحث رحلت پيغمبر است.
نگاهي كوتاه به رنج‌ها و شكنجه‌ها و تهمت‌هاي انبياء بخصوص پيامبر اسلام حضرت محمد بن عبدالله(صلي الله عليه و آله و سلم) اول يك چيزي را برايتان بگويم بعضي توي كتابهايشان مي‌نويسند پيغمبر(ص) يعني(صلي الله عليه و آله) چرا مي‌نويسيد(ص) حديث داريم هر كس بنويسد(صلي الله عليه و آله) هر كس بنويسد تا مادامي كه اين خط روي كاغذ هست براي او ثواب مي‌نويسند براي نويسنده‌اش، چرا مي‌نويسي(ص) براي صرفه جويي است؟ كل عمر ما تلف شد صرفه جويي نكرديم حالا سر(ص) كه رسيديم مي‌خواهيم صرفه جويي كنيم اين صرفه جويي نكنيد.
پيغمبر ما هم گرفتار اعمال، رفتار، گفتار، از نظر گفتار چه گفتارها، چه رفتارها، چه توطئه‌ها، اما گفتارها يكي از حرفهايشان اين بود كه به انبياء مي‌گفتند برو بابا اينهايي كه دور شما هستند «أَرَاذِلُنَا» هود/27 ما توي فارسي هم مي‌گوئيم فلاني جزو اراذل و اوباش است اراذل يعني آدمهاي رذل آدمهاي حسابي كه دور تو نيست اراذل هستند به يكي از پيغمبرها مي‌گفتند «وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا» هود/91 تو آدم ضعيفي هستي تو كسي نيستي من از آيه قرآن آن كلمه‌اي را مي‌نويسم كه فارسي زبانها هم معنايش را بدانند مثلاً ضعيف را مي‌دانيد مي‌گويند فلاني آدم ضعيفي است به پيغمبر مي‌گفتند تو قدرتي نداري يك آدم ضعيفي هستي اينهايي كه دور تو هستند يك آدمهاي اراذل هستند بحث امشب سي چهل تا آيه قرآن است منتهي خدا لطف كند اين آيات را توي ده دقيقه بگوئيم به جوري كه افرادي كه سه كلاس درس خوانده‌اند بفهند استاد دانشگاه هم استفاده كند بچه كوچولو هم استفاده كند ولذا از آيه قرآن يك كلمه‌اش را مي‌نويسم «إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ» الأعراف/66 سفاهه يعني سفيه، خل هستي، «إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ» الأعراف/60 ضلال همان كه مي‌گوئيم ضالين، ضلال يعني تو گمراه هستي. ديگر چه مي‌گفتند؟ مي‌گفتند تو شاعر هستي حرفهايت شعر است تو ساحر هستي تو سحر مي‌كني مجنون هستي يعني ديوانه هستي نعوذبالله كاهن هستي كاهن يعني كسي كه كف دست مي‌بيند يا پيشگوئي مي‌كند كه آينده چي مي‌شود گفتارها.
تهمت‌ها: فرعون مي‌گفت به مردم مي‌گفت «يُرِيدَانِ أَنْ يُخْرِجَاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمْ الْمُثْلَى» طه/63 مي‌گفت موسي كه آمده است آمده زمين هايتان را بگيرد يعني مي‌خواهد شما را از زمين هايتان اخراج كند مي‌خواهد زمين هايتان را بگيرد يك آيه ديگر داريم كه مي‌گويد «وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمْ الْمُثْلَى» طه/63 موسي و هارون آمده‌اند راه شما را منحرف كنند «جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ» نوح/7 پيغمبرها كه حرف مي‌زدند همچين مي‌كردند يعني دو تا انگشت هايشان را مي‌گذاشتند توي گوش‌شان كه صداي پيغمبر را نشنوند. به طرفدارهايش متلك مي‌گفتند «إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنْ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ» المطففين/29 خنده، عربي‌اش مي‌شود ضحك، يعني مجرمون مي‌خندند يعني نوجواني كه مي‌گويد ياالله، مثلاً مي‌خواهد وارد خانه شود مي‌بيند چهارده سالش است بالغ است اين هنوز دختر عمه هايش و دختر خاله هايش فكر مي‌كنند اين بچه است رو نمي‌گيرند مي‌گويد ياالله دختره مي‌گويد اِه! مرد شده؟ ! اصلاً مي‌خندد چرا اين مي‌گويد ياالله اين خنده ندارد گاهي وقتها شما خواسته باشي دين داري كني به تو مي‌خندند مواظب باش بخاطر خنده دين‌ات را از دست نده بگذار بخندند يك زماني هم شما خواهيد خنديد قرآن مي‌گويد اين خنده‌ها خنده دارد «يَضْحَكُونَ» «يَتَغَامَزُونَ» المطففين/30 غمزه مي‌آيند چشمك مي‌زنند دارد نماز مي‌خواند شيخ شده، «فَكِهِينَ» المطففين/31 جوك مي‌گويند پشت سر آدم «لَضَالُّونَ» القلم/26 نسبت انحراف مي‌دهند مي‌گويد چهار تا متلك را گوش بده آقايي كه بخاطر تحصيل‌ات سر به سرت گذاشتند همه رفتند بازي كردند تو درس خواندي آن زماني كه تو قبول شوي آنها رد شوند و رفوزه شوند و مردود شوند آنوقت تو به آنها خواهي خنديد «فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ» المطففين/34 امروز تو به او خنديدي يك زماني هم. . . كارهايي كه كردند را برايتان بخوانم، اما رفتارها، مسجد ضرار، براي اينكه مسجد پيغمبر را بشكنند رفتند در يك محله‌اي ديگر مسجدي ساختند به پيغمبر گفتند بيا افتتاح كن حضرت در آستانه جنگ تبوك بود فرمود فعلاً وقت ندارم بروم جنگ و برگردم برنامه شما روشن مي‌شود كه چي است رفتند گفتند آقا بيائيد يك نماز مسجد ما بخوانيد چون مي‌خواستند با نماز خواندن مسجدشان قانوني بشود بگويند بله مسجد است پيغمبر هم اينجا نماز خوانده است آنوقت آيه نازل شد «وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ التوبة/107 اين مسجد براي ضرر است اين مي‌خواهند يك جناياتي بكنند مسجد سرپوش است با اين مسجد مي‌خواهند بين مومنين تفرقه بيندازند يعني اين كمين گاه دشمنان خارجي است توي جمهوري اسلامي الحمدلله مسجد ضرار و كفر و كمين گاه خارجي نيست اما با كمال تاسف بعضي مسجدها تفرقه بين مومنين هست يعني اين مسجد يك گروهي مي‌روند آن مسجد گروهي ديگر مي‌روند اگر همچين مسجدي پيدا كرديد اين مسجد يك چهارم مسجد ضرار است چون مسجد ضرار تير چهار شعبه بود مسجد بايد يك جوري باشد كه حتي ابن ملجم هم آمد توي مسجد كسي سياه سياه به او نگاه نكند در مسجد بايد روي همه باز باشد حالا يك كسي دفعه اولش است آمده مسجد مي‌گويند امشب سينما تعطيل است آمده مسجد! خوب بله سينما تعطيل است آمده‌ام مسجد مي‌خواهي چه كني؟ مسخره نكنيم يك كسي را كه تازه آمده به مسجد، اگر مسجد را جوري كنيم كه يك عده بيايند و يك عده نيايند اين مسجد يك چهارم مسجد ضرار است مسجد ضرار ضرر داشت كمين گاه دشمنان خارجي هم بود سر پوش بود تفرقه بين مومنين هم بود آن سه تا به لطف خدا نيست اين چهارمي هم به لطف خدا پيدا نشود نمي‌گويم اين چهارمي پيدا مي‌شود ولي نگراني هست كه. . . (عزادارها هم همينطور است بد نيست يك خاطره بگويم قم يك بزرگواري را ديدم از در مسجد رد شد داشتند اذان مي‌گفتند مسجد يك روحاني خوبي داشت نه حالا آيت الله العظمي ولي عالم خوبي داشت ما هم مي‌رفتيم ما ديديم يك آقا از در مسجد رد شد گفتيم آقا بيا آقاي اينجا را قبول نداري؟ گفت چرا آقاي خوبي است ولي من مي‌روم آن مسجدي كه آقايش مهمتر است گفتم همين كه از در مسجد رد مي‌شوي همين احتمال نمي‌دهي كه استخفاف بشود چون امام صادق(عليه السلام) فرمود ما شفاعت كسي را نمي‌كنيم كه(استخف بالصلاه) شما بالاخره من نمره‌ام دوازده است پيش نماز يك مسجد هستم شما از در مسجد رد مي‌شوي مي‌روي مسجدي كه پيش نماز نمره‌اش چهارده است درست است آن آقا دو نمره بالاتر است ولي رد شدن از در اين مسجد سبك كردن است ما اگر توي مسجد نماز جماعت است و شما بيائي نماز فرادي بخواني اگر اين نماز فرادي ضربه بزند به جامعه اسلامي نماز شما باطل است بايد يك كاري كنيم كه. . . ما هر جا انحراف ديديم بايد سعي كنيم ببينيم مقصر كي است يك خاطره برايتان بگويم به شرطي كه صلوات بفرستيد و زيادي گوش بدهيد.
خداوند به حضرت موسي گفت مي‌خواهم كتاب تورات به شما بدهم بايد سي شب بيائي در كوه طور عبادت كني تا روحت آماده بشود كتاب آسماني را دريافت كني سي شب رفت توي اين سي شب چهل شب توي اين ده روز كه تمديد شد هنرمند مجسمه سازي طلاها را گرفت يك مجسمه گوساله‌اي درست كرد و جوري هم درست كرد كه باد كه به آن مي‌خورد صدا مي‌كرد يك عده هم گفتند اين خداست چون صدا مي‌كند موسي وقتي برگشت ديد مردم بجاي خدا پرست گوساله پرست شده‌اند خوب اگر جامعه گوساله پرست شد بايد يقيه كي را گرفت قرآن مي‌فرمايد موسي يقيه برادرش را گرفت «وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ» الأعراف/150 زلف‌هاي برادرش را گرفت و كشيد اين معلوم مي‌شود كه هارون زلف هم داشته است چون كله بي مو را نمي‌شود كشيد مگر اينكه بگوئيم كله‌اش را گرفت و اينطوري كشيد كه اين هم خلاف ظاهر است آدم وقتي مي‌خواهد كله كسي را بكشد موهاي اينجايش را مي‌كشد از اين چي مي‌فهميم من نمي‌دانم امشب مسئولين سازمان تبليغات دفتر تبليغات روحانيون سازمان ارشاد آموزش و پرورش و دانشگاه روزنامه‌ها هر كس مسئول فرهنگي است گوش بدهد و هر كس گوش نيست ياد بگيرد برايش بگويد اگر ديديد جامعه دارد منحرف مي‌شود بايد يقه‌ي مسئولين فرهنگي را گرفت «وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ» يعني وقتي ديد مردم منحرف شده‌اند آمد يقه‌ي مسئولين فرهنگي را گرفت موسي يقه هارون را گرفت هارون پيغمبر بزرگواري بود سه سال از موسي سن‌اش بيشتر بود برادرش بزرگ‌اش هم بود اما چون مسئول. . . . من اعتقادم اين است كه هر طلبه‌اي توي هر محله‌اي با بچه‌هاي محله رفيق بشود همراهشان برود سينه بزند بسياري از انحرافات كم مي‌شود بگويد داداش من مي‌آيم تو عزاداري كن كمك‌تان هم مي‌كنم اين شعر را هم نخوانيد ما وقتي مي‌رويم روضه همه حجت الاسلام‌ها توي يك خانه روضه مي‌خوانند جوانها هم با هم جاي ديگر وقتي جوان از روحاني جدا شد. . . نخ و سوزن وقتي از هم جدا شد ديگر معلوم نيست چه ميشود اگر بناست شعرها پرمعنا باشد و حرفها آبكي نباشد بايد ما هم با آنها باشيم چون مردمي كه عاشق امام حسين(عليه السلام) هستند اينها بالاخره وام دار هستند مريد هستند روي عشق‌شان يك كاري مي‌كنند حالا ممكن است اشتباه كنند اين خيلي راحت مي‌شود درست كرد.
خوب چي گفتيم؟ آقاياني كه دير آمده‌اند پاي تلويزيون چون بحث در آستانه‌ي رحلت است گفتيم رنج‌ها و شكنجه‌ها وتهمت‌ها را ببينيم به يارانشان مي‌گفتند اينها اراذل هستند به خودشان مي‌گفتند اينها آدم ضعيفي هستند خل هستي گمراه هستي شاعر هستي مجنون هستي كاهن هستي يعني پيشگو هستي، رفتارشان، مسجد ضرار مي‌سازند، حالا اگر مسجد ضرار بود چي؟ ما داشتيم بعضي‌ها وصيت كردند جنازه‌شان جنازه خطرناكي شد گفت من اگر مردم راضي نيستم فلان خط سياسي بيايد تشيع جنازه من حالا در يك شهري دو جناح سياسي بودند اين جزو يكي از جناح‌ها بود وصيت كرد كه اگر من جبهه شهيد شدم جناح مخالف تشيع جنازه من نيايد با مردنش فتنه را زياد مي‌كند از آنطرف ضد آنرا هم داشتيم كه اگر من توي جبهه شهيد شدم جنازه من را به شرطي دفن كنيد كه جناحهاي مخالف تشيع جنازه من بيايند يعني يكي با مرده‌اش مردم را با هم جوش مي‌دهد يكي با مرده‌اش. . . وصيت كردن عقل مي‌خواهد گاهي وقتها يك كسي يك وصيتي مي‌كند اصلاً يك فرهنگي را عوض مي‌كند اين خيلي مهم است اصلاً وصيت نمي‌كند كه كجا من را خاك كنيد من سراغ دارم در يكي از شهرهاي آذريايجان شرقي وسط يك شهر يك جايي بود همه مردم زباله هايشان را مي‌بردند آنجا هر چي تابلو زدند كه بابا اينجا مركز زندگي است آن زمان زباله را مي‌ريختند الان زباله‌ها را توي كيسه مي‌ريزند آن موقع تپه بزرگي از زباله و بوي تعفن هر چي تابلو زدند فايده‌اي نداشت آيت الله شهر كه مرد وصيت كرد من را محل اين زباله‌ها دفن كنيد گفتند زشت است گفت نه من با سخنراني نتوانستم مردم را اصلاح كنم اينها هم زباله را برداشتند و آيت الله را وسط زباله‌ها دفن كردند شستند بعد هم مرمر كردند يك مسجدي شد كنارش هم قبر آقا گاهي وقتها با وصيتش مي‌تواند به نفع بهداشت و محيط زيست كار بكند عقل مي‌خواهد درس خواندن عقل مي‌خواهد وصيت عقل مي‌خواهد رفيق گرفتن عقل مي‌خواهد ازدواج عقل مي‌خواهد همينطور توي پارك مي‌رود همسر پيدا مي‌كند انتخاب پاركي مي‌شود پوكي بايد ديد بابا اين دختر نان كي را خورده است پسر لقمه‌ي كي را خورده است اصلاً لقمه حلال خورده است يا لقمه حرام نسب‌اش چيه؟ اگر نماز نمي‌خواند با او رفيق نشو كسي كه لطف خدا را ناديده مي‌گيرد تو هم به او خدمت كني لطف تو را هم ناديده مي‌گيرد كسي كه براي خدا ارزش قائل نيست براي تو هم ارزش قائل نخواهد شد كسي كه براي پدر و مادرش ارزش قائل نيست براي تو هم ارزش قائل نخواهد شد يك خورده. . .)
كارهايي كه مي‌كنند «وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ» التوبة/48 وارونه نشان دادن، مسجد ضرار، تحليل واژگون، يعني حوادث را قرآن مي‌فرمايد مي‌آيند جور ديگري مي‌گويند يعني سياه نمايي مي‌كنند بزرگ را كوچك مي‌كنند كوچك را بزرگ مي‌كنند آقا يك چيز برايتان بگويم بعضي چهره‌ها را به قدري براي آدم بد معرفي مي‌كنندكه آدم فكر مي‌كند اين شمر است حضرت عباسي من خودم از بعضي‌ها اينقدر بد گفته بودند از آنها وحشت كرده بودم در يك سفري تصادفاً با هم بوديم ديديم عجب اين آدم خوبي است منتهي جور ديگري براي آدم. . . بعضي آدمها را آدم فكر مي‌كند اينها سلمان فارسي هستند وقتي. . . . به او مي‌دهي همه را مي‌دهد به رفيق‌هاي خودش رئيس زمين مي‌شود همه زمين‌ها را مي‌دهد به رفيق‌هاي خودش پول مي‌دهي همه را مي‌دهد به رفيق‌هاي خودش يعني خيلي‌ها كه آدم فكر مي‌كند آدم سلمان است آن خبرها نيست خيلي‌ها هم كه فكر مي‌كني بد هستند آن خبرها نيست بايد مردم را ساعت به ساعت ديد اين امروز خوب است فردا نمي‌دانم چي مي‌شود اين كارش خوب است كار ديگرش ممكن است بد باشد هم بايد در امتحان افرادي. . . در نمره دادن چند تا چيز را بايد در نظر گرفت يك هر فرد براي خودش نه اينكه بگوئي پسر كي است ممكن است باباش آدم خوبي است. . . اين هم براي هر زمان ممكن است اين براي اين زمان خوب باشد براي زمان ديگر خوب نباشد براي هر كار ممكن است اين آدم خوبي است به درد رئيس جمهوري و به درد نمايندگي مجلس نمي‌خورد پس اگر خواستيم نمره بدهيم هر فردي را به خودش نمره بدهيم نه بستگان وگرنه اگر خواسته باشيم به بستگان نمره بدهيم پيغمبر هم نمره نمي‌آورد چون عمويش ابولهب است چكار به بستگانش داري، اگر خواسته باشي براي هر زماني. . . ممكن است يك زمان خوب باشد يعني پوستين براي سردسير قيمتي است ولي براي بندرعباس يك قران ارزش ندارد چه زماني. . . براي هر كاري، ممكن است اين تنور تافتون خوب مي‌پزد اما بربري نمي‌تواند بپزد بنابراين نمي‌توانيم بگوئيم چون آدم خوبي است به او رأي داديم. . . يكي از علماي اصفهان رفت حمام حاج آقا رحيم ارباب بود خدا رحمتش كند اين دلاكي كه آمد كيسه‌اش را بكشد آدم بي حالي بود اصلاً حال نداشت كيسه بكشد صاحب حمام گفت حضرت آيت الله اين كسي كه كيسه شما را مي‌كشد نماز شب‌اش ترك نمي‌شود گفت من نماز شب خوان نمي‌خواهم من دلاك مي‌خواهم اين هم حال ندارد ما فكر مي‌كنيم چون نماز شب مي‌خواند دلاكي‌اش هم خوب است هر كسي براي يك كاري خوب است پس هر فردي كاري به بستگانش نداشته باشيم بله لقمه حلال حسابش جداست، در هر سني اينها را بايد حساب كنيم، تحليل‌هاي واژگونه مي‌كنند افراد خوبي را بد جلوه مي‌دهند بد را خوب جلوه مي‌دهند. حالا اينها ديگر مال منافقين است مال كفار را بگوئيم.
قرآن را مي‌گويند اينها خواب‌هاي پريشان هستند «أَحْلَامَهُمْ» يا مي‌گويند «أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ» الأنعام/25 اينها افسانه‌هاي گذشته‌ها است يا مي‌گويند «مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا» الأحزاب/12اينها جز حرفهاي دهان پر كن و. . . به ما نمي‌گويند يا مي‌گويند «وَأَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ» الفرقان/4 اين پيغمبر را يك گروهي دارند به او كمك مي‌كنند حرفها مال خودش نيست يك قومي پشت پرده دارند به او كمك مي‌كنند يا مي‌گويند «لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ» الأنفال/31 اگر بخواهيم ما هم مي‌توانيم مثل قرآن بياوريم كاري نكرده‌اند گاهي مي‌گويند «فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ» الزخرف/53 اين اگر پيغمبر است چرا وضع مالي‌اش خوب نيست چرا باغ ندارد «يَأْكُلُ الطَّعَامَ» الفرقان/7 اگر پيغمبر است چرا غذا مي‌خورد چه زجرهايي پيغمبر كشيدند همه زجرها يك سو يك زجر هم كشيدند ابن عباس خيلي گريه كرد بعضي پيغمبرها دشمن‌شان توي خانه‌شان بودند حضرت لوط يك زن بد داشت حضرت نوح يك زن بد داشت قرآن مي‌فرمايد اينها دو زن بد داشتند امام حسن(عليه السلام) همسرش او را شهيد كرد پيغمبر خيلي اذيت شد پيغمبر همه اعضايش معصوم بود چشم پيغمبر معصوم بود روح پيغمبر معصوم بود زبان پيغمبر معصوم بود همه‌اش هم قرآن داريم اما چشم پيغمبر معصوم بود قرآن مي‌فرمايد «مَا زَاغَ الْبَصَرُ» النجم/17 يعني چشم پيغمبر كج نديد روح پيغمبر معصوم بود قرآن مي‌فرمايد «مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ» النجم/11 يعني قلب پيغمبر دروغ نمي‌گويد زبان پيغمبر معصوم بود قرآن مي‌فرمايد «وَمَا يَنْطِقُ عَنْ الْهَوَى» النجم/3 يعني از روي هوي و هوس حرف نمي‌زند پيغمبر معصوم بود آنوقت مي‌خواست از دنيا بود يك جوان هجده ساله را فرمانده كرد بنام اسامه به همه گفت برويد جبهه از اسامه اطاعت كنيد بعد هم فرمود(لعن الله من تخلف عن جيش اسامه) خدا لعنت هر كس رهبري اسامه را بپذيرد و در لشگر شركت نكند يك عده گفتند ما نگران هستيم برويم جبهه پيغمبر از دنيا برود پُست را علي بن ابي طالب بگيرد فرمود يك چيزي بياوريد من بنويسم زيادي گوش بدهيد فرمود قلم و دفتر بياوريد يك چيزي بنويسم كه(لن تضلوا) هرگز گمراه نشويد آنوقت يك نفر آنجا نشسته بود ما مي‌دانيم آن يك نفر كي است گفت قلم و كاغذ ندهيد(ان الرجل ليهجر) با اينكه قرآن مي‌فرمايد نطق پيغمبر روي هوي و هوس نيست يعني بزرگترين جسارتها را در آستانه رحلت به او كردند.
صاحب المراجعات مي‌گويد قلم و كاغذ نياوردند گفتند نعوذبالله پيغمبر چرت و پرت مي‌گويد اما مي‌دانم آن چي است من خط ننوشته را مي‌خوانم مي‌گويد. . . الان كامپيوتر آمده است دكمه(لن تضلوا) را بزن هر جا پيغمبر فرمود(لن تضلوا) اگر مي‌خواهيد هرگز گمراه نشويد قرآن و اهل بيت اگر هر دو را داشته باشيد گمراه نمي‌شويد اينجا گفت قلم وكاغذ بياوريد كه(لن تضلوا) ما مي‌فهميم چون باقي جاها گفت(لن تضلوا) يعني قرآن و اهل بيت، اگر دست شما به اهل بيت و قرآن باشيد گمراه نمي‌شويد اينجا هم گرچه قلم و كاغذ نياوردند و ننوشتند و به او هم جسارت كردند اما چون گفت(لن تضلوا) از باقي جاهايي كه فرمود(لن تضلوا) اينجا هم مي‌فهميم كه مي‌خواست بنويسد قرآن و اهل بيت ببينيد آقا يك جواني كه مي‌رود بيرون ما مي‌دانيم كه مي‌رود كتابخانه صدها به مادرش مي‌گويد مي‌روم بيرون ولي مي‌دانيم كه مي‌رود كتابخانه اگر در سيصدو پنجاهمي گفت مي‌روم بيرون مادرش مي‌گويد چون آن دفعات قبل رفته كتابخانه لابد حالا هم كه مي‌رود بيرون. . . چون دهها بار پيغمبر فرمود اگر مي‌خواهيد(لن تضلوا) هيچوقت گمراه نشويد قرآن و اهل بيت اينجا هم مي‌گويد قلم و كاغذ بياوريد مي‌خواهد قرآن و اهل بيت. . .
شما در نماز مي‌گوئيد(غير المغضوب عليهم و لا الضالين) يعني من مي‌خواهم جزو ضالين نباشم كسي مي‌خواهد جزو ضالين نباشد بايد دستش به قرآن و اهل بيت. . . اگر كسي قرآن را بگيرد و اهل بيت را رها كند ضالين است و اگر قرآن را رها كند اهل بيت را بگيرد ضالين است ولذا من سفارش مي‌كنم هر كجا زيارت عاشورا مي‌خوانيد چند سطر هم قرآن بخوانيد اينطور نباشد كه يك جلسه شبي با قرآن قاري‌ها مي‌خوانند زيارت عاشورا اهل بيتي‌ها مي‌خوانند از هم تفكيك پذير نيستند قرآن و اهل بيت با هم هستند مثل دو تا ريل آهن هيچوقت از هم جدا نمي‌شوند گروهي چند ما قرآن مي‌خوانند يك صفحه زيارت عاشورا نمي‌خوانند گروهي مرتب قرآن حفظ مي‌كنند زيارت عاشورا نمي‌خوانند يعني زيارت عاشورا و قرآن بايد با هم باشد اگر مي‌خواهيد گمراه نشويد قرآن و اهل بيت.
خدايا تو را به حق. . . خيلي زجر كشيد، كسي اين همه زحمت مي‌كشد آخر، نفس‌هاي آخر را كه مي‌كشد بگويند دارد چرت و پرت مي‌گويد خيلي تهمت است اين نيش‌ها از نيش شمشير بدتر است خدايا آنهايي كه جسارت كردند به پيغمبر جسارت كردند به اهل بيت جسارت كردند به قرآن جسارت كردند به حق با علم و عمد جسارت كردند عذابشان را زياد كن.
خدايا در آستانه رحلت پيغمبر است بالاخره ما هم پدرمان است(انا وعلي ابوا هذا الامه) من و علي پدر شما هستيم حضرت ابرهيم پدر ما است «مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ» الحج/78 ما بچه پيغمبرها هستيم خدايا تو را به حق آبروي آن پدر به ما فرزندها و به ما پسرها رحم كن آني ما را از قرآن و اهل بيت جدا نكن.
يك كلمه مي‌خواهم بگويم قرآن مهجور است يعني فراموش شده است اهل بيت مظلوم هستند خدايا به ما توفيق بده قرآن را از مهجوريت و اهل بيت را از مظلوميت نجات بدهيم.
اين خدمت را خالصانه به نحوي كه صحيح باشد و ذخيره قبر و قيامت‌مان باشد نصيب همه ما بفرما.
كساني كه در تاريخ ما را با قرآن و اهل بيت آشنا كردند مهمان قرآن و اهل بيت قرار بده.
قلب آقا امام زمان(عليه السلام) را از ما راضي صاحب عزاي واقعي حضرت مهدي هم عزاي امام حسن مجتبي و هم مصيبت امام رضا هم مصيبت جدش پيغمبر(عليهم السلام) خدايا به قلب نازنين حضرت مهدي ما را از ياران حضرت مهدي(عليه السلام) قرار بده.
دشمنان اسلام و مسلمين را شاد نكن.
شر صاحبان شر بخصوص آمريكا و اسرائيل به خودشان برگردان.
رهبر ما دولت ما ملت ما نسل ما ناموس ما جوانهاي ما آبروي ما، نسل ما انقلاب ما هر چي كه به ما داده‌اي در پناه آقا امام زمان(عليه السلام) و ما را پاسدار خدمات اولياء و انبياء و شهدا و مراجع و امام قرار بده.
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته