1384/3/5 ازدواج -7 بايگاني سالانه - 1384



بسم الله الرحمن الرحيم

سلام عليكم و رحمه الله بحث ما چند هفته راجع به ازدواج بود و چند هفته ديگر بايد صحبت كنيم(البته اين بحث در ايام رحلت بي بي حضرت معصومه(سلام الله عليها) پخش مي‌شود كه بايد بگوئيم رواياتي داريم از چند امام كه اگر كسي حضرت معصومه را در قم زيارت كند براي او بهشت در نظر گرفته مي‌شود بهشت را بر خود لازم كرده است حضرت معصومه مثالش مثال حضرت مريم است، حضرت مريم ازدواج نكرد اما فرشته‌اي آمد و به او عيسي داد حضرت معصومه ازدواج نكرد اما حاج شيخ عبدالكريم حائري شصت هفتاد سال پيش آمد و به حضرت معصومه حوزه علميه قم داد قرآن مي‌گويد مريم نگاه كرد ديد يك انسان جلوي چشم او هست گفت كي هستي؟ گفت نترس من فرشته الهي هستم آمده‌ام به تو روح الله بدهم آمده‌ام به تو عيسي بدهم حضرت معصومه هم ازدواج نكرده بود ولي حاج شيخ عبدالكريم آمد گفت مي‌خواهم به تو روح الله بدهم روح الله خميني آمده‌ام به تو حوزه عليمه بدهم چه بركاتي از اين بي بي سر زده است و ما افتخار داريم كه زيارت ايشان را. . . .(مشكل صدا) خدا انشاءالله ما را در سايه‌ي قرآن و اهل بيت ما و نسل ما را حفظ كند. بحثي كه مي‌خواهيم بكنيم بحث ازدواج است(راجع به ازدواج گفتيم كه ازدواج دارد يك گره كوري مي‌شود يك بسيج عمومي لازم است يعني رهبري، دولت و مجلس سه قوا و مردم صدا و سيما همه بايد كمك كنيم مشكلاتي كه مي‌شود حل كرد را حل كنيم يعني واقعاً يك بسيج و يك جهاد و نهضت اين يك عبادت است يك مسئوليت فراگير است نمونه‌ها و كارهايي كه مي‌شود كرد من مقداري گفتم در اين جلسه مي‌خواهيم راجع به انتخاب همسر صحبت كنيم و با كي ازدواج كنيم.
1- اصالت ايمان در انتخاب همسر
موضوع بحث ازدواج است بحث هشتم نهم است يادم نيست، بحث ازدواج با كي، همسر خوب كي است؟ عرض كنم درباره با كي، بايد آياتي را خدمتتان بگويم «فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ» النساء/3 ازدواج كنيد با(طاب) يعني(طيب) يعني دلپسند، مورد بايد دلپسند باشد گاهي طرف طبع انسان مي‌پذيرد بايد طبع پسند باشد حالا اينكه دلپسند كي است اسلام اصل را بر ايمان گذاشته است مي‌فرمايد «وَلَا تَنكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ» البقرة/221 با زنان مشرك ازدواج نكنيد مگر اينكه ايمان بياورند دخترهايتان را به آدمهاي مشرك ندهيد مگر اينكه آدمهاي مشرك ايمان بياورند يعني اصل در انتخاب همسر، حرف اول را ايمان مي‌زند اعتقاد دارد يا نه؟ يكوقت بچه‌تان را به يك آدم ماركسيست، آدمي كه منكر خدا و پيغمبر و ضروريات است ندهيد منكر حجاب است حجاب از ضروريات دين است، اصل ايمان است. آخر آيه مي‌گويد مي‌دانيد چرا؟ «أُوْلَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» البقرة/221 اين همسرهاي بي دين خودش و نسل‌اش را به آتش دعوت مي‌كند.
خطرات همسر بي ايمان: 1- نسل منحرف مي‌شود 2- ممكن است جاسوس است 3- ممكن است خود همسر را منحرف كند 4- ممكن است زنان با ايمان بمانند و بي ايمان‌ها همسر داشته باشند، اين چهار تا چيزي است كه به ذهن من رسيد.
2- فكر همسر مهم‌تر از جمال اوست
حالا بگو بعضي هايشان خوشگل هستند قرآن آيه‌اي دارد مي‌گويد اگر زرق و برقي دارد گول نخور فكرش مهم است آيه‌اي داريم مي‌فرمايد «وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ» البقرة/221 يعني مرد اينقدر زرق و برق دارد كه زن دهانش پر آب مي‌شود، آيه‌اي ديگر داريم «وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ» البقرة/221 يعني زن اينقدر زرق و برق دارد كه مرد پر دهانش پر آب مي‌شود عجب! خانه به تو مي‌دهد، استخدام رسمي هم مي‌كند، ماشين مي‌دهد، دو تا سكته كرده است اگر شما دخترش را بگيري سكته سوم را مي‌كند و ارثي گير تو مي‌آيد. حالا مي‌گويد هر چه هم تعجب كردي، از شكلش تعجب كردي، از مالش، از مقامش، از شهرتش، يعني اولين ديدگاه انتخاب همسر اين باشد كه چه جور فكر مي‌كند چون انسان با فكر زنده است والا مسئله طلا. . . خداوند اينقدر در دعاي جوشن كبير. . . صد بند است هر بندي هم ده تا اسم دارد يعني هزار تا اسم خداست يكي‌اش اين است(يا من في الجبال خزائنه) يعني كوهها خزينه خداست، اينقدر خدا سنگ طلا دارد حالا گيرم اين خانم پنج كيلو طلا داشته باشد پنج كيلو طلا را خدا توي سنگ هم قرار داده است يعني شده سنگ، اگر بي دين باشد ولي طلا داشته باشد انگار سنگ است مثل آدمي كه پولدار است ولي سخاوت ندارد اين گاو صندوق گوشتي است ما دو تا گاو صندوق داريم يكي فلزي است و يكي هم فلزي گاو صندوق گوشتي است چون از گاو صندوق نمي‌شود پول در آورد قفل است آدم بخيل هم گاو صندوق است بي ديني كه پول داشته باشد اين سنگ طلا است(از همه گذشته وقتي گفتيم ازدواج درست نيست مگر ايمان اين خودش يك قلابي است براي اينكه افرادي كه عاشق مي‌شوند دوست دارند با كسي ازدواج كنند مي‌گويند نه اسلام به من گفته است كه تو بايد مسلمان بشوي او بخاطر اينكه زن اين بشود اسلام مي‌آورد اسلام اين ولو سطحي است اسلام بخاطر ازدواج است به هواي ازدواج مي‌آيد مسلمان مي‌شود وقتي اسم اسلام روي او آمد كم كم با اسلام هم آشنا مي‌شود يعني اول گرم مي‌شود بعد داغ مي‌شود بعد پخته مي‌شود(مشكل صدا). ما خيلي آدمها داريم كه مي‌خواسته همسري را بگيرد همسر مسلمان بوده گفته تا مسلمان نشوي من نمي‌توانم تو را بگيرم او بخاطر اينكه با اين همسر باشد مسلمان شده است و بعد يك نسلي را. . . پدر و مادر اسلام‌شان كم رنگ است اما بچه‌ها اسلام‌شان پر رنگ مي‌شود.)
3- برتري كنيزِ با ايمان بر آزاد بي ايمان
حتي آدمهايي كه پول ندارند خدا مي‌فرمايد كنيز بگيرد اما بي دين نگيرد «وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمْ الْمُؤْمِنَاتِ» النساء/25 كسي كه پول ندارد ازدواج كند با كنيز ازدواج كند منتهي كنيزي كه ايمان داشته باشد يعني اگر پول نداري كنيز بگير اما بي دين نگير، آيه ديگري داريم اگر كنيز دين داشته باشد بهتر از زن آزادي است كه ايمان نداشته باشد گاهي وقتها يك زن تحصيلكرده يا تحصيلات او بالاست يا پولش يا مقامش ولي دين او كم رنگ است اما برعكس خانمي هست كه دين‌اش پررنگ است اما زندگي‌اش كم رنگ است.
كنيز؟ بله، مگر چه اشكالي دارد؟ «بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ» النساء/25 يعني همه يكي هستند من بروم با پسر. . . من بروم با دختر. . . (اين پسره خانه‌اش نمي‌دانم چطوره؟ طوري نيست.) ما دوازده تا امام داريم شش تا امام‌ها مادرشان كنيز بوده است گاهي وقتها از زمين گودي ميوه‌اي در مي‌آيد كه از زمين بلند در نمي‌آيد گاهي بوته‌هاي كوچك ميوه‌هايي دارد كه درخت‌هاي بزرگ ندارد(قرآن مي‌گويد يكي هستند.) خوب كنيز را همينطور بگيريم؟ نه حساب و كتاب دارد «فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أهْلِهِنَّ» النساء/25 بايد اجازه بگيري، كنيز را مفت بگيريم؟ نه «وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ» مهرش را بهش بده مهرش را به خودش هم بده، «مُحْصَنَاتٍ» كارهايتان بطور شايسته باشد «غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ» به شرط اينكه پاكدامن باشند اهل فحشا نباشند، يواشكي دوست نگرفته باشند رفيق يواشكي نداشته باشند اگر كسي يواشكي رفيق دارد يا اهل فحشا هست با اين ازدواج نكنيد.
4- فرزند، امانت خداوند نزد والدين است
اصولاً يك چيزي برايتان بگويم اولاد انسان امانت است ما بايد به اين امانت خيانت نكنيم مثل كسي كه دخترش را بدهد به آدم تارك الصلاه اين به نسل‌اش به امانت خدا خيانت كرده است به نسل تاريخ خودش خيانت كرده است امانت كه فقط پول نيست اولادها امانت هستند دست امانت است اينهايي كه وسواسي هستند به امانت خدا خيانت مي‌كنند چون اسلام مي‌گويد پاك شد اين هي توي آب يخ فرو مي‌كند مي‌گويد پاك نشد پاك نشد پاك نشد بدن شما امانت است اينهايي كه پرخوري مي‌كنند به امانت خدا خيانت مي‌كنند ريه شما امانت است كسي كه بجاي هواي سالم دود توي ريه مي‌كند اين به امانت خدا خيانت مي‌كند هر چه كه خدا به ما داده است امانت الهي است و بايد درست از آنها استفاده كنيم معلم بايد بداند كه بچه مدرسه‌اي امانت هستند استاد دانشگاه بايد بداند كه دانشجو امانت است(منبري بايد بداند اين خلقي كه پاي منبر او نشسته‌اند امانت خدا هستند اگر چرت و پرت بگويد به امانت خدا خيانت كرده است مداح بايد بداند كه خون امام حسين(عليه السلام) امانت است اگر به اسم امام حسين(عليه السلام) دارد چرت و پرت مي‌گويد اين مداح را. . . اصلاً داريم(احصوا التراب في وجوه المداحين) اگر مداح دري وري مي‌گويد خاك توي دهان او بريز اين حديث است مداحي كه مدح او بند به قرآن و حديث نيست بند به منطق نيست. . . حديث دارد امام فرمود اگر حديثي را شنيديد اما اين حديثي را كه از ما شنيديد طبق قرآن نيست(فضربه علي الجدار) اين حديثي كه طبق قرآن نيست حديث را بزنيد به ديوار حالا اگر كسي حرفي مي‌زند كه حرفهايش طبق قرآن نيست بايد به ديوار زد. چون فكر دزدي از مال دزدي بدتر است)
5- ظلمِ فرهنگي، بزرگ ترين ظلم به جامعه
خداوند به دزدها مي‌گويد ظالم اما به فكر دزدها مي‌گويد أظلم «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ» الأنعام/144 كسي كه چيزي را به خدا نسبت بدهد كه در او نيست مي‌فرمايد اين اظلم است يعني ظالم ترين، خداوند به كم فروشها يكبار گفته است «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ» المطففين/1 واي بر كم فروشها به اينهايي كه نيش مي‌زنند خدا يكبار گفته است «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» الهمزة/1 به كساني كه نويسنده و گوينده هستند سه مرتبه توي قرآن گفته است «فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ» البقرة/79 در تمام قرآن يك آيه داريم كه سه مرتبه گفته است(ويل) يعني واي، بر كسي كه ظلم فرهنگي مي‌كند كسي كه با فيلم‌اش با كاريكاتورش، با مصاحبه اش، با ميزگرد و درازش، با بيان و قلم و هنرش. . . هنر خيلي كودتا مي‌كند سامري چون هنرمند بود توانست از طلا مجسمه درست كند و از هنرش مردم را منحرف كرد و زحمات موسي را به باد داد با طنزش(روز فتح مكه پيغمبر(صلي الله عليه و آله) فرمود تمام كفار را بخشيدم آنهايي كه به من ظلم كردند فقط سه نفر را بگيريد گفتند اين سه نفر چه خصوصيتي دارند فرمود اينها با طنز من را هجو مي‌كردند يعني جوك مي‌ساختند) بخصوص اگر جوك‌ها مخصوص قبر و قيامت باشد قرآن يك آيه دارد «أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ» التوبة/65 براي خدا و پيغمبر جوك درست مي‌كنيد؟ به مقدسات توهين مي‌كنيد؟ اگر يك شتر مقدس شد امتي بخاطر شتر از بين مي‌روند اين شتر حسابش با باقي شترها فرق مي‌كند «هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ» الأعراف/73 قرآن مي‌فرمايد اين شتر، شتر حضرت صالح است با معجزه الهي درست شده است «وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ» الأعراف/73 به مقدسات حتي شتر هم احترام بگذاريد(«فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» الأعراف/73 كوه جماد است اما خداوند به موسي مي‌گويد «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِي الْمُقَدَّسِ طُوًى» طه/12 كفش هايت را در بياور اين كوه مقدس است مقدس يعني چيزي كه رنگ الهي دارد مكه جماد است اما اگر انساني به قصد سوء به مكه بايد به عذاب دردناكي مبتلا مي‌شود «فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ» الفيل/5 سواره‌هايي كه آمدند مكه خدا با آنها چه كرد؟ نگو آقا مردم جماد. . . (مشكل صدا) اگر ابولهب را روي ديوار نوشته باشند شما به تف هم بيندازي طوري نيست اما همين ابولهب توي قرآن بايد وضو داشته باشي كه به آن دست بزني، يعني ابولهب توي قرآن كه هست نمي‌شود دست بي وضو به آن گذاشت اما همين ابولهب روي ديوار باشد تف هم مي‌شود به آن انداخت گرفتيد چي شد؟ چرم اگر جلد قرآن شد مي‌بوسيم اما اگر كفش شد هيچ كس كفش‌اش را نمي‌بوسد چرم چرم است منتهي چرمي كه كفش مي‌شود فرق مي‌كند با چرمي كه جلد قرآن مي‌شود باقي شترها را ما نحر مي‌كنيم «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ» الكوثر/2 شتر را بكش و بخور اما يك شتر را مي‌گويد نيت بد هم براي آن نكن) ما اگر بدانيم اين درخت هديه الهي است چرا شاخه‌اش را بشكنيم؟ هستي دارد سبحان الله مي‌گويد چرا من اين درخت را ارّه كنم؟ چرا اين گل را بكَنم مگر براي منفعت بهتري، هرزگي نسبت به يك برگ، نسبت به يك درخت، يك كسي آب خورد مقدار باقيمانده از آب را روي خاك ريخت امام فرمود چرا حرام كردي؟ گفت چه كنم؟ فرمود بريز توي رودخانه گفت چه فرقي مي‌كند؟ گفت آب را بايد روي آب ريخت نه روي خشكي بله اينجا اگر يك درخت بود بوته‌اي بود اشكال نداشت.
خدا رحمت كند آيت الله ميرزا جواد آقاي تهراني را وقتي مي‌رفت وضو مي‌گرفت توي باغچه وضو مي‌گرفت مي‌گفت هم وضو مي‌گيرم هم اين بوته آب مي‌خورد اگر درخت بود طوري نيست اما آب را روي خشكي مي‌ريزي اسراف است.
(چي دارم مي‌گويم؟ بحث ازدواج است مي‌گويد اگر پول داري زن آزاد پول نداري كنيز اما كنيز هم بايد دين داشته باشد ما از خير آزادي مي‌گذريم مي‌رويم سراغ كنيز اما از خير دين نمي‌گذريم دين بايد باشد يك چيزهايي مي‌شود كوتاه آمد يك چيزهايي نمي‌شود كوتاه آمد منتهي كنيزها هم بايد رفيق مخفي نگيرند بايد اهل فساد نباشند اين آيه نكاتي دارد خدمتتان بگويم. در اسلام براي موضوع ازدواج بن بست نيست در اسلام بن بست نيست يك كسي بگويد من گير كرده ام، آقا يك جواني در خارج است مي‌خواهد با يك دختري باشد حلال هم مي‌خواهد باشد عربي هم بلد نيست اگر عربي بلد نيستي بعضي از مراجع مي‌گويند مي‌تواني صيغه فارسي بخواني صيغه فارسي‌اش اين است كه زن بگويد من خودم را به همسري شما در آوردم مرد هم بگويد قبول كردم عربي‌اش هم همين است اگر در يك كشوري دختر و پسر مضطر هستند نياز شديد دارند دين‌شان در خطر است روحاني نيست عربي هم بلد نيستند) در اسلام بن بست نيست دختري يك خواستگار بيشتر ندارد و پدرش هم مي‌گويد نبايد زن اين بشوي و خواستگار ديگري هم نيست سالها آمده و رفته يك خواستگار آمده است.
6- در احكام اسلام، بن بست نيست
(اين دختر مي‌گويد اين يكي نه، اينجا از مراجع بپرسيد اينجا باز هم پدر اجازه دارد كه ممانعت كند؟ اجازه پدر مال اين است كه دختر خواستگارهاي فراواني دارد يا ممكن است داشته باشد و اين دختر براي اينكه گول نخورد فيلتر گذاشته‌اند پدرت دلسوزت است مادرت دلسوزت است ببين آنها چه مي‌گويند اما اگر دختري همه فهميدند كه هيچ خواستگاري ندارد جز يك نفر) هم دختر رشيد شده است هم هيچ خواستگار ديگري ندارد و هم پدرش مانع است آيا در اين صورت. . . من فتواي بعضي از مراجع توي ذهنم هست مي‌گويند در اين صورت پدر هم حق ولايت ندارد آنجايي پدر حق دارد كه چند تا باشند و پدر انتخاب كند اما اگر يكي هست و اگر اين برود دختر تا آخر عمر بي شوهر مي‌ماند اينجا پدر نمي‌تواند مانع باشد رضايت پدر اندازه دارد.
(مردم نسبت به مالشان تسلط دارند به شرطي كه مردم آزاري نباشد اگر كسي خواست از مالش سوء استفاده كند اينجا. . . يك قصه برايتان بگويم شخصي درختي داشت كه توي باغ شخص ديگري بود اين هميشه مي‌آمد سراغ درختش صاحب خانه گفت باغ مال من است من زن و بچه‌ام دارند زندگي مي‌كنند هر وقت مي‌خواهي سرت را پائين مي‌اندازي و مي‌آيي آخر يك يا الله بگو گفت آقا من ياالله بگو نيستم هر وقت بخواهم مي‌آيم درخت خودم است(الناس مسلطون علي اموالهم و انفسهم) اسلام گفته انسان بر مالش تسلط دارد من بر مالم تسلط دارم هر كاري دلم بخواهد مي‌كنم شخص آمد پهلوي حضرت و گفت يا رسول الله يكي از ياران شما يك درخت دارد هر وقت دلش مي‌خواهد سرزده مي‌آيد اين مزاحم ما است حضرت گفت درختي را در جايي ديگر به او بده شخص گفت نه الا و باالله همين جا ده تا درخت به تو مي‌دهم گفت من همين يك درخت را مي‌خواهم گفت من پيغمبرم براي تو ضمانت مي‌كنم كه توي بهشت به تو درخت بدهم مردم آزاري نكن گفت نمي‌دهم حضرت به صاحب باغ فرمود برو درخت‌اش را بكن و بينداز توي كوچه(لا ضرر و لا ضرار في الاسلام) كسي نمي‌تواند چون مالش است سوء استفاده كند حالا شما مالك هستي حق داري اينقدر برج بسازي كه ما توي خانه ما آسايش نداشته باشيم مالك هستي مي‌تواني نقشه بكشي كه توي حمام و راه پله و آشپزخانه ما هم بروي؟ مسلمان حق دارد روي زمين خودش جوري نقشه بكشد كه اندرون همه مردم را ببيند آقا بنده سيگار مال خودم است بله سيگار مال خودت است هوا كه مال خودت نيست هوا مال همه است تو هواي ما را هم داري آلوده مي‌كني كسي كه توي كشتي نشسته نبايد بگويد صندلي خودم است مي‌خواهم سوراخ كنم بابا صندلي خودت را سوراخ كني آب كه تو بيايد همه غرق مي‌شوند بعضي جا خودم نيست ظلم به فرد ظلم به جامعه است.)
7- ظلم به ديگران، ظلم به خود است
در قرآن آياتي داريم كه مي‌فرمايد «فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ» البقرة/231 يعني تو فكر مي‌كني كه به او ظلم كرده‌اي خيلي وقتها كه مي‌خواهيم كلاه سر كسي بگذاريم مثنوي يك شعري دارد مي‌گفت يك كسي آمد قند بخرد قديم كه يك كيلو و دو كيلو نبود با سنگ مي‌گذاشتند قند مي‌كشيدند مي‌گفت اين قند فروش سنگ را گذاشت توي كفه ترازو رفت قند بياورد تا رفت قند بياورد مشتري كلوخ را برداشت هي به زبانش ماليد فكر كرد دارد از ملك قند فروش مي‌خورد مي‌گويد حاليش نيست كه هر چه اين كلوخ كم بشود وزن قندش كم مي‌شود فكر مي‌كند مال مردم را ليس مي‌زند ولي مال خودش را كم مي‌گذارد آدمي كه حسن نيّت دارد مشتري زياد دارد چون دلش به حال مردم مي‌سوزد جنس خوب درست مي‌كند چون جنس خوب درست مي‌كند مشتري هايش بيشتر مي‌شود.
گاهي وقتها مي‌گوئيم عجب مشتري نفهميد كلاه سرش گذاشتم نه آقا اشتباه كردي، سود خوبي بود، نه اتفاقاً سود بدي بود سود كم فروش زياد فروش كه زياد شد سود زياد مي‌شود اين سه تا كلمه را بازاريها ياد بگيرند سود كم نتيجه‌اش اين مي‌شود كه ما را به سوي فروش زياد مي‌برد فروش كه زياد شد كم كم سود هم زياد مي‌شود يعني اگر به مردم لطف كني سودت زياد مي‌شود مگر نوكرشم بچه هايش خارج هستند من برف خانه‌اش را پائين بريزم پيرزن دو سه تا بچه دارد چشم بچه هايش كور دندشان نرم من دلم بسوزد دو تا نان بگيرم به پيرزن بدهم آقا پيرزن است پايش شكسته است مريض است دو تا نان به او بدهيد فردا همين پيرزن وقتي خواست بميرد مي‌گويد خانه‌ام را به اين مسجد بدهيد مردم به اين پير مرد و پيرزنها كمك كنند بعد همين. . . (بعضي‌ها از من مي‌پرسند آقاي قرائتي شما اين ستادهايي كه درست مي‌كني ستاد نماز ستاد تفسير پول از كجا مي‌آوري؟ راستش را بگو، تو كه بند به دولت نيستي از هيچ مرجع تقليدي هم اجازه ندارم پول خرج كنم من نماينده هيچ مرجعي نيستم پول دولت هم ندارم از كجا پول مي‌آوري مي‌گويم من سي سال پاي تخته سياه كلاس گذاشتم آن بچه‌ها و جوانهايي كه آن روزها مي‌آمدند كلاس من حالا وضع‌شان خوب شده است به هر كدام كه وضع‌شان خوب شده است زنگ بزنم يك كاري بكن برايم انجام مي‌دهد. يعني ده دوازده سال روضه مفت خوانديم حالا هر چي به هر كس بگوئيم. . . حالا از آنها پول نمي‌گيرم مي‌گويم اين كار را محله خودت بكن چون اگر از مردم پول بگيري دلش تو مي‌ريزد مي‌گوئيم آقا پول دست خودت است منتهي اگر اين كار را بكني بهتر است كاري به پول مردم ندارم يك كسي مي‌گفت من ميليونها اعتبار دارم چون تا حالا توي بازار نسيه نكرده‌ام نسيه نكنيد تا اعتبارتان محفوظ بماند در كيسه را بدوز در دهان باز مي‌شود هر چي بخواهي مي‌گوئيم اما اگر در كيسه را باز كردي پول خواسته باشي هر چي هم عيب ديدي اِه نانت قطع مي‌شود تو حرف نزن بيرونت مي‌كنند اگر در كيسه را باز كردي در دهانت بسته مي‌شود در كيسه را دوختي در دهان باز مي‌شود اگر مي‌خواهيد حّر باشيد. . . . مثل لنگ هر ساعتي دور پاي كسي. . . .
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته