1384/3/19 تفسير سوره كوثر -2 بايگاني سالانه - 1384



بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

سلام عليكم و رحمه الله دو ماه است كه شب‌هاي جمعه بحث ما ازدواج است چهاردهم خرداد بحثي راجع به چهارده خرداد و رحلت حضرت امام(رضوان الله تعالي عليه) داشتيم ما رفتيم توي سوره كوثر اين جلسه هم مي‌خوريم به روز پرستار كه تولد حضرت زينب(عليها السلام) است شايد بد نباشد كه سوره كوثر را تمام كنيم كه به حضرت زينب هم تناسب دارد ولي باز بحث ازدواج يك مقدار حرف مانده است مي‌خواهم بزنم انشاءالله.
سوره كوثر كوچكترين سوره است و گفتيم بنده بعنوان يك طلبه در تفسيري كه دارم مي‌نويسم تفسير نور، الحمدالله آخر تفسير است و من به سوره كوثر كه رسيدم حدود هفتاد نكته گيرم آمد و خيلي بهتم زد واقعاً قرآن مي‌گويند معجزه هست چطور؟ بهتم زد كه چطور سوره‌اي كه سه تا كلمه است هفتاد تا نكته دارد كي مي‌تواند، كدام استاد دانشگاه، كدام مغز فيلسوف، كدام آيت الله العظمي مي‌تواند كتابي بنويسد. . . تازه هفتاد تا نكته گير من آمده است من يك طلبه عادي هستم حالا اگر گير نوابغ و دانشمندان درجه يك بيفتد چند تا از آن در مي‌آورند و اگر گير امام صادق(عليه السلام) بيفتد چند تا نكته از آن در مي‌آورد چند تا نكته از آن را در جلسه‌هاي قبل گفتيم حالا چند تا نكته هم در اين جلسه مي‌گوئيم براي اينكه از پاي تلويزيون هديه‌اي بدهيم به حضرت زينب(سلام الله عليها) اين سوره را با هم بخوانيم آقاياني كه پاي تلويزيون هستند خواهراني كه پاي تلويزيون هستند با هم بخوانيم «بِسم الله الرّحمنِ الرّحيم إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ›
موضوع بحث تفسير سوره كوثر هفتاد نكته در سه كلمه، درباره(إنا اعطيناك كوثر) جلسه قبل گفتيم در جلسه قبل اين سه تا كلمه را گفتيم. كلمه كوثر چيه؟ كوثر عظيمي كه خدا داد اين نسلي بود كه فاطمه بود و يكي از آن جرقه‌ها هم بنيانگذار جمهوري اسلامي بود.
حالا كوثر چيه؟ به پيغمبر ما تهمت‌هايي كه مي‌زدند تهمت‌ها اين بود شاعر مي‌گفتند كاهن مي‌گفتند ساحر مي‌گفتند مجنون مي‌گفتند(يعلمه بشر) مي‌گفتند هر يك از اينها يك آيه جلوي آن آمد مثلاً وقتي مي‌گويد شاعر قرآن مي‌گويد نه خير شاعر نيست «وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ» يس/69 ما شعر ياد پيغمبر نداديم «وَمَا يَنْبَغِي لَهُ» يس/69 شعر سزاوار پيغمبر نيست گفتند كاهن آيه نازل شد كاهن نيست گفتند ساحر آيه نازل شد ساحر نيست گفتند مجنون آيه نازل شد «مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ» القلم/2 تو به لطف خدا مجنون نيستي گفتند «يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» النحل/103 بشري است كه به پيغمبر چيزي ياد مي‌دهد گفت «عَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا» الكهف/65 نه خير ما يادش مي‌دهيم.
1- خداوند، مدافع مومنان در برابر مخالفان
يعني هر جا نيشي به پيغمبر زدند خود پيغمبر يا خداي پيغمبر آن نيش را برطرف كردند حالا يك كلي برايتان بگويم ممكن است يك دختري يا پسري بگويد آقا فلاني عليه من است حالا يا توي روزنامه يا توي همسايه يا توي محل كار براي من مي‌زند قرآن يك آيه دارد مال همه «إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنْ الَّذِينَ آمَنُوا» كَفُورٍ الحج/38 خدا از كساني كه ايمان دارند دفاع مي‌كند خيلي به بهشتي جسارت كردند اما خيلي از آنهايي كه به بهشتي جسارت كردند آمدند سر قبرش گريه كردند و عذرخواهي كردند كه امام فرمود مظلوم بود اگر يك كسي برايتان مي‌زند غصه نخور فلاني غيبتت را كرد من راضي نيستم چرا غيبت كرد آقا آرام بگير تو الذين امنوا هستي يا نه؟ اگر تو مومن هستي آيه داريم كه خدا دفاع مي‌كند اگر مدافعي مثل خدا داري تو بايد خيالت راحت باشد بعد هم گفته(إن الله) نگفته(إنه) اينها مهم است نگفته(إن القادر يدافع)(إن الصمد) خداوند صدها اسم دارد اما مهم ترين اسمي كه داراي همه صفاتش است الله است الله اسمي است كه تمام صفات خدا توي اين الله است وقتي شما گفتي شير توي همه لبنيات شير هست در مسائل مادي وقتي گفتي ميوه توي همه ميوه‌ها آب هست توي همه شيرني‌ها مواد قندي هست كلمه الله كلمه‌اي است كه خدا هر كمالي دارد توي الله هست يعني خداوند با تمام وجود از آمنوها دفاع مي‌كند اگر مي‌گفت(قدير) يعني خدا با قدرتش دفاع مي‌كند اگر مي‌گفت(إن الحكيم) يعني خدا با حكمت‌اش اگر مي‌گفت(إن الحميد) يعني باقي اسم‌هاي خدا را گفته حميد و مجيد و قادر و حي و قيوم و صمد نه، مي‌گويد(إن الله) يعني خدا با تمام صفاتش از مومنين دفاع مي‌كند ما يك همچين مدافعي داريم راحت باش يك نتيجه. . . گوش گوش گوش هر كس غيبت ما را كرده است حلالش كنيم اين خانمي كه غيبت تو را كرده است خواسته تو را خراب كرده است و اگر خدا خواسته باشد به تو عزت بدهد زبان اين و آن نمي‌تواند تو را خراب كند تمام قدرت. . .
2- حضرت زينب، از نسل كوثر پيامبر
حالا در آستانه تولد حضرت زينب(سلام الله عليها) تمام قدرت بني اميه خواستند امام حسين(عليه السلام) را خراب كنند چند تا چيز براي شما بگويم بمناسبت(إنا اعطيناك الكوثر) ما به تو كوثر داديم گفتيم پيغمبر ما دو تا پسر داشت از دنيا رفت يكي از اين متلك گوهاي مخالف پدر عمرعاص بود به پيغمبر رسيد گفت ابتر هستي يعني پسرهايت مردند دختر هم كه زمان جاهليت جزو آدم حساب نمي‌شد با يك دختر هم كه تو نمي‌تواني زنده بماني نام و نشانت زنده بماند بنابراين ابتر هستي يعني سوت و كور هستي ابتر هستي اجاق خاموش تاريك خلاص. . . بعد از فوت تو تمام سر و صداها مي‌خوابد به پيغمبر گفتند ابتر خدا مي‌گويد «إن شانئك هو الابتر» يعني دشمن تو ابتر است.
3- نمونه‌هاي دفاع خداوند از پاكان تاريخ
كسي كه حرفي مي‌زند خدا چطور پاتك مي‌زند من چهار تا نمونه براي شما مي‌گويم زليخا عاشق يوسف شد يك روز توي كاخ گفت اينجا كسي نيست گفت امروز روزي است كه از يوسف كام بگيريم خود زليخا بلند شد «وَغَلَّقَتْ الْأَبْوَابَ» يوسف/23 يعني سفت بست، نگفته(غلقت الباب) يعني در(ابواب) يعني درها پس هم(غلّق) نه(غلق) يعني بست، هم ابواب يعني همه درها را سفت بست به كنيزهايش هم نگفت كه ببندند چون دلواپس بود با دست خودش بست يعني زليخا درها را بست سفت هم بست با دست خودش هم بست كه احدي نفهمد اما هيچ قصه‌اي به اندازه يوسف و زليخا در تاريخ مشهور نيست. يوسف و زليخا مال قرآن نيست پيش مسيحي‌ها هم مشهور است توي تورات هم هست يعني آنكه مي‌خواست احدي نفهمد همه مردم كره زمين فهميدند با خدا كشتي نگيريد با خدا در نيفت يك آيه داريم مي‌گويد خيلي غيضت گرفته خودت را پرت كن «هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ» الحج/15 يك نوكري به اربابش گفت از غيض تو مي‌روم خودم را از پشت بام پرت مي‌كنم پائين گفت به درك تو از دنيا مي‌روي من هم مي‌روم يك نوكر ديگر مي‌گيرم مي‌آورم تو خودت را نابود كرده‌اي با خدا در نيفتيد. در طول تاريخ كي‌ها با اسلام در افتادند؟ يك نفر نيست دست بلند كند بگويد من از دودمان بني اميه و بني عباس هستم اگر زمان شاه عكسي از امام مي‌ديدند صاحب خانه را مي‌بردند زندان چه شكنجه‌اي مي‌دادند هيچ مرجع و آيت اللهي در طول تاريخ شيعه و سني در هيچ جاي كره زمين هيچ عمامه به سري به اندازه امام خميني عكس‌اش چاپ نشد شاه گفت يكي چاپ نشود ميلياردها چاپ شد.
نمونه سوم: موسس حوزه علميه قم ايشان استاد امام خميني(رحمه الله عليه) بود از دنيا رفت ختم ايشان در مسجد امام قم دم بازار ختم گرفتند از اين سماور بزرگ‌ها پاسبانها آمدند آب ريختند توي اين تنورهاي زغال گفتند احدي حق ندارد فاتحه بخواند فاتحه را تعطيل كردند ايشان را بردند توي حرم حضرت معصومه توي مسجد آنجا چند تا قبر بلند هست آنجا دفن‌اش كردند هيچ آيت اللهي به اندازه حاج شيخ عبدالكريم سر قبرش فاتحه نخوانده‌اند چون گفتند احدي فاتحه نخواند بيش از همه فاتحه مي‌خوانند. الله اكبر الله اكبر.
4- تخريب بارگاه امام حسين(عليه السلام) و توجه ويژه زائران به آن
نمونه چهارم: بني عباس بخصوص متوكل لعنتي گفت قبر امام حسين(عليه السلام) را شخم بزنيد تراكتور. . . مي‌گويم تراكتور. . . . گاوآهن آوردند كه شخم بزنند كه قبر امام محو بشود و احدي قبر امام را پيدا نكند زيارت كند هيچ امام و پيغمبري به اندازه امام حسين(عليه السلام) زوار عاشق ندارد گفتند احدي زوار نباشد از همه بيشتر زوار هست. حتي مي‌آيند مدينه مي‌گويند يا رسول الله زيارت كربلا، كربلا بزرگتر از نجف است با اينكه ثواب اميرالمومنين بيش از امام حسين هر قدمي كه براي امام حسين برداري هر چه ثواب دارد هر قدمي كه براي زيارت اميرالمومنين برداري ثوابش دو برابر است ما يك سال طلبه نجف بوديم طلبه‌هاي نجف سالي چند مرتبه به مناسبت‌هاي مختلف پياده مي‌رفتند كربلا طلبه‌هاي نجف پياده مي‌روند كربلا اما كسي را نديديم كه پياده از كربلا بيايد نجف با اينكه ثواب آن دو برابر است امام علي(عليه السلام) از امام حسين(عليه السلام) مهم‌تر است ثواب زيارتش هم بيشتر است اما توي بورس نيست بخاطر اينكه. . . گفتند قبر امام حسين را محو كنيد خدا. . . مي‌خواهم بگويم با خدا كشتي نگيريد. به پيغمبر گفتند پسرهايت مردند دختر هم كه جزو آدم حسابي نيست در زمان جاهليت پس خلاص آنوقت خدا مي‌گويد كوثر داديم از اين كوثر يك فاطمه از اين فاطمه يك زينب از اين زينب. . .
5- در نزد حضرت زينب، يزيد كوچك است
سخنراني كه مي‌كرد انگار نارنجك هوا مي‌كند اصلاً چيز هسته‌اي بود بمب خوشه‌اي بود مي‌دانيد زينب گفت چي؟ به يزيد گفت يا يزيد(إني لاستصغرك) يعني حتماً حتماً دو تا حتماً دارد يكي كلمه إني است يكي لام است قطعاً قطعاً خيلي براي من كوچك هستي يعني زينب كبري دو تا از بچه هايش شهيد شده است هفتاد و دو تا داغ ديد از برادر و اصحاب برادر بعد اسير شد اين همه شكنجه و تحقير حالا آمده توي كاخ مي‌گويد‌اي يزيد پيش من كوچك هستي يعني اينقدر من بزرگ هستم كه هيچ ضربه‌اي در روح من اثر نمي‌كند كوتاه نمي‌آيم حالا دخترهاي ما يك فيلم مي‌بينند وا مي‌روند اصلاً همه چيزش به هم مي‌ريزيد اصلاً يك تلفن يك عكس اصلاً ما پوك هستيم بعضي از ما پوك هستند چقدر زينب كبري مغز دارد ذره‌اي به روحش خدشه وارد نكرد و ما گاهي وقتها ديدن يك فيلم شنيدن يك متلك. . . آقا من با ايشان. . . اصلاً گاهي بين مديران و مسئولان مملكتي آقا من با ايشان كار نمي‌كنم، چرا؟ ايشان يك روز به من گفت تو ضعيف هستي حالا اگر كسي به تو گفت ضعيف هستي بايد او را اخراج كني از اداره؟ يعني تحمل شنيدن يك كلمه را ندارد تحمل ديدن يك عكس ندارد اصلاً بعضي زنها و بعضي از مردها با ديدن يك منظره همه چيزشان به هم مي‌ريزد من سراغ دارم كسي كه حزبي درست كرد البته حزب او منحل شد علتش اين شد كه يك روز رفت توي حزب ديگري گفتند شما كي هستي؟ گفت من! گفتند خوب كي هستي گفت من مي‌روم يك حزب ديگر درست مي‌كنم بخاطر اينكه به او گفتند كي هستي گفت من هم مي‌روم يك حزب درست مي‌كنم گاهي وقتها. . . دلش مي‌خواست سردار قادسيه باشد حالا هشت سال ايران را بمباران مي‌كند گاهي وقتها يك حوس. . . خيلي زينب بزرگ است.
بعضي زنها و مردهاي ما مي‌بيني چند سال با هم قهر هستند سر اينكه توي عروسي دخترش از من دعوت مي‌كرد توي مهماني من توي يك اتاق نشستم فلاني را برد توي يك اتاق ديگر توي عروسي به او گفتند برو سوار بنز شو به من گفتند برو سوار ميني بوس شو توي فيلم‌ها عكس من نبود به او گفتند شما به من گفتند تو به او گفتند فاطمه خانم به من گفتند فاطي. . . سر يك. . . يعني سر يك كلمه جزئي پنج سال ده سال من دو نفر را سراغ دارم الان هم مي‌دانم كي‌ها هستند هم مهم هستند هم اگر بگويم گناه است مهم هم نباشد گناه است اگر مهم باشند آبروريزي است دو تا مهم را سراغ دارم تا يكي‌شان رفت دست بدهد آن يكي دستش را پيش گرفت گفت اين بخاطر اينكه يازده سال پيش من آمدم ديدنت تو بازديد من نيامدي من ماندم كه ما سركه هفت ساله شنيده بوديم كينه يازده ساله نديده بوديم اينقدر تو ضعيف هستي؟ روده تنگ است هسته انار توي آن گير مي‌كند روح كوچك از يك مسئله كوچك نمي‌گذرد روح زينب(عليها السلام) را ببين كه چفدر بزرگ است.
6- امور معنوي را با معيارهاي مادي نسنجيم
اين همه ضربه بر روح او وارد شده است تازه توي كاخ يزيد به شخص اول مملكت آن زمان مي‌گويد(إني لاستصغرك) كوثر اين است. هر عددي كه مهم نيست و الا شن‌ها هم زياد هستند خدا نمي‌گويد(إنا اعطيناك نسلاً) نسل مهم نيست پنجاه و چهار تا نوه دارم دارد مي‌شمارد فكر مي‌كند گردو است سيزده عمره رفته‌ام شانزده بار مشهد رفته‌ام نوزده بار كربلا رفته‌ام خوب ببخشيد اينقدر نماز خوانده‌ام. . چند تا مغز داشت شما چقدر نماز با توجه خوانده‌اي؟ كتابخانه خيلي است چقدر خوانده‌اي سجاده‌ها درست است چند ركعت نماز روي آن خوانده‌اي خانه خيلي مبلمان است چند تا گرسنه فقير روي اين مبلمان سير شد خانه ما چند ميليون است ببخشيد به چند تا مسلمان وام دادي؟ كوثر يعني بركت نه يعني كيلويي و الا شن‌هاي بيابان هم زياد است خدا رحمت كند پدر خوبي داشتم خدا همه اموات را رحمت كند يكبار گفتم آقا خانه ما گرانتر است يا خانه فلاني؟ بچه بودم يعني بچه‌تر حالا هم بچه‌ام يعني ريش هايم سفيد است ولي عقلم. . . يك كسي نود و پنج سالش بود فوت كرد توي جلسه فاتحه‌اش روضه علي اصغر خواندند اين صاحب خانه گفت آقا نود و پنج سال دارد تو روضه علي اصغر مي‌خواني؟ گفت من روي حساب. . . آخر علي اصغر باز حسابي دارد علي اصغر خيلي مهم بود بالاخره مظلوميت امام حسين را علي اصغر روشن كرد. يك قبرستاني بود روي قبرها نوشته بود هفت ساله هشت ساله گفتند اينجا قبرستان كوچك هاست گفت نه ما هر كس مي‌ميرد به سن او نگاه نمي‌كنيم نگاه مي‌كنيم كه چقدر عقل دارد روي عقلش حساب مي‌كنيم ايشان هفت ماه بيشتر عقل نداشت ايشان دو ماه بيشتر عقل نداشت ما الان داريم افرادي كه واقعاً در معاملاتشان از عمل جراحي‌شان از مغز سياسي و اقتصاديشان درآمدهاي خوبي دارند اما ببخشيد چند تا جوان را داماد كرديد؟ رئيس هيئت دلش خوش است كه علمات ما سي و دو تا پره دارد جلوي هيئت ما هشت تا شتر كشتند خوب اين هم پز است؟ هيئت ما يك سرش كجاست يك سرش كجاست اينرا ديگر. . . اينرا ديگر امام حسين(عليه السلام) روز قيامت طناب دست مي‌گيرد هر هيئتي دراز‌تر است ثوابش را بيشتر. . . كيلويي حساب مي‌كنند مثل مرده شورهاي قديم كه مرده‌هاي چاق را كيلويي مي‌شستند مرده‌هاي دراز را متري و بچه‌ها را عددي مسئله كيلويي نيست. فوق ليسانس است خوب شما فوق ليسانس هستي نقش‌ات توي محله چيه؟ شما چند تا فوق ليسانس هستيد توي اين كوچه شما شده كه تابستان جمع شويد بچه‌هايي را كه از نظر علمي ضعيف هستند تابستان كلاس بگذاريد يك خورده كمك به بچه‌هاي محل كنيد. . . ببينيد از عمرتان چقدر خير ديده‌ايد بعضي‌ها هم خير مي‌آيد سراغ آنها قفل مي‌كنند.
ما يك رساله‌اي خواستيم از اين تحصيلكرده‌هاي دانشگاه جزوه‌اي آوردند براي ما ديديم هزار و دويست تا رساله فوق ليسانس و دكترا است چهل پنجاه تا آوردند ديدم چيز خوبي است گفتم اينها را بياوريد من يك نگاهي بكنم گفتند اين نه خلاف قانون است قانون اين است كه هر كس رساله نوشت يكي‌اش توي بايگاني وزات علوم است و يكي هم پهلوي نويسنده به ديگري نبايد بدهيم گفتم اگر بدهيد من استفاده مي‌كنم توي تلويزيون مي‌گويم گفتند نه خير ما زحمت مي‌كشيم تو بگويي نمي‌دهيم گفتيم خيلي خوب چند تا از اين فوق ليسانس‌ها را گرفتيم آورديم توي كتابخانه گفتيم من سي چهل سال است كه مطالعه كرده‌ام دو هزار تا عنوان دارم عناوين من را ببينيد بعضي عناوين را ديدند گفتند خيلي قويتر از اين فوق ليسانس هاست گفتم همه را تايپ كنيد به لطف خدا همه را تايپ كرديم به همه تحصيلكرده‌ها يعني طلبه‌ها اساتيد دانشگاه و معلمين به همه يا مجاني بدهيم يا قيمت دويست سيصد تومان پول يكي دو تا سيب زميني من چهل سال مطالعه كردم بايد كيف كنم كه ديگران هم از مطالعه من. . . احتكار كه فقط مال پول نيست اگر كسي فكري دارد افرادي هستند. . . . ما داريم كساني كه يك نقاش را مي‌برد توي خانه يكي دو بس ترياك به او مي‌داد كه نقشه‌اي كه مي‌كشد بيرون كپي‌اش نباشد كه يك قالي ديگر مثل اين قالي. . . البته كساني كه اين كار را مي‌كردند هم نقاش‌اش مرد و هم تاجرش به پيسي افتاد رزق دست خداست ما بيخودي مي‌گوئيم به كسي نگو كسي نفهمد با خدا كشتي نگيريم پيغمبر ما يك دختر داشت خدا مي‌گويد به تو كوثر داديم بني عباس و بني اميه هزاران دودمان داشتند نام يكي از آنها باقي نيست. روح بزرگ زينب كبري(سلام الله عليها)(إني لاستصغرك). ما بايد جوهر را حساب كنيم مسئله جوهر مسئله مهمي است.
7- احتكار علم، كمتر از احتكار مال نيست
من يك بحثي مي‌خواهم بكنم راجع به جوهر بحث قشنگي است من خواهش مي‌كنم اگر تحصيلكرده‌ها اگر پاي تلويزيون هستند گوش بدهند اين براي دانشجوها و طلبه‌ها جان مي‌دهد خيلي‌ها مدرك بالا پول بالا مغازه دو نبش اتومبيل ويلا همه اينها را گفتي اما طرف جوهر ندارد يك كسي زمان شاه رفت حمام عمومي يك لنگ قيمتي بست ديد پيرمردي دارد خودش را تميز مي‌كند با كيسه و سنگ پا و چيزي اين براي اينكه پز بدهد گفت پدر من چقدر مي‌ارزم؟ ايشان هم يك دستي زد زير لنگش و گفت هفتصد تومان! گفت احمق من هفتصد تومان پول لنگم است گفت اتفاقاً من هم قيمت لنگ‌تان را گفتم خودتان ارزش نداريد آدمهايي هستند خودشان ارزش ندارند امكانات است يعني اگر پست را از آنها بگيري خودش خاصيتي ندارد بعضي‌ها خودشان ارزش دارند من دو تا آيه براي جوهر مي‌خوانم از آن بحث‌هاي ابتكاري من يكي‌اش اين است هنر مهم نيست شما كتاب داري يا نداري امام خميني(رحمه الله عليه) دويست تا كتاب بيشتر نداشت هم رهبر شد هم مرجع محسن قرائتي چند هزار كتاب دارم هيچ غلطي نكردم براي اينكه او جوهر داشت من جوهر ندارم آدم هست با برگ درخت نماز مي‌خواند گريه مي‌كند آدم هست سجاده‌اش يكي از سوريه آمده يكي از مدينه و يكي از مكه مهرش كربلا يك وجب در يك وجب تسبيح‌اش هر كدام يك رنگ سرش هم قلاب نقره هم انگشت هايش هم پر انگشتر است سبوح قدوس يك ركعت نماز با حال نخوانده است من مي‌خواهم راجع به جوهر صبحت كنم.
8- مقايسه حضرت ايوب و حضرت سليمان در قرآن
يك جوهر در سوره صاد است يك جوهر در سوره فاطر در سوره صاد جزء بيست و سوم دو تا پيغمبر داريم پيغمبر داغان داغان همه مشكلات ريخت سر او پيغمبر مرفه هم داريم پيغمبر داغان حضرت ايوب مرفه هم سليمان، آنوقت خداوند به هر دو كه مي‌رسد مي‌گويد «وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» ص/30 خيلي بنده خوبي بود درباره ايوب هم همين تعبير را دارد مي‌گويد «إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» ص/44 يعني لقب خوب بنده‌اي با ما خوب سروكار دارد هم مربوط به سليمان است هم مربوط به ايوب يعني مرفه ترين و مشكل دار ترين هر دو اين لقب را گرفتند اين مي‌خواهد بگويد يكي امكانات داشت و يكي نداشت اما هيچكدام رابطه‌شان با خدا كمرنگ نشد خودشان جوهر داشتند مهر بزرگ يا برگ درخت ولي نمازهايشان باحال است.
9- مقايسه حضرت ايوب و حضرت سليمان در قرآن
در سوره فاطر هم خدا مي‌گويد دو تا دريا مثل هم نيستند «وَمَا يَسْتَوِي الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَوَاخِرَ» فاطر/12 يك دريا شيرين است يك دريا هم شور است منتهي مي‌گويد مهم نيست دريا شور است يا شيرين عرضه‌ات چيه جوهرت چيه اگر تو صياد باشي توي هر دو ماهي هست اگر تو غواص باشي توي هر دو لؤلؤ و مرجان هست اگر تو ناخدا باشي توي هر مي‌تواني. . . مي‌خواهد بگويد هنر خودت را بگو كاري به شرايط موجود نداشته باش اين دهات است و اين شهر است اين باباش فقير است اين دختر است اين پسر است اينها مهم نيست آقا چرا اذان نمي‌گويي آمپلي فاير نيست؟ ‌اي بابا! چرا درس نيست؟ مي‌گويد يك دور تفسير بده به من آقا جان اينطور نيست اگر تو مطالعه كني از كتابخانه كتاب مي‌گيري مي‌خواهد بگويد خودت جوهر داشته باش حرف اول را شرايط نمي‌زند حرف اول را جوهر مي‌زند شرايط مرحله دوم است شرط اول اينكه خودت عرضه داشته باشي. . . اگر كسي رزمنده باشد با يك حلبي دعوا مي‌كند اگر كسي بي عرضه باشد بهترين چاقوها را به او بدهي چرت مي‌زند چاقو مهم نيست مهم اين است كه تو خودت اهل جنگ هستي يا نيستي جوهر مهم است شرايط حرف اول را نمي‌زند ولي بي اثر هم نيست زينب كبري(عليها السلام) جوهر داشت رژيم بني اميه را به هم ريخت هيچ ضربه‌اي او را ضربه پذير نكرد آدم هست سوپر دولوكس پپسي او كوكا بشود قهر مي‌كند جورابهايش رنگاورنگ بشود همه چيزش به هم مي‌خورد كفشش تا به تا بشود قاطي پاتي مي‌كند آدم هست با يك مختصر مشكل همه چيز او به هم مي‌ريزد آدم هم هست كه درياي مشكلات بريزد روي سرش چون جوهر دارد تكان نمي‌خورد.
خدايا به ما جوهر بده.
مايه ايمان و توكل بده
يكي از مشكلاتي كه ازدواج را عقب مي‌اندازند اين است كه جوانان ما جوهر ندارند توكل ندارد ايمان او ضعيف است صبر او ضعيف است دو تا متلك به او مي‌گويند وا مي‌رود بخاطر اينكه. . . ما مدير داريم مثل مقوا است دو تا باران مي‌آيد آب مي‌شود آدمهايي هستند دو تا متلك بشنوند استعفاء مي‌دهد از يك استان مي‌رود استاني ديگر آدمهايي هستند. . . زينب كبري(عليها السلام) جوهر داشت.
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته