1384/4/23 تفسير سوره كوثر -3 بايگاني سالانه - 1384



بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين اللهم صل علي محمد و آل محمد

دو جلسه راجع به سوره كوثر صبحت كرديم گفتيم نكاتي هست كه هفتاد تا را يادداشت كرده‌ام چند تا را گفتم حالا بد نيست كه اين سوره را توي اين جلسه تمام كنيم.
عزيزاني كه اين بحث را مي‌بينند با هم اين سوره را بخوانند ‹إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ› توي اين جلسه مي‌خواهيم جمله دوم را باز كنيم ‹فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ› پس نماز بخوان، اگر مي‌گفت(ثم) يعني بعداً حالا كه ما به تو كوثر داديم خير زياد داديم كوثر به معناي نحر بهشتي نبوت توحيد قرآن امت ذريه مقام شفاعت همه اينها كوثر است كه ما از آيه بعد مي‌فهميم كه مراد از كوثر نسل است چون پيغمبر ما وقتي پسرهايش از دنيا رفت حالا يا دختر داشت يا نداشت در اين سوره سه تا خبر غيبي است يكي اينكه پيغمبري كه چيزي نداري ما به تو كوثر داديم نمي‌گويد كوثر مي‌دهيم يعني داده به حساب خبرهايي كه قطعي است خداوند ماضي حساب مي‌كند مثل بچه‌اي كه هنوز نيفتاده اما وقتي شما مي‌دانيد كه اين رقم رفتن آخرش افتادن است مي‌گوئيد افتاد افتاد نمي‌گويي مي‌افتد مي‌افتد در آينده مي‌گويي افتاد يعني اينقدر قطعي است كه انگار افتاده است.
1- واژه‌هاي سوره كوثر، منحصر به فرد است
سه تا از سوره‌هاي قرآن با(انا) شروع مي‌شود ‹إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا› نوح/1 ‹إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ› القدر/1 حالا اينها رابطه‌اي دارد يا نه نمي‌دانم حساب نوح از همه انبياء جداست خدا به انبياء كه سلام مي‌كند مي‌گويد ‹سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ› الصافات/109 ‹سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ› الصافات/120 اما به نوح كه مي‌رسد مي‌گويد ‹سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ› الصافات/79 اولين پيغمبر اولواالعزم است حساب شب قدر جداست حساب قرآن جداست حساب نوح جداست حساب كوثر هم جداست اينهايي كه حسابش جداست مي‌گويد ‹إنا› كلماتي كه توي اين سوره هست از آن هفتاد تا نكته يكي‌اش اين است كلمات توي اين سوره در هيچ جا نداريم در تمام قرآن «كوثر» نيست در تمام قرآن «صل لربك» نيست در تمام قرآن «ونحر» نيست در تمام قرآن «شانئك» و «ابتر» نيست مثل خانه‌اي كه آجرهايش توي هيچ خانه‌اي پيدا نمي‌شود كلمات آن منحصر به فرد است.
ما به تو خير زياد داديم بعد آخرش مي‌گويد دشمن تو ابتر است تو دو تا پسرهايت از دنيا رفت جاهليت خيال مي‌كرد كه دختر جزو آدم نيست دختر نمي‌تواند نام پدر را زنده نگه دارد با دختر چراغ آدم خاموش مي‌شود گفتند بي عقبه است خدا مي‌گويد دشمن تو بي عقبه است.
توي اين سوره سه تا خبر غيبي است يكي اينكه ما به تو كوثر داديم هنوز هيچي نداشت دوم نسل تو تا آخر تاريخ خواهد بود و خبر سوم اينكه دشمن تو نامش محو خواهد شد در اين سوره خبرهاي غيبي است.
2- نسبت فرزند به خدا، نسبت ابتر به پيامبر!
در قرآن يك جا نسبت اولاد مي‌دهند يك جا نسبت بي عقبگي مي‌دهند. به خداوند نسبت مي‌دهند كه. . . ملائكه را دختران خدا حساب مي‌كردند، نيش‌ها و تهمت‌ها نسبت به خدا و نسبت به پيامبر، نسبت به خدا مي‌گفتند خدا اولاد دارد فرشته‌ها دختران خدا هستند آيات زيادي داريم ‹وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا› البقرة/116 خداوند مي‌فرمايد ‹قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ› يعني خداوند فرزندي ندارد اينجا نسبت به پيغمبر مي‌گفتند بي فرزند خدايي كه بي فرزند است مي‌گفتند فرزند دارد پيغمبري كه فرزند دارد مي‌گويند فرزند ندارد پيغمبر از خدا دفاع مي‌كند خدا از پيغمبر دفاع مي‌كند.
پيغمبر مي‌گويد(قل) حالا كه خدا از خودش دفاع نمي‌كند مي‌گويد تو پيغمبر بگو كه خدا «لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ» اينجا كه مال تو است من مي‌گويم «انا اعطيناك الكوثر» اينها پاسخ دو فكر هستند «قل هو الله احد» پاسخ اين فكر است كه خدا فرزند ندارد فكر اينكه پيغمبر بي عقبه است «انا اعطيناك الكوثر» يعني تفكر را بايد از بين ببريم افكار غلطي كه توي اينترنت پخش مي‌شود توي سايت پخش مي‌شود توي ماهواره پخش مي‌شود توي جزوه‌ها توي قصه‌ها پخش مي‌شود اين افكار را بايد جواب بدهند حتي آيه داريم كه خدا مي‌فرمايد شما مسلمانها بايد قبل از آنكه شايعه پخش بشود جواب آنرا از پيش داشته باشيد «سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ» البقرة/142 يعني هنوز نگفته‌اند اما در آينده در تهاجم فرهنگي همچين شبهه‌اي در ذهن شما خواهند انداخت در آينده بي خردان خواهند گفت به مردم بگو كه آماده باشند.
جوانان ما نسل ما بايد يك مشت آماده باش باشند اصلاً كتابهاي دانشگاهي و دبيرستاني اعتقاد بنده اين است خودم را كارشناس مي‌دانم اعتقاد بنده اين است كه نبايد اطلاعاتي از استاد بنويسند بگويند به شاگرد بگو بايد ببيند امسال توي دبيرستان چه شايعه‌اي توي دبيرستان هست همان شايعه را توي كتابهاي دانشجو بشود چون ممكن است دانشجو چيزهايي توي مخ‌اش هست كه شما چيزهايي ديگري به او مي‌گويي دلش مي‌خارد شما دستش را مي‌خارانيد كتابهاي درسي دانشگاه بايد پاسخ به شبهات باشد كلام جديد غير از كلام قديم است. قديم شبهات يك چيز ديگري بود جواب يك چيزي ديگر بود الان شبهات چيز ديگري است.
3- نعمت‌هايي را كه خدا به ما عطا كرده، شمارش كنيم
ما به تو كوثر داديم دشمن تو فكر مي‌كند نام تو از دنيا تمام مي‌شود نه خير ما به تو كوثر داديم حالا كه زياد داده‌ايم(فصل) اصلاً خدا به شما چي داده است امشب بيائيد امتحان كنيم بينندگان شب جمعه اين بحث را گوش مي‌دهيد بيائيد يكبار اين كار را بكنيد من خودم الحمدلله يكبار اين كار را كرده‌ام نشستم نعمت‌هايي كه خدا فقط به من داده است به كسي ديگر نداده است را نوشتم بنويسيد خدا يك چيزهايي به شما مي‌دهد خداوند به هر كسي يك نعمتي داده است كه به ديگري نداده است يكي خطاط است يكي طبع شعر داده است يكي تيز هوش است يكي شاعر است هر كسي يك رشته‌اي هر كسي در يك رشته‌اي يك نبوغي دارد و هر كسي هم كه يك رفاهي دارد يك غصه‌اي دارد يعني آن كسي هم كه ما مي‌گوئيم خوشا بحالش مي‌رويم مي‌گوئيم آقا غصه‌اي نداري مي‌بينيم اُه اُه! ! ! يك غصه‌هايي برايت مي‌گويد كه مي‌گوئيم خوب است ما اين غصه‌ها را نداريم يعني آن كسي كه فكر مي‌كنيم مرفه است مي‌بينيم غصه‌هاي نامرئي دارد آن هم كه فكر مي‌كنيم كه غصه دارد همان يك چيزهايي دارد.
ما انسان هستيم واجب نبود كه ما انسان باشيم مي‌توانست نسل ما در صلب يك حيوان باشد توي انسانها همين كه سالم هستيم همين كه معتدل هستيم اصلاً همين كه ابروي ما اينجاست اگر ابروي ما بالا بود هر روز خورشيد به چشم ما فشار مي‌آورد اين ابرو جلو است جلوي فشار نور خورشيد را مي‌گيرد همين كه اشك چشم ما از ده ماده تشكيل شده است همين كه چشم ما تو است اگ مثل بيني بيرون بود همه‌اش اذيت مي‌شديم هر چي هم بزني به چشم نمي‌خورد چشم توي گودي است همين كه درپوش دارد همين كه مژه دارد همين كه ما بيني داريم اين بيني هم هواي سرد را گرم مي‌كند هم هواي غبار را تصفيه مي‌كند هم هواي خشك را‌تر مي‌كند همين كه دندانهاي ما تكه تكه است همان كه درد مي‌كند همان را مي‌كشيم به هم متصل نيستند كه كل فك را بكشيم همين كه وقتي غذا مي‌خوري چانه مي‌جنبد حالا اگر چانه مي‌ايستاد و كله مي‌جنبيد چي مي‌شد؟ همين كه آب دهان ما شيرين است همين كه انگشت ما از اينطرف مي‌چرخد همين مقدار زاپاس پوست نبود شما دستت را خم نكن اگر انگشت‌هاي ما به هم چسپيده بود اگر توانستي دكمه پيراهنت را ببندي هر چه نگاه مي‌كنيم. . . وقتي ما نعمت‌ها را مي‌شناسيم كه نعمت‌ها را جابجا كنيم(تعرف الاشياء باضدادها) يك مثل آخوندي است مي‌گويند اگر خواستيد نعمت را بشماريد ضد آنرا حساب كنيد.
قرآن بخوانم «إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ» الملك/30 اگر چاه خانه را كندي آب نداشت كي برايت آب مي‌آورد «إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ اللَّيْلَ سَرْمَدًا» القصص/71 اگر شب را طول مي‌داديم به كي تلگراف مي‌كردي كه روز بشود يا اگر روز هميشگي بود «إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ النَّهَارَ سَرْمَدًا» القصص/72 اگر بنده كه دارم حرف مي‌زنم فراموشي به من دست بدهد كلمه را يادم برود. . . هر كسي يك نعمت‌هايي خدا به او داده است اما چون غرق نعمت‌ها هستيم قدر نمي‌دانيم بسياري از نعمت‌ها را تا خدا نگيرد. . . همين كه خون انسان بند مي‌آيد اگر كسي خونش بند نيايد چه مي‌كني؟ ما سالم هستيم حافظه داريم عقل داريم همين كه در ايران متولد شده‌ايم ما اگر در فلان كشور متولد مي‌شديم چه مكتبي داشتيم نياكان ما مسلمان هستند همين كه خوبي‌ها را دوست داريم همين كه از بديها بدمان مي‌آيد «حَبَّبَ إِلَيْكُمْ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمْ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ» الحجرات/7 ممكن است بعكس باشيم آدمهايي هستند تا مي‌روند مي‌زنند توي گوش كسي كيف مي‌كند از مردم آزاري. . . داشتيم خلفايي كه سر بچه سيد‌ها را مي‌بريدند مي‌گفتند ما لذت مي‌بريم هنوز آدمهايي داريم. . . مي‌روند توي روستا هواي به اين خوبي پيپ مي‌كشد سيگار مي‌كشد بابا پول مي‌دهند هواي سالم مي‌خورند تو پول مي‌دهي دود مي‌خوري حالا اگر همين مقداري كه پول مي‌دهيم دود مي‌خوريم اگر توي همه كارها پول مي‌داديم كار را خراب مي‌كرديم.
همين كه زنها شوهرها را دوست دارند و همين كه زنها شوهرها را دوست دارند اگر بين اين زن و شوهر علاقه نبود چي مي‌شد؟ گاهي زن و شوهر هر دو پولدارند هر دو خوشگل‌اند هر دو تحصيلكرده هستند منتهي همديگر را دوست دارند آدم هم داريم زن دماغ‌اش مثل لامپو لب‌هاي شوهر خيلي برگشته اصلاً نگاه مي‌كني هيچ قيافه‌ها به هم نمي‌خورد قربان هم مي‌روند يعني گاهي خداوند بين دو تا خشت را گل مي‌گذارد مي‌چسپد گاهي دو تا بين دو تا سنگ مرمر را جوش نمي‌دهد.
همين كه مكيدن را بلديم حالا اگر كسي زنش زائيد بچه به سينه مادرش فوت مي‌كند حالا همه اساتيد دانشگاه را دعوت كن با همه مراجع تقليد آقا زنمان زائيد بچه‌مان فوت مي‌كند با چه وسيله كمك آموزشي مي‌خواستي روز اول به نوزادي كه هيچي بلد نيست مكيدن را. . . شما تا حالا گفته‌ايد كه الحمدلله مي‌مكم؟ اصلاً براي مكيدن الحمدلله گفته‌ايد؟ من پاي تلويزيون مي‌پرسم تا حالا كسي براي مكيدن شير مادر كسي الحمدلله گفته است؟ تا حالا گفته‌ايد الحمدلله گوشم چين چين است كه اگر گوشم مثل پيشاني‌ام صاف بود جهت صدا را تشخيص نمي‌دادم تا حالا گفته‌ايد الحمدلله اشكم شور است كه اگر شور نبود چشم مشكل داشت غرق در نعمت‌ها هستيم «وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا» إبراهيم/34 اگر بنشينيد نمي‌توانيد نعمت‌هاي خدا را بشماريد تا حالا گفته‌ايد الحمدلله فاصله خورشيد با ما زياد است؟ اگر خورشيد نزديك بود مي‌سوختيم اگر دور بود يخ مي‌بستيم اگر حركت فضاي دور زمين اينقدر ضخيم نبود سنگ‌هاي آسمان ما را داغان مي‌كرد حالا اين نعمت‌ها عمومي است به پيغمبر نعمت خصوصي داده است شكرش چيه؟ (فصلّ).
4- نماز، بهترين راه تشكر از خدا
اين چند دقيقه راجع به نماز صحبت كنم نماز بهترين شكر است خدا گفته اگر از من مي‌خواهي تشكر كني شكر كن آخر بعضي‌ها مي‌گويند چرا نماز بخوانيم مي‌گوئيم رابطه با خدا مي‌گويد خيلي خوب ما با خدا رفيق هستيم مي‌گوئيم تشكر مي‌گويد به تو چه من خودم بلدم تشكر كنم مي‌گوئيم آقا خدا گفته(فصل) يعني اگر مي‌خواهي از من تشكر كني اين رقمي ارتش مي‌گويند اگر مي‌خواهي از من تشكر كني دستت را بگذار اينجا بگو آقا به تو چه من مي‌خواهم دستم را بگذارم روي كله‌ام فوري از پادگان تو را بيرون كنند.
مي‌گويند چرا عربي بخوانيم؟ تمام خلبانها دنيا با فرودگاه كه مي‌خواهند صحبت كنند بايد با زبان انگليسي صبحت كنند اين زبان بين المللي است اين پذيرفته شده در كره زمين است اين رقمي كه خدا گفته است نماز بخوان. آقا چرا نماز صبح و نماز مغرب و عشاء بلند است و نماز ظهر يواش است از امام رضا(عليه السلام) فرمود ظهر و عصر هوا روشن است مي‌فهمند كه طرف چه مي‌كند لازم نيست داد بزني صبح و مغرب كه هوا تاريك است داد بزن كه تو داري نماز مي‌خواني آقا چرا الله اكبر چهار تا ولي بقيه جفت جفت است اين چرا چهار تا است امام مي‌فرمايد اول كار است اول كار مثل ماشيني كه مي‌خواهد آب بندي بشود هي يواش يواش بگو چهار بار بگو مردم كه توي جريان قرار گرفتند جفت جفت بگو برو حديث داريم چون آغاز است تكرار آن لازم است اما بعد كه مردم در جريان قرار گرفتند.
5- تشكرِ قلبي، زباني و عملي در نماز
ما سه رقم تشكر داريم قلبي زباني عملي نماز همه چيز توي آن هست نماز تشكر قلبي است چون مي‌گويند قربة الي الله فقط براي خدا زباني است چون به زبان مي‌گويي عملي است چون با دست و پا. . . منتهي نماز كه مي‌خواني(وانحر) سه رقم معنا شده است يكي شتر چرا شتر؟ براي اينكه كوثر يعني خيلي زياد كسي كه خيلي زياد دارد نبايد ميش و بز و قورباغه بكشد من كه به تو نعمت زياد دادم تو هم بايد بزرگترين حيوانات را بكشي كسي كه خانه‌اش اينقدر قيمت دارد بايد چك چند ميليوني بدهد به كميته امداد اين صندوقهاي كميته امداد مال طبقه دوازده است كه هشت آنها گرو نه است و نه گرو هشت خوب يك پولي در مي‌آورد پنجاه تومان صد تومان مي‌اندازد اينكه مي‌گويند خرما افطاري بده مال كسي است كه گفت يا رسول الله من مي‌خواهم ثواب افطاري را ببرم آه در بساط ندارم فرمود اگر آه در بساط نداري خرما بگير براي يك مسلمان تاجر خانه‌اش چهارصد ميليون قيمت دارد يك خرما مي‌خرد دم مسجد مي‌دهد مثل گداها تاجر گدا نما سرمايه دارهايي هستند كه با خرما مي‌خواهند سر مردم را. . .
هر كس بامش بيشتر برفش بيشتر تو كه كوثر داري نحر شتر كشتن شتر را دقت كرده‌اي شتر را اگر اسلام مي‌گفت مثل گوسفند بكش چي مي‌شد؟ گردن شتر مثل تنه درخت چه جوري او را بخوابانيم كي است كه شتر را بگيرد كدام قصاب دستش را چطور حركت دهد با چه چاقويي؟ هم پدر قصاب در مي‌آيد هم پدر شتر ولذا گفته شتر همينطور كه ايستاده يك سيخچه بزن توي اين گودي گوسفند را گفته‌اند همچين شتر را گفته‌اند همچين نحر يعني اين رقمي اين چقدر. . . اگر شتر زجر مي‌كشيد براي كشتن‌اش چه سموماتي ممكن بود از بدنش توليد بشود گوشت آن ممكن بود چقدر فاسد بشود مردم آزاي. . . امكان آن سخت بود شتر را آن رقمي گفته‌اند گوسفند را آن رقمي از اينكه مي‌گويند(فصل لربك) يعني براي خدا نماز بخوان غير خدا چيزي نيست وزير هستي رأي اعتماد به تو مي‌دهند سال ديگر همين مجلس رأي مخالف مي‌دهند استيضاح مي‌كنند فردا هم در به در اينها چيزي نيست دنيا چيزي نيست چرا(ربك)؟ براي اينكه(انا اعطيناك) خدا به تو داده است آنوقت تو بله قربان به كسي ديگر مي‌گويي؟ چون خدا به ما داده است الان شما روزي چند ساعت كار مي‌كني براي يك لقمه نان خدا اين همه نعمت به تو داده است نمي‌خواهي دو دقيقه براي او كار كني؟ شما روزي چند ساعت كار مي‌كني براي اينكه خدمتي به تو كرده‌اند پولي به تو مي‌دهند تمام نعمت‌هاي خدا به اندازه اين نيست كه ده دقيقه نماز بخواني؟ اين انصاف است؟
6- از آنچه خدا به ما داده، در راه خدا بدهيم
اگر من كليد يك باغ را به شما بدهم بگويم اين كليد باغ مال شما اما در سال كه انگورها مي‌رسد يك صندوق انگور را به همسايه بده به من بده من كليد باغ را به شما مي‌دهم شما سالي يك صندوق انگور به من نمي‌دهي؟ كل خودت و هستي‌ات از خداست حالا گفته از هر ده كيلو گنده يك كيلو زكات بده نخير! آقا جان تو چه كردي؟ دانه مال من است كشاورزي مال من است اولاً كشاورزي مال تو نيست بيخودي هم نگو كه كشاورزي مال من است خدا مي‌گويد «نَحْنُ الزَّارِعُونَ» من زارع هستم فقط تو دانه پاشيده‌اي «أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ‌ام نَحْنُ الزَّارِعُونَ» الواقعة/64 زارع واقعي خداست حالا ما تعاوني حساب مي‌كنيم كه تو مشتري شوي باشد تو زارع خدا سهم ندارد؟ يعني اين خورشيد براي گندم اثر ندارد؟ باد اثر ندارد باران اثر ندارد تو ديم كاشته‌اي باران آن مال خدا نيست باران آن هم از خداست حالا تو دانه پاشيده‌اي آنوقت خدا گفته توي ده كيلو نه كيلوي آن مال خودت يك كيلو از آنرا بده به فقراي محله‌ات من نمي‌دانم آنهايي كه خمس نمي‌دهند چطور خوابشان مي‌برد؟ واقعاً من گيج هستم تو هيچي نبودي از مادر متولد شدي حالا خدا ده ميليون صد ميليون كمتر بيشتر به تو داده است دو ميليون آنرا بده به فقرا تو و فلاني از يك شكم متولد شده‌ايد خواهرت است برادرت است فاميل‌ات است حالا خدا به تو داده است حالا من مديريت مغز اقتصادي اين حرفهاي قاروني را نزن به قارون گفتند بده كه خدا به تو بدهد گفت خدا؟ «إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي» القصص/78 يعني مغز اقتصادي مديريت والله به حضرت عباس از تو باسواد‌تر زرنگ‌تر هست گرسنگي مي‌خورد حالا دري به تخته خورده براي امتحان خدا يك چيزي به تو داده است چرا خمس نمي‌دهي؟ صد تومان داري بيست تومان آنراه بده هشتاد تومان آن براي خودت.
من خيلي حديث خوانده‌ام اما باز هم تكرار مي‌كنم البته هزار بار نشده است شايد چند بار شده است سه تا حديث مي‌خوانم در يك دقيقه يعني هر بيست ثانيه يك حديث آماده هستيد گوش بدهيد؟ بيست ثانيه اول امام جواد(عليه السلام) فرمود به شيعيان بگوئيد من امام جواد هستيم ضامن هستم كه اگر خمس بدهيد مال شما كم نشود امام كاظم(عليه السلام) فرمود پول زكات و خمس پولي كه لازم است بدهيد واجب است بدهيد اگر ندهيد خدا جوري زندگي‌ات را تاب مي‌دهد كه دو برابر آن پول را در برابر باطل بدهي ديگر قيامت هم سرجايش شخصي به امام رضا(عليه السلام) گفت مي‌شود خمس را از ما نگيري فرمود اگر مي‌خواهي ندهي نده امام مي‌تواند معجزه كند سنگ را طلا كند نيازي به دو فلس پول تو ندارد اما اگر شما خمس ندهيد ما اهل بيت به شما دعا نمي‌كنيم بخاطر دو فلس پول خودتان را از دعاي حضرت مهدي(عليه السلام) محروم نكنيد.
انسان هم بايد با خدا رابطه داشته باشد نماز هم رابطه با گرسنه‌ها گوشت رساني اسلام هم گفته كه نان برسان به مردم شب عيد فطر هر كسي سه كيلو گندم و برنج هم گفته گوشت بده. كسي كه كثير است ذبح كافي است كسي كه كوثر است بايد شتر بكشد يعني هر كس پول او بيشتر است بايد بريز بپاش او بيشتر باشد.
يك معناي ديگر نحر اين است كه دستهايت را بالا ببر الله اكبر سمع الله لمن حمده يعني در الله اكبر دستها را تا مقابل گردن بالا بياور يك معنا اين است كه(وانحر) يعني سر نماز مستقيم باش كج و كول نايست صاف بايست يك حديث نحر اين است كه اول وقت نماز بخوان براي نحر معاني زيادي گفته‌اند.
خدا نيازي به شكر ما دارد؟ نه، منتهي شكر شما، شما را با خدا گره مي‌زند اصلاً حرف زدن شما با خدا باعث مي‌شود كه خدا هم با شما صحبت كند خدا مي‌گويد «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» البقرة/152 تو ياد من باش من هم ياد تو هستم شما مي‌گويي الله اكبر يعني خدايا تو بزرگ هستي ما ياد خدا باشيم هيچ نقشي براي ما ندارد اما خدا ياد ما كند ما خيلي آباد مي‌شويم ما روبه خورشيد باشيم نور خورشيد گير ما مي‌آيد اما ما روبه خورشيد نباشيم چيزي از خورشيد كم نمي‌شود بچه‌ها دستشان را بدهند دست پدر چيزي گير پدر نمي‌آيد اما اگر دستش را گذاشت توي دست بابا از خيلي افتادن‌ها بيمه مي‌شود اگر جوي وصل به مزرعه شد جوي هم آب مي‌خورد اگر جوي وصل به مزرعه نشد سر جوي مي‌نشينند ادرار مي‌كنند اگر مي‌خواهي از اين جوي آب رد بشود و درخت‌هاي كنار جوي بايد وصل به مزرعه باشد جويهايي كه وصل به مزرعه هست خود جوي هم آب مي‌خورد درخت‌هايش هم سبز مي‌شود جوي هايي كه وصل به مزرعه نيست زباله توي آن مي‌ريزند.
7- دوستي‌هاي دنيوي، در قيامت، دشمني مي‌شود
(لربك) يعني براي خدا براي غير خدا كار نكنيد. «الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ» الزخرف/67 تمام دوستي‌ها پوچ مي‌شود به هويدا روز آخر گفتند مي‌خواهيم تو را اعدام كنيم حرفي داري بزن گفت شاه خائن است گفتند چرا گفت براي اينكه سگ هايش را برد من را نبرد قرآن هم همين را مي‌گويد قربانش بروم دوستي‌هاي اينترنتي دوستي‌هاي خياباني دوستي‌هاي چشمكي دوستي‌هاي پاركي همه دوستي‌ها پوچ مي‌شود خيلي دختر و پسرها قربان هم مي‌روند وقتي ارضاء شدند پسر ديگر دختر را نمي‌گيرد مي‌گويد دختر با من رابطه داشته است لابد با كسي ديگر هم رابطه داشته است من دختري مي‌خواهم كه كسي نگاهش نكرده باشد خود جوانهاي هرزه كه از هر دختري كام مي‌گيرند يا مي‌خواهند كام بگيرند به مادرش مي‌گويد ببين مادر يك دختر سالم خودش نا سالم است ولي مي‌گويد سالم گاهي چهار نفر شريك مي‌شوند با يك وانت خانه را مي‌دزدند بعد مي‌گويد ببين بيا عادلانه تقسيم كنيم يعني همان دزد هم حرف از عدالت مي‌زند يعني دزدها هم حرف از عدالت مي‌زنند يك دزدي را گرفتند گفتند چرا دزدي مي‌كني؟ گفت نمي‌دانم من هر روز چهار قل مي‌خواندم امروز نخواندم گير شما افتادم يعني مثل اينكه دزد هم معتقد به چهار قل است براي خدا نماز بخوانيد دوستي‌ها غير خدا مي‌پرد تبديل به دشمني مي‌شود.
ما گاهي وقتها گناه مي‌كنيم تا طرف خوشش بيايد حديث داريم تو بين خودت و خدايت را درست كن خدا دشمن هايت را تبديل به دوستي مي‌كند اما اگر خدا را كنار گذاشتي بخاطر دوستي آن دوستي را هم كه بخاطر گناه شما دوست شدي حديث داريم خدا آن رفاقت را به هم مي‌زند و تبديل به دشمني مي‌كند. دوستي با خدا ولو اينكه رفيقم ناراحت شد ولي چون براي خدا بود همان آقايي كه ناراحت بود در آينده نزديكي تبديل به دوستي مي‌شود اين هم قول است حديث است اگر با خدا رفيق شدي ناراضي‌ها هم دوست مي‌شوند اگر با خدا رفاقت را كنار گذاشتي بخاطر دوستي همان رفيق دشمن تو مي‌شود ضمناً چون بحث در اول تابستان پخش مي‌شود به جوانها مي‌گويم كه من عقيده‌ام راجع به تابستان يك چيزي است البته كسي گوش به عقيده من نمي‌دهد من خودم به اين عقيده عمل مي‌كنم از اول عمرم به لطف خدا عمل كرده‌ام خيلي هم خير ديده‌ام من هيچ وقت پنج شنبه‌ها تعطيل نكرده‌ام هيچ وقت هم تابستان تعطيل نكرده‌ام جايش را عوض كرده‌ام خمير گيرها چطور سحر خمير مي‌گيرند من به طلبه‌هاي قم هم گفتم مي‌شود تابستان كه هوا داغ است از دو بعد از نصف شب تا صبح روزها كه هوا داغ است برويم استخر مثل خمير گيرها سحر بلند مي‌شوند ساعت هشت مي‌روند مي‌خوابند جايش را عوض مي‌كنيم چه اشكالي دارد هر چهل تا دانشجو هر چهل طلبه با يك استاد بروند توي يك روستايي درس بخوانند اين سه ماه تعطيلي زيادي است لااقل زيادي است مي‌توانيم شب‌ها درس بخوانيم روزها كه هوا داغ است استراحت كنيم يا زمان آنرا عوض كنيم يا مكان آنرا عوض كنيم اين سه ماه حيف است كه بيكار باشيم اين ليسانس و ديپلم و حجة الاسلام كم مي‌آورند الان ديگر سواد من به درد جامعه نمي‌خورد تا بتوانم خودم را در مقابل پاسخ به سوالات، يك ليسانس قناعت نكند به ليسانس اين مال ناصر الدين شاه است الان اين همه تعطيل است لااقل تابستان كه تعطيل است يك كلاسهايي باشد نور داشته باشد بعضي كلاسهايي مي‌روند لحظه‌اي است كلاس موسيقي حالا فرض كنيد كه مراجع گفته‌اند موسيقي حلال است چه مشكلي را حل مي‌كند مثل خاراندن آدم وقتي دستش مي‌خارد مي‌گويد‌هاي هاي‌هاي بعد مي‌رسد به اينجا اما اگر تابستان بروي يك هنري را ياد بگيري فردا گرسنگي. . . آدمي كه هيچ هنري ندارد حالا بروي تنبك بزني؟ برو دنبال نان و آب هنري ياد بگيريد بافندگي خياطي طراحي يك چيزي كه نان توي آن باشد اسلام مي‌گويد بازي هم كه مي‌كني بازي‌اي بكن كه نان توي آن باشد اسب سواري قايق سواري تيراندازي شنا اسلحه چيزي كه فردا هم خودت را نجات بدهد و هم جامعه را نجات بدهد مثلاً مي‌روي بوكس امروز دماغت خون مي‌شود فردا هم فايده‌اي نداري يا حالا گل و آبشار اين بازي خوبي است لااقل امروز خوب است ولي اينطور نيست كه اگر ما آبشار نمي‌زديم وضع مملكت خراب مي‌شد نه، هيچ كس هم آبشار نزند مملكت سقوط نمي‌كند اما اگر شما شنا بلد نباشي سقوط مي‌كني غرق مي‌شوي ما بايد شغل هايمان بازي هايمان كليدي باشد به اميد روزي كه ورزشمان هدفدار تفريح ما هدفدار باشد با هدفهايي كه مشكل فرد و جامعه در سايه آن هدفها حل بشود اينطور نباشد كه آن گرسنه برادرم هم ازدواج نكرده خواهرم هم جهيزيه ندارد من تنبك مي‌زنم خودمان هم يك خورده فكر كنيم به كارهايمان مي‌خنديم تابستان استفاده كنيم يك هنر ياد بگيريم.
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته