1384/7/30 امام علي(ع) در قرآن بايگاني سالانه - 1384



بسم الله الرّحمن الرّحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

بينندگان عزيز بحث را در شب نوزدهم ماه رمضان مي‌بينند. شب ضربت خوردن آقا اميرالمؤمنين، يک سلام بدهيم به نجف، به اميرالمؤمنين، السلام عليک يا ابالحسن، يا اميرالمؤمنين، و رحمه الله و برکاته.
چون من معلم قرآن هستم اگر خدا قبول کند، آياتي که درباره اميرالمؤمنين است خيلي است، چند تا از آن آياتي که سني و شيعه قبول دارند، مردم خودمان با آنها مأنوسند، آن آيات را مي‌خوانم. شب عجيبي است امشب، شب نوزدهم شبي است که سي سال قبل پيغمبر به حال امشب گريه کرد، وقتي ستايش ماه رمضان را مي‌کرد که رمضان چه ماهي است چنين و چنان است، رمضان يک بار ديگر هم گفتم، مي‌گويند کيميا را به مس بزني طلا مي‌شود. رمضان کيميا است، به هرچي بخورد نرخش بالا مي‌رود و لذا نفس کشيدن در ماه رمضان ثواب سبحان الله دارد، يعني رمضان به نفس مي‌خورد ثواب سبحان الله دارد، خوابيدن در ماه رمضان عبادت است، يعني رمضان به خواب مي‌خورد عبادت مي‌شود، رمضان به يک آيه قرآن مي‌خورد، انگار همه قرآن را خواندي. رمضان کيمياست. درباره رمضان صحبت مي‌کرد پيامبر، يعني سي سال قبل از شهادت مولا، اميرالمؤمنين پاشد گفت بهترين کار در ماه رمضان چيست؟ فرمود ورع، تقوا، پيغمبر گريه کرد پرسيدند چرا گريه مي‌کني؟ فرمود در همين ماه رمضان تو را شهيد مي‌کنند. يعني سي سال قبل از شهادت، رسول اکرم براي امشب گريست.
1- رابطه امام علي(ع) و امام مهدي(ع)
اميرالمؤمنين اول مظلوم تاريخ است، اول مظلوم تاريخ است. يک نکته‌اي بگويم خيلي قشنگ است. من اين را از يک نفر از طلاب يمني در قم ياد گرفتم. از حدود صد تا کشور طلبه در قم هست، دوازده هزار طلبه غير ايراني، ما با جمع اينها ماه رمضان بحثي داشتيم، يک خورده من صحبت مي‌کردم يک خورده آنها صحبت مي‌کردند، يکي از اين طلبه‌هاي يمني يک چيزي گفت برايم نو بود، توي هيچ کتابي نديده بودم. گفت من درباره اميرالمؤمنين بحثي کردم، چون اهل سنت به لطف خدا، الحمدلله رب العالمين، حضرت مهدي را قبول دارند، حتي بن باز و وهابي‌ها حضرت مهدي را قبول دارند که در آينده حکومت جهان به دست حضرت مهدي خواهد افتاد. مي‌گوييم اين حضرت مهدي کي است؟ مي‌گوييم خوب شما مگر نمي‌گوييد مردم بايد جمع بشوند امام را تعيين کنند؟ شما خليفه اول ابوبکر را گفتيد مردم جمع شدند تعيين کردند، بسيار خوب، اگر واقعا امامت را بايد مردم جمع شوند يک نفر را بگويند رهبر، جمع شويد يک مهدي درست کنيد، مگر امام آخر مهدي نيست؟ امام آخر حضرت مهدي را جمع شويد، رأي بدهيد، حضرت مهدي را انتخاب کنيد. اينها مي‌گويند نه مهدي را ما نمي‌توانيم تعيين کنيم بايد خدا تعيين کند، آنوقت آن يمني مي‌گفت من گفتم چطور امام آخري را خدا بايد تعيين کند، امام اولي را مردم تعيين کنند. اگر بناست خدا تعيين کند هم اولش را هم آخرش را. اينکه امام اول را مي‌گوييد مردم جمع شدند رأي دادند امام آخر را مي‌گوييد نه، ما بايد صبر کنيم تا خود خدا تعيين کند. اگر امام را بايد خدا تعيين کند. بگذاريد من از قرآن بگويم که از خود حرف بزنم.
«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ»، موضوع به مناسبت شب نوزدهم رمضان، امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) در قرآن. در اينکه امام را کي بايد تعيين کند، بوعلي سينا يک حرف دارد، حرف بوعلي سينا را بزنم. بوعلي سينا مي‌گويد امام بايد معصوم باشد و چون عصمت کيلويي و متري نيست، يک حالت دروني است، جز خدا کسي خبر ندارد، امام بايد معصوم باشد و عصمت را جز خدا خبر ندارد پس امام را بايد خدا تعيين کند. اين حرف بوعلي سينا. قرآن مي‌فرمايد «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» البقرة/124، به حضرت ابراهيم گفت من تو را براي مردم امام تعيين کردم، کلمه انّي يعني من، خدا مي‌گويد من، من قرار مي‌دهم تو را براي مردم امام.
اميرالمؤمنين در قرآن آيات زيادي دارد، يک مقدارش را بگويم.
2- اعلام جانشيني امام علي در اولين دعوت پيامبر
1- آيه نازل شد «أَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ» الشعراء/214، فرم دعوت را برايتان بگويم. پيغمبر اول مأمور شد خودش را اصلاح کند، اساتيد دانشگاه، طلبه‌ها، مربيان، پدر و مادرها توجه داشته باشيد. اگر کسي خواست مربي باشد اول بايد خودش را اصلاح کند و لذا اول به پيغمبر گفت خودت را بعد گفت خانم و بچه هايت را، بعد گفت فاميل هايت را، بعد گفت مردم مکه را، بعد گفت همه مردم را. يعني همين طور اين رقمي است. اول فرمود(ثيابک فطهر)، لباس‌هاي خودت را تطهير کن، (الزجر فاجهر)، عيب هايت را برطرف کن، آلودگي را کنار کن، اول از خودت، بعد(قل لنسائک و بناتک)، به خانمت بگو، به دخترهات بگو، بعد(عشيرتک)، به عشيره، به فاميلت بگو، بعد «لِتُنذِرَ‌ام الْقُرَى» الأنعام/92، به «أُمَّ الْقُرَى»، به مکه بگو، بعد(للناس کافه)، براي همه مردم بگو. خودت، خانمت، دخترت، فاميلت، مردم منطقه، کل کره زمين.
وقتي آيه نازل شد «أَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ»، فاميل هات را دعوت کن، پيغمبر صلي الله عليه و اله وسلم، به اميرالمؤمنين فرمود يک غذا درست کن، غذا تهيه کرد از همين هم يک نکته مي‌فهميم که تبليغ، بي مايه فتير است. گاهي انساني وقتي مي‌خواهد دست به يک کاري بزند بايد يک سوري هم بدهد. اجازه بدهيد قرآن بخوانم، قرآن مي‌فرمايد: «كُلُوا مِنْ الطَّيِّبَاتِ» المؤمنون/51، بعد مي‌فرمايد «وَاعْمَلُوا صَالِحًا»، يعني يک چيز خوبي بخوريد، يک عمل صالحي انجام بدهيد، اول مي‌گويد «كُلُوا» بعد مي‌گويد «وَاعْمَلُوا». آيه نازل شد پيغمبر، فاميل هايت را هشدار بده، حضرت به اميرالمؤمنين فرمود غذا درست کن. غذايي درست کرد، در همان جلسه اول فرمود اولين کسي که به من ايمان بياورد او جانشين من است و اول کسي که ايمان آورد اميرالمؤمنين بود. اين يک.
3- نقش امام علي عليه السلام در حفظ جان پيامبر اسلام
3- شبي که تصميم گرفتند پيغمبر را ترور کنند، گفتند فاميل مهمي دارد، هرکه پيغمبر را ترور کند فاميل قوي دارد، نابود مي‌ شود. گفتند از هر فاميلي يک تروريست، از هر فاميلي يک تروريست تعيين شدند، گروهي پيغمبر را بکشيم، فاميل پيغمبر هم مي‌بينند با همه فاميل‌هاي مکه درافتادند حريف نمي‌شوند، حضرت امير جاي پيغمبر خوابيد، آيه نازل شد «وَمِنْ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ» البقرة/207، بعضي مردم با خدا معامله مي‌کنند. اينجا براي اينکه اين فضيلت را بشکنند گفتند حضرت علي بخوابد کاريش ندارند ولذا مهم نيست، گفت جاي من بخواب کاريت ندارند، مثل اينکه مي‌گويند اينجا زلزله نمي‌شود خوب مي‌خوابيم، اين هنر نبوده، اميرالمؤمنين خودش مي‌گويد، مي‌گويد خوابيدم جاي پيغمبر(ولست ادري)، يعني نمي‌دانستم زنده مي‌مانم يا زنده. . . ، خود اميرالمؤمنين به صراحت مي‌گويد من نمي‌ دانم، حالا منتهي بعضي‌ها که بغض علي را دارند مي‌گويند نخير. اين عمل جوري بود که خداوند به عمل اميرالمؤمنين مباهات کرد، خدا.
4- تولد امام علي عليه السلام در خانه كعبه
براي اميرالمؤمنين خيلي جاي پا گذاشته. اصلاً تولد حضرت علي در کعبه شب سيزده رجب روز سيزده رجب، شب و روز سيزده رجب، تولد علي براي اين است که مردم که رو به کعبه نماز مي‌خوانند، هر که در نماز رو به کعبه نماز مي‌خواند ياد علي هم بيفتد. خدا علي را گذاشت توي کعبه که مردم که وقت نماز رو به کعبه نماز مي‌خوانند ياد علي هم باشند. اين جاسازي‌ها خيلي درس، اصلا بايد گفت سياست گذاري است اينها، اين را مي‌گويند سياست. در طول تاريخ مردم رو به کعبه نماز مي‌خوانند، خدا علي را مي‌گذار توي کعبه تا توجه به کعبه، توجه به علي هم باشد. هرکي تشنه‌اش مي‌شود آب مي‌خورد مي‌گويند بگو سلام بر حسين، تا به عدد هر عطشي حسين و کربلا مطرح شود. بعد از نماز مي‌گويند تسبيح بگوييد، اين تسبيح تربت، سه چيز باعث مي‌شود که نماز قبول شود؛ يا حضور قلب که آدم سر نماز حواسش پرت نباشد، يا اگر حواسش پرت باشد نماز مستحبي بخواند نافله بخواند، يا اگر هم حواسش پرت مي‌شود هم حال نافله ندارد، لا اقل مهر کربلا. در هر نمازي مهر کربلا بلندترين نقطه بدن ما پيشاني است، هفده رکعت، هر رکعتي دو دفعه، دو هفده تا سي و چهار بار، روزي سي و چهار بار بلندترين نقطه بدن با خاک کربلا تماس مي‌گيرد. اينها جاسازي‌هاي عجيب و غريبي است. مي‌گويند امام سجاد تسبيح تربتي داشت در مجلس ابن زياد يا يزيد مي‌گرداند، گفتند اين چي است؟ گفت فکر کرديد تمام شد؟ ما مي‌گوييم خاک کربلا را تسبيح کنند بگردانند، يعني اين خاک ديگر از بين نمي‌رود و کربلا زنده است. حرکتي که جاي پيغمبر خوابيد معروف است. «وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنْ الْمُهَاجِرِينَ» التوبة/100، اولين گروه مهاجرين حضرت امير بود با سه تا فاطمه. فاطمه بت اسد مادر اميرالمؤمنين، يکي هم فاطمه زهرا، فاطمه بنت زبير.
5- حضور پايدار امام علي در جنگ احد
خوب، در جنگ احد هفتاد قسمت يا شصت قسمت، قسمت‌هاي زيادي از بدن اميرالمؤمنين آسيب ديده بود، قسمت‌هايي بريده شده بود خون مي‌آيد، کفار هم مطمئن شدند که ما هفتاد و دو نفر را در احد کشتيم، راز هفتاد و دو تا نفهميدم، رازي داره يا تصادف بوده، سه تا هفتاد و دو تا در تاريخ داريم، هفتاد و دو نفر در احد کشته شدند در ياري پيغمبر، هفتاد و دو نفر در کربلا شهيد شدند، هفتاد و دو نفر در حزب جمهوري. چطور اين سه تا هفتاد و دو تا درآمده، تصادف است يا يک رمزي توش است نفهميدم. در احد هفتاد و دو نفر شهيد شدند. عده‌اي هم فرار کردند و بالاخره کفار گفتند ديگه بريم بس است، وقتي رفتند دومرتبه به سرشان افتاد که برگردند. حالا ما يک عده‌اي را کشتيم اين باقي‌ها را هم لت و پار کنيم، تار و مار کنيم، يعني کلک اسلام را يکجا بکنيم، به هر صورت حضرت فرمود زخمي‌ها دومرتبه لباس رزم بپوشند، از کساني که قبل از هرکس روي زخم هايش لباس پوشيد آمد جبهه اميرالمؤمنين است. آيه نازل شد. «الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمْ الْقَرْحُ» آل عمران/172، بعد از آن که «أَصَابَهُمْ الْقَرْحُ»، يعني با اينکه بدنشان خوني بود، تا پيغمبر گفت بيايد آمدند. تازه يک چيز مهم، قرآن مي‌گويد «لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ» آل عمران/172، اين انقلابي‌ها هم اگر اهل تقوا باشند اجر دارند، يعني ممکن است کسي بدنش تکه تکه هم شده باشد ولي بعد تقوايش را از دست بدهد اجرش را از بين ببرد. يک بار ديگر هم مي‌گويم يک چيز مهمي به ذهنم آمد. زيادي گوش بدهيد. در جنگ احد حضرت علي(ع) مواردي از بدنش آسيب ديده بود، خون از بدن مقدس مي‌آمد، حضرت فرمود کفار دارند برمي گردند باز همان زخمي‌ها برويد جبهه. اميرالمؤمنين با بدن زخمي حرکت کرد خدا نمي‌گويد براي اميرالمؤمنين اجر است، مي‌گويد للذين اتقوا، للذين احسنوا منهم واتقوا اجر عظيم. يعني سابقه انقلابي به تنهايي کافي نيست، جبهه و ترکش به تنهايي کافي نيست. اميرالمؤمنين بدنش خون مي‌آمد در عين حال مي‌گويد اگر احسنوا و اگر اتقوا، اجر عظيم. چون افرادي هستند در يک مرحله، دو ماه، سه ماه، چند سال از انقلابي‌هاي درجه يک هستند در جبهه هم بودند بر که مي‌گردند مي‌بيني اين اون نيست، فکرش اصلا يک جور ديگه دارد مي‌شود. اين خيلي مهم است. شب نوزدهم بيننده‌ها بحث را مي‌بينند. به اميرالمؤمنين گفتند چقدر مي‌گويي اهدنا الصراط المستقيم، گفت من تا حالا راهم مستقيم است خبر از بعد ندارم بنابراين همه بايد بگوييم اهدنا الصراط المستقيم، نمي‌دانيم فردا چه مي‌شود. قصه طعام دادنِ يطعمون الطعام، قصه‌اش را همه شنيديد، از آياتي است که اميرالمؤمنين محور است. در رکوع انگشتر دادن در قرآن آمده همه‌تان مي‌دانيد من توضيح نمي‌دهم، محور اميرالمؤمنين است. تنها کسي که در رکوع انگشترش را داد. از اين يک نکته استفاده مي‌شود که کمک به فقرا توي نماز است نه بعد از نماز. حضرت علي اشاره نکرد بنشين نمازم تمام شود، رسيدگي به گرسنه‌ها توي نماز است نه بعد از نماز، به همين خاطر مي‌گويند نمازِ بي زکات، قبول نيست.
6- امام علي، جان پيامبر در قرآن
اميرالمؤمني جان پيغمبر است وقتي بنا شد نفرين کنند، گفتند چند نفر را بخواهيد، «نَدْعُ أَبْنَاءَنَا»، بچه هايمان را مي‌گوييم بيايند، «نِسَاءَنَا»، زنانمان را مي‌گوييم بيايند، «أَنْفُسَنَا»، جانمان را مي‌گوييم بيايند، «نِسَاءَ» زهرا بود، »أَبْنَاء» حسن و حسين بود، «أَنْفُسَنَا»، جانمان را مي‌گوييم بيايند، آنوقت پيغمبر علي ابن ابيطالب را آورد. يعني علي ابن ابيطالب جانِ پيغمبر است. قرآن مي‌گويد در ماجرايي که، اينها را چون مي‌دانيد من ديگر توضيح نمي‌دهم.
براي بچه‌ها بگويم که ممکن است کم شنيده باشند. مسيحي‌ها و مسلمان‌ها تصميم گرفتند نفرين کنند، هر نفريني گيرا شد معلوم مي‌شود آن کسي که نفرين کرده راهش حق است، گفتند چه کسي را دعوت کنيم؟ گفتند خانم‌ها را، بچه‌ها را، جانمان را، آنوقت از خانم‌ها زهرا را آورد، از بچه‌ها حسن و حسين را آورد کوچولو بودند، و از انفسنا، اميرالمؤمنين جانِ پيغمبر است.
7- آيه‌اي كه تنها امام علي به آن عمل كرد
در قرآن يک آيه داريم فقط حضرت علي به آن عمل کرد، نه قبلش کسي عمل کرد نه بعدش. مي‌آمدند تنگِ گوش پيغمبر مي‌گفتند عرض خصوصي، وقت ملاقات خصوصي، هي درِ گوش پيغمبر حرف مي‌زدند. آيه نازل شد پيغمبر مفت پيدا کرديد؟ هرکه مي‌خواهد با پيغمبر نجوا کند، خصوصي، درِگوشي صحبت کند برود يک صدقه بدهد. بليطي‌اش کردند به قول امروزي‌ها. هرکه مي‌خواهد، پول بدهد به فقير بيايد صحبت کند. تا ديدند پولي شد گفتند نه آقا غرض عرض سلام بود هيچ کاري نداريم. يک نفر صحبت نکرد با پيغمبر. اميرالمؤمنين درهمي داد آمد يک صحبتي کرد باز مي‌خواست يک صحبتي ديگر کند آمد يک درهم داد، بعد آيه نازل شد نمي‌خواهد، مفت برويد صحبت کنيد، فقط مي‌خواستم به شما بگويم خيلي مردِ عمل، نيستيد. تا ديديد پولي شد خلاص. اين تنها آيه‌اي است در قرآن که مي‌فرمايد «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمْ الرَّسُولَ» المجادلة/12‌اي مؤمنين وقتي مي‌خواهيد نجوا کنيد با پيغمبر درِگوشي صحبت کنيد، «فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً» المجادلة/12، قبل از اينکه درِگوشي بگوييد يک صدقه بدهيد. از دَم تا دُم در رفتند.
آيه‌اي ديگر. جابر مي‌گويد در فتح مکه همه بت‌ها را شکستند رسيدند به بت هبل، روي پشت بام کعبه بود، کعبه هم کوچک بود مثل الان نبود، حضرت علي عليه السلام بر دوش پيغمبر بالا رفت و بت‌ها را، آن بت هُبَل را شکست واين آيه تلاوت شد: «جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا» الإسراء/81. آيه‌اي ديگر.
8- بشارت به شيعيان امام علي عليه السلام
قرآن مي‌فرمايد روز قيامت هرکسي را با رهبرش احضار مي‌کنيم، يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» الإسراء/71، هر گروهي را با رهبرش مي‌گوييم پاي پرچم کي سينه زدي؟ با همان رهبرت با هم بياييد. «فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ»، افرادي که نامه‌شان دست راستشان مي‌شود، خوشبختند. بعد امام باقر فرمود روز قيامت ندا مي‌دهند ليقم فلان و شيعته، و فلان و شيعته، و فلان و شيعته، و علي و شيعته، مي‌گويند علي ابن ابيطالب با شيعه هايش. در دعاي ندبه مي‌خوانيم(و شيعتک علي منابر من نور مبيضه وجوهه حولي في الجنه). پيغمبر گفت يا علي شيعيان تو همسايه من هستند با صورت‌هاي نوراني. خدايا بحث را بيننده‌ها شب نوزدهم مي‌بينند. تو را به جان پيغمبر که اميرالمؤمنين است ما را از بهترين شيعيان اميرالمؤمنين قرار بده(الهي آمين) خوب حالا زياد آيه نخوانم يک خورده هم صحبت کنيم.
بعضي‌ها فکر مي‌کنند مسئله اميرالمؤمنين يک مسئله تاريخي است. الان از مشکلاتي که جوانهاي ما را تهديد مي‌کند، مسئله فشار شهوت است. ازدواج مشکل، شرائط ازدواج سخت، اسلام يعني اميرالمؤمنين و شيعه يک راه ميانبري زده گفته ازدواج موقت ولي غير از علي ابن ابيطالب حرام کرده. فاطمه زهرا فرمود يا بعضي از ائمه ديگر فرمودند اگر فلاني ازدواج موقت را حرام نکرده بود، احدي زنا نمي‌کرد. بخاطر اينکه حرام کرد در تمام زناهاي تاريخ شريکند. مسئله علي اميرالمؤمنين، فقط عدالت اميرالمؤمنين، زهد اميرالمؤمنين، حکومت اميرالمؤمنين، گردنبند عاريه را از زينب گرفت و توبيخ کرد. الان بعد از 1400 سال بايد رئيس جمهور از همکارانش قول بگيرد که شما فاميل هايتان را سرکار چي نياوريد. اين کار 1400 سال پيش شد. 1400 سال عقب افتاديم. اميرالمؤمنين فرمود من اطلاعاتم به آسمان‌ها بيش از اطلاعاتم به زمين است. از علم اميرالمؤمنين محروم شديم. بسياري از چيزهايي که بايد بعد از قرنها کشف بشود اگر اهلش بود از اميرالمؤمنين مي‌پرسيد و چند قرن ما عقب نمي‌افتاديم. از نظر علمي عقب افتاديم. از نظر شهوت به زنا افتادند بعضي. از نظر عدالت قرنها کلاهمان پسِ معرکه شد. در ادبيات عقب افتاديم، در مناجات عقب افتاديم. يک ماه رمضان من سامرا بودم. طلبه نجف بودم، گفتند صد تا طلبه بروند سي روز ماه رمضان را بخوابند، شب‌ها سي شب را احياء بگيرند، روزها مقداري بيشتر بخوابند که سي شب احيا بگيرند که حرم حضرت هادي و حضرت عسگري، اين دو تا امام عزيز، لااقل ماه رمضان درِ حرم باز باشد. ما هم جزء آن صد تا طلبه رفتيم. در سامرا شيعه پنجاه شصت تا بودند همه غير شيعه بودند دو تا هم اذان آنجا مي‌گويند. شيعه‌ها مناجات‌هاي اميرالمؤمنين را مي‌خواندند و باقي‌ها چيزي نداشتند بخوانند.
9- اوج عرفان در كلام امام علي عليه السلام
من معتقدم که اگر دعاهاي حضرت امير را مطرح کنيم، همين دعاي کميل را، اگر بخوانيم چون ندارند مثل اميرالمؤمنين کسي نمي‌تواند صحبت کند، مثل بچه‌هاي اميرالمؤمنين کسي نمي‌تواند صحبت کند. کي مي‌تواند اينطور به خدا بگويد: (لئن ادخلتني النار اعلمت اهلها انّي احبّک)، خدايا اگر جهنمم ببري، توي جهنم شعار مي‌دهم خدايا دوسِت دارم منو بسوزان ولي دوسِت دارم. کي مي‌تواند اينطور حرف بزند، (صبرتُ علي عذابک فکيف اصبر علي فراقک)، من اين را نمي‌فهميدم چطور اميرالمؤمنين مي‌گويد من بر عذاب صبر مي‌کنم، فراق تو را چه کنم؟ نمي‌فهميدم، نفهميدم و نفهميدم تا ديدم يک عده از بندرعباس و بوشهر از راههاي دور آمده بودند تهران، جماران، امام را ببينند. خوب ده بيست ساعت در ماشين بودند، خود منطقه جماران کوهستاني است اين سربالايي را رفته بودند به هِنّ و هِن افتاده بودند، پولش چيزي نيست، اما وقتش، جونش، خستگي سفر، آخرش گفتند امروز امام ملاقات ندارد، اين بيچاره‌ها مي‌گفتند ما سختي سفر را تحمل مي‌کنيم، به نفس افتادن را تحمل مي‌کنيم، اما چطور آمديم و امام را نديديم. من اينجا فهميدم صبرت علي عذابک فکيف اصبر علي فراقک. سختي را تحمل مي‌کنم، چطور شد تو را نديدم. شما بچه‌تان در فلان پادگان سرباز است. پولي مي‌دهيد ماشين به ماشين با دردِسر مي‌رويد دمِ پادگان، مي‌گويند بچه‌تان رفته مرخصي. حسابي حالت گرفته مي‌شود اصلا يادت نيست چقدر پولِ، مي‌گويي بچه‌ام را نديدم. صبرت علي عذابک، کي مي‌تواند اينطوري بگويد؟ اميرالمؤمنين هزار رکعت نماز مي‌خواند که کل عمر ما يک رکعت از آن نمازها امکان ندارد بخوانيم. گفتند شما مي‌گويي تير از پاي علي مي‌کشيدند حاليش نبود، راست مي‌گوييد؟ گفتم بله، در بازي فوتبال استخوان مي‌شکند طرفِ فوتباليست حاليش نيست، چنان عشقِ گل زدن دارد که استخوانش هم بشکند متوجه نمي‌شود. کسي که عاشق شد متوجه نمي‌شود. مگر زنهاي مصر دستشان را نبريدند و نفهميدند؟ آقا اميرالمؤمنين از نماز خسته نمي‌شد؟ نخير، ماهي از شنا خسته نمي‌شود. فرزند اميرالمؤمنين امام سجاد مي‌گويد خدايا من را مي‌بخشي يا نمي‌بخشي؟ اگر ببخشي پيغمبرت خوشحال است، که بالاخره امت پيغمبر، امت پغمبر که هستم که، حالا امت گنهکار، اگر مرا ببخشي پيغمبر خوشحال است که امتش بخشيده شد، اگر مرا نبخشي شيطان خوشحال مي‌شود که يک نفر را جهنمي کرد. بعد مي‌گويد اختيار با خودت، شيطان را مي‌خواهي خوشحال کني يا پيغمبر را؟ کي مي‌تواند اينطوري حرف بزند؟ کي مي‌تواند سخنراني کند که در کل سخنراني‌اش حرف الف و نقطه نداشته باشد. آن نمازش، آن اشکش، آن تربيت اولادش، آن زينبش، آن حسنش، آن حسينش، ولي بايد ضربت بخورد. بهترين فردِ کره زمين بعد از پيغمبر در بهترين ماه، رمضان، بهترين وقت، سحر، بهترين مکان، مسجد، بهترين حالت، نماز، بهترين حالتِ نماز، سجده. هرچي بهترين است، براي اميرالمؤمنين است. السلام عليک يا ابالحسن. يا اميرالمؤمنين. تو را به حق محمد و آل محمد، خدايا به آبروي اميرالمؤمنين و اشکهايش و آهش و سوزش و نسلش و مناجاتش، آنچه شبِ قدر براي خوبان تاريخ مقدر کردي و مي‌کني و خواهي کرد، همه آنها را براي همه ما مقدر بفرما(الهي آمين).
والسلام عليكم ورحمة الله و بركاته