1383/3/14 انقلاب اسلامي، رحمت الهي بايگاني سالانه - 1383
بسم الله الرحمن الرحيم
به مناسبت 15خرداد ما بحثمان سورهي رحمن بود رحمتهاي ويژهي خداوند به جمهوري اسلامي ميخواهيم بگوئيم موضوع بحث كليمان در اين جلسات سورهي رحمن بود بسم الله الرحمن الرحيم «الرحمن علّم القرآن خلق الانسان علمه البيان» رحمن بيش از 100 مرتبه در قرآن آمده كه 114مرتبه آن فقط توي بسم اللهها هست موارد زيادي هم كلمه رحمن دها بار تكرار شده اسم مخصوص خداوند است الرحمن، عرض كردم به دليل اينكه بيننده هابحث را در آستانه 15خرداد است و 15خرداد هم روز تاريخي است كه حضرت امام(رحمه الله عليه) فرمود براي هميشه 15خرداد روز تعطيلي است و روز 14خرداد هم روز رحلت خود امام(رحمه الله عليه) است بمناسبت مسائل انقلاب من رحمتهاي خصوصي خداوند را به خودمان مطرح ميكنيم.
1- نجات از طاغوت، رحمت ويژه خداوند
1) رحمتهاي ويژه خداوند به ما 1) نجات از طاغوت چنان در رژيم شاه بر مسلمانها سخت گرفته بودند كه يكي از بزرگاني كه اسمش را ببرم او را ميشناسيد بعضي هايتان يا خيليتان ميگفت ما نامه نوشتيم به تشكيلات شاهنشاهي كه فرض كنيد ما يهودي هستيم توي مملكت چطور يهوديها توي مدرسههاي خودشان آزاد هستند ما هم ميخواهيم يك مدرسهي اسلامي داشته باشم مراسم دينيمان آزاد باشيم شما براي ارمنيها و ارامنه گفتهايد ارامنه توي مدرسهي خودشان آزاد هستند مراسم دينيشان را انجام بدهند يهوديها در مدرسهي يهوديهاي خودشان آزاد هستند ما هم فرض كنيد يهودي هستيم اين ذلت مسلمانها بود زمان شاه كه اگر يك مدرسهي اسلامي ميخواستند باز كنند ارامنه و يهوديها آزاد بودند مسلمانها در فشار بودند كه اين در اين شرايط بود.
من خودم شنيدم از يكي از مسئولين مهم مملكتي در زمان شاه كه گفتيم بابا خوزستان رودخانهي كارون آبش شيرين است زمين خوزستان هم زمين پهني است ما چرا بايد گندم بخريم خوب آب هست اين هم خاك است كشاورزي، گفت اگر ما آب رودخانه را كشاورزي كنيم از زيبايي رودخانه كم ميشود ببينيد اين منطق را، ببينيد گربه هم اين حرف را ميپسندد؟ استاندار آن زمان ميگفت يعني احمقانه ترين منطق، اگر آب رودخانه را با پمپ بكشيم كشاورزي كنيم پمب كنار رودخانه زيبايي رودخانه. . . ولي مثل اينكه اگرماازآمريكاه گندم بخريم زيبا نيست يعني آب رودخانه كارون را كشاورزي كنيم زيبايي از هم ميخورد اما خريد گندم و وابستگي زيبا نيست اين رقمي بود توي مجلس شوراي اسلامي يك نمايندهاي بسم الله گفت بعضي از نمايندگان بلند شدند رفتند گفتند چرا بسم الله الرحمن الرحيم گفتي بايد بگويي بنام نامي شاهنشاه آريامهر انقلاب هم كه شده بود يكي از اين ملي گراها خيلي غصه ميخورد ميگفت ببين عكس شير روي پرچمها بود همه چيزمان را گرفتند آن روزي كه عكس شير بود ما به اندازهي يك بز هم شجاعت نداشتيم بعد شير را برداشتند الله را آوردند روي پرچم جموري اسلامي از وقتي ما اللهي شديم دستمان را توي دست امام(رحمه الله عليه) گذاشتيم گفتيم آمريكا هيچ غلطي نميتواند بكند، نجات از طاغوت خاطرات زيادي از طاغوت هست حالا شما نوهستيد يادتان نميآيد خيلي چيزها بعضي ازيهوديها دبيرتعليمات ديني بودند در تهران بعضي از بهائيها دبير تعليمات ديني بودند در تهران خدا رحمت كند شهيد مظلوم دكتر بهشتي را جلسهي گرفته بود گفت بيا براي اينها صحبت كن من رفتم توي يك جلسهي زمان طاغوت در جلسه همه دبيرهاي خانم درس تعليمات تا من وارد شدم ديدم اين خانمها همه بي حجاب هستند بي حجاب زمان شاه يعني روسري و مقنعه هم نبود بي حجاب، بي حجاب جدي تا وارد سالن شدم ديدم اه! همه خانم بي حجاب آرايش كرده آمدم به دكتر بهشتي گفتم شما من را كجا فرستاديد؟ گفت مگر. . . گفتم آخر. . . گفت بله اينها خوبها هستند اينها حزب الهيها هستند ما دبير تعليمات ديني داريم كه يهودي است بهائي است مخصوصا هم به يك كسي ميگفتند دين درس بده كه خودش عقيده به دين نداشته باشد كه با سوز درس ندهداجمالا نجات از طاغوت، قرآن آيهي دارد ميفرمايد «نجيناه»«انجاكم» آيهي «نجيناه و انجاكم» زياد توي قرآن است يعني همينكه ما شما را نجات داديم اين خودش رحمت بود شجاعت يك رحمتي بود چطور مردم يكمرتبه شجاع شدند گاهي ما توي جبهه ميديديم جوانها و نوجوانهايي كه توي جبهه بودند هي نگاهش ميكردي عجب! اين قبلا دوچرخهاش را به داداشش نميداد دمپايياش را اگر خواهرش پا ميكرد داد ميزد اگر خمير دندانش را كسي ديگر بر ميداشت عصباني ميشد اين چطور حاضر شده الان جانش را براي اسلام بدهد چي شد؟ رحمت عجيبي بود خداوند اصلا نظر كرد مردم يك جور ديگري شدند ما الان توي مملكتمان افراد زيادي را داريم اسمش را ببرم همهتان ميشناسيد ايشان استاد دانشكاه بود آمريكا ماهي چند هزار دلار ميگرفت كه الان حقوقش مثلاچند ميليون ميشود تا انقلاب شد آمد اينجا و حقوق به يك پنجم به يك ششم به يك هشتم به يك دهم اين تحول. . . البته آدمهايي هم. . . شجاعت نعمتي بود.
2- وحدت مردم در هدف و رهبري
اتحاد در مردم، وحدت در مردم همه يك هدف داشتند هر خيابان يك شعار نميدادند و هدف اين بود استقلال آزادي جمهوري اسلامي همه وحدت در رهبر داشتند هيچكس نميگفت رهبر كسي ديگر خيلي مهم است الان يك هيئت، حتي مذهبيها الان توي يك مسجد مثلا ممكن است پيش نمازش يك جور فكر كند بسيجاش يك جور فكر كند هيئت امنائش يك جور خادمش يك جور گاهي توي يك مسجد پنج نفر هستند پنج تا سليقه دارند چطور شد كه يك كشوري كه دهها ميليون جمعيت دارد همه يكمرتبه يكجا بگويند يك نفر اينها با پول درست نميشود خداوند توي قرآن ميفرمايد پيغمبر تمام بودجههاي كرهي زمين را بدهي نميتواني دلها را يكي كني آيهاش اين است «لو» يعني اگر «انفقت» انفاق كني «لوانفقت مافي الارض جميعا» اگر آنچه در زمين هست تمامش را «ما الفت» نميتواني الفت بياوري «ما الفت بين قلوبهم» اين آيهي قرآن است مسالهي پولي نيست گاهي يك زن و شوهرند اينها با هم مساله دارند هر چه هم پول بدهي پول حل نميكند همين خطهاي سياسي كه الان هست با پول حل نميشود خدا به پيغمبر ميگويد اگرانفاق كني آنچه در زمين هست جميعش همهاش را اگر همهي پولهاي كرهي زمين را بدهي نميتواني اينها را. . . اين رحمت خاصي بود «الرحمن» بمناسبت 15خرداد من ميخواهم «الرحمن علم القران» رحمتهاي ويژهاي كه خداوند به ايرانيها كرد فلسطينيها الان يك دست نيستند افغانيها الان يك دست نيستند عربها يك دست نيستند خود آمريكا يك دست نيست كردها، تركها، لرها، هيچ جاي دنيا هيچ وقت يكمرتبه يك دست يك شعار نميدهند يك دست يك رهبر را قبول نميكند شما حساب كن در پاكستان شيعه و سني چه خبر است؟ در ايران يك شيعه يك سني را بكشد يك سني يك شيعه را بكشد، عقد و ازدواج هست بينشان دادوستد هست شركت هست جنگ كه پيش آمد همانطور كه سيستان وبلوچستان شهيد داد كرمانشاه هم همانطور ايلام هم همانطور تهران هم همينطور همه با هم رفتند جبهه فقط خدا بودفقط خدا بود چون اگر مسلهي خدا نبود الان هم ميشد مثل آن زمان بشويم.
3- ابتكار در صنعت، از بركات انقلاب
ابتكارات از رحمتهاي خدا بود، ابتكارات بعد از انقلاب صدها نوع وسائلي كه ما قبل ميخريديم، اين چاههاي نفت را ميدانيد چند تا شركت توي ايران بود؟ پيدا كردن چاه نفت و اين حفر چاه نفت، چهل و چند شركت آمريكايي در ايران چاه نفت را حفاري ميكردند گفتند اگر همهي ايران هم پائين و بالا برود كسي ديگر اين تخصص ما را ندارد بد نيست اينرا گوش بدهيد چون من اخيراً آبادان بودم توي همين شركت حفاري يك سخنراني داشتيم مهندسينشان بودند مدير عاملشان اين را ميگفت ميگفت چهل و چند شركت آمريكايي گفتندما ميرويم آمريكا ايراني مخش نميكشدنخواهد توانست نياز به ما خواهد داشت دومرتبه خواهد آمد دست ما را خواهند بوسيد دو مرتبه ما را با سلام و صلوات خواهند آورد رفتند و رفتند من يك نامه نوشتم به امام(رحمه الله عليه) كه ما جمعي از مهندسين مسلمان هستيم ما ميتوانيم كار آمريكاييها بكنيم و آنها مطمئن هستند كه ما فشل هستيم وفلجيم امام(رحمه الله عليه) فرمود، (دامادش را آقاي اشراقي را فرستاد آبادان چند روزي را با گروه هابامهندسين صحبت كردند خود امام(رحمه الله عليه) سرمايه گذاري كرد وتنهاشركت اقتصادي را كه خودامام(رحمه الله عليه) گفت من سرمايه گذاري ميكنم اين كار را بكنيد يعني به امر او نه اينكه با سرمايهي او گفت اصلا اين. . . مثل سپاه پاسداراني كه امام(رحمه الله عليه)، يا نهضت سواد آموزي، امام(رحمه الله عليه) كارهاي انقلاب مثل دستور جنگ نميدانم دفاع از اين چيزها خوب امام(رحمه الله عليه) از اين كارها ميكرد اعدام سلمان رشدي نميدانم. . . اما توي مسائل نفت اقتصاد امام(رحمه الله عليه) دخالت نميكرد اما گفت) حالا كه آمريكاييها گفتهاند هرگز ايرانيها نخواهند تواست حتما شما خواهيد توانست و الان بدون يك نفر آمريكايي ايرانيها مهندسين ايراني كار 43كشور را ميكنند با حقوق بسيار كم حالا توي صنايع هوايي همينطور و غيره و غيره، همين بچههاي كوچه و بازار با چوب دستي شدند بسيج با كلت واسلحه شدند سپاه الان موشكش اسرائيل را به وحشت انداخته است ابتكارات، توي همهي مسابقات علمي دنيا يا نفر اول هستيم يا دوم يا سوم تصادف ميشود كه ما در يك مسابقه ما شركت كنيم نفر اول دوم سوم نشويم بنده هم در يكي از مسابقات بين المللي شركت كردم نه براي خودم شركت كردم براي تماشا فهميدم كه. . . سوءظن هم پيدا كردم به داوران بين المللي چون در يكي از مسابقاتي كه در يكي از كشورها بود و من بودم نفر اول حفظ قرآن ايراني شد نفر اول مفاهيم هم ايراني شد نفر اول قرائت هم ايراني شد آن كشور فشار آورد به داور كه احمق تو همه را ميگويي ايراني است پس ما. . . زبانمان عربي است آبرومان رفت با زور بگو دوم خلاصه نفر. . . يك نفر را گفتند ايراني آن دو تا هم كه نفر اول شده بودند آن را گفتند دوم بعد داور. . . من بودم توي آن كشور داور آمد پهلوي ايرانيه گفت من را حلال كن حق تو را دزديدم بخاطر فشار حكومت من از آنجا فهميدم جاهايي هم كه ايران دوم ميشود احتياطا بايد يك بار ديگر هم تجديد نظر كرد چون نميخواهند ما اول بشويم آنجايي كه اول شديم كه شديم آنجايي هم كه ميگويند دوم بايد با ترديد. . . بعضي جاهايش را لااقل بايد با ترديد. . . يك جايش را من بودم حالا باقي جاهايش را من نبودم قضاوت هم نميكنم اما به هر حال ابتكارات از رحمتهاي الهي بود.
4- امام خميني(رحمه الله عليه)، شخصّيتي جامع كمالات
خوب. . . اصلاً خود وجودامام(رحمه الله عليه) چه كمالي است كه امام(رحمه الله عليه) در عالي ترين درجه. . . مثلاً در علم يا اعلم يا شبههي اعلميت در شجاعت، بعضي آيات قرآن بود كه اگر ما امام(رحمه الله عليه) را نميديديم ميگفتيم اين آيه معنا ندارد آيهاي داريم كه معنايش اين است «لا يخشون احدا» يعني از احدي نميترسيد ميگفتيم مگر ميشود كه آدم از هيچكس نترسد گاهي آدم از يك سوسك ميترسد گاهي آدم از يك موش ميترسد از چاقو آدم ميترسد از اسلحه از دزد يعني چي؟ گاهي يك بوق ميزني طرف ميپرد بالا اين يعني چه مگر ميشود؟ امام(رحمه الله عليه) فرمود، من خودم با همين دو تا گوش شنيدم باهمين دوتاگوش فرمود به جدم در عمرم نترسيدهام به جدم در عمرم نترسيدهام تهران كه بمباران ميشد تقاضا كردند كه امام(رحمه الله عليه) برودزير حسينهي جماران توي مثلاً آن پناهگاه گفت مگر همهي مردم تهران توي پناهگاه هستند؟ هر چي. . . امام(رحمه الله عليه) قبول نكردآخرش گفتند آقا شما مراعات حال ما را بكنيد به خاطر آرامش ما برو گفت خيلي خوب ميروم رفت توي پناهگاه و نشست آقاي انصاري ميگفت دكتر قلب آنجا بود ميگفت گفتيم كه الان تهران بمباران ميشود يك نوار قلب از امام(رحمه الله عليه) بگيريد امام(رحمه الله عليه) فرمود اول يك نوار قلب از خود ايشان بگيريد.
در عبادتش، عمرش نماز شب را تعطيل نكرد در بيانش، امام(رحمه الله عيه) خودكار را كه برمي داشت بنويسد صاف از بالاي صفحه مينوشت تا پائين يك كلمه خط خوردگي نداشت آقايان اديب آقاياني كه مقاله نويس هستند نامههاي امام(رحمه الله عليه) را بخوانند ببينند چند دقيقه ميتوانند بنويسند بله ممكن است ما هم يك مقاله بنويسيم اما محتوا ريتم وزن، ذوق شعري امام(رحمه الله عليه) فقه امام(رحمه الله عليه) فلسفهي امام(رحمه الله عليه) ساده زيستي امام(رحمه الله عليه) ما الان خواسته باشيم انقلاب را صادر كنيم يكي از راهها اين است كه بيائيم كاخ شاه را ببينيم خانهي امام را هم ببينيد با هم مقايسه كنيم حالا نه شاه ايران جاهاي ديگر هم همينطورند بنده خوب شدمسكو هم رفتيم لندن هم رفتيم همهي كشورها را من تقريباً رفتهام كمونيست ميگفت ما ميخواهيم مجري عدالت بشويم كاخ مسكو را آدم نگاه ميكند با حسينيهي جماران(نگو آقا الان بعضي. . . الان دارند سم پاشي ميكنند تهران يكي از اين برجهايش مال هيچ آخوندي نيست پيدا كنيد كه يك آخوند برج دارد پيدا كنيد يك آخوند يك مزرعه دارد پيدا كنيد يك آخوند مرغداري دارد گاوداري دارد البته خوب ممكن است چهار نفر به يك دليلي وضع ملي شلن خوب باشد اما نخ را طناب ميكنند براي اينكه شما مسجد نرويد ديشب من كاشان بودم توي يكي از مسجدها خانمي نوشت كه مردم از روحانيت بخاطر گرايش به مادي گري. . . گفتم بسم الله توي كاشان يكي از علماي مادي گرا را بگو؟ شما بگو كاشان كي سرمايه دارد البته ما توقع نداريم همهي علما فقيرباشند ما 25تا پيغمبر داريم 2تا از آنها ثروتمند بودند حضرت سليمان(عليه السلام) وضعش خوب بود يوسف(عليه السلام) آخريها وضعش خوب شد حالا شما ميخواهيد اين دو تا را بكشيم ما نميخواهم بگوئيم زنده باد فقر ميخواهيم بگوئيم اشرافي نيست حالا يكي هم وضعش خوب شد كه شد اگر از حلال است نوش جانش مثل باقي مردم توي مردم هم 25نفر توي بازار هستند ممكن است يكيشان وضعش خوب باشد بله اگر سوء استفاده كرد دادگاه هست ميتوانيد ثابت كنيد دادگاه هست ولي امام(رحمه الله عليه) ساده زيستياش در عين ساده زيستي همه جا هم ساده زيستي نبود امام(رحمه الله عليه) وقتي ميخواست برود مسافرت ميگفت ماشين خوب تهيه كنيد يكي از علما ميگفت آقا ما يك چيزي در مورد شما شك داريم گفت چيه؟ گفت شما ميگوئيد غذا را ساده بگير لباس را ميگويي ساده بگير ولي ماشين را نميگويي ساده ميگويي ماشين خوب ببخشيد چرا روي ماشين حساس هستيد گفت ببين نان خالي آدم را نميكشد لباس ساده آدم را نميكشد ولي ماشين قراضه آدم را ميكشد شما نان خالي بخور ما سوار ماشين ميشوي ماشيني كه احساس خطر ميكني يعني جانت را الكي از بين نبرماشين ماشين سالمي باشد دمپاي آدم را نميكشد اما پزشكي كه پزشكي بلد نباشد. . . من يك وقتي به مسئولين دانشگاه گفتم تو را به خدا حضرت عباسي نميتوانيد مشكل دانشجوها را حل كنيد؟ كه هر دختري هر جا قبول شد توي شهر خودش درس بخواند حتما بايد از بيرجند برود كاشان از كاشان برود بيرجند پسره از اينطرف دنيا برود آنطرف دنيا حضرت عباسي اين رشته توي شهرش نيست ولله بالله ميتوانند حل كنند بله ممكن است يك جايي نتوانند حل كنند مثلا دختر در يك رشتهاي قبول شده كه استادش جز در فلان شهر نيست خوب بله يكوقت اضطرار است انسان مثل اينكه يك مردي ميخواهد پهلوي يك خانم آمپول بزند خوب اين آمپول را ولله مرد هم ميتواند بزند يك وقت يك جايي است كه هيچ مردي نيست هيچ زني نيست مسئله اضطرار فرق ميكند اما دانشگاه ما ميتواند مسئله را حل كند ما همينطور يك خورده فكر ميكنيم كه نميتوانيم خدا رحمت كند يكي از علماي اصفهان را رفت سبزي بخرد حالا شما اجازه بدهيد من با زبان قديمي حرف بزنم گفت يك قران سبزي بده گفت ده شاي سبزي بده ده شاي نيم ريال بود اين بقال گفت آقا ده شاي كه نميشود ده شاي ور افتاد مثل اينكه شما الان بگوئيد يك تومان ور افتاد گفت چقدر ور نيفتاده گفت يك قران گفت يك قران سبزي بده يك قران كه ور نيفتاده گفت نه فوري بقاله گفت مخلص حاج آقا هستيم سبزي را كشيد گفت اين چيه؟ گفت يك قران گفت ميشود من يك تقاضا كنم از شما گفت بله گفت همين را الان نصفه كن خوب بيا اين نصفه گفت خوب اين نصفه اين هم نصفه چرا گفتي نميشود؟ چطور وقتي گفتم ده شاي گفتي نميشود گفتم يك قران ميشود اصلا مگر ميشود كه ما يك مسالهي تفكيكي را نتوانيم حل كنيم نميشود مثلاتعطيلاتمان را نصفه كنيم نميشود دبيرستانيهاي ما با يك اتوبوس جابجا بشوند سه ماه تعطيلي را دو ماه كنيم؟ دانشگاه ما نميتواند حوزهي ما مثلا نميتواند يك خورده جابجا بشود يك اتوبوس با يك مربي يكي يك پتو را هم ببرند توي يك مسجدي حسينيهاي بخوابند ولي درس بخوانند چه كاري است كه نميشود.)
امام(رحمه الله عليه) پيش بيني هايش آنچه امام(رحمه الله عليه) پيش بيني كرد واقعيت شد. تواضع امام(رحمه الله عليه) چون سالها گذشته شما نو هستيد ممكن است يادتان نيايد يك خاطرهاي را برايتان بگويم بچهي دبستاني نامه نوشت به امام(رحمه الله عليه)اي امام! خواستم شما را نصيحت كنم اما گفتم زشت است يك بچه دبيرستاني يك مرجع تقليد را نصيحت كند من از نصيحت منصرف شدم دفتر امام(رحمه الله عليه) اين نامهها را كه ميخواند ميخندد ميگويند اين را بدهيم به امام(رحمه الله عليه) ببينيم امام(رحمه الله عليه) چه عكس العملي را نشان ميدهد به امام(رحمه الله عليه) ميگويند يك بچه دبيرستاني نامهاي نوشته اين هم متنش امام(رحمه الله عليه) نامه را ميخواند ميگويد شايد من يك عيبي دارم كه شما كه دور من هستيد نميدانيد ولي اين بچه از دهات مثلا فلان شهر فهميده چه اشكال دارد آن بچه بفهمد شما متوجه نشويد آدرسش را داريد گفت بله آدرس داريم قلم را گرفت امام(رحمه الله عليه) با دست خودش نوشت فرزند عزيزماي كاش آن نصيحتي كه ميخواستي بكني مينوشتي همهي ما مثلاً نياز به نصيحت داريم نسبت به يك بچه تواضع. . . آنوقت نسبت به آن متكبر ميفرمايد آمريكاهيچ غلطي نميتواند بكند يعني توي پوزهي آمريكا ميزد ولي نسبت به يك بچه ايراني تواضع ميكرد بعد هم وقتي ميخواهد برود آرامش، شما ميشود الان توي ذهنت چند تا رئيس جمهور را بياوري يعني الان مثلا رئيس جمهور آمريكا آرامش دارد الان كدام كشور رئيس جمهورش آرامش دارد ولي امام(رحمه الله عليه) وقتي ميخواهد از دنيا برود ميگويد من با دلي آرام و نفسي مطمئن الان دنيا همه چيزي دارد اف 14 و اف16 واتم همه چيزي دارد فقط آرامش ندارد ممكن است يك كسي همهي امكانات را داشته باشد ولي باز هم ناآرام است ممكن است كسي هيچ چيز نداشته باشد ولي آرامش دارد « يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي. . . . . . » امام فرمود من با دلي آرام. . . . از رحمتهاي الهي بود.
5- پيروزي ملت ايران در دفاع مقدس
از رحمتهاي الهي خنثي شدن توطئهها چند رقم توطئه بود، خلق كرد، يك توطئه بود خلق عرب، يك توطئه بود ليبرالها يك توطئه بود بني صدر وقطب زاده يك توطئه بود فرقههاي. . . چند جاي ايران حوادثي رخ داد منافقين از همه مهمتر مثل حزب جمهوري هر چي استخوان توي اين گوشت گذاشتند خدا استخوان را كشيد بيرون، البته خوب ما عزيزاني را هم شهيد داديم اما همهي نقشهها نقش بر آب شد رحمت الهي بود.
پيروزي در دفاع، دفاع پيروزمندانه كدام كشور است كه از زمين و آسمان 8سال بمباران بشود يك وجب كشورش را ندهد اصلا بپرسيدآيا روي كرهي زمين جايي شده كه 8سال همهي شرق و غرب شريك شوند از قيف صدام يعني از حكومت بعثي همه اسلحه هايشان را بريزند روي سر صدام آن هم همينطور. . . 8سال ولي يك وجب. . . خيلي مهم است اين بحث. . . رشدهايي كه ما كرديم انواع رشدها رحمت الهي بود چه رشدي؟ رشد سياسي الان كدام نوجوان دختر و پسر است كه تحليل سياسي نداشته باشد، يكي از نمايندگان مجلس ميگفت من توي حرم امام رضا(عليه السلام) بودم يك روستايي به من رسيد گفت شما مگر نمايندهي مجلس نيستيد گفتم چرا گفت مگر امروز روز جلسهي مجلس نيست جلسهي علني دارد گفتم چرا، گفت مگر نبايستي حاضر باشي تو زيارت امام رضا(عليه السلام) چه ميكني؟ تو نمايندهي مجلس هستي روزي كه مجلس جلسهي علني دارد تو بايد توي مجلس باشي آمده ايي زيارت بخواني براي چه، گفت آقا مرخصي گرفتهام يعني. . . (يكي از عشاير در حال چوپاني راديو گوشش بود شنيد گروهي از فلان كشور آمدهاند رفت به نمايندهشان گفت كلا سرتان نگذارند يعني عشايري كه چوپاني ميكند پيام ميدهد به مسئول مملكت كه كلا سرت نرود. رشد نظامي، رشد فرهنگي و حتي بنده معتقدم رشد ديني ممكن است بعضي آخري را قبول نداشته باشند نه آقا دختر فكلي زياد شده نميدانم سكس و اينترنت، همهي اينهايي را كه ميگويي قبول دارم من هم حاليم است اما بايد همه را با هم حساب كرد بيش از صدهزار جوان ما معتكف ميشوند اينرا ما نبايد بگوئيم؟ اينرا نبايد ببينيم؟ ما زمان شاه 50تا حافظ قرآن نداشتيم حالا چند صدتا حافظ قرآن داريم مرحوم مطهري كتابهايش 5هزار تا چاپ ميشد فروش نميرفت الان كه بنده شاگرد مطهري هم حساب نميشوم كتابهاي بنده تا الان حدود 10ميليون چاپ شده همين تفسيرهاي حجرات، يوسف، همين تفسير جيبيها 10ميليون كتابهاي محسن قرائتي چاپ شده كنار ميدان شوش هم مفت نميدهيم ميآيند پول ميدهند ميخرند البته اينجا خوب اينجا اين كلمه را بگويم چون حق تاليف نيست گفتيم هر كه ميخواهد از روي آن چاپ كند از شهرتمان سوءاستفاده نكردهايم انشاءالله كسي اگر خواست كتاب را به او ميدهيم خودش ببرد چاپ كند اما 10ميليون من شاگرد شاگرد مطهري او5هزارتااين رشدنيست؟ رشد ورزشي نداشتهايم ما؟ رشد بلوار و اتوبان نداشتهايم ما؟ اسمش را ببرم ميترسم آن استاندارش تلفن كند دعوايمان كند حالا اسمش را نبريم در يكي از استانها ما چهار تا ليسانس رياضي داشتيم خود استاندار ميگفت منتهي يك چيزي به من ميگويند اگر من توي تلويريون بگويم ميگويند ما چيزي به تو گفتيم اما نگفتيم كه توي تلويزيون بگو خوب نميگوئيم ميگفت چهارتا ليسانس رياضي داشتيم الان يكي از شهرهاي ساده ما دليجان است يك شهر كوچكي است دليجان دهي دارد بنام نراق توي نراق چهارهزار ليسانس است يك زماني يك استاني چهار هزار تا ليسانس داشت حالا يك بخشي از يك شهرهاي عادي. . . رشد علمي است رشد علمي رشدسياسي رشدفرهنگي رشد روزنامه البته يكسري كارهاي ديگر هم رشد كرده يك سري خلاف كاريها هم رشد كرده آنها را هم ميفهميم ولي اگر انسان همه اش نگاهش به يك چيز باشد. . .) ما نه بايد مثل زنبور باشيم كه فقط روي گل بنشيند نه بايد مثل مگس باشيم كه فقط روي زخم بنشيند نه مگسيم كه فقط زخمها را ببينيم نه زنبوريم كه فقط روي گلها بنشينيم نه سيب زميني كه بي خاصيتيم چكار داريم كه حالا يا اين رشد كند يا آن رشد كند اصول دين سه تا است خوراك پوشاك مسكن ما كار نداريم چي رشد كردهايم يك عدهي هم اينطوري هستند ولي يك عده هم واقع بين هستند همه چيزي را با هم ميبينند نزديك شدن به عدالت ما نميخواهيم بگوئيم كشور ما به عدالت نرسيدهايم بسم الله الرحمن الرحيم اين جانب ميگويم به عدالت نرسيدهايم ولي خيلي به عدالت نزديك شدهايم بيسواد توي روستاها زياد بود نهضت سواد آموزي توي روستاها هجوم آورد بيشتر كلاسهايش توي روستاها بود روستاها را يك خورده آورد بالا هنوز به شهريها نرسيدهاند ولي خيلي به عدالت چند تا گام برداشت مسائل رفاهي مال شهر بود سرازير شد جهاد سازندگي به روستاها دانشگاه مال شهرها بود دانشگاه شبكه زد توي شهرهاي كوچك زن و مرد خيلي اختلاف داشتند با هم الان دخترها رشدشان دارد از پسرها سرريز ميشود يعني زني كه عقب افتاده بود آمد بالا روستايي كه عقب افتاده بود آمد بالا جنوب شهر خدماتش. . . يعني خدمات شهرداري جنوب تهران بيش از خدمات شهرداري شمال تهران است عادل نشدهايم من دفاع نميكنم ما هنوز عادل نيستيم اما داريم به عدالت گامهايي را برداشتهايم.
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد(صلي الله عليه وآله) روح امام(رحمه الله عليه) روح شهداي پانزده خرداد روح امام(رحمه الله عليه) روح همهي شهدا روح كساني كه بالاخره ما را با خون خودشان از طاغوت نجات دادند در ما شجاعت به وجود آوردند عامل وحدت ما بودند عامل ابتكار ما بودند عامل خنثي شدن توطئههاي ما بودند عامل پيروزي در دفاع ما بودند عامل رشد ما بودند، هر كس هر نوع حقي به ما دارد ما را پاسدار خونها و خدمات آنها قرار بده
روح امام(رحمه الله عليه) را از ما شاد بفرما
(والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته)
|