1383/5/29 نعمتهاي الهي در سوره الرحمن -12 بايگاني سالانه - 1383



بسم الله الرّحمن الرّحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

سوره‌ي الرحمن را داشتيم تفسير مي‌كرديم رسيديم به اين آيه كه «والحب ذو العصف والريحان» همانطور كه پيداست اين سوره اولش الرحمن است رحمت‌ها و نعمت‌ها را مي‌شمرد از جمله مي‌گويد يكي از نعمت‌ها حبوبات است «حب» حبوبات، منتهي حبوباتي كه كاه دارد اسم كاه‌اش را هم برده ما براي گندم الحمد لله مي‌گوئيم اما براي كاه‌اش ديگر بنده كه تا حالا الحمد لله نگفته‌ام «عصف» يعني كاه «ماكول» يعني خورده شده خداوند هم حبه را آفريد هم محافظش را آفريد، هم مغز گردو هم پوستش، هم گندم هم غلافش، چون اگر آنها نباشد حفاظت نيست كه در جلسه‌ي قبل هم گفتم يوسف(عليه السلام) گفت اگر مي‌خواهيد بدون سيلو گندم هايتان بماند «فذروه في سنبله» گندم توي سنبلش باشد حفاظت مي‌شود، تا رسيديم به اينجا كه «فباي الاء ربكما تكذبان» قول دادم در اين جلسه دليل تكرار را بگويم.
فلسفه تكرار برخي آيات قرآن
چون بيشترين آيه‌اي كه در يك سوره تكرار شده اين آيه است، تكرار در طبيعت، تكرار در تعليم و تربيت، اصلاً فلسفه‌ي تكرار بمناسبت آيه‌ي «فباي آلاء ربكما تكذبان»‌اي جن و انس به كدام يك از آلاء(جمع نعمت است)، به كدام يك از نعمت‌ها. . . كدامها را زيرش مي‌زنيد چرا زيرش مي‌زنيد؟ چرا تكذيب مي‌كنيد؟ اين تكرار شده اول اينكه هر جنسي يك فاكتور دارد شما اگر در يك فروشگاه بزرگي وارد شديد دنيا كه اينطوري است، بيست قلم جنس خريدي هر قلمي يك فاكتور دارد چون هر قلمي يك فاكتور دارد هر نعمتي هم «فباي الاء. . . » اين فاكتورش است.
دوم: هستي با تكرار اداره مي‌شود اگر حركت خون در بدن تكرار نشود مرده‌ايم. حركت ورود و خروج باد در ريه تكرار نشود مرده‌ايم. تابش خورشيد تكرار نشود هيچ ميوه ايي نمي‌رسد. مكيدن بچه از غذا و مصرف غذا براي كوچك و بزرگ تكرار نشود مرده‌ايم. بنابراين تكرار يك چيزي است كه هم در گناه نقش دارد هم در عمل. اگر گناه تكرار بشود عقوبتش سنگين‌تر است قرآن انتقاد مي‌كند از اينهايي كه گناه را تكرار مي‌كنند «وكانوا يصرون على الحنث العظيم» يصرون، اصرار بر گناه، گناه صغيره را اگر انسان تكرار كند ديگر ويتامين گناه كبيره دارد. پيش نماز اگر گناه صغيره بكند از عدالت نمي‌افتد اما اگر گناه صغيره را تكرار كرد، تكرار در عدالت و فكر اثر دارد. اگر كسي جرمي كرد دفعه‌ي اولش بود يك حكم دارد اما اگر خلاف را تكرار كرد عقوبتش بيشتر مي‌شود. مسافر يكبار باشد نمازش دو ركعتي است اما اگر سفر تكرار شد مثل راننده شد حكمش. . . يعني تكرار در نماز اثر دارد، نماز مسافر تكرار. در كيفر و حد و حدود شلاق زدن اثر دارد، تكرار در ملامت اثر دارد، داريم اگر مي‌خواهيد بچه‌تان را تربيت كنيد يكبار انتقاد كنيد دفعه‌اي يكبار، پاشو توي كلاس رفوزه شدي! به خانمت، پاشو تو كه گوشت را سوزاندي پا شو تو كه يك دفعه. . . اگر انتقادي را همسر از همسر تكرار كند تكرار انتقاد و ملامت. . .
نقش مثبت و منفي تكرار در امور زندگي
حديث داريم اگر انتقاد و ملامت تكرار بشود بچه لجوج بار مي‌آيد اگر كتك زدن به بچه كه يك بار آن هم ممنوع است جز در شرايط خاصي، اگر كتك تكرار بشود، اگر گناه تكرار بشود، اگر انتقاد تكرار بشود، اگر سفر تكرار بشود، خلاصه اين جهات منفي است.
جهت مثبت: كپسول را به تو مي‌دهند مي‌گويند شش ساعت به شش ساعت بخور. اثر اين كپسول و قرص اينست كه اين خوردنها تكرار بشود دارو و درمان اينطوري است در اول دعا مي‌گوئيم(اللهم اغفر لي الذنوب التي تهتك العصم) تهتك العصم: يعني پرده پاره مي‌شود چون تا پرده پاره نشده آدم حريم نگه مي‌دارد پرده كه پاره شد به گناه عادت مي‌كند سيگار اول كه آدم مي‌كشد سرفه مي‌كند تكرار كه كرد ديگر از سيگار كشيدن لذت هم مي‌برد ديگر برايش بد نيست.
قاتلي از منافقين نوزده نفر را ترور كرد قاضي‌اش مي‌گفت به او گفتم نترسيدي؟ گفت اولي را كه زدم افتاد ترسيدم ديگر ترورهاي بعد برايم مشكلي نبود دفعه‌ي اول آدم مرغ مي‌كشد دستش مي‌لرزد بعد آدم هم بكشد دستش نمي‌لرزد مسئله‌ي تكرار، تكرار در مسائل اخلاقي تكرار در. . . بنابراين گاهي تكرار واجب است «وذكروا الله كثيرا» گفته‌اند ذكر خدا را تكرار كن «وسبحه ليلا طويلا» شب تا صبح «يبيتون لربهم» قرآن بسياري از عبادتها را مي‌گويد «كانوا يعملون» يعني كارشان تكرار شده بود اگر «بما كنتم تعلمون» « كانوا يعلمون» كان و كنتم يعني اين كار براي شما تكراري بود يعني ديگر جزو خصلتتان شده بود بسياري از الطاف خدا مال كارهاي تكراري است بسياري از قهر و غضب خدا مال گناهان تكراي است خوب. . .
در جلسه‌ي قبل گفتم اگر گناه تكرار بشود خطر دارد كسي با كسي بحث مي‌كند ناراحت مي‌شود قهر مي‌كند حالا زن و شوهري يا دوستي تا سه روز اينها حق داردند قهر كنند(لا هجره بعد الثلاث) اگر سه روز با دوستي قهر كردي روز چهارم نرفتي آشتي كني پيغمبر(صلي الله عليه و آله) فرمود هيچكدام از ما نيستيد يعني تكرار نبايد باشد ميهمان تا سه روز ميهمان است اگر تكرار شد ديگر آنچه مي‌خورد، چون صاحبخانه خسته مي‌شود مي‌گويد صدقه است(الضيافه ثلاثه ايام فما زاد فهو صدقه)
تكرار سخن حق براي فرهنگ سازي
گاهي براي فرهنگ سازي يك چيزي را بايد تكرار كرد. امام(رحمه الله عليه) در اين اخر عمرش همه‌اش مي‌گفت اسلام امريكايي به هر مناسبتي يك كلمه اسلام امريكايي مي‌گفت تا معلوم بشود دو تا اسلام داريم اسلام ناب، اسلام امريكايي.
يك روز پيغمبر(صلي الله عليه و آله) پنج نفر را زير عباي مشكي خود برد فرمود: اينها اهل بيت من هستند اينها كه زير اين عبا هستند اهل بيت من اينها است چند ماه از شش ماه تا نه ماه گفته‌اند، چند ماه هر روز صبح به صبح پيغمبر(صلي الله عليه و آله) مي‌آمد در خانه‌ي حضرت زهرا(عليها السلام) زيارت نامه مي‌خواند مي‌گفت(السلام عليكم يا اهل بيت النبوه) يعني اهل بيت همين پنج تا هستند همين كه در خانه‌شان را مي‌زنم)فردا كسي سوار شتر نشود توي جمل بگويد من هم جزو اهل بيت هستم كسي بگويد من هم پسر عمو هستم، عمو هستم، اهل بيت من فقط اينها هستند پنج نفر را زير عبا كرد مثل اينكه شما توي مسجد يك گوشه را كاشي مي‌كني يعني قبله اينجاست به سمت‌هاي ديگر نماز نخوانيد اهل بيت همين‌هايي هستند(كه زير عبا هستند افراد ديگر هم خواستند بيايند فرمود شما آدمهاي بدي نيستيد ولي فعلا نيائيد اهل بيت همين‌ها هستند و براي اينكه اهل بيت را تثبيت كند، بعنوان يك فرهنگ اينرا تكرار كرد.
بارها در مواقع مختلف پيغمبر(صلي الله عليه و آله) اين جمله را تكرار مي‌كرد(اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و اهل بيتي) اينها(لن يفترقا) از هم جدا نمي‌شوند از همين(لن يفترقا) ما امروز مي‌توانيم امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را ثابت كنيم چون حالا كه قرآن هست پيغمبر(صلي الله عليه و آله) فرمود اهل بيت من از قرآن جدا نمي‌شوند قرآن امروز هست بايد امروز اهل بيتي هم باشد بايد امروز هم امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) باشد چون فرمود(لن يفترقا) بعد هم گفت اگر به قرآن و اهل بيت تمسك كنيد(لم تضلوا) هرگز گمراه نمي‌شويد و در نماز همه‌اش مي‌گوئيم «ولا الضالين» خدايا من مي‌خواهم جزو ضالين نباشم مي‌خواهم(لن تضلوا) نباشم «ولا الضالين» يعني خدايا من را از(لن تضلو ها) قرار نده اگر مي‌خواهي لن تضل نباشي كتاب الله و عترتي.
نماز، تكرار نيست، تعميق است
گاهي مي‌پرسند اين نماز تكراري است جوابش اينست كه نماز تكرار نيست. كسي كه چاهي را مي‌كند يك عوام فكر مي‌كند كه اين كلنگ تكراري است ولي هر كلنگي يك خورده از عمق چاه. . . كسي كه از نردبان بالا مي‌رود با چشم ظاهر تكرار مي‌كند ولي هر پله‌اي يك قدم مي‌رود. . . نماز سه شنبه غير از نماز دوشنبه است نماز عصر ما غير از نماز. . . يعني هر نمازي عمقش بايد بيشتر بشود هر كلنگي كه مي‌زني عمق چاه بيشتر مي‌شود.
تكرار زيارت اولياء، در زيارت عاشورا صد بار مي‌گويي(اللهم العن اول ظالم) صد بار مي‌گويي(السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين) براي عظمت است. گاهي تكرار براي عظمت است در همه‌ي كشورها سالروز انقلاب كشورشان را جشن مي‌گيرند و هر سال اينرا تكرار مي‌كنند در تمام دنيا تمام كشورها سالروز تولد بزرگ هايشان را جشن مي‌گيرند تكرار در دنيا هست با يكبار فيلم پرجاذبه افراد قانع نمي‌شوند افرادي يك فيلم را مي‌بينند باز چند بار مي‌روند آن فيلم را مي‌بينند گاهي هويت انسان به تكرار است. اگر لحظه لحظه برق به لامپ تكرار نشود لامپ خاموش است يعني ادامه‌ي نور مربوط به رسيدن برق و تكرار شدن اين است. قرآن شجره ا‌ي طيبه را شجره‌ي مي‌داند كه «تؤتي أكلها كل حين» يعني دائماً ميوه بدهد دائماً. . . اجمالاً همه كمالات انسان در اثر تكرار پيدا مي‌شود. . . با يك مرتبه مرگ بر شاه، شاه نمي‌رود با يك مرتبه مرگ بر امريكا، امريكا تحقير نمي‌شود با يك مرتبه مصرف دارو مريض خوب نمي‌شود با يك سلام خشك و خالي محبت ايجاد نمي‌شود فوتباليست‌ها با يك مرتبه شركت در مسابقات اشباع و قانع نمي‌شوند گاهي وقتها يك مرتبه آدم به بچه‌اش بگويد نماز بخوان نماز خوان نمي‌شود و لذا مي‌گويد «وأمر أهلك بالصلوه» بچه هايت را امر به نماز كن بعد مي‌گويد «واصطبر عليها» يعني اين را هي تكرار كن در اذان تكرار است خود نماز تكرار است تلاوت قرآن تكرار است در مسائل تربيتي تلقين تكرار است با يك شلاق مجرم تنبيه نمي‌شود بايد شلاقها تكرار بشود. در تلويزيون ما با يكبار تبليغات جنس كارخانه فروش نمي‌رود به هر حال مسئله‌ي تكرار براي اين است كه انسان انس بگيرد خو بگيرد و اين جزو ماهيتش بشود جاده‌هايي كه خطرش زياد است يك مرتبه نمي‌نويسند خطر، مي‌نويسد خطر، بيست متر آنطرف‌تر مي‌نويسد خطر خطر يعني جاده ايي كه حساس است با يك تابلو كافي نيست اينها مواردي است كه من هي به ذهنم آمده و نوشته‌ام اگر خواب عميق باشد با يكبار صدا زدن بيدار نمي‌شود.
تكرار برخي آيات در برخي سوره‌هاي قرآن
گاهي تكرار از آدمهاي مختلف است. سوره شعرا اسم هر پيغمبري را مي‌برد مي‌گويد «ان اجري الا علي الله» اين پيغمبر گفت من از شما پول نمي‌خواهم باز حضرت شعيب(عليه السلام) گفت من از شما پول نمي‌خواهم حضرت صالح(عليه السلام) گفت من از شما پول نمي‌خواهم يعني اين «ان اجري» از زبان همه با يك عبارتي تكرار شده و لو اينكه تمام انبياء يك خط داشتند يك هدف داشتند يك شعار داشتند گاهي تكرار بخاطر اينست كه بگوئيم در طول تاريخ وحدت رويه بوده وحدت هدف بوده وحدت شعار بوده براي اين تكرار مي‌شود يا مثلاً در سوره‌ي شعرا داريم «ان ربك لهو العزيز الرحيم» اين پايان هر فصلي تكرار شده در سوره‌ي قمر «ولقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر» در سوره‌ي الرحمن تكرار شده سوره‌ي حمد خيلي از كلماتش تكراري است رحمن و رحيم تكرار است اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين حتي داريم در غذاهاي مختلف اگر تا حالا ابگوشت مي‌خوردي برنج خوردي از برنج خواستي نان و پنير بخوري همين كه نوع غذايت عوض شد يك بسم الله بگو يعني هر نعمتي يك حساب دارد هر جنسي گفتم يك فاكتور دارد خلاصه اين بحث مال بحث تكرار.
سوره‌ي الرحمن هستيم در زمين ميوه‌ها است «والنخل ذات الاكمام» خرما است خرمايي كه توي پوستش است خرما را گفته با پوستش «والحب ذوالعصف» دانه را گفته با كاه‌اش با جايش با ظرفش چون ظرفش هم مهم است اين سوره خيلي. . . چون سوره‌ي رحمن است همه‌اش نعمت شماري است و اين نعمت‌ها مهم است هر كسي بنشيند نعمت‌هايي را كه خدا به او داده بنويسد، من يك شب نشستم نعمت‌هايي را كه خدا به خود بنده داده كه به كسي ديگر نداده تا نود و چند تا نوشتم هر كسي را خدا به او نعمتي داده كه به ديگري نداده يكي خط دارد يكي صدا دارد يكي جسارت دارد يكي شجاعت دارد يكي شكل دارد يكي طبع شعر دارد يكي هوش دارد يكي فاميل خوب دارد يكي تيز هوش است يكي هوشش كم است اما حوصله‌اش زياد است يكي حوصله‌اش كم است اما. . . همه چيزي را خدا يك جور خدا قاطي كرده.
)يك جايي سخنراني مي‌كردم دختري بلند شد و گفت خدا عادل است يا ظالم؟ گفتم خدا عادل است گفت اگر خدا عادل است چرا بعضي از ما دخترها زشت هستيم خواستگار گيرمان نمي‌ايد، جوابش را توي نهج البلاغه دارد مي‌گويد اگر شكلت يك درجه كمتر است ببين چه كمالي به تو داده ممكن است از يك جا كم رنگ است از يك جايديگر ممكن است كمالي داشته باشي چون حضرت امير مي‌فرمايد(ماد القامه قصير الهمه) قامتش كشيده است همتش كوتاه است(طليق السان) بيان نرم است(حديد الجنان) قلب سنگ است نگاه كنيم خدا چي به ما داده هر كسي نعمت‌هايي دارد غير از نعمت چشم كه مال همه است نعمت وجود نعمت. . . ما تا حالا گفته‌ايم الحمد الله خدا گندم داد ولي تا حالا هيچكس براي كاه گندم الحمدلله نگفته ولي خدا مي‌گويد مواظب باش كاه‌اش هم هست «والحب ذو العصف» الحمدلله خرما خوب است مي‌گويد نه، خرما را به تنهايي نگو پوستش را هم بگو «وانخل ذات الاكمام» كم، پوست خرما با پوستش گندم با كاه‌اش بعد هم مي‌گويد ساده نگيريد، نباشد از بين مي‌رود اگر پوست ميوه‌ها نباشد خلاص.)
اسلام به ما گفته ميوه‌ها را بشوريد با پوست بخوريد آن انرژي و ويتامين‌هايي كه در اثر خورشيد جذب پوست شده توي خود ميوه نيست بشوريد و با پوست بخوريد هم خودش و هم پوستش.
آيه‌ي بعد مي‌فرمايد كه «فاكهه» من راجع به فاكهه گفتم كه اسم يازده تا درخت توي قرآن هست ميوه‌هايي كه توي قرآن است از نظر ميوه شناسي مهمترين ميوه‌ها است بيست بار اسم خرما اورده شده زيتون انجير انار موز «و طلح منضود» طلح، يعني موز، ابشار «ماء مسكوب» يعني ابشار نعمت‌ها را دقت كنيد ساده نگيريد الان دكترهايي دارند كه فقط گياه شناسي.
آفرينش انسان از خاكِ سرد بي جان
يك كلماتي توي قرآن است كه اين كلمات مي‌تواند سرسلسله‌ي يك تحقيقاتي بشود «خلق الإنسان من صلصال كالفخار» صلصال گل خشك شده ايي كه وقتي به آن تنگول مي‌زني يك درينگي دارد آن را مي‌گويند صلصال درباره‌ي خلقت انسان تعبيرها مختلف است يك جا مي‌گويد «من تراب» خاك يك جا مي‌گويد «من طين» يك جا مي‌گويد «طين لازب» چسپنده يك جا مي‌گويد «صلصال» اين مراحل وجودي انسان است از خاك است و از گل است و از گل خشك شده است و از سفال است مواد غذايي اين است چون همه‌ي ما از نطفه هستيم نطفه هم از ميوه است از غذايي است كه بابا و ننه مي‌خورند سيب زميني و برنج و ميوه‌هايي كه خورده‌اند ما از نطفه هستيم نطفه از غذاي والدين است غذاي والدين هم از اين خاك است، اين يك معنا يا آن آدم ابوالبشر كه از خاك است هر دو معنا قابل تطبيق است «خلق الانسان من صلصال كالفخار» از گل خشكي مثل سفال «وخلق الجان من مارج من نار» هم از سرد مي‌تواند آدم درست كند هم از گرم. از گرم از آتش شيطان درست مي‌كند جن درست مي‌كند «والجان خلقناه من قبل» خداوند دستش باز است يك چوب را مي‌زني به‌تري خشك مي‌شود مي‌زني به خشكي‌تر مي‌شود «اضرب بعصاك البحر» جاي ديگر مي‌گويد «اضرب بعصاك الحجر» عصايت را بزن به درياي‌تر خشك مي‌شود به سنگ سفت بزن آب در مي‌ايد به آب‌تر بزن. . . يعني اب را سنگ مي‌كند دست خدا باز است از مواد سردي ««خلق الإنسان من صلصال كالفخار» مي‌زني به گرمي «خلق الجان من مارج من نار» الله اكبر هم مي‌تواند توي ده كوچك توي مسجد كوچك آدم مربي بوعلي سينا بشود هم مي‌تواند توي شهر بزرگ بالاترين مسجد هيچ كاري نتواند بكند.
اراده مهم است، نه امكانات
ما تهران يك حوزه علميه داريم حوزه‌ي علميه‌ي آقاي مجتهدي كه اخيراً هم توي تلويزيون بحث هايش را مي‌گذارد چند هزار روحاني مفيد از اين حوزه بيرون آمده چند هزار روحاني چه روحانيوني! خيلي هاشان مجتهد هستند خيلي هاشان مجتهد هستند همين آيت الله استادي آيت الله خرازي الان خيلي از علماي ما از آنجا هستند دو سه هزار روحاني از توي كوچه و پس كوچه‌ها داده بيرون از يك مدرسه‌ي بسيار محقر، مدرسه هم داريم كه منارش آدم نگاه مي‌كند هو يك ربع سوت مي‌كشي يك كبك هم توي آن بزرگ نمي‌شود.
در افريقا يك طلبه من را برد توي خانه‌اي گفت اين اتاق چند متر است نگاه كردم ديدم اين اتاق دوازده متر نيست يعني فرش دوازده متر توي آن نمي‌افتاد كوچك بود گفت قيافه‌اش؟ گفتم قيافه‌اش هم سياه است گفت من در اين اتاق محقر كوچك هزار تا شيعه درست كرده‌ام و آدم هم هست كه مسجدش مثل كاسه‌ي بلور است بين خادمش و امام جمائتش و بسيج‌اش و هيئت امنائش و هيئت آن وحدت نيست آدم هست با خادمش دعوا دارد توي ناف شهر هيچ كاري نمي‌كند آدم هم هست كه توي روستاي افريقا. . . مهم نيست كه شما كي هستي گاهي تار عنكبوت پيغمبر(صلي الله عليه و آله) را توي غار حفظ مي‌كند و سنگ مرمر يك گنجشك را حفظ نمي‌كند مهم نيست كه كدام شهر درس مي‌خونيم و چه كتابي مي‌خوانيم شهري هستيم يا روستايي خدا مي‌فرمايد «لا يستوي البحران» دو تا دريا مثل هم نيست «هذا عذب فرات و هذا ملح اجاج» يكي شيرين است يكي شور مهم نيست شير. . . شيرين است يا شور «و من كل تاكلون لحما طريا» تو صياد باشي توي هر دو ماهي هست «و تستخرجون حليه» غواص باشي توي هر دو لؤلؤ و مرجان هست «و‌تري الفلك فيه مواخر» تو ناخدا باشي توي هر دو مي‌تواني قايقراني بكني نگو والله ما كه كامپيوتر نداريم موفق نيستيم ما كه كتابخانه نداريم موفق نيستيم اگر عرضه‌ي درس باشد دانشجو در ساده ترين جاها و طلبه در ساده ترين جاها پيشرفته ترن. . . البته هر چه امكانات باشد توفيق بيشتر است اما حرف اول را امكانات نمي‌زند حرف اول را اراده‌ي ما مي‌زند به ترياكي گفتند چطور ترياكي شدي گفت امان از رفيق بد بعد يك خورده نگاه كرد گفت زغال خوب هم بي اثر نيست. به هر حال امكانات بي اثر نيست ولي حرف اول را امكانات نمي‌زند حرف اول را اراده مي‌زند شما اراده كردي يا اراده نكردي حالا چون كاشان هستيد من اين جمله را بگويم.
لمعه مي‌خواندم تابستان شد يكي از علماي كاشان كه مقيم نياسر بود الان هم شنيدم كه در كاشان متولي مدرسه‌ي شده از علما بود ما بهش گفتيم اقا شما تابستان نياسر هستي ما اگر بيائيم مي‌توانيم باندازه‌ي يك سال به ما لمعه درس بدهي؟ حدود سي سال پيش گفت جا نداريم گفتم بالاخره مرده شور خانه كه هست ما برويم توي مرده شور خانه‌ي نياسر. . . يك حسينه ايي بود حوض ابي هم بود تابوتي هم بود گاهي مرده مي‌شستند گاهي هم روضه مي‌خواندند ما در كنار همان حسينيه يك تابستان مانديم و به اندازه‌ي يك سال لمعه خوانديم اين «رحله الشتاء و الصيف» اگر راه بيفتد تعطيلات حوزه و دانشگاه نصفه مي‌شود يك استاد برداريم برويم يك جايي پهلويش درس بخوانيم اراده اگر باشد مي‌شود اگر بگويند چقدر مي‌دوي مي‌گويي دو كيلومتر يك گرگ دنبال ما بدود سي كيلومتر مي‌دويم پيداست كه بيست و هشت كيلومتر ديگر در ما توان هست منتهي باورمان نمي‌ايد كه اين همه ما توان داريم. علم به توان پيدا نكرده‌ايم. برويم سراغ آيه‌ي بعد يك صلواتي بفرستيد.
پديده‌هاي طبيعي، بيانگر توحيد در ربوبيت
آيه‌ي بعد مي‌فرمايد كه سوره الرحمن را حفظ هستيد؟ من كه حفظ نيستم بعد از. . . بله پيدا شد «رب المشرقين و رب المغربين» پروردگار دو مشرق پروردگار دو مغرب حالا اينجا مغرب و مشرق داريم مشرقين و مغربين هم داريم مشارق و مغارب هم داريم اين تعبيرات مختلف بهترين دليل براي اين است كه زمين كره‌اي است و در حال حركت است چون اگر زمين كره‌اي و در حال حركت باشد هميشه براي يك جا مشرق هست براي يك مغرب داريم يا كره‌ي زمين را به دو قطب تقسيم كنيم مشرقين‌اش كنيم يا مشارق و مغارب لحظه به لحظه حساب كنيم تازه مي‌گويد همه‌ي اينها يك رب است بر خلاف عقيده‌هاي قديم كه مي‌گفتند هر چيزي يك ربي دارد «رب المشرقين و رب المغربين» «قل اعوذ برب الناس» «الحمد لله رب العالمين» رب يك است چه رب العالمين چه رب الناس چه رب المشارق همه‌اش يكي است رب المشرقين و رب المغربين «فباي الاء ربكما تكذبان» به كداميك از نعمت‌ها را تكذيب مي‌كنيد كسي كه نعمتي را تكذيب كند مورد توبيخ است خدا به موسي(عليه السلام) گفت مردم را عاشق من كن تا نماز بخوانند، خيلي از من مي‌پرسند چه كنيم كه بچه‌مان نماز بخواند نسخه‌اش را خدا داد به موسي(عليه السلام) مردم را عاشق من كن تا عبادت كنند گفت چه جوري؟ گفت نعمت‌ها بشمار،)نعمت‌ها را بشمار همين نعمت ابرو همين نعمت چشم همين نعمت دست همين نعمت آب دهان همين نعمت اكسيژن همين نعمت كربن همين نعمت گياه اگر نعمت‌ها را بشماريم شمارش نعمت‌ها عشق را زياد مي‌كند سوره‌ي الرحمن هي نعمت‌ها را مي‌شمارد آخرش هم يك خورده گوش را فشار مي‌دهد مي‌گويد «فباي الاء ربكما تكذبان» و لذا حديث داريم بخوانيد(لا بشيء من آلاء رب اكذّب) خدا يا من تكذيب نمي‌كنم نعمت‌ها را، بشماريد نعمت آزادي، شما يك نگاه كن به افغانستان يك نگاه كن به عراق يك نگاه بكن به كشورهاي عربي يك نگاه بكن به كشورهايي كه دريا ندارند يك نگاه بكن به كشورهايي كه جنگل ندارند كشورهايي كه معدن ندارند كشورهايي كه استعداشان بالا نيست كشورهايي كه امنيت ندارند كشورهايي كه طاغوت به آنها حكومت مي‌كند نگاه كن به. . . اين نعمت‌هاي ساده‌ي ساده فقط بايد يك خورده دقت كنيم كه خدا چه كرده. تا حالا گفته كسي كه الحمدلله من از مادر متولد شدم مك زدم هيچ انساني نمي‌گويد كه خدايا شكر من مكيدم همين مكيدن نباشد تمام كارشناسان و مراجع تقليد و اساتيد دانشگاه جمع بشوند كه زنمان زائيده نمي‌مكد فود مي‌كند پستان مادرش، هيچ يك از مراجع و هيچ يك از اساتيد دانشگاه با هيچ يك از وسايل كمك آموزشي نمي‌توانند به بچه‌ي روز اول مكيدن را ياد. . . نعمتي است كه حيات ما بند به آن است و احدي هم به فكر اين نعمت نيست تا حالا گفته‌اي الحمدلله گوشم چين و چروك است؟ اگر گوش ما مثل پيشاني صاف بود صدا را مي‌شنيديم اما جهتش را تشخيص نمي‌داديم نعمت‌هايي است كه اگر نبود چه مي‌كرديم؟
خدايا ما غافل هستيم ما را خودت(نبهني في ذكرك في اوقات لغفله) دعاي مكام الاخلاق مي‌گويد خدايا هر وقت غافل هستم تو من را به هوش بياور خدايا ما را از غافلين. . . آنوقت مي‌دانيد قرآن راجع به افرادي گفته مثل سگ مثل گاو به آدم غافل گفته «بل هم ازل» از چهار پا بدتر است چرا؟ مي‌گويد «اولئك هم الغافلون» اگر كسي غافل باشد خيلي خطرناك است.
خدايا ما را نسبت به خودت نسبت به خلق خودت و فقرا نسبت به وظيفه‌مان نسبت به رسالت و وظيفه‌مان نسبت به خون شهدا نسبت به زحمات اوليائ قبل از ما، خدايا ما را نسبت به هيچكدام از اينها غافل قرار نده(الهي امين).
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته