1383/6/5 نعمتهاي الهي در سوره الرحمن -13 بايگاني سالانه - 1383



بسم الله الرّحمن الرّحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

در سوره‌ي الرحمن به اين آيه رسيديم «الشمس و القمر بحسبان» خورشيد و ماه روي حساب است در جاي ديگر هم در سوره‌ي انعام داريم كه «وجعل الليل سكنا والشمس والقمر حسبانا» خورشيد و ماه حساب دارند معيار حساب هستند اينها حساب شده است ، حساب شده است كه در فلان دقيقه خورشيد يا ماه مي‌گيرد اگر وقت تعيين كنند كه چه وقت ماه مي‌گيرد چه وقت خورشيد مي‌گيرد . يك مقدار راجع به اين صحبت كرديم .
تسبيح ستارگـــان و درختان
حالا در اين جلسه آيه‌ي بعد هستيم «النجم و الشجر يسجدان» نجم يعني گياه بي ساقه يك معنايش هم يعني ستاره چون نجم اينجا بغل شجر است شايد مراد اين باشد كه گياهان بي ساقه و باساقه . البته گاهي هم اينها جابجا مطرح مي‌شود به بي ساقه هم شجر مي‌گويند . قرآن مي‌فرمايد : «شجره من يقطين» بوته‌ي كدو را گفته شجره حالا اگر هم معناي ستاره بگيريم طوري نيست .
ستاره و گياه توي قرآن زياد روي آن تكيه شده است كه همه هستي سجده مي‌كنند چند تا آيه برايتان بخوانم همه‌تان حفظ هستيد مثلاً قرآن مي‌فرمايد «يسبح لله ما في السموات و ما في الارض» يك جا داريم «سبح لله» يعني گذشته تا حالا تسبيح مي‌كرده «يسبح» يعني از اين به بعد هم تسبيح خواهد كرد يك جا داريم «كل له قانتون» يعني همه‌ي هستي در حال قنوت و تواضع هستند يك جا داريم «يسجد» يك جا داريم «يسجدان» يك جا داريم پرنده‌ها هم نماز مي‌خوانند منتهي نماز پرنده‌ها از نماز بنده بهتر است چون من سر نماز حواسم پرت است اما پرنده مي‌فهمد چه مي‌گويد «كل» پرنده «قد علم» علم دارد به چي علم دارد ؟ «صلاته» نماز «وتسبيحه» يعني . . .
عجز انسان از درك تسبيح موجودات
اين چه مي‌خواهد بگويد خلاصه در جهان بيني ما جهان بيني يعني ديد ، ديد ما اين است عقيده‌ي ما اين است كه نه فقط ما اهل عبادت هستيم كل هستي عبادت مي‌كند يك آيه و دو آيه و سه آيه هم نداريم هستي عبادت مي‌كند شما‌ها تسبيح هستي را نمي‌فهميد «لا تفقهون تسبيحهم» فقيه يعني آگاه ، يعني شما تسبيح اينها را نمي‌فهميد اگر داريم سنگ ريزه در دست پيغمبر اشهد ان لا اله الا الله مي‌گويد اين معجزه پيغمبر نيست همه‌ي سنگ ريزه‌ها سبحان الله مي‌گويند منتهي پيغمبر شنيد ما نمي‌شنويم حالا اين چي است چه جوري بگوئيم دو تا معنا براي اين شده است يكي اينكه مي‌گويند تسبيح هستي يعني آفرينش مثلاً اينجا الان درخت سرو است توي باغ فين كاشان مي‌گوئيم سرو سواره مي‌رود نگاه به گل مي‌كنيم مي‌گوئيم گل پياده مي‌رود چمن پياده مي‌رود يعني تسبيح يعني خود ساختمان . . . مثل دندان الاغ كه خود دندان علامت اين است كه الاغ چند سال دارد يا دايره‌ي تنه‌ي درخت علامت اين است كه سن درخت چقدر است مي‌گويند رنگ سرخ تو پيداست غيض كرده‌اي رنگ زردت پيداست ترسيدي چطور رنگ قرمز علامت عصبانيت و رنگ زرد علامت ترس گردي تنه‌ي درخت دندان حيوان يك معنا اين است كه وقتي خداوند مي‌گويد هستي تسبيح مي‌كند يعني وجود اينها . . . مثل اينكه مي‌گوئيم اين ساختمان علامت اين است كه مثلاً هنرمندش طراحش نقاشش چنين بوده شما اگر يك مقدار خاك توي جاده ببيني حتماً مي‌گويي كه اين خاك را كسي ريخته يك ماشين خاك اينجا خالي كرده اگر اين خاك ديديد نه اين خاك نيست اين آجر است پيداست روي اين خاك كار هم كرده‌اند اگر ديديد روي اين آجر كاشي كاري شده مي‌گوئيد او ! كي ديگر روي كاشي كاري كرده يعني هر چه مي‌بيني پيداست آن كسي كه روي اين كار كرده هنرش بيشتر است اگر خاك بوده مهم نيست يك وانت آمده خاك خالي كرده اما اگر خاك آجر شده پيداست كه يك گروهي روي آن كار كرده‌اند اگر اين آجر تبديل به سراميك شده پيداست كه يك عده ديگر روي آجر هم كار كرده‌اند اگر روي اين آجر گل و بوته بود پيداست يك گروه ديگر هم . . . يعني خود خط اين ضربدر پيداست كه يك كسي بوده اگر اين ضربدر تبديل شد به يك . . . پيداست كه غير از اين يك خورده باسواد هم بوده اگر تبديل شد به اين كه يك شعر شد سعديا مرد نكونام نميرد هرگز اين پيداست كه نه غير از اينكه خط هست سطر هم هست ريتم هم دارد قافيه هم دارد هدف هم دارد چون شعرش معنا دار است آخر ممكن است كه يك كسي شعر چرت و پرت هم بگويد يعني هر چه اين كلمات موزون‌تر زيبا‌تر پر محتوا‌تر باشد علامت اين است كه نويسنده خط كي است لطيفه‌هايي كه در طبيعت مي‌بينيم هر لطيفه ايي هر برگ درختي علامت بر اين است كه . . . گفت برگ درختان . . . تا آخر ، اين يك معني تسبيح است كه هستي سبحان الله مي‌گويد يعني آفرينش هر موجودي دليل بر اين است كه خالق مدبري در كار بوده اين يك معنا است يك چند نفري هم عقيده‌ي اين را دارند اما يك معنايي كه . . .
عجز انسان از درك تسبيح موجودات
البته من كسي نيستم ولي بعنوان يك طلبه خودم هم دومي را قبول دارم كه مي‌خواهم بگويم اين است كه واقعاً هستي سبحان الله مي‌گويد و هيچ مانعي ندارد كه سبحان الله هستي را ما نشنويم واقعاً اين امواج صدا است منتهي من نمي‌فهمم ممكن است يك راديو كوچك پر موج ده موج با يك تغييراتي هر زباني را برايت بخواند اردو انگليسي عربي و يك راديو هم قد بشكه باشد موج تهران هم نخواند اگر يك راديو نخواند يك راديو خواند معنايش اين نيست كه توي اين فضا صدا نيست صدا است وسيله مي‌خواهد اين صدا را بگيرد .
هستي سبحان الله مي‌گويد چانه هم نزنيد چه اشكالي دارد يعني يك نوع شعور دارند يك نوع آگاهي دارن . . . مي‌گويند چند سال پيش يك مقاله‌ي علمي نوشته بودند يك گياهي پيدا كردند گياهي كه جيغ مي‌زند يعني اگر آب داغ پاي آن بريزي جيغ مي‌زند ما نمي‌دانيم خلاص باسمه تعالي بلد نيستم اما خدايي كه اين هستي را آفريده مي‌گويد اين هستي سجده مي‌كند و سجده‌اش هم براساس علم و اگاهي است يكي مي‌گويد «لا تفقهون» يعني شما تسبيح اينها را نمي‌فهميد خوب اگر تسبيح هستي مراد آفرينش باشد آفرينش را ما مي‌فهميم چطور گردي درخت را مي‌فهميم چند سالش است خدا مي‌گويد نمي‌فهميد پيداست واقعاً كه يك تسبيحي است كه ما نمي‌فهميم يكي هم مي‌گويد خودشان مي‌فهمند «كل قد علم» يكي مي‌گويد خودشان مي‌فهمند يكي مي‌گويد شما نمي‌فهميد از اين دو تا تعبير پيداست كه كل هستي . . .
انسان بي نماز ، وصله ناهمرنگ هستي
حالا سوال آقاي قرائتي گوشت كيلويي چند هزار تومان بخوريم بيائيم اينجا بگوئيم هستي دارد سبحان الله مي‌گويد هدفت از اين حرفها چي است ؟ چي براي ما مي‌خواهي بگويي مي‌خواهم بگويم بشري كه اهل عبادت و تسبيح نباشد اين بشر وصله‌ي همرنگ هستي نيست يعني از درختها و حيوانات هم عقب‌تر است زشت است خدا بگويد گنجشك سبحان الله مي‌گويد تو با اين زبانت سبحان الله . . . دوم هم مي‌خواهد بگويد به اينهايي كه عبادت مي‌كنند باد شما را نگيرد تازه اگر سبحان الله گفتي مثل يك دانه شن مي‌ماني شن‌ها و برگ درختها هم سبحان الله مي‌گويند يكوقت غرور تو را نگيرد . سوم مي‌خواهد بگويد به آقاياني كه اهل نماز و عبادت نيستند باسمه تعالي نخواندي ؟ نخوان ، مهم نيست «إن تكفروا أنتم ومن في الأرض جميعا» اگر تو نخواني خداوند ميليونها فرشته دارد كه دائماً در حال سجده و ركوع هستند تو آدم نماز بخواني يا نخواني . . . مثل اينكه آدم به خورشيد بگويد خورشيد من چراغ قوه‌ام را روشن نخواهم كرد بسوي تو خورشيد مي‌گويد باسمه تعالي روشن بكني يا روشن نكني در نور من اثر ندارد آياتي كه توي قرآن هست گاهي گله مي‌كند مي‌گويد هستي سبحان الله مي‌گويد جز اين مثل معلمي كه مي‌گويد همه‌ي بچه‌ها گوش به حرفم مي‌دهند جز زن و بچه‌ي خودم . يك كسي مثلاً توي تلويزيون صحبت مي‌كند مثلاً مي‌آيد توي خانه كسي مي‌بيند زن و بچه‌اش دارد يك كانال ديگر نگاه مي‌كند مي‌زند توي كله‌اش مي‌گويد اه ! بابا همه دارند گوش به حرف من مي‌دهند تو چرا گوش به حرف من نمي‌دهي البته خانواده‌ي ما نيست ها ! مثل عرض كردم ولي . . . آدم به يك مشهدي بگويد مردم بعد از خاك كربلا به خاك مشهد سجده مي‌كنند آنوقت تو توي مشهد هستي توي مشهد مثلاً چند ماه است نماز جمعه نرفته‌اي مردم به خاك زير پاي تو سجده مي‌كنند آنوقت تو ماه مي‌آيد و مي‌رود يك سجده نمي‌كني از راه دور مي‌آيد مسجد ، تو همسايه‌ي مسجد هستي مسجد نمي‌روي مردم با كتاب قرضي دانشمند نمره‌ي خوب آورده‌اند اين همه كتاب توي خانه داري شانزده تا تجديدي آورده‌اي از راه دور آمد قبول شد تو از راه نزديك آمدي قبول نشدي با برگ درخت نماز مي‌خوانند تو با مهر كربلا نماز نمي‌خواني افرادي كه سايه‌ي بابا و ننه بالاي سرشان نبود موفق شدند تو با داشتن بابا و ننه . . . با دوچرخه قراضه رفتند كار خير كردند تو ماشين زير پايت بود يك صله‌ي رحم نكردي حقوقش خيلي كم است به يك فقير مي‌رسد تو با اين سرمايه‌ي سنگين دو تا فقير را سير نكردي اينها همه راههاي توبيخ است خدا مي‌خواهد بگويد هستي سبحان الله مي‌گويد تو نمي‌خواهي سبحان الله بگويي .
سجده فرشتگان بر انسان
«النجم و الشجر يسجدان» من يك مقداري راجع به سجده صحبت كنم رمز اينكه شيطان شيطان شد سجده نكرد . خدا به همه دستور سجده داد همه «فسجد الملائكه» همه سجده كردند «الا ابليس» ابليس سجده نكرد . قرآن وقتي تعريف مي‌كند مي‌گويد «سيماهم في وجوههم من اثر السجود» آثار سجده در پيشاني‌اش هست يك آيه داريم من آيه را نمي‌توانم بخوانم چون اگر بخوانم واجب است سجده كنيم پس من نمي‌خوانم كه سجده واجب نشود اما فارسي‌اش اين است خدا به پيغمبر مي‌گويد اگر مي‌خواهي به خدا نزديك شوي بايد سجده كني .
انواع نماز در قرآن
چهار رقم نماز داريم انواع نمازها انواع عبادات يك : شكر ، دو : عبادت رشد ، سه : عبادت انس ، چهار : عبادت قرب ، البته اينها كلاسهايش فرق مي‌كند گاهي مي‌گوئيم عبادت خدا كن مي‌گوئيم چرا مي‌گوئيم تشكر آيه‌اش هم اين است مي‌گويد «فليعبدوا» عبادت كنيد پروردگار را «اطعمهم من جوع امنهم من خوف» بابا گرسنه بوديد نان به تو داد آب به تو داد گاهي آدم از بچه‌ي كوچولو مي‌پرسد بابا خوب است اين بچه نگاه مي‌كند مي‌گويد بابا كفش خريد بابا برايت بستني خريد بابا برايت آدامس خريد هي مي‌گوئيم بابا خريد خريد تا عشق بابا را در دل اين بچه بكاريم البته اين بچه كوچولو‌ها هستند كه بايد اين رقمي با آنها حرف زد آدامس و كفش و كلاه مال بچه كوچولو‌ها است خدا به آدمهايي كه فكرشان پائين است گفته «فليعبدوا اطعمهم من جوع» آدامس خريد «امنهم من جوع» شكلات خريد اين بچه كوچولوها يعني آدمهايي كه فرهنگشان پائين است مي‌گوئيم خدا خوب است بخاطر كفش و كلاه ابوالفضل خوب است‌اي قربانش بروم مشكل من را حل كرد كار ندارد كه كربلا چه كرد مشكل اين را حل كرد برو جمكران ، چيه ؟ دختر برايت پيدا مي‌شود اصلاً كار به امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نداريم داماد مي‌خواهيم چك ما برگشت خورده گاهي جمكران را مي‌خواهيم براي خودمان گاهي جمكران را مي‌خواهيم براي خودش كلاس اولي‌ها جمكران را مي‌خواهند براي خودشان .
انواع نماز در قرآن
آيه‌ي ديگر «اعبدوا ربكم الذي خلقكم والذين من قبلكم» عبادت كنيد بابا شما را آفريد «اطعمهم من جوع» اين كلاس اول است بابا خوب است نان داد آب داد اين عبادت سطح پائين يك كلاس كه مي‌آيد بالا دختر مي‌شود هيجده ساله پسر مي‌شود هيجده ساله ديگر آدم به دختر و پسر هيجده ساله نمي‌گويد بنشين برايت كفش خريدم برايت جوراب خريدم يك پدر زشت است براي دختر و پسر هيجده ساله بگويد كفش و جوراب مي‌گويد دختر ببين اگر سايه‌ي بابا و ننه بالاي سرت نباشد هزار تا نگاه بد به تو مي‌كنند پسر اگر سايه‌ي بابا و ننه بالاي سرت نباشد هزار تا نقشه‌ي بد برايت مي‌كشند همين كه تو بابا و ننه داري سايه‌اش بالاي سرت باشد تو را حفظ مي‌كند اين آيه اين است مي‌گويد «ان الصلاه تنهي عن الفحشاء و المنكر» همين كه نماز مي‌خواني خود نماز تو را حفظ مي‌كند .
)من بچگي شر بودم خدا رحمت كند اموات را پدرم اصرار داشت كه زود عمامه سرم بگذارد گفتم چرا اصرار داري ؟ گفت مي‌خواهم عمامه سرت بگذاري فكر كني آقا شده‌اي آدم شوي يعني ديگر وقتي . . . يعني وقتي عمامه سر گرفتي ديگر توي خيابان ملق نمي‌زني ديگر از ديوار صاف بالا نمي‌روي اگر آخوند حسابي باشي اين كار را نمي‌كني يا مثلاً لباس سفيد كه آدم مي‌پوشد خودش با لباس سفيد روي زمين زغالي نمي‌نشيند گاهي دو تا دختر و پسر مي‌خواهند با هم شوخي كنند كنار خيابان يكمرتبه مي‌گويند اه ! اينجا مسجد است برويم آنطرفتر يعني اصلاً كاشي كاريهاي مسجد باعث مي‌شود كه بگويند آنجا جايش نيست برويم آنطرف‌تر يعني نه نماز «تنهي عن الفحشاء و المنكر» كاشي كاري سر در هم «تنهي عن الفحشاء والمنكر» پس گاهي مي‌گوئيم نماز بخوان براي اينكه به تو رشد بدهد تو را از مفاسد نجات بدهد .
گاهي نماز انس است خدا به موسي(عليه السلام) مي‌گويد «اقم الصلاه لذكري» موسي نماز بپا دار چرا ؟ نماز بپا دار براي اينكه ياد من باشي خدا به موسي نمي‌گويد موسي «اقم الصلاه اطعمك من جوع و امنك من خوف» زشت است خدا به موسي بگويد به تو نان دادم به تو آب دادم نماز بخوان خدا به موسي . . . شما حاضر هستي به ميهمانت بگويي پلو به تو دادم يك سلام به من بكن خورشت به تو دادم به من سلام كن زشت است ما هم اين حرف را نمي‌زنيم خدا به موسي بگويد «اقم الصلاه» به تو نان دادم «اقم الصلاه» به تو آب دادم زشت است اين كه زشت است يعني براي موسي زشت است «تنهي عن الفحشاء و المنكر» هم به موسي زشت است موسي مي‌گويد بارك الله مگر ما اهل فحشاء و منكر بوديم خدا به موسي مي‌گويد نه تو يك كلاس ديگر داري «اقم الصلاه لذكري» آخرين نماز كه بالاترين نماز است «النجم والشجر يسجدان» اين را من مي‌نويسم ولي خواهش مي‌كنم نخوانيد چون اگر بخوانيد بايد سجده كنيد اينهايي هم كه پاي تلويزيون هستند نخوانند فارسي‌اش اين است سجده كن تا به خدا قرب پيدا كني كه اين را مي‌گوئيم نماز قرب پس ما چهار تا نماز داريم نماز كلاس اول كه به اولي‌ها مي‌گوئيم نماز بخوان خدا به تو چشم داد «ألم نجعل له عينين ولسانا وشفتين» خدا به تو سلامتي داده نان داده آب داده خورشيد داده چشمه‌ي آب چي چي نماز بخوان براي تشكر از خدا مال كلاس اول نماز بخوان براي اينكه تو را كارخانه‌ي آدم سازي است نماز تو را از خيلي مفاسد باز مي‌دارد نماز بخوان گفتگو با خدا نماز بخوان قرب با خدا نماز شكر نماز رشد نماز انس نماز قرب ما چهار رقم داريم بهترين حالي كه انسان با خدا تماس مي‌گيرد سجده هست حتي حديث داريم گاهي انسان كه توي سجده خوابش مي‌گيرد خدا به فرشته‌ها مي‌گويد ببينيد اين در حال سجده خوابش گرفته هر چه مي‌خواهد به او بدهيد .
سجده‌هاي طولانيِ اولياي خدا
چهار تا سوره‌هاي قرآن سجده‌ي واجب دارد داريم كه امير المومنين(عليه السلام) فرمود(ما من عمل اشد لابليس) هيچ كاري سخت‌تر از اين براي ابليس نيست كه انسان سجده كند چون مي‌گويد به من دستور سجده كردند من معصيت كردم ولي به اين دستور سجده مي‌دهند اين اطاعت مي‌كند ناراحت مي‌شود هر چه سجده طولاني‌تر باشد بهتر است اخيراً تحقيقاتي در غرب شده است بهترين وقتي كه خون به مغز انسان مي‌رسد وقتي است كه انسان در حال سجده است اصلاً امام سجاد(عليه السلام) را مي‌گويند سجاد بخاطر سجده هايش بود حديث داريم كه خدا مي‌گويد‌اي ابراهيم مي‌داني چرا به تو گفتم ابراهيم خليل الله چون خليل يعني دوست بخاطر سجده هايت بود حديث داريم هر چه مي‌توانيد سجده را طول بدهيد تا مادامي كه در سجده هستيد گناهان مي‌ريزد همانطور كه باد مي‌آيد برگ درختان مي‌ريزد ولذا داريم حيوانات را سيلي توي صورتشان نزنيد تسبيح خدا مي‌گويند توي اين عالم خبرهايي هست ممكن است ما نفهميم ما نمي‌فهميم معنايش اين نيست كه هستي نيست .
خاطره‌اي شگفت از يك شهيد و يك كبوتر
يك خاطره بوده چند بار گفته‌ام ولي چون چند سال از آن گذشته افرادي هستند پاي تلويزيون هستند بچه‌ها بزرگ مي‌شوند نوجوانها جوان مي‌شوند جوانها بزرگ سال مي‌شوند بد نيست بعضي چيزها هر چند سال يكبار تكرار بشود ايام جنگ بود ما داشتيم توي يكي از اين خيابانهاي تهران داشتيم مي‌رفتيم فهميديم شهيدي از جبهه آمده پياده شويم تسليت بگوئيم بي دعوت پياده شديم رفتيم توي خانه صاحبخانه آمد هي نگاه كرد گفت شما قرائتي تلويزيون هستي گفتم بله گفت شما از طرف امام خميني آمده‌ايد گفتم نه ، من همينطور داشتم مي‌رفتم همين طوري آمدم نماينده‌ي كسي نيستم و همين طوري خودم آمده‌ام گفت خوب خدا تو رسانده يك چيزي برايتان بگويم گفتم بفرمائيد گفت پسر من كبوتر باز بود كبوتر دوست داشت كبوتر توي قفس داشت به آن عشق مي‌ورزيد يك روز دم قفس گفت خدا به تو بال داده كه بپري چرا من حق طبيعي تو را گرفته‌ام و توي قفس‌ات كرده‌ام چرا من به توي حيوان ظلم كنم در را باز كرد و آزادش كرد مثل ما كه سال تحويل ماهي قرمز را مي‌كنيم توي تنگ بابا ماهي مي‌خواهد شنا كند به چه دليل تو سر سفره‌ي هفت سين حق شنا را از يك ماهي قرمز . . . بعد گفت من خودم هم گير هستم خودم را هم آزاد كنم رفت پايگاه مسجد خودش را ثبت نام كرد اسم نوشت و دوره‌ي نظامي ياد گرفت و رفت جبهه و ديگر خبر نداريم مدتها گذشت ديديم كبوتر آمد نگاه كرديم ديديم كبوتر بچه‌مان است گفتيم حالا امتحانش كنيم كش كرديم ديديم نرفت هر چه خواستيم از خانه برود بيرون از خانه نرفت گفتيم ولش كنيم ديديم چند دور خانه طواف كرد بعد آمد توي اتاق آمديم توي اتاق كش كرديم ديديم نرفت گفتيم هيچ كاري با او نكنيم بعد ديديم دو سه بار دور خانه طواف كرد آمد توي اتاق چند دور اتاق طواف كرد بعد رفت توي تاقچه پهلوي عكس بچه‌مان نشست اين طرف صورتش را گذاشت روي عكس آنطرف صورتش را گذاشت تا ديديم دارد با بچه‌مان معانقه مي‌كند جيغ كشيديم گفتيم بچه‌مان شهيد شده است . اگر هم تعجب مي‌كنيد قرآن در دو ماجرا مي‌گويد هستي شعور دارد هدهد آمد پهلوي سليمان(عليه السلام) و گفت منطقه‌اي مردم خورشيد پرست هستند منحرف هستند يك خانمي هم بر اينها حكومت مي‌كند يك تخت بزرگي دارد يعني هدهد توي هوا مي‌فهمد كي زن است كي مرد كي شاه است كي غير شاه است چي تخت است چي غير تخت است بايد مردم خدا پرست باشند منحرف شده‌اند و اين انحراف را بايد به حضرت سليمان(عليه السلام) توضيح بدهد بله اگر گفتيم هستي شعور دارد قرآن مي‌گويد هستي شعور دارد و كفر و شرك را هم فهميد و به سليمان(عليه السلام) گزارش داد مورچه هم شعور دارد به مورچه‌ها گفت برويد توي لانه هايتان سليمان(عليه السلام) پايمالتان مي‌كند يعني مي‌فهد اين لشكر است اين سليمان(عليه السلام) است پايمال مي‌شويد نهي از منكر مي‌كند «ادخلوا مساكنكم» برويد توي لانه هايتان هستي شعور دارد حيف است در يك نظام با شعور و مطيع چهار نفر را مطيع نباشيم .
خدايا ما قبلا مي‌خواستيم رهبر باشيم براي مسلمين ، حالا ديگر مي‌خواهيم از اين دار و درخت و بوته‌ها كمتر نباشيم . خدايا به ما توفيق بده از كاروان هستي كه در مسيري كه تو برايشان قرار داده‌اي حركت مي‌كنند ما از كاروان هستي عقب نمانيم(الهي آمين) .
فكر و عبادت و معرفت و شناخت و عشق عبادت را در نسل ما روز به روز بيشتر بفرما(الهي آمين) .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته