1383/6/26 نعمتهاي الهي در سوره الرحمن -15 بايگاني سالانه - 1383



بسم الله الرّحمن الرّحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

در تفسير سوره‌ي الرحمن در اين جلسه رسيديم به اين آيه «والسماء رفعها و وضع الميزان ألا تطغوا في الميزان وأقيموا الوزن بالقسط ولا تخسروا الميزان» ترجمه: خداوند آسمان را برافراشت. خود اين نكته دارد بلند بودن آسمان تصادفي نيست، اينطور نيست كه دريي به تخته خورده كاهي به كوهي خورده، اين آسمان آنجا واقع شده، مثل اينكه سنگ مي‌آيد يك مشت سنگ را مي‌آورد، آبها ته مي‌نشيند هر سنگي سر جاي خودش وسط رودخانه مي‌ماند، سنگهاي وسط رودخانه برنامه ريزي نشده سيلي مي‌آيد سنگ را مي‌آورد آب مي‌نشيند پائين ته نشين مي‌شود سنگها هر سنگي يك جايي مي‌ماند اينطور نيست كه ولي نه «والسماء رفعها».
توازن كهكشانها و آسمانها با همه گستردگي و عظمت
بعد مي‌فرمايد «و وضع الميزان» در آسمانها در كهكشانها ميزان توازن است پشت سرش مي‌گويد «الاّ تطغوا في الميزان» تو هم در ترازويت مواظب ميزان باش. حالا ممكن است يك عده پاي تلويزيون نشسته باشند بگويند آقا اين بحث مال بازاري‌ها است كه ترازو دارند استاد دانشگاه ترازويش چيه؟ روحاني چيه؟ كارمند چيه؟ قواي مسلح چيه؟ همه‌ي ما بايد يك ميزاني داشته باشيم.
امروز بحث من راجع به ميزان است خداوند در قرآن چند تا «اقيموا» فرموده يك اقيموي كلي دو تا اقيموي زير آن قرآن مي‌فرمايد «اقيموا الدين» دين را به پا داريد، به پا داشتن دين دو شاخه دارد رابطه‌ي با خدا مي‌فرمايد «اقيموا الصلاه» رابطه‌ي با خلق خدا آيه‌ي ديگر مي‌فرمايد «اقيموا الوزن».
اگر كسي بگويد دين بر دو چيز استوار است: رابطه‌ي با خدا رابطه‌ي با خلق خدا يعني در رابطه‌ي با مردم بايد ميزان باشيم، نه تند نه كند، نه تملق كه زياد ستايش كني چاپلوس باشي، نه كم بگذاري كه پيداست حسود هستي، خوبيهايش را قابل تحمل ديدنش را. . . چون آدم حسود تحمل نمي‌كند خوبي مردم را به زبان نمي‌آورد اگر در ستايش كم گذاشتي معلوم مي‌شود حسود هستي عاجز هستي اگر زياد تملق ستايش كردي پيداست كه چاپلوسي اين اقامه‌ي وزن عدالت اجتماعي حالا ميزان به قدري مهم است كه ميزان عطاري چسپيده به. . . (صلواتي بفرستيد).
ميزان بقدري مهم است كه خدا ميزان در مغازه را در كنار ميزان در كهكشان گذاشته و اين مهندسي آيات خيلي قشنگ است، در كهكشانها توازن هست تو هم بايد در كارهايت توازن باشد.
رعايت ميزان در روابط اقتصادي جامعه
(اميرالمؤمنين(عليه السلام) در نهج البلاغه مي‌فرمايد آنچه فيل دارد پشه هم دارد علاوه بر اينكه پشه دو تا بال دارد كه فيل ندارد آنچه كله‌ي اسب دارد كله‌ي ملخ هم دارد يعني كله‌ي ملخ شكل كله‌ي اسب است اگر فيل خرطوم دارد پشه هم خرطوم دارد آنچه ساعت كوچولو دارد ساعت بزرگ هم دارد ساعت كوچك عقربك دارد ساعتهاي بزرگ هم عقربك دارد در كهكشان توازن هست تو هم بايد در كارهايت توازن باشد) «و السماء» با هم بخوانيم يك، دو، سه، «و السماء رفعها و وضع الميزان الا تطغوا في الميزان و أقيموا الوزن بالقسط و لا تخسروا الميزان» در هستي. . . اين چيه كه سه دفعه پشت سر هم گفته سه تا آيه پشت سر هم ميزان توي آن هست اين ميزان چيه كه خدا سه بار پشت سر هم تكرار كرده پيداست كه ناميزاني زياد است.
اگر توي يك جاده هي گفتند خطر خطر خطر خطر، پيداست كه اين جاده خيلي خطرناك است و گرنه يك تابلو بس است، تكرار كلمه‌ي ميزان پشت سر هم چيه؟ قصه چيه؟ قصه كه در هر نمازي ما بايد بگوئيم «اهدنا الصراط المستقيم» كه ماه رمضان پارسال گفتم يك ماه، پيداست انسان هر لحظه از راه مستقيم در معرض پرت شدن است يا اين طرف مي‌افتد يا آن طرف هي گفته «اهدنا الصراط المستقيم» در عقيده در عمل در گفتن در خوردن در عمل در گريه در همسر داري در بچه داري و در هر چيزي راه مستقيم توازن. . .
سوره‌اي در قرآن در مورد كم فروش ها
در قرآن راجع به كم فروشي مطالبي دارد اصلاً يك سوره‌اي داريم سوره‌ي كم فروشها «ويل للمطففين» واي به كم فروشها، آنوقت مي‌گويد كم فروش مي‌دانيد به كجا مي‌رسد؟ اول مي‌گويد كم فروش لقمه‌ي حرام مي‌خورد لقمه‌ي حرام كه خورد فاجر مي‌شود يعني آدم بدي مي‌شود آدم بد كه شد كافر مي‌شود اول كم فروش لقمه‌ي حرام مي‌خورد مثل كسي كه سيگاري مي‌شود ترياكي مي‌شود هروئيني مي‌شود اول مي‌گويد «ويل للمطففين» واي بر كم فروشها بعد از مطففين مي‌فرمايد «ان كتاب الفجار» يعني كم فروشي شما را فاجر مي‌كند فاجر يعني فاسق بعد از كتاب فجار مي‌گويد «ويل يومئذ للمكذبين» واي به اينهايي كه اصلاً قيامت را قبول ندارند يعني لقمه‌ي حرام آدم را فاسق مي‌كند فاسق آدم را كافر مي‌كند لقمه‌ي حرام را ساده نگيريد.
لقمه‌ي حرام انسان را امام كُش مي‌كند. امام حسين(عليه السلام) روز عاشورا گفت: دليل اينكه حرفهاي من در شما اثر نمي‌كند شكمتان از لقمه‌ي حرام پر شده، هر كه هر پولي مي‌گيرد حساب كند به اندازه‌ي پولش كار مي‌كند يا نه شما نمي‌تواني بگويي برو بابا فلاني كمتر از من كار مي‌كند حقوقش بيشتر است اگر كسي ديگر لقمه‌ي حرام مي‌خورد اين مجوز لقمه‌ي حرام ما نمي‌شود. مي‌گوئيم بابا اين كار را چرا كردي يك لامپ بيخود روشن است‌اي بابا فلان اداره همه‌ي لامپ هايش روشن است، خوب اگر روز قيامت از تو بپرسند اسراف كردي لامپ اضافه را خاموش نكردي شما نمي‌تواني بگويي جاي ديگر لامپ هايش بيشتر روشن بود مثل اينكه مي‌گويم آقا چرا يك سكه دزديدي، برو بابا فلاني بيست تا سكه دزديد، اگر فلاني بيست تا سكه بيشتر دزديد اين جواب دزدي شما نيست. اشكال ما توي بازارها و اداره‌ها و كارخانه‌ها اين است كه وقتي مي‌گوئيم اينجا كم گذاشته‌اي مي‌گويد فلاني بيش از من كم گذاشت اين هيچ جوابي نيست اين نه جواب عقلي است نه جواب قرآني نه جواب قيامتي.
علم و عدالت در كنار يكديگر
خيلي ما بايد مواظب لقمه‌ها باشيم و من مي‌خواهم چند جمله برايتان بگويم. خوب امروز جامعه دو تا بال مي‌خواهد يك بال دارد يك بال ندارد جامعه نياز به علم و عدالت دارد. علمش هست عدالتش نيست، در دنيا امروز علم هست ولي براي بمباران كردن نجف، تكنولوژي هست ولي براي بمباران كردن لبنان و فلسطين، حمايت هست براي طاغوت، الان مشكل دنيا اين است كه هنوز يعني همين الان، الان نياز ما به انبياء و به وحي به مراتب از زمان جاهليت بيشتر است فكر نكنيد مردم باسواد شده‌اند اين سوادها دنيا را از آتش نجات نداد، هيچكس تا حالا جرأت نكرده بيايد توي تلويزيون بگويد هر كجا باسوادهايش بيشترند آمار فساد كمتر است، همچين چيزي جرات نكرده‌اند بگويند اينطور نيست كه توي خانواده‌هاي باسواد فساد كمتر باشد، نوع فسادها و خلافها فرق مي‌كند اما ما آماري نداريم براي كم شدن، دين خيلي مهم است.
آثار لقمه حرام در دنيا و آخرت
«و السماء رفعها و وضع الميزان» من نكاتي را راجع به ميزان نكاتي را يادداشت كرده‌ام كه خدمتتان بگويم. با ذكر يك صلوات. راجع به كم فروشي روايات زياد داريم مقداريش را برايتان بخوانم اما كم فروشي همينكه خداوند مي‌فرمايد «ويل» اين واي اعلام جنگ است واي بحالت يعني دارم مي‌آيم با من طرف هستي كلمه‌ي «ويل» به معني شر بمعناي غم و اندوه به معناي هلاكت و عذاب بازي سختي در جهنم. به همه‌ي اين نامها آمده، خداوند «ويل» را براي كفار بكار برده «فويل للذين كفروا» اينجا مي‌گويد «ويل للمطففين» همان لقبي را كه به كفار داده همان لقب را به كم فروش داده.
(كم كاري در مسائل سياسي نماينده‌ي مجلس بايد هشت ساعت كار بكند بايد براي مردم كار بكند كم فروشي در قوه قضائيه كم فروشي خود قاضي ما يك زماني گفتيم قاضي غير از اينكه. . . به رئيس قوه قضائيه عرض كردم گفتم اين جناب قاضي ظهر كه مي‌شود برود دبيرستان پشت دادگستري يك نماز بخواند گفت مي‌ترسيم برود نماز بخواند ظهر هم برود خانه گفتم به! ! ! هر چه بگندد نمكش مي‌زنند واي به روزي كه بگندد نمك اگر قاضي به او بگوئيم برو نماز بخوان برگردد جيم بشود خاك توي سر ما كنيد اين حرفها چيه؟ ! ما نبايد صبر كنيم كه بچه‌هاي دبيرستان يا دانشگاه سوالهاي ذهني‌شان بماند و كسي پاسخ ندهد بعد اين بخاطر فكر بد يا سوالي كه دارد و به او نرسيده‌اند اين خدايي نكرده منحرف شود فاسد شود بعد قاضي شلاقش بزند قانونش هست قوه قضائيه قانوني دارد براي پيشگيري و بنده هم توي چند جلسه هم براي بالا گفته‌ام و هم به رئيس قوه قضائيه فعلي هم به رئيس قبلي، رفته‌ام توي جلساتشان نعره كشيده‌ام هنوز كسي گوش نداده اگر خواستيم مردم جلوي فحشاء و منكر را بگيرند بايد به مسئله‌ي نماز برسيم و به مسئله‌ي ازدواج عامل آسيب دو چيز است غفلت، شهوت، داروي غفلت نماز است «اقم الصلاه لذكري» داروي شهوت ازدواج است هر چه هم بودجه براي فرهنگي مي‌گذاريم براي تهاجم فرهنگي بيشترش بايد خرج اين دو تا بشود ما برمي داريم چمن درست مي‌كنيم استخر آب گرم درست مي‌كنيم اين جوان شيرجه مي‌رود تازه بدنش حال مي‌آيد حالا اين مي‌آيد بيرون حالا بايد با اين حاله چه كرد! پول استخر را وام ازدواج مي‌داديم. . . امام صادق(عليه السلام) فرمود ازدواج را آسان كنيد پنجاه درصد گناهان كم مي‌شود كم فروشي كم كاري يك منبري چقدر پول مي‌گيرد بايد چقدر حرف بزند اگر بازي با الفاظ كند كم چيزي ياد مردم بدهد يا بي مطالعه منبر برود بنده‌ي منبري هم مطفف است دبير هم مطفف است استاد دانشگاه هم مي‌تواند دبير هم مي‌تواند واعظ هم مي‌تواند يعني «ويل للمطففين» شامل همه چيز مي‌شود.)
حضرت شعيب(عليه السلام) بعد از توحيد اولين دستورش كم فروشي بود فرمود «أوفوا الكيل ولا تكونوا من المخسرين» پيداست زمان شعيب، پدر زن موسي(عليه السلام) گناه كم فروشي بالاترين گناه بوده. در هستي عدالت است بخوانيد «والسماء رفعها و وضع الميزان الا تخسروا في الميزان» كافيه، توي آسمان تعادل است اگر در هستي تعادل است چرا شما در كشيدن و چانه كردن تعادل نداريد.
حضرت علي(عليه السلام) توي بازار كوفه حركت مي‌كرد يك شلاق هم روي دوشش بود مي‌فرمود(قدموا الاستخاره) از خدا خير بخواهيد(تبرك بسهوله) آسان بگيريد كارتان آسان برمي دارد به خريداران نزديك شويد(تزينوا بالحلم) جوش نياوريد(تناهي عن اليمين)توي دادوستد قسم نخوريد(جانب الكذب) از دروغ اجتناب كنيد(تجافوا عن الظلم) به مشتري ظلم نكنيد(وانصفوا المظلومين) به مظلومين انصاف بدهيد(لا تقربوا الربا) دنبال ربا نرويد(و اوفوا الكيل و الميزان. . . . . . . . . مبتدين) سخنراني دو سه دقيقه‌اي توي بازار شخص اول مملكت با دستش هم شلاق.
برخورد حضرت علي با صاحبان پول قلابي
ديشب يك حديثي را ياد گرفتيم حديث اين است كه دينار طلاست درهم نقره دينارهايي را كه روي آن دادوستد مي‌كردند يكي دو تا دادند به حضرت علي، حضرت اين دينار را شكست ديد كه عجب اين ناخالصي دارد فرمود كه(فاذا دنانير) يك دينارهايي بود كه حقه بازي توي آن بود فرمود كه(فاخذه بيده ثم قطع) گرفت و قطعه كرد دو نيم كرد(بنصفين) «ثم قال. . . . في بالوعه» گفت اينرا توي چاه مستراح بيندازيد(حتي لا يباع شي فيه غش) سوال: يك خورده آن كه طلا بوده چرا باقي‌اش را انداختند توي چاه فاضلاب، گاهي بايد طلا آتش بگيرد كه مردم آدم شوند. حضرت امير(عليه السلام) كه اينقدر دقيق بود براي اين بود كه به مردم سيلي بزند كه چيزي كه وسيله‌ي دادوستد مردم است نبايد جعلي باشد. سامري هنرمند مجسمه ساز از طلاهاي زنها گوساله‌اي درست كرد. حضرت موسي(عليه السلام) فرمود اين گوساله را آتش مي‌زنم خاكسترش را به باد مي‌دهم به دريا مي‌دهم «لنحرقنه ثم لننسفنه في اليم نسفا» سوال: آيا حضرت موسي طلاها را آتش بزند اسراف نيست؟ باسمه‌ي تعالي نه براي محو گوساله طلا هم آتش بگيرد طوري نيست، براي محو رضا شاه مرقد رضا شاه هم خراب بشود اسراف نيست براي محو شاه مجسمه‌ي شاه هم بشكند اسراف نيست، گاهي وقتها مي‌گوئيم بابا اين سالن است قبر رضا شاه را موزه مي‌كرديد كتابخانه مي‌كرديد آقا اين بتها كلي پول خرج آن شده است گاهي بايد قلع و قمع كرد و لو چيز قيمتي را بايد به مردم حالي كرد خط فكريتان كج است، طلايي كه بخشي از آن دينار بود حضرت علي كه رئيس زاهد‌ها بود فرمود. . . نفرمود توي چاه هم بيندازيد فرمود توي بالوعه، بالوعه چاهي است كه هرز آب توي آن مي‌رود يعني توي چاه‌هاي آلوده بيندازيد كه به فكر در آوردن آن نيفتد.
رواياتي داريم(من غش مسلما) «و السماء رفعها و وضع الميزان» در كهكشان توازن است اين توازن اگر بهم بخورد همه چيزي بهم مي‌خورد يعني يك خورده فاصله‌ي خورشيد به ما بيشتر بشود يا كمتر بشود اصلاً همه‌ي هستي حساب و كتاب دارد سلولهاي مغز ما يك خورده جابجا بشود خيلي محاسبات به هم مي‌ريزد هستي خيلي حساب دارد «الشمس و القمر بحسبان» خورشيد و ماه حساب دارد «والسماء رفعها و وضع الميزان» كهكشان حساب دارد خورشيد حساب دارد ماه هم حساب دارد فقط اين وسط آدم بي حساب ما هستيم ما حساب و كتاب نداريم راحت آبروي همديگر را مي‌بريم برويم. . . به هر حال هستي حساب و كتاب دارد «والسماء رفهعا و وضع الميزان»
كم كاري نكنيم خيلي بد است پيغمبر بگويد من تو را قبول ندارم كسي كه كلك بزند پيغمبر فرمود مسلمان نيست با كمال تاسف در فرهنگ بعضي از افراد كه فكر مي‌كنند اگر كسي كلك بزند از زرنگي‌اش است رزق همه‌ي افراد از حلال معين شده است هر چه تيز بازي كنيم و بيشتر به حرام بيفتيم خدا از حلال كم مي‌گذارد چون(يا مقلب القلوب) قلبها دست خداست من مشتري سومي كه آمد كلاهبرداري كردم يك مبلغي از او اضافه گرفتم مشتري چهارم را خدا به دلش مي‌زند كه از من چيزي نگيرد مي‌گويد نه برو از آنجا بخر اما اگر كلك نمي‌زدم خدا هم به آن مشتري بعدي مي‌گفت از اين بخر آنهايي كه سود بيشتر مي‌برند به چه قيمت؟
(بگذاريد من يك كلمه بگويم حالا يك خورده هم بوي اقتصاد دارد عيبي ندارد سود كم نتيجه ش چي مي‌شود؟ نتيجه‌اش اين است كه فروش زياد، فروش زياد نتيجه‌اش چي مي‌شود سود زياد يعني اگر اين سود كم بگيرد مشتريش زياد است مشتري ك زياد شد سودش زياد مي‌شود يك خورده. . . مثل اينهايي كه دو پرس مي‌خورند بعد دو روز درد دل مي‌كند با آنكه نيم خورد يك جور است اگر يك پرس مي‌خورد سر وقت هضم مي‌شد گرسنه‌اش مي‌شد صبحانه هم مي‌خورد ناهار هم مي‌خورد به هواي زرنگي دو تا باقلا بخورد قندش بالا مي‌رود ديگر خانه‌ي خودش هم نبايد قند بخورد براي اينكه آنجا تيز بازي كرد حضرت آمد برود در كنار يك فروشنده‌ي طعامي ديد بد نيست دست كرد زيرش ديد‌تر است گفت چرا‌تر است؟ گفت آقا باران آمده گفت اگر باران آمده چرا رو نكرده‌اي گذاشتي آن باران باشد خوب بود كه باد به آن بخورد خشك بشود.)
بيان عيب جنس در خريد و فروش
حضرت با يكي از اصحاب قرارداد بست گفت تو تجارت كن به شرطي كه عيب جنس‌ات را كاملاً بگويي مردم به او گفتند آقا اين چه كاري است خوب مي‌گويي اين جنس من اين عيب را دارد كسي از تو نمي‌خرد گفت من چون با پيغمبر قرارداد بسته‌ام من مي‌خواهم به قرارم عمل كنم رزق من دست خداست.
خانمي بود بنام زينب عطر فروش بود حضرت فرمود اگر عطر مي‌فروشي كلك به مردم نزني اگر به مردم كلك بزني(فانه اتقي و آبقي المال) كلك نزني مالت مي‌ماند كلك بزني مال جمع مي‌شود مال حرام، حرام صرف مي‌شود.
كسي آمد گفت آقا من كلاه درست مي‌كنم كلاه نمدي بود مثلاً من كلاه درست مي‌كنم يك خورده پنبه‌ي نو را با پنبه‌ي كهنه مخلوط مي‌كنم. حضرت فرمود به آن كسي كه آمده كلاه را بخرد بهش بگو كه اين صد گرم كلاه بيست گرم پنبه‌ي آن كهنه بوده بيست گرم آن پنبه‌ي نو بوده هر چي هست چه بگو بعد پيغمبر سه مرتبه فرمود(من غشنا فليس منا) كلك بزني از ما نيستي.
(البته اينكه مي‌گويند نسبت به خوديها است نسبت به بيگانه ما داريم كه كلك بزن حضرت توي جبهه بود اشپز ديگ بار گذاشت فرمود ده تا ديگ بار بگذار گفت سربازها كم هستند يك ديگ بس است فرمود يك ديگ غذا باشد نه تا هم آب خالي بريز زيرش را روشن كن چون ديدبان دشمن كه ديد مي‌زند اگر بگويند يك ديگ است مي‌گويند جمعيت مسلمانها كم است شما ده تا بگذار يكي آبگوشت نه تا هم آب جوش يعني آرايش نظامي ما بايد جوري باشد كه دشمن جرأت حمله نكند حضرت فرمود در جبهه ريش هايتان را رنگ بزنيد كه دشمن نگويد ارتش اسلام ريش هايش سفيد است اينها نسل پير هستند منقرضند يك جايي بايد در مقابل آن. . . كسي كه قاتل جانمان است آنرا نمي‌شود با صفا و صميميت با آن برخورد كرد خوب. . . صلواتي بفرستيد.)
(ويل لصناع امتي من اليوم وغدا) امروز و فردا نكنيد آقا فردا جنس را تحويل مي‌دهم گاهي بعضي از نجارها بناها كولر سازها شيشه برها مي‌آيند خانه را زخمي مي‌كنند مي‌روند ده روز ديگر مي‌آيند باز يك خورده ديگر كار مي‌كنند همينطور چك چك. . . فرمود واي به كارگرهاي امت من كه لفتش مي‌دهند بد قولي مي‌كنند اگر كسي پاك دادوستد كند «والسماء رفعها و وضع الميزان الا تطغوا في الميزان) اگر كسي در ميزانش طغيان نداشته باشد(الجالب الي سوقنا كالمجاهد في سبيل الله) تاجر درست، كاسب درست انگار در جبهه. . . اما(والمحتكر في سوقنا) اگر كسي جنسي كه مورد نياز جامعه است را احتكار كند(كالملحد في كتاب الله) خوب. . . (فان تاجر الصدوق) كسي كه تجارت كند و كم فروشي نكند صداقت داشته باشد عيب جنسش را بگويد به وعده هايش عمل كند(مع سفره الكرام البرره يوم القيامه) با اولياء خدا روز قيامت محشور مي‌شود. بعضي مي‌آيند انگشتي مي‌زنند كمي مي‌خورند ولي نمي‌خرند. حضرت فرمود اگر بناي خريد نداري از جنس مردم نخور نچش(لا يذوقن ما لا تشتري) اگر بناي خريد نداري چيزي را نچش. اگر چيزي را نديده‌اي معامله نكن. سعي كنيد چيزي را كه نديده‌ايد نخريد(كره الشراه ما لم تره) چيزي را كه نديده‌اي معامله نكن بغير از پيمانهاي رسمي با پيمانهاي ديگر وزن نكن، كيلو و وزن بايد يك وزني باشد كه مردم بفهمند شما نگو آقا من با اين متر مي‌كنم من چشم بسته چانه هايم نيم كيلو است يك خورده حساب و كتاب بايد داشته باشيم. كنار جاده چيزي را بفروشيد كه جاده را بند بياوريد مشكل است به امام صادق(عليه السلام) گفتند(الطريق الواسع) جاده بزرگ است پهن است(هل يوخذ بشئ) من يك تكه جاده را مي‌گيرم جنس هايم را مي‌گذارم جنس هايم را مي‌فروشم كاري هم به عابرين ندارم جاده تنگ نمي‌شود من مي‌خواهم جنسم را كنار جاده بگذارم اجازه نداد فرمود(فلا) حق نداري يعني كنار جاده نبايد چيزي فروخت. از امام پرسيد كنار خانه‌ام يك ميداني است يك قطعه زميني است صاحبش را نمي‌دانم ديوارم را برمي دارم يك خورده آنطرفتر مي‌زنم زمين را مي‌اورم توي خانه‌ي خودم الان خيلي از قبرستانها ملك خانه‌هاي افراد شده من خودم سراغ دارم قبرستانهايي را كه ذره ذره ديوارش را عقب‌تر بردند آمد گفت آقا من پشت خانه‌ام يك زميني است كه من ديوار خانه‌ام را يك خورده عقب‌تر ببرم زمين را مي‌اورم توي خانه‌ي خودم امام فرمود(من اخذ شبراً من الارض بغير الحق) يك وجب زمين را به ناحق جزو خانه‌ي خودت كند روز قيامت همين قطعه‌ي زمين به گردنت بند مي‌شود لقمه‌ي حرام پدر در مي‌آورد.
به يكي از بزرگان گفتند پسرت داشت مي‌رفت ديد يك سقايي مشك آبي را دارد مي‌برد يك سوزن زد توي مشك اين سقا مادرش شروع كرد منقلب شدن گفت بايد اين كار را بكند گفت چطور؟ گفت من وقتي اين بچه را حامله بودم آمدم بروم از كنار درخت اناري دهانم پر آب شد يك سوزن زدم توي انار لبم را گذاشتم همينطور كه انار روي درخت بود آب انار را هوش كشيدم من سوزن زدم توي انار بچه‌ام سوزن زد توي مشك.
آثار لقمه حرام در تربيت فرزند
داريم اگر كلك بزني مردم به مال تو كلك مي‌زنند و اگر مردم به مال تو كلك نزند به ناموس تو كلك مي‌زنند الله اكبر حديث است اينكه گفتم حديث است حديث داريم هر كس به كسي كلك بزند ديگري به او كلك خواهد زد و اگر به مال او كلك نزند به ناموس او كلك خواهد زد خدا كه به سگهاي ولگرد روزي مي‌دهد چرا ما اينقدر حرص مي‌زنيم خدا كه به سوسكها روزي مي‌دهد چرا اينقدر ما دست و پا مي‌زنيم مگر نمي‌شود صاف حركت كرد مگر اينهايي كه دروغ نمي‌گويند مي‌ميرند از گرسنگي، مگر هر كس دروغ گفت به جايي رسيد. چقدر آدمهايي داريم با دروغ ورشكست مي‌شوند نابود مي‌شوند پودر مي‌شوند دود مي‌شوند همه رقم هم كلك مي‌زنند و چقدر هم آدمهايي هم داريم كه هيچ كلك نمي‌زند و تا اخر عمرش هم باعزت زندگي مي‌كند. گيرم اين نفهميد ولي روز قيامت «تبلي السرائر» را چه مي‌كنيم؟ پرده‌ها كنار مي‌رود معلوم است كه تو به اين كلك زده‌اي در مناجات امام سجاد(عليه السلام) مي‌گويد(و من‌ايد الخصماء غدا من يخلصني) من روز قيامت كه، روز قيامت كه بدهكارها… طلبكارها بيايند دور من را بگيرند كي مي‌خواهد روز قيامت به من كمك كند آن بيايد بگويد به من كم فروشي كردي آن بگويد. . .
(گفتم چهار راه، كجا پياده‌ام كرد گفت آقا همين دو قدمي است هي رفتيم رفتيم و نرسيديم بابا تاكسي جان نگو اين حرف را چرا مي‌گويي دو قدمي است خوب پير زن براي تو دو قدم است يا مثلاً مي‌خواهد پول را ندهد مي‌گويد آقا پول خورد ندارم حلال كن كلك نزنيم خدا قول داده همه‌ي رزقها از حلال اندازه گيري مي‌شود ممكن است يك روز كم رنگ يك روز پررنگ آن هم كه رزقش پررنگ است اگر بناست از گلويش پائين نرود، پائين نمي‌رود يعني حرام جمع مي‌كند اما حادثه‌اي برايش پيش مي‌آيد كه اين از اين پول حرام كامياب نشود.)
به يكي از علما گفتند برو منبر صلوات ختم كن گفت امروز مطالعه نكرده‌ام گفتند صلوات دوم را بلندتر گفت بابا من مطالعه نكرده‌ام بي مطالعه سخنراني حرام است عمر مردم را تلف مي‌كنيد گفتند صلوات سوم را بلندتر‌اي عجب گيري افتاديم رفت روي منبر گفت بي مطالعه سخنراني كردن خيانت به عمر مردم است والسلام عليكم آمد پائين نمي‌شود با فكر مردم بازي كرد.
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد اگر تا حالا خلافي كرده‌ايم از گذشته‌ي ما… گذشته‌ي ما را ببخش و توفيق جبران مرحمت بفرما(الهي آمين).
از اين به بعد ايمان و تقوايي به ما بده كه ما «الاّ تطغوا في الميزان و لا تخسروا في الميزان» ما در برخورد با مردم … ضمناً مال مومنين هم نيست به كافر هم جنس مي‌دهيد بايد عدالت… نمي‌شود گفت بابا اين فلان است اگر به ديوانه هم آمد چيزي از تو بخرد خل است نمي‌شود گفت بابا آن خل است هيچي حاليش نيست هر چه به او دادي، دادي پول خوب بدهيم جنس نامرغوب بدهيم اين حاليش نيست چه حاليش باشد چه حاليش نباشد. خدايا شكم‌هاي ما را از لقمه‌ي حرام و شبهه ناك چشم‌هاي ما را از خيانت گوشهاي ما را از هرزه شنوي زبان ما را از هرزه گويي معده‌ي ما را از هرزه خوري حفظ بفرما(الهي امين).
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته