1383/7/2 نعمتهاي الهي در سوره الرحمن -16 بايگاني سالانه - 1383
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.
در تفسير سورهي الرحمن امروز به اين آيه رسيديم كه «كل من عليها فان ويبقى وجه ربك ذو الجلال والإكرام». «كل من عليها فان» يعني همهي افراد، تاريخ مصرف دارند هيچكس ماندني نيست در سوريه در قبرستان كه انسان ميرود روي سنگهاي قبر يك آياتي نوشتهاند كه من يكوقت آياتش را نوشتم آيات مهمي است مثلاً بعضيها نوشته «كل من عليها فان» همه تاريخ مصرف دارند يك آيه داريم توي قرآن «كل شئ هالك الا وجهه» آنجا هم الا وجهه داريم. جاي ديگري داريم «كل نفس ذائقه الموت» آيات تعبيرات تقريباً شبيه است.
فناي انسان و بقاي پروردگار
«كل من عليها فان» يعني همه فاني ميشوند «كل شئ هالك» يعني همه چيزها هلاك ميشوند يعني خلاصه مرگ چون و چرا ندارد در هر چيزي ميشود شك كرد تنها چيزي كه قابل شك نيست اينست كه تاريخ مصرف تمام ميشود. خدا اينرا براي چي گفته؟ ميگويد ببين همه چيزي هست اما «و يبقي وجه ربك» وجه رب ميماند چيزهايي كه رنگ بشر دارد ميپرد چيزهايي كه رنگ الهي دارد ميماند. اين باغ فين كاشان است كي ساخت؟ تمام شد بنايش تمام شد پولي كه گرفت تمام شد عمرش، زورش، هنرش، منتهي اگر هدف خوبي در آن بوده آن هدف خوب و اخلاص مانده و باقياش رفته قرآن ميفرمايد «ما عندكم ينفد» آنچه كه نزد شماست ميپرد «وما عند الله باق» آنكه نزد خداست باقي است. استاد دانشگاه، واعظ، دبير، معلم درس ميدهد شاگرد ممكن است آنرا فراموش كند. هستند بسياري از افرادي كه به ذهنشان ميآيد يك يا چند تا استادها توي ذهنشان هست باقي استادها اسمشان را هم نميدانند اصلا اسم استاد ياد شاگرد نيست. يعني شاگرد اسم استاد را هم فراموش ميكند ببخشيد شما ميداني اسم پدرت كيه؟ بله معذرت ميخواهم پدر بزرگت بله ببخشيد پدر پدر بزرگت ميگويند فلاني بوده ببخشيد پدر بزرگ پدر بزرگت آقا ببخشيد ديگر ندارم يعني همه ما كه پاي تلويزيون هستيم يا يكي دو نسل بيشتر نياكان را نميشناسيم يعني در آينده نوههاي ما اسم ما قبر ما هيچي از ما را در ذهن خودشان نخواهند داشت همه داريم ميرويم پس اگر استاد دارد درس ميدهد براي خدا درس بدهد شاگرد ما بماند يا نماند ما را فراموش بكند يا نكند من براي خدا درس ميدهم اجر الهيام هست من براي خدا اين ساختمان را ساختم نماز بخوانند يا نخوانند هست اصلا آدم مخلص هيچوقت دماغش نميسوزد من بخاطر نماز جماعت رفتم حالا گفتند در مسجد بسته است ثوابش هست بخاطر صله رحم آمدم در خانه فاميل حالا نيستش ثوابش را داريم جماعت نيست ثوابش را داريم رفتند كتابخانه در كتابخانه بسته است مهم نيست آدمي كه براي خدا گام بردارد هيچوقت باختن توي آن نيست اما توي دنيا باختن هست اگر براي خدا خودت را كانديدا كردي راي بياوري يا نياوري ثواب داري اما اگر براي پزي، شهرتي، پولي، بود تا راي نياوري حيف مال حيف آبرو، حيف پول، حيف عكس، حيف چلوا، حيف پلوا، حيف سخنرانيها، حيف مسافرتها، همهاش ميگويي حيف، حيف نابود شدم اين هشدار خوبي است ميگويد مردم مواظب باشيد كارهايتان الهي باشد «وجه ربك» كارهايتان وجه الهي داشته باشد.
انتخاب همسر با معيارهاي الهي
انتخاب همسر، اگر انسان انتخاب همسر ميكند براي خدا آقا چون بدون همسر مشكل دارم ممكن است آسيب پذير باشم گناه بكنم من ميخواهم ازدواج كنم اگر براي خدا زني را انتخاب كرد اگر براي خدا زني را انتخاب كرد اين زندگي تا ابد شيرين است اما بگو عجب دختر خوش قيافهاي براي شكلش بود تا اين دختر مريض ميشود شكلش بر ميگردد آن هم ميگويد نميخواهم مرده شور تركيبت را ببرد اه! قربانت بروم مرده شور تركيبت را ببرد چون براساس شكل بود شكل كه عوض شد بخاطر پول بود پدر دختر ورشكست ميشود آن هم ميگويد برو خانهي پدرت من تو را نميخواهم من به هواي اين تو را گرفتم كه پدرت سكته كند يك ارثي ببريم حالا كه پدرت بي پول شده برو تو را نميخواهم. حديث داريم اگر انتخاب همسر براساس شكل و پول باشد خدا هر دو را ميگيرد و زندگيشان ميسوزد اما اگر براي رضاي خدا يك موردي را انتخاب كردي نه اينكه حالا بدگل باشد و فقير يعني اصل برايم خود دختر است خود پسر برايم اصل است اگر خود پسر براي شما اصل باشد ديگر روي گوني بنشيند يا روي قالي شوهرت را همسرت را ول نميكني ميگويي من خودت را ميخواهم كاري به گوني يا قالي ندارم حديث داريم انتخاب همسر اگر براي خدا باشد زندگي باقيست براي غير خدا باشد ميپرد.
خلاصه اين آيات ميگويند همه پريدني هستند. در كربلا عده ايي آمدند براي حكومت ري امام حسين(عليه السلام) را بكشند حكومت ري چي شد؟ آن كسي كه امام حسين(عليه السلام) را كشت چي شد؟ اما امام حسين(عليه السلام) ماند. من روي اين زمينه يك خورده ميخواهم صحبت كنم قرآن ميفرمايد «و قدموا لانفسكم» كاري كه ميكنيد براي خدا درس بخوانيد آدمي كه براي خدا باشد هيچوقت عقدهاي نميشود من اين را يكبار ديگر گفتم مردم روز عاشورا ميگويند حسين حسين حسين حسين حسين يكمرتبه امام حسن(عليه السلام) قهر كند بگويد خوب يكي هم يكمرتبه بگويد حسن حسن چون امام حسن(عليه السلام) و امام حسين(عليه السلام) هر دو مخلص هستند همه بگويند حسين حسين امام حسن قهر نميكند اما اگر خدا نباشد به او پپسي بگو به آن كولا قهر ميكند يك خورده غذا عوض شود رنگ عوض شود توي عروسي زهره خانم و بگويد سوار ميني بوس بشو او بگويد سوار سواري شو شش ماه با هم قهرند چرا ماشين او فرق كرد چرا به من همچين گفتند اگر خدا نباشد روي چيز جزئي قهر ميكنيم اما اگر خدا باشد روي دوش پيغمبر باشد يا زير سم اسب ميگويد(رضا برضاك) من با تو رفيقم احساس خوب است اينهايي كه براي خدا با هم رفيق شدند هميشه ثابت هستند.
(مراجع تقليد را آدم براي خدا دوستشان دارد نه پول به آدم ميدهند نه سني دارند نه شكلي كه آدم بگويد جوان هستند خشگلاند پول دارند هيچي فقط بخاطر اينكه ايشان هشتاد سال توي علم و تقوا بوده هشتاد سال دنبال هوسش نبوده بخاطر علم و تقوا دوستش دارند و لذا مراجع تقليد هر چه پيرتر ميشوند محبوبيتشان بيشتر ميشود اما تاجر زن همسايه خانه ماشين تا مدلش عوض ميشود آدم دلزده ميشد پول داده خريده حالا مدلش عوض شده مفت بيايند ببرند نصف قيمت ميفروشد اگر براي خدا باشد ميماند براي غير خدا باشد ميپرد ما بايد باورمان بشود بي انصاف آمد خورد حالا كه دخترش عروس شد پسرش عروس شد از ما يك دعوت هم نكرد مردم چقدر نمك به حرام هستند اگر براي خدا دعوتش كني او تو را دعوت بكند يا نكند غصه نميخوري ميگويي من براي خدا دعوتش كردم شوهر نامرد اين همه برايش زحمت كشيديم همينكه يك خورده ديگر وضعش خوب شد رفت يك زن ديگر گرفت خاك توي سرش اگر براي خدا كار بكني شوهر هر كاري بكند زن هر جوري باشد فاميل زن فاميل شوهر اصلا آدم خدايي هيچوقت غصه نميخورد «الا بذكر الله تطمئن القلوب»)
اقدام براساس انجام وظيفه
امام خميني(رحمه الله عليه) ميفرمود من مهم نيست. . . حالا هفته دفاع مقدس هم هست بحث را گوش ميدهيد ميگفت وظيفهمان است يك جنايتكاري به نام صدام به ما حمله كرده وظيفهي ديني ما اين است كه از خودمان دفاع كنيم حالاپيروز شديم شكست خورديم اصلا مهم نيست(مثل كسي كه توپ را دست گرفته ميخواهد بزند مهم نيست به كجايش ميزند ميخواهد توپ از خانه بيرون برود مهم نيست درجهي ما سرهنگي بود حق ما را خوردند آنها بايد مواظب باشند كه حق كسي از بين نرود اما شما اگر يك خورده پائين و بالا شد) والله اگر ما الان ما اداره دخانيات ميرفتيم حقوقمان سه برابر بود آمديم توي آموزش و پرورش. . . بابا دخانيات دود ميرود توي ريهها شما معلم شدهاي علم ميرود توي مخها تقسيم علم به مغزها فرق ميكند با تقسيم دود به ريهها شغل تو مقدس است ما اگر بجاي اينكه سخنراني ميكرديم اگر ميرفتيم آنجا سخنراني ميكرديم ميداني چقدر پول ميدادند بابا اينجا نسل نو است آنجا نسل منقرض فرق ميكند آدم براي بچه حرف بزند يا براي پدر بزرگش آدم اگر از اول تصميم بگيرد براي خدا باشد رئيس بشود يا نشود زنده باد بگويند يا نگويند راي بياورد يا نياورد سوار اتوبوس بشود براي عروسي زهره خانم يا ميني بوس يا سواري بگيرد نگيرد اصلا هيچي برايش. . . آرام است ميگويد من با آن كسي كه معامله كردم اجرم را دارم «الا بذكر الله تطمئن القلوب».
اين مسائلي كه ميگويند عقده و عقده و عقده بجاي عقده خوب است بگويند توحيد توحيد توحيد آدم مخلص هيچوقت عقدهاي نميشود. رفتم ديدن آيت الله مدني شهيد محراب زمان شاه تبعيد بود در نورآباد ممسني اطراف كازرون ديدم توي يك اتاق نشسته پيرمرد، من هم طلبهي جواني بودم حدود سي سال پيش رفتم گفتم آقا چه حالي داري؟ گفت خيلي خوبم گفتم توي تبعيد دور از زن و بچه توي اتاق تاريك گفت هر نفسي كه ميكشم اجري بر اجرهاي من اضافه ميشود و هر لحظهاي كه شاه من را اينجا تبعيد كرده جرمي بر جنايتش اضافه ميشود بنابراين من هي درآمد دارم او سوخت زنده باد من او توي كاخ باشد من توي يك اتاق، لذت ميبرد.
اولياي خدا، وجه الله هستند
امام باقر(عليه السلام) فرمود(نحن وجه الله) وجه الله كيه؟ اولياء خدا وجه رب هستند چون از طريق اولياء ما به خدا ميرسيم. نيت اخلاص وجه الله است يك چيزي شنيدهايد كه ميگويند فلاني كيميا دارد كيميا مثلاً ميگويند اگر به مس بزنيم طلا ميشود اين كيميا ميدانيد چيه؟ كيمياي معنوي هم داريم كيمياي معنوي اخلاص است اخلاص را به هر كاري بزني باقيست اخلاص چيزي است كه فاني و باقي ميكند. نشسته بودم مطالعه ميكردم يك كسي امد گفت آقاي قرائتي ميتوانم يك سوال بپرسم گفتم بفرمائيد گفت كي گفته كه تو خوشبخت بشوي من بدبخت گفتم از كجا فهميدي؟ من خوشبختم شما بدبخت گفت تو سه ساعت است كه اينجا نشستهاي چند تا كتاب مطالعه ميكني از همين آيهها و حديثها يك سخنراني در ميآوري هم توي راديو ميگويي هم توي تلويزيون ميگويي هم. . . ميگويي اما من بدبخت هم عدس پاك كردم و سبزي پاك كردم و گوشت خورد كردهام و خوردهاي و اين ظرفها را شستهام هنر من در يك قابلمه است هنر تو در كل كشورها و حالا هم كه ديگر اينترنت هست كل دنيا، اينترنت هم خيلي. . . توي همين دو ماهه اخير گفتند يازده هزار نفر مراجعه كردهاند خيلي است از دنيا، گفت كي گفت كه من توي يك قابلمه تاب بخورم تو توي همه جا، گفتم خوب اين خط كش شما خط كش خدايي نيست تو نگاه به ظاهر ميكني اين قضاوت سطحي است كي مشهور است كي. . . نه، خداوند اصلاً كاري ندارد به اينكه كي مشهور است كي تفسير مطالعه ميكند كي عدس پاك ميكند خدا نگاه به نيت ميكند ممكن است نيت من وجه الله باشد «و يبقي وجه ربك» ممكن است نيت من وجه الله نباشد هدف من از اين سخنراني اين بوده كه پولي بگيرم خانه بسازم فرشم را عوض كنم ماشينم را عوض كنم خودم را كانديدا كنم مشهور بشوم پزي پولي پلويي ممكن است من از همين مطالعه هدفم خدا نباشد من از لابلاي همين آيههاي قرآن ميروم جهنم، چون هدفم خدا نيست تو خبر نداري كه هدف من بد است فكر ميكني كه من يك طلبهي خوبي هستم ميگويي حالا كه قرائتي دارد حديث مطالعه ميكند پس من برايش غذا درست ميكنم تو از لاي عدسها ميروي بهشت و من از لاي آيههاي قرآن ميروم جهنم خط كش خدا اين است.
مال و فرزند در قيامت كارآيي ندارد
(تزودوا) توشه برداريد(فان خير الزاد التقوي) قرآن نقل ميكند كه افرادي روز قيامت ميگويند عجب! «ما اغني عني ماليه» مال داشتم به دردم نخورد «هلك عني سلطانيه» سلطنت داشتم اما هلاك شد نابود شد سلطنتم رفت مالم رفت «لا ينفع مال و لا بنون» بچه هايم رفت نسلم رفت «فلا انساب بينهم» نسبتها قطع شد «تقطعت بهم الاسباب» سببها همه قيچي شد «يوم لا يغني مولي عن مولي» دوستان پريدند يك صحنهاي پيش ميآيد آدم ميگويد عجب مدرك فراموش شد اين همه حفظ كردم نمره آوردم پريد امام حسن(عليه السلام) ميفرمايد(المومن يتزود) مومن زاد و توشه بر ميدارد(الكافر يتمتّع) كافر ميگويد كاميابي ميكنيم كافر فكر اين است كه كامياب باشد مومن فكر اين است كه ذخيره بردارد.
«ما علي الارض زينه لها» هر چه روي زمين است زينت زمين است عجب ساختماني عجب باغي عجب كاخي عجب النگوهايي عجب مغازهاي عجب ماشيني عجب مزرعهاي عجب آبشاري عجب استخري آيه ميگويد ببين «انا» بدرستي كه ما «جعلنا ما علي الارض » هر چه كه روي زمين ميبينيد «زينه لها» اينها زينت زمين است خوب اين زينتها چي ميشود ميگويد چند روز ديگر آيهي ديگر «انا لجاعلون ما عليها صعيدا جرزا» همه اينها خاكستر ميشود خودمان پوك پنجاه سال سي سال چهل سال مصرفش كم است خوب چه كنيم هر كه هر كاري ميتواند بكند نيتش را خالص كند افرادي كه جنسي دارند وقف كنند ديگران وقف كردند ما استفاده كرديم همين خيريني كه مدرسه ميسازند اينهايي كه كتابخانه ميسازند سرمايه گذاري كنيم براي قيامت برويم چهار تا بچهاي كه هوشش خوب است ولي بابا و ننهاش پول ندارد كه بفرستد درس بخواند بگوئيم آقا انگار من پنج تا پسر دارم انگار من شش تا پسر دارم يكي از اين بچهها مال من اين سرمايه گذاري براي تاريخ است.
قرآن ميگويد اگر كارهايتان مبارك باشد مصداق اين آيه هستيم شجرهي مباركه «اصلها ثابت » اصلش ثابت است ريشه هايش ثابت است «وفرعها في السماء» و شاخه هايش توي آسمانها است بيائيد كارها اينطوري باشد.
حفر و وقف چاه آب توسط حضرت علي(ع)
خدا قسمت كند برويد مكه از مدينه كه ميخواهيد برويد بيرون يك منطقهاي است بنام آبار علي آبار، جمع بئر است بئر يعني چاه امير المومنين(عليه السلام) بين راه مكه و مدينه چاههايي را با دست خودش كند توي فيلم امام علي هم بود كه از چاه خاك ميريخت بيرون چاههايي را كند به آب كه ميرسيد ميگفت ياالله برويد قلم و كاغذ بياوريد ميگفت اين وقف تشنههاي راه مكه يك نمونههاي خيلي قشنگي داريم در وقف آدم لذت ميبرد كه. . . اگر كسي چيزي را وقف كند اول اين را بگويم وقف اين نيست كه پاساژ، كاروانسرا درست كنيم يك كتاب يك چيز سادهاي را. . . گيرندهي وقف خداست «يقبل التوبه عن عباده و ياخذ الصدقات» صدقه جاري است خدا تحويل ميگيرد.
بچه هايت را بزرگ كردهاي پسرت را زن دادهاي دخترت را شوهر دادهاي حالا بيا يك چيزي را ذخيره قبر و قيامت براي قيامت يك چيزي را ذخيره كنيم كه حسرت نخوريم لحظهي مرگ.
نمونههايي از وقف در كشورهاي اسلامي
چند نمونه وقف را من برايتان بگويم خيلي قشنگ است نمونهها: (اطراف يزد جايي است كه زميني را وقف كردهاند گفتهاند درآمد اين زمين مال اينكه كوچهها را سنگ فرش كنيم. در نائين قطعهي زميني است وقف شده به منبريهايي كه منبرشان گل نميكند چون منبرشان خيلي خوب نيست كسي از اينها دعوت نميكند اينها توي خانه نشستهاند يعني بدهيد به آخوندهايي كه زبان ندارند در تفت در حسينيهاي وقف شده يك چيزهايي وقف شده كه گفته شب عاشورا چيزي را توي بيابانها بريزيد كه شب عاشورا حيوانهاي بيابان هم گرسنه نمانند اين چيزها زيباست) در لبنان موقوفاتي داريم نوشته اين موقوفات، اينها همه وجه رب است يعني كارهايي خدايي كه ميماند نوشته درآمد اين مال دو نفر باشد كه بروند بالاي سر بيمارها اين دو تا به هم بگويند وضعش از ديروز بهتر است يعني هي حالش خوب است حالش خوب است تلقين كنند به اين مريض كه خوب ميشوي.
در قاهره موقوفاتي است كه درآمد آن را بدهيد به افرادي كه بروند توي بيمارستان به مريضهايي كه خوابشان نميبرد براي اينها بخوانند اينها را از غم بيرون بياورند صلاح الدين ايوبي مراكزي را براي زنان شيرده وقف كرده بود كه از نظر شير و شربت به زنهاي شيرده اينها. . . در دمشق موقوفاتي است براي جهازيه دخترهاي بي جهازيه در دمشق ميگويد ديدم كه ظرف چيني از دست غلامي افتاد و شكست مردم دورش جمع شدند گفتند ناراحت نشو برو ادارهي اوقاف آنجا بودجهاي است مال نوكرهايي كه ظرف را ميشكنند و ميترسند كه اربابشان اينها را بزند. برو شكسته هايش را ببر ظرف نو بگير كه كتك نخوري يك موقوفه داريم كه اگر دولت فاجر افرادي را برد توي شكنجه و زندان و اذيت كرد مال كساني كه از طريق طاغوت شكنجه شدهاند اين درآمد مال شكنجه شدهها در استهبانات فارس باغ بادام و پسته مال بچههايي كه ميروند توي مسجد الان هم هست گوني گردو را ميبرند توي مسجد هر بچهاي كه هست مقداري گردو به او ميدهند و لذا مسجدهايشان رونق دارد در كرمانشاه موقوفهاي است براي لباس عروس و داماد در مشهد موقوفهاي است براي زائرهايي كه كفششان گم ميشود. . . و همه چيزي ميپرد ما خودمان حالا من بچهي كاشان هستم مثل شما، هفتاد درصد بدن ما آب است و آب بدن ما از همين آب كاشان است كه بيشترش از آب انبارها است آن كسي كه آب انبار را وقف كرده هفتاد درصد از كارهاي ما شريك است خيلي غصه خواهند خورد آنهايي كه از دنيا ميروند و هيچ باقيات و صالحاتي در دنيا براي خودشان. . . هيچي هيچي. . . يك كاري ميشود كرد براي يك جوان شغل درست كنيم يك دختر را جهازيهاش بدهيم(يك طلبهاي را. . . يكي از مراجع تقليد قم الان يعني همين الان از مراجع مهم قم است ايشان طلبهي جواني بود پاي درس با استادش بحث ميكرد يك زواري آمده بود برود ديده بود اين طلبه خوب حرف ميزند استاد هم خيلي تحويلش ميگيرد به طلبه گفت بيا، جايي هست كه از اينجا بهتر بتواني ترقي كني؟ گفته بو كجا گفته بود نجف آن زمان پنجاه شصت سال پيش حوزهي علميهي نجف وزنهاش از حوزهي علميهي قم بيشتر بود نجف سابقهي بيشتري دارد گفت من خرجت را ميدهم تا آخر عمر برو درس بخوان ميگفت آقا من پول ندارم گفت آقا خرجت با من شما ماهي چقدر خرج داري اين خرج را داد. . . گاهي كساني يك همچين كارهايي ميكنند) يك آدمي است كه اگر شما نجاتش بدهي اين براي هميشه راه ميافتد مثل پيچ و مهرهاي كه گير كرده يك خورده روغنش بزني كار ميكند.
وقف نو دوستي است. وقف وسيلهي محبوب شدن است. وقف وسيلهي فقر زدايي است. حلاّل مشكلات است، مشكلات اقتصادي فرهنگي اجتماعي. اصلاً وقف ميتوند ايمان به خدا. . . نشانهي آينده نگري است نشانهي تعاون است نشانهي علاقهي گذشتگان به آيندگان است. حديث داريم انسان وقتي كه ميميرد همه چيزش قطع ميشود جز چند چيز يكي چاه آبي است كه زده اولاد خوبي كه تربيت كرده درختي كه كاشته كتاب و قرآني كه به يادگار گذاشته دست خط خوبي كه دارد انسان ميتواند. . . در بعضي از شهرها خطوط سياسي خيلي به هم گير ميدادند يك بسيجي وقف كرد. . . وصيت كرد گفت اگر من در جبهه شهيد شدم حالا هفتهي دفاع مقدس و هفتهي بسيج است نوشته بود اگر من در جبهه شهيد شدم من را خاك نكنيد جز اينكه اين سران خطوط سياسي كه با هم بد هستند بيايند همديگر را ببوسند رفيق شوند اگر رفيق شدند جنازهي من را دفن كنيد اين با وصيت خودش اين خطهاي سياسي كه با هم خوب نبودند با هم. . . يكي ديگر هم ممكن است وصيت كند فتنه كند بگويد من وصيت ميكنم كه اگر مردم فلاني تشيع جنازهي من نيايد اصلاً فلاني در نماز من نيايد ميشود آدم وصيت كند فتنهها را چند برابر كند ميتواند وصيت كند فتنه را بخواباند از خدا بخواهيم كارهايمان بركت داشته باشد ما همهمان رفتني هستيم يك كسي گفت آقاي قرائتي خوشا بحالت گفتم چرا؟ گفت همهي ايران تو را ميشناسند حالا ميگويم البته به آن يك چيز ديگري گفتم «كل من عليها فان» بنده فاني ميشوم شما فاني ميشويد همه فاني ميشوند شهرت تمام شد چه پهلوانهايي بودهاند ميرويد سر قبرستانها ميبينيد چه پهلوانهايي خوابيدهاند چقدر آدمهاي مشهور خوابيدهاند تمام شد همه چيزي ميپرد خوشا بحال كسي كه بتواند يك كار خالصي بكند(اگر پول دارد اگر هنري دارد اگر هنري دارد هنرش را ياد بدهد بعضيها هنرشان را قايم ميكنند ما داشتيم توي همين كاشان كه نقاش قالي را ميآورد خانه كه اين نقشه اي را كه براي قالي ميكشيد كسي ديگر روي آن نكشد كه قالي ايشان توي كاشان منحصر بفرد باشد حالا نقاش كو؟ نقشه كو؟ قالياش كو؟ سودش كو؟ همهاش هوا رفت حيف حيف اگر آن كبابهايي كه به آن نقاش ميداد كه قالياش منحصر بفرد باشد به دو تا يتيم ميداد سير ميشد دعا ميكرد آن دعاي يتيم آبادش ميكرد اشتباه كرديم سرگرم پشم و طلا و خانه و سنگ مرمر شديم اشتباه كرديم «كل شي هالك الا وجهه»)
خدايا ما نميتوانيم اگر ما را به خودمان واگذار كني نميتوانيم، تو را به آبروي اوليائت قسم ميدهم در هر لحظه ايي دست ما را بگير به ما خير الهام كن و توفيق بده تمام كارهايمان رنگ الهي و ذخيرهي قبر و قيامتمان باشد(الهي امين).
البته معناي ياد آخرت اين نيست كه دنيامان كم رنگ باشد اگر انسان فكر آخرت باشد دنيايش هم تامين ميشود اينطور نيست كه اگر شما پسرت را متدين بار بياوري فقير بشود بسياري به فكر دين بچهشان هستند دنياشان هم آباد ميشود بسياري هم به فكر دنياي بچهشان هستند به دنيا هم نميرسند از دين هم ميماند قرآن ميفرمايد «و من اراد الاخره» هر كس به فكر آخرت باشد من دنيايش را تامين ميكنم اما اگر به فكر دنيا باشي آخرت را قطعاً از دست دادهاي دنيا هم پنجاه درصد پنجاه درصد است شايد رسيدي شايد نرسيدي.
خدايا ما را خاسر در دنيا و آخرت قرار نده(الهي امين)
تمام كارها و افكار و نيات و كردار و گفتار و رفتار ما را رنگ الهي كه ثابت ترين رنگها است ميماند طاووس را خدا رنگ كرده صبح تا شام تينر بگيري نميرود اما تخم مرغ را ما رنگ ميكنيم يك خورده به آن آب دهان ميزنيم ميرود رنگ بشر ميپرد انكه خدا رنگ كند ثابت است.
خدايا كارهاي ما را رنگ ثابت قرار بده(الهي امين).
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
|