1383/8/28 شيوه‌هاي دعوت به راه حق -2 بايگاني سالانه - 1383



بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و صل الله علي سيدنا و نبينا محمد و علي اهل بيته
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي.

بحثي را داريم تحت عنوان شيوه برخورد و شيوه دعوت. اسلام دعوت به خير را واجب مي‌داند در اولين آياتي كه بر پيغمبر نازل شد فرمود «تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ» العصر/3 يعني بعد از آنكه خودت ايمان آوردي ايمان قلبي كافي است؟ نه «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» العصر/3 همه كارهايت هم بايد صالح باشد تازه مي‌گويد بايد سفارش به حق كني. تواصي باب تفاعل است يعني همه نياز داريم اينطور نيست كه يك قشري واعظ باشند يك قشري نباشند خود واعظ را بايد به او نامه داد كه آقا اينجا منبر طول كشيد اينجا حديث را خواندي سندش را نگفتي اينجا مراعات نشد چون ما هم كه منبر مي‌رويم به شدت نياز به تذكرات داريم همه به هم تذكر دوستانه بدهيم دعوت به حق كنيم افرادي هستند همسايه هستند به او مي‌گويي آقا من همسايه شما هستم كتابي دارم توي خانه كتابهايي دارم اين ليست آن است اگر خواستي مطالعه كني من اين كتاب را به شما هديه مي‌دهم بعد از يك ماه به من پس بده همديگر را سفارش به حق كنيم و سفارش كنيم كه اگر توي اين حرفها يكمرتبه يك كسي گفت به تو چه مگر فضولي «وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» العصر/3 حوصله كن نگو آقا من رفتم گفتم حالم را گرفتند اگر حال تو را گرفتند از پيغمبر‌ها كه بالاتر نيستيم پيغمبر را خدا به آنها مي‌گويد «قل» به مردم بگو بعد مي‌گويد «و إن تولوا» يعني ممكن است گوش ندهند تو حرفت را بزن يك درصد هم گوش بدهند ما موفق هستيم بالاخره نمي‌شود كه يك ترياكي سالي چند نفر را ترياكي كند من نماز خوان سالي يك نفر را نماز خوان نكنم روز قيامت پهلوي پيغمبر و شهدا و خدا خجالت مي‌كشيم بس است ديگر حالا پهلوي ترياكي‌ها هم خجالت بكشيم؟ كه ترياكي بگويد من در راه خودم توليد داشتم تو در راه خودت توليد نداشتي ما ديگر روز قيامت پهلوي ترياكي‌ها حال نداريم شرمنده بشويم.
1- دعوت به راه حق، وظيفه ديني است
منتهي اين شيوه مي‌خواهد من توي اين جلسه خدا لطف كند حقي را به زبان ما جاري كند.
«ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ» النحل/125 دعوت كن به راه خدا، امر است و امر مال وجوب است مگر اينكه قرينه‌اي داشته باشيم كه واجب نيست شير يعني شير اما اگر قرينه داشت كه مثلا توي حمام شير ديديم شير كه توي حمام نمي‌آيد لابد مرد شجاع است اگر توي حمام باشد آدم مي‌گويد مراد مرد شجاع است اما اگر توي حمام را نگويي خود شير يعني همان حيوان درنده، اينجا دليلي نداريم پس واجب است نگوئيم به ما چه عيسي به دين خود موسي به دين خود اين حرف غلط است نگوييم من و او را توي يك قبر. . . ياسوج اين حرفها را مي‌گويند؟ كاشان ما مي‌گويند مي‌گويند من و او را توي يك قبر نمي‌گذارند هر كاري مي‌خواهد بكند به ما چه؟ (چطور فيلم‌هاي هرزه‌شان را مي‌آورند لب مرز رها مي‌كنند و مي‌روند چطور سي دي مجاني مي‌دهند كه بچه‌هاي ما را. . . چطور فرمول پپسي را به ايرانيها ياد نمي‌دهند و به هيچ كشوري ياد نمي‌دهند چطور فرمولهاي علمي اف شانزده را ياد نمي‌دهند اما مواد مخدر را براي ما مي‌فرستند عكس سكس را براي ما مي‌فرستند آنچه باعث تزلزل و سستي عقايد است توي اينترنت براي ما پخش مي‌كنند چطور آنها دزد فكر ما دزد ناموس ما دزد ارزشهاي ما هستند آنوقت شما مي‌گويي. . .) آنها مي‌آيند توي آستين ما پسر و دختر ما را مي‌دزدند فكرش را مي‌دزدند روحش را مي‌دزدند آنوقت من و شما بي تفاوت باشيم؟ نمي‌شود بايد دعوت كنيم.
2- دعوت به سوي خدا، نه خود
دعوت هم سليقه شخصي نباشد به راه خدا نمي‌گويد(ادع الي قبيله) دعوت به قبيله و دعوت به سليقه و دعوت به حزب و خط سياسي اينها هيچكدام سبيل رب، راه خدا نيست دعوت به راه خدا باشد.
راه خدا هم عرفان و خانقاه و اينها نيست راه عرفان همان راهي است كه امير المومنين داشته تا امام زمان(عليهما السلام) امام زمان هم فرموده وقتي من نيستم مجتهد به دو شرط يكي اعلم باشد يكي هوي و هوس در وجودش نباشد آن راه خداست، راه دعوت فرق مي‌كند اگر مردم تحصيل كرده هستند حكمت و استدلال حكمت يعني حرف محكم و مستدل اگر مردم خيلي فكري و عملي نيستند كه از راه استدلال باشد از راه موعظه اگر مخالف هستند اصلا بيگانه است جدال، موعظه به شرط اينكه حسن باشد جدال به شرطي كه احسن باشد حكمت يعني استدلال كه حسن و غير حسن ندارد از دَم تا دُم همه‌اش خوب است اما موعظه دو تا برگ دارد موعظه مي‌شود موعظه بد باشد يا خوب مي‌گويد از آن موعظه خوبها يعني خود گوينده به حرفهايش عمل كند كه آدم بگويد راست مي‌گويد(اولئك هم الصادقون) جدال احسن چون اين خودي است خودي مثل آب مي‌ماند با يك قاشق شكر شيرين مي‌شود اما مخالف ترش است تلخ است اينرا بايد شكرش را زياد كنيم تا بيايد با ما ولذا جدال را گفته أحسن موعظه را گفته حسن، خوب حالا راه ديگري نيست؟ مي‌گويد خدا بهتر مي‌داند كه اگر كسي بناست بيايد توي راه از يكي از سه راه است كه خدا كه خلق كرده مي‌داند چي آفريده گفته اينهايي كه من آفريده‌ام سه دسته هستند يك دسته از طريق حكمت يك دسته از طريق موعظه يك دسته از طريق جدال اينها مي‌آيند توي راه يعني خواهش مي‌كنم چهارمي را خودت روي آن نگذار.
3- همه ما نياز به موعظه داريم
همه نياز به موعظه داريم ديشب از كامپيوتر كلمه(عظني) را زديم اينقدر(عظني) داريم كه همه به هم مي‌گفتند موعظه كن من را، انسان گاهي وقتها نياز دارد كه كسي برايش حرف بزند نياز دارد كسي با او ارتباط عاطفي برقرار كند گاهي وقتها هم كه يك تلفن به كسي مي‌كني زير و رو مي‌شود ارتباط عاطفي هم غير از ارتباط اينترنتي و خطبه نماز جمعه و منبر و اينها است من خودم توي تلويزيون سخنراني ميليوني دارم اما بعد از بيست و پنج سال به اين نتيجه رسيدم كه گاهي خانه يك نفر مي‌رويم پنج دقيقه با يك نفر حرف مي‌زنيم اثر آن پنج دقيقه از اثر آن ميليون بيشتر است گاهي يك دانشجو را بايد خصوصي توي دفتر رئيس دانشگاه با او حرف زد گاهي وقتها امام جمعه بايد خصوصي با يك نفر صحبت كند مقام معظم رهبري از خانواده شهدا تجليل مي‌كند اما گاهي مي‌رود خانه خانواده شهدا آن ده دقيقه حسابش با آن سخنراني ميليوني فرق مي‌كند.
امام صادق فرمود شخصي به امام حسين(عليهما السلام) گفت(عظني بحرفين) يك موعظه دو كلمه‌اي به من بگو(فكتب اليه من حاوي امراً بمعصيــ? الله كان افوت لما يرجوا و اسرع لمجيء ما يحذر) يعني اگر خواسته باشي مشكلاتت را با گناه حل كني بيشتر به دردسر مي‌افتي يعني هيچوقت از راه گناه مشكلت را حل نكن بگو دروغ بگويي بلكه اين قلم گيرم بيايد مثلا خرجي بچه هايت را از راه دروغ مي‌خواهي؟ همه دروغ‌ها را كه گفتي ده ميليون جمع كردي لقمه حرام به بچه‌اي مي‌دهي بچه‌ات از لقمه حرام بزرگ مي‌شود يك دسته گلي آب مي‌دهد كه ده ميليون هم بايد روي آن بگذاري كه جنايت بچه‌ات را. . . با دروغ پول جمع كردي جهازيه خريدي براي دخترت دامادت بلايي سر دخترت مي‌آورد كه آن جهازيه ده ميليوني حاضر مي‌شوي همه‌اش به هم بريزد يعني آنچه پول دادي هوا مي‌رود. امام حسين فرمود كسي كه مي‌خواهد با گناه مشكلش را حل كند هيچوقت به جايي نمي‌رسد و اگر هم به جايي برسد خدا خوب كه گرفت همه را واژگون مي‌كند، با تقلب نمره بيست آوردي بعد توي استخدام گيج مي‌شوي آن آقا با صداقت نمره شانزده آورد بخاطر صداقتش گره هايش باز مي‌شود «وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى» الليل/6 «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى» الليل/7 اگر كسي تقوا داشته باشد تاب كارش را باز مي‌كنم «وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى» الليل/8 اما اگر كسي اهل بخل باشد بي تقواها را ببيند بي تفاوت باشد گرسنه‌ها را ببيند و بي تفاوت باشد «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى» الليل/10 كارش را تاب مي‌دهم بسياري از ما كه كارمان تاب مي‌خورد بايد ببينيم كجا گناه كرده‌ايم حرف امام حسين(عليه السلام) است.
4- موعظه جبرئيل به پيامبر اسلام
پيغمبر اسلام به جبرئيل فرمود(عظني) تو فرشته هستي موعظه كن گفت(يا محمد عش ما شئت) هر چي مي‌خواهي زندگي كن(فانك ميت) چند روز ديگر مي‌ميري هر چي مي‌خواهي يعني اگر مي‌داني مي‌ميري يك خورده آرام‌تر(وحبب ما شئت) هر كه را مي‌خواهي دوستش داشته باش(فانك مفارقه) آن هم رهايش خواهي كرد(واعمل ما شئت) هر كاري مي‌خواهي بكن(فانك ملاقيه) همين با عملت ملاقات خواهي كرد(شرف المؤمن صلاته باليل و عزه كفه عن أذي الناس) فرمود شرف مومن نماز شب است عزتش هم اين است كه مردم آزاري نكند هر كسي را مي‌خواهي دوستش داشته باشي فكر اين هم باش كه يك زماني از او بايد جدا بشوي(يعني جوري او را دوست داشته باش كه جدا شدنت. . . از اول جوري باش كه هر جوري شد، شد، سرنگون نشوي مثل كلمه ورامين اگر همه‌اش بود اسم شهر است واو آن رفت خوب رفت كه رفت مي‌شود رامين اسم يك دانشمند است راء آن هم رفت خوب رفت كه رفت مي‌شود مي‌گويند فلاني آدم اميني است باز معنا دارد الف آن هم رفت كه رفت مي‌شود مين وسليه‌اي جنگي است مين آن هم رفت خوب رفت كه رفت مي‌شود ين واحد پول است ياء آن هم رفت خوب رفت كه رفت مي‌شود نان همان كه مي‌خوري مي‌گويد جوري برنامه ريزي كن كه اگر پستي و بلندي پيش آمد سرنگون نشوي كلمه والله هم همينطور است اگر همه‌اش بود مي‌شود قسم واو آن رفت مي‌شود الله الف آن رفت مي‌شود لله لام آن رفت مي‌شود لله چون تشديد دارد لام آن رفت مي‌شود له لام آن هم رفت مي‌شود هو يعني او، مي‌گويد جوري برنامه ريزي كن. . . آخر بعضي‌ها برنامه ريزيشان جوري است كه اگر يك كسي كمكش نكند سرنگون مي‌شود انسان بايد يك جوري باشد هر كه رئيس جمهور شد هر كه وزير شد هر كه استيضاح شد اصلا اينطور نباشد كه با بهار كسي بهار بشود با پائيز كسي پائيز بشود خودت يك كسي هستي با كسي جوري علاقه داشته باش كه اگر. . . ساختمان را از طبقه اول جوري بساز كه اگر پول داشتي چند طبقه بسازي پول هم نداشتي. . . جوري بنايي نكني كه يك مهندس ديگر بيايد بگويد اين ساختمان بايد از ريشه خراب كرد يعني پايه گذاري در نوشتن كتاب. . .) ما گاهي وقتها چنان بند مي‌شويم به كس كه اگر او با ما قهر كند ما سكته مي‌كنيم بند مي‌شويم به تشكيلاتي كه اگر او سقوط كند همه‌مان سقوط مي‌كنيم.
آيت الله العظمي شيرازي در كربلا من بچه بودم او را ديده بودم پدر آيت الله حاج آقا محمد شيرازي كه دو سه سال پيش مرحوم شد پدر ايشان در كربلا بود استادمان مي‌گفت از ايشان پرسيدند كه اگر هفت روز ديگر از دنيا بروي چه مي‌كني؟ يعني يك مخبر صادق به شما خبر بدهد كه شما هفت روز ديگر شما زنده نيستي مي‌گفت ايشان گفت كارهايي كه مي‌كنم همان كارهايي مي‌كنم كه از اول كرده‌ام از اول نوجواني جوري زندگي كردم كه براي هر كاري دليل داشته باشم و مطمئن باشم كه خدا راضي است ولذا اگر به من بگويند مي‌ميري هيچ ناراحت نيستم آدم هست كه اگر به او بگويند از اين اتاق برو آن اتاق خوابش نمي‌برد يعني همچين به ميز چسپيده كه. . . اين خيلي مهم است كه انسان اسير كسي نباشد.
5- موعظه اميرالمؤمنين به يارانش
نوف مي‌گويد كه گفتم يا علي(عظني) فرمود(أحسن يحسن عليك) مي‌خواهي مردم به تو خوبي كنند تو به مردم خوبي كن آقا اين سنگ را توي جاده بردار ممكن است اين سنگ لاستيك يك ماشين را بتركاند چشمش كور به ما چه؟ وزارت راه بر خواهد داشت بي خيال رد مي‌شود يك خورده كه رد مي‌شود ماشينش به سنگ مي‌خورد لاستيكش مي‌تركد مي‌خواهي لاستيك تو نتركد جلوي تركيدن لاستيك مردم را بگير. پيرزني توي محله‌تان هست مي‌روي چيزي بخري براي او هم بخر فردا پير مي‌شوي برايت مي‌خرند گفت يك ديگر هم بگو فرمود(اجتنب الغيبه فانها إدام كلاب) از غيبت دوري كن خوراك سگ‌ها است اگر كسي راحت غيبت مي‌كند اين پيداست كه يك مشكلي توي وجودش هست هارون الرشيد به امام كاظم(عليه السلام) گفت من را موعظه كن، فرمود(ما من شي تراه عينك لا و فيه موعظه) تو مي‌خواهي يك چيزي ياد بگيري به هر چي نگاه مي‌كني موعظه است همين تخت موعظه است ديروز كسي ديگر روي تخت نشسته فردا يك كسي ديگر خواهد نشست دو روز كه هستي بد مستي نكن. يك كسي آمد پهلوي من گفت آقاي قرائتي مي‌شود كه يك دليلي براي خداشناسي بگويي گفتم خودت گفت من گفتم بله، هر وقت شك در خدا كردي يك نگاه به خودت بكن من هستم يا نيستم خوب هستم تو كه هستي خودت خودت را ساخته‌اي؟ نه، چون اگر خودم خودم را ساخته بودم هم جوري مي‌ساختم كه خشگل‌تر بشوم هم مريض نشوم پير نشوم پس يك قدرتي بايد من را بسازد همان خداست.
يك كسي گفت آقاي قرائتي انگشترت را به من بده گفتم چرا؟ گفت مي‌خواهم تا به آن نگاه كنم يادت بيفتم گفتم به نمي‌دهم تا ديدي نيست ياد من بيفت! شما اگر مي‌خواهي موعظه ببيني همين‌ها كه دور تو هستند موعظه هستند. عمر به ابوذر گفت موعظه كن(ارض بالقوت و خف الفوت واجعل صومك الدنيا و فطرك الموت) يعني به مقدار قوتت راضي باش خيلي به فكر جمع كردن نباش عمربن عبدالعزيز به حسن بصري گفت من را موعظه كن. . . موعظه‌هايي هست كه. . . همه نياز به موعظه داريم حتي اميرالمومنين گاهي به اصحابش مي‌گفت من را موعظه كنيد من از استادمان پرسيدم كه آقا اين يعني چه؟ واقعاً اميرالمومنين نمي‌دانست ايشان گفت اين سوالي كه تو از من كردي من هم از استادم كردم استام گفت هر عضوي يك عبادتي دارد اگر آدم همه‌اش بگويد و حرف حق نشنود عبادت گوش او از بين مي‌رود زبانش عبادت كرده ولي گوش هم عبادت است عبادت زبان گفتن حق است عبادت گوش شنيدن حق اگر يك كسي دائماً بگويد و حاضر نباشد كه بشنود اين زبانش عبادت كرده اما از عبادت گوش محروم است.
6- موعظه‌هاي خداوند به پيامبرانش در قرآن
خدا به پيغمبرش موعظه مي‌كند «أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنْ الْجَاهِلِينَ» هود/46 پارتي بازي ممنوع نوح به پسرش گفت خدا اراده كرده كفار را غرق كند ايمان بياور سوار شو گفت من ايمان نمي‌آورم و سوار نمي‌شوم بالاخره وقتي آب از زمين و آسمان جوشيد بنا شد كفار غرق بشوند گفت خدايا پسرم را نجات بده فرمود يعني چه؟ پارتي بازي ممنوع نور چشم بازي ممنوع پسر پيغمبر هم چون خلاف كرده بايد غرق بشود ما با كسي شوخي نداريم«أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنْ الْجَاهِلِينَ» من موعظه مي‌كنم كه تو از جاهلين نباشي پيداست هر كس نور چشم بازي كند جاهل است ولو در هر رده علمي باشد تمام كساني كه تحصيل كرده كه حق را ناديده بگيرند بخاطر همسايگي فاميلي دست به يك كار بزنند جاهل هستند خداوند به نوح گفت جاهل نباش، مگر نوح چه كرده بود؟ فقط گفت پسرم فرمود نه، «قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ» هود/46 جاهل كسي نيست كه مدرك نداشته باشد ممكن است دكترا و آيت الله باشد فوق ليسانس باشد اما در نمره دادن در سرباز گرفتن در گزينش پارتي بازي كند اگر پارتي بازي كند طرف جاهل است ولو هر رشته علمي باشد(خيلي جالب است خدا به نوح مي‌گويد جاهل نباش براي اينكه نوح مي‌خواهد پارتي بازي كند نور چشم بازي كند.)
موعظه را خيلي سبك بگيريد «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ» سبأ/46 من يك كلمه به تو مي‌گويم يعني موعظه را طولاني نكن امام علي موعظه هايش كلمات قصار بود بعد نامه‌هايي كه مي‌نوشت به استاندارها بعضي نامه‌ها يك صفحه دو صفحه چند صفحه مثلاً بالاترين نامه‌ها نامه به مالك اشتر است كه مثلا پنج شش صفحه است(ماشاالله بعضي از اين ايرانيها برايشان مشكلي پيش مي‌آيد نامه مي‌نويسد شانزده صفحه بعد هم رونوشت به وكيل و وزير حتي يكي نامه نوشته بود رونوشت شماره پانزده علامه محمدتقي جعفري جهت پيگيري هر چي مي‌خوانيم آخر علامه جعفري اين كار اجرايي ندارد ايشان توي تلويزيون ديده بود گفته بود احتياطاً يك رونوشت هم. . . يكي ديگر نامه نوشته بود كه رونوشت عزرائيل، جبرئيل، به همه فرشته‌ها خطاب كرده بود كه بيا نامه من را بخوان حالا چيه؟ مثلاً عدس گران شده پياز گران شده يك مشكل شخصي داشته.) «أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ» يعني حرف كه مي‌زنيد دو تا كلمه حرف بزنيد تمام شد خلاصه خود خدا واعظ است.
7- موعظه لقمان به فرزندش در قرآن
مسئله موعظه توي مسائل خانوادگي موعظه لازم است پدر بنام لقمان به پسرش مي‌گويد كه «وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ» لقمان/13 وعظ يعظ فعل مضارع است مال استمرار است يعني پدر بايد موعظه‌اش مستمر باشد آقا ببين يك مرتبه به او گفتم گوش نداده ديگر با من حرف نزن بابا قند سفت را وقتي مي‌شكنند ده بيست بار مي‌زنند تا بشكند چوب سفت را هي تبر مي‌زنند تا بشكند نگو من يك قرص به او داده‌ام خوب نشده بابا اينقدر بايد بروي دكتر تا خوب بشود با يكبار و دو بار نه موعظه بايد دائمي باشد موعظه خانوادگي مهم است.
«فَعِظُوهُنَّ» النساء/34 در قرآن داريم كه اگر زن و شوهر برايشان مسئله‌اي شد مثلا زن ناشزه در آمد خرجي را مي‌گيرد اما به وظيفه‌اش عمل نمي‌كند قرآن مي‌گويد اول خانم را موعظه كنيد خانم چرا اينطور مي‌كني؟ نگذاريد به بيرون بكشد خودتان بين خودتان حل كنيد. نمي‌خواهد با من حرف بزني اين آقا آمده من را موعظه مي‌كند اين حرفها نيست چه اشكالي دارد كه بچه به بزرگ موعظه كند حضرت ابراهيم به عمويش گفت(يا ابت) پدر جان اينها غلط است چهار تا(يا ابت) اشكال دارد كه دختر كوچولو به مادرش بگويد مادر جان اين حرفي كه تو زدي زشت بود برو تو ديگر حرف نزن خانم حرف مي‌زند مي‌گويد زن كه حرف نمي‌زند چرا زن حرف نمي‌زند؟ خيلي از زنها عقل‌شان بيش از مردهاست زن حرف نمي‌زند. . . هد هد يك پرنده است آمد به سليمان(عليه السلام) گفت من يك چيزي مي‌دانم كه تو نمي‌داني «أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ» النمل/22 من علم دارم به چيزي كه تو هم بلد نيستي گفت داشتم پرواز مي‌كردم از يك كشوري ديدم مردم آنجا خورشيد پرست هستند پادشاه آنها خانم است عجب اين هدهد پرنده فهميد كه خورشيد پرستي باطل است پرنده حق و باطل را فهيمد و پرنده زن و مرد را فهميد كه خانمي پادشاه است شغل هم فهميد كه اين خانم شاه است تخت هم فهميد «وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ» النمل/23 فهميد اين تخت است يعني نه علم به كليات دارد علم به جزئيات هم دارد بعد هم فهميد كه اين انحراف را به كي بگويد توي آن همه جمعيت آمد به سليمان گفت كارشناسي كرد خيلي ساده نگيريد كلاغ آمد چيزي را زير خاك كرد به هابيل و قابيل گفت كه مرده را زير خاك كن چه اشكالي دارد كه آدم چيزي را ياد بگيرد به ما گفته‌اند وفا را از سگ ياد بگيرد به ما گفته‌اند سحر خيزي را از خروس ياد بگيريد به ما گفته‌اند آشتي كردن را از بچه‌ها ياد بگيريد بچه‌ها ساعت هشت قهر مي‌كنند ساعت هشت و نيم آشتي مي‌كنند مادر بزرگش هشت ماه است كه با همسايه قهر است مي‌گويد توي عروسي زهره خانم به من گفتند برو توي ميني بوس بنشين به او گفتند برو توي سواري من چي كمتر از او دارم؟ يك خانم بزرگ بخاطر ميني بوس هشت ماه قهر است‌ام بچه نه، هشت قهر مي‌كند هشت و نيم آشتي مي‌كند اشكال ندارد كه آدم آشتي را از بچه ياد بگيرد سحر خيزي را از خروس ياد بگيرد وفا را از سگ ياد بگيرد كلاغ معلم چند ميليارد بشر است چند ميليارد بشري كه دفن شده‌اند معلم همه‌شان كلاغ است چه اشكالي دارد آقا فكر مي‌كند چون دانشجو است دبيرستاني حق ندارد كه با او حرف بزند فكر مي‌كند فوق ليسانس است دبيرستاني حق ندارد با او حرف بزند فكر مي‌كند من حجـ? الاسلام هستم كت و شلواري حق ندارد با من حرف بزند اين خبرها نيست همه‌مان نياز داريم(خدا رحمت كند امام را يك نامه‌اي برايش. . . وقت تمام شد؟ خيلي خوب قصه امام را يادم بيندازيد كه جلسه بعد بگويم.)
خدايا روحيه تكبر را از ما دور كن هم حق بگوئيم هم حق ديگران را پذيرا باشيم(الهي آمين).
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته