1383/11/29 زيبائيهاي عاشورا -2 بايگاني سالانه - 1383
بسم الله الرحمن الرحيم
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
عزيزان بحث را ايام محرم ميبينند به عاشورا نزديك ميشويم زماني اين بحث پخش ميشود كه در آستانــــه عاشورا هستيم يك سلام بدهيم به كربلا السلام عليك يا ابا عبدالله السلام عليك و رحمه الله و بركاته كربلا نمايشگاه همـــه كمالات است از طرف امام حسين و يارانش و ذريهاش و نمايشگاه همهي بديها از طرف يزيد و يزيديان يعني همه خوبيها يك سمت و همه بديها هم يك سمت آنچه در جهت امام حسين است همهاش زيبائي است آنچه در آن سمت است همهاش بدي است.
وقتي از زينب كبري پرسيدند اوضاع چه جور است گفت من هر چه ديدهام زيبائي ديدهام بمناسبت محرم تفسير جملـــة(ما رأيت إلا جميــــلا) چيزي جز زيبائي نديدم، پنج شش تا را گفتيم.
صبر امام حسين(عليه السلام) در برابر سختيها
8- صبر، كربلا نمايشگاه تمام زيبائيها در امام و يارانش، در زيارتش داريم كه(وصبرت علي الاذي) حسين جان صبر كردي بر اذيتها كساني كه در سختيها صبر ميكنند خود خدا بر آنها صلوات ميفرستد. ما دو تا صلوات داريم توي قرآن داريم آدمهايي كه توي سختي خوب هستند آدمهايي كه توي خوبي خوب هستند بعضيها توي جبهه و جنگ در حوادث آدم خوبي هستند و صبر ميكنند بعضيها نه، هميشه خوش و خرم هستند منتهي آدمهاي خوبي هستند مثلاً توي جبهه نيامدهاند اما كمك به جبهه ميكنند پول ميدهد كمك ميكند ولي اهل اينكه اسلحه دست بگيرد و خودش را. . . هر دو خوب هستند.
درود و صلوات خداوند بر مجاهدان
اما خدا ميگويد آن خوبهايي كه توي سختي خوب هستند خودم به آنها صلوات ميفرستم «أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْمُهْتَدُونَ» البقرة/157 از طرف رب صلوات ميفرستد يعني خود رب العالمين بر اينها صلوات ميفرستد اما اينهايي كه تاجر هستند اهل خون و جبهه و اينها نيستند ولي خمس ميدهند زكات ميدهند نماز شب ميخوانند روزه ميخوانند ولي انقلابي آنطوري كه بروند خط اول اين نيستند ميگويد خيلي خوب خمس و زكات او را بگير «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ» التوبة/103 پيغمبر تو به آنها صلوات بفرست يعني اينها در حدي نيستند كه(صلوات من ربّ) باشد اينها در حدي هستند كه. . . آخر يكي را رئيس جمهور ميرود فرودگاه يكي را وزير ميرود فرودگاه يكي را امام تسليت ميگويد يكي را دفتر امام تسليت ميگويد يكي را دفتر امام حكم ميدهد يكي را امام حكم ميدهد اينها كد هايش فرق ميكند آنهايي كه توي خون آتش صبر ميكنند آنهايي كه توي اذيتها صبورند قرآن ميگويد صلوات از طرف خداست آنهايي كه اذيت حالش را ندارند مرفه هستند منتهي مرفهين بي درد نيستند مرفهين با درد هستند ميگويد تو بر آنها صلوات بفرست صبر يكي از زيبائيهايي بود كه در كربلا بود.
حق قرآن بر مسلمانان
9- همراه با قرآن: داريم در زيارت امام حسين(تلوت الكتاب حق تلاوتــــه) حسين جان! قرآن را. . . توي قرآن آياتي داريم كه ميگويد حقاش را انجام بده بعضي جاها ميگويد حالا كه نميتواني آن مقداري كه ميتواني مثلاً ميگويد «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ» آل عمران/102 تقوا داشته باشيد حق تقوي، تا اين آيه نازل شد گفتند خدايا ما كه نميتوانيم آنوقت گفت پس قيمت تعاوني حساب ميكنم تا مشتري شويد يك خورده پائين آمد گفت «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ» التغابن/16 يعني اگر حق تقوا را نميتوانيد لااقل مقداري كه ميتوانيد اين قيمت بازار آزاد است و اين هم قيمت تعاوني است امام حسين(ما استطعتم) نيست ميگويد حق تلاوته، حق تلاوت چيه؟ 1- آرام بخوانيم 2- با وضو بخوانيم 3- تدبر كنيم، اين شبي با قرآن را تبديل كنيم به شبي با تفسير قرآن، نه يعني قرآن حذف بشود قرآن هم خوانده شود اينطور نباشد كه دو ساعت قرآن خوانده بشود اصلاً تفسير سهمي. . . يك چيزي برايتان بگويم خواهش ميكنم همــة قاريها توجه كنند تمام اينهايي كه قرآن حفظ ميكنند به لطف خدا بعد از جمهوري اسلامي خيليها رفتند سمت قرآن و حفظ و مسابقه و تجويد دست شما درد نكند بايد بگويم زبانتان درد نكند البته تنها عضوي كه هيچ وقت درد نميكند زبان است، قرآن ميگويد «لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى» النساء/43 در وقتي كه مست هستيد نماز نخوانيد حالا شبيه مستي وقتي است كه آدم خرف است بي حال است چشم هايش پر است خواب آلود است آنها هم يك رگههايي از مستي است ميگويد وقتي نشاط نداريد بگذاريد براي وقتي كه نماز ميخوانيد نماز بخوان، چرا نزديك نماز نشويم «حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ» تا ببينيد چه ميگوئيد ما هم كه قرآن ميخوانيم بعد از چند سال بايد بدانيم بالاخره اين آيه چيه، حالا كه روشهاي قرآن را ياد گرفتهايم(كوّرت) يعني چه؟ نماز بايد آگاهانه باشد قرآن هم بايد آگاهانه باشد من تقاضايم اين است كه يكي از چيزهاي امام حسين كه در زيارت نامه هم داريم(تلوت الكتاب حق تلاوتـــه) برويم سراغ فهم.
ديدگاه انحرافي در مورد قرآن
يك نقطــة انحرافي پيدا شده كه من اينرا توي يكي از دانشگاهها ديدم من لازم است اينرا اينجا بگويم يك چيزي ميگويند كه ما حق تفسير نداريم ما روح قرآن را نميفهميم در قرآن آياتي است كه ما نميفهميم ما به سراغ تفسير نرويم اين حرف ضد قرآن است چون قرآن ميگويد من حرفهايي كه ميزنم براي اينست كه بفهميد «لقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» قرآن ميفرمايد من با آدمهايي حرف ميزنم كه اهل تعقل هستند، اين آيه يعني تو عاقل هستي و قرآن مال عاقل هاست يعني فكر كن ميفهمي قرآن ميفرمايد «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» خوب اگر من عقلم نميكشد پس چرا قرآن من را توبيخ ميكند كه چرا در قرآن تدبر نكردي چرا قرآن ميگويد بايد بداني كه چي ميگويي آيهاي كه ميگويد بدانيد چي ميگوئيد تدبر كن و تعقل كن از اين پيداست كه ما قرآن را ميفهميم البته كسي كه قرآن را ميخواهد بفهمد بايد با لغت آشنا باشد روايت را ببيند توقع نداشته باشد كه هر چي فهميد همان است مثل اينكه از كسي بپرسند نفت چيه؟ بگويد همانكه توي بخاري است، بگو فهم من اين است وگرنه نفت دست دنياي پتروشيمي بيفتد صدها فرآورده از آن در ميآرود صدها آيه دست كارشناس بيفتد. . . يعني يك قاضي حقوقدان وقتي آيات حقوقي را ميفهمد چيزي ميفهمد كه قرائتي نميفهمد در جبهه و جنگ اميران و سرداران ما از قرآن چيزي ميفهمند كه بنده پشت جبهه نميفهمم كسي كه در زمان طاغوت توي زندان طاغوت بود معناي طاغوت را چيزي مييابد كه من بيرون زندان. . . چون آنها از نزديك دستي به آتش دارند هر كسي فقيه است آيات فقهي را بهتر ميفهمد هر كس در علوم طبيعي كار كرده است آياتي كه مربوط به طبيعت است را بهتر ميفهمد هر كس در هر رشتهاي تخصصاش بيشتر است فهمش هم بيشتر است اما اين معنايش اين نيست كه دست به قرآن نزنيم يكي از راههايي كه ما قرآن را مهجور كنيم يكي از راههايي كه ما قرآن را كنار بزنيم اين است كه اينست كه بگوئيم قرآن ظني الدلالــــ? است يعني دلالت هايش برفك دارد نميفهميم چه ميكند عقل بشر به قرآن نميرسد بابا به كنه نميرسد به بخشي كه ميرسد بابا ما به قعر دريا دستمان نميرسد اما از اينكه ميرسد استفاده كنيم ما از دريا استفاده ميكنيم گرچه دستمان به عمق دريا نرسد اين نيست كه چون دستم به عمق دريا نميرسد. . . مگر ما دستمان به عمق علوم ميرسد حالا غير از قرآن، كي است كه بگويد آقا من به عمق علوم دسترسي پيدا كردهام؟ ما به عمق علوم هم دستمان نميرسد اما به آن مقداري كه ميتوانيم ميرويم مدرسه و دانشگاه و حوزه(دستمان بر عمق آن نميرسد اين دليل بر اين نيست كه ما. . . مگر نسخههايي كه دكترها ميدهند اين كپسول را هشت ساعت بخورد اين كپسول را شش ساعت بخورد اين شربت را با قاشق مربا خوري بخور اين غذا را بعد از. . . واقعاً نسخهاي كه ميدهد ما به عمق دارو علم پيدا ميكنيم؟ ما نميدانيم كه عمق آن چيه اما همين مقداري كه دكتر ميگويد به همين گفتن دكتر مقداري آگاه ميشويم به همين مقدار آگاهي بايد عمل كنيم وگرنه اگر بگويم ما تا اسرار را نفهميم عمل نميكنيم پس همه مريضها بايد بميرند چون دكتر ميگويد هشت ساعت به هشت ساعت كپسول بخور به دكتر بگويم آقاي دكتر چون راز اين كپسول را نميفهمم نميخورم ميگويد برو بمير مگر ميشود كه به مرجع تقليد گفت آقا من به فتواي شما عمل نميكنم مگر اينكه روح كار را بفهمم دكتر ده سال درس خوانده ما راز آنرا نميفهميم آنوقت چطور مرجع تقليدي كه هفتاد سال درس خوانده راز آنرا بفهمي ولي آن مقداري كه ميفهميم مسئول هستيم شما اگر ديدي يك ورق قرآن است حرام است كه پايت را روي آن بگذاري گرچه نفهمي معنايش چي است ولي همينكه فهميدي قرآن است همين مقدار فهم مسئول هستي نبايد پايت را روي آن بگذاري دست بي وضو روي آن نگذار ما به مقداري كه مسئول هستيم بايد بفهميم.)
حسين جان حق تلاوت. . . صرف اينكه آدم قرآن حفظ كند ولي حق تلاوت چيز ديگري است حق تلاوت تجويد نيست تجويد خوب است اما حق تلاوت نيست قرائت خوب است اما حق تلاوت نيست.
تعبّد امام حسين(عليه السلام) به احكام دين
پايبندي به احكام، آقاياني كه دير آمدهاند پاي تلويزيون بدانند زينب كبري فرمود من هر چه ديدم زيبائي ديدم ميخواهيم بدانيم زيبائيهاي كربلا چيه، نه تا را گفتيم حالا برويم سراغ دهمي يك صلوات هم بفرستيد.
10- تعبد نسبت به حلال و حرام: امام حسين. . . الله اكبر زيادي گوش بدهيد يك چيزي يادم آمد زيادي گوش بدهيد زيادي زيادي. . . امام حسين وقتي وارد كربلا شد پرسيد اين زمينها مال كي است، صاحبش را آوردند زمينها را خريد گفت حاضرم تكه تكه بشوم اما توي زمين مردم نبايد باشم، يك چيز ديگر اين هم الان يادم آمد، بلد بودم ولي حالا يادم آمد صبح عاشورا يا شب عاشورا بود امام حسين يارانش را جمع كرد و فرمود فردا شهيد ميشويم هر كدام به مردم بدهكار هستيد برويد راضي نيستم كه شهيد شويد برويد قرض مردم را بدهيد نميشود كه مال مردم توي شكمتان باشد حق مردم را ندهيد بيائيد جبهه، ببينيد چقدر. . . زميني كه خون ريخته ميشود الله اكبر. . . انقلاب به شرطي پيش ميرود كه آدم مواظب حرام و حلال باشد حالا حزب الله است حزب اللهي است كه حزب اللهي است بايد يك ذره حرام انجام ندهد. (يك خاطره بگويم نميدانم توي ذهنم است كه امام جمعه شهركرد جناب آقاي ناصري شنيدم الان توي ذهنم است كه ايشان گفت نود و پنج درصد. . . امام جمعه يكي از استانها بود نود و پنج درصد ايشان گفت حضرت امام(رحمه الله عليه) آمد توي يك سالن كه نماز بخواند پشت در سالن كفش بود امام يك خورده نگاه به كفشها كرد و برگشت گفتيم آقا چرا برگشتي فرمود اينجا كفش است من از روي كفشها رد شوم و نماز بخوانم؟ پايم را بگذارم روي كفش مردم؟ گفتيم آقا ما افتخار ميكنيم فرمود نه اين حرفها نيست من پايم را روي كفشهاي مردم نميگذارم گفت آقا كفشها را كنار ميزنيم بفرمائيد گفت آخر كفشها را بريزيد روي هم و كنار بريزيد يك وقت بر ميگرددند عمر مردم تلف ميشود بايد بگردند دنبال لنگه كفششان!)
آفات مراسم عزاداري در محرّم
ما ميخواهيم برويم روضه ماشين را هر جا شد پارك ميكنيم بابا راه بندان كردي شما وقتي عزاداريت ارزش دارد آن كسي كه پشت فرمان است ممكن است دل درد دارد ممكن است زن زائو است ممكن است هواپيما و فرودگاه ميخواهد برود ممكن است بچهاش را ميخواهد بگذارد مدرسه ممكن است خبرش دادهاند كه اتاقت سوخته آخر يك كسي ممكن است توي ماشين مشكل داشته باشد تو وسط خيابان را گرفتهاي همينطور يواش يواش داري ميروي آقا جان از كنار خيابان برو عزاداري كن عزاداريتان را با گناه قاطي نكنيد چون آن كسي كه پشت فرمان است هم دلش شور است هم عصباني است و هم بخاطر امام حسين حيا ميكند فحش بدهد توي رودربايستي اين هم اذيت است فكر نكنيد اذيت فقط شلاق است آدمي هم كه كسي را در محصور قرار بدهد اذيت است بگذاريد من قرآن بخوانم الله اكبر چقدر دين ما قشنگ است واقعاً قشنگ است ميرفتند خانه پيغمبر ناهار ديگر بيرون نميرفتند مينشستند گپ ميزدند پيغمبر هي دلش شور ميزد بابا شما آمدهايد ناهار بلند شويد برويد نميرفتند آيه نازل شد «فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ» الأحزاب/53 ناهارتان را كه خورديد بلند شويد برويد ننشينيد حديث بشنويد چانهتان گرم شده بابا الان سه بعدظهر است شما بايد يك بعداز ظهر خانه ما باشيد الان چه ميكني بعد ميگويد «إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ» اين پيغمبر را اذيت ميكنيد پس اذيت فقط شلاق نيست گاهي هم فشارهاي روحي اذيت است گرفتيد چه ميگويم؟ قرآن به فشار روحي هم كلمه اذيت بكار برده پس اذيت دو تا است اذيت جسمي آدم يك نيشگون بگيرد اذيت روحي. . . توي روضه وارد ميشود بچه را بلند ميكند يك نفر ديگر را مينشاند سر جايش چرا بچه را بلند كردي؟ حالا گيرم اين آقا استاد دانشگاه گيرم رئيس جمهور اگر يك آيت الله يا رئيس جمهور يا تاجري وارد شد شما بايد بچه را از سر جايش بلند كني؟ هر كس بچه را بلند كند سر جايش بنشيند جايش دزدي است نماز هم بخواند نمازش باطل است نميشود كسي را بلند كرد ما راحت ميگوئيم خانمها برويد بالا آقا جان! مردها بروند بالا اگر بايد رحمي بشود بايد به زنها رحم كرد ما همه جلساتمان مردها پائين هستند زنها بالا. . . ما يك اذيتهاي اين رقمي ميكنيم ما بايد بگوئيم خدايا عبادتهايمان را ببخش گناهايمان را پيش كشمان. يك كسي بازار كه ميرفت وقتي ميخواست مغازه باز كند ميگفت خدايا تو شر مردم را از سرمان كم كن با شريك كنار ميآئيم يعني واقعش اين است كه گاهي عبادتهاي ما مملو از. . . تعبد يعني در عزاداري. . .
دليل تعبد را هم بخوانم، (قد حللت حلال الله و حرمت حرام الله) حسين جان! حلال خدا را حلال كردي حرام خدا را حرام كردي غذاي هيئت مال همه است احدي حق ندارد بخاطر اينكه آشپز است يا بخاطر اينكه رئيس هيئت است يك خورده چربتر به او بدهند بنده آقاي قرائتي مشهور. . . آقاي قرائتي است؟ بدهيد، يك ديگ پلو بدهيد بگذاريم پشت ماشيناش، من با يك آدم غير مشهور فرقي نميكنم اصلاً حرام است غذاي هيئت مال هيئت است شما حق نداريد بيش از يك پرس بدهيد به كسي ديگر بله اگر روضه شخصي بود آنرا بايد حلاليت طلبيد ولي عمومي را مشكل داريم.
ما همينطور توي عزاداريها انگار ملك پدرمان است اين آشپز است اين خودي است. . . حتي باني حق ندارد اضافه بگيرد شما اگر دو تا گوسفند دادي براي هيئت ميتواني بگوئي آقا من در هيئت دو تا گوسفند دادم پس يك خورده غذا بدهيد به ايشان شما چكارهاي؟ تا گوسفند را نخريدي مالك هستي وقتي سر گوسفند را بريدي و تحويل هيئت دادي تو با ديگران فرق نميكني باني مسجد وقتي مسجد را وقف كرد ديگر با بيگانهها يكي ميشود مگر اينكه بگويد حق توليت دارم.
11- قوت قلب: اين قوت قلب هم يك چيزي است از زيبائيها است، البته قوت قلب با همان شهامت قابل ادغام هست حالا اينجا تفكيك شده است. امام حسين به ابوالفضل(عليهما السلام) فرمود(يا اخي والله لو لم يكن في الدنيا مرجعٌ) به خدا قسم اگر در دنيا هيچ پناهگاهي نداشته باشم(و لا مأوي) اگر هيچ پناهگاه و مأوايي نداشته باشم به خدا قسم تنهاي تنها بمانم با يزيد بيعت نميكنم.
پايداري و خستگي ناپذيري پيامبران در راه خدا
12- خستگي ناپذير: درباره خستگي ناپذير داريم كه ميفرمايد حسين جان(اشهد انك) گواهي ميدهم كه تو چنين و چنان هستي تا ميرسد(و قمت بحقه) به حق خدا قيام كردي(غيرواهن و لا موهن) قيام كردي يعني نه شل شدي و نه ديگران را شل كردي يعني يك ذره عقب نشيني نكردي قرآن تعريف ميكند «وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا» آل عمران/146 انبيائي بودند كه ياراني داشتند ميجنگيدند و ضعيف نميشدند كلمات همين است ميترسم پس و پيش بگويم ميگويند وهن است يعني شل شده است(ما ضعفوا) ضعف است(ما استكانوا) يعني اينها نه شل شدند نه ضعيف شدند نه خسته شدند.
برخورد بزرگوارانه امام حسين(عليه السلام) با دشمن
13- سعـــة صدر: يعني روح بزرگ، چه روحي، به حر فرمود(يتوب الله عليك و يغفر الله عليك) حر كه آمد توبه كند گفت توبهات قبول است من به تو دعا ميكنم. امام حسين قبل از حر رسيد به كربلا يعني نزديك كربلا فرمود همه مشكها و ظرفها را آب كنيد همه را آب كردند بعد حر با هزار نفر رسيد گفت حر با هزار نفر آمده است كه ما را بكشد فعلاً تشنهشان است آب به آنها بدهيد به لشگر حر آب داد يكي از اينها گفت آقا اينها آمدهاند ما را بكشند فرمود بابا تشنهشان است به آنها آب بدهيد بعد يكي يك مشكي گرفته بود توي دهان يكي از افراد لشگر يزيد اين آب را درست نميتوانست درست بخورد آب اينطرف و آنطرف دهانش ميريخت امام فرمود چرا به او بد آب ميدهي بگذار آب به دلش بچسپد مشك را به من بده امام حسين مشك را گرفت به اين آقايي كه آمده بود او را بكشد گفت اين رقمي آب بده مشك را زير گرفت حر ميگويد كه آتش گرفتم ديدم امام حسين از قبل آب ذخيره كرده حالا هم كه اين آقا بد آب دهان لشگر من ميگذارد خود امام مشك را ميگيرد در مشك را تنگ ميكند كه اين آقايي كه آب ميخورد به دلش بچسپد خيلي اينها مهم است اينها را توي كتابهاي روانشناسي و جامعه شناسي نه توي حوزه است نه توي دانشگاه اين چيز ديگري است شبيه اينرا راجع به امام رضا(عليه السلام) هم داريم آن شبي كه به امام زهر دادند فرمود كه به برده هايم بگوئيد كه با هم غذا بخوريم بردهها هم نشستند و غذا خوردند خوب نميدانستند كه آقا چرا اين جوري شده خيلي به طور طبيعي نشستند و غذا خوردند به طور طبيعي يكي يكي هم رفتند همينطور خيلي شل رفتند تا آخرين نفر كه رفت بيرون امام فرمود در را ببند افتاد روي زمين غلتيد و غلتيد گفتند چه شد؟ امام فرمود سوختم، گفتند كي؟ فرمود خيلي وقت است كه دارم ميسوزم منتهي گفتم اگر بگويم سوختم اين بردهها غذا به دلشان نميچسپد من براي اينكه غذا به دل اينها بچسپد سوختم ولي اظهار نكردم مسئله مهمي است.
14- پاسداري از دين، كه وقت ديگر تمام شد داريم(و عن الشريع محاميا) زيبائيهاي كربلا، پاسداري از دين، من آمدهام كربلا كه حمايت كنم. . . همان شعري كه ابوالفضل فرمود به خدا قسم دست راستم را قطع كنند دست از دينم بر نميدارم(إني احامي ابداً عن ديني) به خدا قسم از حسين دست بر نميدارم به خدا قسم از دين دست بر نميدارم بالاخره حوادثي پيش ميآيد يكوقت انسان ضربه هم ميبيند ولي نبايد از مكتباش دست بردارد اينها توي جلسهي اول هفت تا گفتيم توي اين جلسه هم شد چهارده تا، چهارده تا از زيبائيهاي كربلا انشاء الله باقياش هم توفيق باشد ميگوئيم.
خدايا همه كمالات زيبا را نصيب همه ما بفرما.
ما را با دينات آشنا و عاشق بفرما.
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته
|