1381/12/1 امام علي (عليه السلام) و غدير خم بايگاني سالانه - 1381



«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم»
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

«الحمد للّه الذي جعلنا من المتمسکين بِوِلاية اميرالمؤمنين (عليه السلام) و ائمة المعصومين‏» خدا را شکر که ما را از علاقمندان و پيروان آقا اميرالمؤمنين قرار داد بينندگان عزيز بحث را زماني مي‏بينيد که عيد غدير است. راجع به عيد غدير يک سري حرف‌هاي قديمي دارم يک سري هم حرف‌هاي تازه، توي اين 27، 28 ده دقيقه‏اي که هست، 12 دقيقه که ماجراي غدير را مي‏گويم گرچه گفتم ولي خوب بالاخره من 24 سال که توي تلويزيونم چند روز بعد از انقلاب آمدم توي تلويزيون تا حالا و به لطف خدا هيچ شب جمعه‏اي از طرف من تعطيل نشده. براي غدير گفتم ولي خوب خيلي‏ها عوض شدند بچه هايي بودند که نشنيدند بزرگ شدند ديگه حالا يا افرادي شنيدند و مي‏خواهند يکبار ديگر تجديد عهدي بشه. ماجراي غدير را برايتان بگويم با اينکه مي‏دانيد ولي يکبار هم از من بشنويد در ظرف 7، 8 دقيقه و بعد هم يک مطالب تازه‏اي هم دارم مي‏گويم: پيغمبر اسلام (صلّي الله عليه و آله و سلم) در مکه متولد شد 40 سال زندگي کرد به پيغمبري رسيد 3 سال مخفيانه تبليغ کرد، 10 سال علني تبليغ کرد شد 53 سال، 53 سال پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در مکه بود اين قسمت در مکه بود بعد هجرت کرد از مکه آمد به مدينه فاضله 80 فرسخ 53 سالگي (صداي تحته سياه) وارد مدينه شد. (مکث کوتاه) 54 سالگي جنگ بدر شد 55 سالگي جنگ احد شد همينطور سال اول هجري، سال دوم هجري تا بالاخره سال دهم هجري. 10 سال هم در مکه ماند شد 63 سال.
نزول آيه تبليغ در حجة الوداع
پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) برود مکه که مناسک حج را از پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ياد بگيره. جمعيتي همراه پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آمدند مکه بر مي‏گشتند رسيدند به يه همچنين چهار راهي يک راه مي‏رفت يمن، يک راه مي‏رفت عراق، يک راه مي‏رفت مصر، يک راه مي‏رفت مدينه، يک راه مکه اينجا. يک نگاهي بود، اينجا که رسيدند آيه نازل شد؛ «يا ايها الرسول» نگفت «يا ايها النبي، يا ايها الرّسول» چرا؟ براي اينکه خداوند آنجايي که کار به رسالت داره يعني پيام رساني بايد بگه «يا ايها الرسول» يک وقتي آدم مي‏خواد وزنه بلند کنه مي‏گه پهلوون يه وقتي مي‏خواد پول قرض کنه مي‏گه حاجي آقا يک وقتي يک سؤالي داره مي‏گه استاد يعني نياز با خطاب به هم بخوره. اگه مي‏گويد: «والرحمني» مي‏گويد: «الراحمين» اگه مي‏گويد: «و ارْزُقْني»، مي‏گويد: «و أَنت خير الرازقين»، اگر مي‏گويد» «وأَغْفرني»، مي‏گويد: «و انت خير الغافرين» يعني بايد تناسب داشته باشد اينجا چون يک کار رسالتي است گفت: «يا ايها الرسول» نگفت «يا محمد» و نگفت «يا ايها النبي» گفت «يا ايها الرسول، بلِّغ» نگفت «أَبْلِغ» گفت «بَلِّغ»، «بَلِّغ» زورش از «أَبلِغ» بيشتر است مثل اينکه مي‏گوئيم رفت يا اينکه فرار کرد فرار کرد بارش با رفتن فرق مي‏کند «بَلَّغ» نگفت «أَبْلِغ»، «يا ايها الرسول بَلِّغ» ما، ما چيزي را ابلاغ کن چي، «ما اُنْزِلَ اِليک» ابلاغ کن چيزي را که نازل شد به سوي تو نازل شده به مردم بگو. اي رسول داري از مکه بر مي‏گردي دم چهار راه حاجي‏ها پخش مي‏شوند مي‏روند مصر، يمن، عراق، مدينه و اينها تا هنوز پخش نشدند بگو اوني که بايد بگي «يا ايها الرسول» فقط رسالتت حالا، بگو، چي چي را بگويم «ما انزل اليک» آني که به تو نازل شد، از کجا، «من رَبَّک» از طرف خدا نازل شد خوب بگم چي مي‏شه «و إِن لَمْ تَفْعَل» اگر نگويي «فما بَلَّغْتَ الرسالة» رسالت خدا را نرساندي اگر نگويي زحمات 23 ساله ات پوچ مي‏شه تو سال آخر عمرت سال 63 هستي، 2، 3 ماه ديگه از دنيا مي‏روي، بگو نگي زحماتت از بين مي‏رود «و إِن لَمْ تَفعل» اگر نگويي «فما بَلَّغتَ الرسالة» چرا مي‏ترسي «واللّه» به درستيکه خدا، «يَعْصِمُک» عصمت حفظ مي‏کند مي‏گن فلاني معصوم يعني محفوظ «يعصمک» يعني تو را حفظ مي‏کند از مردم نترس. حالا من دست مي‏گذارم رو کلمه شما معنا کنيد. «يا ايها الرسول» اي (جواب دادن مخاطبان) «بَلِّغ» يعني (صحبت مخاطبان) ابلاغ کن يعني (صحبت مخاطبان) «اُنزِلَ» (صحبت مخاطبان) «إِلَيک» (صحبت مخاطبان) «من رَبک» (صحبت مخاطبان) اي رسول بگو چيزي که نازل شد از طرف پروردگار «و إِنْ لَمْ تَفعَل» و اگر نگويي «فما بَلَّغتَ رسالة» رسالت خدا را ابلاغ نکردي (صحبت مخاطبان) باقي زحماتت هم هيچي و خداوند تو را از شر مردم حفظ مي‏کند (صحبت مخاطبان) اينجا چند نکته است يکي: اين ما چيه؟ برويم سراغ ما. آره رسول بگو اوني که نازل شد ما تمام اصول دين و فروع دين را مي‏ريزيم روي تخته سياه ببينيم ما چيه بگوئيد «يا ايها الرسول بلغ ما» يعني بگو توحيد، بگو «لا اله الا اللّه» يا «بَلِّغ» ما بگو نبوت، بگو من پيغمبرم يا «بَلِّغ» ما بگو معاد يا «بلِّغ» ما بگو نماز ما چيه ابلاغ کن اوني که نازل شد يعني نماز، روزه، جهاد، خمس، زکات (صداي تخته سياه)، امر به معروف و نهي از منکر چي چيه اين‏ها را ما مي‏خواهيم امروز بفهميم بگو اوني که بهت گفتم چي چيه اين ما را اگر امروز بفهميم قصد حل شده خدا لب چهار راه به پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) گفت تا مردم پخش نشدند بگو اوني که گفتند اون چي چيه يک يک شما نظر بدهيد بگيد اوني که گفتم يعني بگو «لا اله الا اللّه» مي‏شه اين باشه يعني مي‏شه پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) تا آخر عمرش به مردم «لا اله الا اللّه» را نگفته با سه بابا سال آخر عمرش اين حاجي‏ها رفتند مکه برگشتند آخر حاجي بي «لا اله الا اللّه» که نداريم (خنده) قطعاً توحيد نبوده پس اين هيچي. «يا ايها الرسول» بگو اوني که گفتم بگو نبوت خودت رو مي‏شه پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) تا عمر نبوت خودش رو به مردم نگفته باشد، مي‏شود؟
بررسي موضوعات مناسب تبليغ پيامبر در غدير
«يا أيّها الرّسول» بگو معاد را، معاد و روز اول که نماز آورد تو نماز گفت: «مالک يوم الدّين» اصلاً معاد را روز اول «إذا زُلْزِلَ» سوره‏هاي مکي توش معاد بود قطعاً اين «ما» اصول دين نيست بيام سراغ فروع دين «يا أيّها الرّسول بلّغ ما أُنزِل» بگو مردم نماز بخوانند يعني پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) تا سال آخر عمر به مردم نماز نگفته بود قطعاً نيست. يک نکته من اينجا کمک شما کنم قانون روزه، قانون جهاد، قانون خمس، قانون زکات اين چهار تا قانون سال دوم هجري نازل شد و الان که پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) از مکه بر مي‏گرده چندم هجريه؟ دهم، دهم هجريه (توسط حضار گفته شد) با هم بگيد دهم هجريه، قطعاً اين چهار تا را 8 سال پيش گفته پس قطعاً روزه نيست، قطعاً جهاد نيست، خمس نيست، زکات نيست بگيم امر به معروف و نهي از منکره «يا أيّها الرّسول بلّغ ما أنزل» يعني بگو مردم امر به معروف کنند مي‏شود اين باشد؟ نه. براي اينکه يک چيزي که مي‏ترسه. مي‏گويد نترس خدا ترا از مردم حفظ مي‏کند. پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) اگر مي‏خواست از امر به معروف و نهي از منکر بترسد بايد روزي مي‏ترسيد که تنهايي بود و با خداها و بتها مبارزه کرد و نترسيد حالا که صد هزار حاجي دنبالش هستند اون روزي که تنهايي بود نترسيد بين صد هزار تا مريد بترسد؟ گوش داديد پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) داره از مکه برميگرده حدود صد هزار تا حاجي باهاشن. چطور به پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‏گه با صد هزار تا مريد نترس. مگه اگر بناست، اولاً که پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) يکي بود و در مکه تنهايي بود نترسيد حالا بين صد هزار تا مريدهاش بترسه، قطعاً امر به معروف و نهي از منکر نيست، اللّه اکبر، چي چيه اين «ما» چيه؟ «يا أيّها الرّسول»«بلّغ» بگو اوني که گفتند چي چيه؟ نه اصول نه فروع دين يک چيزيه يک موتوريه،يک منبع اينجا، که مي‏گويد اين را بگو «ما» يعني همين، بعد هم مي‏گه اين منبع به همه اين لامپها نورسيده که اگر اين قطع بشه همه لامپها خاموش مي‏شود «و إنْ لم تَفْعَلْ» اگر انجام ندهي تمام زحمات 23 ساله‏ات پوچ مي‏شود معلوم مي‏شود اين لامپها نيست اما يک موتوري هست که به همه اين لامپها نور مي‏دهد.
نقش امام در اداره امور جامعه اسلامي‏
امامته، امامت که بود توحيد توحيد مي‏شه، اگر امام حق نبود توحيد طاغوت مي‏شه. اگر امام بود سيره پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و راه پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) زنده مي‏مونه و گرنه خاموش مي‏شه. اگر امام بود مردم ياد معاد مي‏کنند و گرنه «نسّوا يوم الحساب» اگر امام بود نماز به جا اداره مي‏شه، خمس گرفته مي‏شه، زکات گرفته مي‏شه، کسي امر به معروف مي‏کند نمي‏ترسه جهاد فرمانش دست امام هست يعني اين «ما» نه اصول است نه فروع ولي هم «ما» در اصول و هم «ما» در فروع، هيچکدام از اين لامپ‌ها نيست. اما کنتوري است که به همه اين لامپ‌ها منبعي است که به همه نور مي‏ده. خوب بعدم ببين شما ديگه حالا تحصيل کرده‏ايد بايد حرفها به هم بخوره، مي‏گويد: «بَلّغ» بگو بعد باز مي‏گويد: «و إنْ لمْ تُبَلِّغ» بگو و اگر نگي مي‏گم: «و إنْ لم تَفْعَلْ» حالا اينجا يه خورده آخوندي هستشا حالا شما هم مي‏فهمين الحمدللّه ببينيد قانونش مثلاً اينکه مي‏گه بگو بايد بگم اگر نگي بخور بايد بگم اگر نخوري، بپوش اگر نپوشي اينجا بايد بگد «بلِّغ» بگو بايد بگويد «وإنْ لم تبلّغ» اگر نگويي، عوض اينکه بگويد: «و إنْ لم تُبلّغ» گفته «و إنْ لم تَفْعَلْ» پيداست کارم بايد فعل باشد يعني معرفي علي با سخنراني نيست بايد تحت يک مراسمي باشد يک عمليات لازمه صرف بيان نيست اگر صرف بيان بود مثل واعظي که روضه مي‏خواند بايد بگه روضه‏ات را بخوان و اگر نخواني، مقاله ات را بخوان و اگر نخواني، انشاءات رو بنويس اگر ننويسي «بلّغ و إِنْ لم تُبلِّغ» گفته «و إنْ لم تَفْعَلْ» از اينکه مي‏گه «تَفْعَلْ»، «تَفْعَلْ» از فعل است، فعل يعني انجام کار، يعني بايد معرفي علي بن ابيطالب (عليه السلام) با زبون نباشد و طي يک تشريفاتي و عملياتي باشد، گرفتي چي گفتم؟ تعبير رو عوض کرد و گرنه فرمش اين بود مي‏گه «بلّغ و إنْ لم تبلّغ» مي‏گه «بلّغ و إنْ لم تَفْعَلْ» حالا پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) گفت: خيلي خوب يالا يالا (مکث کوتاه) تو راه هميشه جوانان جلو مي‏دوند. فرمود اين جلوئي‌ها که توي راه مکه، تو راه مدينه، تو راه يمن، تو راه عراق، فرمود هر کس جلوي بگويش برگرده، برگشتند آمدند اينجا فرمود يک مشت پيرم عقبم واستين تا پيرا هم برسند، رسيدند. جمعيت در غدير خم چند تا گفتند؟ تو عددها يک عدد تو ذهنتون قلاب مي‏شه مي‏مونه ما عدد انبياء را حفظيم 124 هزار پيغمبره، يکي از اقوال اينه که جمعيت در غدير خم 124 هزار نفر بودند حالا اين چون عددش با اون عدد گير مي‏خوره،ها، چون يکي از راههاي آموزش و پرورش اينه که ذهن بچه را قلاب کني به چيزي که تو ذهن بچه هست يکي از فقهاي شوراي نگهبان مي‏گفت من وقتي قرآن مي‏خواندم اين آيه را مي‏خواندم «و مِن المعزِ اثنين و مِنَ الَّضأن اثنين»، نمي‏دانستم کدامها بزه و کدامها ميشه آخرش گفتم معز بزه، آه رو حسابي که آخرش مي‏گفت: چون بز، (ز) داشت اين «معز» را با بز قلاب کردم که ديگر از ذهنم نرود، قلاب کنيم، يه چيزي رو تصور، جمعيت وارد شد جمعيت چيز شدند و جمع شدند و بعد خطبه‏اي خواند، خطبه متصل است. سخنراني پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در غديرخم اولا که بعد از نماز بود، يک؛ 2-هوا داغ بود، شنها مي‏سوزند، لباسهاشون را کندند زير پاشون گذاشتند بعضي مغزشون، آخه حاجي‌ها سرشون را مي‏تراشند سال اوليها، سرهاي تراشيده آفتاب تو کله شون مي‏خورد بعضي‌ها لباسشون را رو کله انداختند، زير پا انداختند، سه روز، چه خطبه‏اي، چه سخنراني. آخرش فرمود که: «مَنْ کنْتُ مولاه فَهذا علي مولاه» اصلاً امامت رو بايد خدا تعيين کنه. ما شيعه‏ها مي‏گيم امامت رو بايد خدا تعيين کند با نمي‏دونم اجماع و زنده باد و مرده باد نيست.
تعيين امام معصوم، به عهده خداست‏
به چه دليل؟ دليل شيعه اينه که امامت را بايد خدا تعيين کنه چون خدا تو قرآن اين آيه اي که آيه قرآنه دليل ما اينه، قرآن مي‏گه: «إنّي جاعِلُک للنّاس اماماً» خود يک آيه قرآن است. خداوند مي‏گه به درستيکه من جعل، نصب مي‏کنم ترا براي مردم امام، يعني امامت نصب کرده است، با انتخابات نيست که رأي بديم کي امام بشه، رئيس جمهور، رئيس جمهور رو مي‏شه با انتخابات رأي داد ولي امام منصوب خداست بوعلي سينا هم حرف قشنگي مي‏زند، بوعلي سينا مي‏گه امام بايد معصوم باشه و عصمت را ما نمي‏توانيم تشخيص بدهيم خدايي که آفريده است مي‏دانه کي معصومه؟ او بايد بگه که امام کيه، دست علي بن ابي طالب (عليه السلام) رو گرفت بلند کرد، همانجا بيعت کردند. آقاياني که غديرخم را قبول ندارند اولا خيلي ظلم کردند، اللّه اکبر، يه چيزي بگم که دلتون بسوزه، در اين سفري که پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‏رفت به مکه قدم به قدم تاريخ ثبت کرده، کجا شب بود؟ کجا روز بود؟ کجا نماز بود؟ کجا نماز خواندند؟ غذا چي خوردند؟ چند نفر بودند؟ قدم به قدم خاطرات سفر رفتن به مکه را گفتند، برگشتن چون صحنه غديرخم توش بوده يک ضرب قورتش دادند. يعني رفتن را قدم به قدم تاريخش را قفل کردند برگشتن را اصلاً هيچي به هيچي (دست زدن حاج آقا به هم) آخه آدم وقتي تاريخ رو مي‏خونه جزقاله مي‏شه که چقدر تاريخ مي‏تونه خيانت کنه. دوم، اي کاش اون جاده‏اي که از غديرخم بود، يادگار بود اگر اون جاده هم بين مکه و مدينه تغيير پيدا نمي‏کرد، خود اون جاده هم يک کلامي بود. اي کاش در احد پادگان بود که مردم وقتي مي‏روند ياد احد بيفتند در بدر. ما که، عربستان سعودي که پادگان داره محل اين پادگان‏ها رو بگذاره همين جور جاها. آخه اينها يک عقديه، مثلاً خانه امام در قم، اين بايد باشه، وگرنه حالا خانه امام را بفروشيم بستني فروشي بکنيم، اين ديگه کمال بي عقليه، پفک نمکي بفروشيم. خونه امام يکي از مراجع منزل مؤسس حوزه علميه قم آيةاللّه حائري رو خريده بعنوان اينکه بنيانگذار حوزه علميه قم خونش اينه، اين عقل رو کمونيستها دارند، اونا که خدا رو قبول ندارند پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) رو قبول ندارند. من رفته بودم کره شمالي خونه کيميلسونگ تو يکي از اين روستاها بود. خونه کيميلسونگ رهبر اونجا بود که مادرش اينجا نشسته بود، که اين چرخ نخبافي‏اش بود اينجا تنورش بود، اينجا اتاقش بود. کمونيستها که به هيچي اعتقاد ندارد خاطراتشون رو، بزرگانشون رو پاسداري مي‏کنند. البته کاخ شاهها را هم بايد نگه داشت که بگيم يک زمان پول مردم اينجوري خرج بشه يعني بايد خونه امام باشه جمارون کاخ شاهم باشه يک کسي بياد هر دو جا رو ببينه، بگيم اين حکومت شاهنشاهي است اين حکومت جمهوري اسلامي است. الان اگر دو هزار تا دليل هم بنده براي خوبي اسلام بياورم شما مي‏گين مي‏دونيم فلان مسئول چهار سال مدير بود، وکيل بود، سفير شد ببين خونه‏اش از کجا رفت به کجا، همه استدلالهاي من با يک عمل برخورد او همه‏اش مي‏رود رو هوا همينطوره که عمل حرف‏ها را رو هوا مي‏کنه عمل حق هم بسياري از استدلالها را از بين مي‏بره. من اين چند دقيقه آخر مي‏گم، ولايت همتاي نمازه، تعبيرات ولايت و نماز رو با هم بگم خيلي بحث قشنگيه براي خودم ابتکاريه، نو... مي‏گن که آقايون که بحث غدير رو بي مهري مي‏کنند مي‏دوني ميگن چي؟ مي‏گن ما غدير رو قبول داريم اما اينکه پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‏گه «من کنْتُ مولاه فهذا علي مولاه» مولا يعني دوستش داشته باشيم، معناي مولا يعني محبوب يعني هرکس من را دوست دارد علي هم دوست داشته باشد خيلي و خوب ما علي رو دوستش داشته باشيم مي‏گن بگذار بيا بيا بيا علي رو دوست داشته باش تبريک مي‏خواهد، اونجا تبريک گفتند مسأله سياسيه.
مولا، محبّت يا ولايت؟
علي را دوست داشتن بيعت مي‏خواهد، آنجا با علي بيعت کردند به اميرالمؤمنين تبريک گفتند آخه دوستش داشته باش سه روز معطلي زير آفتاب داغ نگه داشتن، دوستيه اصلاً دوستي بيعت مي‏خواد، تبريک مي‏خواهد خوب نخواستن قبول کنن اما بحثي که اينجا دارم نماز و اهل بيت است. تعبيرات نماز و اهل بيت يک جور است مثلاً راجع به نماز داريم که، راجع به نماز داريم، «إنْ قَبِلْت إنْ قُبِلَتْ» اگر نماز قبول شد «قُبِل ما سِواها» اگر نماز قبول شد باقي کارها هم قبول مي‏شود. نماز مثل تمبر است، اگر تمبر پشت پاکت بود، پاکت به مقصد مي‏رسه اگر تمبر نبود هر چي هم پاکت و خط و مطالب مهم باشه چون تمبر نچسبيده نمي‏رسه. اگر نماز قبول شد باقي کارها هم قبول مي‏شه راجع به ولايت هم داريم اهل بيت داريم که: «بموالاتکم تُقْبَل الطّاعة» يعني بخاطر يعني اطاعتها قبول مي‏شه بشرطيکه ولايت علي بن ابيطالب و شما رو داشته باشه شرط قبولي نماز است شرط قبولي ولايت است. در قرآن داريم: «استعينوا بالصبر و الصلوة»، «استعينوا» يعني اگر گرفتار شديد کمک بخواهيد «بالصبر و الصّلوة» اگر گرفتار شديد با نماز کمک بخواهيد يعني اگر فشار رويتان آمد نماز بخوانيد، در روايت داريم که «إذا نُزِلَتْ بکم شديدة» اگر يک کار شديد و سختي به شما نازل شد «استعينوا بنا. استعينوا بنا» اگر سختي به شما هجوم کرد به ما اهل بيت متوسل شويد.
مقايسه نماز و ولايت اهل بيت(عليهم السلام)
درباره نماز داريم، «الصّلوة حِصْن» نماز قلعه است، دژه، داريم «ولاية علي‏بن ابيطالب حِصْني» ولايت، محبت و اطاعت علي بن ابيطالب «حِصْن» يعني قلعه نماز قلعه است ولايت هم قلعه است. داريم، اول چيزي که در روز قيامت سؤال مي‏کنند نماز است، «اوّل ما يُحاسب» اول چيزي که روز قيامت مي‏پرسند نمازه، «اوّل ما يُحاسب» اول چيزي که حساب مي‏شود نماز است. «اوّل ما يُحاسَب حبِّ أَهل بيت، اوّل ما يُحاسب» اول چيزي که روز قيامت سؤال مي‏کنند حب اهل بيته، با پرچم کي سينه زدي؟ حالا اين اولاً، اول است، حالا اين اول يا اون اول يعني اصل چيز اوله يعني هر دو در رأسند مثل اينکه دو تا نمره بيست داريم. در روايت داريم «بُني الإسلام علي خمس» گنبد اسلام رو پنج تا پايه هست. سقف اسلام «بُني الإسلام» بناي اسلام «علي خمس» رو پنج تا چيز هست. «الصّلوة» نمازه‏ يکي هم زکات و حج، يکي هم «الولاية»، يعني همينطور که نماز پايه اسلامه ولايت هم پايه دينه. داريم نماز وسيله تقربه‏: «الصلوة قربان کلّ تقي» کسيکه مي‏خواهد به لطف خدا نزديک بشه «الصلوة قربان»، «الصلوة» يعني نماز، «قربان» يعني وسيله تقرب به خداست داريم، داريم «إنّي متقرّبٌ بکم» در زيارت داريم خدا (مقداري نامفهومي و يا خرابي نوار) به اهل بيت مي‏گيم «إنّي متقربٌ بکم»، من توسط شما بواسطه شما متقرب قرب به شما پيدا مي‏کنم يعني با اهل بيت (عليهم السلام)، بوسله امام رضا (عليه السلام) بوسيله امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به عشق و اطاعت امام زمان من با اهل بيت به خدا نزديک مي‏شوم با نماز هم به خدا نزديک مي‏شم در نماز داريم: «کفارةٌ لذنوبنا» راجع به نماز داريم: «إنَّ الحسنات يُذهِبْنَ السّيئات» کار خوب يعني نماز که خوانديد گناهان قبلي از بين مي‏ره، داريم ولايت اهل بيت هم «کفارةٌ لذنوبنا» ببينيد نماز گناهان قبلي رو محو مي‏کنه علاقه به اهل بيت و اطاعت اهل بيت هم گناهان قبلي رو محو مي‏کنه. نماز قلعه است. فرق بين قلعه و زندان مي‏دونيد چيه؟ قلعه را از تو درش را مي‏بندند، زندان را از بيرون درش را مي‏بندند. آدم تو قلعه که هست در امانه يک ديوار محکمه، ميگه اگر دستت را گذاشتي تو دست علي بيمه هستي. ديديد بچّه‏ها مي‏ترسند بچّه تنها که راه مي‏رود يک آدم هرزه که نگاش مي‏کنه مي‏ترسه اما اگر همين بچّه دستش رو بده تو دست بابا تا يک هرزه نگاش کرد به هرزه مي‏گه اين بابا دارد اينکه امام فرمود دستتون را بگذاريد تو دست ولايت فقيه بيمه مي‏شويد يعني ديگه هرچي گرگ‏هاي بين الملل، لاتهاي بين الملل دندونش و نشون بده امام فرمود: آمريکا هيچ غلطي نمي‏تونه بکنه، اينکه امام فرمود آمريکا هيچ غلطي نمي‏تونه بکنه يعني وقتي مردم دستشون رو تو دست امام گذاشتند، گفتند: مرگ بر آمريکا وگرنه قبلاً اگر پشت سفارت آمريکا آب دهن کسي مي‏ريخت، فوري با دستمال کاغذي (هيس هيس آه سفارت آمريکاست) اگر به آجر آمريکا جسارت مي‏شد خودش سکته مي‏کرد با فاستوني کتش پاک مي‏کرد ولي از وقتيکه دستشون را گذاشتند تو دست آمريکا گفتند آمريکا هيچ غلطي نمي‏تواند بکند اينکه امام فرمود دستتان را تو دست ولايت فقيه بگذاريد بيمه مي‏شويد اگر دستتان را برداريد با يک تشر متلاشي مي‏شويد معناش اينه. بچّه وقتي، ولايت فقيه همينطوره امام هم که از خودش نيست امام دستش رو گذاشته تو دست حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف). امام زمان پيغام داد به مراجع تقليد از زمان قديم گفت شما به وظيفه تان عمل کنيد دم به زنگاه من هستم. حديث داريم که شما به وظيفه تان عمل کنيد وقت خطرناک اون چي مي‏گن فوتباليستها دقيقه 90 (همراهي مخاطبين) من هستم، منتها به شرطي که شما کمش نگذاريد شما کمش نگذاريد، شما بنده خوبي باش، دم بزنگاه خدا، قرآن بخوانم، «إِنَّ اللّهَ يُدافِعُ عن الذين ءامنوا»، ممکنه مثلاً يه ابر قدرتي به يک کشور حمله کنه به اون کشور حمله کنه، به اون کشور حمله کنه، به هر جا مي‏خواد حمله کنه، اما ايران صاحب داره، ايران کشور شيعه هست. ايران دستش و تو دست اميرالمؤمنين گذاشته، دستش و تو دست حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) گذاشته، ما صاحب داريم، حساب ما با همه جا فرق مي‏کنه اگر دستمون رو تو دست ولي فقيه گذاشتيم يعني رهبر معصوم و بعد از زمان غيبتم ديگه از افراطها و تفريط‌ها دور مي‏شيم، از تملق‌ها و حسادت‌ها از مقام فراز و نشيب‌ها چون «إهدنا الصراط المستقيم» امام صادق فرمود راه مستقيم مائيم، مگر شما در نماز نمي‏گوئيد: «إهدنا الصراط المستقيم»، راه مستقيم ما هستيم، الگوي راه مستقيم ما هستيم که نه حسادت مي‏ورزيم که خوبيها رو ناديده بگيريم چون حسوديم نه تملّق مي‏گيم که نيکي رو خوبي رو ده کيلو بگيم که تملّقه آخه بعضي‌ها خوبي رو کم مي‏بينن حسودن، بعضي‌ها خوبي رو خيلي پررنگش مي‏کنند، متملّقند، عيد غدير بر همه مبارک باشد خدايا اين کشور علي بن ابيطالب (عليه السلام) را، اين کشور امام زمان را به حق اميرالمؤمنين و به حق فرزندش مهدي کشور را، انقلاب را، نسل را، ناموس را، آبرو را، عزّت را جووناش رو، مرزش و، آب و خاکش و هر چي که به اين امّت دادي حفظ بفرما (الهي آمين حضار) بدخواهان ما را شاد نکن (الهي آمين حضار)
هر توطئه‏اي عليه مسلمين هست، توطئه‏ها را خنثي، توطئه گران نا اهل را نابود بفرما (الهي آمين)
هر چي به عمر ما اضافه مي‏کني به ايمان ما، به معرفت ما، به عشق و محبّت ما نسبت به خودت و اولياء خودت بيشتر بفرما.
«والسلام عليکم و رحمة اللَّه و برکاته»